(ادعاى روافض) بیایید برویم جهنم.!!!
سلام علیکم.
خداوند در آیات ابتدایی سوره تحریم تصریح فرموده که ناموس پیامبر بودن هرگز و به هیچ عنوان مانع خطا و تخلف نیست. دو مثال هم برایش زده تا سنگینی مطلب برای افراد شکسته شده و فهم موضوع ساده شود. پس ناموس پیامبر بودن را دلیلی بر عدم خطا یا دلیلی بر خوب بودن نمی دانم به صراحت قرآن. حتی فرزند نبی بودن نیز دلیل بر مثبت بودن نیست چه رسد به همسر بودن که با یک خطبه نیم خطی پایان میپذیرد.
اما برادر دقت کنید که " دین _ خدا و رسول _ " مطابقت با این آیه دارد؛
وَ إِذا قيلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلى ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنافِقينَ يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُودا. 61 نساء.
یعن خدا آری. رسول خیر. و این همان حسبنا کتاب الله است. یعنی نفاق به صراحت قرآن. توضیح بیشتر نمیدهم چرا که اگر در خانه کس است، یک حرف بس است.
به تاریخ مدینه دمشق ابن عساکر ج 20 ص 361 مراجعه کنید. به همان کتاب ج 42 ص 449 به مسند ابی یعلی ج2 ص 418 به جامع الاحادث سوطی ج4 ص 258.
اگر هم فقط قرآن را قبول داری به مستدرک حاکم ج3 ص125 رجوع کنید تا علی مع القرآن را نیز ببینید.
اینها بر میگردد به اینکه شما پیامبر را قبول ندارید. همان قرآن که فکر میکنید قبولش دارید فرموده ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی. حالا چنین فردی که هر چی میگوید وحی است، فرموده که علی مع الحق. قرآن هم فرموده لو تقول علینا بعض الاقاویل لاخذنا منه بالیمین ثم لقطعنا منه الوتین. اگر این حرف پیامبر چیزی بود که خدا نفرموده باشد، باید رگ حیاتش قطع میشد. شد؟ معنای آیه اول اینست که هر چه هم که بگوید و در قرآن نباشد مانند همین قرآن است. چرا؟ چون هر دو منبع و منشاء وحی دارند. وحی از کیست؟ احتمالا خدا.(داستان غرانیق را نادیده بگیریم). تضمین در آیه دوم از کیست؟ از خدا. نتیجه چیست؟ اینکه پیامبر هر چه که بگوید حرف خداست.
گفتم به او گفته شده یه جایی نرو. شما دقت نکردید. آن یک جا کجا بوده؟ آنجا که سگهای حوئب داشته. کی گفته نرو؟ آن کسی که ما ینطق عن الهوی است و طبق قرآن سخنش سخن خداست. حالا که طرف رفته، از کی سرپیچی کرده؟ از کسی که حرف خدا را به او رسانده. یعن از حرف خدا و رسول خدا سرپیچی کرده. حالا هدفش هر چه که بوده، مهم اینست که تخلف کرده. خدا از متخلف اعلام رضایت کرده؟ می کند؟
با سلام برادرم . باز هم به سوالات من جواب ندادی .
و از همین روش خلط بحث برای مشوش کردن ذهن خواننده استفاده کردی .
و در جواب اینکه گفته ای (خداوند در آیات ابتدایی سوره تحریم تصریح فرموده که ناموس پیامبر بودن هرگز و به هیچ عنوان مانع خطا و تخلف نیست.)
برادرم هر آدم عاقل و با شعور و بی غرض و مرضی آیات اول سوره تحریم را مطالعه کند متوجه می شود که بحث رقابت بین زنان پیامبر بوده است .
و بحث دین ، مسایل دینی و منافقین دین نمی باشد .
و موضوع اختلاف سلیقه بین همسران و رقابت بین همسران ربطی به دین داری آنها ندارد .
مثلا اگر یک مرجع شیعی با زنش اختلاف خانوادگی داشت چه ربطی به دینداری همسرش دارد ؟؟
و اگر یک مرجع شیعه چند زن داشت و زنان او با هم رقابت داشتند و یا اختلاف داشتند و یکی را آن مرجع شیعه طلاق داد آیا آن زن منافق است ؟؟!!! و یا از دین خارج شده ؟؟!!!!
سلام علیکم.
تنها شما را به مثالی که خداوند در همان سوره تحریم زده ارجاع میدهد. ببینید که ارتباط مثل با ممثل چیست.
و اینکه آیه 61 سوره نساء را مطرح کرده ای و خودت از آن با قلب گمراهت (فی قلوبهم زیغ) نتیجه ی دل خواهت را گرفته ای .
و گفته ای (یعن خدا آری. رسول خیر. و این همان حسبنا کتاب الله است. یعنی نفاق به صراحت قرآن.)
برادرم کجای این آیه گفته است که علی حق است ؟؟ و یا حق با علی است ؟؟
چرا از روش های فریب کارانه استفاده می کنی ؟؟
و میگویی (توضیح بیشتر نمیدهم چرا که اگر در خانه کس است، یک حرف بس است.)
همین مقدار که گفته ای خود را رسوا کرده ای .
و اگر توضیح می دادی چه رسوایی به بار می آوردی .
