سؤالاتی که باعث هدایت شیعیان شد (6)

شماره مقاله: 
349
نویسنده: 
علی حسین امیری

 مدعيان تشيع، کساني مانند مالک اشتر و عمار و محمد بن ابی بکر را بهترين ياران حضرت عليه السلام مي دانند که در واقع مو به مو پيرو امامت بوده اند و جاي بر جاي پاهاي علی عليه السلام مي گذاشته اند، سوال اينجاست که چطور اين سه نفر در جريان قتل حضرت عثمان رضي الله عنه در مقابل سه امام ايستاده اند؟! در مقابل حسن و حسين که جلوي درب منزل عثمان جهت دفاع ايستاده بودند و در واقع در برابر خود حضرت علي که دو فرزندش را آنجا قرار داده بود، پس در برابر سه معصوم ايستاده اند.

چنانچه بگوئيد ما اين موضوع و دفاع حسن و حسين از عثمان را قبول نداريم، بايد گفت پس مردم در مقصر دانستن علی و شريک دانستن او در قتل عثمان به نوعي حق داشته اند و نمي توانيد دائم به آنها خرده بگيريد که چرا حضرت علي را متهم مي کرده اند، چون ميديده اند که علي در برابر مهاجمين کاري نمي کند(مهاجمينی که از اطرافيان و ياران نزديک حضرت علي بوده اند و بعد نيز در خلافت وي به فرماندهي سپاهش منصوب شده اند!!) در ضمن وقتي همه ميديده اند که عليدر برابر قتل داماد رسول الله صلي الله عليه وسلم (داماد دو دختر) بي تفاوت است، پس نبايد بر اين مردم ايراد بگيريد که چرا در عاشورا به فرياد نوه رسول خدا نرسيده اند؟!! خوب وقتی مي ديده اند قتل داماد و صحابه پيامبر اسلام عادي است، بنابراين در برابر قتل نوه او نيز بي تفاوت شده اند!

--- حضرت علي در جايي وقتي براي نبرد جمل حركت مي‌كنند حارث از ايشان مي پرسد اگر آنها (عايشه و طلحه و زبير) صلح نكردند چه مي كني؟ حضرت پاسخ مي دهند: نبرد مي كنيم. حارث با تعجب مي‌پرسد: با ام‌المومنين و سيف الاسلام و طلحه الخير؟ حضرت علي در پاسخ مي فرمايد: "اي حارث مسائل بر تو مشتبه شده است و بي گمان اشخاص، نمي توانند ملاك و معيار حق و باطل باشند بلكه اول حق را بشناس تا اهل آنرا بشناسي و نيز اول باطل را بشناس تا هر كه را به سوي آن گام نهاد باز شناسي".[1] سوال اينجاست که چرا حضرت علي در پاسخ نمي گويد: على مع الحق و الحق مع على؟!! و چطور شخص پرسشگر از اين حديث بسيار مهم و معروف بي خبر بوده است؟!!

--- حضرت علي فرموده: افراد(يعني ائمه، علماء، مجتهدان، آقا، ولي فقيه و....) ملاک حق نيستند، بلکه حق را خود ملاکي است که افراد با آن سنجيده مي شوند. شما اين حديث را مرتب در بوق و کرنا مي کنيد که: من مات ولم يعرف امام زمانه مات ميته جاهلية، يعني هر کسي بميرد و امام زمان خودش را نشناسد، مرگ او به مرگ جاهليت بوده است. اگر تحليل و برداشت شما از اين حديث اين است که بدانيم چه کسي امام و رهبر و خليفه است تا ما از او بي چون و چرا پيروي کنيم آيا اين تحليل با آن حديث حضرت علي از زمين تا آسمان در تضاد نيست؟ و اگر اين حديث را به شيوه زير تحليل کنيم آيا منطبق با قرآن و عقل و همين حديث حضرت علي نيست؟يعني اينکه هر کس بايد رهبر و حاکم زمان خود را بشناسد که اگر او مطابق قرآن و سنت عمل مي کند: (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّـهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّـهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا) [نساء/59] "اي اهل ايمان اطاعت کنيد از فرمان خدا و اطاعت کنيد از فرمان رسول خدا و فرماندارانتان، و چون در چيزي کارتان به گفتگو و نزاع کشد به حکم خدا(قرآن) و رسول (سنت) باز گرديد اگر به خدا و روز قيامت ايمان داريد اين کار(رجوع به حکم خدا و رسول، براي شما بهتر و خوش عاقبت تر خواهد بود") از او پيروي کند و اگر در برخي موارد با او اختلاف داشتيم کار را به قرآن و سنت ارجاع دهيم.
 پس با اين تفاسير هم اکنون امام زمان شما چه کسي است؟ و کجاست؟ و اصلا چه شکلي دارد؟ پس هم اکنون نيز همه شما به مرگ جاهليت مي ميريد.[2] در اين حديث، پيرامون فردي که بايد امام زمان خود را بشناسند آمده: امام زمانه و زمانه يعني زمان خودش، يعني امامش در همان زمان خودش، يعني امام زمانش، ولي مهدي شما امام آينده است نه امام حال و در زمان حال غائب و از نظرها پنهان است و امور مربوط به حاکم و امام را در دست اجرا ندارد، وگرنه چه نيازي به نائب بر حق و ولي فقيه داشت؟ ضمنا در اينجا يک تناقض وجود دارد، شما مي گوييد هر کس بميرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلي مرده، ولي در حديث ديگري از قول امام زمانتان! مي گوييد هر کس ادعا کرد مرا ديده(و مي شناسد) او دروغگو و کذاب است! خوب حالا ما با اين تناقض چگونه امام زمان خودمان را بشناسيم؟ و اگر منظور شما احاديث امام زمان است که اين احاديث بيشتر حول و حوش خمس دور مي زند و ما فقرا را با آن کاري نيست، بهتر است بازاريهاي عزيز به اين احاديث عمل کنند.

