تجزیه طلبی و تجزیه طلبان
در خبرها آمده بود که چند نفر عرب خوزستانی در لندن جمع شده و خواستار جدایی خوزستان از ایران هستند خلاصه خبر این است: عده ای از جوانان اهوازی در روز دوشنبه مطابق 06-06-2011 تظاهراتی را در مقابل دفتر اتحادیه کشورهای عربی در لندن برگزار کردند که از ساعت 2 تا 4 همان روز ادامه داشت. این تظاهرات در پاسخ به دعوت گسترده از سوی جوانان اهوازی مقیم در لندن انجام شد.
شرکت کنندگان در این تظاهرات که پرچم های اهوازی بدست داشتند خواستار برآورده شدن حقوق عرب تباران اهواز بودند و شعارهایی مبنی بر نشان دادن هویت عربی و پیوستن به اتحادیه عربی سر میدادند.
همچنین در این میان تظاهرات کنندگان نامه ای به دکتر نبیل العربی رئیس جدید اتحادیه عرب تقدیم نمودند که این نامه از سوی اکثر سازمانهای اهوازی و جوانان مقیم در لندن امضاء شده بود. در این پیام کتبی که به دفتر اتحادیه عرب ارسال داشتند؛ خواستار به رسمیت شناخته شدن قضیه اهواز و پذیرش آن در اتحادیه عرب و پشتیبانی بین المللی و کشورهای عربی بودند. پایان خبر
تفسیری بر این خبر
علاوه بر این، گهگاهی زمزمه های هم در آذربایجان شنیده میشود و بلوچ ها هم اگر حوضی جداگانه پیدا کنند میل به آب بازی خواهند داشت!
ترکمن ها را نمیدانم اما قاعدتا باید وضع آنجا هم به همان حالی باشد که در جاهای دیگر است.
کردها که سالهاست دارند در هر سه کشور ترکیه و ایران و عراق دارند بر طبل جدایی میکوبند و در عراق تا حدودی موفق شدند
در نظر اول هر انسان منصفی حق به جدایی طلب ها میدهد زیرا ظلم کاملا اشکار است مثلا:
در سال 1990 یک زن که به نمایندگی از کردستان وارد مجلس ترکیه شده بود فقط به خاطر اینکه، قسم وفاداری به قانون اساسی ترکیه را، به زبان کردی ادا کرده بود دستگیر شد و دادگاه او را به 15 سال حبس محکوم نمود!! و بعد از 11 سال از حبس آزاد شد ودوباره کردها وی را به نمایندگی خود انتخاب نمودند!
طبعا این بربریت است! این باعث میشود تا بعضی ها بفکر جدایی طلبی باشند.
اما آیا جدایی طلبی کار درستی است؟
جواب این است که نه! و دلیل من این است که آنهایی که پیش از این از سرزمین اسلامی را تکه و پاره کردند هیچ گلی به سر ملت خود نزدند تا جدا کنندگان جدید بخواهند بزنند.
مثلا آن دسته از آذری ها که خواستار جدایی آذربایجان ایران هستند بما بگویند آن قسمت جدا شده چه خدمتی به ملت خود نموده است؟
همین چند عرب خوزستانی که خواستار جدایی از ایران و الحاق به اتحادیه عرب هستند بما بگویند که در لندن چه غلطی میکنند؟ 22 کشور عربی عضو اتحادیه عرب با این سرزمین وسیع چرا به آنها پناهندگی نمیدهند تا مجبور نشوند صدای حود را از لندن به گوش دنیا برسانند؟!
والله که اگر خواستار الحاق به اتحادیه اروپا میشدند،منطقی تر بود زیرا اروپایی به آنها پناه داده اند نه عرب ها
بلوچ های ایرانی بمن بگویند آیا حکومت محلی بلوچستان پاکستان که بدست بلوچهای هم زبان آنهاست، به بلوچ های ایرانی به اندازه یک ارزن امتیاز میدهد؟
اگر نیک اندیشه کنیم میبینم که راه حل جدای طلبها همانند این است که دست آسیب دیده را قطع کنیم!
درمان عضو آسیب دیده این نیست! آنها میخواهند دست را از بیخ قطع کنند
این طرزفکری ساده لوحانه است یک سرزمین را نشان دهید که بعد از جدایی و تجزیه پیشرفت کرده باشد؟
ابرقدرت ها برای این ابر قدرتند که سرزمین وسیعی را متحد نموده اند،
کشورهای اروپایی برای پیشرفت بیشتر در فکر تجزیه نشدند بلکه اروپای غربی متحد شد بعد اروپای شرقی را با خود متحد کرد و حالا میخواهند کشورهای تجزیه شده روسیه را با خود یکجا کنند
امریکا و چین که ابرقدرتند برای این است که سرزمین وسیعی را متحد کرده اند
و درد این است که آنها براحتی میتوانند به تمام کشورهای دنیا سفر کنند
و ما نمیتوانیم به چهار کشور دنیا سفر کنیم و باز دشمنان مسلمانان چشم دیدن این را هم ندارند که به شیراز و اصفهان و تبریز برویم
ای جدایی طلب! چرا میخواهی برای رفتن به بحر خزر یا شیراز ویزا بگیری مگر مرض داری؟
تجزیه طلبان میگویند:ما میخواهیم با ایجاد یک سرزمین مستقل به ستم مظاعف ملی پایان دهیم و پیشرفت کنیم
ولکن هرچه سرزمین محدودتر شود امید به پیشرفت کمتر میشود، افراد یک شهر نتوانند براحتی با شهرهای دیگر داد و ستد کنند کی میتوانند ترقی کنند؟
و افسوس و صد افسوس که کفار میتوانند براحتی بدون ویزا به همه کشورهای اسلامی و کفری سفر کنند و ما نمیتوانیم!
