سلسله شيعه و اركان ايمان (2)
شيعه و توحيد الوهیت .....
شيعه و توحيد الوهیت
بسم الله والحمد لله والصلاة والسلام على رسول الله وعلى آله وصحبه ومن والاه.
پس از آنكه نخست با توحيد ربوبيت و بينش شيعه نسبت به آن آشنا شديم، اكنون در مورد توحيد الوهيت و بينش اين مذهب نسبت به آن سخن مي رانيم.
ما اگر بخواهيم توحيد الوهيت را بصورت ساده و واضح تعريف كنيم مي توانيم بگوييم: توحيد الوهيت يعني اينكه شخص مسلمان فقط معبود بر حق را بپرستد و آنچه كه شرعاً عبادت و پرستش محسوب مي گردد را براي احدي از مخلوقات بجا نياورد. خداوند متعال مسلمانان را امر كرده كه بگويند:
﴿إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ﴾. [الفاتحة /5].
« تنها تو را عبادت كرده و تنها از تو استعانت مي جوييم».
با در نظر داشتن اين مطلب كه حتي مشركين نيز به توحيد ربوبيت ايمان داشته اند، مي توان به اين نتيجه رسيد كه علت و سبب اساسي بعثت پيامبران، دعوت و فراخواندن مردم به سوي توحيد الوهيت و بر حذر داشتن آنها از شرك ورزيدن در آنچه كه شرعاٌ عبادت و پرستش محسوب مي گردد، بوده است.
پس از اين مقدمه مختصر، اكنون به ذكر بينش تشيع نسبت به اين نوع از توحيد مي پردازيم. متأسفانه بايستي گفت: در مراجع و مصادر مذهب تشيع رواياتي منسوب به ائمه وجود دارند كه در آنها شيعيان را به مرتكب شدن اعمالي تشويق كرده اند كه با توحيد الوهيت و يكتاپرستي منافات و تضاد دارند. البته جاي هيچ شك و ترديدي نيست كه اهل بيت پيامبر (صلى الله عليه وسلم) از اين سخنان و گفتارها پاك و مبري بوده اند. ما قبل از سخن در مورد اين روايات به مسأله بسيار مهم ديگري اشاره مي كنيم. اين مسأله اين است كه سردمداران مذهب تشيع براي فرار از آياتي كه مسلمانان را به توحيد و يكتاپرستي فراخوانده و آنها را از شرك ورزيدن در عبادات بر حذر داشته اند، در هر كجا از قرآن مجيد كه نامي از توحيد برده شده آنرا به ولايت ائمه تفسير كرده اند. و همانگونه كه بزودي مشاهده خواهيم كرد حتي در برخي از موارد لفظ جلاله (كلمه «الله») را به اميرالمؤمنين تفسير كرده اند. اكنون براي اثبات اين ادعا به ذكر چند مثال مي پردازيم:
خداوند متعال در سوره الزمر آيه 65 مى فرمايد:
﴿وَلَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَإِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ﴾. [ الزمر / 65]. «(اي پيامبر) به تو و پيامبران پيش از تو وحي شده است كه اگر شرك ورزي، تمام اعمال صالحه تو بر باد خواهند رفت».
همانگونه كه از معناي واضح و آشكار اين آيه پيدا است، خداوند متعال پيامبر خويش را مورد خطاب قرار داده تا امت اسلامي را به بزرگي گناه و معصيت شرك ورزيدن گوشزد كنند و به آنها بگويند شرك ورزيدن چنان گناه بزرگي است كه حتي اگر احدي از پيامبران مرتكب آن گردد تمام اعمال صالحه او بر باد خواهند رفت.
اكنون بياييد بينيم سردمداران و بزرگان مذهب تشيع اين آيه را چگونه تفسير كرده اند. كليني و قمي در تفسير اين آيه گفته اند: «اگر در خلافت، كسي را با علي شريك گرداني تمام اعمال صالحه تو بر باد خواهند رفت»[1].
مثالي ديگر:
خداوند متعال در سوره النمل آيه 61 مي فرمايد:
﴿أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ﴾ [النمل /61].
«آيا معبود بر حقي جز خداوند وجود دارد؟ براستي كه اكثريت مشركين حقيقت توحيد و يكتاپرستي را نمي دانند».
