قول مبین در بیان عقیده تشبیه وتجسيم نزد اثنی عشریه مخالفین (1)
بسم الله الرحمن الرحیم*به چه دلیل این موضوع را انتخاب کردم؟ به این دلیل که آقایان شیعه اهل سنت را به عقیده تجسیم متهم می کنند ویا می گویند ابن تیمیه خدایش را مانند جوان بی ریش تصور می کرده و یا بخاری برای خداوند دست وپا قرار داده....
در این قسمت انشاء الله بیان می کنیم که خود اثنی عشریه راویان وعلمای بزرگشان اهل تجسیم وتشبیه خداوند تعالی بوده اند .آقای الشريف المرتضىی در رسائله خود صفحه 3 / 311 می گوید اهل قم همگی مجسمه هستم یعنی خداوند را جسم می دانند.
(والعدالة عندنا يقتضي أن يكون معتقدا " للحق في الأصول والفروع ، وغير ذاهب إلى مذهب قد دلت الأدلة على بطلانه ، وأن يكون غير متظاهر بشئ من المعاصي والقبائح . وهذه الجملة تقتضي تعذر العمل بشئ من الأخبار التي رواها الواقفية على موسى بن جعفر عليهما السلام الذاهبة إلى أنه المهدي عليه السلام ، وتكذيب كل من بعده من الأئمة عليهم السلام ، وهذا كفر بغير شبهة ورده ، كالطاطري وابن سماعة وفلان وفلان ، ومن لا يحصى كثرة . فإن معظم الفقه وجمهوره بل جميعه لا يخلو مستنده ممن يذهب مذهب الواقفة ، إما أن يكون أصلا في الخبر أو فرعا " ، راويا " عن غيره ومرويا " عنه . وإلى غلاة ، وخطابية ، ومخمسة ، وأصحاب حلول ، كفلان وفلان ومن لا يحصى أيضا " كثرة . وإلى قمي مشبه مجبر . وأن القميين كلهم من غير استثناء لأحد منهم إلا أبا جعفر بن بابويه ( رحمة الله عليه ) بالأمس كانوا مشبهة مجبرة ، وكتبهم وتصانيفهم تشهد بذلك وتنطق به )
(همه اهل قم مجسمه و اهل تشبیه بوده اند همه شان بدون استثناء الا ابن بابویه همه شان این عقیده را داشته اند وما می دانیم اهل قم شیعه بوده اند نه اهل سنت!!)
نفر دوم محمد بن جعفر بن محمد بن عون الأسدي
ایشان شیخ کلینی بوده کسی که کافی را نوشته است و کتابش بدست امام زمان رسید و مورد تایید قرار گرفت شیخ آقای کلینی اهل تشبیه وتجسیم بوده است به شهادت کتب اثنی عشریه.
البته بغیر از اینکه شیخ واستاد کلینی بوده یکی از باب های امام زمان بوده همانطور که طوسی در رجال خود می گوید: [ 6278 ] 28 - محمد بن جعفر الأسدي ، يكنى أبا الحسين الرازي ، كان أحد الأبواب . انتهى)
مؤسسة آل البيت – ( ج 24 / ص 228 )
هو محمد بن جعفر الأسدي ، الذي هو من مشايخ الكليني ، ووالد الصدوق ، وهو يكنى أبا الحسين ، وكان أحد الأبواب ، قاله الشيخ وعده في كتاب ( الغيبة ) من الثقات الذين كانت ترد عليهم التوقيعات من قبل المنصوبين للسفارة من الأصل ، ونقل توقيعا في توثيقه . انتهى
حال ببینیم عقیده این شخص چه بوده؟!
1020- محمد بن جعفر بن محمد بن عون الأسدي أبو الحسين الكوفي :ساكن الري .يقال له محمد بن أبي عبد الله، كاثقة، صحيح الحديث، إلا أنه روى عن الضعفاء و كان يقول بالجبر و التشبيه و كان أبوه وجها روى عنه أحمد بن محمد بن عيسى له كتاب الجبر و الاستطاعة .
