توهین به کلام خدا در تفسیر نمونه ی مکارم شیرازی
فقرِ دلیل برای اثبات اعتقاد از پیش تعیین شده گاهاً آدمی را به پرت و بلا گفتن میکشاند و این از فجایعی است که علما و کبار شیعه مدام مرتکب می شوند.
به عنوان نمونه این تفسیر را از -ناصر مکارم شیرازی- در تفسیر آیه 3 سوره مائده که همواره به آن استناد میکنند به دقت بخوانید؛ ایشان در پاسخ به اینکه چرا این آیه در میان احکام گوشت و مردار و خنزیر و ...وارد شده و با این وصف که در مورد غدیر است بنابراین با ذیل و صدر آیه ارتباطی نخواهد داشت میگوید:
«در پاسخ بايد گفت: اولا ... ثانياً ممكن است قرار دادن آيه مربوط به "غدير" در لابلاى احكام مربوط به غذاهاى حلال و حرام براى محافظت از تحريف و حذف و تغيير بوده باشد، زيرا بسيار مىشود كه براى محفوظ ماندن يك شىء نفيس آن را با مطالب ساده اى مى آميزند تا كمتر جلب توجه كند (دقت كنيد.) حوادثى كه در آخرين ساعات عمر پيامبر واقع شد بعضى از افراد حساسيت خاصى در مساله خلافت و جانشينى پيامبر داشتند و براى انكار آن حد و مرزى قائل نبودند!. آيا چنين شرائطى ايجاب نمى كرد كه براى حفظ اسناد مربوط به خلافت و رساندن آن به دست آيندگان چنين پيش بينى هايى بشود و با مطالب سادهاى آميخته گردد كه كمتر جلب توجه مخالفان سر سخت را كند؟!....شاهد گويايى است بر اينكه بعضى از افراد حساسيت خاصى در مساله خلافت و جانشينى پيامبر داشتند و براى انكار آن حد و مرزى قائل نبودند!. آيا چنين شرائطى ايجاب نمى كرد كه براى حفظ اسناد مربوط به خلافت و رساندن آن به دست آيندگان چنين پيش بينى هايى بشود و با مطالب سادهاى آميخته گردد كه كمتر جلب توجه مخالفان سر سخت را كند؟!.»
(تفسیر نمونه، ج4 صص:270 – 271 ؛ مکارم شیرازی ، دار الكتب الإسلامية _تهران ،ط1)
این پاسخی بود که ما از یکی از بزرگترین مراجع تقلید شیعیان در عصر حاضر دریافت کردیم!!!
کمتر دیده ایم که شیعیان در پاسخ به شبهات، خویشتندار بوده و بدون تعصب و افترا زدن به حل شبهه بپردازند؛ چنانکه در پاسخ این شبهه جناب مکارم به بعضی از صحابی دور و بر پیامبر افترا و ردوغ بسته است.
اما حکایت هم چنان همان است که: «یعتقدون ثم یستدلون ؛ ابتدا معتقد می شوند و سپس برای عقیدۀ خود دلیل می تراشند!»؛ ایشان پذیرفته اند که حتما چنین روزی بوده،علی رضی الله عنه به امامت برگزیده شده،سپس برای اثبات آن به هر در و دیواری می زنند.
مصداق قول خدای متعال است که می فرماید : «الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ» (آل عمران: 7)
یعنی: «اوست كسى كه اين كتاب [=قرآن] را بر تو فرو فرستاد پاره اى از آن آيات محكم [=صريح و روشن] است آنها اساس كتابند و [پاره اى] ديگر متشابه اند [كه تاويل پذيرند] اما كسانى كه در دلهايشان انحراف است براى فتنه جويى و طلب تاويل آن {به دلخواه خود} از متشابه آن پيروى مى كنند با آنكه تاويلش را جز خدا كسى نمى داند و ريشه داران در دانش مىگويند ما بدان ايمان آورديم همه [چه محكم و چه متشابه] از جانب پروردگار ماست و جز خردمندان كسى متذكر نمىشود.»
