پاسخ به شبهات تحریف قرآن در کتب اهل سنت (قسمت دوم)

شماره مقاله: 
551
نویسنده: 
مجاهد دین

مقدمه: مدعیان تشیع معروف به روافض اساسا قرآن فعلی را تحریف شده میدانند و روآیات و اقوال وارد شده در این موضوع را اینقدر زیاد است که انکار آن را برابر با انکار امامت میدانند و حتی برای اثبات تحریف قرآن تالیفاتی هم داشته اند از جمله فصل الخطاب فی اثبات تحریف کتاب رب الارباب شیخ طبرسی!!!

شیعیان وقتی دیدند که جوابی برای تحریف قرآن در اقوال و رویات وارده در کتبشان ندارند مجبور شدند تا با توسل به روآیات ضعیف یا آیات نسخ شده بگویند که قرآن در نزد اهل سنت نیز تحریف شده است. اما اهل سنت به اجماع هر کسی را که مدعی تحریف قرآن باشد تکفیر میکند حال چه شیعه مذهب باشد چه سنی مذهب.

روافض میگویند:

برخی از نکات اساسی پیرامون مصحف عایشه چنین است:
 
آیه 238 سوره بقره:
1. ابویونس – برده ی آزاد شده ی او بوده- که می گوید: او فرمان داد كه مصحفى برايش بنويسم، ولى چون به آيه «حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ» (2: 238) رسيدم او را خبر كنم. من هم چنين كردم. در آنجا فرمود: «و صلوة العصر» را نيز بدان آيه بيفزايم‏ . مسلم: مساجد 207، ترمذى: تفسير آيه 29 سوره بقره، احمد 6: 73، 178؛ همچنین المصاحف، ابن ابی داوود، باب مصحف عائشه زوج النبی (ص)، ص 284، ح 197
2.196 - حدثنا عبد الله حدثنا عبد الله بن إسحاق الناقد، وأبو عبد الرحمن الأذرمي قالا: حدثنا يزيد قال: أخبرنا حماد، عن هشام، عن أبيه قال: كان مكتوبا في مصحف عائشة: ( حافظوا على الصلوات والصلاة الوسطى وصلاة العصر )المصاحف، ابن ابی داوود، باب مصحف عائشه زوج النبی (ص)، ص 283، ح 196 . در مصحف عایشه نوشته شده بود: بر نمازها مراقبت نمایید و صلاه وسطی و صلاه عصر که نشان می دهد او آیه را اینگونه تلاوت می کرده است.


پاسخ:
رافضی خود معترف است و میگوید« پس از آن، حضرت کتاب الهی را که به دستور رسول خدا جمع شده بود به مسجد بردند و در حضور مردم به همه اعلام نمودند که این کتاب قرآن است به همان نحوی که جبرئیل برای پیامبر نازل نمود. که در آن شأن نزول آیات و برخی از قرائن دیگر آیات که کمک به فهم آیات هم می نمود موجود بود و کامل ترین مجموعه ای بود که علاوه بر آیات سایر مسائل مرتبط با آیات را نیز شامل می شد.»
طبق سخن روافض مصحف علی علاوه بر 114 سوره، پر بوده از شان نزولات و توضیحات و تفسیرات که همراه کلام خداوند یکجا جمع شده است و چه بسا به مرور زمان و به خاطر همراهی کلام خدا با کلام علی سبب تحریف اصل کلام خدا شود.