رجال النجاشی باب المیم صفحه ۳۷۴(از ضعفاء روایت می کرده اعتقاد به جبر وتشبیه داشته و کتابی هم در این مورد دارد)
خلاصة الأقوال – العلامة الحلي – رقم : ( 265 )
محمد بن جعفر بن محمد بن عون الأسدي ، أبو الحسين الكوفي ، سكن الري ، يقال له : محمد بن أبي عبد الله ، كان ثقة صحيح الحديث ، الا انه روى عن الضعفاء ، وكان يقول بالجبر والتشبيه ، فانا في حديثه من المتوقفين ، وكان أبوه وجها ، روى عنه أحمد بن محمد بن عيسى . انتهى
این هم شهادت علامه حلی در مورد شیخ کلینی ویکی از ابواب امام زمان شیخ کلینی و یکی از ابواب امام زمان اهل تجسیم بوده ولا حول ولا قوة الا بالله
نفرسوم:1180- هارون بن مسلم بن سعدان، الكاتب السرمنرآي كان نزلها، و أصله [من] الأنبار . يكنى أبا القاسم، ثقة، وجه . و كان له مذهب في الجبر و التشبيه . لقي أبا محمد و أبا الحسن عليهما السلام (ایشان هم اهل تشبیه وجبر بودند)رجال النجاشی باب الهاء ص ۴۳۹
نفر چهارم : الإمامي الجليل محمد بن الخليل أبو جعفر السكاك، امامی جلیل یعنی شیعه دوازده امامی خالص
889- محمد بن الخليل (خليل) أبو جعفر السكاك : بغدادي يعمل السكك صاحب هشام بن الحكم و تلميذه [329]
أخذ عنه . له كتب، منها كتاب في الإمامة و كتاب سماه التوحيد و هو تشبيه و قد نقض عليه .
این آقای امامی حِلیل القدر هم کتابی به نام توحید دارد که آقای نحِاشی می گوید کتابش تشبیه است.
رحِال النجاشی باب المیم صفحه ۳۲۹
نفر پنجم :از ثقات شیعه و از رؤس واعلام شیعه هشام الجواليقي
1165- هشام بن سالم الجواليقي : مولى بشر بن مروان أبو الحكم، كان من سبي الجوزجان . روى عن أبي عبد الله و أبي الحسن عليهما السلام، ثقة ثقة رجال نجاشی باب الهاء
حال ببینیم عقیده اقای جوالیقی چه بوده؟ نور البراهين – ( 1 / 247 )
وحينئذ فالجواليقي أي بياع الجواليق توهم أن الذي كان في صورة الشاب الموفق - أي : مستوى الخلقة والأعضاء - هو الله تعالى ، وهو غلط ، لأنه وصف للنبي صلى الله عليه وآله. أهـ
آقای جوالیقی توهم داشتند و فکر می کردند الله تعالی بصورت جوانی خوش صورت وبا اعضاء است) یعنی به قول اثنی عشریه وهابی مجسم بوده!!
نفر ششم :از دیگر بزرگان هشام بن حکم
آقای کلینی در کافی خود جلد۱ ص۱۰۴ باب نهی عن الجسم والصورة در مورد هشام بن حکم می گوید(1 - أحمد بن إدريس، عن محمد بن عبدالجبار، عن صفوان بن يحيى، عن علي بن أبي حمزة، قال: قلت لابي عبدالله (عليه السلام): سمعت هشام بن الحكم يروي عنكم أن الله جسم، صمدي نوري، معرفته ضرورة، يمن بها على من يشاء من خلقه، فقال (عليه السلام): سبحان من لا يعلم أحد كيف هو إلا هو، ليس كمثله شئ وهو السميع البصير، لا يحد ولا يحس ولا يجس ولا تدركه [الابصار ولا] الحواس ولا يحيط به شئ ولا جسم ولا صورة ولا تخطيط ولا تحديد )
این حدیث هم موثوق است همانطور که محِلسی می گوید مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول – المجلسي ( 2 / 1 ) : الحديث موثق
شیخ مفید هم این خبر را تایید کرده و می گوید ثابت نشده که هشام بن حکم از عقیده خود که خداوند حِسم است برگشته باشد(الحكايات – الشيخ المفيد – ( 77 – 80 )
- [ اتهام التشبيه ] [ وقول هشام بالتجسيم اللفظي ] قلت : فإني لا أزال أسمع المعتزلة يدعون على أسلافنا : أنهم كانوا - كلهم - مشبهة . وأسمع المشبهة من العامة يقولون مثل ذلك . وأرى جماعة من أصحاب الحديث من الإمامية يطابقونهم على هذه الحكاية ، ويقولون : إن نفي التشبيه إنما أخذناه من المعتزلة ! فأحب أن تروي لي حديثا يبطل ذلك . فقال : هذه الدعوى كالأولى . ولم يكن في سلفنا رحمهم الله من يدين بالتشبيه من طريق المعنى . وإنما خالف هشام وأصحابه ، جماعة أبي عبد الله عليه السلام بقوله في الجسم ، فزعم أن الله تعالى : " جسم لا كالاجسام " . وقد روي : أنه رجع ( عن هذا القول بعد ذلك . وقد اختلفت الحكايات ) عنه ، ولم يصح - منها - إلا ما ذكرت . وأما الرد على هشام ، والقول بنفي التشبيه ، فهو أكثر من أن يحصى من الرواية
آقای برقی در رجال خود صفحه ۳۵ در مورد هشام بن حکم می گوید(هشام بن الحكم : مولى بني شيبان كوفي ، تحول من بغداد إلى الكوفة ، و كنيته أبو محمد ، و في كتاب سعد له كتاب و كان من غلمان أبي شاكر الزنديق ، جسمي رؤيي).