و کاش توضیح می دادی که بیشتر رسوا می شدی !!!
و هر شبهه ای که مطرح می کردی ، من پاسخ می دادم و ذهن خوانندگان را متوجه موضوع می کردم .
یه توضیح بدم که این متن رو اینجا نمیخواستم بذارم اما چون داشتم یه موضوع دیگری رو در جای دیگری همزمان جواب میدادم، این رو اشتباهی هم اینجا و هم در اون مطلب نوشتم. از این بابت عذر میخوام.
اما خیلی بد هم نشد.
آیه 61 که نفاق رو به صراحت بیان میکنه. من میخواستم بگم که شما خدا رو قبول دارید اما به رسول که میرسه میگید فقط کتاب خدا.
توضیح بیشتر هم ندارد. آیه فرموده منافق میگه فقط خدا. از رسول مانع میشه. همون کاری که گوینده حسبنا کرد. شما هم فقط قران هستید دیگه. غیر اینه؟ همواره قران. رسول چی کاره است؟ انه کالطارش؟
و اینکه گفته ای (اگر هم فقط قرآن را قبول داری به مستدرک حاکم ج3 ص125 رجوع کنید تا علی مع القرآن را نیز ببینید.)
برادرم : باز هم مغلطه بازی در آورده ای .و خودت هم به حرف خودت باید خنده بگیرد .
می گویی اگر هم فقط قران را قبول داری ولی متاسفانه به جای معرفی یک ایه از قران مستدرک حاکم معرفی می کنی .
من در کامنت مورخه 9/2/93 گفتم (در کجای دین - خدا و قران - خدا گفته است که حق با علی است ؟؟ و یا علی حق است ؟؟)
آیا مستدرک حاکم قران است ؟؟!!!
و خدا را شکر که با همین نحوه ی پاسخ دادن خواننده متوجه می شود که شما ها چقدر فریب کار می باشید .
و برادرم موضوع سوال اولیه خیلی واضح و روشن هست .
و در مورد عشره مبشره و همسران پیامبر می باشد .
و در مورد رضایت خداوند از صحابه مهاجر و انصار پیامبر خداوند در ایه 100 سوره توبه به صراحت رضایت خود را اعلام نموده است .
و در مورد همسران پیامبر در ایه 6 سوره احزاب که موضوع فضیلت پیامبر بر مومنین می باشد خداوند به صراحت زنان پیامبر را مادر مومنین بیان کرده است . نه مادر منافقین و فحاشان !!
و در موضوع ممنوع بودن ازدواج با زنان پیامبر خداوند به صراحت در ایه 53 سوره احزاب بیان نموده است .
شما اشتباه برداشت کردید. منظورم این بود که اگر فقط قرآن را ملاک میدانید ببینید که علی علیه السلام همراه با آن ملاک است. اگر قرآن حق است که هست علی علیه السلام همواره با اوست.
و نوشتید دین = خدا و قرآن. طبق 61 نسا شما منافق هستید. چون مانع از رسول هستید.
و عرض کردم که همان دین=خدا و قرآن گفته که رسول هر چه بگوید همانی است که خدا و قرآ=دین گفته اند.
فهم این موضوع واقعا مشکله؟
ما ینطق عن الهوی. لو تقول علینا بعض الاقاویل و....
جواب آیه رضایت و بیعت شجره را قبلا در جایی دیگر به شما داده ام. پیدا میکنم عینا کپی میکنم.
مادر فحاشان نیستند و فقط مادر مومنان هستند؟
ابوبکر مومن بود یا نبود؟ اگر بود عایشه مادرش است. همین ابوبکر در بخاری میگوید که " امصص ببظر اللات " . ترجمه نمیکنم. اما زیاد از حد فحش محسوب میشه. عایشه مادر این فحاش هم هست؟
و اینکه گفته ای (شما پیامبر را قبول ندارید.)
برادرم ما پیامبر را خیلی قبول داریم . و هزاران مرتبه از شما بیشتر .
((نه مثل شما که به ناموسش هم رحم نمی کنید .))
و ما پیامبر را آنگونه که قران معرفی کرده و وظائفش را مشخص کرده ، قبول داریم نه کم و نه زیاد .
و خداوند فرموده (وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ) و نفرموده که اگر پیامبر درب مغازه مراجعه کرد و گفت یک من خرما چند است وحی الهی می باشد !! !!
و یا اگر گفت امروز فلان عذا را درست کنید آیا وحی الهی است ؟؟؟!!!
آیا اگر گفت لباسم کثیف است بشویید وحی الهی است ؟؟!! و خیلی موارد دیگر ...
اینکه دین=خدا و قرآن یعنی اینکه پیامبر انه کالطارش. اصلا نباشد بهتر است.
و اینکه فرموده ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی علمه الشدید القوی یعنی چه؟ هر چه که میگوید مبتنی بر وحی است. این را اگر بفهمید همه چیز حل میشود.
همین پیامبر غرانیق را هم برای شما گفته. این در کجا برای مردم نازل شده بوده؟ تبیینش چیست؟ چه اعتمادی میتوان به او کرد؟ دقت کنید که با تایید غرانیق زیرآب پیامبرر رو میزنید و آیات ابتدایی سوره نجم.