مراجع و مصادر مذهب تشيع اين آيه كريمه را به این صورت تفسير كرده اند: «آيا امكان دارد در يك زمان دو امام و دو پيشوا وجود داشته باشند؟ يكي امام حق و عدالت و ديگري امام و پيشواي گمراهي و ضلالت»[2].
ببينيد چگونه سردمداران تشيع براي به كرسي نشاندن ادعاهاي بي اساس خود قرآن مجيد را به بازي گرفته اند و لفظ جلاله (الله) را به امام تفسير كرده اند.
پس از اين ما به ذكر و بررسي يكي از اصول و اساسيت توحيد الوهيت مي پردازيم و سپس با موضع مذهب تشيع نسبت به آن آشنا مي گرديم. اين مسأله بسيار مهم و اساسي اين است كه بر اساس معتقدات پاك اسلامي در تمام انواع عبادات، هيچ واسطه و ميانجي بين معبود بر حق و مخلوق وجود ندارد. و ما بايستي بدانيم قرار دادن واسطه و ميانجي در دعا و يا ساير عبادات و متوسل شدن به آنها همان شركي است كه مشركين در طول تاريخ مرتكب آن مي شده اند. خداوند متعال در اين رابطه فرموده:
﴿وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ﴾ [البقره /186].
«و چون بندگان من از تو در مورد دوري و نزديكي من پرسند، بايستي بدانند كه من به آنها نزديك بوده و دعاي آنكس كه مرا خواند را اجابت خواهم كرد. پس بر آنها است كه به من ايمان آورده و در برابر اوامر من سر تسليم فرود آورند تا به راه راست هدايت يابند».
و همچنين خداوند متعال خطاب به تمام بندگان مؤمن و مسلمان خود فرموده:
﴿وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ﴾ [غافر /60].
«پروردگار شما فرمود مرا بخوانيد تا دعاهايتان را مستجاب سازم. بي شك آنانيكه از پرستيدن من إعراض و سر كشي كنند بزودي با ذلت و خواري درون جهنم جاي خواهند گرفت».
اهل سنت و جماعت معتقد هستند هر كس در عبادات خويش، بين خود و خداوند متعال مخلوقي را واسطه و ميانجي قرار دهد و بر او توكل كند و حاجات خود را بجاي اينكه مستقيماٌ از معبود بر حق بطلبد از اين واسطه طلب كند، در دام همان شركي افتاده كه مشركين مرتكب آن مي شده اند. مشركين نيز همانگونه كه قرآن مجيد از آنها نقل كرده است در توجيه اين عمل مشركانه خود مي گفتند:
﴿مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى﴾. [الزمر / 3].
«ما آنها را عبادت نمي كنيم مگر براي اينكه مقداري ما را به بارگاه الهي مقرب و نزديكتر سازند.»
اما مذهب تشيع بر خلاف اين اعتقاد پاك اسلامي، ائمه اثني عشر را در عبادات و دعاها واسطه و ميانجي بين انسان و خداوند متعال مي دانند. مجلسي در اين رابطه مي گويد: «ائمه حجاب خداوند و واسطه و ميانجي بين ايشان و خلائق مي باشند»[3].
و در كتاب «عقائد الاماميه» در مورد ائمه گفته شده: «آنها دروازه هاي بارگاه الهي و راههاي رسيدن به ايشان هستند. آنها همانند كشتي نوح مي باشند، هركس بر آن نشيند نجات مي يابد و هر كس از آن اعراض ورزد غرق مي گردد»[4].
در بسياري از روايات تشيع ادعا شده كه حتي پيامبران نيز در دعاهاي خود به ائمه متوسل مي شده اند! در كتاب «بحار الأنوار» گفته شده: «دعاهاي پيامبران به سبب توسل جستن آنها به ائمه، مستجاب مي شده اند»[5]. و در برخي ديگر از روايات دروغين ادعا شده كه چون برخي از پيامبران در برابر ائمه شيعه و ولايت آنها سر تسليم فرود نياوردند، خداوند آنها را معاقبه و مبتلي به مصيبت ساخت. در روايتي كه سرشار از اهانت به آدم -عليه السلام- مي باشد گفته شده: «... هنگاميكه خداوند آدم را در بهشت جاي داد، محمد و علي و حسن و حسين -صلوات الله عليهم- را در مقابل او ظاهر كرد. آدم با نگاهي سرشار از حسادت به آنها نگريست. سپس از او خواسته شد ولايت ائمه را بپذيرد. اما او از اينكار سرباز زد. به همين سبب بهشت او را از درون خود به بيرون پرتاب كرد. پس از مدتي آدم به اشتباه خود پي برد و از حسادت خويش توبه كرد و به حق پنج تن محمد و علي و فاطمه و حسن و حسين صلوات الله عليهم متوسل شد. در نتيجه خداوند او را بخشيد و از گناه او در گذشت. و در مورد همين ماجرا است كه خداوند متعال فرموده است: ﴿فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ﴾ (سپس آدم كلمات و دعاهايي از خالق خويش آموخت)»[6].
