پاسخ به شبهات جناب قزوینی پیرامون مسئله عزاداری (2)
شماره مقاله:
542 همچنین نمی توانید بگویید که شهادت حسین نقش اساسی در نجات و حفظ اسلام داشته، چون بطور حتم شهادت حضرت خدیجه و بخشش اموالش در پیشرفت اسلام نوپا نیز بسیار مهم و اساسی بوده است و همچنین شهادت حضرت حمزه در جنگ با کفار صدر اسلام نیز مهم بوده است و چنانچه ایشان در حفظ اسلام جانبازی نمی کردند، اصلا اسلامی نمی ماند تا امام حسین بخواهد در کربلا از آن دفاع کند. پس سنت شدن این مسئله موردی بی معناست و در حقیقت بدعت است.
چنانچه بگویید ما از ائمه خود جهت اشک ریختن بخاطر عزای حسین روایت داریم!! باز سخنی بی معنا گفته اید، چون مگر خدیجه و حمزه چه فرقی با حسین دارند که برای حسین اشک ریخته شود، ولی برای آنها نشود؟! اگر این سنت است که باید دستورش از جانب پیامبرصلي الله عليه وسلم بوده باشد و آیا پیامبر فرموده هرساله برای حسین اشک بریزید ولی برای حمزه این کار را نکنید؟! شما که خودتان دائم به اشک ریختن پیامبرصلي الله عليه وسلم برای حمزه اشاره می کنید، خوب آیا این سخنان و عقاید شما متناقض و مسخره نیستند؟!! در ضمن اگر گریه رسول اکرم بخاطر حمزه، سنت بوده است، پس چرا پیامبر در سالهای بعدی این عمل را تکرار نمی کند؟!! و چرا حضرت علی و امام حسن در مدت خلافت خویش این عمل را تکرار نمی کنند؟!! یعنی همچون عزاداری شما برای حسین می بایست بطور سالانه تکرار می شده است.
اینکه می گویید پیامبر صلی الله عليه وسلم وقتی جنازه حمزه را دید گریه کرد، باید گفت که پیامبر صلی الله عليه وسلم وقتی جنازه مثله شده حمزه را دید، قسم خورد که 40 تن از اجساد کفار را مثله کند، ولی بعد گفت که اینکار را نمی کنم. خوب آن گریه کردن پیامبر اكرم نیز در اثر احساسی بشری نبوده است؟(قل انما انا بشر مثلکم، کهف/110) و بنابراین ربطی به سنت شدن آن ندارد. در جریان حادثه بئر معونه که بسیاری از حافظان قرآن و صحابه رسول اکرم شهید می شوند، می بینیم که پیامبر صلی الله عليه وسلم هر روز آن کفار را لعن می کرده است، ولی از این عمل نهی می گردد. جالب است که جناب قزوینی به روایتی اشاره کردند از کتاب صحیح مسلم که اتفاقا همین روایت نیز مخالف با عقاید شماست. در روایت نقل شده که ابراهیم فرزند پیامبر اكرم در 18 ماهگی در گذشت و پیامبر بخاطرش گریه می کرد که عبدالرحمن بن عوف تعجب می کند و می گوید آیا گریه می کنی؟ و پیامبر پاسخ می دهد که رحمت خدا را از دست داده ام و چشم می گرید و قلب می سوزد، ولی زبان بر خلاف رضای خدا چیزی نمی گوید.
در جواب به قزوینی می گویم: که سخن ما نیز همین است، یعنی گریه ای بی اختیار و صبر و تحمل در برابر مصیبت وارد شده، بطوریکه رسول اکرم صلي الله عليه وسلم نیز فرموده که زبان چیزی نمی گوید. خوب آیا شیعیان در مراسم عزاداری حسین چیزی نمی گویند؟!! آیا آخوندها بالای منبرها و مداحان پشت بلندگوها ساکت هستند و چیزی نمی گویند؟!! در ضمن در روایت آمده که عبدالرحمن بن عوف از گریه رسول اکرم تعجب می کند و از او سوال می کند که آیا گریه می کنی؟ خوب همین نشان می دهد که این عمل سنت نبوده است وگرنه صحابه ای چون عبدالرحمن بن عوف تعجب نمی کرد و چنانچه این امر جزء سنت بود، پس پیامبر صلي الله عليه وسلم می بایست سالهای بعدی نیز برای فرزندش ابراهیم گریه می کرده است.
