اولین کسانی که ادعای عصمت کردند چه کسانی بودند؟
آیا خود ائمه دوازده گانه یا کسانی دیگر؟ با مطالعه در کتب شیعه و کتب تاریخ در می یابیم که اولین کسی که ادعای عصمت برای ائمه می کند ابن سباء یهودی بوده همان شخصیتی که علمای شیعه سعی در انکارش دارند. همانطور که قمی در المقالات و الفرق ص ۲۰ می گوید:....
(اولین کسی که برای علی ادعای عصمت نمود ابن سباء بوده) شخص دیگری که ادعای عصمت برای ائمه کرده شخص هشام بن حکم است . تثبيت دلائل النبوة: (2/528). شخص سوم که به این عقیده پرو بال بیشتری داد مومن طاق بعبارتى (شیطان طاق) بوده که نام اصلی اش محمد بن علی الاحول می باشد )در رجال الكشي: (ص185)، مؤمن الطاق.
تعریف عصمت در نزد شیعه وتضاد آن با کتب خودشان و قرآن
(عقائد الإمامية ص51 : ونعتقد أن الإمام كالنبي يجب أن يكون معصوماً من جميع الرذائل ما ظهر منها وما بطن كما يجب أن يكون معصوماً من السهو والخطأ والنسيان لأن الأئمة حفظة الشرع والقوامون)
(اعتقاد داریم که امام مانند نبی باید معصوم باشد از تمام رزائل ظاهری وباطنی و معصوم باشد از فراموشی و خطاء زیرا ائمه محافظین شرع الهی هستند)
وهمینطور در کتاب ميزان الحكمة (أن الإمام معصوم من الذنوب كلها صغيرها وكبيرها لا يزل عن الفتيا ولا يخطئ في الجواب ولا يسهو ولا ينسى )
(امام معصوم است از گناهان کبیره وصغیره و خطا نمی کند در حِواب دادن ونه فراموشی به او دست می دهد ) ميزان الحكمة ج1 ص 174
تضاد این عقیده با قرآن:
قرآن کریم به وضوح بیان می کند که انبیاء الله فراموش می کردند: به عنوان مثال(قَالَ أَرَأَيْتَ إِذْ أَوَيْنَا إِلَى الصَّخْرَةِ فَإِنِّي نَسِيتُ الْحُوتَ) الکهف/63 (از زبان موسی در داستان با خضر که می گوید : گفت: «ديدى؟ وقتى به سوى آن صخره پناه جستيم، من ماهى را فراموش كردم)
وباز در سوره الکهف می گوید (واذکر ربک اذا نسیت) الكهف/24 (پروردگارت را یاد کن هنگامی که فراموش کردی ) خطاب به رسول الله صلی الله علیه وسلم . باز سوره کهف آیه از زبان موسی (قَالَ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا نَسِيتُ) الكهف/۷۳ (موسی گفت من را بخاطر قولی که دادم وفراموش کردم مواخذه نکن)
انبیاء الله خطا می کنند زیرا بشر هستند:
در سوره ص حِریان ابراهیم علیه السلام در قضاوت خود بین آن دو برادر (إِذْ دَخَلُوا عَلَىٰ دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ ۖ قَالُوا لَا تَخَفْ ۖ خَصْمَانِ بَغَىٰ بَعْضُنَا عَلَىٰ بَعْضٍ فَاحْكُم بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَلَا تُشْطِطْ وَاهْدِنَا إِلَىٰ سَوَاءِ الصِّرَاطِ )ص/22« وقتى [به طور ناگهانى] بر داوود درآمدند، و او از آنان به هراس افتاد، گفتند: «مترس، [ما] دو مدّعى [هستيم] كه يكى از ما بر ديگرى تجاوز كرده، پس ميان ما به حق داورى كن، و از حق دور مشو، و ما را به راه راست راهبر باش»
(إِنَّ هَذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَعَزَّنِي فِي الْخِطَابِ ) ص/23
«اين [شخص] برادر من است او را نود و نه ميش و مرا يك ميش است و مىگويد آن را به من بسپار و در سخنورى بر من غالب آمده است»
قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَى نِعَاجِهِ وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنْ الْخُلَطَاء لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِيلٌ مَّا هُمْ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعًا وَأَنَابَ )۲۴ سوره ص
(داوود] گفت قطعا او در مطالبه ميش تو [اضافه] بر ميشهاى خودش بر تو ستم كرده و در حقيقت بسيارى از شريكان به همديگر ستم روا مىدارند به استثناى كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند و اينها بس اندكند و داوود دانست كه ما او را آزمايش كردهايم پس از پروردگارش آمرزش خواست و به رو درافتاد و توبه كرد ).