و در يكي ديگر از اين روايات دروغين گفته شده: «سبب محبوس شدن يونس -عليه السلام- در شكم نهنگ امتناع او از پذيرفتن ولايت علي -عليه السلام- در شكم نهنگ رهايي نيافت مگر پس از پذيرفتن ولايت علي بن ابي طالب -عليه السلام-»[7].
ما از اينگونه روايات دروغين مي توانيم چندين نتيجه ديگر نيز بگيريم كه عبارتند از:
1- آن دروغپردازاني كه روايات مذهب تشيع را روايت كرده اند، براي دست يافتن به اهداف ناپسند خود از هيچ حيله و نيرنگي فروگذار نكرده اند.
2- در روايات موجود در مصادر و مراجع مذهب تشيع به پيامبران -عليهم الصلاة والسلام- هيچ احترامي گذاشته نشده است.
3- روايات مراجع و مصادر مذهب تشيع چنان بي پايه و اساس هستند كه به هيچ وجه نمي توان به آنها اعتماد كرد.
در روايت دروغيني كه جعل كنندگان آن خواسته اند هرگونه ارتباط مستقيم فرد شيعي مذهب را با خالق هستي قطع كنند، هر يك از ائمه مسئول برآورده ساختن حاجتي قرار داده شده است.
در اين روايت خطاب به فرد شيعي مذهب گفته شده: «... براي نجات از سلاطين و وسوسه هاي شياطين دستت را بسوي علي بن حسين -عليه السلام- دراز كن. و در بجا آوردن عبادات و امور اخروي از محمد بن علي -عليه السلام- و جعفر بن محمد -عليه السلام- مدد بخواه، و براي طلب عافيت از خداوند به موسي بن جعفر -عليه السلام- متوسل شو. و براي طلب رزق از خداوند از محمد بن علي -عليه السلام- كمك بخواه. و در نيكي كردن به برادران و بجا آوردن عبادات نافله از علي بن محمد -عليه السلام- و براي رسيدن به نعيم اخروي از حسن بن علي -عليه السلام- مدد بخواه. و هنگاميكه شمشير دشمن را بر بالاي سر خود ديدي كه مي خواهد سرت را از بدنت جدا كند از صاحب زمان (عج) مدد بجو و يقين داشته باش كه ايشان ترا نجات خواهند داد»[8].
ايمان داشتن به اينگونه روايات دروغين هر گونه رابطه مستقيم بين فرد شيعي مذهب و خالق هستي را از بين برده و اميد و توكل او را بجاي خداوند بر ائمه قرار مي دهد. و بدين ترتيب هيچ شور و شوقي براي روي آوردن به بارگاه الهي در او باقي نمي ماند. بلكه تمام دعاها و راز و نياز كردن هاي خود را براي ائمه بجا آورده و از آنها مدد مي جويد.
اين در حالي است كه قرآن مجيد به ما آموخته است دعاها و حاجات خود را مستقيماً با معبود بر حق در ميان گذاشته و هيچ مخلوقي را در اين ميان واسطه و ميانجي قرار ندهيم. خداوند متعال مي فرمايد:
﴿وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا﴾ [الأعراف /180].
«خداوند را نامهاي نيكو است، او را به اين نامها بخوانيد».
همچنين خداوند متعال خطاب به مشركين كه دست دعا بسوي مخلوق دراز مي كنند فرموده است:
﴿إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبَادٌ أَمْثَالُكُمْ فَادْعُوهُمْ فَلْيَسْتَجِيبُوا لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ﴾. [الأعراف / 194].