اما اینکه در مصحف عایشه رضی الله عنها )صلوة الوسطی( آمده است همان توضیحات و تفسیرات برای فهم بیشتر آیات بوده است. چون در آن زمان کتابی مستقل برای تفسیر قرآن وجود نداشته و همراه مصحف هایشان توضیحات آیات را نیز مینوشتند اما روافض اینطور استناد میکنند که آن نوشته ها تحریف قرآن است. هرگاه چنین مواردی یافت شود باید حسن ظن به آنها داشت چون آنها به پیامبر خدا دروغ نمی بندند و این روافض خود باید تکلیف قرآن را مشخص کنند چرا که این قرآن توسط اصحاب پیامبر که به زعم شیعه مرتد شده اند جمع آوری شده است پس چطور میتوانند به این قرآن اعتماد کنند؟ و اگر معتقد به تحریف قرآن نیستند پس چطور چنین شبهاتی را مطرح میکنند؟ اما جدا از این بحث حقیقتا آیه ی مذکور یعنی" حافظوا على الصلوات والصلاة الوسطى وصلاة العصر "به همین شکل نازل شده است که سپس نسخ شد به " حافظوا على الصلوات والصلاة الوسطى"
و اگر شبهه پرداز کمی دقت میکرد طبق آدرسی که داده است در صحیح مسلم، درست حدیث بعدی ان به همین موضوع پرداخته است

حدّثنا إِسْحَقُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ الْحَنْظَلِيّ. أَخْبَرَنَا يَحْيَىَ بْنُ آدَمَ. حَدّثَنَا الْفُضَيْلُ بْنُ مَرْزُوقٍ عَنْ شَقِيقِ بْنِ عُقْبَةَ، عَنِ الْبَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ، قَالَ: نَزَلَتْ هَذِهِ الاَيَةُ: حَافِظُوا عَلَى الصّلَوَاتِ وَصَلاَةِ الْعَصْرِ. فَقرآناهَا مَا شَاءَ الله. ثُمّ نَسَخَهَا الله. فَنَزَلَتْ: {حَافِظُوا عَلَى الصّلَوَاتِ وَالصّلاَةِ الْوُسْطَىَ}.یعنی: براء بن عازب گفت نازل شد آیه (حَافِظُوا عَلَى الصّلَوَاتِ وَصَلاَةِ الْعَصْرِ ) و خواندیم آن طور که خدا میخواست سپس خداوند آن را نسخ کرد و نازل کرد

آیه (حَافِظُوا عَلَى الصّلَوَاتِ وَالصّلاَةِ الْوُسْطَىَ)
عجیب این است که رافضی میگوید که این یعنی تحریف قرآن!!! این قوم نادان به هیچ وجه متوجه نمیشوند. اگر کسی به نسخ آیه ای خبر نداشته باشد و بگوید که من همینطور از پیامبر شنیده ام او راست گفته است ولی اگر آن آیه نسخ شده باشد و او همچنان در مصحفش نوشته باشد به این معنی نیست که قرآن را تحریف کرده است. همه چیز را همگان دانند. مصحف عثمان رضی الله عنه به همین خاطر نوشته شد تا جلوی چنین خطا ها و اشتباهاتی در مصحف ها را بگیرد. ای کاش نیتتان پاک بود و کمی منصف عمل میکردید. البته کمی هم تفکر میکردید بد نبود!!، وقتی از مسلم سند میدهید یا به آن استناد نکنید یا حد اقلش آن باب را کامل مطالعه کنید.
رافضی ادامه میدهد و مینوسید:

آیه 56 سوره احزاب
4. 203 - حدثنا عبد الله حدثنا محمد بن معمر، حدثنا أبو عاصم، عن ابن جريج قال: أخبرني ابن أبي حميد قال: أخبرتني حميدة قالت: أوصت لنا عائشة رضي الله عنها بمتاعها، فكان في مصحفها: ( إن الله وملائكته يصلون على النبي والذين يصلون الصفوف الأول ) المصاحف، ابن ابی داوود، باب مصحف عائشه زوج النبی (ص) ص 290، ح 203
در این آیه از سوره احزاب نیز نشان می دهد عایشه «و الذين یصلون الصفوف الاول» را بعد از «على النبى» در آيه افزوده است.


