پاسخی بر سوال یکی از کاربران در مورد حدیث (کتاب الله وعترتی ).
بسم الله الرحمن الرحیم
ابتدا اینکه امامیه از آوردن آیه ای در اثبات امامت ولایت علی رضی الله عنه و۱۱ نفر بعد از او عاجز هستند وهمینطور برای آوردن آیه ای که دلالت کند بر اطاعت از ۱۲ امام وهمینطور آیه ای که دلالت بر عصمت آنها کند.
به این دلیل سعی می کنند از بعضی از احادیث به خواسته خود برسند و حتی را پا رافراتر نهاده وبرای اثبات اباطیل خود به تورات وانحِیل استناد می کنند.اما در این نوشتار روشن می کنیم از قرآن و کتب خودشان که (حدیث کتاب الله وعترتی) نمی تواند برای امامیه پناه گاهی باشد.
جايگاه سنت:
ابتدا از قرآن کریم که بیان کننده هر چیزی برای ما مسلمانان است همانطور که الله تعالی می فرماید: ( وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ )۸۹ النحل
(اين كتاب را كه روشنگر هر چيزى است و براى مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتگرى است بر تو نازل كرديم )
الله تعالی در پیروی از رسول الله صلی الله علیه وسلم (سنت) چه می گوید؟
(تِلْكَ حُدُودُ اللّهِ وَمَن يُطِعِ اللّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ). النساء ۱۳
(اينها احكام الهى است و هر كس از خدا و پيامبر او اطاعت كند وى را به باغهايى درآورد كه از زير [درختان] آن نهرها روان است در آن جاودانهاند و اين همان كاميابى بزرگ است )
و در ادامه می گوید:(وَمَن يَعْصِ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِيهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُّهِينٌ ﴿۱۴﴾
و هر كس از خدا و پيامبر او نافرمانى كند و از حدود مقرر او تجاوز نمايد وى را در آتشى درآورد كه همواره در آن خواهد بود و براى او عذابى خفتآور است)
(يَسْأَلُونَكَ عَنِ الأَنفَالِ قُلِ الأَنفَالُ لِلّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُواْ اللّهَ وَأَصْلِحُواْ ذَاتَ بِيْنِكُمْ وَأَطِيعُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ) ﴿۱﴾ الانفال
(اى پيامبر] از تو در باره غنايم جنگى مىپرسند بگو غنايم جنگى اختصاص به خدا و فرستاده [او] دارد پس از خدا پروا داريد و با يكديگر سازش نماييد و اگر ايمان داريد از خدا و پيامبرش اطاعت كنيد )
و آیات دیگری که اگر بخواهیم همه را نقل کنیم خود مقاله جدا گانه می شود وهمین مقدار کفایت می کند
پس تا اینجا نتیجه می گیریم که خداوند سفارش به اطاعت از خود و رسولش کرده و مخالفت الله و رسولش معصیت است و باعث دخول در جهنم می شود آیا در آیات قرآن جایی گفته شده هرکس از ائمه ۱۲ گانه به زعم امامیه (عترت) اطاعت نکند ویا در امری مخالفتشان کند داخل جهنم می شود ومعصیت کرده؟
پس از قرآن می فهمیم که سنت بر عترت افضلیت دارد
دوم اینکه عترت خود باید تابع سنت باشد ونمی تواند سنت جدیدی از خود بسازد (واین را در ادامه از کتب امامیه اثبات می کنیم) زیرا آیاتی که ما را به اطاعت از سنت می کند تمام مردم را در بر می گیرد ونه فقط افراد خاصی را.
استناد امامیه به آیه اولی الامر و بطلان آن:
استناد می کنند به این آیه (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا ﴿۵۹﴾النساء
اى كسانى كه ايمان آوردهايد خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را [نيز] اطاعت كنيد پس هر گاه در امرى [دينى] اختلاف نظر يافتيد اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد آن را به [كتاب] خدا و [سنت] پيامبر [او] عرضه بداريد اين بهتر و نيكفرجامتر است.
و می گویند اولی الامر ائمه شیعه هستند به زعمشان عترت
واین نهایت جهل است زیرا در نزد امامیه امام معصوم و واجب الاطاعه است و نمی توان با او در امری مخالفت کرد اما آیه به وضوح می گوید (فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ) (اگر در مسئله ای اختلاف کردید با اولی الامر)پس اولی الامر امام معصوم نیست زیرا با معصوم اختلاف نتوان کرد
نکته بعدی در ادامه می گوید (فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ) (اگر با اولی الامر اختلاف کردید برگردید بر کتاب خدا و سنت)پس چرا نمی گوید بر گردید بر عترت؟؟
خطای امامیه در برداشت از معنای لفظ عترت:
در نزد امامیه عترت یعنی ائمه ۱۲ گانه ونه احدی دیگر حال ما معنای واقعی عترت را بیان می کنیم
عترت فقط ۱۲ امام یا آل علی نمی باشند بلکه آل عباس وعقیل و جعفر و امهات مومنین هم از عترت هستند
و در لفظ دیگر حدیث آمده (عترتی اهل بیتی) واهل بیت در اصل همسران رسول الله می باشند و آنها را هم در بر می گیرد همانطور که در سوره احزاب می خوانیم (إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّـهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا)
به دلیل ایه قبلی که می فرماید: (يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاءِ ۚ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا ﴿٣٢﴾ وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَىٰ ۖ وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّـهَ وَرَسُولَهُ ۚ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّـهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا ﴿٣٣﴾ وَاذْكُرْنَ مَا يُتْلَىٰ فِي بُيُوتِكُنَّ مِنْ آيَاتِ اللَّـهِ وَالْحِكْمَةِ ۚ إِنَّ اللَّـهَ كَانَ لَطِيفًا خَبِيرًا ) "الاحزاب/32-33-34"
وتخصیص امامیه که اهل بیت فقط ۵نفر هستند نشان دهنده جهل و بازی آنان با آیات قرآن است و اینکه ردی بر خودشان است اگر آیه فقط مخصوص ۵تن است پس بقیه ائمه شما چطور معصوم شده وداخل عترت شدند؟ ودراینجا کل عقایدشان باطل می شود.
وهمانطور که در صحیح مسلم از حدیث زید بن ارقم که از او می پرسند آیا همسران رسول الله اهل بیت او هستند؟ می گوید بله.
سوال ما از امامیه اینکه می گویند عترت یعنی آل علی فرزندان علی می گوییم فرزندان علی بسیارند چرا بقیه آنها داخل آیه نمی شوند؟ و چرا فقط عترت را تخصیص به ۱۲ امام داده اند؟
اگر بگویند بله عترت یعنی ۱۲ امام می گوییم برای ما آیه قرآنی ویا حدیثی بیاورید که بگوید عترت یعنی ۱۲ امام شیعه
مسئله بعدی ابوجعفر طحاوی رحمه الله در معنای (العترة)می گوید(عترت اهل بیت رسول الله هستند کسانی که بر سنت ایشان هستند وبر اوامر ایشان تمسک می کنند) پس باز عترت وقتی ارزش پیدا می کند که بر سنت رسول الله باشد یعنی باز سنت بر عترت افضلیت پیدا می کند والا عترتی که از سنت بویی نبرده در آن خیری هست؟
پس عترت کسی است که بر منهج وسنت رسول الله صلی الله علیه وسلم باشد ولا غیر وعارف باشد به سنت.
