شیعه میگوید اهل سنت نماز را تغییر داده اند!!
چندی پیش یکی از آخوندهای شیعه به نام "حجة الاسلام رنجبر" در شبکۀ 3 و در برنامۀ "سمت خدا" ادعا کردند که اهل سنت نماز را تغییر دادند و به کتب طراز اول اهل سنت استناد نمودند!
در این مقاله عین قسمتی از سخن ایشان را می آورم و به نقد آن می پردازم. (اگر توفیق رفیق شد ادامۀ آن در مقاله ای دیگر نقد می شود)
آقای رنجبر می گوید: وقتی پیامبر خدا از دنیا رحلت فرمود دین خیلی دستخوش تغییر شد، تغییرات عجیب و غریبی پیدا کرد.
من یک روایت برای شما بخونم که سخن داره امام شافعی در کتاب "الام" که این کتاب را اهل سنت هموزن قرآن میدانند!! در جلد اول صفحۀ 28 اونجا میگه:
«كل سنن رسول الله قد غیرت حتى الصلاة»= تمام آن سنتهای زیبایی که پیامبر پی ریزی کرده بود، پایه ریزی کرده بود، متأسفانه تغییر کرد، حتی نماز ! یعنی مردم جوری نماز میخوندند که پیامبر اونجوری نماز نمیخوند، پیامبر هیچگاه وقتی سورۀ حمد میخوند دیگه آمین نمیگفت.
این رو شما تو کتابهای اهل سنت ببینیید اونها هم معتقدند که پیامبر آمین نمیگفت این بعداً دیگران اضافه کردند!
البته آمین خیلی زیباست و معنای خیلی زیبایی هم داره یعنی ای خدا این دعایی که کردیم اجابت کن؛ دیدید که در مدینه، در مکه وقتی حمد خونده میشه، آمین میگن اصلاً یک آهنگ خیلی گوش نوازیه خیلی زیباست ولی ما شیعه ها نمیگیم، چرا؟ میگیم آقا اصلاً این آمین مثل شکر، شیرین، ولی قرآن عسله کسی که شکر رو با عسل قاتی نمیکنه.
جواب:
این آخوند خواسته زیرکی کند و با یك داستان سرائی اهل سنت را بدنام و شیعیان را بفریبد ولی این حرفهایش نتیجه عکس دارد و با این حرفها آتش به مذهب خودش زده است!
ما فعلاً کاری به کتاب "الام" نداریم که به قول ایشون: ما آن را هموزن قرآن میدانیم "العیاذ بالله"، ما به ایشان اعتماد میکنیم و میگوییم حرف شما صحیح، امام شافعی تأسف میخورده و میگفتند : نماز را تغییر داده اند. "ولی سؤال اینجاست که چه کسی یا چه کسانی نماز را تغییر داده اند؟"
وقتی امام شافعی می فرماید: «نماز را تغییر داده اند» به این معنی است که خودشون شیوۀ صحیح نماز خواندن رو میدانستند، و وقتی همراه تأسف و بدون تقیه و در کتاب خودشون این موضوع را بیان می کنند حتماً خودشون به شیوۀ صحیح نماز میخوندند و در کتابشون هم شیوۀ صحیح نماز خواندن را شرح میدهند بنابراین خود ایشون و شاگردانشون به شیوۀ صحیح نماز میخواندند.
حال نماز ما اهل سنت شبیه نماز امام شافعی است و نماز را 5 وقت می خوانیم (جمع نمی بندیم) و همه در هنگام وضو پاهای خودمان را می شوییم و آمین می گوییم و..... یعنی به همان طریقی که امام شافعی نماز خونده و در کتاب "الرساله" و"الام" شرح داده .
پس چه کسانی نماز آنها تغییر کرده و نمازشان با نماز امام شافعی در خلاف است؟؟ آفرین، درست حدس زدید، "شیعیان" همانهایی که پاها را مسح میکنند، همانهایی که آمین نمی گویند و همانهایی که به جای پنج وعده سه وعده نماز می خوانند .
پس با این حساب باید فاتحۀ مذهب اهل تشیع را خواند، چون وقتی آخوند شیعی به سخن امام شافعی استناد می کند، خودش باید آن رو قبول داشته باشد و اگر قبول داشته باشد مذهب خودش را نفی می کند که همیشه عاقبت عناد و دروغگویی، خوردن چوب خداست، که الحق صدا ندارد.
و اما اگر بخواهیم به کتاب"الام" امام شافعی رجوع کنیم و این موضوع را در آنجا بررسی کنیم، كاشف یك دروغ واضح می شویم!