پاسخ:
ام المومنین عایشه رضی الله عنها و الذين یصلون الصفوف الاول را به قرآن نیفزوده است و این تهمت رافضی به مادر مومنان است و یکجوری نوشته است که انگار عمدا آن را اضافه کرده است. و چندین بار توضیح دادم که قرآن ناسخ و منسوخ دارد و اینکه اگر ایه ی نسخ شده ای در مصحفی آمده باشد نیت و قصد آن شخص به تحریف قرآن نبوده بلکه آنچه که میدانسته را نوشته است. پس این نیز منسوخ شده است برای اینکه در مصحف عثمان وجود ندارد و در اتقان نیز این روایت در بین آیات نسخ شده ذکر شده است.


شبهه ی بعدی رافضی:
آیه رضاع کبیر (شیر دادن به فرد بزرگ سال جهت مَحرم شدن)
5. 3670 - حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ يَحْيَى قَالَ قَرَأْتُ عَلَى مَالِكٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِى بَكْرٍ عَنْ عَمْرَةَ عَنْ عَائِشَةَ أَنَّهَا قَالَتْ كَانَ فِيمَا أُنْزِلَ مِنَ الْقرآن عَشْرُ رَضَعَاتٍ مَعْلُومَاتٍ يُحَرِّمْنَ. ثُمَّ نُسِخْنَ بِخَمْسٍ مَعْلُومَاتٍ فَتُوُفِّىَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- وَهُنَّ فِيمَا يُقْرَأُ مِنَ الْقرآن
.  صحيح مسلم؛ ج 4، ص 167 و دارمى؛ ج 2، ص 157 و ابو داود؛ ج 1، ص 224.
عايشه می گوید در قرآن آيه‏ اى بوده است كه مقدار شيرخوارگى را كه موجب حرمت (رضعات محرّمة) مى‏شود تعيين مى‏كرد؛ ولى موقع اشتغال به دفن پيغمبر گوسفندى، وارد اتاق وى شده است و صفحاتى را كه مشتمل بر آيه رضعات بود جويده و خورده است! آن آيه ابتدا چنين بود: «عشر رضعات يحرّمن» ولى‏ بعدا با آيه «خمس رضعات يحرّمن» نسخ شد. عايشه گويد: موقع وفات پيغمبر  اين دو آيه، جزء آيات قرآن تلاوت مى‏گرديد.


پاسخ:
اینجا روافض جاهل عمدا و با نیت فاسدشان معنی حدیث را اشتباه نوشته اند و در ترجمه نوشته اند که " موقع اشتغال به دفن پيغمبر  صلى الله عليه و سلم گوسفندى، وارد اتاق وى شده است و صفحاتى را كه مشتمل بر آيه رضعات بود جويده و خورده است!"!!!
باید واقعا از این ایت الله ها سوال کرد که در کجای روایت مسلم آمده که گوسفند امد در اتاق و صفحات را خورد؟؟؟ و همچنین باید پرسید که در کجای روایت صحیح مسلم آیه ی رضاع کبیر نازل و سپس نسخ شده باشد وجود دارد؟؟؟

در صحیح مسلم نسخ شدن آیه ی ده بار شیر دادن به پنج بار شیر دادن آمده است. و سپس حکم پنج بار شیر دادن باقی ماند و تلاوت آیه نیز از قرآن نسخ شد. اما به علت نزدیک بودن زمان فوت نبی با نسخ شدن تلاوت آیه ی پنج بار شیر دادن، بعضی از مردم هنوز اطلاعی به نسخ آن نداشتند و به همین خاطر فکر میکردند که آن آیه هنوز از قرآن است و آن را تلاوت میکردند. اما بعدا مشکل ناسخ و منسوخات در مصحف عثمان رضی الله عنه حل شد.
و علمای بزرگ امامیه من جمله شیخ الطائفه ابو جعفر طوسی در تبیان جلد 1 صفحه 15 در تعریف انواع نسخ در قرآن به این موضوع اشاره میکند
و الثاني - ما نسخ لفظهدون حكمة، كآية الرجم فان وجوب الرجم على المحصنة لا خلاف فيه،والآية التي كانت متضمنة له منسوخة بلا خلاف وهي قوله: (والشيخوالشيخة إذا زنيا  ارجموهما البته، فانهما قضيا الشهوة جزاء بماكسبا نكالا من الله والله عزيز حكيم) الثالث - ما نسخ لفظه وحكمه،وذلك نحو ما رواه المخالفون من عائشة: أنه كان فيما أنزل الله أنعشر رضعات تحرمن، ونسخ ذلك بخمس عشرة فنسخت التلاوة