مکارم مانند کسی است که در تاریکی بلند می شود و تا حد امکان احتیاط می کند که با چیزی برخورد نداشته باشد،اما با همه چیز برخورد می کند و همه چیز را خراب می کند! او خواسته ثابت کند که این قسمت از آیه در مورد حادثه غدیر است و برای اثبات آن بقیۀ آیه را بی ارزش نشان داده و گفته « بسيار مى شود كه براى محفوظ ماندن يك شىء نفيس آن را با مطالب سادهاى مىآميزند تا كمتر جلب توجه كند»
چرا باید این قسمت از آیه کمتر جلب توجه می کرد؟ مکارم می گوید: «برای محافظت از تحریف و حذف و تغییر آن بوده است.» باید این آیه در مقابل چه کسانی کمتر جلب توجه می کرد تا آن را تغییر نمی دادند؟...
مکارم می گوید: بعضی از افراد حساسیت خاصی در مورد جانشینی پیامبر داشتند و برای انکار آن حد و مرزی قائل نبودند. آیا چنین شرایطی ایجاب نمیکرد که برای حفظ اسناد مربوط به خلافت و رساندن آن به دست آیندگان، چنین پیش بینی هایی بشود و با مطالب ساده ای آمیخته گردد که کمتر توجه مخالفان سرسخت را جلب کند؟! این افراد چه کسانی بودند؟..مکارم می گوید: «مخالفت صریحی که از طرف بعضی از افراد با نوشتن وصیت نامه از طرف پیامبر به عمل آمد تا آنجا که حتی پیامبر را – العیاذ بالله- متهم به هذیان و گفتن سخنان ناموزون کردند.» به این ترتیب او روشن می سازد که یکی از این افراد مد نظر که مخالفت صریحی داشته است...سیدنا عمر رضی الله عنه است که جماعت شیعه آن بزرگوار را متهم می کنند که گفته است : «رسول خدا هذیان می گوید»
به صراحت می گویم: اگر به زعم آقای مکارم کسانی پیامبر را به هذیان و سخنان ناموزون متهم کردند...بلا شک او ( یعنی مکارم) – العیاذ بالله – پروردگار را به هذیان و سخنان ناموزون و علاوه بر آن، ترس از مخالفان متهم کرده است.
شاید کسی بپرسد او که چنین چیزی نگفته است پس از کجای کلام او چنین برداشتی کرده ای،
می گویم: آری او صراحتا چنیین چیزی نگفته اما مقتضای کلام او چنین است هر چند خود او نیز انکار کند اما آنجا که می گوید: برای محفوظ ماندن یک چیز نفیس و ارزشمند ، آن را با چیزهای ساده ای می آمیزند تا کمتر جلب توجه کند . معنای غیر مستقیم این حرف او این است که بقیه آیه بی ارزش است!
و یا آنجا که می گوید: «آیا چنین شرایطی ایجاب نمیکرد که برای حفظ اسناد مربوط به خلافت و رساندن آن به دست آیندگان ، چنین پیش بینی هایی بشود و با مطالب ساده ای آمیخته گردد که کمتر توجه مخالفان سرسخت را جلب کند؟!»
واضح است که او هذیان و سخنان ناموزون را به الله تعالی نسبت می دهد اگر چه خود او احساسش نکند...و هم چنین به پروردگاری که در همان آیه می فرماید: «فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ»یعنی:«از آنها ( کفار) نترسید از من بترسید» نسبت ترس از مخالفان می دهد.
پس بیهوده نبوده کسانی مانند نوری طبرسی و مجلسی...عقیده به تحریف قرآن داشته اند تا جایی که طبرسی می گوید: در این کتاب( قرآن) بعضی آیات سخیف و ناموزون است...لابد اینان مانند مکارم متوجه آیات ولایت و امامت نشده اند و نهایتا به این نتیجه رسیده اند که مخالفان سرسخت قرآن را تحریف کرده اند!!
- 6359 بازدید
- نسخه چاپی