و شیخ آلبانی رحمه الله می فرمایند (ذکر اهل بیت در کنار در مقابل قرآن مانند ذکر خلفای راشدین در مقابل سنت رسول الله است که بسند صحیح ابوعیسی الترمذی و غیرهم روایت می کنند:علیکم بسنتی وسنه خلفاء الراشدین من بعدی)
امامیه از آوردن یک نص مانند حدیث (سنتی وسنه خلفاء الراشدین) برای ائمه خود عاجزند.
بطلان ادعای امامیه مبنی بر ضعف اسناد حدیث کتاب الله وسنتی:
(إني قد خلفت فيكم شيئين لن تضلوا بعدهما أبدا ما أخذتم بهما أو عملتم بهما : كتاب الله وسنتي ولم يتفرقا حتى يردا علي الحوض )
الراوي: أبو هريرة المحدث: ابن حزم - المصدر: أصول الأحكام - الصفحة أو الرقم: 2/251
خلاصة حكم المحدث: صحيح
( تركت فيكم شيئين لن تضلوا بعدهما : كتاب الله ، وسنتي ولن يفترقا حتى يردا علي الحوض)
الراوي: أبو هريرة المحدث: محمد جار الله الصعدي - المصدر: النوافح العطرة - الصفحة أو الرقم: 100
خلاصة حكم المحدث: صحيح
(إني تارك فيكم ما لن تضلوا إن اعتصمتم به ؛ كتاب الله وسنتي)
الراوي: - المحدث: ابن باز - المصدر: مجموع فتاوى ابن باز - الصفحة أو الرقم: 155/8
خلاصة حكم المحدث: إسناده جيد
(تركت فيكم أمرين ؛ لن تضلوا ما إن تمسكتم بهما : كتاب الله وسنتي ، ولن يتفرقا حتى يردا علي الحوض)
الراوي: - المحدث: الألباني - المصدر: منزلة السنة - الصفحة أو الرقم: 13
خلاصة حكم المحدث: إسناده حسن
واما حدیث امام مالک رضی الله تعالی عنه در الموطاء که مرسل است وبعضی تضعیف کردند که شواهدی دارد که آن را تقویت می کند که بعضی از آن را بیان کردیم.
واما اثبات افضلیت سنت بر عترت از کتب امامیه:
( علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن النوفلي، عن السكوني، عن أبي عبدالله عليه السلام
قال: قال رسول الله صلى الله عليه وآله: إن على كل حق حقيقة، وعلى كل صواب نورا، فما وافق كتاب الله فخذوه وما خالف كتاب الله فدعوه.)
(آنچه موافق کتاب خدا است آن را قبول کند و آنچه مخالف قرآن است رها کن)
محمد بن يحيى، عن عبدالله بن محمد، عن علي بن الحكم، عن أبان بن عثمان عن عبدالله بن أبي يعفور،
قال: وحدثني حسين بن أبي العلاء أنه حضر ابن أبي يعفور في هذا المجلس قال: سألت أبا عبدالله عليه السلام عن اختلاف الحديث يرويه من نثق به ومنهم من لا تثق به؟
قال: إذا ورد عليكم حديث فوجدتم له شاهدا من كتاب الله أو من قول رسول الله صلى الله عليه وآله وإلا فالذي جاء كم به أولى به
(ابی یعفور از جعفر صادق در مورد اختلاف حدیث پرسید! امام جواب داد اگر حدیثی یافتید اگر برای آن شاهدی در کتاب خدا و سنت رسول الله یافتید قبول کنید)
عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد بن خالد، عن أبيه، عن النضر بن سويد، عن يحيى الحلبي، عن أيوب بن الحر قال: سمعت أبا عبدالله عليه السلام يقول: كل شئ مردود إلى الكتاب والسنة، وكل حديث لا يوافق كتاب الله فهو زخرف
(از ابی عبدالله صادق شنیدم :تمام حِیزها باید به کتاب وسنت عرضه شود و هر حدیثی مخالف کتا خدا بود زخرف است)(یعنی دروغ)
وبهذا الاسناد، عن ابن أبي عمير، عن بعض أصحابه قال: سمعت أبا عبدالله عليه السلام يقول: من خالف كتاب الله وسنة محمد صلى الله عليه وآله فقد كفر.
(جعفر صادق می گوید هر کس با کتاب خدا وسنت رسول الله مخالفت کند کافر شده)
علي بن إبراهيم، عن محمد بن عيسي بن عبيد، عن يونس رفعه قال: قال علي بن الحسين عليه السلام: إن أفضل الاعمال عند الله ما عمل بالسنة وإن قل.
(افضل اعمال در نزد الله تعالی عمل به سنت است حتی اگر ناچیز باشد) علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن أحمد بن النضر، عن عمرو بن شمر، عن جابر، عن أبي جعفر عليه السلام قال: ما من أحد إلا وله شرة وفترة، فمن كانت فترته إلى سنة فقد اهتدى ومن كانت فترته إلى بدعة فقد غوى.
(ابی جعفر می گوید :هرکس بر فترت سنت باشد هدایت شده وهرکس بر بدعت باشد گمراه شده است)
علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن النوفلي، عن السكوني، عن أبي عبدالله عن آبائه عليهم السلام
قال: قال أمير المؤمنين عليه السلام: السنة سنتان: سنة في فريضة الاخذ بها هدى، وتركها ضلالة،
وسنة في غير فريضة الاخذ بها فضيلة وتركها إلى غير خطيئة
(علی رضی الله تعالی عنه می گوید: سنت دو نوع است ابتدا در فریضه که برآن عمل کردن هدایت است و ترک آن گمراهیست
ودوم سنت در غیر فرائض که عمل برآن فضیلت است و ترک آن خطاء) الكافي ج 1 ص 72 -71
الأصول من الكافي الجزء ١
وصلی الله علی سیدنا محمد وعلی آله وصحبه اجمعین
الهاشــــــــــمى الحســـنى
- 25492 بازدید
- نسخه چاپی
دیدگاه ها
وقتی آیۀ صریح قرآن میگه:
وقتی آیۀ صریح قرآن میگه: اطاعت از پیامبر به مثابۀ اطاعت از خداست... دیگه اصلاً چه نیاز به حدیث هست؟ مَّنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللّهَ(نساء:80)
حالا باز بیا بگو فلان راوی ضعیفه فلان حدیث ضعیفه ... یهویی نقابت رو بردار بگو قرآن هم ضعیفه خیال ما رو راحت کن.
آره دیگه بگو قرآن هم واسه خودش میگه که از پیامبر خدا و از قرآن خدا اطاعت کنید! بعد بگو پیامبر گفته از اهل بیتم پیروی کنید نه از سنت من!!
گذشته از اون:استاد هاشمی این همه روایات از کتب خود اهل تشیع آورد چرا اونها رو نمیبینید؟ چرا اونها رو بررسی نمیکنید؟ خب آیات قرآن رو که بهش بها نمیدید حداقل روایات خودتون رو قبول کنید!
عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد بن خالد، عن أبيه، عن النضر بن سويد، عن يحيى الحلبي، عن أيوب بن الحر قال: سمعت أبا عبدالله عليه السلام يقول: كل شئ مردود إلى الكتاب والسنة، وكل حديث لا يوافق كتاب الله فهو زخرف=از ابی عبدالله صادق شنیدم :تمام حِیزها باید به کتاب وسنت عرضه شود و هر حدیثی مخالف کتا خدا بود زخرف است)(یعنی دروغ)
جالبه که بدونید روایت فوق رو مجلسی در مرآت العقول ج1 ص229 صحیح دونسته!! و بهبودی هم در صحیح کتاب الکافی ج1 ص11 گفته صحیح است!!! هر چند کتاب "الکافی" مورد اعتماد خود کلینی بوده و امام زمان! هم اون رو تایید کرده و گفته: «الکافی کاف لشیعتنا!»