در سوره الانبیاء از زبان یونس علیه السلام: (وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ) ﴿الأنبياء: ٨٧﴾
( ذوالنون را [ياد كن] آنگاه كه خشمگين رفت و پنداشت كه ما هرگز بر او قدرتى نداريم تا در [دل] تاريكيها ندا درداد كه معبودى جز تو نيست منزهى تو راستى كه من از ستمكاران بودم)
آدم و حوا علهیم السلام:
(فازلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ وَقُلْنَا اهْبِطُواْ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ )۳۶ البقرة
«پس شيطان هر دو را از آن بلغزانيد و از آنچه در آن بودند ايشان را به درآورد و فرموديم فرود آييد شما دشمن همديگريد و براى شما در زمين قرارگاه و تا چندى برخوردارى خواهد بود »
فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ . البقرة/۳۷
سپس آدم از پروردگارش كلماتى را دريافت نمود و [خدا] بر او ببخشود آرى او[ست كه] توبهپذير مهربان است.
قَالاَ رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ.الاعراف /23
گفتند پروردگارا ما بر خويشتن ستم كرديم و اگر بر ما نبخشايى و به ما رحم نكنى مسلما از زيانكاران خواهيم بود (۲۳)
از کتب خود امامیه:
( بحار الأنوار ج25 ص350 قيل للإمام الرضا ( إن في الكوفة قوماً يزعمون أن النبي صلى الله عليه وآله وسلم لم يقع عليه السهو في صلاته ، فقال : كذبوا – لعنهم الله – إن الذي لا يسهو هو الله الذي لا إله إلا هو ).
(به امام رضا امام هشتم شیعه گفته شد در کوفه اقوامی ادعا دارند که پیامبر در نماز خود فراموشی به او دست نداد امام رضا می گوید دروغ می گویند خدا لعنتشان کند کسی که فراموشی واشتباه نمی کند الله تعالی است که بغیر از او خداوندی نیست)
از دیگر کتبشان صحیفه سجادیه که امام صراحتا اعتراف به خطا می کند وآمرزش می طلبد و همینطور در دعاهای نهحِ البلاغه که علی رضی الله عنه اعتراف به خطا و گناه می کند .
شکی نیست که علمای امامیه همانطور که در ابتدا آمد برای ائمه خود وبرای اثبات عصمتشان روایاتی را وضع کرده اند روایاتی که با قرآن در تضاد است مانند کلینی در اصول کافی که ابوابی دارد با عنوان(باب أن الائمة (ع) يعلمون جميع العلوم التي خرجت إلى الملائكة )(ائمه می دانند تمام علومی که ملائکه از آن باخبر هستند)
باب أن الائمة(ع) إذا شاؤوا أن يعلموا علموا
((ائمه هرگاه اراده کنند که حِیزی را بدانند خواهند دانست به مجرد اراده)
باب أن الائمة(ع) يعلمون متى يموتون، وانهم لا يموتون الا باختيار منهم
(ائمه می دانند کی می میرمند و موت اختیار دارند)
باب أن الائمة(ع) يعلمون علم ما كان وما يكون وانه(5) لا يخفى عليهم
(ائمه علومی که کشف شده است می داانند وعلومی که کشف نشده نیز می دانند وحِیزی بر آنها مخفی نمی باشد)
تمام این ادعاهای که اقای کلینی در کافی آورده به عنوان عقیده واصول از نظر ایات قرآن مردود است.
اقای کلینی پا را فراتر گذاشته و می گوید: (أُعطيت خصالاً لم يعطهنّ أحد قبلي: علّمت علم المنايا والبلايا.. فلم يفتني ما سبقني ولم يعزب عنّي ما غاب عنّي)
(علی رضی الله عنه می گوید خصلت های به من داده شده که به کسی قبل من داده نشده است :به من علم منایا وبلا داده اند و هیچ چیزی در گذشته و آینده نبوده ونیست الا اینکه من یعنی علی می دانم).أصول الكافي: (1/197).
حال ببینیم قرآن چه می گوید!
((وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ)) [لقمان:34].
و كسى نمىداند فردا چه به دست مىآورد و كسى نمىداند در كدامين سرزمين مىميرد در حقيقتخداست [كه] داناى آگاه است .
و می فرماید:( قُلْ بَلَىٰ وَرَبِّي لَتَأْتِيَنَّكُمْ عَالِمِ الْغَيْبِ ۖ لَا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ وَلَا أَصْغَرُ مِن ذَٰلِكَ وَلَا أَكْبَرُ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ)) [سبأ:3].