«جز خداوند ساير كسانيكه آنها را مي خوانيد بندگاني همچون شما (فاني وضعيت و ناتوان) هستند. اگر شما راست مي گوييد (و آنها توانايي بر آورده ساختن حاجات شما را دارند) پس، از آنها بخواهيد دعاها و خواسته هاي تان را مستجاب سازند (تا آشكار گردد آيا شما درست مي گوييد يا ما».
فضیلت زيارت قبر ائمه:
اكنون ما در باب توحيد الوهيت به بررسي يكي ديگر از معتقدات تشيع پرداخته و آنرا مورد نقد و بررسي قرار خواهيم داد. بنابر روايات مصادر مذهب تشيع زيارت قبر ائمه از اداء كردن فريضه حج واجب تر و با ارزشتر مي باشد. در كتاب «كافي» و ديگر مصادر مذهب تشيع در روايتي گفته شده: «زيارت قبر امام حسين -عليه السلام- معادل بيست حج مي باشد»[9]. و در روايت ديگري گفته شده: «هر كس مقام و منزلت امام حسين -عليه السلام- را درك كرده و به زيارت قبر ايشان بيايد، مانند كسي است كه صد بار با پيامبر صلي الله عليه و آله به حج رفته باشد»[10].
ابن بابويه و ابن قولويه پا را از اين فراتر نهاده و روايتي به اين مضمون نقل كرده اند كه : «هر كس مقام و منزلت امام حسين -عليه السلام- را درك كرده و به رود فرات رفته و در آن غسل كند و سپس رو بسوي قبر امام حسين -عليه السلام- نهد، با هر قدمي كه بر مي دارد و يا بر زمين مي نهد، خداوند أجر و ثواب صد حج مقبول و صد عمره مبرور و صد غزوه همراه با پيامبري مرسل و يا امامي عادل را به او پاداش مي دهد»[11].
در روايتي ديگر در مورد كسيكه به زيارت قبر حسين بن علي -رضي الله عنهما- رفته و اين عمل را به پايان رسانده گفته شده: «فرشته اي بر او نازل مي شود و خطاب به او مي گويد: من فرستاده خداوند هستم. پروردگارت بر تو سلام مي فرستد و مي فرمايد زندگي جديدي را آغاز كن. من تمام گناهان تو را آمرزيده ام»[12].
و در روايت ديگري گفته شده: «زيارت قبر امام حسين -عليه السلام- بهترين و با ارزش ترين عملي است كه يك فرد شيعي مي تواند در زندگي خود انجام دهد»[13].
اكنون به ذكر روايتي از كتاب آقاي مجلسي مي پردازيم كه در آن آقايان دروغگو، جسارت و بي خردي را به حد اعلاي خود رسانده اند.
در اين روايت گفته شده: «خداوند و فرشتگان و همچنين پيامبران و مؤمنين به زيارت قبر اميرالمؤمنين -عليه السلام- مي روند»[14].
جاي بسي تعجب و شگفتي است كه كتابي با اين روايات كفر آلود به عنوان يكي از مصادر و مراجع مذهب تشيع شناخته شده است!
جالب است بدانيم از آنجائيكه دروغگويان توقع آنرا داشته اند كه گروهي از شيعيان اين روايات مكذوبه را نپذيرفته و آنها را مورد انتقاد قرار دهند، براي ترساندن و زهر چشم گرفتن از اينگونه اشخاص رواياتي از خود جعل كرده و در اين روايات كساني كه به زيارت قبر حسين بن علي (رضي الله عنهما) نروند را كافر و مرتد معرفي كرده اند [15]. در يكي از اين روايات هارون بن خارجه گفته است:
«از ابا عبدالله -عليه السلام- پرسيدم: كسيكه بدون داشتن عذر به زيارت قبر امام حسين -عليه السلام- نرود چگونه شخصي است؟
ايشان در جواب فرمودند: اين شخص از اهل جهنم خواهد بود»[16].
بر اساس اين روايات جعلي نه تنها زيارت قبر ائمه، بلكه زيارت قبر دختران آنها نيز شخص زائر را بهشتي خواهد ساخت. در روايتي منسوب به امام جعفر (رحمت الله عليه) گفته شده: «حرم خداوند مكه و حرم پيامبر مدينه و حرم اميرالمؤمنين كوفه مي باشد. شهر قم نيز حرم ما است. در اين شهر يكي از دختران فرزند من بنام فاطمه دفن خواهد شد. هر كس به زيارت قبر او رود بهشت را براي خود ضمانت كرده است»[17].
