شبهه تروریستی بودن دین اسلام از شبهات مهمی است که متاسفانه در ذهن برخی مردم به شدت جای گرفته است، مخصوصا سیاستمداران غربی جهت رسیدن به اهداف خود، این موضوع را در ذهن مردم خویش هر روز تکرار می کنند که مسلمین خون ریز و آدمکش و تروریست هستند و اینها از آموزه های دین ایشان است!!! حتی در ذهن برخی از مسلمانان نیز چنین شبهاتی وجود دارد و می بینیم که می پرسند: آیا پیامبرصلي الله عليه وسلم نعوذبالله خونریز یا تروریست بوده است؟! و آیا این درست است که پیامبر اسلام دستور ترور کعب ابن اشرف را که یک شاعر و سخنور یهودی بود به دلیل اینکه او اشعاری بر ضد پیامبر خوانده بود را داد؟ و همچنین می گویند که پیامبر اسماء بنت مروان و سلام ابن ابی حقیق رو هم ترور کردند، آیا اینها درست است؟
در پاسخ باید گفت: اولا بسیاری از این روایات جزء اخبار واحد و یا ضعیف هستند و به همین دلیل نمی توان به آنها استناد جست و شخصیت پیامبرصلي الله عليه وسلم و کل دین اسلام و یک و نیم میلیارد مسلمان را با آنها زیر سوال برد. (به خصوص با توجه به اینکه اولین نوشته های مکتوب، متعلق به 2 قرن پس از هجرت می باشند)
در ادامه نیز برخی از اسناد این روایات را بررسی می کنیم. لازم به تذکر است که چنین اقدامات تروریستی از سوی کفار و دشمنان اسلام صورت می گرفته است، همچون جریان ليله المبيت که بسیار مشهور و معتبر است و از همه قبايل قريش اشخاصی برای ترور پيامبرصلي الله عليه وسلم گرد هم می آیند، خوب آیا پیامبر تروریست بوده یا کفار مکه؟ در ثانی یکی از ارکان اساسی اسلام پس از قرآن، سنت می باشد(سنت یعنی روش پیامبر اسلام و مخصوصا چیزی که زیاد تکرار می شده است) یعنی اینکه اگر پیامبر اسلام مرتکب عملی شدند آن عمل برای اصحاب و یاران ایشان می تواند سرمشق و الگو باشد.
خوب ما می دانیم که(طبق برخی از روایات) بیعت حضرت علی با حضرت ابوبکر چند روزی به طول انجامید، اگر این روش پیامبر اسلام سنت بود، پس چرا حضرت ابوبکر فرمان ترور حضرت علی را ندادند؟(یا اینکه اگر علی خود را بر حق می دانست چرا ابوبکر را ترور نکرد؟) یا اینکه معاویه و حضرت علی دست به ترور یکدیگر نزدند؟ حتی اولین ترور خلیفه، یعنی شهادت حضرت عمر نیز توسط یک غیر مسلمان صورت می گیرد. به هر حال حتی اگر این موارد صحت نیز داشته باشد، شما فقط یک قطعه از ماجرا را شنیده اید و کل جریان را در بافت فرهنگی اجتماعی مردم آن زمان باید مطالعه کنید. مثلا از سال دوم استقرار پيامبرصلي الله عليه وسلم در مدينه، در رفتار و گفتار يهود در خصوص پيامبر اسلام و مسلمین و تعهدات مندرج در پيمان نامه، تغييرات قابل توجهى مشاهده مى شود.
اين اقدام ها با طعن بر پيامبرصلي الله عليه وسلم به ويژه پس از پيروزى مسلمانان در غزوه بدر از سوى بنى قينقاع (قوى ترين طائفه يهود در مدينه) آشكار می شود. از دلايل عدم رعايت پيمان از سوى يهود مى توان به همكارى ايشان با منافقان به سركردگى عبداللّه بن ابى در تضعيف مسلمانان و ارتباط با سران قريش مكه از جمله سفر كعب بن الاشرف به مكه و توافق با سران مشرك قريش در زمينه سازى براى حمله ايشان به مدينه را نام برد.
یکی از نویسندگان غربی می گوید خطرناک ترین اسلحه کلمه می باشد. نیروی کلمه به راستی ویرانگر است. قدرت شعر در ذهن اعراب که جای خود دارد. چه بسا این شاعران با استفاده از نیروی عظیم شعر، در صدد فتنه انگیزی و ایجاد فساد و آشوب و خونریزی و جنگ افروزی(یا اهانت به همسران پیامبر اسلام) بوده اند و تذکرات پیامبرصلي الله عليه وسلم را نادیده می گرفته اند. به هر حال در آمریکا نیز(که مهد آزادی است) هیچکس حق ندارد مثلا در سینما به دروغ فریاد بکشد: آتش آتش و اگر کسی چنین کند و مردم بترسند و هنگام فرار زیر دست و پا له شوند پدر آن شخص دروغگو را در می آورند و او نمی تواند بگوید من از آزادی بیان استفاده کردم و اینکه: شما حق ندارید مرا به صرف گفتن یک کلمه مجازات کنید . . . .
آری حتی هم اینک نیز در هر کشوری اگر کسی سخنی بگوید که به خاطر سخن او آشوب و خونریزی و نا امنی ایجاد شود آن شخص را می کشند. و اما بررسی سند برخی از روایات که دستور به قتل اشخاصی را می دهند. سند حديث نقل شده از تاريخ طبرى در خصوص كعب بن الاشرف چنين است:(… وحدثنا ابن حميد قال حدثنا سلمه عن محمد ابن اسحاق عن عبداللّه المغيث بن ابى برده: من لى بابن الاشرف…)در اين سند ابن حميد مجهول است و نام وى در كتب رجالى از جمله رجال خويى و رجال قهپايى نيامده است. سلمه و ابن اسحاق نيز هر دو مجهول اند. عبداللّه بن مغيث بن ابى برده نيز مجهول است.
سند حديث نقل شده از تاريخ طبرى در خصوص ابورافع سلام بن ابى الحقيق نيز چنين است:(فحدثنا هارون بن اسحاق همدانى، قال حدثنامصعب بن المقدام قال حدثنى اسرائيل، قال حدثنا ابواسحاق عن البراء قال: …)در اين سند نيز همان اشكالات سابق در سندهاى قبلى موجود است، يعنى هارون بن اسحاق همدانى، مصعب بن المقدام، اسرائيل و ابواسحاق همگى مجهول اند. البته براء ميان سه نفر مشترك است و هر سه از اصحاب رسول خدا و ثقه هستند، زيرا كه براء بن عازب الانصارى الخزرجى از اصفياست، براء بن مالك انصارى در ركاب پيامبر به شهادت رسيد و براء بن معرور از نقباست(خويى، ج 4, ص 184 ـ 189) به هر حال بخاطر مجهول بودن اکثر راويان، سند مذکور ضعيف مى باشد. سند مربوط به قتل اسماء بنت مروان نيز به نقل از واقدى(واقدى، ج1 ص 174 ـ 175)معتبر نیست، زيرا راويان آن مجهول اند. در اين خصوص واقدى نقل كرده است: (حدثنى عبداللّه بن حارث، عن ابيه، ان… ) در حالى كه، هم عبداللّه بن حارث ميان ده نفر مشترك است و هم پدر او حارث نيز فاقد كنيه بوده و مجهول است(خويى، ج 10, ص 152 ـ 154)