یعنی: نوع دوم نسخ،نسخ لفظ آیه بدون از بین رفتن حکم آن مانند آیه ی رجم که خلافی در آن نیست... نوع سوم نسخ، نسخ لفظ و حکم آیه است. چنانکه مخالفین(اهل سنت) از عائشه رضی الله عنها روایت کرده اند که خداوند آیه ی ده بار شیر دادن باعث رضاعت میشود را نازل کرد و این نسخ شد به پنج بار شیر دادن سپس تلاوت آن نیز نسخ شد.

رافضی ادامه میدهد:
6. اخرج ابن ماجة عن عائشة قالت: لقد نزلت آية الرجم و رضاعة الكبير عشرا و لقد كانت فى صحيفة تحت سريرى فلما مات رسول اللّه و تشاغلنا بموته دخل الداجن فأكلها  تأويل مختلف الحديث: ص 310 و مسند احمد: ج 6، ص 269
ابن ماجه آورده است كه عايشه گفت: آيه رجم و آيه رضاعه نازل شد. و در قرآنى كه در زير تخت من بود نوشته شده بود ولى وقتى پيامبر (ص) رحلت فرمود ما مشغول او بوديم كه حيوانات آنرا پيدا كرده و خوردند.
پاسخ: این روایت باطل است به خاطر محمد بن اسحاق که مشهور به تدلیس است. و شبهه پرداز، حدیث مسلم را با رجال ان آورده است اما حدیث دیگری را بدون سلسله رجال ذکر کرده و بدون بررسی سند به آن استناد کرده است
در مسند احمد آمده است:
 
26316- حَدَّثَنَا يَعْقُوبُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي عَنِ ابْنِ إِسْحَاقَ قَالَ حَدَّثَنِي عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَبِي بَكْرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَمْرِو بْنِ حَزْمٍ عَنْ عَمْرَةَ بِنْتِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَائِشَةَ زَوْجِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَتْ لَقَدْ أُنْزِلَتْ آيَةُ الرَّجْمِ وَرَضَعَاتُ الْكَبِيرِ عَشْرًا فَكَانَتْ فِي وَرَقَةٍ تَحْتَ سَرِيرٍ فِي بَيْتِي فَلَمَّا اشْتَكَى رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ تَشَاغَلْنَا بِأَمْرِهِ وَدَخَلَتْ دُوَيْبَةٌ لَنَا فَأَكَلَتْهَا
اما سند این روایت به خاطر محمد بن اسحاق ضعیف است.
محمد بن اسحاق صاحب کتاب مغازی و اهل علم کتابش را ستوده اند. بعضی از علما او را قوی و بعضی ضعیف در حدیث دانسته اند. محمد بن اسحاق روآیات منکری دارد.
ابن حجر عسقلانی در کتاب تعريف اهل التقديس بمراتب الموصوفين بالتدليس درباره ی محمد بن اسحاق مینویسد: محمد بن إسحاق بن يسار المطلبي المدني صاحب المغازي صدوق مشهور بالتدليس عن الضعفاء والمجهولين وعن شر منهم وصفه بذلك أحمد والدارقطني وغيرهما. ج1/ص51
رتبته عند ابن حجر: صدوق يدلس، و رمى بالتشيع و القدر
رتبته عند الذهبي: الإمام كان صدوقا من بحور العلم، و له غرائب فى سعة ما روى تستنكر، و اختلف فى الاحتجاج به، و حديثه حسن و قد صححه جماعةوابن اسحاق حجة في المغازي إذا أسند وله مناكير وعجائب
 و قال النسائى: ليس بالقوى .