--- عده اي از شيعيان در قم وقتي خبر رحلت امام حسن عسکري را شنيدند و فهميدند که جعفر مي خواهد به جاي او امام شود، به سمت سامرا به راه افتادند و گفتند مي رويم تا از جعفر سوالاتي(در مورد علم غيب) بکنيم تا بدانيم آيا او واقعاً امام است يا نه؟ و اما سوال: شما که قائل به حديث لوح جابر هستيد که نام امامان تا مهدي در آن بوده و دائم هم بر اين عقيده ايد که جواز امامت به جز حسن و حسين که برادر بوده اند در بقيه فقط به فرزند امامان از نسل حسين مي رسيده نه برادر، پس اهالي قم هم شيعه بوده اند و هم در مهد علم و دانش! پس از خبر رحلت امام حسن عسکري، بايد فوراً امامت و ادعاي جعفر را تکذيب مي کردند و مي گفتند ما طبق لوح جابر و طبق عقيده جواز امامت در فرزندان حسين، نمي توانيم امامت جعفر را بپذيريم، نه اينکه از قم به راه بيفتند و بخواهند سوالات عجيب(علم غيب) از جعفر بپرسند!.

--- علماي مدعي تشيع به روايات متعددي اشاره دارند و معتقدند طبق آنها پيامبر اسلام تصريح داشته که دين را از امامان بگيريد، سوال اينجاست که در زمان غيبت صغري نواب اربعه مجري اين امر بوده اند و آيا در جايي پيامبر فرموده اند که دين خود را از نواب اربعه بگيريد؟!! پس چه لزومي براي پيروي از نواب وجود دارد؟!![3]
--- حسين بن روح نوبختي مدت 4 سال در زندان به سر ميبرده است، چطور امام زمان براي نجات اين نايب خود کاري نکرده است؟ چطور خود اين نايب کراماتي نداشته تا کاري کند؟ حلاج نيز ادعاي نيابت امام زمان را داشته ولي شما او را کذاب دانسته و نيابتش را قبول نداريد ولي در داستانها ميبينيم که همين آقاي حلاج کرامات فراواني داشته و هر بار که به زندان مي افتاده توسط کراماتش نجات پيدا مي کرده و از زندان بيرون ميآمده است، ولي نايب بر حق امام زمان نمي توانسته کاري بکند و يا خود امام زمان برايش کاري نکرده است.
--- اگر پاکي و کرامت علماء و مجتهدين شما و يا نواب اربعه، نشانه صداقت ايشان است، پس چرا شما ادعاي نيابت منصور حلاج را قبول نداريد؟! و يا پاکي و عرفان مرتاضان هندي را ؟


--- مدعيان تشيع رواياتي دارند که چنانچه کسي قصد داشت براي امام زمان نامه اي بنويسد بايد چکار کند؟ و مثلا بايد آنرا در رودي بيندازد و غيره.....، در جمکران نيز چاهي هست که مردم نامه هاي خود را در آن مي اندازند، نامه به حسين بن روح نوبختي نائب امام زمان!!! سوال اينجاست که چطور نائب مرده مي تواند نامه را براي امام زنده ببرد؟!![4]  لطفا نگوئيد اينها خرافات است و حقيقت ندارد و اکنون نيز برچيده شده، چون اولا: علما و مراجع مدعي تشيع بطور جدي و از تلويزيون اين مسئله را رد نمي کنند، ثانيا: اکثر مردم مذهبي و عوام ساده به اين مسئله اعتقاد دارند و يا حداقل آنرا خرافات نمي دانند و تنها برايشان بي تفاوت است، ثالثا: اين مورد نامه انداختن سالها به اجرا در آمده، پس چه اعتمادي به ساير عقايد شماست که فردا نگوييد اينها نيز خرافات است؟(مانند سينه زني براي حسين) پس لااقل بايد معترف شويد که در مذهب بدون عيب و ايراد شما، خرافات نيز وجود دارد و آنچنان که در همه جا تبليغ مي کنيد بدون عيب و ايراد و خرافات نيست.