اسوه حسنه است. نوعروس ملت رو دوست داشته. از موسیقی منع نکرده. زنش رو برده تا کارناوال ببینه. جلوی ابوبکر و عمر رانش را نپوشانده. دو تا از زنهایش به هم فحش دادن و او فقط خندیده. چشم کور کرده و دست و پا قطع کرده... .
بله قبول دارم که ایشان را از ما که هیچ از خدا هم بیشتر قبول دارید اما اینطوری که بالا نوشتم.
و اینکه گفته ای (فرموده که علی مع الحق.....)
برادرم اول برادری خود را ثابت کن بعد ادعای ارث کن .
اول ثابت کن که پیامبر گفته است با سند صحیح .(وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ)
دوما : اگر اینطوری بود اولین کسی که حرف پیامبر را قبول نداشت خود حضرت علی بود چون در موضوع اختلاف زره با یهودی به قاضی شریح مراجعه کرد .
و در موضوع جنگ صفین به حکمیت تن داد . و ....
و اینکه گفته ای (نتیجه چیست؟ اینکه پیامبر هر چه که بگوید حرف خداست.)
برادرم خودت می گویی و خودت نتیجه می گیری !!!
اگر پیامبر درب مغازه مراجعه کرد و گفت یک من خرما چند است وحی الهی می باشد !!
و یا اگر گفت امروز فلان عذا را درست کنید آیا وحی الهی است ؟؟؟!!!
آیا اگر گفت لباسم کثیف است بشویید وحی الهی است ؟؟!! و خیلی موارد دیگر ...
سندش که ثابت است. دقت نمیکنید.
عزیزم پیامبر خودش قبول داشت که پیامبر است یا خیر؟ اگر داشت نیازش به معجزه برای چی بود؟ احتمالا شیر فهم کردن ملت.
امیرالمومنین سلام الله علیه هم با حق بود. حالا اگر طرف مقابلش قبول نداشته باشد( تازه طرف یهودی است) باید چه کند؟
عایشه و معاویه که مثلا مسلمانند پیشکش.
قضیه حکمیت نیز که برای ما روشن است. شما با آن مشکل دارید.
واللَّهِ لَئِنْ أَبَيْتُهَا مَا وَجَبَتْ عَلَيَّ فَرِيضَتُهَا وَ لَا حَمَّلَنِي اللَّهُ ذَنْبَهَا وَ وَ اللَّهِ إِنْ جِئْتُهَا إِنِّي لَلْمُحِقُّ الَّذِي يُتَّبَعُ وَ إِنَّ الْكِتَابَ لَمَعِي مَا فَارَقْتُهُ مُذْ صَحِبْتُه
خطبه 122
با سلام خدمت دست اندرکاران سایت اسلام تکس ودیگردوستان
وسلام به دوست هم مذهب خودمabdollah1990
برادر عبدالله ولی فکر نکنم تو این اب ماهی درست وحسابی گیرش بیاد چون ماهی ها خیلی کوچولو هستند( وچیزی در چنته ندارند!!!!!!)ویا نخ قلاب ماهیگیریشون پوسیده شده!!!!!!!!!!
ودر جزیره ی بررسی زندگی میکنندو ..... و.................. و......................
اولا علیک سلام جناب بررسی زاده
دوما فکر کنم یه کم حالتون خوب نیست(شاید تازه از سرکارتون در محل بازیافت آشغالهای کهریزک برگشتین)
ببینم دوباره چی فرمایش کردین(اولا تا یادم نرفته بگم
تو پست های آیا در قران آیه ای درمورد امام زمان هست؟واحادیثی .........از معتبرترین کتاب شیعه الکافی یه فرمایشاتی بعد از حرفهای ما کرده بودی که ما یه فرمایشاتی در رد فرمایشاتتون انجام دادیم اگه اونجا هم سر بزنید وچنته ما را دوباره اندازه بگیرین!!!!خالی از لطف نیست)
این هم لینکهاش
http://www.islamtxt.net/?q=content/forum/2194
http://www.islamtxt.net/?q=content/forum/2195
بگذریم بپردازیم به فرمایشات شما
فرمایش کرده ای/قبلا گفتم که معلوم است چی در چنته دارد
فرمایش ما/هر چند که جمله تان اشتباه دستوری داشت اما من فهمیدم چی میخواستی بگی.........خب باشه من قبول میکنم که تو خیلی چیزا درچنته داری!!!!!
فرمایش کرده ای/دقت کنید که بحث فتنه جمل است نه صفین و معاویه.
در جمل، یک سوی قضیه کسی است که مع الحق است و الحق معه اوست به صورت حیثما دار.
فرمایش ما/آخیش خدارا شکر شما هم گفتین فتنه چون امام بخاری وقتی میخواد از دوران خلفا یاد بکند به دوره ی علی که میرسد
میگوید که دوران ان حضرت دوران فتنه بود اما دوستان(هم کیشانتان را میگم)تو بوق و کرنا میکنند که که بخاری به امام علی توهین کرده وفلان بهمانه ناصبی شده و........... .
ومن هم فهمیدم که بحث فتنه جمل است چند پست بعدتر هم به حرفهای دوستمان جواب میدم تا دهنت بسته بشه!!!!