و قال إبراهيم بن يعقوب الجوزجانى: محمد بن إسحاق، الناس يشتهون حديثه و كان يرمى بغير نوع من البدع .
و قال: يعقوب بن شيبة: سمعت محمد بن عبد الله بن نمير و ذكر ابن إسحاق فقال: إذا حدث عن من سمع منه من المعروفين فهو حسن الحديث صدوق، و إنما أتى من أنه يحدث عن المجهولين أحاديث باطلة .
و قال حنبل بن إسحاق: سمعت أبا عبد الله يقول: ابن إسحاق ليس بحجة .
 و قال أبو الحسن الميمونى: سمعت يحيى بن معين يقول: محمد بن إسحاق ضعيف .
در سند حدیث مسلم راوی محمد بن اسحاق وجود ندارد و جمله ی ورود داجن و خوردن صحیفه ای که آیه بر ان نوشته شده بود وجود ندارد و همین دلالت بر خطای ابن اسحاق در این حدیث است.
پس این روایت باطل است چنانچه امام الجورقانی در کتاب الاباطیل و المناکر این روایت را آورده است.

قال الجورقاني في كتابه "الأباطيل والمناكير" حديث 541هذا حديث باطل. تفرَّد به محمد بن إسحاق، وهو ضعيف الحديث. وفي إسناد هذا الحديث بعض الاضطراب

شبهه ی دیگر روافض:
سوره انبیاء آیه 98
7.قرائتی که عایشه داشته است از آیه  (إِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّم‏) در انتهای آیه حطب جهنم می خوانده استتفسیر قرطبی، ذیل آیه 98 انبیاء


پاسخ:
اگر به تفسیر قرطبی استناد میکنید کامل استناد کنید.پس به همان آدرسی که داده اید میرویم و ببینید چه نوشته است، قرطبی میگوید:
وقال ابن عباس أيضا: { حَصَبُ جَهَنَّمَ } بمعنى: شجر جهنم. وفي رواية قال: { حَصَبُ جَهَنَّمَ } يعني: حطب جهنم، بالزنجية. وقال مجاهد، وعكرمة، وقتادة: حطبها. وهي كذلك في قراءة علي و عائشة -رضي الله عنهما.
یعنی در قرائت علی و عائشه اینطور بود.
پس اگر میگوید در قراءت علی رضی الله عنه چنین وجود نداشته و این روایت را قبول نداریم پس تهمت تحریف قرآن به عایشه رضی الله عنها نیز بر طرف میشود و اگر روایت را قبول دارید پس هر آنچه که برای عایشه رضی اله عنها ثابت میکنید برای علی رضی الله عنه نیز ثابت میشود.
اما ما اهل سنت و جماعت نسبت به همه ی آنها حسن ظن داریم و آنها را متهم به تحریف قرآن نمیکنیم.

شبهه ی دیگر روافض:
سوره احزاب
8. كذا قالت عائشة على ما اخرجه ابو عبيد فى الفضائل و ابن الانبارى و و ابن مردويه عنها: «كانت سورة الاحزاب تقرأ فى زمان النبى (ص) مائتى آية فلما كتب عثمان المصاحف لم يقدر منها الاعلى ما هو الان» الاتقان: ج 2، ص 25، و الدر المنثور: ج 5، ص 180
و همچنين ابو عبيد در الفضائل و ابن الانبارى و ابن مردويه آورده‏ اند كه عائشه گفت سوره احزاب در زمان رسول خدا (ص) دويست آيه خوانده مى‏شد ولى وقتى عثمان به كتابت قرآن اقدام كرد بجز به آياتى كه فعلا هست‏، دسترسی پیدا نکرد.
پاسخ: بدون شک تحریف در کلام خداوند غیر ممکن است و خداوند خود وعده ی حفظ قرآن از تحریف را داده است:‏ (إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ‌ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ)‏]حجر:9[ و اهل سنت و جماعت به اجماع کتاب خدا را مصون از تحریف میداند و هرکس معتقد به تحریف قرآن باشد را کافر میداند و روافض برای اثبات تهمت تحریف قرآن به اهل سنت از روآیات باطل یا نسخ آیات سوء استفاده میکنند. و بدون شک این روایت هم درباره ی نسخ شدن آیات سوره ی احزاب است .
و سیوطی رحمه الله میگوید: والمقصود في " فلما كتب عثمان المصاحف لم نقدر منها إلا ماهو آلان " أي عندما جمع عثمان رضي الله عنه الناس على مصحف واحد لم يكتب منسوخ التلاوة وبالطبع كانت سورة الاحزاب أطول مع الآيات المنسوخة وحين حذفت منها الآيات قصرت السورة وهي موجودة الآن وهي متواترة بتواتر القرآن .الاتقان ج2 ص718 .
یعنی زمانی که عثمان رضی الله عنه قرآن را جمع آوری کرد منسوخات را در مصحف وارد نکرد و سوره ی احزاب با آیات نسخ شده طولانی بود و زمانی که آیاتی که از ان نسخ شده بود را از ان حذف کرد تعداد آیات به همین اندازه ای رسید که الآن در مصحف وجود دارد.
و شیخ طبرسی در تفسیر آیه 106 سوره ی بقره به نسخ شدن حکم و تلاوت آیات سوره ی احزاب اشاره میکند:
 
