منظور از حديث ثقلين که در کتب حديث شيعيان آمده چيست؟
فقه اماميه ادّعا دارد كه چون رسول الله صَلي الله عَليه و آله وَ سَلّم فرمودند :(و إني تاركٌ فيكم الثقلين: كتاب الله و عترتي ما إن تمسّكتم بها لن تضلوا أبداً) بنابراين فقه اسلامي را تنها از طريق اهل بيت بايد گرفت. جواب اين است كه بفرض قبول حديث، چون در بعضي از روايات (كتاب الله وسنتي) آمده،
اين حديث به هيچوجه افاده نميكند كه فقهِ اسلامي را فقها بايد از طريق اهل بيت تنها بگيرند، بخصوص كه ميدانيم اينكه قرآنِ كَريم فرموده است :
(فَلَوْلَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَائِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ) ?توبه/122?
يعني : «چرا از هر فرقهاي دستهاي كوچ نميكنند (رنج سفر را براي تحصيل فقه و علوم ديني تحمل نميكنند) تا در دين خدا تفقه كنند و سپس برگردند و قوم خود را انذار نمايند».
اين آيه به صراحت ميرساند كه فقه اسلامي تنها بوسيلة اهل بيت منتقل به مردم نميشده بلكه از هر طائفهاي عدهاي ميآمدند و تفقه ميكردند نزد رسول الله صَلي الله عَليه و آله وَ سَلّم و سپس به ميان قوم خود بازگشته تعليم ميدادند و آنها را از مخالفت با احكام خدا برحذر ميداشتند.
بعلاوه در تاريخ آمده است كه رسول الله صَلي الله عَليه و آله وَ سَلّم مكرّر اصحابشان را براي تعليم اقوام بسوي آنها ميفرستاد مانند (معاذ بن جبل رضي الله عنه و حادثة بئر معونه و رجيع در تاريخ اسلام معروف و مشهور است كه رسول الله صَلي الله عَليه و آله وَ سَلّم عدّه اي را براي تعليم قرآنِ كَريم و احكام فرستاد و اعراب آنها را كشتند).
خلاصه آنكه دين خدا تنها بوسيلة اهل بيت تبليغ نميشد تا مردم موظف باشند فقه را تنها از ايشان اخذ كنند و بلکه صحابه نيز مبلغ دين بودند و رسول اَلله صَلي الله عَليه و آله وَ سَلّم پس از خطبههايش گاهي ميفرمود :
(فليبلغ الشاهد الغائب)
يعني : «حاضر به غائب برساند».
و ميفرمود:
(نَضَّرَ الله عبداً سمع مقالتي فوعاها و اداها الي من لم يسمعها فرب حامل فقه ليس بفقيه و رب حامل فقه الي من هو افقه منه).
يعني : «خداوند بندهاي را كه سخن مرا شنيد و آنرا حفظ كرد و بكسي كه نشنيده رسانيد خرّم گرداند، كه چه بسا كسي كه خود فقيه نيست. ولي، سخن را به فقيه تر از خود ميرساند».
بنابراين موظف هستيم براي شناخت فقه اسلامي به آثار صحابه كه در كتب صحاح اهل سنت آمده است نيز مراجعه كنيم و آنها را فقيه بناميم، چنانكه أحاديث اهل بيت را كه در كتب زيديّه و اماميه آمده لازم است ببينيم و آنها را نقد كنيم و فقه اسلام را بطور جامع الأطراف بررسي نمائيم.