---جناب آيت الله ناصري در اصفهان پيرامون ديدار و ظهور مهدي گفته بود حتي جناب آيت الله بهجت که بسيار کهنسال است گفته که من نيز ان شاءالله زنده ام و ظهور مهدي را مي بينم پس طبق اين گفته جناب بهجت شما جوانان و حتي پيرمردها بايد بسيار اميدوار باشيد که ظهور مهدي را ببينيد!! سوال اينجاست که همه مي دانند پس از اين سخنان جناب بهجت فوت شدند و مهدي هم ظهور نکرد!! چرا هر چند وقت يکبار سر مردم را شيره مي ماليد؟!!! چرا عوام را فريب داده و در انتظاري بيهوده نگه مي داريد؟!![5]

--- علماي مدعي تشيع، اين آيه را در حق امام زمان مي دانند که پيشواي مردم جهان و وارث زمين خواهد شد،( وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ)[القصص/5] "و خواستيم بر كسانى كه در آن سرزمين فرو دست‏شده بودند منت نهيم و آنان را پيشوايان (مردم) گردانيم و ايشان را وارث (زمين) كنيم".
اين سوال پيش مي آيد که آيا امام زمان مستضعف و ضعيف است؟ بطور حتم شما ايشان را نه از نظر مادي و نه از نظر معنوي مستضعف نمي دانيد، شما قائل به ولايت تکويني امام زمان بر جهان و به خصوص ايران هستيد، کسي که انواع کرامات يا معجزات و علم غيب و غيره.... را دارد و در جاهاي مختلف به فرياد پيروانش مي رسد و مانند آفتابي از پشت ابر به همه کمک مي کند که نمي توان گفت مستضعف است. پس چرا با آيات قرآن بازي مي کنيد؟ در ضمن آيات قبل و بعد از اين آيه پيرامون حضرت موسي عليه السلام و فرعون است، پس چرا در بررسي هاي خود به اين موارد توجهي نمي کنيد؟ شما هميشه يک آيه يا حتي قسمتي از يک آيه را به نفع خود بيرون مي کشيد و تازه همان قسمت را نيز به زور حديث و روايت به نفع خود تفسير مي کنيد، وگرنه در همين آيه نيز صحبتي از امام زمان شما نيست(و همينطور در آيات ديگر)

------------------------------------------------------------------------
پی نوشت:
[1]- تاريخ اليعقوبي2-210(البته نه اينکه طلحه و زبير و ام المومنين عايشه باطل بوده باشند و مشخص است که ايشان خدمات فراواني براي اسلام انجام داده اند، ولي منظور اين است که ملاک حق و باطل و جدا کننده آنها يعني فرقان در واقع همان قرآن و سنت هستند نه وجود خود اشخاص که منجر به فردپرستي و غلو شوند، افرادي که معصوم نيستند و طبق اجتهاد خودشان امکان خطا دارند. در بدترين حالت حتي اگر تصميمي بر سر خشم گرفته شده به خاطر طبيعتي بشري بوده و انشاء الله، خداوند از گناه همه در مي گذرد. و مگر نه اينکه حضرت علي بر جسد همه کشته شدگان مي گريد و بر همه نماز مي خواند و آنها را با جسد لشكريان خود در يکجا به خاک مي سپارد و حضرت عايشه را با عزت و احترام به مدينه باز  مي گرداند و . . .
[2]- همانطور که اجداد شما از اين دنيا رفتند و ظهور امام زمان را جز در خواب نديدند، شما نيز متاسفانه به همان سرنوشت دچار مي شويد و تنها هدف امثال من بيداري شما از اين خواب گران و از اين فريب و انتظار بيهوده مي باشد، انتظاري که به مرگ ختم مي شود. براي تحقيق پيرامون مهدي به کتبي چون غائب هميشه غائب نوشته اينجانب و بررسي علمي در احاديث مهدي نوشته علامه برقعي و مهدي موعود يا مهدي موهوم؟ نوشته دکتر عبدالرحيم ملازاده و عجيب ترين دروغ تاريخ نوشته عثمان الخميس مراجعه کنيد.
[3]-  تازه به عقيده خود شيعه حتي اين نواب معصوم نيز نبوده اند، پس امکان خطا از ايشان مي رفته است.
[4]- البته در عصر جديد ايميل و وسائل پيشرفته ارتباطي وجود دارد ولي ظاهرا امام زمان همان روش قديمي را بهتر مي پسندد!! و حتي به هنگام ظهور نيز با اسب و شمشير جهاد مي کند!!! احتمالا مردم در هنگام ظهور بايد به چادر بروند و با اسب و الاغ مسافرت کنند و از چاه آب بکشند که البته اينها براي بعضي از آخوندهاي راحت طلب کمي سخت خواهد بود.
[5]- دليلش روشن است: اول از همه حماقت و جهالت و باور به وجود امام زمان و اما دليل مهم ديگر حفظ حکومت و سياست توسط نائبان امام زمان و فقيهان است.