وثالثها: أن يكون معنى التأخير أن ينزل القرآن، فيعمل به ويتلى، ثم يؤخر بعد ذلك بأن ينسخ، فيرفع تلاوته البتة، ويمحى فلا تنسأ، ولا يعمل بتأويله، مثل ما روي عن زر بن حبيش أن أبيا قال له: كم تقرؤون الأحزاب ؟ قال بضعا وسبعين آية. قال: قد قرأتها ونحن مع رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم أطول من سورة البقرة. مجمع البیان فی تفسیر القرآن ج 1 /ص341

همچنین شیخ طوسی نیز در شرح ایه 106 سوره ی بقره انواع نسخ را توضیح میدهد و بعد از ذکر مصحلت نسخ «وذلك أن سبيل النسخ سبيل سائر ما تعبد الله تعالى به، وشرعه على حسب ما يعلم من المصلحة فيه فإذا زال الوقت الذي تكون المصلحة مقرونة به، زال بزواله»

به تعریف چند نمونه از انواع نسخ میپردازد و می گوید «وقد جاءت اخبار متظافرة بانه كانت اشياء في القرآن نسخت تلاوتها فمنها ما روي عن ابي موسى انهم كانوا يقرؤون لو ان لابن آدم واديين من مال لا بتغى اليهماثالث، لا يملا جوف ابن آدم إلا الترابويتوب الله على من تاب. ثمرفع. ومنها الشيخ والشيخة وهي مشهورة ...  ومنها ما حكي: أن سورة الاحزاب كانت تعادل سورة البقرة - في الطول - وغير ذلك من الاخبار المشهورة بين اهل النقل.» التبیان ج1/ص 394 التبيان في تفسير القرآن تأليف شيخ الطائفة أبي جعفر احمد بن الحسن الطوسي 385 - 460 ه‍. تحقيق وتصحيح أحمد حبيب قصير العاملي

