سیر حرکت ناجمهوری نا اسلامی!

شماره مقاله: 
589
نویسنده: 
علیرضا حسینی

چند روز پیش از روی اتفاق کتابی به دست نویسنده این سطور افتاد که باعث کمال تعجب شد .  کتاب متعلق به سال 1359 از یک نفر شیعه انقلابی که در نقد و رد مکتب ماتریالیسم و کمونیسم نوشته شده بود! البته اینها تعجب آور نبود بلکه برای من آنچه باعث شگفتی بی نهایت شد آن بود که هر آنچه آن نویسنده در آن سالها در خصوص مکتب شرک آمیز ماتریالیسم و کمونیسم گفته بود ما هم اینک در نظام نامقدس ناجمهوری نا اسلامی مشاهده می کنیم و این است راز و رمز مبارزه جبهه حق علیه باطل ! و اینکه یک مکتب و یک تفکر نمی تواند در درازای زمان ما بین حق و باطل قرار بگیرد و به ناچار به سمت یکی از این دو جبهه فرو می غلطد! همانگونه که این نظام شیطانی در عمل نیز وابسته به بلوک کشاورهای کمونیست و بی خدا شده است. برای اینکه خوانندگان محترم سخنان مرا حمل بر تعصب نکنند من عینا قطعاتی از این کتاب را برای شما می نویسم و قضاوت را به عهده عقل و شعور خود شما قرار می دهم. نام کتاب: رابطه جهان بینی. نام نویسنده: سید محمود عظیمی. انتشار 1359 نهضت زنان مسلمان دفتر 121. تهران خ جمهوری اسلامی کوچه سیدهاشم شماره 14

1-    . . . اما مساله مهمتر آنکه عقاید و افکار در راه انحرافی در حرکت شده اند به طوریکه هرکس عقیده ای داشت در زمان کنونی ضد آنرا دارا می باشد و این تشنجی که در افکار مردم بروز نموده خسارت بیشتری از تزلزل نظام اجتماعی دارد، زیرا اگر مردم طریق تکاملی خویش را می شناختند قادر بودند دست جنایتکاران را کوتاه کرده و اجتماع خود را بر اساس عدل استوار سازند اما زمانی که فکر صحیح وجود نداشته باشد چگونه می توان از آن استفاده مثبت و سازنده کرد. از فکر غلط ( شما بخوانید ولایت ! ) نظام غلط وجود می گیرد و به قول معروف از کوزه همان برون تراود که در اوست. از عقل سالم انتظار نظام صحیح و اجتماع سالم را می توان داشت. ولی از فکر و عقل ناسالم هیچگاه جامعه منظم و عقلانی را نمی توان طلب نمود . . . کشورهای قوی و زورمند ( شما بخوانید ولایت مطلقه فقیه ) این حقیقت را درک کرده اند که تا انسان مصلح و عقائد اصلاحی در میان مردم رواج دارد به کار گرفتن و بهره کشی از آن جامعه ممکن نخواهد بود به همین خاطر اول در صدد نابودی افکار و عقائد پاک مردم شدند و فساد و بدآموزی و فرهنگ غلط را در میان آنها استوار کردند و عقل آن جامعه را غارت کرده سپس منابع مادی و ثروت طبیعی آنها را به تاراج بردند . ( ص4 و 5 )

2-   
جهان بینی در مکتب مسیحیت به این صورت است که شخص هرگونه گناهی بکند مطمئن است که محاکمه نخواهد شد زیرا عیسی (ع) به خاطر آزادی و گناهکاری آنها کشته شده است در اینجا شناخت درباره خدا و معاد وجود دارد اما یک مساله باعث شده جنایت و خیانت در آنها رواج یابد و آن اینکه خون عیسی آنها را برای هرگونه عملی آزاد کرده است (شما بخوانید خون حسین و شفاعت ائمه و وساطت آنها خوارج حزب اللهی شیعه را برای هر عملی آزاد گذاشته !) ص 13 و 14
3-    . . . در حالیکه اگر کمونیسم منطقی است (شما بخوانید ولایت فقیه) چرا نباید با مردم صحبت کرد و آنها را متقاعد کنند که به مکتب کمونیسم معتقد گردند پس منطقی نیست که مبارزه جای بحث را بگیرد می دانیم که مبارزه کردن با مردم با منطق زور پیشروی نخواهد داشت بلکه مکتب، مبارزه را به پسروی وا می دارد زیرا پیشرفت هنگامی امکان پذیر است که حرف انسان با منطق و عقل سالم مطابق داشته باشد . . . بالاخره مکتب مارکسی هم در گورستان تاریخ دفن خواهد شد چنانکه مشابهان این مکتب آمدند و رفتند ! (چه پیش بینی جالبی!) . . . ولی مکتب کمونیسم سنگ کارگر را به سینه می زند در حالیکه هیچ کارگری حق انتقاد از دولت را ندارد ! . . . این مکتب نیرنگ و فریب است که باید به مردم تحمیل شود . ص 42

