افشای یک شگرد علمای شیعه برای گمراه کردن ملت!

شماره مقاله: 
403
نویسنده: 
محمد باقرسجودى

شیعه معنی و متن را تحریف میکنند تا ملت خود را در گمراهی نگاه دارند, یکی از سوژه های مورد علاقه آنها احادیث جعلی است که در مدح حضرت علی در کتب ما درج است! البته ما احادیث صحیح زیادی در مدح حضرت علی داریم و مثلش( و گاهآ بهترش) را در حق اصحاب دیگر نیز داریم. منتهی گروهی که سعی داشتند  پشت ماسک (علی دوستی) به اسلام ضربه بزنند علاوه بر احادیث صحیح، دروغ های هم بنام حدیث ساختند که بعضی از آنها به کتب حدیث ما راه پیدا کرد.
البته نویسندگان این کتب خودشان سنی بودند یعنی آنها حدیث را با ذکر سند نقل میکردند و چه بسا حدیثی را مینوشتند که خودشان نیز نمیدانستند راست است یا دروغ !
آنها گمان میکردند با ذکر سند و ذکر نام اشخاصی که راوی حدیث هستند خودشان بری الذمه میشوند.
بعدها، علمایی دیگر، با  وقت گذاشتن و با تخصص بیشتر،  در سند روایات جستجو کردند و ضعیف و صحیح را جدا کردند و مشکل تمام شد. اما از نظر شیعه هنوز  مشکل حل نیست.
شیعه از ما میخواهد احادیث دروغی را که نیاکانش راوی آن بوده اند را فقط بخاطر اینکه در کتب حدیث نوشته قبول کنیم تو گویی چیزی از مقوله  بررسی نقد سند احادیث نمیداند!!


شیعه میگوید: بر اساس کتب خودتان ثابت میکنیم که سند احادیثی که در مدح علی هستند همگی درستند!!
و ببینیم چه میگوید: یكى از روایاتى كه حقاینت مذهب اهل البیت علیهم السلام و باطل بودن دیگر مذاهب را به اثبات مى‌رساند، روایت «من فارق علیا فقد فارقنی» است.
طبق این روایت، هر كس با على بن أبى‌طالب علیه السلام نباشد و از آن حضرت جدا شود و اطاعت نكند، در حقیقت از پیامبر و خداوند جدا شده است.
به این ترتیب تكلیف كسانى كه پس از رسول خدا صلى الله علیه وآله در برابر امیرمؤمنان علیه السلام و جانشین بر حق آن حضرت ایستادند، مسیر دیگرى را انتخاب كرده و یا با آن حضرت جنگیده‌اند، و همچنین تكلیف پیروان آن‌ها روشن مى‌شود. این روایت با چندین سند نقل شده است كه از این میان، روایت ابوذر غفارى با سند معتبر نقل شده است.
و حاكم نیشابورى در المستدرك على الصحیحین آورده است:
(4563)- [3 :121] حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ یعْقُوبَ، ثنا الْحَسَنُ بْنُ عَلِی بْنِ عَفَّانَ الْعَامِرِی، ثنا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَیرٍ، ثنا عَامِرُ بْنُ السِّمْطِ، عَنْ أَبِی الْجَحَّافِ دَاوُدَ بْنِ أَبِی عَوْفٍ، عَنْ مُعَاوِیةَ بْنِ ثَعْلَبَةَ، عَنْ أَبِی ذَرٍّ رَضِی اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: قَالَ النَّبِی صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ: " یا عَلِی، مَنْ فَارَقَنِی فَقَدْ فَارَقَ اللَّهَ، وَمَنْ فَارَقَكَ یا عَلِی، فَقَدْ فَارَقَنِی ". و پس از نقل روایت مى‌گوید: صَحِیحُ الإِسْنَادِ، وَلَمْ یخَرِّجَاهُ. (المستدرك علی الصحیحین، ج3، ص133، ح4624 ، )

پاسخ اهل سنت:
اول  بیایید نظر شیخ آلبانی را ببینید:
شیخ ما در « السلسلة الضعیفة والموضوعة» تحت شماره 4893  میگوید: این حدیث منکر است و حاکم و بزار و ابن عدی و ابن عساکر آنرا روایت کرده اند اما منکر است حاکم آنرا صحیح اسناد میداند اما   ذهبی گفته حاکم را مردود میداند و عقیده دارد که این حدیثی منکر است و من که آلبانی باشم میگویم رجال سند این حدیث همه صحیح هستند الا «معاویه بن ابی ثعلبه»
البته ابن حبان او را ثقه میداند، و شاید هم متهم داود باشد هرچند که او را نیز جماعتی ثقه میدانند اما ابن عدی او را شیعه میداند.
حالا نظر امام ذهبی را بخوانید: امام ذهبی نظرش را پیشاپیش شیخ آلبانی ذکر کرد فقط اضافه کنیم که ایشان  داود بن أبی عوف را شیعی می داند. (میزان الاعتدال3/30)
و اما رای ابن عدی نیز این است داود بن ابی عوف شیعی است.(الكامل فی ضعفاء الرجال3/82)

