سلسله شيعه و اركان ايمان (6)
ايمان به روز قيامت.
بسم الله والحمد لله والصلاة والسلام على رسول الله وعلى آله وصحبه وسلم.
هر انسان مسلمان ايمان دارد كه مالك و فرمانرواى دنيا و آخرت خداوند متعال است. او است كه در فرداي قيامت انسانها را مورد محاسبه قرار خواهد داد و نيكوكاران را پاداش و گنهكاران را به عقاب اعمال خود خواهد رساند. آيات بسياري در قرآن مجيد بيانگر اين مسأله است كه در روز قيامت تمام انسانها از پيامبران گرفته تا ساير افراد بشر همگي از عظمت و كبرياي خالق خود هراسان و بيمناك خواهند بود. بعنوان مثال خداوند متعال در سوره عبس مي فرمايند:
﴿يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ * وَأُمِّهِ وَأَبِيهِ * وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِيهِ * لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ﴾. [عبس / 34 و35 و36 و37].
«همان روزيكه انسان از برادر و مادر و پدر و همسر و فرزندان خود گريزان و فراري خواهد بود. در آن روز هر كس چنان گرفتار و مشغول شأن خود است كه به كمك و مساعدت ديگري نتواند پرداخت».
پس از ذكر آنچه كه هر انسان مسلمان در مورد روز قيامت به آن ايمان دارد بياييد ببينيم در رواياتي كه دجالان سعي كرده اند با حيله و نيرنگ آنها را به اهل بيت رسول الله (صلى الله عليه وسلم) نسبت دهند، در مورد آنچه در روز قيامت رخ مي دهد چه گفته شده است؟
در رواياتي كه دجالان در كتابهاي سرشار از كذب و دروغ خود روايت كرده اند، در فرداي قيامت مردم همگي تحت حكم و فرمان ائمه خواهند بود و آنها هستند كه خلائق را مورد محاسبه قرار خواهند داد. در يكي از اين روايات دروغين گفته شده: «در روز قيامت منبري بر پا خواهد شد. سپس مردي در حاليكه فرشته اي در طرف راست او و فرشته ديگري در طرف چپ او قرار دارد، بر بالاي اين منبر مي رود. آنگاه فرشته اي كه در طرف راست قرار دارد فرياد بر مي آورد: اي خلائق! اين علي بن ابي طالب، مالك و فرمانرواي بهشت است و هر كه را خواهد در آن جاي مي دهد. سپس فرشته اي كه در طرف چپ قرار دارد فرياد بر مي آورد: اي خلائق! اين علي بن ابي طالب مالك و فرمانرواي جهنم است و هر كه را خواهد به درون آن مي افكند»[1].
حر عاملي در اين رابطه مي گويد: «ايمان به اينكه در روز قيامت تمام خلائق را ائمه مورد محاسبه قرار خواهند داد يكي از اصول ايمان به ائمه مي باشد»[2].
آيا براي اثبات بطلان اينگونه روايات و اعتقادات هيچ احتياجي به نقد و بررسي وجود دارد؟ آيا شناعت آنها بزرگترين دليل براي اثبات دروغين بودن آنها نيست؟ آيا كسي پيدا نشده از اين دجالان دروغپرداز بپرسد اگر قرار باشد تمام اين امور را ائمه انجام دهند و فرمانراوي بهشت و جهنم آنها باشند، پس خداوند متعال در فرداي قيامت چكاره خواهد بود؟ براستي كه حتي ابولهب و ابوجهل نيز به اين درجه از كفر و الحاد نرسيده بودند. دجلكاران نه تنها خداوند متعال را از برخي از اعمال ويژه خود خلع كرده اند بلكه حتي عرش را نيز از ايشان گرفته اند. دجالان در پايان يكي از روايات كه در مورد روز قيامت سخن مي راند از زبان ائمه گفته اند: «... آنگاه ما بر عرش خداوند مي نشينيم»[3].
و در روايات دروغين ديگري كه دجالان آنها را نقل كرده اند گفته شده است اولين مسأله اي كه در مورد آن از مرده سؤال مي شود حب اهل بيت مي باشد[4].
و اگر مرده به يكي از ائمه ايمان نداشته باشد، او را با گرزي خواهند زد كه از شدت آن، قبر او تا روز قيامت بر افروخته از آتش خواهد شد[5].