وگفتی یک سوی قضیه کسیه که مع الحق است(به حدیث علی مع الحق والحق مع علی)اشاره کرده ای دوست این حدیث را یه بررسی کوتاهی بکنیم میدونم که دوست داری
پس بخون
علي با حق است و حق با علي است). اين حديث را هيثمي در مجمع الزوائد (7/435 ـ 236) آورده است وميگويد: بزار آن را روايت نموده است و در سند آن سعد بن شعيب است، وي را نمي شناسم اما بقيه افراد حديث افراد حديث صحيح هستند .
و خطيب در ( تاريخ بغداد) (14/ 340) در شرح حال يوسف بن محمد مؤدب آورده است با سند حديثي كه بعد از اين حديث مي آيد ودر اسنادش عقيصا ابو سعيد تيمي وجود دارد كه وي فردي متروك است .
متروک است میدونی یعنی چی درسته؟
سلام علیکم.
من گفتم که فتنه جمل. مسبب آن را هم عایشه و طلحه و زبیر می دانم. نگفتم که دوران فتنه. دقت کنید.
عقیصا؛ در مستدرک در حدیثی دیگر آورده " هذا حديث صحيح الاسناد وأبو سعيد التيمي هو عقيصاء ثقة مأمون ولم يخرجاه "
در هیثمی یک صفح قبلتر نوشته " ... قال ومر علي بن أبي طالب فقال الحق مع ذا الحق مع ذا . رواه أبو يعلى ورجاله
ثقات . "
معنا که یکی است. درسته؟
جنس اون هودج از چی بود؟ از اون جنس برای چه جاهایی استفاده میکنند؟ ضمن اینکه آیه کجاش گفته آرایش یا ضرورت؟ فرموده توی خانه هایتان بنشینید. آن یه جایی هم که گفتم جایی بود که سگهایش(حوئب) در آن بر آن زن صدا کردند.
نقطه؟ " وکان بدءُ اَمرنا اَنا التقینا وَالقوم من اهل الشام اَن ربنا واحدٌونبینا واحدٌ!!! " نقطه چینی که جای کلمه الظاهر باشد کجاست؟
در دنیا امر بر ظاهر است. اما وقتی در همین دنیا باطن امر معلوم شود، حکم چیست؟ بل نداویه بالمکابرة.
بررسی تان را دوباره بررسی کنید.
.
یک توضیح بدهم که شاید اثر کند؛
دقت کنید که من در هیچ جایی از نوشته هایم مدعی نشدم که این مطلب صحیح است یا نیست. چون اصل کارم را با نقد حرف طرف مقابل پیش میبرم.
اما در مطالب زیادی از این سایت دیده ام که تا یک شیعه مطلبی از کتب سنی ارائه می دهد گروه مقابل سریعا به بررسی سند می پردازد و اگر بتواند آن را رد کند یا ایرادی به آن وارد کند، میگوید که قدر علمی طرف معلوم شد و ... . همه شیعه عادت به استناد به جعلیات و ضعیف و ... دارند. اما وقتی یک سنی مطلبی از کتب شیعه ارائه میدهد و از او تصحیح خواسته میشود، یا مثل مجاهد و اوربان خود را به ندیدن و نشنیدن میزنند یا مثل شما تبدیل به سنگ نمک میشوند. این آن چیزی است که گفتم در چنته دارید.
راه جالبی را در پیش گرفته اید اما یادتان باشد که غیر از من و شما احتمالا افراد سومی هم مطالب را میبینند و حتما شما و من هم شامل این آیه هستیم که بل الانسان علی نفسه بصیرة. به هر حال انسان هر کس را بتواند فریب دهد دو کس را هرگز نمی تواند بفریبد. خدا و خودش.
من انشاء الله پا به پای گروه شما خواهم بود در مطالبی که بلد هستم. و البته یاد گرفته ام که حوصله به خرج بدهم و از نقاشی های دوستان شما یا فکاهی نویس های امثال شما لذت ببرم.
لطفا اگر به مطلب دیگری ارجاع میدهید، لینکش را بگذارید. یا اصلا کپی کند. من دنبالش نمیگردم که پیداش کنم.
وباز هم جناب عبدالحسین و فرمایشات گهربارشان!!!!!!انشاءالله باز در رد فرمایشاتت فرمایشاتی ارائه خواهم داد به امید اینکه برگردی اینجا واقامت دائم جزیره بررسی را نگیری که اونجا ماندگار بشی وبر نگردی..........!!!!!!!!!!!!!!!
فرمایش کرده ای/
من گفتم که فتنه جمل. مسبب آن را هم عایشه و طلحه و زبیر می دانم. نگفتم که دوران فتنه. دقت کنید.
فرمایش ما/ومن در جوابت چی گفتم؟دقت کردی یا نه مطلب ما ایراد اساسی داشت وبررسی نکردی!!!!!!!!