متن کتاب" الام "که در بخش"صلاة العیدین" و در باب " ان یبداء بالصلاة قبل الخطبة" آمده است اینگونه است:
«أخبرنا الربیع قال: أخبرنا الشافعی قال أخبرنا إبراهیم عن وهب بن كیسان قال رأیت ابن الزبیر یبدأ بالصلاة قبل الخطبة ثم قال: كل سنن رسول الله صلى الله علیه وسلم قد غیرت حتى الصلاة»
یعنی: ربیع گفت:شافعی مرا خبر داد و گفت:ابراهیم خبر داد مرا از وهب بن کیسان که گفت: عبدالله بن زبیر را دیدم که نماز(عید) را قبل از خطبه میخواند و در خطبه فرمود: کل سنتهای رسول الله را تغییر دادند حتی نماز!»
همانطور که ملاحظه می کنید: بحث امام شافعی و نقل او از ابن زبیر در مورد خطبۀ نماز دو عید است که آیا خطبه را بعد از نماز بخوانند و یا قبل از نماز؟ که ابن زبیر ابتدا نماز می خوانده و بعد خطبه و به آنهایی که قبل از نماز عیدین خطبه میخواندند گفتند: آنان نماز را تغییر داده اند.
سخنی که امام شافعی از عبدالله بن زبیر نقل کرده اند باز به همان شیوه به نفع ماست، زیرا شیوۀ نماز خواندن ما با نماز ابن زبیر نیر متفاوت نیست و ما همان نمازی را که عبدالله بن زبیر می خواندند می خوانیم و این بر همه آشکار است که عبدالله بن زبیر مخالف دولت یزید بود و علیه یزید قیام کرد و سالهای سال در برابر حجاج بن یوسف سقفی جنگید و مکه را از دست آنها دور نگه داشت و این سخن عبدالله بن زبیر نیز در مورد یزیدیان و کسانی است که نماز آنها با نماز ما اهل سنت متفاوت است و چنانکه در سنن ترمذی(ح2098) با سند صحیح آمده است اولین شخصی که قبل از نماز عیدین خطبه خواند، مروان بن حکم بود.
«أول من قدم الخطبة قبل الصلاة مروان... قال أبو عیسى هذا حدیث حسن صحیح» و آلبانی نیز آن را صحیح میداند.
و چنانکه در الکامل ابن اثیر آمده است «وهو أول من قدم الخطبة فی صلاة العید وقبل الصلاة.» = او(مروان بن حکم) اولین کسی بود که خطبه را بر نماز عیدین مقدم داشت.الکامل فی تاریخ ابن اثیر ج 4 ص 194 ؛دار صادر- دار بیروت
و بزرگان ما اهل سنت همه یکصدا با آن مخالفت کردند که یکی از آنها عبدالله بن زبیر بود و دیگری نیز شخصی مانند ابو سعید خدری رضی الله عنه می باشد که در حدیث 956 بخاری چنین آمده است:
«ابوسعید خدری - رضی الله عنه - می گوید: رسول الله - صلى الله علیه وسلم - روز عید فطر و عید قربان، به عیدگاه می رفت و اولین كاری كه انجام می داد، برگذاری نماز بود. پس از اتمام نماز، مقابل نمازگزارانی كه در صف ها نشسته بودند، می ایستاد و به موعظه آنها می پرداخت(خطبه میگفت)، ..... پس از رسول خدا - صلى الله علیه وسلم - مردم به همین شیوه عمل می كردندتا زمان مروان، فرا رسید. روزی با مروان كه حاكم مدینه بود به عیدگاه رفتم. در آنجا، منبری وجود داشت كه كثیر بن صلت آن را ساخته بود. ناگهان، متوجه شدم كه مروان می خواهد قبل از نماز، بالای منبر برود و خطبه بخواند. من لباسش را گرفتم و او را پایین كشیدم. ولی او خود را از دست من، رها ساخت و بالای منبر رفت و قبل از نماز، به ایراد خطبه پرداخت. گفتم: بخدا سوگند، شما سنت رسول الله - صلى الله علیه وسلم - را تغییر دادید. مروان گفت: ای ابوسعید! آنچه را تو میدانی اكنون نمی شود بر آن عمل كرد. گفتم: به خدا سوگند، آنچه را كه می دانم، بهتر است از آنچه كه نمی دانم. مروان گفت: مردم بعد از نماز، برای شنیدن خطبه ما نمی نشینند، بدین جهت آنرا قبل از نماز، خواندم.»