ابن بابويه مي گويد: «بايستي ايمان داشت كه اگر به خاطر ائمه نمي بود هرگز خداوند متعال زمين و آسمان و بهشت و جهنم را نمي آفريد و هرگز آدم و حوا و فرشتگان و ساير مخلوقات را خلق نمي كرد»[6].
در روايتي از روايات دروغين گفته شده: «خداوند بهشت را از نور حسين آفريده است»[7]. و در روايت جعلي ديگري گفته شده: «بهشت قسمتي از مهريه فاطمه بوده است»[8]. معلوم نيست چگونه بهشتي كه قسمتي از مهريه فاطمه -رضي الله عنها- بوده مي تواند از نور فرزند ايشان خلق شده باشد!!
در يكي از روايات كتاب اصول كافي براي بي تمايل كردن شيعيان نسبت به فراگيري قرآن مجيد اينگونه پنداشته شده كه براي شيعيان پس از مرگ در قبرهايشان كلاس آموزش قرآن مجيد تأسيس مي گردد!!!
در اين روايت حفص مي گويد: «شنيدم موسي بن جعفر (عليه السلام) مي فرمايند: آيا انسان، زنده ماندن را دوست دارد؟ من در جواب گفتم: بله. ايشان پرسيدند: چرا؟ من گفتم: براي خواندن (قل هو الله احد) ايشان براي مدتي سكوت اختيار كردند. سپس فرمودند: اي حفص! بر تواست كه بداني هر كدام از پيروان و شيعيان ما كه فوت كند و قرآن خواندن بلد نباشد، در قبر به او ياد خواهند داد چگونه قرآن را تلاوت كند. چون خداوند متعال دوست دارد جايگاه و مقام آنها را در بهشت فزوني بخشد. و مقام و جايگاه شخص در بهشت به تعداد آياتي كه او بلد باشد بستگي دارد»[9].
شكي نيست هدف حقيقي از جعل چنين رواياتي از بين بردن همت مسلمانان براي تعليم و تعلم قرآن مجيد و دلخوش كردن آنها به اينگونه سخنان بي پايه و اساس مي باشد. بايستي از آقاي كليني كه اين روايت دروغين را در كتاب خود نقل كرده پرسيده مي شد فرا گرفتن قرآن مجيد كه راهنماي بشر براي چگونه زيستن است، پس از مردن چه فايده اي براي انسان مي تواند در بر داشته باشد؟
در مورد حشر خلائق در روز قيامت نيز روايات عجيب و غريبي در مصادر و مراجع موثق و معتبر شيعه! به چشم مي خورند. در اين روايات دروغين گفته مي شود برخي از شيعيان از بيم و هراس روز قيامت و همچنين از عبور از پل صراط در امان هستند. چون آنها مستقيماً از قبرهايشان وارد بهشت مي شوند. اين گروه از شيعيان شهروندان شهر قم مي باشند! در يكي از اين روايات دروغين گفته مي شود: «ساكنان قم در قبرهاي خود مورد محاسبه قرار گرفته و از آنجا وارد بهشت مي شوند»[10]. و همچنين مي گويند: يكي از دروازه هاي بهشت به ساكنان شهر قم اختصاص داده شده است. در اين رابطه مي پندارند ابو حسن رضا حسن رضا گفته است: «بهشت هشت دروازه دارد كه يكي از آنها مخصوص ساكنان قم مي باشد»[11].
عباس قمي يكي از مشايخ شيعه مي گويد: «در مدح و ستايش قم و ساكنان آن روايات زيادي از ائمه اهل بيت روايت شده و گفته شده درى از دروازه هاى بهشت بسوي آن گشوده شده است»[12].
و يكي ديگر از مشايخ معاصر شيعه كه در دروغگويي مهارت و جرأت بيشتري داشته مي گويد: «امام رضا (عليه السلام) فرموده اند: بهشت هشت دروازه دارد كه سه دروازه از آنها مخصوص ساكنين شهر قم مي باشند»[13].