آقای نجاشی هم هشام بن حکم را تایید کرده در رجال خود باب الهاء(و روى هشام عن أبي عبد الله و أبي الحسن موسى عليهما السلام، و كان ثقة في الروايات، حسن التحقيق بهذا الأمر )ص۴۳۴
نفر هفتم :مؤمن الطاق ( محمد بن علي النعمان الأحول ).
اعتقاد ایشان در مورد الله تعالی (الكافي – الكليني – ( ج1 / ص 100 – 102 )
محمد بن أبي عبد الله ، عن محمد بن إسماعيل ، عن الحسين بن الحسن ، عن بكر بن صالح ، عن الحسن بن سعيد ، عن إبراهيم بن محمد الخزاز ومحمد بن الحسين قالا : دخلنا على أبي الحسن الرضا عليه السلام فحكينا له أن محمد صلى الله عليه وآله رأى ربه في صورة الشاب الموفق في سن أبناء ثلاثين سنة وقلنا : إن هشام بن سالم وصاحب الطاق والميثمي يقولون : إنه أجوف إلى السرة والبقية صمد).
نفر آخر: علي بن منصور ، وعلي بن إسماعيل بن ميثم ، ويونس بن عبد الرحمن مولى آل يقطين
(رسائل المرتضى – الشريف المرتضى – ( ج 3 / ص 281 )
وقال هشام بن الحكم ، وعلي بن منصور ، وعلي بن إسماعيل بن ميثم ، ويونس بن عبد الرحمن مولى آل يقطين ، وابن سالم الجواليقي ، والحشوية وجماعة المشبهة : إن الله عز وجل في مكان دون مكان ، وأنه يتحرك وينتقل ، تعالى الله عن ذلك علوا " كبيرا " . انتهى
(شام بن حکم وعلی بن منصور وعلی بن اسماعیل بن میثم و یونس بن عبد الرحمن مولی آل یقطین و حشویه وحِماعت مشبهة می گویند خداوند حرکت می کند و منتقل می شود) والعیاذ بالله
ادامه دارد انشاء الله
- 8322 بازدید
- نسخه چاپی
دیدگاه ها
با سمه تعالی خدا خیرت بده هیچ
با سمه تعالی
خدا خیرت بده هیچ شیعه ای قبول نداره خدا جسمه. شما رساله توضیح المسائل علمای ما رو هم که بخونی این افراد رو اگر اشتباه نکنم کافر می دونن. اونهایی هم که گفتن خدا جسمه اشتباه کردن. شما اگر قبول دارید خدا جسمه که خدا عقلتون بده اگر هم قبول ندارید لازم نیست مقاله به این طویلی بنویسید و شیعه رو متهم به این حرفها بکنید یه مقاله کوتاه بنویسید و بگید به ما تهمت زدن. ما به جسم بودن خدا اعتقاد نداریم مطمئن باشید شیعه ها هم از این که شما این عقیده رو ندارید خوشحال می شن. چون حداقل یک پله به حقیقت نزدیک شدید.
یا علی
خوب بفرما شيخ كلينى كافر است
خوب بفرما شيخ كلينى كافر است يا نه?من از عقيده خود حرف نزدم
اينها كافرند يانه?
