خمینی قبل از انقلاب میگفت ما عدالت عمر را میخواهیم!

شماره مقاله: 
369
نویسنده: 
محمد باقرسجودى

ای دوستان شیعه! شما اگر یقین داشته باشید فلان آدم کلاه بردار است  آیا هرگز به او کالا  یا چیزی  قرض میدهید یا از او چیزی میخرید؟ شما اگر بدانید فلان شخص دزد است، آیا هرگز مال خود را دسترس او قرار میدهید؟ کسی که زمین و زمان میدانند او دروغگوی قهاری است، آیا اگر به دختر یا زن شما تهمت فحشا بزند، شما  حرف او را درباره پاکدامن نبودن دختر خود قبول میکنید؟
حالا بیایید خمینی را بشناسید او یک روحانی محترم در نزد شیعه است آیت الله صانعی و آیت الله منتظری  او را  بزرگترین فقیه عصر می نامند و بقیه آیت الله ها هم او را میستایند.

 
آنکس که از بین علمای شیعه هم که خمینی قبول ندارد، فقط از جنبه سیاسی قبول ندارد و الا توان علمی و در آیت الله العظمی بودن او کسی شک ندارد و  جنبه علمی او را قبول دارند!
پیروانش که برایش بارگاه هم ساخته اند و و روحانیون پیروش الان اکثریت علمای شیعه را تشکیل میدهند و به او لقب امام امت را هم داده اند!
حالا اگر من بشما ثابت کردم ایشان کلاه بردار و شیاد و بسیار دروغگو بود، آیا  در عوض حق دارم که از شما بخواهم خبرهای که درباره توحید و قبر پرستی و حاجت خواستن از مردگان و  عایشه و همسر پیامبر  و ابوبکر و عمر و علی، که از او شنیده اید را نپذیرید؟
اینهم سخنان ایشان!! توجه کنید که این حرف ها را قبل از پیروزی انقلاب فرموده بودند! یعنی در سال 57 و اول ساله 58 که هنوز پایه های حکومتش تثبیت نشده بود سبحان الله !! ملاحظه کنید  که حتی یک جمله هم راست نگفته :

1 - من و ساير روحانيون در حكومت، پستى را اشغال نمي‌كنيم، وظيفه روحانيون ارشاد دولت‌ها است. من در حكومت آينده نقش هدايت را دارم. (سخنرانی ۱۸ دی ۵۷، صحیفه نور ، ج ۳ ،ص ۷۵).
2-«دولت اسلامی يک دولت دمکراتيک به معنای واقعی است. و اما من هيچ فعاليت در داخل دولت ندارم و به همين نحو که الآن هستم، وقتی دولت اسلامی تشکيل شود، نقش هدايت را دارم» (مصاحبه با راديو و تلويزيون اتریش، ۱۰آبان ۱۳۵۷، امام و …، گردآورندگان منصور دوستکام، هایده جلالی، انتشارات پیام آزادی،چاپ سوم، زمستان ۱۳۵۸،ص۱۲۰).
3-«من هیچ سمت دولتی را نخواهم پذیرفت». (گفتگو با خبرنگاران، ۱۲ آبان ۵۷، پاریس).
4-«اولین چیزی که برای انسان هست آزادی بیان است». (سخنرانی ۵ آبان ۵۷، پاریس، امام و …، گردآورندگان منصور دوستکام، هایده جلالی، انتشارات پیام آزادی،چاپ سوم، زمستان ۱۳۵۸،ص ۱۶۸)
5-«مطبوعات در نشر همه‌ی حقایق و واقعیات آزادند». (مصاحبه با پائزه‌سرا ایتالیایی،۱۱ آبان 57، پاریس، صحیفه نور ،ج ۴ ص۲۶۶).
6-«در جمهوری اسلامی کمونیست‌ها نیز در بیان عقاید خود آزادند».


7-«دولت اسلامی يک دولت دمکراتيک به معنای واقعی است. و اما من هيچ فعاليت در داخل دولت ندارم و به همين نحو که الآن هستم، وقتی دولت اسلامی تشکيل شود، نقش هدايت را دارم »
8-«اسلام یک دین مترقی و دموکراسی به معنای واقعی است».
9-«نظام حکومتی ایران جمهوری اسلامی است که حافظ استقلال و دموکراسی است. »
10-«اما شكل حكومت ما جمهوری است، جمهوری به معنای اينكه متكی به آرای اكثريت است».
11-«حکومت جمهوری است مثل سایر جمهوری‌ها و احکام اسلام هم احکام مترقی و مبتنی بر دموکراسی و پیشرفته و باهمه مظاهر تمدن موافق».
12-«شکل حکومت جمهوری است. جمهوری به همان معنا که در همه جا جمهوری است. جمهوری اسلامی، جمهوری است مثل همه جمهوری‌ها».
14-«ولایت با جمهور مردم است».


