بیست و هشت تفاوت یزید با نظام جمهوری اسلامی
شماره مقاله:
552 شبی یزید به خواب مقام معظم رهبری آمد و جایگاه ایشان و سایر مداحان و روحانیون و حزب اللهی ها در جهنم را با انگشت اشاره نشان داد. مقام عظمای ولایت، نگاهی از سر ترس به آن مکان هولناک انداخته دستی به محاسن کشیده و متعجبانه از یزید پرسید: چگونه است که جایگاه تو ای یزید در طبقه اول دوزخ است و جایگاه ما زیر طبقه هفتم قرار گرفته؟ یزید پاسخ داد: گر چه می دانم وقتی بیدار شدی، خواب خود را توطئه آمریکا دانسته و سخنان مرا منکر خواهی شد، ولی به هر حال برای اتمام حجت، پاسخ تو را می دهم:
1- من هیچگاه خودم را جانشین و نماینده خدا بر روی کره زمین معرفی نکردم، بلکه با بیعت عمومی به خلافت رسیدم.
2- من هیچگاه ادعای دین داری و دین مداری نداشتم و هیچگاه زیر پوشش دین پنهان نشدم و درون و بیرون من دقیقا یکسان بود. من منافق نبودم. هر چه بودم خودم بود. عیاش و خوشگذرانی از خدا بی خبر.
3- من هیچگاه در طی سه سال حکومت خودم مردم را در کوچه و خیابان مقابل هم قرار ندادم و در امت رسول الله اختلاف و تفرقه نینداختم.
4- من هیچگاه برای مخالفان و دشمنان خودم پاپوش درست نکردم.
5- من بعد از فاجعه کربلا از رفتار ابن زیاد اعلام برائت کردم و او را لعنت نمودم. بر خلاف شما که در تمام عمر ننگین خود، حتی یک بار هم از اشتباهات وحشتناک خودتان، عذرخواهی نکردید.
6- من به بزرگترین و خطرناک ترین مخالفان خودم یعنی امام سجاد و حضرت زینب اجازه دادم هم در مسجد و هم در قصر خودم بر علیه من و حکومتم سخنرانی و اعتراض کنند، ولی تو بر خلاف صریح قانون اساسی تا کنون حتی یک بار هم به مخالفین خودت مجوز تجمع و تظاهرات قانونی ندادی.
7- من اندکی از بیت المال مسلمین را خرج خودم کردم ولی تو شخصیت ملتی را به لجن کشیدی و آزادگی امتی را نابود ساختی. من کمی خراب کردم، تو کاملا نابود کردی.
8- من هیچگاه در امور داخلی سایر ملل دخالت نکردم و به سایر کشورها تروریست و سلاح صادر نکردم و باعث کشتار و خونریزی در سایر کشورها نشدم.
9- من نه تنها اموال کسی را به ناحق مصادره نکردم بلکه دو برابر اموالی که از خاندان حسین غارت شده بود را به آنها پس دادم.
10- من اجازه برگزاری مراسم عزاداری برای امام حسین را دادم، ولی تو چنین اجازه ای را برای (منتظری و شوهر خواهر موسوی و ندا و ستار بهشتی و... ) ندادی.
11-مردم شام در زمان حکومت من در اوج رفاه مادی و امنیت کامل بودند.
12-من در غذای مخالفان خودم سم و زهر نمی ریختم و آنها را علنی مجازات می کردم بدون ترس
13-من هیچگاه در امور شخصی مردم خودم دخالت و فضولی نکردم.(شیوه پوشش و نامگذاری فرزندان و...)
14-من هیچگاه در صدد تحمیق مردم با استفاده از ابزارهای مذهبی نبودم.
15-در طول حکومت من از اطراف و اکناف جهان، بازرگانان و طلا و کالا بود که به داخل کشور سرازیر می شد بر خلاف شما که تمام ذخایر کشورتان را بر باد فنا دادید.
16-در زمان حکومت من، مسلمان ها در تمام دنیا دارای ابهت و شخصیت و احترام بودند و نام مسلمان در همه جا زبانزد بود. بر خلاف تو که مایه شرمساری و سرافکندگی مردم خودت در جهان شده ای.