پس مشخص شد که تغییری که در نماز صورت گرفته بوده، ایراد خطبه قبل از نماز عید است که مخالف با سنت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم میباشد و همانطور که ابو سعید میفرمایند خلفا و امرای قبل از مروان همه به شیوه رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم نماز عید را به جای می آوردند، ابن عبّاس نیز می فرمایند:
«شهدت العید مع رسول الله - صلى الله علیه وسلم - وأبی بكر وعمر وعثمان رضی الله عنهم، فكلهم كانوا یصلون قبل الخطبة.» (بخارى:ح 962)
ترجمه: ابن عباس رضی الله عنهما می گوید: نماز عید را پشت سر رسول الله صلى الله علیه وسلم، ابوبكر رضی الله عنه ، عمر رضی الله عنه و عثمان رضی الله عنه خواندم. همه این بزرگواران، نماز عید را قبل از خطبه می خواندند.»
اما این ادعای آقای رنجبر که میگوید:«اهل سنت معتقدند که آمین را خودشان بعد از حمد اضافه کردند »
این دروغ محض است و اگر ما اهل سنت چنین اعتقادی داشتیم مگر مرض داریم که به آن عمل کنیم؟ وقتی میدانیم آمین گفتن چیزی است که در سنت جا ندارد چه دلیلی دارد که ما به آن عمل کنیم؟
برای رسوا شدن آقای رنجبر این چند قول صحیح را از اهل سنت داشته باشید:
1.«عنْ نُعَیمِ المُجْمِر قالَ: صَلّیتُ وراءَ أبی هریرة رضی الله تعالى عنه .فقرأ بسم الله الرَّحمن الرَّحیم ، ثمَّ قرأ بأُمِّ القُران حتى إذا بلغ " ولا الضَّالین " قال : "آمین " »
=مجمر می گوید: پشت سر ابوهریره نماز خواندم بسم الله الرحمن الرحیم را خواند و سپس سوره ی فاتحه را خواند تا به "و لا الضالین" رسید بعد از آن "آمین" گفت ..
(سنن النسائی(ح 895) و صحیح ابنُ خُزَیمَةَ (ح 481 و ح 688) .و در صحیح ابن حبان (ح 1829 و 1833) و دارقطنی در سنن خود( ح 1180) آن را نقل کرده و می گوید: وهذا صحیح ورواته كلهم ثقات و بیهقی در معرفة السنن والآثار(ح 773) میگوید: وهذا إسناد صحیح)
2.«كان رسولُ الله صلى الله علیه وآله وسلم إذا فرَغَ من قراءة أُمِّ القران رَفَعَ صَوْته وقال : « آمین ».
= هر گاه رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم قرائت سوره ی فاتحه را تمام می کرد، با صدای بلند «آمین» می گفت.
(سنن الکبری بیهقی (ج 2 ص 58) و میگوید: هذا اسناد حسن؛ و سنن الدارقطنی (ح1289 ) و میگوید: هذا اسناد حسن ؛ السلسلة الصحیحة آلبانی (ج 1 ص 753)، و حاکم در المستدرک (ح772) بعد از نقل حدیث میگوید: هذا حدیث صحیح على شرط الشیخین ولم یخرجاه بهذا اللفظ واتفقا على تأمین الإمام ...فإذا قال الإمام : ولا الضالین، فقولوا : آمین » و امام ذهبی نیز با حاکم موافق است)
و از همه جالبتر که حتی در صحیح بخاری و مسلم و الموطا امام مالک،نیز حدیثی در همین مورد داریم:
3.«إِذا قالَ الإِمامُ: غَیرِ المغْضُوبِ عَلَیْهِم وَلاَ الضّالّینَ. فَقُولوُا: آمین. فَإِنَّ مَنْ وافَقَ قَولُهُ قَوْلَ الملائِکَةِ غُفِرَ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنْبِهِ»
=«هرگاه امام جماعت در خواندن فاتحه به « غَیرِ المغْضُوبِ عَلَیْهِم وَلاَ الضّالّینَ» رسید،بگوئید: «آمین» چون هرکس سخنش با سخن ملائکه و فرشتگان هماهنگ باشد همه گناهان (صغیره) پیشین او آمرزیده می شود».
4.در حدیثی آمده است که پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمودند: « فَقُولُوا: آمِینَ یجِبْكُمُ اللهُ » =«پس آمین بگویید تا خداوند اجابت کند شما را» (صحیح مسلم ح 612 )
5.همچنین فرمودهاند: «مَا حَسَدَتْكُمْ الْیهُودُ عَلَى شَیءٍ مَا حَسَدَتْكُمْ عَلَى السَّلَامِ وَالتَّأْمِینِ»= «یهودیان بر هیچ یک از اعمالتان آنقدر حسادت نمیکنند که به گفتن آمین (پشت سر امام) و سلام دادن، حسادت میکنند»
(سنن ابن ماجه (ح846) بخاری در "ادب مفرد"و احمد و ابن خزیمه؛ با دوسند صحیح آن را نقل کرده اند)
از عطاء نقل شده كه فرمود: بیش از 200 نفر از اصحاب را ملاقات كرده ام كه بعد از والضالین،آمین می گفتند. (فقه السنه،د . سید السابق)
در کتاب " الام" امام شافعی نیز که ایشان به آن اشاره دارند آمده است:«مسلم بن خالد به روایت از ابن جریح و به روایت او از عطاء گفت: من از پیشوایان می شنیدم از قبیل ابن الزبیر و کسانی که بعد از او آمده اند که می گفتند: «آمین»، و مأمومین نیز پشت سر ایشان می گفتند: «آمین» تا جایی که صدای مردم در مسجد طنین می انداخت و غوغایی می شد. ("الام" امام شافعی (ج1 ص 131) _ دارالفکر)
آقای رنجبر میگوید: «قرآن عسل است و آمین شکر و ما این دو را با هم مخلوط نمی کنیم.»