أشهـد باللـه وآيــــاته ***شهادة أرجو بها عتقي
أن أبا بكر ومن بعـده***ثلاثـة أئـمــة الصــــدق
أربعة بعد النبيـين هم***بغير شك أفضل الخلـق
باسمه تعالی مگه این حدیث شما
باسمه تعالی
مگه این حدیث شما نیست "آقای کلینی در کافی خود جلد۱ ص۱۰۴ باب نهی عن الجسم والصورة در مورد هشام بن حکم می گوید(1 - أحمد بن إدريس، عن محمد بن عبدالجبار، عن صفوان بن يحيى، عن علي بن أبي حمزة، قال: قلت لابي عبدالله (عليه السلام): سمعت هشام بن الحكم يروي عنكم أن الله جسم، صمدي نوري، معرفته ضرورة، يمن بها على من يشاء من خلقه، فقال (عليه السلام): سبحان من لا يعلم أحد كيف هو إلا هو، ليس كمثله شئ وهو السميع البصير، لا يحد ولا يحس ولا يجس ولا تدركه [الابصار ولا] الحواس ولا يحيط به شئ ولا جسم ولا صورة ولا تخطيط ولا تحديد )
این حدیث هم موثوق است همانطور که محِلسی می گوید مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول – المجلسي ( 2 / 1 ) : الحديث موثق"
این حدیثی که شما از آقای کلینی آوردید که جسم بودن خدا رو نفی می کنه.
یا علی
body {background-color:
آقای عزیز سوال من رو خوب بخون این افرادی که ذکرشان آمد کافرند یا خیر؟
وهمینطور شیخ واستاد آقای کلینی محمد بن جعفر بن محمد بن عون الأسدي أبو الحسين الكوفي کافر هستند یا خیر؟
أشهـد باللـه وآيــــاته ***شهادة أرجو بها عتقي
أن أبا بكر ومن بعـده***ثلاثـة أئـمــة الصــــدق
أربعة بعد النبيـين هم***بغير شك أفضل الخلـق
تشبیه در عقاید ابن تیمیه ومتن صحیح بخاری
نویسنده محترم توجه کنند یک موقع است یک کتاب مثل صحیح بخاری موجود است کتب ابن تیمیه موجود است و به صراحت و اشکار عقاید خود را در تجسم خداوند بیان کرده است کسی چیزی به انها نسبت نداده است هر انسان عاقلی که میخواند میفهمد
ولی وقتی یک نفر به شخص دیگری نسبتی میدهد این نسبت ممکن است که از روی دشمنی باشد شما کتاب وزین اصول کافی را مطالعه بفرمایید بابی در نهی از تشبیه و تجسیم در مورد خداوند دارد این خود سند است حال اگر زیدی پیدا شد و نسبتی به شیخ اجل کلینی رحمه الله علیه داد معلوم است که دروغ میگوید
اگر میخواهید عقیده تجسیم در اهل سنت را رد کنید لا اقل در چاپ بعدی صحیح بخاری و مسلم و کتب ابن تیمیه این قسمت ها را حذف کنید
شما که تجربه این کار را در چاپ کتب و حذف فضایل اهل بیت در منابع سنی داریدبه جای انها این قسمت هارا حذف میکردید که باعث ابروریزی مسلمانان بود
مثل اينكه شما مقاله را
مثل اينكه شما مقاله را نخوانديد ما چنين سخنى در مورد اين افراد نزديم بلكه علماى شما و كسانى كه كتب رجالى شما را نوشته اند مانند ابوداوود.كشى و برقى ونجاشى هستند آيا علماى شما با همديگر دشمنى دارند كه به هم تهمت مى زنند?آيا اين افراد نام برده شده كه استاد كلينى هم در ميانشان مى باشد كافرند يا خير?
أشهـد باللـه وآيــــاته ***شهادة أرجو بها عتقي
أن أبا بكر ومن بعـده***ثلاثـة أئـمــة الصــــدق
أربعة بعد النبيـين هم***بغير شك أفضل الخلـق
رد استدلالات جناب حسنی
بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت خوانندگان محترم عرض می کنم که راجع به سخن سید مرتضی، یکی از افاضل و علمای شیعه، مقاله ای مفصل نوشته است که خواندن آن را به محققان توصیه می کنم:
تنزیه القمیین، الشریف أبو الحسن الفتونی العاملی
اما جناب حسنی! سلام بر شما.
فرض کنیم مطالبی که در خصوص روات یاد شده گفتید درست باشد (اگرچه همه ی این موارد توضیحات مخصوص خودش را دارد). شما از طرح این مطلب چه منظوری دارید؟
من دو دلیل مختلف می توانم برای این کار شما متصور باشم:
1- برخی روات شیعه، از نظر مذهب دارای مذهب صحیحی نبوده اند. از جمله بعضی از آن ها مجسّمه و مشبّهه بوده اند.