وبهذا الاسناد، عن ابن أبي عمير، عن بعض أصحابه قال: سمعت أبا عبدالله عليه السلام يقول: من خالف كتاب الله وسنة محمد صلى الله عليه وآله فقد كفر.=جعفر صادق می گوید هر کس با کتاب خدا وسنت رسول الله مخالفت کند کافر شده
در متن مقاله بیش از این اومده .. به اونها هم توجه کنید بد نیست!
ضمناً: از کجای حدیث فهمیدید که منظور از عترت یعنی 12 امام شما!! یعنی چی.. مگه میشه پیامبر به اصحاب خودش بگه: ای اصحاب از حسن عسکری تبعیت کنید!!! حضرت علی و حسن و حسین حالا یه چیزی ولی اون زمون حسن عسکری دیگه از کجا اومد؟
عجباااااااا
از اینها که بگذریم شیعیان به هیچ وجه نه از قرآن و نه از سنت و عترت تبعیت نمیکنند!
چون قرآن به پیامبر میگوید:
قُلْ...وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ( (سورة الأعراف:188).
«بگو اگر من از غيب اطلاع داشتم براي خود خير بيشتري کسب مي کردم و به من ضرر و زياني نمي رسيد».
ولی شیعه با کمال پر رویی میگوید: پیامبر که سهل است حتی امام زمان ما هم علم غیب داشته!!! امام رضا که(به زعم ایشان) به وسیلۀ سم کشته شده او هم علم غیب داشته!
این یک نمونه بود.
سنت پیامبر صلی الله علیه وسلم:
پیامبر هیچ وقت موقع از جا بلند شدن نمیگفت: یا علی!!! یا اینکه به موقع خداحافظی بگوید: علی یارت! و یا به وقت تشکر نمیگفت: اجرت با امام حسین!
ولی شیعه که خودش رو سنی واقعی میدونه!!! دم به دیقه میگه، یا علی ، علی یارت .. اجرت با امام حسین.
عترت:
حضرت علی وقتی میخواست از جای خودش بلند بشه نمیگفت: یـــــــــا خودم! یا اینکه حضرت حسین نمیگفت: یا بابـــــــــــــــــــام !!! ولی شیعه چی؟ اونا چیکار میکنند؟
و اما یه سخنی هم با آیدی "m.aboubakr"
آقای محترم
شما اول بیا اعتراف کن که شیعه هستی بعد ...
خندم میگره بخدا:
یه بار میگی:خوش به حال اونایی که امام خودشون رو میشناسن(یعنی شیعه ها)
یه بار هم میگی: امام اونها حاضر و ناظره
یه بار هم میگی : شیعه ها فائزون هستند...
خب مرد حسابی تو که لالایی بلدی چرا خودت خوابت نمیبره؟؟ تو که همۀ اینها رو از حفظی تو که میدونی شیعه از سنی بهتره دیگه چرا باز میگی من سنیم؟؟؟؟
بس کن دروغگویی رو ... ما دم خروس رو باور کنیم یا قسم آقا روباهه رو؟
مگه میشه بگی من سنیم بعد بگی شیعه بهتره!! یا باید عقلت ناقص باشه و دیوانه باشی که با وجود اینکه میدونی شیعه برتره هنوز هم سنی هستی یا اینکه دروغگو باشی .. گزینه سومی هم در کار نیست!
حالا فهمیدی چی شد؟ بس کن این دروغگویی رو و اکذب الناس بودن خودتون رو بیش از پیش به ما ثابت مکن.
ضمناً: اگه خیلی مشتاقی امام خودت رو بشناسی بیا برو سر چاه جمکران بشین و همش باهاش مکاتبه کن.. هی نامه بنداز تو چاه و سوالهات رو ازش بپرس... ضمناً به زبان عربی بنویس چون امام زمان عربه فارسی بلد نیست... خوش خط هم بنویس چون از بس امام زمان سرش شلوغه اگه ببینه بدبخت نوشتی به خودش زحمت نمیده!
و اما اینکه امام زمان ما کیه..
اول اگه متن روایت رو به همون شکلی که شما میگید قبول کنیم من ابتدا یه سوال از شما میپرسم:
امام حضرت علی کی بود؟؟ آیا حضرت علی امام خودش رو شناخت یا اون هم به مرگ جاهلیت مرد؟ نمیشه که بگی حضرت علی خودش امام زمان خودشه! چون خنده دار میشه ... باید یه امام دیگه پیدا کنی.
باید یه امامی پیدا کنی که کسی نتونه بهت گیر بده که خب همین امام شما امامش کی بود؟
ولی من که میگم حضرت علی هم امام داشت و امام خودش رو میشناخت.... امام حضرت علی و همۀ اصحاب قرآن و سنت رسول الله بود که همیشه زنده است.
نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
«إذا التبست عليكم الفتن كقطع الليل المظلم فعليكم بالقرآن .. ومن جعله أمامه قاده إلى الجنة ومن جعله خلفه ساقه إلى النار وهو الدليل يدل على خير سبيل»
یعنی : «هرگاه فتنههای دینی راه را مانند پارههای شب تاریک بر شما مشتبه کرد بر شما باد به قرآن، هر کس آنرا امام و پیشوای خود قرار دهد، قرآن او را به بهشت میبرد و هر که خلاف آنرا گرفت او را به آتش میرساند و قرآن راهنمائی است برای بهترین راه».
(وسائل الشیعه ج6 ص 171 ؛ بحار الانوار ج 89 ص 17 )
در صحيفه علويه، علي - رضي الله عنه - در دعاي بعد تسليم الصلاة عرض مي كند: إِن رسولك محمداً نبىّ و إن الدين الذى شرعت له ديني و إنّ الكتاب الذى أنزل إِليه إِمامى. يعني خدا يا محققا رسول تو محمد، پيامبر من و ديني كه براي او تشريع كرده اي دين من، و آن كتابي كه به او نازل كرده اي امام من است.
پس چرا از حرف حضرت علی رویگردانید؟ دیدید گفتم شما از عترت هم تبعیت نمیکنید.. دیدید؟
و چه راست گفت سیدنا علی رضی الله عنه که در مورد شما فرمود:« کأنهم إئمة الکتاب و لیس الکتاب إمامهم = گویا ایشان إمام و پیشوای قرآنند و قرآن امام ایشان نیست » (خطبه 145 نهج البلاغه)
و خداوند هم در قرآنش در مورد تورات میفرماید: اماما و رحمة ... پس وقتی تورات در دوران خودش امام بوده مگر میشود قرآن امام نشود؟
اگر توفیق رفیق شد در این مورد بیشتر خواهم گفت
ای آیت حق بی خبران را خبری کن.
بسم الله الرحمن
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
جناب " م . ابوبکر " عزیز :
همین وهابیت نیز به مهدویت اعتقاد دارد و آلبانی و بن باز و غیره از آنان گفته اند که روایات مهدی عج متواتر معنوی می باشد ...
لذا الفاظی مانند " امام موهوم " خیلی شما را متعجب نکند !!
گذشته از اینکه علمای بزرگ اهل سنت سلف نیز در مورد امام مهدی عج کتاب نوشته اند .
نعیم بن حماد مروزی ( استاد بخاری ) کتابی دارد در مورد امام مهدی علیه السلام به نام : الفتن و الملاحم !