فقه زيديّه و اهل سنت ميتواند فقه اماميه را از يك مشكل اساسي بيرون بياورد، و آن مشكل اين است كه در فقه اماميه معمولاً فقهاي معاصر خبر واحد را حجّت ميدانند، و حتي قرآنِ كَريم را با آن تخصيص ميكنند و حجيّت خبر واحد بقول خودشان در حال انسداد باب علم است، يعني چون راهي ندارند كه علم به احكام پيدا كنند ناچار به ظنّ روي ميآورند. زيرا كه خبر واحد ظنّي است! بدليل آنكه :
اولاً ما نميتوانيم يقين كنيم راوي دروغ نگفته و بغرض اطمينان كامل براستگويي او، يقين نداريم سهو و نسيان و خطا نكرده باشد، بخصوص كه احاديث را ائمه اجازه داده بودند كه نقل به معنا شود و در طول هزار و چند صدسال انتقال يك حديث از چند نفر به يكديگر به احتمال قوي تغييراتي در مفاد آن ايجاد شده است اما اگر ما به فقه زيديّه و اهل سنت رجوع كرديم و يك روايت از طرق گوناگون و به اسناد متفاوت ديديم اطمينان و علم بصدور آنها پيدا ميكنيم. پس خبر واحد وقتي حجّت ميشود كه باب علم بسته باشد. و اين راه بحمدالله بسته نيست ولي فقهاي اماميه نميخواهند از اين راه وارد شوند و به همان روايت ضعيف و ظنّي خود كه اخبار واحده است اكتفا ميكنند و به احكام عجيب و غريب ميرسند!
بويژه كه ائمة اهل بيت از ترس خلفاي بنياميّه و بنيعباس غالباً در تقيّه بودند و اظهارنظر صريح در احكام كمتر ميكردند.
بعلاوه كتب معروفي از ايشان در فقه باقي نمانده است و كتب فقهي و روائي شيعه پس از عصر ائمه تدوين شده و از اخبار صحيح و سقيم گردآوري گشته است بعكس مذهب زيدي كه كتاب المجموع الفقهي يا المسند را از امام زيد در دست دارند كه املاي او و نوشتة ابوخالد واسطي است كه شاگرد امام زيد بوده است. و همچنين از فقهاي اهل سنت كتبي مانند الموطأ از امام مالك رحمه الله، يا ألاُمّ اثر امام شافعي رحمه الله، يا المسند اثر احمد بن حنبل رحمه الله موجود است ولي از إمامان شيعه هيچ كتاب فقهي در دست نيست و روايات متضاد و مختلف آنها را در قرون بعد، ديگران جمعآوري كردهاند، مانند كتب اربعة (كافي، تهذيب، استبصار، من لايحضره الفقيه).
بنابراين بر علماي منصف لازم است كه آثار اماميه را با فقه و روايات مذاهب ديگر تطبيق كنند و از راه علمي شركت نمايند كه خداي ميفرمايد :
(وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ?)
يعني : «چيزي را كه بدان علم نداري پيروي مكن».
(السَّلامُ عَلي مَنِ اتَّبَع الهُدى و اجتَنَبَ الهَوى)
«سلام و درود بر كساني باد كه از راه راست اسلامي (راه حضرت محمد صلي الله عليه وسلم و خلفاي راشدين(پيروي كردند و از آرزوها و تعصّبات بيجا دوري گرفتند».