لذا اعتماد بر مذهبی که روات احادیثش دارای مذهب صحیحی نیستند، جایز نیست.
2- قدمای شیعه و برخی اصحاب ائمه (علیهم السلام) مجسّمه و مشبّهه بوده اند.
لذا شیعه دارای اعتقاد تجسیم و تشبیه است.
ردّ استدلال اول- شیخ ابوبکر کافی در کتاب خویش پس از بحث مفصلی پیرامون بدعت، انواع آن و قبول روایت مبدعه، می نویسد:
وقتی در رجال بخاری تامل می کنیم، تعداد زیادی از آن ها را می بینیم که به بدعت های اعتقادی مختلفی متهم هستند. حافظ ابن حجر در هدی الساری رجال بخاری که متهم به طعنی در اعتقاد هستند، جمع کرده که تعدادشان به 69 راوی می رسد.
إذا تأملنا رجال البخاري - رحمه الله - نجد جملة كبيرة منهم قد رموا ببدع اعتقاية مختلفة وقد أورد الحافظ في " هدي الساري " (ص483 - 484) من رمي من رجال البخاري بطعن في الاعتقاد فبلغوا (69) راوياً .
منهج الإمام البخاري، أبو بكر كافي، ص 104
کافی است نگاهی به الکاشف ذهبی یا تقریب ابن حجر داشته باشیم تا ببینیم که افراد زیادی به خارجی گری، ارجاء، نصب و قدر متهم بوده، ولی در عین حال توثیق و تصدیق شده و جزء روات کتب سته می باشند.
خود شما جناب حسنی، در مقاله ی دیگرتان در دفاع از بخاری برای روایت از نواصب نوشته اید:
پس در علم الحدیث اهل سنت، طبق یکی از آرا که بخاری و مسلم صاحبان صحیحین هم بر آن هستند، در نقل روایت فقط وثاقت مهم است و مذهب راوی اهمیتی ندارد. اما نفراتی که شما از شیعه نام بردید، همگی توثیق شده اند (به جز شاگردان هشام علی بن منصور و علی بن اسماعیل). حتی اگر اتهام تشبیه و تجسیم هم به این افراد صحیح باشد (که نیست و شاید در وقتی دیگر راجع به آن ها توضیح داده شود)، این مساله تضادی با وثاقت آن ها ندارد.
تازه وقتی به روایت های نقل شده از سوی اینان مراجعه می کنیم، می بینیم که از برخی از آن ها در کتاب توحید کافی و البته در ردّ قول به تشبیه و تجسیم روایت نقل شده است. لذا هیچ واهمه ای از داعی بودن آن ها به مذهب شان نیست.
به این ترتیب اولین استدلال شما مردود می شود.
ردّ استدلال دوم- چنان که گفته شد همین افرادی که بعضا متهم به تشبیه و تجسیم شده اند، خودشان راوی احادیثی ضدّ این موضوع هستند، و این نسبت به آن ها ثابت نیست. اما فرض کنیم که این نسبت صحیح باشد، چه چیزی اثبات می شود؟ هیچ! زیرا کتب شیعه مملو است از روایات و احادیثی که در نفی تشبیه و تجسیم هستند. پس نظر امامان شیعه بر تنزیه حق متعال است. حتی نام ابواب کتاب های حدیث بعضا به عنوان نفی التشبیه و امثال آن می باشد. این از یک سو، و از سوی دیگر شیعیان به تبع ائمه ی اهل بیت (علیهم السلام) قائل به تسبیح و تقدیس حضرت حق هستند، و نه تشبیه و تجسیم وی. لذا شما به هر کتاب عقیدتی شیعه مراجعه کنید، این مطلب را در آن خواهید یافت. از قدیمی ترین این کتب، کتاب عقائد شیخ صدوق است. وی می نویسد:
هرکس قائل به تشبیه باشد، مشرک است و هرکس این قول را به امامیه نسبت دهد خلاف آنچه امامیه در توحید می گوید، دروغگوست.
ومن قال بالتشبيه فهو مشرك ومن نسب إلى الإمامية غير ما وصف في التوحيد فهو كاذب .
الاعتقادات في دين الإمامية، الشيخ الصدوق، ص 22
پس این استدلال هم باطل و مردود است.
نمی دانم اگر منظور دیگری دارید بفرمائید، به هر حال بنده که هر دو استدلال شما را خدشه پذیر می دانم.