این گونه افراد باید امامت را منکر شوند زیرا اگر منکر نشوند ، عملا کار خلیفه اول یعنی ابی بکر گیر است !!
چرا ؟؟
در صحیح مسلم آمده است : من مات و لیس فی عنقه بیعه ، مات میته جاهلیه !!
بی بی مظلومه ( سلام الله علیها ) هرگز با ابی بکر بیعت نکرد ....
حال آیا بی بی مظلومه سلام الله علیها ( که به شهادت بخاری سیده زنان بهشت است ) به مرگ جاهلیت مرده است ؟
یا خلافت ابی بکر شرعی نبوده است که بی بی مظلومه سلام الله علیها با وی بیعت نکرده است ؟؟!!!
( من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه )
این روایت را از یکی از کتب عقیدتی اهل سنت می گذارم ... یعنی کتابی که در آن عقیده اهل سنت بیان شده است
" وقوله صلی الله علیه و سلم من مات ولم يعرف إمام زمانه مات ميتة جاهلية فإن وجوب الطاعة والمعرفة يقتضي وجوب الحصول "
( شرح المقاصد في علم الكلام ، ج 2 ص 275 ، اسم المؤلف: سعد الدين مسعود بن عمر بن عبد الله التفتازاني الوفاة: 791هـ ، دار النشر : دار المعارف النعمانية - باكستان - 1401هـ - 1981م ، الطبعة : الأولى )
و به همين لفظ نيز تفتازانى در «شرح عقائد نسفى » مطبوع در سنه 1302 آورده است.بجای آنكه دست طبع كه بايد بر ذخائر و ودائع علم امين باشد، در طبع سنه 1313، هفت صفحه از اين كتاب را كه از آن جمله اين حديث شريف بوده است برداشته وتحريف نموده است
" ( ومن مات وليس في عنقه بيعة ) أي لإمام ( مات ميتة جاهلية ) وهو معنى ما اشتهر على الألسنة وذكره السعد في شرح العقائد من حديث : من مات ولم يعرف إمام زمانه مات ميتة جاهلية . ( رواه مسلم ) . "
( مرقاة المفاتيح شرح مشكاة المصابيح ،ج 7 ص 234 ، اسم المؤلف: علي بن سلطان محمد القاري الوفاة: 1014هـ ، دار النشر : دار الكتب العلمية - لبنان/ بيروت - 1422هـ - 2001م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : جمال عيتاني )
" وقال السعد في شرح المقاصد : وههنا بحث وهو أنه إذا لم يوجد إمام على شرائطه ، وبايع طائفة من أهل الحل والعقد قرشياً فيه بعض الشرائط من غير نفاذ لأحكامه ، وطاعة من العامة لأوامره ، وشوكة بها يتصرف في مصالح العباد ، ويقتدر على النصب والعزل لمن أراد هل يكون ذلك إتيانا بالواجب ؟ وهل يجب على ذوي الشوكة العظيمة من ملوك الأطراف ، المتصفين بحسن السياسة والعدل والإنصاف أن يفوضوا إليه الأمر بالكلية ، ويكونوا لدية كسائر الرعية ، وقد يتمسك بمثل قول الله تعالى : ( أطيعوا الله وأَطيعوا الرسولَ وأُوليِ الأَمْر مِنْكُم ) وقوله صلی الله علیه و سلم :' من مات ولم يعرف إمام زمانه مات ميتة جاهلية ' فإن وجوب الطاعة والمعرفة يقتضي الحصول ا ه أي يجب عليهم ذلك "
( الخلافة ، ص 44 ، اسم المؤلف: الشيخ محمد رشيد رضا الوفاة: بدون ، دار النشر : الزهراء للاعلام العربي - مصر / القاهرة )
" من لم يعرف إمام زمانه مات ميتة جاهلية : حديث شريف تمسكوا به على أن نصب الإمام واجب على الخلق بدليل سمعي لا على الله تعالى "
( دستور العلماء أو جامع العلوم في اصطلاحات الفنون ،ج 3 ص 245 ، اسم المؤلف: القاضي عبد النبي بن عبد الرسول الأحمد نكري ، دار النشر : دار الكتب العلمية - لبنان / بيروت - 1421هـ - 2000م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : عرب عباراته الفارسية: حسن هاني فحص )
قاضی القضات عبد الجبار بن احمد همدانى اسدآبادى متوفی 415 ه.ق ( که وهابیت امروز ، وامدار شبهات وی بر علیه شیعه است ) در کتاب " المغنی " جزء متمم عشرین ج 1 ص 116 نیز این روایت را با این متن آورده است :
" من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية "
علامه فقيه مولى حيدر على بن محمد فيض آبادى هندى متوفی 1205 ، در کتاب " ازاله الغین " ص 593 ( چاپ دهلی ) چنین می گوید :
" عدم اعلام و ايذان ابو بكر براى نماز جنازه، و وقت شب دفن نمودن آن جناب، با وجود علم بحقّيّة صدّيق، از مثل نفس رسول مقبول ممكن است (لا و اللَّه ثم لا و اللَّه).
پس معلوم شد كه هر چند اين روايت در صحيح بخارى باشد، مگر چون مخالف روايات و درايات است، اعتمادى بر آن نمىتوان كرد، آيا عاقلى ديندار تجويز تواند كرد كه جناب امير كلّ امير مصداق (علي مع الحق و الحق مع علي) تا عرصه شش ماه بيعت امام بحق ننمايد، و خود را معاذ اللَّه داخل «من لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية» (على ما سنحقّقه انشاء اللَّه تعالى) سازد و بعد عرصه شش ماه وقت استنكار وجوه ناس التماس بيعت از امام بحق فرمايد؟ (هيهات، هيهات) رمد تعصّب و عناد، بصر بصيرت اهل تشيّع را محيط گشته، كه در اين مقامات، بلكه ديگر امور متنازع فيها نيز، دست از انصاف برداشته، و بنياد اعتراضات را بر معانى اين قسم روايات گذاشتهاند، كه خلاف روايت و درايت است "
برخي علماي اهل سنت نیز قائل به این امر هستند که روایت ( من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه ) در صحیح مسلم وجود داشته است .
" وقرأ فى آخر التوبة وليجدوا فيكم غلظه بضم الغين وهى قرأة المفضل عن فيما رواه مسلم من مات ولم يعرف إمام زمانه مات ميتة جاهلية فإن أهل الجاهلية ما كان لهم شرع "
( الجواهر المضية في طبقات الحنفية ، ج1 ص 509 - 510 ، اسم المؤلف: عبد القادر بن أبي الوفاء محمد بن أبي الوفاء القرشي أبو محمد الوفاة: 775 ، دار النشر : مير محمد كتب خانه - كراتشي )
" وقوله عليه السلام فى صحيح مسلم من مات ولم يعرف إمام زمانه مات ميتة جاهلية معناه لم يعرف من يجب عليه الإقتداء والإهتداء به فى أوانه "
( الجواهر المضية في طبقات الحنفية ، ج 2 ص 457 ، اسم المؤلف: عبد القادر بن أبي الوفاء محمد بن أبي الوفاء القرشي أبو محمد الوفاة: 775 ، دار النشر : مير محمد كتب خانه - كراتشي )
بسم الله الرحمن الرحيم آنچه
بسم الله الرحمن الرحيم
آنچه كه توسط ابوبکر_قشمی بيان شده در واقع نوعي توهم همراه با فرار است. اينجا در اين صفحه كسي منكر كلام خدا قرآن نشده و نيست. بلكه آنچه كه در اين صفحه در حال انجام است، نوعي مباحثه بدون رودربايستي است.