اقتباس كتاب/ امامت و خلافت- حيدر على فلمدران
- 11901 بازدید
- نسخه چاپی
دیدگاه ها
با سلام به دوست وبرادر عزیز
با سلام به دوست وبرادر عزیز ابوبکر
از اینکه فکر کردم شما در عقیده سنگسار کردن وکلا قانونهایی که با قران وعقل سازگاری ندارد مطمئن هستید عذر می خواهم اشتباه از من بود مرا ببخشید
ربنا لاتزع....یعنی آن شاخه اصلی که انشاءالله همه ما در آن هستیم وخداوند ما را از آن شاخه اصلی نور، که ایمان به یک خداست برنگرداند
بله پیامبر در آن شاخه اصلی بودند ووقتی می فرمودند ما را به صراط مستقیم هدایت کن یعنی از شاخه های ضعیف گمراهی وتاریکی ما را نجات بده وگرنه اگر او در صراط مطلق نور بودند که مجددا نمی فرمودند ما را به صراط مستقیم هدایت کن بجای سوره حمد می آمدند وربنا لاتزع قلوبنا را تلاوت می کردند یعنی ما را برنگردان ولی در نهایت خداوند اورا از همه شاخه های ظلمت رهایی داده ودر نور مطلق قرار داد یعنی همان اصحاب صراط مستقیم که شهدا صدیقین صالحین ونبییین هستند ولی بعداز زندگی ایشان
در مورد آن مطلب که فرموده بودید قران هم عربی است من در مطالب گذشته هم عرض کردم ولی چون شما با دقت نخوانده بودید مجبورم در حالت بهتری بیان کنم آیات خداوند که اصل قران است برای مورد اطاعت از خداست وبرای کسانیست که به زبان عربی تسلط کامل دارند و رسول فقط به کسانی اطلاق می شود که باید همان آیات خدا را برای قوم خودشان بیان کنند آیه دیگری که در سوره شوری بیانگر این مطلب است چنین است
وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِّتُنذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَتُنذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ لَا رَيْبَ فِيهِ فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَفَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ
وبدین سان وحی فرستادیم به سوی تو قرانی که عربی است تا بترسانی ام القری(مکه) وانان که اطراف آنند ...
یا سوره انعام
وَهَذَا كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ مُّصَدِّقُ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَلِتُنذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَهُمْ عَلَى صَلاَتِهِمْ يُحَافِظُونَ
اینها همه آیاتیست که نشان می دهد حضرت محمد (ص) فقط وظیفه اش در حدوحدود مکه واطراف آن بوده است نه جایی دیگر
ببینید بله شما آیاتی آوردید که نشان می داد منظور از رسول محمد (ص) بود بله من هم قبول دارم چون محمد(ص) هم یک رسول بود ولی منظور از همه رسولان محمد نیست خصوصا در آیاتی که می گوید اطاعت کنید از خداو رسول واولی الامر ببخشید مگر خداوند می ترسید بگوید اطاعت کنید از محمد (ص) همانطور که در بعضی آیات اسم محمد (ص)را هم آورده است اینجا هم می فرمود اطیعوالمحمد در حالیکه فرموده اطیعوالرسول یعنی هر رسولی با هر زبان وهر قومی که آیات خداوند را بدون کم وکاست برای مردم بیان می فرماید من نگفتم شما از محمد حاجت می خواهید بلکه گفتم شما دلیلی که شیعیان برای حاجت خواستن از غیر خدا می آورند را تایید می کنید وقتی به آنها می گوییم چرا به غیر خدا متوسل می شوید وحاجت می خواهید می گویند در قران هم گفته است وقتی مردم برای آمرزش به نزدت می آیند تو هم برایشان آمرزش بخواه اگر این کار بد بود خداوند نمی فرمود وقتی می گوییم آن موقع پیامبر زنده بود واین آیه مال آن زمان است می گویند یعنی شما اعتقاد ندارید که قران همیشگی است وآنها زنده اند بله این حرفی هم که شما می زنید که منظور از اطیعوالرسول سنت محمد (ص) است به فرمان محمد گردن نهید مال همه زمانهاست پس الان هم می توانیم با استفاده از حدیث هایی که بنام محمد(ص) باقی مانده است حکم صادر کنیم هرچند خلاف قران باشدواین یک مهر تاییدی است بر کار شیعیان که آنها هم به استناد قران به غیر خدا متوسل می شوند هر چند آن غیر خدا را الان نبینند
در مورد تحریف قران:
اگر نوشتم تایید کننده آنچه میان دو دست است منظورم کتابهای پیشین نبود درست است که در بسیاری جاها خداوند فرموده تصدیق کننده تورات وانجیل است ولی همه جا منظور تورات وانجیل نیست آنچه که بین دو دست است عقل است نه کتاب.