والسلام
ممنون جواب خوبى داديدمشخص شد
ممنون جواب خوبى داديد
مشخص شد كه اين افراد مشرك و كافرند جزاكم الله
واينكه گفتى ممكن است اين صحبتها در مورد اين افراد صحيح نمى باشد
معلوم مىشود علماى رجال شناس شما ضعيفند
يا اينكه شما حرفشان را قبول نمى كنيد
شايد هم تقيه كردند
من از اهل سنت صحبتى نكردم شما چرا جواب ندارى ميرى فرعى كسى از نواصب وارجا وغيره حرفى نزده بحث سر علما مجسمه شما هست
أشهـد باللـه وآيــــاته ***شهادة أرجو بها عتقي
أن أبا بكر ومن بعـده***ثلاثـة أئـمــة الصــــدق
أربعة بعد النبيـين هم***بغير شك أفضل الخلـق
باسمه تعالی آقای غریب آشنا
باسمه تعالی
آقای غریب آشنا زیاد با این آقای هاشمی بحث نکن من سابقه این کا رو دارم انگار تو کله ایشون عقل درست و حسابی نیست. هرچی می گی فقط روی حرف خودش پافشاری می کنه انگار میترسه مقاله ای که نوشته اشتباه از آب دربیاد.
اين ادب رو در حسينيه بهت ياد
اين ادب رو در حسينيه بهت ياد دادن?يا نشانه رافضى گرى و شيعه على بودنه?
خوب اعتراف كنيد چرا ماست مالى مى كنيد?اين حرف اقاى كشى و ابوداوود ونجاشى است يعنى علماى شما علمشون از شما چندتا بچه كمتر است?
نخلى جان با شما هم بحث كرديم قصه هاى قشنگى گفتى مشتى اباطيل كه از عقلتا تراوش كرده بود رو مى نوشتى و مى نويسى
أشهـد باللـه وآيــــاته ***شهادة أرجو بها عتقي
أن أبا بكر ومن بعـده***ثلاثـة أئـمــة الصــــدق
أربعة بعد النبيـين هم***بغير شك أفضل الخلـق
جناب هاشمی
باسمه تعالی
اینجانب بی ادبی کردم و معذرت می خواهم. کمی عصبانی شده بودم. اما شما در سایتتان از افراد تعهد می گیرید که به مذاهب دیگر توهین نکنند و در مقاله ها می بینیم که توهین می کنید.
ما شیعه علی هستیم و اگر اشتباهی از ما سر بزند سریعاً جبران می کنیم بببینیم شما که پیرو خلفایتان هستید چه می کنید.
یا علی
بله ما پيرو خلفاى عظيم الشان
بله ما پيرو خلفاى عظيم الشان خود هستيم وبه شما مى گوييم واذا خاطبهم الجاهلون قالو سلاما
أشهـد باللـه وآيــــاته ***شهادة أرجو بها عتقي
أن أبا بكر ومن بعـده***ثلاثـة أئـمــة الصــــدق
أربعة بعد النبيـين هم***بغير شك أفضل الخلـق
جواب جناب نخلی
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای نخلی! بنده در یک بحث دیگر هم در حال گفتگو با جناب حسنی هستم. اگر قدم رنجه بفرمائید، تعدادی از جهالت های ایشان را در آن بحث خواهید دید. ایشان نه به کتب سته ی خودشان و تقدم و تاخر آن ها آگاهی دارد ( مثلا مسلم را متاخر از ترمذی و نسائی می داند)، نه نویسندگان کتب اربعه ی ما را می شناسد (کتاب های تهذیب و استبصار شیخ طوسی را از آن ِ شیخ مفید می داند)، و نه حتی در حدّ یک دبیرستانی ایرانی عربی بلد است (کافٍ را کافٌ می نویسد)!! البته ایشان فضائل دیگری هم دارد؛ از جمله این که روایت ضعیف السند را صحیح می خواند، به دروغ مدعی است طعنه زنندگان بر بخاری همگی شیعه و کذاب بوده اند، یا می گوید: کافی حدیث متصل السند به رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) ندارد، یا از همه عجیب تر ادعای احمقانه اش که می گوید: شیعیان حدیثی از حضرت زهرا (سلام الله علیها) ندارند!!!!!!!
به راستی از کسی که تنها در یک مقاله این چنین هنرنمائی نموده و کلکسیونی از جهالت ها و بی سوادی ها را به منصه ی ظهور رسانده است، چه توقعی می رود؟!