در بحث اعتقادات آنچه كه مهم است رسيدن به حقيقت و دريافت حق است كه در يافتن حق هيچ رودربايستي نبايد وجود داشته باشد. آنچه كه موجب تعجب من شده اين نكته است كه سوالي كه بر اساس روايات پيامبر اكرم از سوي من پرسيده شد، هيچ پاسخي را دريافت نكرد، بلكه فقط با فرار از دادن پاسخ طفره رفته شده و توسط بعضي نيز مورد تمسخر قرار گرفت.
سوالي را از شما ميپرسم، آيا پيامبر بايد به رسالت خودش ايمان داشته باشد يا نه؟ آيا بايد رسول خدا ايمان داشته باشد كه خدا او را به رسالت برانگيخته است يا نه؟
مطمئنا بايد جواب مثبت بوده باشد، چرا كه پيامبر در تشهد نماز اين نكته را بيان ميدارد و بر زبان آورده كه به ما نيز رسيده است. پس ايمان داشتن به رسالت خود رسول اكرم جزو ايمان محسوب ميشود. و او اول مؤمن به خداي عالميان است.
توهين كردن و مسخره كردن در واقع روش آناني است كه از حقيقت فرار ميكنند. شما كه ميگوييد اهل حقيقتيد چرا از پاسخ دادن فرار ميكنيد؟
در باب اينكه هر فرمايشي كه از قول رسول اكرم نقل ميشود و بر خلاف تعصبات است را رد ميكنيد هيچ دخلي به صادر شدن آن از سوي پيامبر اكرم نداشته و ندارد. چرا كه اول كسي كه انكار حقيقت كرد هماناني هستند كه بيعتشان را شكستند. و هيچ دليلي بر شكستن بيعت آنان بيان نشده. و از سويي ديگر خنديدن جاهلي مثل شما براي من مايه ي افتخار است كه خنديدن جاهلان در زماني كه حقيقت را ميشنوند شيوه اي است كه از قديم مرسوم بوده. و من به شما نميخندم چون اگر بخندم مثل شما جاهل بودن خود را آشكار ساخته ام. دنبال حقيقت گشتن قبول همه چيز را به دنبال خواهد داشت.
من تمام آنچه كه از پيامبر نقل شده است را قبول دارم و اگر اين مايه ي رافضي بودن است افتخار ميكنم به اين كه رافضي هستم. و باطلي را كه بيان كرده ايد رد كرده ام كه جعفر بن محمد اينگونه بيان داشته: آنان كه باطل را رد كرده اند در واقع رفض باطل داشته اند و اين لفظي است كه به خاطر رد كردن باطل اطلاق شده است.
من افتخار ميكنم كه خود را پيرو پيامبري ميدانم كه دينش را كامل كرد و هيچ نقصي در دين خدا باقي نگذاشت. تمام جانشينانش را يك به يك معرفي كرد و اكنون نيز همان دوازدهمين امام و حجت و ولي خدا و جانشين رسول گرامي اسلام بر اريكه امامت تكيه زده و در بين ما زندگي ميكند و با ما ميزيد و به ما هدايت و رستگاري را هديه ميكند.
هر چه گشتم كه شما بيان داريد كه امام كيست تنها مسخره كردن را يافتم كه اين بطلان عقايدي را كه داشتم بر من اثبات كرد. عقايد را بايد با دليل و منطق پذيرفت و بر آن استحكام بخشيد.
قرآن را به سخره گرفتن و بازيچه دست خود قرار دادن كار نادان است كه فكر ميكند قرآن به او سخن گفته و اوست كه منظور رسالت را خواهد فهميد كه خود قرآن تأكيد بر راسخون علم دارد. چه كسي راسخ در علم است؟ ابوبكر يا عمر يا معاويه يا ....؟ كدام يك از ايشان راسخ در علم مي باشند؟ آيا به غير از علي و يازده جانشين ديگري كه از سوي خداي متعال انتخاب شده كسي ميتواند راسخ در علم باشد كه اينگونه سخن ميگوييد؟ قرآن بازيچه دست كساني شده كه خود را پيرو سنت پيامبر ميدانند و تمام آنچه كه از سوي او آمده است را انكار ميكنند.
نداشتن جواب و رجوع دادن به صفحه اي ديگر در واقع نوعي فرار از جواب دادن است. كه نه تنها در اين صفحه به انجام رسيده بلكه در طول مدت زندگي نيز با آن بسيار روبرو بوده ام. از بزرگان بسياري سوال كردم و همه همانند شما مرا به سخره گرفتند و مسخره كردند و از جواب دادن فرار كردند.
آنان كه از جواب دادن به سوال فرار ميكنند، جاهلاني هستند كه همانند كبك سر خود در برف نموده اند. امام بايد شناخته شود تا جاهليت از شخص دور شود. و اول كسي كه ايمان به رسالت آورد خود پيامبر خاتم است و او به تمام آنچه كه از سوي خدا آمده است ايمان دارد. يعني او ايمان دارد كه علي بن ابيطالب امام و اول جانشين اوست و يازده تن ديگر را نيز با ايمان مطلق پذيرفته و بر آن اذعان داشته است كه به معرفي آنان مبادرت ورزيده.
در مورد اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب نيز بايد بيان داشت كه او به امامت خود بر خلق ايمان دارد و او قرآن ناطق است كه مي فرمايد امام من قرآن است. كه اوست راسخ در علم و ميداند كه خدا چه فرموده و از او چه خواسته است. او ايمان به تمام آنچه كه از سوي خدا آمده است را با تمام وجود پذيرفته و به آن علم كامل دارد.
آناني كه انكار رسالت را در شكستن بيعت خود آشكار كردند و جزو ناكثين شدند، هماناني كه در روز غدير با او بيعت به اميرالمؤمنين كردند، و آنگاه بعد از رحلت رسول خاتم اين بيعت را شكستند. چه كساني هستند؟ آنان كه صفين را به راه انداختند آنان كه جمل را برپا كردند چه كسانيند؟ آيا هماناني نيستند كه اهل سنت به آنان افتخار ميكنند در حالي كه پشت به فرمان رسول خدا نمودند؟قرآن بدون عترت هماني است كه در دستان خوارج بود و با آن بر فرق اميرالمؤمنين شمشير فرود آورد.
دريافت حقيقت بسيار شيرين است اگر چه همه با دريافت كننده دشمن شوند.همانگونه كه با اميرالمؤمنين و عده اي معدود كه در كنارش ماندند و بر پيمان خويش استوار ايستادند؛ همه به دشمني برخاستند و بيعت خود را شكستند و بر امام خود خروج كردند و از دين خارج شدند. هيچ دليلي در پيشگاه خداي خود نخواهند داشت آناني كه انكار امامت دوازده برگزيده خدا را انجام دادند. آنانكه با علي بن ابيطالب در روز غدير در پيشگاه پيامبر بيعت كردند و بر آن بيعت خدا را نيز شاهد گرفتند، آنگاه به دنبال غير خدا رفتند. سامري امت در بين امت افتاد و با گوساله ي خود امت پيامبر را به انحراف كشاند و به شهادت دختر رسول خدا همه آناني كه با اميرالمؤمنين بيعت كرده بودند و بيعت خود را شكستند از دين خارج شدند و اين دليل بر جواب سلام ندادن به ابوبكر و عمر است كه دختر رسول خدا از آنان روي خود را برگرداند و خدا را شاهد گرفت كه من از اين دو در پيشگاه تو شكايت ميكنم كه بعد از پيامبرت چه كردند!!