یعنی اخبار زیادی که همدیگر را تقویت میکنند مبنی بر اینکه چیزهایی در قرآن تلاوتشان نسخ شده است و یکی از انها  آن است که از ابو موسی روایت شده است... و یکی دیگر از انها رجم زنا کار زن و مرد متاهل... و یکی دیگر از انها ان است که سوره ی احزاب در طولانی بودنش با بقره برابر بود و غیر از اینها از اخبار مشهور که بین اهل نقل وجود دارد
"
شبهه دیگر رافضی:
سوره مومنون آیه 60
10. 23963- حَدَّثَنَا يَزِيدُ أَخْبَرَنَا صَخْرُ بْنُ جُوَيْرِيَةَ عَنْ إِسْمَاعِيلَ عَنْ أَبِي خَلَفٍ أَنَّهُ دَخَلَ مَعَ عُبَيْدِ بْنِ عُمَيْرٍ عَلَى عَائِشَةَ فَسَأَلَهَا عُبَيْدُ بْنُ عُمَيْرٍ كَيْفَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقْرَأُ هَذِهِ الْآيَةَ الَّذِينَ يَأْتُونَ مَا أَتَوْا أَوْ يُؤْتُونَ مَا أَتَوْا فَقَالَتْ أَيُّهُمَا أَحَبُّ إِلَيْكَ فَقَالَ وَاللَّهِ لَأَحَدُهُمَا أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ كَذَا وَكَذَا قَالَتْ أَيَّتُهُمَا قَالَ الَّذِينَ يَأْتُونَ مَا أَتَوْا فَقَالَتْ أَشْهَدُ لَكَذَلِكَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقْرَؤُهَا وَكَذَاكَ أُنْزِلَتْ وَلَكِنَّ الْهِجَاءَ حُرِّفَ  (20)
در این روایت فردی از عائشه سوال می پرسد که آیه مربوطه را به نحو دیگری قرائت می کند و او نیز حرف او را تایید می کند و قسم می خورد که پیامبر نیز همینگونه قرائت می نمودند اما تغییر داده شد و او می گوید «الذین یأتون ما اتوا».


پاسخ:
در این روایت نیز اسماعیلبن مسلم المکی وجود دارد و ضعیف است. اینجا به بررسی این شخص میپردازیم
قال المزي في تهذيب الكمال
إسماعيل بن مسلم المكى، أبو إسحاق البصرى، مولى جدير، من الأزد
رتبته عند ابن حجر: فقيه ضعيف الحديث
رتبته عند الذهبي: ضعفوه و تركه النسائى
قال أحمد بن حنبل: إسماعيل بن مسلم المكى منكر الحديث
و قال إبراهيم بن يعقوب السعدى: إسماعيل بن مسلم واهى ( الحديث ) جدا
و قال أبو زرعة: هو بصرى سكن مكة، ضعيف الحديث .
و قال النسائى: إسماعيل بن مسلم يروى عن الزهرى، متروك الحديث .
و قال فى موضع آخر: ليس بثقة .
پس این روایتی که رافضی به آن استناد کرده تا تحریف قرآن را به ام المومنین عایشه رضی الله عنها نسبت بدهند باطل است.
 
مدعیان تشیع خود قرآن را تحریف شده میدانند و در جاهای دیگر به تفصیل به آن پرداخته شده است، روافض اینبار سعی کردند که تهمت تحریف قرآن را با توسل به زور و دروغ و تلبیس و افترا به اهل سنت نسبت دهند ولی چنین چیزی غیر ممکن است
ما اهل سنت به صراحت هرکسی که معتقد به تحریف قرآن باشد را کافر میدانیم و مدعیان تشیع در اینجا چند راه برایشان باقی نمی ماند
1. یا علمایشان مانند کلینی،نعمت الله جزایری، علی بن ابراهیم قمی، محمد باقر مجلسی، طبرسی،کاشانی، شیخ مفید و ... را به صراحتا تکفیر کنند تا بدانیم که واقعا ایشان معتقد به تحریف قرآن نیستند و مخالف آن علمای مرتد میباشند.
2.    یا اینکه نیت و هدفشان شیطانی و خدمت به ابن سباء و همکاری با یهود و نصاری برای اثبات تحریف قرآن میباشد که در این حالت نیز اگر معتقد به تحریف قرآن بودند کافر خواهند شد
3.    یا اینکه تقیه میکنند و خود را پشت نقاب اسلام مخفی کرده اند و با نام اسلام هر نوع حرفی را میزنند
4.    یا اینکه اعتراف به دروغ های خود کنند و دست از جنآیات علیه قرآن بردارند، چون کم از آنها ندیدیم که قرآن ها را سوزاندند و نابود کردند. و تاریخ جنآیاتشان را ثبت کرده است.
 
والصلاه و السلام علی رسول الله و علی اله و صحبه و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
                                                                                                                         
                                                                                                                    با تشکر