گفته بودی فتنه جمل که من عرض کردم واقعا فتنه بود ودر دوران حضرت علی هم اتفاق افتاده(که میدونم اگر یه مهچین اتفاقی در دوران سه خلیفه اول اتفاق می افتاد شما چطور ع...ع...میکردین)و فکر کنم به اندازه کافی در مورد چگونگی ایجاد این جنگ ودلایل آن توضیح دادم البته اگه خونده باشی وبه قول شما یه وقت بدون بررسی مطلب ما حرفی نزده باشی!!!!!!وشما اگه رفتار حضرت علی را بعد از جنگ در مورد ام المومنین عایشه حضرت طلحه وزبیر ببینید دیگه فکر نکنم نیازی به توضیح اضافه باشه
- موضع علی بن أبی طالب رضی الله عنه در مقابل کسانی که به عائشه رضی الله عنها ناسزا گفته بودند
مردی گفت: ای امیر مؤمنان دو مرد بر در خانه هستند و به عائشه ناسزا میگویند. پس علی به قعقاع بن عمرو دستور داد تا هر کدام از آنان را در حالی که لباس بر تن ندارند صد ضربه شلاق بزند1). قعقاع هم دستور وی را اجرا کرد.
1-شرح نووی بر صحیح مسلم ج8ص258
درمورد حضرت زبیر هم که داستان قاتلشو که شنیدی وقتی سر مبارک حضرت زبیر را پیش حضرت علی اورد که مبارک باد بر تو ای ابا الحسن که دشمنت را کشتم میدونی که حضرت در جوابش چی گفت گفت من تو را(خطاب به قاتل حضرت زبیر)به اتش جهنم بشارت میدهم چرا که رسول الله فرمود قاتل پسر صفیه جهنمی است و......
فرمایش کرده ای/عقیصا؛ در مستدرک در حدیثی دیگر آورده " هذا حديث صحيح الاسناد وأبو سعيد التيمي هو عقيصاء ثقة مأمون ولم يخرجاه "
در هیثمی یک صفح قبلتر نوشته " ... قال ومر علي بن أبي طالب فقال الحق مع ذا الحق مع ذا . رواه أبو يعلى ورجاله ثقات . "
معنا که یکی است. درسته؟
فرمایش ما/وباز به حدیث مع الحق اشاره کرده ای البته با چاشنی قیچی!!!!!! {از نقطه چین ها معلوم است نه؟}!!! که تو همین سایت جوابت قشنگ داده شده
http://www.islamtxt.net/?q=question/470
اهان ببخشید یادم رفت که گفته بودین حوصله ندارین لینکها را باز کنین
یه قسمتهاشو واست میگذارم
حدیثی که به پیامبرصلی الله علیه وسلم منسوب شده: علی مع الحق و الحق مع علی، یعنی: علی با حق است و حق با علی است. مراجع شیعه در مناظرات خود به هیثمی اشاره می کنند که آنرا از ابوسعید خدری روایت کرده و میگویند: رجال آن ثقه هستند.(مجمع الزوائد)(7/235) و همچنین از سعد بن ابی وقاص و ام سلمه روایت شده است، سپس میگویند: بزار آنرا روایت کرده است و در سند آن سعد بن شعیب قرار دارد و من او را نمیشناسم و بقیه رجال سند صحیح هستند
کلماتی را که شیعه از حدیث مذکور ذکر می کنند و سپس می گویند که هیثمی آن را همینطور آورده است، در حالیکه اینگونه نیست. هیثمی دو جمله آورده است: اول: (حق با این است، حق با این است) و دوم: (علی با حق است، یا حق با علی است). و مراجع شیعه به جای جمله اول، جمله دوم را ذکر می کنند و به دومی اشاره می کنند با اینکه کلمات فرق میکن
هیثمی میگوید که در سند آن سعد بن شعیب است، و این راوی در هیچ یک از کتابهای معتبر رجال ذکر نشده است و این نشانه مجهول بودن اوست.
حدیث: (حق با فلانی است...) ظاهر این است که این از سخنان پیامبر صلی الله علیه وسلم نیست، بلکه از سخنان ابوسعید خدری است، یعنی راوی میگوید که ابوسعید خدری از پیامبر صلی الله علیه وسلم روایت میکند که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: (آیا شما را از برگزیدهترین شما آگاه نکنم؟ گفتند: بله. فرمود: بهترین شما پاکان هستند، خداوند پرهیزگار پنهان را دوست میدارد). کسی که از ابوسعید روایت میکند وقتی از پیش روی او علی بن ابی طالب عبور کرد گفت: (حق با این است، حق با این است). و این را علما ادراج میگویند، و این اشکالی ندارد و ما معتقدیم که در دوران اختلاف میان علی و معاویه، حق با علی بوده است. سیوطی در جامع الأحادیث والمراسیل این روایت را بدون جمله اخیر(جامع الأحادیث)(3/349) ذکر کرده است، این تأکید میکند که این جمله مدرج و جای داده شده است. فکر کنم به اندازه ی کافی این فرمایشتو جواب دادم
فرمایش کرده ای/
جنس اون هودج از چی بود؟ از اون جنس برای چه جاهایی استفاده میکنند؟ ضمن اینکه آیه کجاش گفته آرایش یا ضرورت؟ فرموده توی خانه هایتان بنشینید. آن یه جایی هم که گفتم جایی بود که سگهایش(حوئب) در آن بر آن زن صدا کردند.
فرمایش ما/جنس هودج هر چی بود مهم نیست مهم اینه که حضرت عایشه توی هودج بود وجلوی چشم(ظاهر) نبود ورفتار حضرت علی بعد از جنگ با حضرت عایشه را بچسب که چطور با عزت واکرام اورا روانه ی مدینه کرد وبه قاتل حضرت زبیر چی گفت؟!!!!