شیعه میگوید:حرف سنی را درباره کتاب خودش قبول نداریم و میاییم سند روایت را بررسی میكنیم : «اولا داود بن أبی عوف» بخارى در شرح حال او مى‌نویسد: داود بن أبی عوف أبو الجحاف التمیمی الكوفی عن عكرمة روى عنه شریك قال عبد الله العبسی حدثنا بن نمیر عن سفیان قال حدثنا أبو الجحاف وكان مرضیا (التاریخ الكبیر، ج3، ص233،)

پاسخ اهل سنت:
اگر امام بخاری او را معتبر میدانست پس چرا در صحیح بخاری از او حدیثی نقل نشده؟  خواننده مکر عالم شیعی را ببیند «امام بخاری نظر خودش را ننوشته بلکه نظر شخص دیگری را نقل کرده است.»

شیعه میگوید: ایضا شمس الدین ذهبى در میزان الإعتدال، مى‌نویسد: «داود بن أبی عوف  أبو الجحاف»  عن أبی حازم الأشجعی وعكرمة و طائفة وعنه السفیانان وعلی بن عابس وعدة. وثقه أحمد ویحیى. وقال النسائی لیس به بأس. وقال أبو حاتم صالح الحدیث. وأما ابن عدی فقال لیس هو عندی ممن یحتج به شیعی عامة ما یرویه فی فضائل أهل البیت.
احمد و یحیى بن معین او را توثیق كرده‌اند، نسائى گفته : اشكالى در او نیست. ابوحاتم نیز گفته او صالح الحدیث است؛ اما ابن عدى گفته: از در نزد من از كسانى است كه نمى‌شود به روایاتش احتجاج كرد؛ او شیعه است و تمام روایاتى كه او نقل كرده در باره فضائل اهل البیت علیهم السلام است. (میزان الاعتدال فی نقد الرجال، ج3، ص30 ،)
با توجه به توثیقاتى كه دیگر بزرگان اهل سنت كرده‌اند، سخن ابن عدى ارزشى ندارد، و تنها تعصب بى جا و كینه او را نسبت به اهل البیت علیهم السلام ثابت مى‌كند.


پاسخ اهل سنت:
اما شگرد گمراه کننده شیعه  در کجاست؟
شیعه به کتاب میزان اعتدال امام ذهبی استناد میکند تا ثابت کند داود ابی عوف آدم خوبی است  و نقل قول ذهبی از  دیگران را درباره داود مینویسد اما نظر خود ذهبی( نویسنده کتاب ) را نمینویسد  درحالیکه ذهبی او را ثقه نمیداند و  این حدیثش را منکر مینامد  و حدیث منکر حدیثی است که فقط یک نفر راوی (که تازه ثقه هم نیست) آنرا روایت کرده باشد  و به همین دلیل بی اعتبار است. واین حقیقتی است که این حدیث غیر از این مرد شاهدی ندارد  و تازه این مرد ( داود ) مورد اطمینان هم نیست.
پس شیعه حقیقت را از کتب ما ذکر نمیکند بلکه خودش میبرد و خودش میدوزد.


شیعه میگوید: در سلسله حدیث معاویة بن ثعلبة است كه ابن حبان در كتاب ثقات، نام او را در زمره افراد «ثقه» آورده است: معاویة بن ثعلبة یروى عن أبى ذر روى عنه أبو الجحاف داود بن أبى عوف (الثقات، ج5، ص416، رقم: 5480،) پس سند روایت هیچ اشكالى ندارد و تمام راویان آن ثقه هستند.

پاسخ اهل سنت:
بله  ابن حبان او را ثقه می داند اما او انسانی گمنام است و جز ابن حبان هیچکس ذکر خیری از او نمیکند  و دیدیم آلبانی او را مورد اطمینان نمیشناسد،پس قبول حدیث از او آسان نیست!
---------------------------------------
پی نوشت: خواننده عزیز  نوشته های گمراه کننده ملایان شیعه در این مقاله، از سایت ولی العصر(سایت ملایان قمی) اقتباس شده است.  شانی مقاله آنها در  اینجاست: