شیعه میگوید :لطفا به این سوال ها پاسخ دهید!!

شماره مقاله: 
413
نویسنده: 
محمد باقرسجودى

دوستی بما نوشته «اگر این سایت پاسخ به شبهات است، پس من دو شبهه دارم لطفا پاسخ دهید» البته ما  سنی ها چون تجربه داریم پس از متن شبهه دانستیم که این دوست گرامی از سایت های مغرض شیعه شبهه ها فتوکپی کرده , از کجا میگویم؟ از آنجا که شبهه ها مغرضانه و خام است . به هر حال پاسخ میدهیم اول  متن نامه این دوست:
دوست شیعه میگوید:سلام! لطفا به شبهه زیر پاسخ دهید؟
آقای مزّی و ذهبی و إبن حجر نقل می‌‌كنند از عمرو بن ثابت كه می‌گوید: لما مات النبی (صلی الله علیه و سلم) كفر الناس إلا خمسة. وقتی پیامبر (صلی الله علیه و سلم) از دنیا رفت، جز 5 نفر، همه كافر شدند. (تهذیب الكمال للمزی، ج21، ص557 ـ تهذیب التهذیب لإبن حجر العسقلانی، ج8، ص9 ـ تاریخ الإسلام للذهبی، ج11، ص280 ـ البدایة و النهایة لإبن كثیر، ج6، ص91)
البته عایشه، إستثناء نكرده است و می‌گوید همه عرب مرتد شدند، ولی عمرو بن ثابت می‌گوید غیر از 5 نفر، همه كافر شدند.
آیا اینها واضح و روشن نیست؟! آقایانی كه به شیعه إفتراء می‌بندند و شیعه را متهم می‌كنند كه معتقد است صحابه كافر شدند، به این روایات چه جوابی می‌دهند؟


پاسخ اهل سنت:
دوست گرامی! بسم الله!
با هم برویم  اولین آدرس یعنی کتاب تهذیب کمال را باز کنیم! الان باز کردیم  ببینید: این جمله در جلد 21 کتاب صفحه 553 است!  اگر آدرس فصل کتاب را بخواهید باید بدانید که این جمله در باب و فصل ( من اسمه عمرو) است یعنی دارد شرح حال مردانی را مینویسد  که اسمشان با (عمرو) شروع میشود و در سلسله معرفی رجال نام  به نام شخصی میرسد بنام عمرو  بن ثابت بن هرمز البكری  و  او را اینطور معرفی میکند:
4333 - عمرو  بن ثابت بن هرمز البكری، أبو محمد، ویقال: أبو ثابت الكوفی، وهو عمرو بن أبی المقدام الحداد، مولى بكر بن وائل.
قال علی بن الحسن بن شقیق  سمعت ابن المبارك یقول: لا تحدثوا عن عمرو بن ثابت، فإنه كان یسب السلف.
وقال الحسن بن عیسى: ترك ابن المبارك حدیث عمرو ابن ثابت.
وقال هناد بن السری: مات عمرو بن ثابت، فلما مر بجنازته فرآها ابن المبارك دخل المسجد وأغلق علیه بابه حتى جاوزته.
وقال أبو موسى محمد بن المثنى : ما سمعت عبد الرحمان یحدث عن عمرو بن ثابت.
وقال عمرو بن علی: سألت عبد الرحمان بن مهدی عن حدیث عمرو بن ثابت، فأبی أن یحدث عنه، وقال: لو كنت محدثا عنه لحدثت بحدیث أبیه عن سعید بن جبیر فی التفسیر. وقال عباس الدوری  عن یحیى بن معین: لیس بثقة، ولا مأمون، لا یكتب حدیثه.
وقال فی موضع آخر: لیس بشئ. وقال أبو داود، عن یحیى: هو غیر ثقة. وقال معاویة بن صالح عن یحیى: ضعیف
وقال أبو زرعة: ضعیف الحدیث. وقال أبو حاتم: ضعیف الحدیث، یكتب حدیثه، كان ردئ الرأی، شدید التشیع.
وقال البخاری (5): لیس بالقوی عندهم (6).
وقال أبو عبید الآجری: سألت أبا داود عن عمرو بن ثابت ابن أبی المقدام، فقال: رافضی خبیث.
وقال فی موضع آخر: رجل سوء، قال هناد: لم أصل علیه.
قال: " لما مات النبی صلى الله علیه وسلم كفر الناس إلا خمسة ".
وجعل أبو داود یذمه.
قال أبو داود: وقد روى إسماعیل بن أبی خالد.
وسفیان عن عمرو بن ثابت وهو المشوم: لیس یشبه حدیثه أحادیث الشیعة، وجعل یقول.
یعنی أن أحادیثه كانت مستقیمة.
وقال فی موضع آخر: سئل أبو داود عن عمرو بن ثابت، فقال: من شرار الناس.
ثم قال أبو داود: عمرو بن ثابت، وأبو إسرائیل - یعنی الملائی -، ویونس بن خباب لیس فی حدیثهم نكارة إلا أن یونس بن خباب زاد فی حدیث القبر وعلی ولی.
وقال النسائی: متروك الحدیث.
وقال فی موضع آخر: لیس بثقة، ولا مأمون.
وقال أبو حاتم بن حبان: یروی الموضوعات عن الاثبات.
وقال أبو أحمد بن عدی: والضعف على روایاته بین.