در ضمن عالم طراز اول خودتان جناب محمد باقر مجلسي از حضرت علي روايتمي کند: «وقتي ابراهيم بن رسول الله فوت کرد به من امر فرمود و من (نيز) او راغسل دادم، رسول الله او را کفن نمود و حنوط ماليد و به من فرمود: ای علی او را حمل کن، او را حمل کرده تا به بقيع رساندم و بعد از آن بر آن نماز گذارد… و وقتي پیامبر احوال او را ديد گريه کرد و از پس گريه او مسلمانان گريه کردند تا اينکه صداي(گريه) مردان از صداي زنان بلندتر شد و رسول الله به شديدترين حالت آنها را نهی فرمود و گفت: چشم گريه ميکند و قلب غمگين ميشود و نمي گوئيم پروردگار بر ما خشمی آورد، و همانا ما توسط تو دچار مصيبت مي شويم و همانا ما به اراده تو اندوهگين می شويم».(بحار الأنوار: ۸۲/۱۰۰-۱۰۱)
پس باید به جناب قزوینی گفت که شما این روایت را نیز مشاهده کنید و فقط دنبال به کرسی نشاندن حرف خود نباشید. جناب قزوینی برای توجیه زدن بر سر و روی خویش به حضرت عایشه اشاره کرد که در رحلت نبی اکرم صلي الله عليه وسلم بر روی خود زده است!!! نمی دانیم این همه نادانی امثال قزوینی را به حساب چه چیزی بگذاریم؟!! عملی از روی احساسی زنانه، برای قزوینی و همه شیعیان، حجت و سنت هرساله شده جهت سینه زنی و زنجیرزنی و بر سر و روی خود کوبیدن!!! همانطور که گفتیم اعمالی که به ندرت و از روی حالات بشری(حتی از خود پیامبر) سر می زده اند، نمی توانند به عنوان سنت تلقی شوند و باید دید که دستور کلی و رفتار و اعمال متواتر و قطعی چه بوده است و اصلا همین عمل ام المومنین عایشه نشان می دهد که تا آن زمان چنین عملی بصورت تکرار دائمی و سنت نبوده است، چون سنت می بایست بطور هر روزه و مستمر بوده باشد، نه اینکه بیایید و مواردی را که در برخی مواقع خاص رخ داده اند گزینش کنید و اگر چنین است پس چرا حضرت عایشه و یا صحابه در سالهای بعدی این عمل را تکرار نمی کرده اند؟!! چرا فقط و تنها در یک لحظه خاص و از روی احساسی بشری انجام داده اند و پس از آن دیگر تمام شده است؟!! اگر سنت بود که می بایست همیشه تکرار می شد. در ضمن احادیث و روایات دیگری نیز(در کتب خودتان) این عمل را نهی کرده اند و چگونه است که چشمان شما آنها را نمی بیند؟!
حدیثی که از طریق امام صادق روایت شده که در آن آمده: زمانی که پیامبر صلي الله عليه وسلم مکه را فتح نمودند با مردان بیعت نمودند. سپس زنان آمدند، ام حکیم میگوید: ای رسول خدا آن امر معروف و پسندیدهای که خداوند به ما دستور داده است که درباره آن از فرمان شما سرپیچی نکنیم کدام است؟ پس گفت: هرگز بر سر و روی خود نزنید و صورت خود را مخراشید، موهای خود را نکشید و گریبان خود را پاره نکنید و لباس سیاه نپوشید(وسائل الشیعه3/275، مستدرک الوسائل2/455، بحارالانوار32/619) و از عمر بن ابی مقداد روایت شده است که شنیدم امام محمد باقر میگوید: آیا میدانید، معنای آیه «ولا يعصينكَ في معروفٍ» چیست؟ عرض کردم: نه. گفت: پیامبر صلي الله عليه وسلم به فاطمه فرمود: «إذا متُّ فلا تخمشي عليَّ وجهاً ولا ترخي عليَّ شَعراً ولا تنادي بالويل والثبور ولا تقيمي عليَّ نائحة»: «هرگاه من از دنیا رفتم صورت خود را نخراش، و موهایت را به خاطر من پریشان نکن و (مرا) با شیون و زاری مخوان (شیون و زاری سر مده) و بر من نوحه و سوگواری مکن.»