ودر ادامه فرمایشت سگهای حواب را گفته بودی اگر چه اصل پارس کردن سگها درسته اما اینکه پیامبر به حضرت عایشه هشدار داده باشه که مواظب باش که ان کسی نباشی که صدای سگهای حواب را میشنوی
آقای بررسی زاده بررسی میکنیم که واقعیت داره یا نه؟!
همیشه و همواره مسأله آب حوأب([1]) و احادیث مذکور در مورد آن جولانگاه و مرتعی خوشگوار برای شیعه و کسانی دیگر جهت طعنه وارد کردن برام المؤمنین عائشه بوده است و در مسأله خروج وی برای خونخواهی عثمان به آن باور دارند و حتی کارشان به جایی رسیده که با ادعای مخالفت عائشه با نهی رسول خدا از وارد شدن بر آب حوأب، صفت مجتهد بودن را از عائشه نفی کردهاند. منابع تاریخی این ماجرا را ذکر کردهاند. طبری آن را طی یک روایت طولانی بیان داشته است که اسماعیل بن موسی فزاری راوی آن میباشد و ابن عدی در مورد این راوی میگوید: صفت غلو و تشیع او را مورد نکوهش قرار دادهاند([2]). فزاری این خبر را از علی بن عابس أرزق روایت کرده که ابن حجر و نسائی وی را ضعیف دانستهاند([3]). علی بن عابس این روایت را از خطاب هجری روایت میکند که فردی ناشناس است([4]) و این هجری مجهول آن را از فرد ناشناس دیگری به نام صفوان بن قبیعه أحمسی([5]) و او آن را از شخصی ناشناستر به نام عزنی صاحب الجمل روایت میکند که وی در واقع صاحب الجمل نیست، بلکه صاحب آن یعلی بن أمیه است([6])
[1]- از آبهای عرب در راه بصره و در نزدیکی آن و بر سر راه مکه به بصره.
[2]- دور المرأة السیاسی، ص406.
[3]- الکامل فی ضعفاء الرجال1/528؛ میزان الإعتدال1/413.
[4]- تقریب التهذیب1/697.
[5]- همان2/392؛ دور المرأة السیاسی، ص400.
[6]- میزان الإعتدال3/434؛ لسان المیزان3/225.
در متن این روایت و در انتهای روایت میتوان بوی تشیع و رفض را احساس کرد، زیرا راوی بر زبان علی بن أبی طالب بیان میکند که برای بدست گرفتن خلافت مستحقتر از ابوبکر و عمر و عثمان است، حال آنکه روایات صحیح و ثابت خلاف این را بیان میکنند([1]). بر اساس مباحث سابق برای ما روشن میشود که این روایت صحیح نمیباشد([2]). روایات دیگری هم در باب این ماجرا وجود دارد که همه از جهت سند و متن باطل میباشند و هدف اصلی آنها طعنه زدن به بزرگان و فضلای صحابه و بیان این امر است که هدف آنان از خروج خود، محقق ساختن مطامع دنیوی شخصی چون دارایی و ریاست و غیره بوده است
[1]- أسد الغابة5/486؛ دور المرأة السیاسی، ص400.
[2]- دور المرأة السیاسی، ص402.
فرمایش کرده ای/
نقطه؟ " وکان بدءُ اَمرنا اَنا التقینا وَالقوم من اهل الشام اَن ربنا واحدٌونبینا واحدٌ!!! " نقطه چینی که جای کلمه الظاهر باشد کجاست؟
در دنیا امر بر ظاهر است. اما وقتی در همین دنیا باطن امر معلوم شود، حکم چیست؟ بل نداویه بالمکابرة.
بررسی تان را دوباره بررسی کنید.
.
یک توضیح بدهم که شاید اثر کند؛
دقت کنید که من در هیچ جایی از نوشته هایم مدعی نشدم که این مطلب صحیح است یا نیست. چون اصل کارم را با نقد حرف طرف مقابل پیش میبرم.
فرمایش ما/درمو رد نقطه قاعده الزام را بچسب!!!!
ودرمورد توضیحت هم باید میگفتی یه جوری می پیچانم بحث را یا از اب گل الود ماهی ام را میگیرم(به قول دوستمانabdollah1990)واگر بدون خواندن مطلب هم که شده یه چرتی مینویسم ومیگم مطلب ایراد اساسی داشته
اینا را گفتی دیگه درسته؟؟؟؟؟
فرمایش کرده ای/
اما در مطالب زیادی از این سایت دیده ام که تا یک شیعه مطلبی از کتب سنی ارائه می دهد گروه مقابل سریعا به بررسی سند می پردازد و اگر بتواند آن را رد کند یا ایرادی به آن وارد کند، میگوید که قدر علمی طرف معلوم شد و ... . همه شیعه عادت به استناد به جعلیات و ضعیف و ... دارند. اما وقتی یک سنی مطلبی از کتب شیعه ارائه میدهد و از او تصحیح خواسته میشود، یا مثل مجاهد و اوربان خود را به ندیدن و نشنیدن میزنند یا مثل شما تبدیل به سنگ نمک میشوند. این آن چیزی است که گفتم در چنته دارید.