  4
. . . بد نیست به گفتار موسسین مکتب کمونیسم نظری بیندازیم :
-    اصلاحات نشانه ضعف است ! ! ! ( آیا دقیقا به یاد مقاله های شب نامه کیهان نمی افتید ؟ )
-    دموکراسی ، دهشت بار تر از مونارشی و اریستوکراسی است !
-    آزادی سیاسی چیزی جز آزادی دروغین نیست، این آزادی بدتر از برده داری یعنی از بد هم بدتر است !
-  . . . بعد از به دست گرفتن حکومت ، باید به طور قطع دست به ترور زد !
-  . . . اگر مردم روسیه را حتی برای یک روز آزاد بگذارند انقلابی خواهند کرد بزرگتر از انقلاب اکتبر روسیه . . . ( ص 73 و 74 و 75 ) ( اگر مردم ایران آزادی دی و بهمن سال 1357 را داشته باشند انقلابی خواهند کرد به مراتب بزرگتر از سقوط 22 بهمن )
اینک بر مردم فهیم ایران و قشر روشنکفر جای هیچ شکی نیست که نظام فرعونی و شیطانی ولایت فقیه طی سالهای گذشته به شدت با پنجه انداختن بر روی صدا و سیما و آموزش و پرورش و سایر رسانه ها سعی در تحمیق هر چه بیشتر مردم در راستای اهداف زیر داشته است :

- 
اینکه حساب رهبر و ولی فقیه از بدنه حکومت جداست و هر کثافتکاری که داخل این نظام شیطانی انجام می گیرد کاری به رهبری ندارد و ایشان هم دلشان از این وقایع خون است ! ( که با کمال تاسف حکومت در تحمیق عوام در این رابطه تا حدود زیادی موفق شده ) پس این وظیفه مصلحان و عالمان است که حسین وار چهره یزیدی ولایت فقیه را برای مردم روشن کرده و برای آنها توضیح دهند که ریشه واقعی علت تمامی فسادها: دیکتاتوری و سانسور و خفقان ولایت فقیه است ولاغیر.

-  
بر پایی مراسمات متعدد عزاداری به مناسبتهای مختلف توسط مزدوران سپاه و بسیج و اطلاعات در محلات و سطح شهر و کشاندن قشر جوان به این مجالس و ایجاد رابطه مذهبی و الهی بین حکومت و ولایت فقیه با خدا و دین و بخشیدن نوعی تقدس کاذب به چهره ی نفاق و کفر و فرعونیت. یعنی سیاست کثیف و استبدادی آقایان را در پوشش دین پنهان کنند. که با کمال تاسف در این زمینه نیز تا حدود زیادی موفق شده اند و این نیست جز به خاطر اهمال مصلحان و اندیشمندان و علمایی که 1400 سال دم از حسین و مبارزه با ظلم زدند و اینک که زمان عمل فرا رسیده به گوشه خانه خزیده اند . . .

-
با اینهمه چون خداوند وعده پیروزی حق بر باطل را داده من در اینجا با صدای بلند و با اطمینان اعلام می کنم این حکومت سیاه شیطانی دیر یا زود به زباله دان تاریخ خواهد پیوست و داغ ننگ آن بر چهره مذهبیون و علمای تشیع صفوی تا ابد خواهند ماند . انشاء الله . . . و قل جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا . . .