یک دلیل واضح بر جنایت و خیانت و بد نیتی و فتنه خواهی علمای شیعه

شماره مقاله: 
120
نویسنده: 
محمد باقر سجودی


شبهه شيعه:
بخارى در صحيح خود بر نازل نشدن آيه غار در حقّ ابوبكر صحّه گذاشته است، زيرا عايشه نزول آن آيه را در حقّ ابوبكر را نفى كرده و گفته است:
(مَا أَنْزَلَ اللَّهُ فِينَا شَيْئًا مِنَ الْقُرْآنِ) هيچ آيه از قرآن در حقّ و مدح خاندان ما نازل نشده است
پس با توجه به این اهل تسنن حق ندارند بگویند فلان آیه در حق ابوبکر یا عایشه است


پاسخ اهل سنت:

بازهم دروغ
بازهم دروغی جدید بر کارنامه سیاه شیعه:
اول حدیثی را ببیند که شیعه به کمک قیچی و وقاحت فقط قسمتی از أن را در سایت هایش و در نوشته هایش نقل میکند :
متن حدیث در بخاری شریف این است :


4827 - حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ إِسْمَاعِيلَ حَدَّثَنَا أَبُو عَوَانَةَ عَنْ أَبِى بِشْرٍ عَنْ يُوسُفَ بْنِ مَاهَكَ قَالَ كَانَ مَرْوَانُ عَلَى الْحِجَازِ اسْتَعْمَلَهُ مُعَاوِيَةُ ، فَخَطَبَ فَجَعَلَ يَذْكُرُ يَزِيدَ بْنَ مُعَاوِيَةَ ، لِكَىْ يُبَايِعَ لَهُ بَعْدَ أَبِيهِ ، فَقَالَ لَهُ عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ أَبِى بَكْرٍ شَيْئًا ، فَقَالَ خُذُوهُ . فَدَخَلَ بَيْتَ عَائِشَةَ فَلَمْ يَقْدِرُوا { عَلَيْهِ } فَقَالَ مَرْوَانُ إِنَّ هَذَا الَّذِى أَنْزَلَ اللَّهُ فِيهِ ( وَالَّذِى قَالَ لِوَالِدَيْهِ أُفٍّ لَكُمَا) . فَقَالَتْ عَائِشَةُ مِنْ وَرَاءِ الْحِجَابِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ فِينَا شَيْئًا مِنَ الْقُرْآنِ إِلاَّ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ عُذْرِى .صحيح بخاري باب سوره حم الاحقاف
موسی پسر اسماعیل از ابوعوانه و او از ابو بشیر و او از یوسف ماهک نقل میکند که یوسف ماهک گفت:
مروان بن حکم، از طرف معاویه حاکم حجاز بود ، پس در سر منبر و درخطبه، ذکر خیری از یزید بن معاویه کرد و از مردم خواست تا با او بعد از معاویه با یزید بیعت کنند عبدالرحمن بن ابوبکر ( سر حضرت ابوبکر ) به او اعتراض کرد و سخنی به اعتراض گفت !فرماندار گفت :بگیریدش!
او فرار کرد و رفت اتاق خواهرش ( ام المومنین عایشه) داخل شد ، جرات نکردند حرمت خانه را بشکنند و بر او دست نیافتند ،پس مروان از بالای منبر پیامبر (بدروغ گفت ) :این عبدالرحمن ابن ابوبکر ،همان کسی است که در باره او ین آیه نازل ش
ده :
وَالَّذِي قَالَ لِوَالِدَيْهِ أُفٍّ لَّكُمَا أَتَعِدَانِنِي أَنْ أُخْرَجَ وَقَدْ خَلَتْ الْقُرُونُ مِن قَبْلِي وَهُمَا يَسْتَغِيثَانِ اللَّهَ وَيْلَكَ آمِنْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَيَقُولُ مَا هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿17﴾ الاحقاف

و آن كس كه به پدر و مادر خود گويد اف بر شما آيا به من وعده مى‏دهيد كه زنده خواهم شد و حال آنكه پيش از من نسلها سپرى [و نابود] شدند و آن دو به [درگاه] خدا زارى مى‏كنند واى بر تو ايمان بياور وعده [و تهديد] خدا حق است و[لى پسر] پاسخ مى‏دهد اينها جز افسانه‏هاى گذشتگان نيست (17)
و عايشه از داخل خانه پیامبر صلی الله علیه وسلم و از پشت پرده گفت: هیچ آیه قرآن در حق خاندان ما نازل نشده، مگر آیاتی که در آنها گواهی بر برائت من است
حالا توجه کنید به خیانت شیعه:
اولا اگر شیعه با یزید بد بود باید که عبدالرحمن بن ابوبکر را میستود ، زیرا او بدون ترس در درون مسجد جلوی فرماندار و جلوی لشکرش مخالفت خود را بایزد را، با بدترین کلمات ابراز کرد و دماغ فرماندار را سر منبر سوزاند و او را آنقدر عصبانی کرد که دستور دستگیری فوری او را داد شیعه این قهرمانی را ندیده
چون شیعه در دل بایزید خوب است نه با ابوبکر
یزید خاندان محمد را تار ومار کرد
و خاندان ابوبکر از زن و مرد در خدمت رسول الله صلی الله علیه وسلم بودند حتی سر مبارکش را میشتند، و شیعه از این نفرت دارد
نه از یزید که با خودسری باعث شهادت حسین رضی الله عنه شد
از عایشه نفرت دارد که سر رسول الله صلی الله علیه وسلم را میشست
و از ابوبکر نفرت دارد چون او رسول الله را کمک میکرد
بعد ببینید شیعه ، جمله را بریده تا معنی مغرضانه ای از آن بیرون بکشد !!
به همین سخن عایشه استناد کرده که عایشه خودش گفته
(مَا أَنْزَلَ اللَّهُ فِينَا شَيْئًا مِنَ الْقُرْآنِ) هیچ آیه قران در حق خاندان ما نازل نشده و جمله بعدی را پنهان کرده یعنی این جمله (إِلاَّ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ عُذْرِى)، مگر آیاتی که در آنها گواهی بر برائت من است
پس علمای شیعه در حقیقت دارند به عوام خود توهین میکنند، در حقیقت دارند آنها را مسخره میکنند
اما چراحضرت عایشه یادش رفته که در حق ابوبکر آیاتی نازل شده ؟

دلیلش این است که وضعیت بسیار وخیم بود، برادرش جهاد اکبر کرده بود و جلوی فرماندار ظالم حرف حق گفته بود و سربازها پشتش میدویدند و او در خانه عایشه پنهان شد در همین گیردار در سر منبر مروان آن دروغ بزرگ را گفت ..... مجلس درس حدیث که نبوده تا عایشه مواظب همه جوانب باشد
در آن هول و تنش عایشه فقط میخواست سخن دروغ مروان را که بر سر منبر گفت، رد کند که این خود نیز جهاد است .
پس آن شیعه های که عایشه را دشمن علی و دوست یزید معرفی میکنید!
آیا نباید با دین این حدیث خجالت بکشید؟
آیا این انصاف است که یادی از این حدیث نمیکنید ؟
آیا این انصاف است که حدیث را پاره میکنید تا سخنانی مغرضانه از آن بیرون بکشید ؟
آیا مردم شیعه نمیخواهند از خواب بیدار شوند و دوست علی (سنی ) را بشناسند
و دشمن واقعی علی ( علمای شیعه ) را نیز بشناسند ؟