فرمایش ما/میدونی اصل مشکل کجاست
1-در روایات شیعه وضعیت تدلیس ومدلس معلوم نیست!!!!!
http://www.islamtxt.net/?q=content/forum/2146
2-بعضی کتب شیعه که ظاهرا تصحیح شده توسط بعضی از علمای شیعه!!!!
http://www.islamtxt.net/?q=content/forum/2193
3-امام جعفر نزد شما ضعیف الحدیث است!!!!!
4-راویان شیعه یا کذابند یا الاغ یا مسیحی!!!!!!
http://www.islamtxt.net/?q=content/forum/1068
5-شیخ صدوق که از نواصب!!!!!روایت کرده
http://www.islamtxt.net/?q=content/forum/876
ویا جناب کلینی که منظورش را از من عده اصحابنا معلوم نکرده!!!!!!!!!!
ادامه فرمایشت/
اما وقتی یک سنی مطلبی از کتب شیعه ارائه میدهد و از او تصحیح خواسته میشود، یا مثل مجاهد و اوربان خود را به ندیدن و نشنیدن میزنند یا مثل شما تبدیل به سنگ نمک میشوند. این آن چیزی است که گفتم در چنته دارید.
فرمایش ما/(من موندم که تو اینقدر بررسی بررسی میکنی اما هر جایی تو این تالار که مثل این پنج مورد بالا که نشونت دادم دوستان ما درمورد بررسی ورجال حدیثی شیعه حرفی میزنند اونجا خفقان میگیری!!!!!یا جوابی نداری یا خودتو میزنی به کوچه علی چپ!!!!!!!!!وجاهای دیگه برای فریبکاری میگی بررسی بررسی وبررسی
چنته را هم که گفتی باشه ما قبول کردیم که شما خیلی چیزا در چنته دارید!!!!!(مغالطه پیچاندن بحث فریبکاری خودرا به کوچه علی چپ زدن )غضنفرو میشناسی؟!!!!!یه جوکی یادم اومد!!! ولش کن
فرمایش کرده ای/
راه جالبی را در پیش گرفته اید اما یادتان باشد که غیر از من و شما احتمالا افراد سومی هم مطالب را میبینند و حتما شما و من هم شامل این آیه هستیم که بل الانسان علی نفسه بصیرة. به هر حال انسان هر کس را بتواند فریب دهد دو کس را هرگز نمی تواند بفریبد. خدا و خودش.
من انشاء الله پا به پای گروه شما خواهم بود در مطالبی که بلد هستم. و البته یاد گرفته ام که حوصله به خرج بدهم و از نقاشی های دوستان شما یا فکاهی نویس های امثال شما لذت ببرم.
فرمایش ما/اما شما راه نا جالبی در پیش گرفته ای!!!!!!
پا به پای ما را هم بیا تا اسباب سرگرمی و لذت ما جوانان اهل سنت(به قول شما وهابی!!!!)را فراهم کنی واز این بابت ازت تشکر میکنم
چون خودم خیلی دوست دارم باهات بحث کنم
میدونم خیلی چیزا یاد گرفته ای (پیش کدوم آیت الله العظمی اونوقت؟؟؟؟)
نقاشی و فکاهی را ببین تو اصول کافی بابی درموردش نباشه واون وقت ضایع بشی پیش آیت الله ات که به اصول کافی توهین کرده ای!!!!!!!!!!!!!
واون پنچج موردی که بهت گفتم درمورد بررسی یا رجال حدیثی شیعیان +این را هم ضمیمه اش کن وبخوان
در نزد شیعه چیزی به نام علم حدیث وجود ندارد الا وقتی که در مقابل اهل سنت قرار می گیرند ومفتضح می شوند می گویند این حدیث از لحاظ سندی ضعیف است واگر بخواهند به این شکل پیش بروند کل مذهبشان باطل می شود زیرا علمایشان معترفند که
«إن كثيرًا من مصنّفي أصحابنا وأصحاب الأصول ينتحلون المذاهب الفاسدة وإن كانت كتبهم معتمدة».فهرس الطوسی ص32
بسیاری از تصنیفات اصحاب ما واصحاب اصول از کسانی بوده که مذاهبشان فاسد بوده و اگرچه کتبشان معتمد است
یعنی بزرگان شیعه عقیده و احادیث خود را از فاسد العقیده می گرفتند پس اگر بخواهیم از طریق علم رجال پیش برویم برای شیعه چیزی باقی نخواهد ماند به نظز من همچین مذهبی با همچین اصول رجالی وراویان فاسدی!!!!!
اصلا بررسی حدیثی آنها اتلاف وقت است(مثلا در مورد حدیث عفیر=الاغ پیامبر)اگر بخوام بررسی کنم از کجا بدونم این راوی ثقه است یا نه کذابه یا نه!!!!!!!!!به کتاب مرآه العقول مجلسی مراجعه کنم به نظرت چیزی گیرم میاد یا نه؟!!!!!!
ودر آخر فرمایش کرده ای/لطفا اگر به مطلب دیگری ارجاع میدهید، لینکش را بگذارید. یا اصلا کپی کند. من دنبالش نمیگردم که پیداش کنم.