15-«در اين جمهوری يك مجلس ملی مركب از منتخبين واقعی مردم امور مملكت را اداره خواهند كرد. »
16-«عزل مقامات جمهوری اسلامی به دست مردم است». برخلاف نظام سلطنتی مقامات مادام‌العمر نيست، طول مسئوليت هر يك از مقامات محدود و موقت است. يعنی مقامات ادواری است، هر چند سال عوض می‌شود. اگر هم هر مقامی يكي از شرايطش را از دست داد، ساقط می‌شود.
17-«رژيم ايران به يک نظام دمکراسی‌ای تبديل خواهد شد که موجب ثبات منطقه می‌گردد».
18-«اختیارات شاه را نخواهم داشت».
19-«من هیچ سمت دولتی را نخواهم پذیرفت».
20-«من در آینده [پس از پیروزی انقلاب] همین نقشی که الان دارم خواهم داشت. نقش هدایت و راهنمایی، و در صورتی که مصلحتی در کار باشد اعلام می کنم… لکن من در خود دولت نقشی ندارم»
21-«ما به خواست خدای تعالی در اولين زمان ممكن و لازم برنامه‌های خود را اعلام خواهيم نمود، ولی اين بدان معنی نيست كه من زمام امور كشور را به دست بگيرم و هر روز نظير دوران ديكتاتوری شاه، اصلی بسازم و علی‌رغم خواست ملت به آنها تحميل كنم. به عهده دولت و نمايندگان ملت است كه در اين امور تصميم بگيرند، ولی من هميشه به وظيفه ارشاد و هدايتم عمل مي‌كنم.»
22-«علما خود حكومت نخواهند كرد. آنان ناظر و هادی مجريان امور مي‌باشند.اين حكومت در همه‌مراتب خود متكی به آرای مردم و تحتِ نظارت و ارزيابی و انتقاد عمومی خواهد بود. »

 
23 - من نمی‌خواهم رياست دولت را داشته باشم. طرز حكومت، حكومت جمهوری است و تكيه بر آرای ملت.»
24-«مردم هستند که بايد افراد کاردان و قابل اعتماد خود را انتخاب کنند وليکن من شخصاً نمی‌توانم در اين تشکيلات مسئوليت خاصی را بپذيرم ودر عين حال هميشه در کنار مردم ناظر بر اوضاع هستم و وظيفه ارشادی خود را انجام می دهم».
25-«من چنين چيزي نگفته‌ام كه روحانيون متكفل حكومت خواهند شد. روحانيون شغلشان چيز ديگري است».
26-«من و ساير روحانيون در حكومت پستی را اشغال نمي‌كنيم، وظيفه روحانيون ارشاد دولت‌ها است. من در حكومت آينده نقش هدايت را دارم».
27-«حکومت اسلامی ما اساس کار خود را بر بحث و مبارزه با هر نوع سانسور می‌گذارد».
28-«قانون این است. عقل این است. حقوق بشر این است که سرنوشت هرآدمی باید به دست خودش باشد».
29-«بايد اختيارات دست مردم باشد، اين يك مسئله عقلی است. هر عاقلی اين مطلب را قبول دارد كه مقدرات هركسی بايد دست خودش باشد».
30-«بايد اختيارات دست مردم باشد.هر آدم عاقلی اين‌ را قبول دارد که مقدرات هر کس بايد در دست خودش باشد».

32-«ما وقتی از اسلام صحبت مي‌كنيم به معنی پشت كردن به ترقی و پيشرفت نيست. ما قبل از هر چيز فكر مي‌كنيم كه فشار و اختناق وسيله‌ی پيشرفت نيست».
33-«دولت استبدادی را نمی‌توان حکومت اسلامی خواند…رژیم اسلامی با استبداد جمع نمی‌شود. »
34-«در حکومت اسلامی اگر کسی از شخص اول مملکت شکایتی داشته باشد، پیش قاضی می‌رود و قاضی او را احضار می‌کند و او هم حاضر می شود».
35-«ما حکومتی را می‌خواهیم که برای اینکه یکدسته میگویند مرگ بر فلان کس، آنها را نکشند».
36-«حكومت اسلامی، حكومت ملى است.حكومت مستند به قانون الهى و به آراء ملت است. اين طور نيست كه با قلدرى آمده باشد كه بخواهد حفظ كند خودش را، با آراء ملت مى آيد و ملت او را حفظ مى كند و هر روز هم كه برخلاف آراء ملت عمل بكند قهراً ساقط است».
37-«ما یک حاکمی می خواهیم که توی مسجد وقتی آمد نشست بیایند دورش بنشینند و با او صحبت کنند و اشکال‌هایشان را بگویند. نه اینکه از سایه او هم بترسند. »

بر گرفته از  کتاب ایستاده بر آرمان؛ در این کتاب محل و تاریخ  هر سخن خمینی نشانی داده شده است!


 بس است یا باز هم بنویسم؟!
نه بس نیست! اجازه دهید این جمله خمینی را جدا بنویسم تا سنی ها بخوانند که چگونه به ریش آنها هم خندید:
خمینی در 8 آبان ماه ، سال 57 قبل از پیروزی در روزهای انقلاب  در مصاحبه با خبرنگاران،  در پاریس گفت:

“حکومتی که ما می‌خواهیم مصداقش یکی حکومت پیغمبر است که حاکم بود. یکی علی و یکی هم عمر”

البته ملاها به او درباره عدل عمر اعتراض نکردند چون میدانستند دارد تقیه میکند (دروغ میگوید) این ما بودیم که فریب خوردیم آنهم عجب فریبی!  اما عیب ندارد، بشرطیکه فکر کنیم!
 اما ای ملت! وقتی این آخوندها در روز روشن در جلوی چشم همه ملت و همه دنیا بصورت مسجل و ضبط شده دروغ گفته و میگویند پس شما چرا حرفهایشان درباره قبر پرستی میپذیرید؟
 چه افتراهایشان را درباره لگد زدن حضرت عمر به شکم حضرت فاطمه را قبول میکنید؟
چرا دروغهای آنها را درباره اینکه حضرت ابوبکر حق حضرت علی را خورد را میپذیرید؟

بمن بگویید چرا؟ آخر چرا؟
شما چه شده ای ملت که فقط  3 ملیون رفتید مزرعه جمکران را زیارت کردید؟ برای چه برای اینکه فلانی خواب دید؟
ای ملت در خواب!! وقتی در بیداری جلوی چشم همه دروغ میگویند به خواب آنها چگونه اطمینان میکنید؟
ای ملت شما را چه شده که چون مستان، از باده دروغ مدهوش هستید؟