شما ببینید آیا خداوند چیزی می گوید که ممکن است وجودنداشته باشد آیا یهودیان یا مسیحیان همیشه کتاب تورات وانجیل در بین دو دستشان قرار می دادند که خداوند اینگونه می فرماید منظور از تصدیق آنچه بین دو دست است عقل است بله من هم قبلا اشاره کردم قران با عقل سنجیده میشود خداوند قول حفظ آنرا داده است درست ولی همین را هم خداوند نگذاشته ما چشم وگوش بسته بپذیریم حتی برای آیات خودش هم شرط سنجیدن با عقل را آورده چنانکه در سوره فرقان می فرماید بندگان خدای رحمن کسانی هستند که کورکورانه آیات خداوند را نمی پذیرند پس ملاک عدم تحریف قران سنجیدن با عقل است واین در مورد همه آیات قران صدق می کند مطالب قبلی را لطفا مروری بفرمایید تا من مجبور نشوم حرف تکراری بزنم وشما را خسته کنم
نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَأَنزَلَ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ
در مورد نماز هم عرض کردم وبرای اینکه خسته نشوید تکرار نمی کنم
در مورد حجاب چون بحث کوتاهی دارد عرض می کنم ببینید رسالت اصلی پیامبران توحید بود برای اینکه خدا را مطرح کنند نه اینکه بیایند خودشان را مطرح کنند ولی متاسفانه پیروان همه ادیان بجای اینکه به رسالت آنها توجه کنند می آیند وبه خود پیامبران توجه می کنند در حالیکه در اوایل سوره بقره وقتی مردم را به سه دسته تقسیم می کند گروه اول را کسانی معرفی می کند که" ایمان می آورند به آنچه نازل شد برتو وبر پیشینیان تو "
دقیق آیه را نوشتم یعنی ایمان به آنچه بر محمد وپیشینیان محمد نازل شده بیاورندنه اینکه بر محمد وپیامبران قبلی ایمان بیاورند متاسفانه مردم بجای اینکه به آنچه نازل شد بر پیامبران ایمان بیاورند می آیند وبه پیامبران ایمان می آورند وهمین می شود که هرکسی یک پیغمبر ویک دین یک مذهب خاص را می گیرد وپیش می رود وبر سر اینکه کدام پیامبر بهتراست اختلاف وتفرقه ایجاد می کنند در حالیکه اگر همه به انچه نازل شد ایمان می آوردند جزء گروه اول می شدند ویکی می شدند
رسالت اصلی پیامبران توحید بود نه حجاب البته باز درمورد جزئیات هم اگر واقعا دستور خداوند اجرا می شد باعث سالم شدن جامعه می شد خداوند بصورت کلی حرف زده او نیامده بگوید اگر یک تار مو پیدا شد چنین وچنان می کنم او گفته است ای زنان مومن زینت های خودرا بپوشید مگر آنچه آشکار آمد حال زینت چیست همان چیزی است که باعث کشیدن شدن به طرف زنا می شود همان چیزی که می تواند مقدمه بوجودآمدن فرزندان حیران وسرگردان شود حال زینت در هر جایی چه معنی می دهد مثلا در کشور های سنی نشین که ابرو برداشتن را جرم می دانند بله ابرو برداشتن یک زینت است ولی در ایران ابرو برداشتن زینت نیست بلکه نظافت است یا در کشورهای اروپایی فردی اگر بدون روسری باشد زینت محسوب نمی شود ولی در ایران زینت است خلاصه اینکه چیزی که باعث شود مرد وزن به زنا کشیده شوند باید پوشانده شود ممکن است طرف چادری باشد ولی آنچنان زیر چادر قر بریزد یا آرایش کرده باشد که جامعه ای را آلوده کند و ظاهرا هم پوشیده باشد اگر دقت کرده باشید خداوند به زنان پیامبر خیلی گیر داده است ومدام تاکید فرمودند که محمد پدر هیچ کدام از مردان شما نیست که منظور این بود که بعدا کسی نخواهد بعنوان پسر پیامبر سوء استفاده کند یا حتی در مورد پسر خوانده رسول اکرم نیز آن مسئله را بوجودآورد که ثابت کند پسر خوانده پسر نیست
من ممکن است چند روزی نباشم از اینکه سرتان را درد آوردم عذر می خواهم ولی امیدوارم مطلب را رسانده باشم
اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم ولضالین
برادر عزیز به خاطر تأخير عذر
برادر عزیز به خاطر تأخير عذر خواهی میکنم.