اگر چه اين روايات دروغين از لحاظ شرعي پشيزي ارزش ندارند اما مي توانند بيانگر ميزان جسارت دجالان در به بازي گرفتن مسلمانان باشند. آنها هر كه را خواسته اند بهشتي گردانيده اند و با هر كس دشمني داشته اند او را در دركات جهنم جاي داده اند. دجالان در برخي از روايات خويش در مورد ساكنان حرمين يعني مكه و مدينه گفته اند: «اهل مكه آشكارا به خداوند كفر مي ورزند، و اهل مدينه هفتاد بار از اهل مكه بدتر و خبيث تر هستند»[14].
و در روايت ديگري تمام اهل سنت و جماعت را حيوان دانسته اند. در اين روايت از قول ابوجعفر محمد باقر -رحمت الله عليه- گفته شده: « ... اگر حجابي كه بر چشمان شيعيان قرار داده شده كنار زده مي شود، آنها مخالفان خود را به شكل سگ و خوك و ميمون خواهند ديد...» [15].
________________________________________
[1] - بحار الانوار 39/200 (چاپ سابق الذكر). بصائر الدرجات ص 122 (چاپ سابق الذكر).
[2] - الفصول المهمه في اصول الائمه ص 171 (چاپ سابق الذكر).
[3] - تفسير العياشي 2/312، البرهان للبحراني 2/439، بحار الانوار للمجلسي 3/302.
[4] - بحار الانوار 27/79 (چاپ سابق الذكر)، عيون اخبار الرضا لابن بابويه ص 222 ط. ايران 1318 هـ.
[5] -اعتقادات للمجلسي ص 95 مطبوع في حاشيه الاعتقادات للصدوق.
[6] -الاعتقادات للمجلسي ص 106-107 (چاپ سابق الذكر).
[7] - المعالم الزلفي ص 249 (چاپ سابق الذكر). نزهه الابرار و منار الانضار في خلق الجنه و النار لهاشم البحراني ص 395 ط: ايران 1288 هـ.
[8] -المعالم الزلفي لهاشم البحراني ص 317-319-350 (چاپ سابق الذكر).
[9] -اصول الكافي 2/606 (چاپ سابق الذكر). المعالم الزلفي لهاشم البحراني ص 133 (چاپ سابق الذكر).
[10] - بحار الانوار 60/218 (چاپ سابق الذكر). الكني و الالقاب لعباس القمي 3/71 مطبعه العرفان، صيدا.
[11] - بحار الانوار 60/215(چاپ سابق الذكر). سفينه البحار لعباس القمي 1/446 مؤسسه الوفاء ، بيروت
[12] - الكني و الالقاب لعباس القمي 3/7 (چاپ سابق الذكر).
[13] - احسن الوديعه لمحمد مهدي الكاظمي ص 313-314.
[14] - اصول الكافي للكليني 2/410 (چاپ سابق الذكر).
[15] - بحار الانوار للمجلسي 27/30 (چاپ سابق الذكر).
- 7688 بازدید
- نسخه چاپی
دیدگاه ها
واقع بین باشیم
با سلام
خوبه خودمون درمورد مطالبی که تو سایت قرار می دهیم دقت کنیم . ببینید در فقه علوم مختلفی وجوددارد تا حدیث صحیح را از غیر صحیح مشخص کند . مثلا تنها به عنوان مثال یکی را مطرح می کنم ان هم منبع سیزدهمین کتابی است که معرفی کردید این کتاب در شیعه از هیچ اعتباری برخوردار نیست واز ان هیچگونه حدیثی برداشت نمیشود . برای به تحلیل کشاندن بحث به اطلاع دوستان برسانم شیعه چند تا کتاب رادارای ارزش بالایی می داند اول نهج البلاغه دوم صحیفه سجادیه سوم اصول کافی و چهارم بحارالانوار ( دربحار خود علامه مجلسی درمواردی ذکر کرده است که حدیث یا روایت وارده دارای حدیث صددرصد صحیح نیست و می فرماید که بهتر است در هر جایی بیان نگردد .) درادامه می توان به تفسیر های قرانی المیزان و نمونه اشاره داشت . اگر بیانی داریم باید دارای اعتباری بالا باشد نه از یک کتابی که معلوم نیست نویسنده از کجا مطلب رابیان می کند . ( راستی بگم قرآن کریم را نام نبردم چون قرآن جای خاص ومهم و اصلی خود راهمیشه دارد .)