ج: سخنش زیباست ولی سخن زیبایی نیست، به قول معروف: خوب سخن گفته ولی سخن خوب نگفته!
اولاً: ما آمین را با قرآن مخلوط نکرده ایم و اهل سنت معتقد نیستند كه آمین جزئی از سورۀ حمد است! ما تنها به دعای امام آمین می گوییم و از خدا تقاضای اجابت آن را داریم.
دوماً: این دروغ محض است که میگویید:« پیامبر هیچگاه این کار را نمیکرد(آمین نمیگفت) پس ما هم نمی کنیم.»
اول اینکه طبق روایات صحیح اهل سنت پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم نیز آمین می گفتند ولی این ادعا از سمت شما که چون پیامبر نکرده پس ما هم نمی کنیم، بی نهایت مضحک است!
مگر پیامبر صلی الله علیه و سلم در اذانشون می گفتند: "اشهد ان علیاً ولی الله" که شما این را در اذان داخل كردید؟ این را از کجا آورده اید؟ چطور است که شما اراجیف خودتان را به اذان که مانند عسل! است اضافه می کنید و مشکلی ندارد ولی عملی را که اهل سنت طبق احادیث صحیح آن را انجام می دهند مردود می دانید؟!
ایضاً: مگر پیامبر بالای قبر کسی گنبد و مرقد ساختند که شما ساخته اید؟؟ مگر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم عزاداری و خود زنی می کرد که شما دسته راه می اندازید و به سر و كلۀ خود می زنید؟ مگر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم حتی یکبار هم صیغه کرده بود که شما به آن عمل می کنید و بعضاً بر اساس این حكم حرمسرا بر پا می كنید!؟ مگر حضرت علی کسی را تکفیر کرد و یا خلفا و اصحاب را مرتد می دانست و آنها را لعن می کرد که شما چنین می کنید؟ مگر حضرت علی به غیر از خدا متوسل می شد که شما می شوید؟ مگر...
ضمناً فراموش نکنیم که خود حضرت ابوبکر صدیق رضی الله عنه کسی بود که در حیات حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم و به دستور ایشان امامت مردم را در نماز به عهده گرفتند، و اگر ایشون لیاقت امامت را نداشتند و نمیتوانستند شبیه پیامبر نماز بخوانند پیامبر او را امام نمی کرد.
بعد از اینها واضح می شود كه آخوند شیعی چیزی به جز دروغ نگفته است ولی علت آن چیست؟ چرا باید آخوند شیعی در تلویزیون همۀ ایرانی ها علیه اهل سنت تبلیغ كند و چه سیاستی پشت این دروغگویی خوابیده است؟
جواب واضح است؛ شیعیان ایران با استفاده از عقل و شعور خود، فهمیده اند كه مذهب تشیع با قرآن و عقل سر جدال دارد به همین سبب عده ای از آنها به سوی الحاد كشیده می شوند و خوشبختانه عده ای از آنها نیز كه با اهل سنت آشنایی دارند به مذهب اهل سنت و جماعت می پیوندند و این بر گردۀ آخوند شیعی سنگین آمده و به همین علت هر از چند گاهی به هر طریقی می خواهند اهل سنت را بدنام كنند تا احدی به فكر سنی شدن نیفتد!
ولی خوشبختانه می بینیم كه این ترفند آنان به كار نیامده و هیچ وقت هم به كار نمی آید و ای آخوند شیعی بدان كه جوانان ایرانی دیگر مانند آن كودكی نیستند كه تو به راحتی به آنها می گفتی: «فرزند به انباری نروی كه در آنجا اژدهایی خوابیده است!» دیگر آن كودك جوانی عاقل شده و به خود جرات می دهد كه به انباری برود و حقیقت را كشف كند، و آخوند شیعی از این می ترسد ولی این آرزویی است كه ما همیشه برای محقق شدنش دعا می كنیم.
التماس دعا
- 8958 بازدید
- نسخه چاپی