چون استاد محترم "محمد باقر سجودی" در چند مقاله جواب شما را گفته اند ، دیگر لازم نمی بینم، در این مورد با شما به جدل بپردازم.
http://islamitxt.rr.nu/content/question/561
http://islamitxt.rr.nu/content/question/563
و فقط دو آیه را برای مرور و یاد آوری ذکر میکنم .
فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا (نساء : 59)
«پس هر گاه در امرى [دينى] اختلاف نظر يافتيد اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد آن را به [كتاب] خدا و [سنت] پيامبر [او] عرضه بداريد اين بهتر و نيكفرجامتر است»
مَّنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللّهَ وَمَن تَوَلَّى فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا*وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُواْ مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَآئِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ... (النساء:79- 80- 81)
هر كس از پيامبر فرمان برد در حقيقتخدا را فرمان برده و هر كس رويگردان شود ما تو را بر ايشان نگهبان نفرستادهايم*و مىگويند فرمانبرداريم ولى چون از نزد تو(ای محمد) بيرون مىروند جمعى از آنان شبانه جز آنچه تو مىگويى تدبير مىكنند.
در آیۀ فوق هیچ شکی نیست که منظور از رسول ، حضرت محمد صلی الله علیه و سلم است و همین آیه برای کل ادعای شما کافی است .
_____________........_______________
اما اینکه گفتید:«ببخشید مگر خداوند می ترسید بگوید اطاعت کنید از محمد (ص) »
خوشبختانه خودتان علیه خودتان دلیل اقامه کردید!! می پرسید چگونه؟
ج: من همین سؤال را از شما میپرسم: مگر خداوند از چیزی واهمه داشته که نگفته: اطیعوا الله و اطیعوا القرآن؟؟؟ چرا به جای کلمۀ قرآن، از "الرسول" استفاده کرده که 1400 سال هیچ شخصی معنی حقیقی آن را درک نکرده تا بعدها کسانی مانند محسن کدیور!!! بیایند و این موضوع را بر ما روشن کند!؟
ضمناً: همینطور که میدانیم ، قرآن مفسر قرآن است ، و خداوند حضرت محمد را اینگونه معرفی می کند ...مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ (فتح:29) ... مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ(احزاب:40)
و اصحاب محمد نیز پیامبر صلی الله علیه و سلم را محمد خطاب نمیکردند(الا مقریبن) بلکه او را یا رسول الله خطاب میکردند.
در مورد دیگر ایرادات شما لازم نمیبینم به آنها جواب دهم زیرا استاد سجودی جواب کلّی به آن داده اند و با توضیحتان در مسألۀ حجاب خیلی از موضوعات بر من واضح شد و چه شما بخواهید و چه نخواهید عقایدتان مانند ، عقاید آقای محسن کدیور است و ایشان کسی است که حجاب را مختص زنان پیامبر میداند و در مورد نماز و دیگر احکام نیز عقیدۀ کاملاً جدا گانه ای دارند و شما نیز نمی خواهید در مورد نماز و اصل و شیوۀ آن صحبت کنید.. چون مطمئنید که در این صورت موضع شما مشخص میشود و تصور نمی کنم این چیزی است که شما آن را بپسندید!
با این وجود اگر باز هم دلایل جدید و محکم داشتید در بحث جواب به منکرین حدیث مطرح کنید، شاید آن دلیل وسیله ای و فرجی شد و باعث هدایت ما از ظلمت به سوی روشنایی شود!! آخه میگن: از این ستون به اون ستون فرج است!
ای آیت حق بی خبران را خبری کن.