در يكي دیگر از اين روايات كه به امام جعفر صادق (رحمت الله عليه) منسوب است گفته شده: «اگر من فضيلت ايشان و قداست قبرشان را آنگونه كه بايد و شايد با شما در ميان بگذارم هرگز احدي از شما به حج نخواهد رفت»[19].
در برخي از مراجع تشيع از گروهي از شيعيان نقل شده كه گفته اند: «به خداوند سوگند آرزو دارم به حج نرفته بودم و بجاي آن قبر امام حسين (عليه السلام) را زيارت مي كردم»[20]. و برخي ديگر در مورد زيارت قبر امام رضا گفته اند:
يك طواف مرقد شاه رضا در مشهدش
هفت هزارو هفتصد و هفتاد حج اكبر است
دروغپردازان در برخي از روايات دروغين خود چنان اجر و ثوابي براي نماز خواندن و به ركوع و سجده رفتن نزد قبر حسين بن علي (رضي الله عنهما) قائل شده اند كه حتي در خيال انسان نيز نمي گنجد.
در روايتي در اينمورد گفته شده: «با هر ركعت نماز كه نزد حرم حسين بن علي (عليه السلام) بخواني ثوابي معادل ثواب هزار حج و هزار عمره و آزاد كردن هزار برده و هزار هزار بار شركت در جهاد را براي خود كسب خواهي كرد»[21].
اعمالی كه از فرد شيعي خواسته شده نزد قبر حسين بن علي رضي الله عنهما انجام دهد:
در روايتی که روافض آن را به امام جعفر صادق نسبت داده اند گفته شده: «هنگاميكه قصد زيارت قبر امام حسين -عليه السلام- را كردي، سه روز روزه بگير. سپس غسلي بجا آور و دو جامه پاك و طاهر به تن كن و دو ركعت نماز بخوان. هنگاميكه به ضريح ايشان رسيدي مقابل باب ضريح بايست و در حاليكه روبروي قبر ايشان قرار گرفته اي بگو: اي مولاي من، اي ابا عبدالله، اي فرزند رسول الله، بنده شما، و فرزند بنده شما، و فرزند كنيز شما و كسيكه در مقابل شما ذليل و سر شكسته و در بجا آوردن حق شما مقصر و به مقام عظيم و والاي شما معترف است به شما پناه آورده است و ... آنگاه خود را بر قبر ايشان بيافكن و بگو: اي مولاي من، من هراسان و بيمناك هستم، شما مرا در امان خود نگاه داريد. من به شما پناه آورده ام. شما مرا در پناه خود نگاه داريد سپس بار ديگر خود را بر قبر ايشان بيافكن... و به هنگام خارج شدن از ضريح بار ديگر خود را بر قبر ايشان بيافكن و آنرا ببوس و بگو: السلام عليك يا ابا عبدالله. شما امان و پناه من از عذاب هستيد»[22].
در اين روايت مكذوبه نيز مانند روايات پيشين هيچ اثر و نشانه اي از دست دعا بسوي خالق هستي دراز كردن و از ايشان حاجات خود را طلبيدن به چشم نمي خورد. بايستي از اين روافض پرسيد آيا ممكن است كسيكه بشري همچون خود را مأمن و پناهگاه و مشكل گشاي خود مي داند، حقيقت لا إله إالا الله را درك كرده باشد؟ هرگز.
