شیعه میگوید سوره انسان در باره اهل بیت نازل شده است!
این عادت شیعه است که سعی دارد همه آیات قرآن را به نحوی به علی و امامت ربط دهد و این در حالی است که در قرآن حتی در یک آیه، نام او را نیامده و این خود بهترین دلیل بر دروغگویی و غلو شیعیان است، اما شیعه گوش شنوا ندارد و پی در پی به ضرب تاویل، آیات و سوره ها را مچسباند به فضایل علی رضی الله عنه.
این هم یک ادعای دیگر از ادعاهای عجیب شیعه
ادعای شیعه :
ابن عباس مىگويد: «حسن و حسين عليهما السّلام بيمار شدند، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله با جمعى از ياران به عيادتشان آمدند، و به على عليه السّلام گفتند: اى ابو الحسن! خوب بود نذرى براى شفاى فرزندان خود مىكردى.
على عليه السّلام و فاطمه عليها السّلام و فضه كه خادمه آنها بود نذر كردند كه اگر آنها شفا يابند سه روز روزه بگيرند.
چيزى نگذشت كه هر دو شفا يافتند، در حالى كه از نظر مواد غذائى دست خالى بودند على عليه السّلام سه من جو قرض نمود، و فاطمه عليها السّلام يك سوم آن را آرد كرد، و نان پخت، هنگام افطار سائلى بر در خانه آمد و گفت: «السّلام عليكم اهل بيت محمّد صلّى اللّه عليه و آله سلام بر شما اى خاندان محمد! مستمندى از مستمندان مسلمين هستم، غذائى به من بدهيد».
آنها همگى مسكين را بر خود مقدم داشتند، و سهم خود را به او دادند و آن شب جز آب ننوشيدند.
روز دوم را همچنان روزه گرفتند و موقع افطار وقتى كه غذائى را آماده كرده بودند (همان نان جوين) يتيمى بر در خانه آمد آن روز نيز ايثار كردند و غذاى خود را به او دادند (بار ديگر با آب افطار كردند و روز بعد را نيز روزه گرفتند).
در سومين روز، اسيرى به هنگام غروب آفتاب بر در خانه آمد. اين بار نيز سهم غذاى خود را به او دادند هنگامى كه صبح شد على عليه السّلام دست حسن و حسين عليهما السّلام را گرفته بود و خدمت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله آمدند هنگامى كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله آنها را مشاهده كرد ديد از شدت گرسنگى مىلرزند! فرمود: اين حالى را كه در شما مىبينم براى من بسيار گران است، سپس برخاست و با آنها حركت كرد هنگامى كه وارد خانه فاطمه عليها السّلام شد ديد در محراب عبادت ايستاده، در حالى كه از شدت گرسنگى شكم او به پشت چسبيده، و چشمهايش به گودى نشسته، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله ناراحت شد در همين هنگام جبرئيل نازل گشت و گفت اى محمّد! اين سوره را بگير، خداوند با چنين خاندانى به تو تهنيت مىگويد، سپس سوره «هل اتى» را بر او خواند».
اسناد و منابع تفسيري اهل سنّت :
در اين رابطه ميتوان به كتابهاي تفسير شيعه و سنّي مراجعه نمود كه ما به برخي از تفاسير اهل سنّت كه به اين موضوع تصريح نمودهاند اشاره ميكنيم:
تفسير مقاتل بن سليمان، مقاتل بن سليمان(150 هق)، ج 3، ص 428 - شواهد التنزيل، حاكم حسكاني (قرن 5 هق )، ج 2، ص 399 - تفسير الثعلبي، ثعلبي(427 هق) ج 10، ص 96 - تفسير السمرقندي، أبو الليث سمرقندي(383 هق)، ج 3، ص 504 - تفسير السمعاني، سمعاني(489 هق)، ج 6، ص 116- الكشاف عن حقائق التنزيل وعيون الأقاويل – جار الله زمخشري(538 هق)، ج 4، ص 197- تفسير الرازي، فخر رازي(606 هق)، ج 30، ص 244 - تفسير القرطبي، قرطبي(671 هق)، ج 19، ص 131- تفسير البيضاوي، بيضاوي(682 هق)، ج 5، ص 428 - تفسير الآلوسي، آلوسي(1270 هق)، ج 29، ص 157
به اين ترتيب روايت فوق از رواياتى است كه در ميان اهل سنت نيز مشهور بلكه متواتر است.
پاسخ اهل سنت :
این داستان مورد قبول ما نیست به این دلیل ها :
1 – گدا یک نفر بود معنی ندارد که غذای 6 نفر را بدهید به یک نفر!
2 - اين فاطمه چگونه مادری بود که فرزند تازه شفا یافته اش سه روز گرسنه است و غذای او را میدهد به یک گدا که خدا میداند گدا است یا تاجر، او چه حق داشته نان را از دهان بچه بگیرد؟ و بدهد به یک آدم بزرگ ؟!