وفرمایش آخر ما/هر وقت سر قبر حافظ وسعدی(که در شیراز هستند!!!!!!) رفتی از طرف ما یه فاتحه براشون بفرست
ودر آخر یه صلوات با پسوند عج عج هم بفرست برای سلامتی آقامون{نائب امام زمان)
والسلام تا اینجا وفراهم کردن اسباب لذت ما توشط شما هم چنان باقی است
فرمایش کرده ای/یک طرف کسی است که به او گفته شده یه جایی نرو. خدا هم گفته مه بشین توی خونه ات. هر دو دستور رو آب کشیده و رفته.
فرمایش ما/خداوند به زنان پیامبرص گفت
وَقَرْنَ فِی بُیُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِینَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَكُمْ تَطْهِیرًا ؛ و درخانههایتان قرار و آرام گیرند و همانند زینت نمایی روزگار جاهلیت پیشین زینت نمایی نکنید و نماز را برپا دارید و زکات را بپردازید و از خداوند و پیامبر اطاعت نمایید . همانا خداوند میخواهد که از شما اهل بیت هر پلیدی [احتمالی و شبهه] را بزداید و چنان که شاید و باید پاکیزه بدارد
پسر خوب میدونی این آیه اصلا چی میگه وکی نازل شده
شان نزول زمانی بود که زنان پیامبر قبل از نزول این ایه بعضی مواقع با ارایش به بیرون از خانه می امدند(که قبل از نزول ایه گناهی بر انان نیست) وایه چی میگه با ارایش از خانه بیرون نیایید حالا تو داستان جنگ جمل مگه حضرت عایشه رض با ارایش غلیظ امده بود جلوی مردان یا توی هودج بود بگو به من؟
فرمایش کرده ای/حالا اگر بین اینها درگیری حاصل شد با عنایت به اینکه " حق " همواره یکی است، و با توجه به اینکه عل مع الحق می باشد، کدام طرف بر حق است؟ آیا آن آیه ای که ابوبکر نوشته اصلا اینجا مصداق دارد؟ بماند که یک گروه بر حاکم خروج کرده و حکمش نزد اهل سنت معلوم است. حالا می خواهد اجتهاد کند و خروج کند یا به هر طریق دیگر.
فرمایش ما/حدیث علی مع الحق را از کتب اهل سنت بررسی کردم برایت!!!پس درمورد حدیث تیرت به سنگ خورد
اینکه کدام طرف بر حق است؟خب حضرت علی حاکم وقت بود
ولی طرف مقابلش حتما کافر شدند
همون مطلب دوستمان konarرا که به دوست هم کیشتان معرفی کردم بخون وپست جواب من به نوشته های دوستتان را هم بخون.....
فرمایش کرده ای/در داستان صفین که شما مطرح کردید دقت کنید که در عبارات حضرتش چه کلماتی به کار رفته.
" کان بدء امرنا " ابتدای کار ما این بود. و در ادامه آنچه که محذوف داشتید " الظاهر " ان ربنا واحد و نبینا واحد... .
بعد گروه مقابل گفتند " بل نداویه بالمکابرة ". این هم همان حکم گروه قبل را دارد نزد اهل سنت. ندارد؟
فرمایش ما/کلمه ظاهر را گفتی چیز خوبی یادم اومد
یه بار تو مناظره استاد سجودی وایت الله عباسی در مورد امامزاده هاوقتی استاد سجودی از اقای عباسی میپرسه که شما از کجا میدانید که امامزاده ها که قبرشونو رو زیارت میکنین بهشتی هستند جواب عباسی/ ما در دنیا به ظاهر حکم میکنیم
پس ما هم باید به ظاهر حکم کنیم
در ضمن من قصدم این نبود که کل خطبه را بیاورم نقطه ها را که دیدی
در ضمن با قاعده الزام که اشنایی داری؟
واین حرفت که اصحاب جمل حکم گروه قبلی(خروج کنندگان بر امام را دارند) جوابت در پستی که حرفهای هم کیشت را جواب دادم بخوان
فرمایش کرده ای/
اگر هم فرض کنیم که آنها هم مانند حضرتش مسلمان بوده اندف باز یک علی مع الحق و الحق مع علی حیث دار داریم علاوه بر اینکه یک رجل کنفسی داریم که شخص پیامبر فرموده با این گروه ها قتال خواهد کرد یا در نقل دیگر اینکه بر تاویل می جنگد. حدیثش را حتما دیده اید.
فرمایش ما/ای بابا باز هم حدیث مع الحق باز هم حدیث مع الحق وباز هم..........حدیث بررسی شد!!!!!!!!
فرمایش کرده ای/
بررسی هم که رفقای شما( شاید هم خود شما باشید که اسم عوض کرده اید) رفته اند که انجام بدهند. یک چیزی پرتاب میکنند وسط عد که ایراد کار رو میگیری، میرن تا با برف بعدی بیان. اما نه انجا. میرن تا با برف بعدی که در صحرای عربستان می آید فرود بیان.
فرمایش ما/بررسی که زیاد در موردش حرف زدم با شما همون دو تا پستی که گفتم برو بعضی از فرمایشات ما در رد فرمایشات شما را بخون
وآخر خوشحال شدم باهات بحث علمی داشتم آقای بررسی خیلی چیزا در چنته دار........!!!!!!!!!!!!!!!!