فضیلت سرزمين كربلا:
نكته ديگري كه در رابطه با اين مسأله شايان ذكر است اين مي باشد كه بر اساس روايات تشيع همانگونه كه زيارت قبر حسين بن علي رضي الله عنهما بهتر و با ارزشتر از حج خانه خدا است، سرزمين كربلا نيز والاتر و با ارزشتر از مكه مكرمه مي باشد. در اين رابطه در يكي از روايات منسوب به امام جعفر صادق رحمت الله عليه از قول ايشان گفته شده: «روزي خاك كعبه به خود گفت: خاك هيچ سرزميني نمي تواند به پاي مقام و منزلت من رسد. چون بيت الله الحرام را بر من بنا كرده اند. در اين هنگام از جانب خداوند به خاك كعبه وحي شد كه: اي خاك كعبه ساكت شو. مقام و منزلت تو در مقابل ارزش خاك كربلا به چند قطره آب مي ماند كه با سوزن از دريايي بيرون آورده شده باشند. اي خاك كعبه، اگر به خاطر تربت كربلا نمي بود هرگز به تو هيچ ارزشي نمي بخشيدم و اگر به خاطر آن كسي كه در خاك كربلا آرميده است نمي بود هرگز تو و آن كعبه اي كه به آن افتخار مي كني را نمي آفريدم. پس ساكت و خاموش بر جاي خود بنشين و در مقابل خاك كربلا متواضع و فروتن باش. و در غير اين صورت تو را به درون آتش جهنم خواهم افكند. اما خاك كعبه از اين فرمان الهي سر پيچي كرد. در نتيجه تمام آبها و خاكهاي آن مورد معاقبه قرار گرفته و بر كعبه مشركين مسلط شدند و آب زمزم فاسد گشت»[23].
معلوم نيست دروغپردازاني كه اين روايت را جعل كرده اند چگونه انتظار داشتند اين روايت مضحك مورد قبول مردم واقع گردد؟!
خوردن خاك قبر حسين:
در يكي از اين روايات «حارث بن مغيره مي گويد: به اباعبدالله -عليه السلام- گفتم: من به بيماريهاي گوناگوني مبتلي هستم و تمام داروها را امتحان كرده ام. اما هيچ نتيجه اي نگرفته ام. ايشان در جواب فرمودند: تو از گل قبر حسين بن علي -عليه السلام- غافل بوده اي. اين گل شفابخش تمام بيماريها و پناهگاهي از تمام خوف و هراس ها است»[24].
روافض دروغپرداز حتي به نوزادان بي گناه نيز رحم نكرده اند. و سعي داشته اند بوسيله دروغپردازيهاي خود گل و خاك به خورد آنها دهند. در يكي از اين روايات گفته شده: «اباعبدالله -عليه السلام- فرموده اند: فرزندان خود را به خاك قبر امام حسين -عليه السلام- تحنيك كنيد [25]. زيرا اين خاك آنها را از بلا و مصيبت در امان نگاه مي دارد»[26].
اين اعتقاد همانند اعتقاد مشركين است كه بتهاي سنگي و چوبي خود را دور كننده بلا و مصيبت مي دانستند. البته با اين تفاوت كه مشركين هرگز بت ها سنگي و چوبي خود را نمي خوردند.
دروغپردازان پس از زندگان به سراغ كساني رفته اند كه دستشان از دنيا كوتاه شده است. در رواياتي كه مصادر و مراجع شيعه آنرا روايت كرده اند مستحب دانسته شده مقداري از خاك قبر حسين بن علي درون قبر و در كنار مرده گذاشته شود تا او را از وحشت و دلهره در امان نگاه دارد[27].
در نسخه اي كه روافض آنرا به امام جعفر صادق رحمت الله عليه نسبت داده اند چگونه مصرف كردن خاك قبر حسين بن علي رضي الله عنهما بدين صورت تجويز شده است: «هرگاه یکی از شما قصد استعمال اين تربت را داشت با كنار انگشتان خود به اندازه دانه نخود از اين خاك برداشته سپس بر آن بوسه زند و آنرا بر چشم خود گذارد»[28].
روافض پس از انس به سراغ پريان رفته و در روايتي گفته اند «حور عين آرزو دارند فرشتگان به هنگام بازگشتن از زمين براي آنها گل قبر حسين بن علي را به ارمغان برند»[29].
بايستي دانست در هيچ كيش و مذهبي سردمداران و پيشوايان آن اينگونه به ريش پيروان خود نخنديده اند كه خاك پر از ميكروبهاي گوناگون را به خورد آنها دهند.