این همان معروفی است که خداوند - عزّ وجلّ - فرموده است(الکافی3/403، تهذیب الاحکام2/213، وسائل الشیعه4/384، علل الشرائع2/346) پیامبر صلی الله عليه وسلم زنی را دید که در کنار قبر فرزندش گریه میکرد، او را از این کار نهی کرد و به او دستور داد که صبور باشد و به او فرمود: اجر به همراه تحمل مصیبت اولی و محتملتر است(بحارالانوار2/154، اعلام الدین346، الخصال2/543) جعفر بن محمد از پدرانش ازنبي اکرم صلي الله عليه وسلم در حديث نهي شدگان، روايت مي کند: «همانا او از بوجود آوردن صداي حزين درمصيبت نهي فرمود و نهي فرمود از نوحه سرائي و شنيدن آن و نهی فرمود از زدن صورت(من لايحضره الفقيه: ۴/۳-۴)
و در کتب اهل سنت از جمله صحیح بخاری نیز حدیثی هست که نشان می دهد این امر جزء سنت نبوده و حتی از این عمل نهی شده است، حدیث بدینصورت است: عَنْ أُمِّ عَطِيَّةَ رَضِيَ اللَّه عَنْهَا قَالَتْ: أَخَذَ عَلَيْنَا النَّبِيُّ صلي الله عليه وسلم عِنْدَ الْبَيْعَةِ أَنْ لا نَنُوحَ، فَمَا وَفَتْ مِنَّا امْرَأَةٌ غَيْرَ خَمْسِ نِسْوَةٍ: أُمِّ سُلَيْمٍ وَأُمِّ الْعَلاءِ وَابْنَةِ أَبِي سَبْرَةَ امْرَأَةِ مُعَاذٍ، وَامْرَأَتَيْنِ. أَوِ ابْنَةِ أَبِي سَبْرَةَ وَامْرَأَةِ مُعَاذٍ وَامْرَأَةٍ أُخْرَى. (بخارى:1306) ترجمه: ام عطيه رضي الله عنها مي فرمايد: رسول الله صلي الله عليه وسلم هنگام بيعت، از ما تعهد گرفت كه نوحه خواني نكنيم. اما هيچ كس از ما به اين عهد وفا نكرد، مگر پنج زن: ام سليم، ام علاء و دختر ابو سبره «همسر معاذ» و دو زن ديگر. خوب می بینیم که در سنت و در دستور کلی پیامبر صلي الله عليه وسلم از این عمل نهی شده است و می بینیم که در ابتدای امر عده ای از زنان به آن عمل کرده اند و برخی دیگر نتوانسته اند و مسلما زنان در نگهداری احساسات خود ضعیفتر از مردان هستند و عمل یکی از ایشان، آن هم در همان لحظه رحلت شوهرش، نمی تواند سنت کلی شود برای همه مسلمین، که هر ساله به خیابانها بریزند و بخاطر مصیبتی که در 1400 سال پیش رخ داده است، بر سر و مغز خود بکوبند.