من افتخار ميكنم كه توسط شما به عنوان رافضي مفتخر شدم. زيرا اسلام را در شناخت امام و حجت خدا يافتم و از جاهليت خارج شده و به اسلام داخل شدم، خود را با نور ايمان به دوازده امام و جانشين رسول خدا مزين شده يافتم و بر آن افتخار ميكنم كه خدا بر من منت نهاد و هدايت مرا به انجام رساند. نور هدايت از سوي خورشيد امامت حضرت بقية الله بر من باريد و اوست كه هر كه را بخواهد به اذن خدا هدايت ميكند.
قلبهايي كه مالامال از نور معرفت به رسول خداست هيچگاه به غير از آن نور و آنچه كه او فرموده هيچ سياهي را داخل در قلب نخواهد كرد. و اين وعده حق است كه: فمن يكفر بالطاغوت و يؤمن بالله فقد استمسك بالعروة الوثقي لانفصام لها و الله سميع عليم الله ولي الذين آمنوا يخرجهم من الظلمات الي النور و الذين كفروا اوليائهم الطاغوت يخرجونهم من النور الي الظلمات اولئك اصحاب النار هم فيها خالدون.
آنان كه به دروغ خود را اهل سنت مي نامند بايد بر انكار حق رسول خدا جواب بگويند كه چرا حقي را كه رسول خدا بيان داشته است انكار ميكنند و به دروغ خود را اهل سنت مينامند كه سنت رسول خدا در معرفي جانشين بوده و در روز غدير امر الهي را آشكار ساخته است. كه در تمام طول دوران رسالت نيز آن را بيان داشته و ابلاغ كرده است.
توهين و فحش و افترا و آنچه كه از سوي شما بيان شده مايه ي افتخاري است براي من، چرا كه خوشحالم از اينكه هيچ جوابي از سوي شما بيان نشد و فقط فرار كرديد و نشان داديد كه اساس و بنيان فكر و اعتقادتان بر چه چيزي استوار است.
اگر رسول خدا را قبول داريد بايد امامتان را بشناسيد و جواب گوي سوال باشيد، اما افسوس كه هيچ امامي براي خود نيافته ايد و الا با صداي بلند همانند شيعيان او را معرفي ميكرديد و به او افتخار ميكرديد.
من افتخار ميكنم كه امامم حجة بن الحسن العسكري امام دوازدهمي است كه رسول خدا در روز غدير او را معرفي كرد. به او ايمان آوردم و او را امام خود ميدانم و با صداي بلند ميگويم كه من پيرو اويم و با او بيعت كرده ام و خدا را شاهد ميگيرم كه اوست امام من و اوست جانشين رسول خدا و اوست بقية الله الاعظم و اوست برپاكننده دين خدا و اوست كسي كه توسط پيامبران گذشته وعده داده شده و او حاضر است و ناظر.
موهوم خيالاتي است كه در عقايد اهل سنت وجود داشت كه مهدي را موجودي ميدانند كه بعدا به دنيا خواهد آمد. اين عقايد بر اساس موهومات است نه وجودي كه تمام دنيا به وجودش روشن شده و تمام هدايت به او انجام ميگيرد.
افتخار ميكنم كه بطلان آنچه را كه تا كنون مي پنداشتم بر من اثبات شد و به صراط حق و حقيقت كه همان صراط علي نمسكه است وارد شدم و با تمام وجود افتخار ميكنم.
جاهليت را تنها با شناخت امام و معرفت به امام ميشود از خود دور كرد كه متاسفانه شما در تعصب جاهليت گرفتار آمده ايد. باشد تا زماني كه مرگ ما را در گيرد و من با حيدر كرار محشور شوم و آناني كه او را انكار ميكنند نيز با منكران اميرالمؤمنين و يازده جانشين او محشور شوند.
آنچه كه شيعيان بيان ميدارند، هماني است كه از سوي رسول خدا آمده است، بهتانها و آنچه كه به عنوان عقايد شيعه از سوي شما بيان ميشود در واقع نوعي توهم پراكني ناشي از نداشتن جواب است. شيعيان دوازده امامي را كه پيامبر در غدير معرفي كرده جانشينان رسولخدا ميدانند و من به آن ايمان آوردم و مؤمن شدم و خواهم بود.
آنان كه بر پيامبر افترا بستند و مي بندند هيچ جوابي براي خدا نخواهند داشت و عذاب اليم الهي شامل حالشان خواهد بود.
خوب الحمد الله ما كه از اول
خوب الحمد الله ما كه از اول گفتيم شما رافضى هستى خودت را اهل سنت جازدى خوب خودت دست خود رو كردى واعتراف كردى شىعى رافضى بودى ونه اهل سنت.از دروغات وجهلت نسبت حديث پاسخت داديم به مناظره هم دعوتت كرديم همه هم شاهد هستند كه اجابت نكردى .سوتى جالبى دادى واون اينكه رسول الله در غدير از امام زمان صحبت كرده اى خدا امان از دروغ وجهل.برو عزيزم خدا روزيت جاى ديگر بده بيشتر خودت را مفتضح نكن
أشهـد باللـه وآيــــاته ***شهادة أرجو بها عتقي
أن أبا بكر ومن بعـده***ثلاثـة أئـمــة الصــــدق
أربعة بعد النبيـين هم***بغير شك أفضل الخلـق
m.aboubakr شکر خدا که به کذاب
m.aboubakr
شکر خدا که به کذاب بودنت اعتراف کردی و یک بار دیگه باعث شدی که ما صدق گفتار اون کسی که گفت: اکذب الناس الرافضه .. رو مشاهده کنیم!
بعد از این هم این همه ننه من غریبم بازی در نیار ... هر چیزی گفتی جوابت رو گرفتی اگه نه که میتونی تو قسمت جستجو سرچ کنی تا جوابت رو بگیری... در مورد اینکه امام کیست اگه چشماهت رو باز میکردی میدیدی که خود حضرت علی میفرماید:قرآن امام من است.. و شما که معتقدی شیعه حضرت علی هستی پس در این مورد هم از او تبعیت کن و قرآن را امام خود بدان چرا یک بام و دو هوا؟؟
من که دوست ندارم مصداق این گفتۀ حضرت علی باشم که فرمود:کانهم ائمة الکتاب و لیس الکتاب امامهم = تو گویی آنها امام قرآنند و قرآن امام آنها نیست!(خطبه 145 نهج البلاغه)
موفق باشید
ای آیت حق بی خبران را خبری کن.
بسم الله الرحمن الرحيم شكر
بسم الله الرحمن الرحيم
شكر خدا را به جا مي آورم كه به نور مقدس پيامبر اكرم هدايت شدم و مسير صحيح بندگي خداي متعال را به من نشان دادند و از گمراهي و جهالتي كه در آن گرفتار بودم مرا نجات دادند. شمايي كه بر طبل رسوايي خود ميكوبيد، از جواب دادن به يك سوال من ناتوان بوديد، و آن سوال اين بود:
امامي كه مرا از جاهليت به اسلام وارد كند كيست و چه كسي او را معرفي كرده و او منتخب كيست؟
اما شكر ميكنم خدايي را كه پيامبر را به رسالت انتخاب كرد و او را رحمة براي عالميان قرار داد و هدايت خودش را در پذيرش اوامر پيامبرش آشكار ساخت و دينش را با انتخاب جانشينان و امامان بعد از پيامبر يكي بعد از ديگري كامل كرد.