سوگند به پروردگارم كه حتما براى شما خواهد آمد [همان] داناى نهان[ها] كه هموزن ذرهاى نه در آسمانها و نه در زمين از وى پوشيده نيست و نه كوچكتر از آن و نه بزرگتر از آن است مگر اينكه در كتابى روشن [درج شده] است .
حال سخن کدام را قبول کنیم الله تعالی یا کلینی و علمای شیعه؟
بطلان دلایل عقلی شیعی در باب عصمت:
همه ى علمای شیعه می گویند عقل فتوی می دهد که امام باید معصوم باشد و خطا نکند کسی که خطا می کند چطور می تواند مردم را هدایت کند؟
پاسخ در ابتدا اثبات کردیم حتی انبیاء الله هم خطا ولغزش داشتند
دوم امت اسلام معصوم است به کتاب خداوند و سنت رسول الله صلى الله عليه وسلم
ودلیل اینکه هرگاه امتی از دین خدا بر می گشت خداوند نبی دیگری مبعوث می کرد واما بعد از نبی ما صلی الله علیه وسلم پیامبر نمی آید پس امت قرآن وسنت را دارد تا وقتی با آن دو است بر حق است همانطور که الله تعالی می فرماید(((وَمَن يُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَى وَيَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّى وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءتْ مَصِيرًا)) [النّساء:115].
«هر كس پس از آنكه راه هدايت براى او آشكار شد با پيامبر به مخالفت برخيزد و [راهى] غير راه مؤمنان در پيش گيرد وى را بدانچه روى خود را بدان سو كرده واگذاريم و به دوزخش كشانيم و چه بازگشتگاه بدى است».
و می فرماید در سوره النساء ۵۹ (فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ)
(اگر در مورد چیزی اختلاف کردید به خدا و رسولش باز گردید یعنی کتاب الله وسنت* نمی گوید امام معصوم!!!
وخاتمه اینکه شیعه فرقه فرقه شده اند تاریخ شیعه مملو از اسماء فرق مختلف است همچون کیسانیه، و هوادارن مختار ثقفی، زیدیه، واقفیه، امامیه، اسماعیلیه، فطحیه، بوری ها وغیرهم که بسیارند) و هر کدام عقیده خاص خود را داشته وبرای ائمه مورد قبول خود خصوصیاتی قرار داده اند که با عقل سلیم وقرآن وسنت یکی نمی باشند وهر فرقه فرقه ای دیگر را تکفیر کرده اند.
حال چطور امام معصوم را بشناسیم سخن کدام را قبول کنیم در حالی که سخن تمامشان مخالف قرآن وسنت است!!؟
وصلی الله علی سیدنا محمد وآله وصحبه اجمعين
بقلم: الهاشمى الحسنى
- 20093 بازدید
- نسخه چاپی
دیدگاه ها
جناب الهاشمي الحسني منتظر
جناب الهاشمي الحسني
منتظر پاسخهای جالبتان هستم
جناب الهاشمي الحسني چرا شما
جناب الهاشمي الحسني
چرا شما یکبار ولو به صورت روزنامه ای قرآن را نمی خوانید. شاید برخی آیات به شما کمک کند تا مطالبی را بهتر بفهمید.سوال: طبق استدلال جناب مسلم در صحیح خودشان به نقل از زید بن ارقم در تفسیر آیه تطهیر در سوره احزاب (انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و . . . .) منقول است منظور از اهل بیت : " محمد بن عبد الله، علی بن ابیطالب، فاطمه زهرا، حسن و حسین" {علیهما السلام} می باشند و فکر می کنم کمی دستور زبان عربی را آموخته اید، لیذهب فعل ماضی استمراری است یعنی دوری رجس و ناپاکی و پلیدی از افراد منظور آیه که خود حضرت محمد صلی الله علیه و آله نیز جزء این افراد هستند (به روایات معتبر شیعه و اهل سنت) از گذشته و تا آینده را خبر می دهد.جناب الهاشمي الحسني بهتر نیست بجای استدلال های بی منطق و غیر قابل قبول برای عقل سالم و به دور از تعصب دینی کمی در افکارتان تجدید نظر کنید و بدون تعصب بیاندیشید.
کاربران محترم سایت دقت داشته باشید جناب الهاشمي الحسني می بایست سعی کنند تا پاسخی بیاورند در رد سخنان جناب مسلم و جناب زید بن ارقم را.