و در کتب اهل سنت از جمله صحیح بخاری نیز حدیثی هست که نشان می دهد این امر جزء سنت نبوده و حتی از این عمل نهی شده است، حدیث بدینصورت است: عَنْ أُمِّ عَطِيَّةَ رَضِيَ اللَّه عَنْهَا قَالَتْ: أَخَذَ عَلَيْنَا النَّبِيُّ صلي الله عليه وسلم عِنْدَ الْبَيْعَةِ أَنْ لا نَنُوحَ، فَمَا وَفَتْ مِنَّا امْرَأَةٌ غَيْرَ خَمْسِ نِسْوَةٍ: أُمِّ سُلَيْمٍ وَأُمِّ الْعَلاءِ وَابْنَةِ أَبِي سَبْرَةَ امْرَأَةِ مُعَاذٍ، وَامْرَأَتَيْنِ. أَوِ ابْنَةِ أَبِي سَبْرَةَ وَامْرَأَةِ مُعَاذٍ وَامْرَأَةٍ أُخْرَى. (بخارى:1306) ترجمه: ام عطيه رضي الله عنها مي فرمايد: رسول الله صلي الله عليه وسلم هنگام بيعت، از ما تعهد گرفت كه نوحه خواني نكنيم. اما هيچ كس از ما به اين عهد وفا نكرد، مگر پنج زن: ام سليم، ام علاء و دختر ابو سبره «همسر معاذ» و دو زن ديگر. خوب می بینیم که در سنت و در دستور کلی پیامبر صلي الله عليه وسلم از این عمل نهی شده است و می بینیم که در ابتدای امر عده ای از زنان به آن عمل کرده اند و برخی دیگر نتوانسته اند و مسلما زنان در نگهداری احساسات خود ضعیفتر از مردان هستند و عمل یکی از ایشان، آن هم در همان لحظه رحلت شوهرش، نمی تواند سنت کلی شود برای همه مسلمین، که هر ساله به خیابانها بریزند و بخاطر مصیبتی که در 1400 سال پیش رخ داده است، بر سر و مغز خود بکوبند.
در ضمن شما که عایشه را دوستدار پیامبر صلي الله عليه وسلم و اهل بیت نمی دانید، پس چطور در اینجا عایشه بخاطر رحلت پیامبر صلي الله عليه وسلم ناراحت شده و بر روی خویش زده است؟!! جالب است که جناب قزوینی در همین برنامه در رد قمه زنی می گفت که اگر تعدادی از مراجع ما در گذشته به این امر فتوا داده اند، این فتوای ایشان در زمان و شرایطی خاص بوده است(یعنی باید شرایط همان موقع را بررسی کرد و در نظر داشت) در جواب به قزوینی می گویم: آفرین و صدآفرین بر شما!! خوب سخن ما نیز همین است که احادیث دلخواهی را که شما از کتب اهل سنت گزینش می کنید به همین شکل هستند و در شرایط و زمانی خاص بوده اند، مانند همان گریه پیامبر صلي الله عليه وسلم بخاطر مشاهده جسد مثله شده حمزه و یا بخاطر مرگ فرزندش ابراهیم و یا عمل عایشه در هنگام رحلت نبی اکرم صلي الله عليه وسلم ، خوب اینها نیز همگی در شرایط و زمانی خاص رخ داده اند و باید این شرایط را در نظر گرفت نه اینکه همچون احمقان یک روایت را به نفع خود بیرون کشید و آنرا در بوق و کرنا کرد و طبق آن یک بدعت را نزد مردم سنت جلوه داد تا بیشتر گمراه شوند.
در ضمن جناب قزوینی که می گوید فتاوای مراجع قبلی پیرامون قمه زنی در شرایطی خاص و برای همان موقع بوده است، باید گفت پس چرا شما مرتب به برخی از حکمهای حکومتی و نظرات حضرت عمر ایراد می گیرید و آنها را بدعت می دانید؟!! خوب آنها نیز در شرایطی خاص و در همان زمان صادر شده اند. جناب قزوینی به شبکه های ماهواره ای مخالف خودشان ایراد داشت که چرا در مسئله قمه زنی تنها نظر مراجع موافق با این عمل را نشان می دهند و چنانچه شما مرد هستید چرا سخن مراجع مخالف با این مسئله را نشان نمی دهید؟!