ترجمه سریع و خلاصه این است كه علامه مزّی در کتاب تهذیب کمال خود راوی این حدیث را از قول بزرگان علم رجال، روای حدیث یعنی (عمرو بن ثابت) اینطور معرفی میکند:

او رافضی- خبیث-شیعه متعصب است- امین نیست- قابل اطمینان نیست- از روایاتش معلوم است که ضعیف است- حرفش قبول نمیشود- از بدترین مردمان  است-باید از او کسی حدیث روایت نکند- هیچ چیز هم نیست- او از اشرار است- ابن معین حدیث های این کذاب را روایت نمیکرد- عبدالرحمن بن مهدی حدیثی از عمرو بن ثابت روایت نمیکرد و سفارش مینمود هیچکس احادیث او را بازگو نکند!, عبدالله بن مبارک میگوید این مرد( عمرو بن ثابت) اصحاب را فحش میداد وقتی جنازه عمرو بن ثابت را  از جلوی دروازه ابن مبارک رد میشد- او دروازه را بست و به داخل خانه رفت و در تشیع جنازه شرکت نکرد ....

ای  دوست شیعه ما
این خلاصه ترجمه آنچیزی است که ما را حواله دادی و گفتی بروید ببینید  و گفتی (خود سنی ها خود علامه مزّی میگوید که  همه صحابه کافر شدند!!)
در حالیکه علامه مزّی داشته روای این حدیث  را معرفی میکرده و برای نمونه این حدیث جعلیش را ذکر کرده و   دیدیم که تقریبا همه کسانی که او را میشناختند گفتند او آدم خیلی بدی بوده و برای اثبات بد بودن او این روایت دروغش را مثال آوردند که این ملعون روایت کرده: " لما مات النبی صلى الله علیه وسلم كفر الناس إلا خمسة ".وقتی پیامبر وفات یافت همه کافر شدند جز 5 نفر !!
حالا شیعه آمده اصل حرف مزّی را ننوشته و فقط همین جمله را نوشته و این جمله را عقیده علامه مزّی دانسته!!!!!!!!
 شما را به الله قسم، آیا این علمای شیعه با این حرکت بشما شیعه ها توهین نکرده اند؟ اونها شما را فاقد عقل و شعور میدانند و اگر شما را انسان فکر میکردند هرگز اینطور دروغ نمیبافتند.
و شما شیعه بیچاره، چشم بسته به  روحانی شیعه اعتماد میکنی و حرفش را برخ ما میکشی و حالا که جواب دادیم باز برای حل مشکل پیش همان دغل بازان دروغگو میروی ! پس چگونه میتوانید راه راست را بیابید؟


دوست شیعه ما میگوید:
این آقایانی كه به شیعه، اتهام تكفیر صحابه را می‌زنند، در رابطه با حدیث حوض چه پاسخی دارند؟ مگر در صحیح بخاری متجاوز از 20 جا نیامده است كه پیامبر أكرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: فردای قیامت، اصحاب من می‌آیند از آب حوض كوثر استفاده كنند و اینها را نمی‌گذارند بیایند و به طرف آتش جهنم می‌برند. من می‌گویم: خدایا! اینها صحابه من هستند! كجا می‌برید؟ گفته می‌شود: «إنك لا تدری ما أحدثوا بعدك».
تو خبر نداری كه اینها چه بدعت‌هایی بعد از تو انجام دادند. (صحیح بخاری، ج7، ص207، ح6576)
در روایت دیگر آمده است: «إنهم إرتدوا بعدك علی أدبارهم القهقریٰ».اینها بعد از تو مرتدّ شدند و به دوران جاهلیت برگشتند.(صحیح بخاری، ج7، ص208، ح6585)
آیا با پاك كردن صورت مسئله، مشكل حل می‌شود؟ به جای این‌كه به فكر حل معضل باشیم و فكر و عقل خودمان را به داوری بخوانیم، چه می‌كنیم؟


پاسخ اهل سنت:
دوست من در بخش اول دیدی علمای تو چگونه دروغ میگویند! دیدی که اصلا خجالت نمیکشند، پس چرا خودت را خسته میکنی و میخواهی از کتاب های ما بد بودن و کافر بودن عمر را ثابت کنی؟ مگر این ممکن است که من از کتاب تو بتوانم کافر بودن علی را ثابت کنم؟ آخر این چه روش عجیبی است که بکار میبرید و خسته هم نمیشوید ؟در هر حال این شبهه را قبلا نیز در اینجا پاسخ داده ایم.
http://www.islamtxt.net/content/question/535
وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبُونَ ﴿الشعراء: ٢٢٧﴾
«و كسانى كه ستم كرده‌اند به زودى خواهند دانست به كدام بازگشتگاه برخواهند گشت»