بنده برای ایشان نمی نویسم که امثال ایشان مصداق این آیه اند: « ختم الله علی قلوبهم وعلی سمعهم وعلی ابصارهم غشاوة » (البقرة:7)
بلکه برای خوانندگانی می نویسم که به قول یکی از نویسندگان سنی سایت یعنی جناب دانش، "گوساله" فرض شده اند!
پاسخ جناب حسنی
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب حسنی! نوشته اید:
از تشکر شما سپاسگزارم. اما بعد؛
اولا بنده اتهام تجسیم را در خصوص هیچ یک از این افراد نپذیرفتم. اما علمای رجالی چرا چنین مطالبی را گفته اند، نیاز به توضیح دارد.
ثانیا از نظر بنده شما دو دلیل می توانید برای این نوشته تان داشته باشید، که بنده هر دو دلیل را تخطئه نمودم. پس حتی در صورت قبول اتهام تجسیم در خصوص افراد فوق، باز هم دست شما به جائی بند نیست و اصلا ً این مطلب کوچکترین طعنی بر اسلام راستین (=تشیع) نخواهد بود. همان طور که شما وقتی از نواصب (=دشمنان خدا و رسول خدا)، مرجئه، خوارج، و قدریون که هریک به نحوی کافر هستند حدیث نقل می کنید، آن را طعنی بر مذهب خویش نمی شمارید؛ بلکه به پیروی از شیخ الاسلام تان ابن تیمیه، به آن افتخار هم می کنید!!
پس شما از نوشته ی خود دفاع کرده و نتیجه ی لایحصل آن را برای ما بیان نمائید.
والسلام
بسم الله الرحمن الرحيم كاربر
بسم الله الرحمن الرحيم
كاربر رافضى عزيز غريب آشنا هدف من از مقاله اثبات مجسمه بودن شيوخ رافضه بود كه بحمد الله اثبات هم شد.حال شما چه قبول كنى يا نكنى براى من حرف علماى رافضه در اين مورد ارزش دارد ونه امثال شما.
أشهـد باللـه وآيــــاته ***شهادة أرجو بها عتقي
أن أبا بكر ومن بعـده***ثلاثـة أئـمــة الصــــدق
أربعة بعد النبيـين هم***بغير شك أفضل الخلـق
هنرمند!
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حسنی!
خود گوئی و خود خندی *** عجب مرد هنرمندی!
بسم الله الرحمن الرحیم
اولین کسانی که عقیده تحِسیم داشته اند روافض بوده اند
ما از کتب رحِالی رافضه این را اثبات کردیم
حال از کتاب کلینی حِلد۱ صفحه ۱۰۵ و۱۰۶
- محمد بن أبي عبدالله، عمن ذكره، عن علي بن العباس، عن أحمد بن محمد بن أبي نصر، عن محمد بن حكيم قال: وصفت لابي إبراهيم (عليه السلام) قول هشام بن سالم الجواليقي وحكيت له: قول هشام بن الحكم إنه جسم فقال: إن الله تعالى لا يشبهه شئ، أي فحش أو خنى (2) أعظم من قول من يصف خالق الاشياء بجسم أو صورة أو بخلقة (3) أو بتحديد وأعضاء، تعالى الله عن ذلك علوا كبيرا.
5 - علي بن محمد رفعه، عن محمد بن الفرج الرخجي (4) قال: كتبت إلى أبي الحسن (عليه السلام) أسأله عما قال هشام بن الحكم في الجسم وهشام بن سالم في الصورة فكتب:
دع عنك حيرة الحيران واستعذ بالله من الشيطان، ليس القول ما قال الهشامان (5).
اصول الکافی ص۱۰۵ حِلد۱
- محمد بن أبي عبدالله، عن محمد بن إسماعيل، عن علي بن العباس، عن الحسن ابن عبدالرحمن الحماني قال: قلت لابي الحسن موسى بن جعفر (عليه السلام): إن هشام بن الحكم زعم أن الله جسم ليس كمثله شئ (1)، عالم، سميع، بصير، قادر، متكلم، ناطق، والكلام والقدرة والعلم يجري مجرى واحد، ليس شئ منها مخلوقا فقال: قاتله الله أما علم أن الجسم محدود والكلام غير المتكلم معاذ الله وأبرء إلى الله من هذا القول، لا جسم ولا صورة ولا تحديد وكل شئ سواه مخلوق، إنما تكون الاشياء بإرادته ومشيئته من غير كلام ولا تردد في نفس ولا نطق بلسان.