17-من در جوانی مُردم بر خلاف شماها که آن چنان سگ جان هستید. هر چه کردم نیز به خاطر جوانی و نادانی در محیط صحرا بود، ولی شما که ادعای دین و دانش و حوزه و اجتهاد و قرآن و اهل بیت داشتی، در سنین پختگی و کمال، چرا چنین کردی؟
18-من تا حسین دست به شمشیر نبرد با او کاری نداشتم و به صرف عقیده و حتی سخنرانی در صحرای عرفات او را مجازات نکردم و نکشتم.
19-عاملان من، چندین شب در صحرای کربلا با حسین مذاکره کردند بلکه او را متقاعد به بیعت با من کنند، ولی شما همیشه دست رد بر سینه هر نوع مذاکره ای می زنید.
20-در حکومت من و پدرم، انسان آزاده ای تربیت شد و پرورش یافت به نام حربن یزید ریاحی که حتی با اینکه من در جهنم هستم مایه افتخار من هم هست، ولی خروجی حکومت تو چه بود؟ جز عده ای اوباش و کوتوله های سیاسی و اشباه الرجالی که شورای نگهبان خود تو حتی نمی تواند یک رییس جمهور درست و حسابی برای خود تو از داخل آنها بیرون بکشد.
21-من هیچگاه با اشک و زاری و آه و ناله - مانند زنان - سعی در جلب حمایت مردم نداشتم.
22-من دارای شبکه ای از مداحان چاپلوس نبودم تا به نام دین برای من تبلیغ کنند.
23-من هیچگاه فرافکنی نکردم و همیشه شخص ابن زیاد را عامل قتل حسین می دانستم.
24-سپاه من با کشورهای مشرک می جنگید و سپاه و حکومت تو فقط با کشورهای مشرک در ارتباط است ( چین و روسیه و کوبا و کره شمالی و.. )
25-من هیچگاه به دنبال آن نبودم که تمام ملت مانند من فکر کنند و بی چون و چرا دنباله رو من باشند.
26-من فقط آخرت مردمم را به باد دادم، تو هم دنیای مردمت را به باد دادی و هم آخرت آنها را.
27-متاسفانه در طی سه سال حکومت من، حتی یکی از اطرافیان من به من نصیحت و پندی نداد بر خلاف تو که هر روز، دهها نامه ی پند آمیز از دوست و دشمن می رسد و تو خودت را به خواب زده ای
28-و در آخر: من، مخالفین را با خودم بد کردم نه با دین و خدا و اسلام. اکنون آقای خامنه ای تو خودت قضاوت کن آیا به من ظلم نشده که مرا به دوزخ انداخته اند؟
در این لحظه آقا که اندکی، حساسیت اوضاع را درک کرده بود با التماس از یزید پرسید:آیا راه نجات و چاره ای برای من وجود دارد و آیا خداوند توبه مرا قبول می کند؟یزید با نیشخندی گفت: خداوند آن قدر مهربان است که توبه گناهکار تر از تو را هم قبول می کند، ولی من بسیار بعید می دانم تو تغییر روش بدهی، چون هم سن تو خیلی بالا رفته و هم انحراف تو خیلی عمیق شده. با اینهمه اگر می توانی کاری بکنی بکن، که اوضاعت خیلی خراب است. من با دیدن تو امیدوار شدم و فکر می کنم در قیامت خداوند مرا ببخشد!و آنگاه ندایی آمد که: آقای خامنه ای اینکه تو نمی توانی به هیچکس اعتماد کنی این است که خود تو غیر قابل اعتمادی.اینکه همه را دشمن می بینی این است که خودت در پی دشمنی هستی.اینکه همیشه به بن بست می خوری این است که خودت بسته فکر می کنی.اینکه تمام دنیا را زشت و کثیف و سراسر توطئه علیه خودت می دانی این است که خودت زشت و کثیف و سراسر به دنبال توطئه ای. و اینکه همه را تمامیت خواه و زورگو می بینی این است که خودت، تمامیت خواه و زورگو هستی.
- 5654 بازدید
- نسخه چاپی