مثلا آلمانی ها وقتی میخواهند به ایران بیایند، در همان فرودگاه امام خمینی ویزا میگیرند در حالیکه ایرانی ها با ذلت تمام در صف های طولانی جلوی سفارت آلمان میایستند! تازه به یک دهم متقاضیان هم ویزای آلمان داده نمیشود
وحلقه محاصره دور ما تنگ است و ما باز میخواهیم تنگترش کنیم! چرا ؟ آخر چرا؟
میگویند ما ستم مظاعف را از بین میبریم ولی این دروغ است زیرا ظالم نیشش را به برادرش هم میزند مگر فارس ها در ایران یا ترک ها در ترکیه چه امتیاز خاصی از طرف دولت های خود دارند؟ فارس بیچاره اگر مخالف دولت باشد نمیتواند پدرش را آزادانه دفن کند و ترک بیچاره باید طبق قانون دولتش، دخترش را سربرهنه به مدرسه بفرستد پس چه امتیازی دارد فارس ایرانی بر کرد ایرانی یا ترک ترکیه بر کرد ترکیه؟
بعد حالا فرضا که خوزستان را عرب ها به اتحادیه عرب ملحق کردند نصف بیشتر مردم اونجا که لر هستند حالا فارس ها را حساب نمی کنیم!!
پس باز یک گروهی اقلیت میشوند، باز فردا روز از نو بازی از نو! به لرها میگویند در لندن تظاهرات کنید و خواستار جدایی لرستان از عربستان شوید یعنی تجزیه در تجزیه کوچیک در کوچیک
پس این راه حل نیست، راه حل این است که ما به دنبال متحد کردن همه کشورهای اسلامی باشیم نه اینکه این سرزمین های تجزیه شده را بیشتر تجزیه کنیم! راه حل این است که متحدانه ظالم را دفع کنیم
چند وقت پیش یک گروه اسلامی در بلوچستان ایران میگفت باید حکومتی های ظالم از بلوچستان بروند!! خب برادر کجا بروند ؟ بروند به خراسان ؟ مگر آنها برادران دینی شما نیستند؟ آیا این درست تر نیست که بگوییم گروه ظالم از همه جا باید بروند؟ و مبارزان همه جا را دور خود جمع کنید
بعضی ها میگویند کشور میتواند کوچک باشد و پیشرفته هم باشد قطر را ببین دبی را یا ابوظبی یا کویت را!!
اما اینها آیا نمیدانند که این کشورها حول چاه های نفت بنا شده اند و هرگز یک کشور حقیقی نیستند و بدون کمک خارجی نمیتوانند یک روز هم دوام بیاورند و خارج کمک هم نمیکند مگر اینکه نفتش را ببرد.
یک داستان عبرت آمیز
آیا شما میدانید که انگلستان اجازه ورود عسل از کشورهای اسلامی را نمیدهد اما به هندوستان این اجازه را میدهد؟
حتما در همه موارد همینطور است! منکه فقط از عسل خبر دارم چون کارم تجارت عسل است!
چرا؟ آیا هندوها از مسلمان ها تمیزترند؟ یا قوانین غرب طوری وضع شده که به کشورهای اسلامی کمترین فایده را برسانند؟
حالا همین عسل را اگر ما بخواهیم بین کشورهای اسلامی هم بفروشیم در این مرزهای استعماری ترسیم شده بدست کفار، برای ما 7 خوان رستم را ساخته اند و بازرگانی ممکن نیست!
حالا مانده همین چند شهر دور و بر ما، که حسودها به همین هم راضی نیستند و میخواهند که بین ما و تبریز و اهواز و زاهدان هم مرز باشد و بهانه ایشان این است که خامنه ای ظالم است! خب خامنه ای در تهران و مشهد شیراز و اصفهان هم ظالم است! هست یا نیست؟ هاله سحابی را بجرم تشیع جنازه پدرش نکشت؟
اینکه راه حل نیست!
خلاصه سخن
ظاهرا ایران بر لب پرتگاه است اینبار اگر حکومت مرکزی سقوط کند حفظ وحدت ملی به آسانی سقوط حکومت در سال 57 نیست زیرا در سال 57 ارتش دست نخورده بود، اما حالا حتما ارتش از بین میرود.
و در این میان اهلسنت که در مرزها زندگی میکنند و دچار ستم مظاعف هستند شاید چاره کار را در تجزیه ببینند، خصوصا که منادیان تجزیه در دنیا بشدت و با حرارت از این ایده پشتیبانی میکنند،
اما باید هشیار باشیم، راه حل تجزیه مثل بریدن پا با اره است، این ما را از بقیه اهل سنت هم جدا میکند و از منصفان شیعه هم جدا میکند
علاوه بر اینکه جریانات تجزیه طلبی به جنگ قومی منجر میشود و فجایعی که در یوگسلاوی سابق رخ داد( صرب ها جاهایی پسر را مجبور کردند با مادر خود زنا کند اگر پسر ابا میکرد میکشتندش) این حتما رخ میدهد، پس عاقلان از همین حالا باید در فکر چاره باشند باید حرف از اتحاد کشورهای اسلامی باشد نه حرف از تجزیه
باید هر جریان تجزیه طلبی بمثابه دشمن دین و مال و جان و ناموس همه ما شناخته شود، و همانطور که با دشمنان ناموس و مال و دین و جان خود میجنگیم با آنها نیز بجنگیم.
- 5251 بازدید
- نسخه چاپی