ادعای شیعه: ابوبکر احادیث رسول الله صلی الله علیه وسلم را آتش زد و از بین برد!

شماره مقاله: 
222
نویسنده: 
محمد باقر سجودی

شیعه میگوید: خليفه اول احاديث پيامبر را آتش زد. متقى هندى مى گويد: ابوبكر پانصد حديثى را كه از پيامبر ـ صلى الله عليه و سلّم ـ نوشته بود به آتش كشيد. كنز العمال 10 285. جواب اهل سنت: اول روایت را ببینید:
قالت عائشة: جمع أبي الحديث عن رسول الله صلى الله عليه وسلم فكانت خمسمائة حديث، فبات ليلة يتقلب كثيرا، قالت: فغمني فقلت تتقلب لشكوى أو لشئ بلغك ؟ فلما أصبح قال: أي بنية هلمي الاحاديث التي عندك فجئته بها فدعا بنار فأحرقها وقال، خشيت أن أموت وهي عندك فيكون فيها أحاديث عن رجل ائتمنته ووثقت به ولم يكن كما حدثني فأكون قد تقلدت ذلك.
از عایشه روایت شده که گفت:پدرم 500 حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم را جمع آوری کرد، شبی در وقت خواب بیتاب بود و از این پهلو به آن پهلو می غلطید،عایشه گفت: پرسیدم ای پدر! آیا از بیماری و درد، اینطور به خود میپیچی؟ یا از خبر بدی ناراحتی؟
صبح که شد گفت: دخترم برو آن احادیثی که پیشت امانت گذاشته بودم را بیاور!
عایشه میگوید: آوردم . و سپس پدرم آتش خواست و همه را آتش زد و گفت: ترسیدم بمیرم و این پیش تو باشد و ترسیدم در آن حدیثی را نوشته باشم که از آدم ثقه ای شنیدم، ولی شاید او ثقه نباشد، و ترسیدم من تکرار کننده دروغ او باشم ( برای همین روایتهای رسول الله را آتش زدم )

حالا از شیعه می پرسیم:
ای شیعه چه چیزی را میخواهد ثابت کنی؟ میخواهی بگویی ابوبکر با سخنان پیامبر دشمن بود؟
1 – اما اگر دشمن بود، چرا اول نوشت تا بعد محتاج از بین بردن باشد ؟
2 - حالا گیرم ابوبکر دشمن سخنان پیامبر بود، علی چرا جمع نکرد و بدست حسن نداد؟ تا به مهدی برسد و مهدی چرا به نایبانش نداد تا بدست مردم بدهند؟

چرا همه امامان منتظر شدند تا علامه محمد باقر مجلسی، هزار سال بعد در اصفهان ظهور کند و احادیث پیامبر را در صد جلد و بیشتر تدوین کند؟ یا چرا منتظر کلینی شدند تا اصول کافی در حدیث را بنویسد؟
حضرت علی چرا خودش 500 که سهل است، 50000 حدیث را از رسول الله را ننوشت؟

3– قرآن هرچند که کلام الله است، اما برای کسی که ایمان ندارد، قرآن نیز سخن رسول الله است و از نظر شما ابوبکر مومن نبود،با این حساب وقتی احادیث را آتش زد، چرا قرآن را چرا کم و بیش نکرد؟ و چرا تا آن حد دقیق نوشت که شکاکانی چون شما نیز این قرآن را صد در صد قبول دارید؟!!
آیا هرگز از خود نپرسیدید، که چرا ابوبکر چنین متضاد رفتار کرد؟ ( بزعم شما ) یکجا آتش زد، ولی جایی دیگر یک نقطه را هم نگذاشت حذف کنند؟

4– ابوبکر اگر بخاطر اینکه مبادا راوی حدیث دروغ باشد، حدیث ها را آتش زده،اگر دلیل این بود، باز میبایست احادیثی را که خودش نوشته، حفظ میکرد، به گوش های خودش که حتما اطمینان داشت !

5– وانگهی ابوبکر خودش یار غار رسول بود، نیازی نداشت سخنان رسول را از زبان دیگران بشنود!! بلکه این دیگران بودند که باید میامدند و از او درباره فرموده های پیامبر میپرسیدند؟

6– ای شیعه ؛ از همه اینها گذشته ؛ این روایت بنوعی مدح ابوبکر است زیرا نشان از این دارد که که ایشان نمیخواسته دروغی به رسول الله نسبت داده شود ! پس بنگر که برای بدنام کردن ابوبکر صدیق،به چه ریسمان سستی داری چنگ میزنی ؟!!!

7– آی شیعه آیا فکر نکردی که ابوبکری که 4 زن دارد، چه دلیلی داشته که در خانه دخترش عایشه بخوابد، یا عایشه چرا میبایست میرفت خانه پدر و در اتاق خواب پدر میخوابید؟
مگر خودش خانه نداشت؟ یا چرا در اتاق یکی از سه زن دیگر نخوابید؟ و بدانید که تمام مدینه یک محله کوچک بود و هرکس میتوانست شب به خانه خود برگردد.
حالا ای ملای عیب جو!!

اگر این سوال ها کمی ترا بیدار کرده، و دانستی این روایت در میزان عقل، نادرست است پس بعد بیا در میزان علم حدیث ببین که درباره سندش علما چه میگویند:

حافظ ابن کثیر را درباره این روایت میگوید:
این روایت ضعیف است، زیرا در بین راویان مردی بنام (علی بن صالح) است که کسی او را نمیشناسد

پس ای عالم شیعه
یک بار دیگر تیر تو به سنگ خورد، اما آیا تو نامید میشوی؟
نظر من این است که نه ! نه ! تا وقتی که پیروانت هشیار نشوند، تو نامید نمیشوی!