اگر تحمل گرسنگی ممکن است پس باید همان مسکین بزرگسال متحمل میشد نه بچه کوچک،یا حداقل باید غذا بین مسکین و اسیر و بچه ها به تساوی تقسیم میشد
3 – خودتان گفتید که 3 من جو قرض کرده بودند و یک سوم آنرا آرد کردند پس وقتی که گدا آمد و یک سوم را برد، باید تند تند باز خمیر درست میکردند و یکساعت بعد نان میخوردند چرا فقط آب خوردند اونها که دلشان برای شکم خودشان نسوخته و با وجود بودن 2 من جو هنوز بی نان بودند پس گناه خودشان است که تنبلی کردند و این فضیلت نیست، بلکه این آزار خود و خادم و فرزندان است و روز قیامت باید حساب پس بدهند.
همینطور روز دوم هم که گدا آمد باز یک من جو ذخیره داشتند باز میتوانستند نان بپزند و منتظر گدای سومی نباشند.
4 - یا باز هم میتوانستند مثل دفعه اول قرض کنند نه اینکه 3 روز گرسنگی بکشند.
5 – میتوانست حسن و حسین را بفرستد خانه پدر بزرگ یا خاله ایشان که زن عثمان بود و ثروتمند،تا دلی از عزا دربیاورند، یا میتوانستند خانه یک فامیل دیگر خود به میهمانی بروند.
6- پیامبرصلی الله علیه وسلم سفارش کرده که بی سحری روزه نگیریم سحری را مبارک دانسته اند، حالا در افطار غذا نخوردند در سحری روز دوم چرا نخوردند؟!
7- اصلا نذر کردن در اسلام کار خوبی نیست نذر کننده را پیامبر صلی الله علیه وسلم بخیل نامیده که بزور یا از ترس اعمال صالح انجام میدهد، محال است که پیامبر دختر خود را امر به بخل کند.
وانگهی شما که میگویید علی همیشه روزه میگرفت دیگر نذرش برای چه بود ؟
8 - اين سوره به گفته جمهور مفسرين در مكه نازل شده است . يعني زماني كه هنوز فاطمه و علي رضي الله عنهما ازدواج نكرده بودند. پس حسینی نبود و حسنی نبود نا آیه در حق آنها باشد ! و متن آیه هم میگوید که مال ابتدای دعوت بود فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَلَا تُطِعْ مِنْهُمْ آَثِمًا أَوْ كَفُورًا (24) که خود دلیل است که آيه دستور به پیامبر صلی الله علیه وسلم در شداید مکه بود و الله به او دستور داد که درمقابل کافران و گناهکاران تسلیم نشود و منتظر حكم الله باشد و حكم الله این بود که به مدينه برود و دولت اسلامی درست کند.
9 – این حدیث در کتب حدیث نیست یعنی حتی سلسله راویانش نیز معلوم نیست یعنی سلسله راویان ندارد !!!پس نه فقط صحیح نیست که ضعیف هم نیست،سخنانی است که عده ای از شکم خود درست کرده و عده ای دیگر آنرا باز گو کرده اند!!
10- تا آنجا که ما میدانیم حضرت فاطمه کنیزی بنام فضه نداشته است!
و اصلا ما میپرسیم کسی که نان شب ندارد که بخورد چه حقی دارد که کنیز داشته باشد؟! و ما میدانیم که فاطمه از پدر کنیزی از غنایم خیبر خواست و پیامبر به او نداد.
11 - حالا مسکین و یتیم یک چیزی..... اسیر که اسیر فاطمه نبوده حتما صاحبی داشته و صاحب این اسیر موظف بوده که اسیر خود را نان دهد نه اینکه او را به گدایی وادارد.
و او چگونه اسیری بود که آزاد میگشت؟
12 – اما اینکه نویسنده شیعه مدعی است این در کتب اهل سنت است جوابش دو چیز است
اول= کتب شیعه را بعنوان کتب اهل سنت جا زده
دوم =شیعه در تفاسیر دست سوم اهل سنت، جستجو کرده و بلاخره اشتباهی پیدا کرده و آنرا بعنوان عقیده اهل سنت معرفی نموده است !!
مثلا به تفسیر ثعلبی استناد کرده در حالیکه تفسیر ثعلبی پر است از دروغ ها و احادیث جعلی و هرگز پیش ما بعنوان یک تفسیر معتبر نیست .
و یک دلیل بر معتبر نبودن تفسیر ثعلبی همین است که او این آیات را مربوط به داستان سه روز روزه گیری علی و فاطمه میداند اما در همان حال در اول تفسیر سوره انسان نوشته که این سوره مکی است :
ثعلبي مي نويسد :مكية، وهي ألف وأربع مائة وخمسون حرفاً، ومائتان وأربعون كلمة، وإحدى وثلاثون آية.(الكشف والبيان ج 10 ص 93).
یعنی ثعلبی خودش متوجه نشده که اگر این سوره مکی است پس فاطمه و علی هرگز در مکه بر سر یک سفره ننشستند چون در چون زن شوهر نبودند و به هم نامحرم بودند وحسنی نبود و حسینی نبود!! و فضه ای نبود.
دیدید بی دقتی ثعلبی را ؟ و دیدید مکر شیعه را که حرف اول ثعلبی را قبول دارد و حرف دومش را شاهد نمیاورد؟!!
- 5949 بازدید
- نسخه چاپی