[1]
[1]
باز باید به جناب قزوینی بگویم: آفرین و صدآفرین!!![2] سخن ما نیز همین است که چرا شما تنها احادیث باب میل خودتان را ذکر می کنید؟!! چرا تنها چند خطای صحابه را در بوق و کرنا می کنید و آن همه آیات و احادیث در مدح ایشان را به روی مبارک خود نمی آورید؟!! چرا این همه حدیث پیرامون نهی از نوحه خوانی را در کتب شیعه و سنی نمی بینید و تنها به مواردی خاص می چسبید؟!! یا مسائل دیگری که دائم به آن اشاره می کنید، همچون مواردی در حکومت حضرت عمر که به زعم شما بدعت بوده اند و در حقیقت حکمی حکومتی بوده اند و در زمان و شرایطی خاص صادر شده اند، نه اینکه بدعت بوده باشند و موارد متعدد دیگری که مراجع رافضی در ذکر آنها رعایت هیچ چیز را نمی کنند. ما از این مراجع می پرسیم که چطور مرجع شیعیان جهان جناب خمینی می تواند 3 سال متوالی حج خانه خدا را ممنوع کند؟!! و چطور هم اکنون دستور تخریب مساجد اهل سنت در ایران داده می شوند و اهل سنت در شهرهای بزرگی چون تهران و اصفهان اجازه ساخت مسجد را ندارند؟!! لابد اینها حکم حکومتی هستند و بدعت نیستند؟!!
ببری مال مسلمان و چو مالت ببرند بانگ و فریاد برآری که مسلمانی نیست!!
.......... ادامه دارد
[1] فراموش نکنید مخالفت امثال قزوینی با مسئله قمه زنی تنها تحت الفاظی چون این عمل جایز نیست بیان می شوند و صریحا آنرا حرام نمی کنند، چون این علمای نابغه در دور شدن از خرافات خود، بسیار محتاط عمل می کنند تا مبادا کمی به صراط مستقیم و مسیر هدایت نزدیک شوند. باید به موحدین عزیز بگویم که اینها هنوز بر سر مواردی چون قمه زنی دچار شک و شبهه هستند و هنوز وحشت دارند که آنرا صریحا حرام کنند و تنها در شرایط و زمان فعلی( و نه همه شرایط و همه زمانها) آنرا تنها جایز نمی دانند. خوب وقتی عمق فاجعه و عمق حماقت تا این حد است، چه انتظاری است که عقاید دیگرشان چون امامت و عصمت و علم غیب و امام زمان را کنار بگذارند؟!! آری مصیبت این است، نه کربلا و عاشورا
[2] البته جناب قزوینی سخنان رسوا کننده بسیاری می زند و یک نفر را می خواهد تا همه آنها را جمع نموده و بصورت کتابی حجیم به مردم ارائه دهد و ما تنها به برخی از سخنان وی اشاره می کنیم، مثلا در مورخ9/10/1389 ساعت22 در شبکه ولایت برنامه ای داشتند و با استناد به سخن یکی از علمای اهل سنت می گفتند که چنانچه حتی یکی از سادات زناکار و شرابخوار می بود ما تنها می بایست عمل او را دشمن بداریم نه خود او را و دشمنی با سادات جایز نیست!! در پاسخ به جناب قزوینی می گویم: پس لطفا تنها عمل او را شلاق بزنید و نه خود او را، چون دشمنی با ایشان جایز نیست و تنها باید عمل ایشان را بد و ناپسند دانست نه خود ایشان را، پس مبادا به خودش شلاق بزنید!!!(یا در برنامه ای دیگر که بحث پیرامون آیه6 سوره احزاب بود به اشتباه گفت: آیه 6 سوره مائده!! البته این اشتباه در گفتن نام سوره در برابر بدعتها و خرافات و گمراهی ایشان بی اهمیت است و هر کس از چنین اشتباهاتی می کند)
- 6130 بازدید
- نسخه چاپی