در صفحه ۱۰۶
- علي بن إبراهيم، عن محمد بن عيسى، عن يونس، عن محمد بن حكيم قال:
وصفت لابي الحسن (عليه السلام) قول هشام الجواليقي وما يقول في الشاب الموفق ووصفت له قول هشام بن الحكم فقال: إن الله لا يشبهه شئ.
همان صفحه کلینی کافی
أشهـد باللـه وآيــــاته ***شهادة أرجو بها عتقي
أن أبا بكر ومن بعـده***ثلاثـة أئـمــة الصــــدق
أربعة بعد النبيـين هم***بغير شك أفضل الخلـق
پاسخ جناب حسنی
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حسنی! إن شاء الله به زودی مقاله ای خدمت تان معرفی می کنم که در آن معلوم می شود اولین کسانی که قائل به تجسیم بوده، و این عقیده را از دین یهود وارد دین اسلام کردند کیانند؛ شیوخ رافضه یا اصحاب گرانقدر عامه!! فانتظروا !
هشام بن الحکم
حرف جالب جناب سبحانی در مورد همین مشبه ومجسم ودفاعیه عجیب
كليات في علم الرجال - الشيخ السبحاني - ص 418
ويتلوه في البطلان ما نسبه إلى هشام بن حكم من الآراء كالتشبيه وغيره ، فإن هذه الآراء مما يستحيل أن ينتحل بها تلميذ الإمام الصادق عليه السلام الذي تربى في أحضانه
اين گفته ها ونظرها محال است در شاگرد امام جعفر صادق باشد کسي که در اغوش امام بزرگ شده است
ما می گوییم چطور شاگرد امام جعفر محال است فاسد در بیاد وشما شاگردان رسول الله کسانی که مالشان وجانشان را فدای رسول الله واسلام کردن کافر ومرتد می دانید ایا امام جعفر موفق تر از رسول الله در تربیت شاگردانش بود
بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم
بارک الله فیک برادر عربی واقعا پاسخ زیبایی بود روافض اصحاب ائمه خود را از اصحاب سیدنا رسول الله بالاتر میدانند و همانطور که سبحانی رافضی می گوید اینها اصحاب صادق هستند حِطور ممکن است محِسمه باشند در آغوش امام خوابیده بودند صبح تا شب .خوب حِطور یاران رسول الله می شود که مرتد باشند در حالی که قرآن ورسول آنها را تایید کرده؟آیا برای شیخ المحِسمه هشام بن حکم و و هشام حِوالیقی آیه ای در قرآن داریم ؟؟
واگر در قسمت دوم مقاله نگاه کنیده در آنحِا احادیثی موحِود است که ائمه را صورت ودست وگوشت خداوند میدانند وحتی آقای طوسی در امالی خود آورده که خداوند مانند زنان عرش را برای حسنین زینت میدهد
اما اگر همین ها را اهل سنت روایت می کردند غوغا می کردند که اینها محِسمه هستند .
وهرگز نمی توانند تحِسیم را دور کنند الا با تاویل وتفسیر حدیث اما اگر به گذشته رافضه برگردیم می بینیم که همه اهل تحِسیم وتشبیه بوده اند
و باز هم روایاتی از این قبیل هست که در قسمت سوم مفصلا بیان خواهد شد.
اینها به صراحت برای خداوند دست وپا قرار داده اند وسپس با خیال راحت آن را تفسیر وتاویل می کنند
اما اگر یک روایت مانند دست وپا به معنای لغوی آن در کتب اهل سنت باشد فورا غوغا می کنند که اهل سنت اهل تحِسیم وتشبیه هستند.
پس رافضی غریب آشنا ابتدا کتب خودت را بخوان وبدان که اینحِا تقیه کارسازی ندارد.
أشهـد باللـه وآيــــاته ***شهادة أرجو بها عتقي
أن أبا بكر ومن بعـده***ثلاثـة أئـمــة الصــــدق
أربعة بعد النبيـين هم***بغير شك أفضل الخلـق
شناخت حق و باطل
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب عربی! به نظر بنده آقای سبحانی حرف درستی نزده و استدلال غلطی کرده است. بنده هم در این مورد از ایشان دفاع نمی کنم. ما پیرو مکتبی هستیم که امیرش می فرماید:
لا یعرف الحق و الباطل باقدار الرجال
والسلام