اين رفتاري كه از سوي شما انجام ميشود همان رفتاري است كه در زمان صدر اسلام با آنان كه به پيامبر ايمان مي آوردند انجام ميدادند. به آنها همه گونه ناسزا ميگفتند، و اگر قرار بر اين باشد كه سرزنش سرزنش كنندگان كسي را از مسير حق به مسير غير وارد سازد، بايد به خدا پناه برد و از او كمك خواست كه در اين مسير به دعاي ختمي مرتبت كه در روز غدير فرمود، اگر يار و ياور اميرالمؤمنين بوده باشيم شامل حالمان خواهد بود.
كسي كه خودت را ابوبكر قشمي معرفي كردي و كسي كه خودت را هاشم الحسيني معرفي كردي، بدان و آگاه باش كه مرگ هم مرا در بر خواهد گرفت و هم شما را. و بدانيد كه در سراي ديگر همديگر را ملاقات خواهيم كرد، در آن سرا اگر من بر صراط حقي كه انتخاب كرده ام استوار مانده باشم و شما نيز از راه يافتن به صراط مسيقيم الهي كه همان راه هدايت پيامبر در پذيرش امر الهي غدير است، استنكاف نورزيده باشيد، در كنار ساقي حوض كوثر كه همان قسيم النار و الجنه است از دست با كفايت آن مولا و اميرالمؤمنين خواهيم نوشيد، و الا كه شما در كنار منكران و بيعت شكنان و خروج كنندگان بر اميرالمؤمنين محشور خواهيد بود و خوشا به حال آناني كه در حشر اميرالمؤمنين و يازده جانشين بعد از او را ببينند و از نور وجود آنان بهره مند شوند.
و شمايي كه با تمسخر و استهزاء برخورد كرده ايد بدانيد كه هدايت امري است كه در اختيار خداي متعال است، هر قلبي كه تسليم امر خداوند باشد هدايت مي يابد و هر قلبي كه در آن غير خدا را پرستش كند به راه شيطان و گمراهي باقي خواهد ماند. استهزاء و تمسخر همان روشي است كه سابقه ي ديرينه اي در تاريخ اسلام دارد و بسيار بودند كه در مكه ايمان آورندگان را به تمسخر گرفتند و آنگاه كه مكه تسخير شد از طلقاء شدند.
خدايا تو ميداني كه من، به آنچه كه تو بر پيامبرت فرو فرستادي ايمان آوردم و بر صراط حقي كه با نور هدايت جانشينان و امامان منتخب توست، مؤمن شدم و زندگي در جاهليت را با شناخت امام و ولي و خليفه و وصي رسولت ترك كردم. تو مرا بر اين صراط ثابت قدم بدار و مرا بر اين مسير بميران و مرا با اوليائم محشور فرما و به دست با كفايت صاحب حوضت سيراب فرما. و آنان كه انكار كردند حق را و بيعت شكستند و بر اين مسير پابرجا ماندند را با همديگر محشور فرما و آنان كه قلبهاشان مريض نيست و به مسخره كردن حق دچار نيستند و حق جو و حق خواه هستند را به نور هدايت خودت كه همان شناخت امام و حجت توست هدايت فرما كه تو بهترين هدايت كننده اي. يا ارحم الراحمين
m.aboubakr گفتی که: از جواب
m.aboubakr گفتی که: از جواب دادن به يك سوال من ناتوان بوديد، و آن سوال اين بود: امامي كه مرا از جاهليت به اسلام وارد كند كيست و چه كسي او را معرفي كرده و او منتخب كيست؟
من دو بار به این سوالت جواب دادم ولی تو باز ننه من غریبم بازی در آوردی و چشات رو بستی، گویا اینها رو ندیدی اصلاً
الجواب:
و اما اینکه امام زمان ما کیه..
اول اگه متن روایت رو به همون شکلی که شما میگید قبول کنیم من ابتدا یه سوال از شما میپرسم:
امام حضرت علی کی بود؟؟ آیا حضرت علی امام خودش رو شناخت یا اون هم به مرگ جاهلیت مرد؟ نمیشه که بگی حضرت علی خودش امام زمان خودشه! چون خنده دار میشه ... باید یه امام دیگه پیدا کنی.
باید یه امامی پیدا کنی که کسی نتونه بهت گیر بده که خب همین امام شما امامش کی بود؟
ولی من که میگم حضرت علی هم امام داشت و امام خودش رو میشناخت.... امام حضرت علی و همۀ اصحاب قرآن و سنت رسول الله بود که همیشه زنده است.
نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
«إذا التبست عليكم الفتن كقطع الليل المظلم فعليكم بالقرآن .. ومن جعله أمامه قاده إلى الجنة ومن جعله خلفه ساقه إلى النار وهو الدليل يدل على خير سبيل»
یعنی : «هرگاه فتنههای دینی راه را مانند پارههای شب تاریک بر شما مشتبه کرد بر شما باد به قرآن، هر کس آنرا امام و پیشوای خود قرار دهد، قرآن او را به بهشت میبرد و هر که خلاف آنرا گرفت او را به آتش میرساند و قرآن راهنمائی است برای بهترین راه».
(وسائل الشیعه ج6 ص 171 ؛ بحار الانوار ج 89 ص 17 )
در صحيفه علويه، علي - رضي الله عنه - در دعاي بعد تسليم الصلاة عرض مي كند: إِن رسولك محمداً نبىّ و إن الدين الذى شرعت له ديني و إنّ الكتاب الذى أنزل إِليه إِمامى. يعني خدا يا محققا رسول تو محمد، پيامبر من و ديني كه براي او تشريع كرده اي دين من، و آن كتابي كه به او نازل كرده اي امام من است.
پس چرا از حرف حضرت علی رویگردانید؟ دیدید گفتم شما از عترت هم تبعیت نمیکنید.. دیدید؟
و چه راست گفت سیدنا علی رضی الله عنه که در مورد شما فرمود:« کأنهم إئمة الکتاب و لیس الکتاب إمامهم = گویا ایشان إمام و پیشوای قرآنند و قرآن امام ایشان نیست » (خطبه 145 نهج البلاغه)
و خداوند هم در قرآنش در مورد تورات میفرماید: اماما و رحمة ... پس وقتی تورات در دوران خودش امام بوده مگر میشود قرآن امام نشود؟
صحبت در این مورد خیلی زیاده ولی تو نمیخوای بفهمی و ببینی و کسی که از اول حرفاش شروع میکنه به دروغ گفتن، کسی که خودش رو تو لباس میش جا میزنه دیگه معلوم الحاله و به قول استاد"هاشمی" خدا روزیت رو جای دیگه حواله کنه.
ای آیت حق بی خبران را خبری کن.
جناب abobakr شما روضه خون
جناب
abobakr شما روضه خون خوبى خواهيد شد در آينده نزديك از آن اولش هم شيعى بوده در لباس اهل سنت اما الله تعالى دستت را باز كرد و خودت با نوشته هاى خودت خود را رسوا كردى ونه مناظره ما را اجابت كردى ونه جواب سوالهاى ما دادى.لطف بفرماييد در اين قسمت ننويسيد البته روضه نخوانيد تا موضوع اصلى منحرف نشود
أشهـد باللـه وآيــــاته ***شهادة أرجو بها عتقي
أن أبا بكر ومن بعـده***ثلاثـة أئـمــة الصــــدق
أربعة بعد النبيـين هم***بغير شك أفضل الخلـق
بسم الله الرحمن الرحيم آن
بسم الله الرحمن الرحيم
آن امامي كه شما معرفي كرده ايد كيست؟ شما قرآن را به عنوان امام معرفي كرديد؟ مگر پيامبر فرمود هر كسي كه قرآن را نداشته باشد به مرگ جاهليت مرده است كه خودتان را به حماقت ميزنيد؟
جواب اين سوالي كه از شما شده است همانند ما شيعيان يك جمله است و معرفي امام و حجت خدا و جانشين رسول خداست، نه فلسفه چيني و داستان سرايي، كه داستان سرايي موجب گمراهي مردمان است.