اين روايات باطل و اعتقادات بي پايه و اساس همگي نشان مي دهند که سردمداران مذهب تشيع همواره سعي کرده اند توکل کردن بر مردگان و اميد بستن به آنها و ساير اعمال شرک آلود را زگهواره تا گور همگام و همراه فرد شيعي مذهب قرار داده و او را از پرستش و راز و نياز کردن با معبود بر حق محروم سازند. در اثر همين روايات باطل و اعتقادات بي پايه و اساس است که مي بينيم يک فرد شيعي در زندگي روزمره خود اگر يک بار «يا الله ...» گفت و از خالق هستي مدد خواست، در مقابل دهها بار يا علي و يا حسين و يا حضرت عباس و يا ... مي گويد و از آنها مدد مي جويد. در حاليکه خالق هستي فرموده است:
﴿إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبَادٌ أَمْثَالُكُمْ فَادْعُوهُمْ فَلْيَسْتَجِيبُوا لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ﴾. [ الاعراف / 194 ].
«جز خداوند ساير کسانيکه آنها را مي خوانيد بندگاني همچون شما (ضعيف و ناتوان) هستند. اگر شما راست مي گوييد (و آنها توانايي بر آورده ساختن حاجات شما را دارند) پس، از آنها بخواهيد دعاها و خواسته هاي تان را مستجاب سازند (تا آشکار گردد آيا شما درست مي گوييد يا ما)».
و در آيه ديگري خداوند متعال فرموده:
﴿وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لا يَخْلُقُونَ شَيْئاً وَهُمْ يُخْلَقُونَ * أَمْوَاتٌ غَيْرُ أَحْيَاءٍ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ * إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ﴾.[النحل / 20 -22] .
«و معبوداتي که جز خداوند (مشرکين) آنها را مي خوانند، نه تنها توانايي آفريدن چيزي را ندارند بلکه خود مخلوق و آفريده شده هستند. آنان مردگاني اند که هيچ اثري از حيات و زندگي در آنها وجود ندارد و نمي دانند کي مبعوث و برانگيخته خواهند شد. (بدانيد که) معبود بر حق شما معبودي يگانه و يکتا است».
در پايان اين مبحث مي خواهيم به اين نکته اشاره کنيم که ممکن است شبهه اي در اذهان برخي از خوانندگان گرامي وجود داشته باشد. و اين شبهه اين است که مدد جستن از مردگان و توکل کردن بر آنها و .... تنها به شيعيان اختصاص ندارد، بلکه در بين اهل سنت و جماعت نيز کساني ديده مي شوند که مرتکب چنين اعمالي مي گردند.
براي زدودن اين شبهه بايستي گفت: اختلافي اساسي در اينمورد بين دو مذهب اهل سنت و جماعت و مذهب تشيع وجود دارد. و اين اختلاف اساسي اين است که مصادر و مراجع و علماي اهل سنت و جماعت همواره پيروان اين مذهب را از اينگونه اعمال بر حذر داشته اند. و به همين سبب نمي توان آنچه را که برخي از نادانان و گمراهان سني مذهب مرتکب مي گردند به پاي مذهب اهل سنت و جماعت گذاشت.
________________________________________
[1] اصول الكافي للكليني 1/427 (چاپ سابق الذكر) ، تفسير القمي 2/251 (چاپ سابق الذكر). البرهان للبحراني 4/83 (ط. طهران، الثانية).
[2] بحار الانوار للمجلسي 23 / 391 (چاپ سابق الذكر)، كنز جامع الفوائد ص 207.
[3] بحار الانوار للمجلسي 23 / 97 (چاپ سابق الذكر).
[4] عقائد الاميه للمظفر ص 98-99 دار الغدير، بيروت 1393 هـ
[5] بحار الانوار للمجلسي 26/319-334 (چاپ سابق الذكر).
[6] بحار الانوار للمجلسي 26 / 325 (چاپ سابق الذكر)، وسايل الشيعه للحر العاملي 4 / 1143، (تحقيق: عبدالرحيم الشيرازي، دار احياء التراث العربي، بيروت، ط. الخامسه 1403 هـ).
[7] تفسير فرات ص 13 لفرات بن ابراهيم الكوفي، المطبعه الحيدريه ، النجف ، نشر: مكتبه الداوري، قم . بحار الانوار للمجلسي 26/333-334 (چاپ سابق الذكر).
[8] بحار الانوار للمجلسي 94/33 (چاپ سابق الذكر).