چرا از معرفي كردن شخص امام خودداري كرديد؟ براي اينكه اگر نام كسي را ميگفتيد، خودتان هم به او ايمان نداشتيد! و اين مسلم است. ولي ما كه خود را به فرموده پيامبر شيعه مي ناميم از بيان نام امام و حجت خدا و جانشين رسول خدا بيم نداريم. او را به نام و مشخصات معرفي ميكنيم.
اما ابله كسي است كه هميشه خود را در ناداني نگه دارد و دانا كسي است كه وقتي به علم و نور رسيد از جهل و ناداني خود را نجات دهد. من هر چه از شما و ديگران پرسيدم غير از گمراهي و نشناختن امام و حجت و جانشين رسول خدا چيزي عايدم نشد. زندگي در جاهليت چه نفعي براي من خواهد داشت؟
اگر قرار بود من در جاهليت زندگي كنم چه نفعي در آمدن رسول خدا وجود داشت و چه ضرورتي در ايمان به او بود؟ او برانگيخته شد تا من و امثال مرا به سوي بندگي خداي متعال هدايت كند، ايمان به خدا را جايگزين شرك و بت پرستي قرار دهد. و اين غير از مسيري كه خدا بيان داشته ميسر نخواهد شد. مسير پيامبر تنها در شناخت و معرفت به امام و جانشين رسول خدا شناخته شدني است و اين اصلي است كه پيامبر بيان داشته و در واقع امر خداي متعال را ابلاغ فرموده است.
اگر همه عالم در جاهليت زندگي كنند، آيا كسي كه حقيقت را يافته بايد خود را به گودال جاهليت بيفكند؟ اگر همه عالم سر خود را در پليدي فرو برند آيا بايد كسي كه پليدي را ديده سر خود را در آن فرو كند و از پاكي و طهارت دوري كند؟ يافتن حقيقت احتياج به تحمل و صبر و استقامت در مسير را به انسان جوينده ديكته مينمايد. و بدون تحمل رنج و سرزنش و تهمت و فحش و خلاصه هر چه كه هست و نمونه هايي از آن را اينجا هم مشاهده ميكنيم، نمي شود مسير حقيقت را در بين راه گم كردگان طي نمود.
گفته ايد كه من از اول شيعه بوده ام و خود را اهل سنت جا زدم. به دروغ حرف زده ايد و بر اساس وهم و خيال خود بافته ايد. زيرا دروغ گو همه را مثل خود مي پندارد. و كسي كه به خدا و پيامبرش دروغ ببندد از دروغ بستن بر ديگران هيچ ابايي ندارد. و اين شيوه ي آناني است كه در جواب دادن به سوال باز ميمانند. اگر براي سوال من جواب متقن داشتيد هيچگاه اينگونه سخن نميگفتيد.
من هر چه از علماي شيعه سوال كردم با دليل و منطق بيان كردند. و هر چه كه از شما پرسش كردم هو و توهين و افترا و تمسخر ديدم. انسان عاقل به سوي منطق و علم حركت ميكند نه به سوي وهم و تمسخر و توهين. و شما از دادن پاسخ وامانديد زيرا مباني خود را اصلا نميشناسيد و اعتقادي به اسلام نيز نداريد كه اگر به اسلام اعتقاد داشتيد از هو كردن و جواب ندادن و تمسخر خودداري مي نموديد.
چه بسيار كساني كه به اين صفحه مراجعه كردند و مخالف من بودند ولي از هو كردن پرهيز نمودند، زيرا دنبال پاسخ سوالي هستند كه آنان نيز به آن محتاجند و رفتار شما به جز نشان دادن جهل و ناداني خودتان هيچ نيست.
رسوا كسي است كه فرمان رسول خدا را انكار ميكند، شما رسوايي كه از معرفي امام در اين صفحه خودداري كردي و دست خودت را رو كردي كه هيچ نميداني و در جهل مركب مانده اي.
من كه امام خود را شناختم و به او ايمان آوردم شما هر چه ميخواهي بگو كه اين از روي زبوني و نداشتن پاسخ است. ولي حداقل در اين صفحه نام امامي كه با شناخت او ميشود از جاهليت خارج شد و به اسلام وارد شد را بيان كن تا حداقل ديگران بفهمند كه چقدر در فهم استاد هستي؟
امام و حجت خدا كسي است كه از معرفي او هيچ واهمه اي وجود نداشته باشد. او كسي است كه هدايت به دست او جاري ميشود، شناخت و معرفت به او مايه ي نجات از جاهليت و ورود به اسلام است و اين امري است كه رسول خدا بيان فرموده و هيچگاه خدشه در آن وارد نخواهد شد. امام و حجت خدا منتخت مردم نميتواند بوده باشد، منتخب شورا نيست، منتخب خواص نيست، كه جمع كردن همه مردم و همه خواص اصلا ميسر نيست، و شورا نيز از انتخاب و معرفي امام ناتوان است. خداست كه ميتواند رسولش را انتخاب كند. و اوست كه ميتواند جانشين رسول خدا را انتخاب كند. مگر مردم به انتخاب رسول مبادرت كرده اند كه خودشان بايد جانشين او را انتخاب كنند؟ مگر شورا رسول خدا را انتخاب كرده كه شورا بايد جانشين و امام بعد از او را معرفي كند؟ وقتي خدا رسولش را معرفي كرده است، فقط خودش ميتواند جانشين و امام را انتخاب كند و به پيامبرش ابلاغ نمايد تا او را به مردم معرفي كند و پيامبر نيز او را به مردم معرفي كرده است.
اكنون امام و حجت خدايي كه جانشين رسول خداست يازدهمين فرزند از نوادگان رسول خداست كه در بين مردمان زندگي ميكند، هدايت مردمان را به عهده دارد، هر كسي كه بخواهد هدايت شود به دست او و به نور ايمان به او هدايت ميشود. او كسي به جز حجة بن الحسن العسكري عليه السلام نيست. اوست بقية الله، اوست امامي كه مرا از جاهليت به اسلام وارد كرد و ايمان به اوست كه جاهليت را با اسلام تعويض نمود.
او را بايد شناخت و به او بايد ايمان آورد. اين است راه صحيح معرفي كردن نه آن چيزي كه آقاي هاشم الحسيني و ابوبكر قريشي و ديگران در انكار و معرفي نكردن طي ميكنند. و غير از توهين و مسخره كردن چيزي ندارند.
خوب عزیزم ما فهمیدم مبارکتان
خوب عزیزم ما فهمیدم مبارکتان باشد حلوا نمیدی بخاطر هدایتت؟دیگر نیاز
راستی امام ۱۴و ۱۵ شما کیست؟
نیست بحث اصلی رو عوض کنی یک بار هم بهت گفتم .شما میتوانی سایتی یا وبلاگی بزنید آنحِا هر حِه دل تنگتان می خواهد بگویید نه اینحِا.
أشهـد باللـه وآيــــاته ***شهادة أرجو بها عتقي
أن أبا بكر ومن بعـده***ثلاثـة أئـمــة الصــــدق
أربعة بعد النبيـين هم***بغير شك أفضل الخلـق