[9] فروع الكافي للكليني1/324 (تصحيح علي اكبر الغفاري، دار صعب، دار التعارف، بيروت، ط. الثالثه 1401 هـ)، ثواب الاعمال لابن بابويه ص 52 (ط. ايران 1375 هـ )، تهذيب الاحكام للطوسي 2/16 (تحقيق: حسن الخراساني، دار الكتب الاسلاميه، طهران، ط. الثالثه 390 هـ)، كامل الزيارات لابن قولويه ص 161، (صححه و علق عليه: عبدالحسين الاميني، المطبعه المرتضويه بالنجف 1356 هـ)، وسايل الشيعه للحر العاملي 10/348، (تحقيق: عبدالرحيم الشيرازي، دار احياء التراث العربي، بيروت، ط. الخامسه ، 1403 هـ).
[10] ثواب الاعمال لابن بابويه ص 52 (چاپ سابق الذكر)، وسايل الشيعه للحر العاملي 10/350 (چاپ سابق الذكر).
[11] وسائل الشيعه للحر العاملي 10/379 (چاپ سابق الذكر)، كامل الزيارات لابن قولويه ص 185 (چاپ سابق الذكر).
[12] تهذيب التهذيب للطوسي 2/14 ، كامل الزيارات لابن قولويه ص 132 (چاپ سابق الذكر)، ثواب الاعمال ص 51 (چاپ سابق الذكر)، وسايل الشيعه للحر العاملي 10/341،342 (چاپ سابق الذكر).
[13] كامل الزيارات لابن قولويه ص 146 (چاپ سابق الذكر)، بحار الانوار للمجلسي 101/49 (چاپ سابق الذكر).
[14] بحار الانوار للمجلسي 100/258 (چاپ سابق الذكر).
[15] تهذيب الاحكام للطوسي 2/14 (چاپ سابق الذكر)، كامل الزيارات لابن قولويه ص 194 (چاپ سابق الذكر)، وسايل الشيعه للحر العاملي 10/333-337 (چاپ سابق الذكر).
[16] وسايل الشيعه 10/336-337 (چاپ سابق الذكر)، كامل الزيارات لابن قولويه ص 193 (چاپ سابق الذكر).
[17] مشاهده العتره لعبد الرزاق الحسيني ص 162 و ما بعدها. (مطبعه الاداب، النجف 1387 هـ).
[18] بحار الانوار للمجلسي 101/33 (چاپ سابق الذكر)، كامل الزيارت لابن قولويه ص 266 (چاپ سابق الذكر).
[19] وسايل الشيعه للحر العاملي 10/321(چاپ سابق الذكر)، فوع الكافي للكليني 1/335 (چاپ سابق الذكر)، ثواب الاعمال لابن بابويه ص 35 (چاپ سابق الذكر).
[20] الوافي للفيض الكاشاني المجد الثاني 8/234(چاپ سابق الذكر).
[21] بحار الانوار للمجلسي 101/257-261 عن المزار الكبير لمحمد المشهدي ص 143-144-154.
[22] كامل الزيارات لابن قولويه ص 270 (چاپ سابق الذكر)، بحار الانوار للمجلسي 101/109(چاپ سابق الذكر).
[23] الامالي للطوسي 1/326، بحارالانوار للمجلسي 101/119(چاپ سابق الذكر)، همچنين مي توان به اين كتابها نيز مراجعه كرد: وسايل الشيعه للحر العاملي 10/415(چاپ سابق الذكر)، كامل الزيارات لابن قولويه ص 278و285 (چاپ سابق الذكر).
[24] جويدن چيزي و آنرا به سقف دهان ماليدن تحنيك ناميده مي شود.
[25] كامل الزيارات لابن قولويه ص 278(چاپ سابق الذكر)، بحارالانوار للمجلسي101/124 (چاپ سابق الذكر).
[26] وسايل الشيعه للحر العاملي 2/742 (چاپ سابق الذكر)، مستدرك الوسايل للنوري الطبرسي 1/106 (المكتبه الاسلاميه، طهران 1382 هـ).
[27] مكارم الاخلاق لابي نصر رضي الدين الحسن بن الفضل بن الحسن الطبرسي ص 189 (ط. ايران 1376هـ)، بحارالانوار للمجلسي 101/120(چاپ سابق الذكر).
[28] بحارالانوار للمجلسي 101/134(چاپ سابق الذكر).
- 6315 بازدید
- نسخه چاپی