تناقض های بزرگ در مذهب آقایان..!

شماره مقاله: 
598
نویسنده: 
علیرضا حسینی

پیشاپیش از خواننده محترم خواهش می كنم ابتدا پرده های تعصب را از قلب خود برداشته تا جملات زیر به مغز او راه پیدا كند:

1-  آقایان برای به بندگی كشیدن شیعیان ، مرتب تكرار می كنند كه انسان به تنهایی و با عقل خودش نمی تواند راه درست را تشخیص دهد و قرآن و اسلام را بفهمد و بهترین راه برای درك قرآن و اسلام: ائمه شیعه هستند و چون این بزرگواران در قید حیات نیستند و فقط احادیث آنها باقی است، وظیفه هدایت شما به دست آخوندها و مداحان اهل بیت است كه به وسیله این احادیث، شما را هدایت كنند! حالا روش آقایان چیست؟
روش این است كه در میان احادیث و وقایع تاریخی می گردند و آنچه در تایید خرافات خودشان است را انتخاب و گزینش كرده (كه در میان سند راویان این احادیث، اکثرا نام غلات و دروغگویان وجود دارد) و با تكرار و بزرگ نمایی شبانه روزی، مجموعه این احادیث دروغ گزینشی را به جای دین به خورد شما می دهند! خوب، سئوال اول ما در اینجا این است: اگر تقلید كردن كار خوبی است پس چرا شما به سنی ها و سلفی ها و یا مسیحیان ایراد می گیرید؟ آنها هم مثل شما از مفتی ها و آخوندهای خودشان تقلید می كنند!
 
2- ممكن است بگویند كه ما تقلید در اصول دین را قبول نداریم و هر كسی باید خودش جداگانه و شخصا در اصول اساسی دین تحقیق كند. خوب چه حرف قشنگ و خوبی، ولی تناقض بزرگ در اینجاست: چرا اگر كسی در كشور آزاد شما!‌!‌!‌ رفت و خودش تحقیق كرد و به نتایجی غیر از نتایج خرافی شما رسید، او می شود : مرتد و وهابی و سنی و التقاطی و شبهه گر و منحرف؟ آری این است آن تناقض بزرگی كه مثل روز فریاد می كشد : منافق و مشرك و التقاطی و گمراه واقعی، خود شما هستید و پیروان نادان شما!
 
3- و تناقض بزرگ دیگر آن است كه اگر شما در ادعای خود صادق هستید و عقیده دارید كه هر كسی شخصا باید برود و در اصول دین خودش تحقیق كند پس چرا تمامی ابزار تحقیق، توسط حكومت شما سانسور و فیلتر شده است؟
-  نه می شود كتابی چاپ كرد مگر اینكه آن كتاب موافق تحقیقات شما باشد!
-  نه می شود در روزنامه ها مقاله ای نوشت(مانند آقای غروی) مگر اینكه آن مقاله، موافق تحقیقات دروغ و خرافی شما باشد!
-  نه می شود شبكه های ماهواری را دید كه ممنوع است و گرفتار امواج پارازیت! مگر شبكه های ولایت و . . .
-  نه می شود پای سخنرانی كسی نشست كه هر كسی كس بود یا كنج گور خوابیده یا گوشه زندان! یا به خارج از كشور گریخته! مگر اینكه روی منبر دم از ولایت بزند و دعاگوی رهبر باشد و روضه عمر بخواند!
براستی آیا این است دست شما كه خیلی پر است؟ 1400 سال پول خمس خوردید و زنان بدبخت را صیغه كردید، آیا عرضه پاسخگویی به چهار تا سئوال و چهار تا كتاب را ندارید كه اینهمه از حرف حق می ترسید؟
 
4- ممكن است آقایان پاسخ دهند كه آزادی بیان در عرصه رسانه ها مخل نظم عمومی است و اذهان مردم را مشوش می كند و احساسات عمومی را جریحه دار! آخ بمیرم برای شما، چقدر نگران احساسات مردم هستید كه مبادا جریحه دار شود! (ولی جسمشان زیر امواج پارازیت و تشعشات اتمی تجزیه شود اشكالی ندارد!) ولی سئوال و تناقض بعدی اینجاست كه اگر اینقدر احساسات مردم برای شما مهم است چرا عادل نیستید؟(زیرا شرط اساسی حاكم عدالت است) و این امر مهم، ناعادلانه برای اهل سنت بی اهمیت می شود؟
 
5- چرا در تمامی مراسم هفته و ترحیم و چهلم شیعیان و در مساجد و منابر: روضه عمر خوانده می شود و به عزیزترین شخص مورد علاقه اهل سنت توهین می شود؟ چرا زیارت عاشورا(و لعن به خلفا) آزاد است كه در هر كجا و شبانه روز قرائت شود و به در و دیوار مساجد و تكایا نوشته و حتی كاشی كاری شود؟ آیا اینها احساسات اهل سنت ایران را جریحه دار نمی كند؟ به مردم بگویید خس و خاشاك احساسات كسی جریحه دار نمی شود؟ به آقای موسوی كه دست كم 30 میلیون طرفدار دارد شبانه روز می گویید منحرف و سران فتنه، احساسات كسی جریحه دار نمی شود؟ ( و اگر هم می گویید طرفدار ندارند پس چرا از آنها می ترسید . . . آزادشان كنید! )


6- بگذریم، من ابتدا قصد داشتم در اینجا از اهل سنت درخواست كنم كه آنها نیز مانند شیعیان در سالروز شهادت اولین شهید محراب حضرت عمر رضی الله عنه جار و جنجال و آه و زاری راه انداخته و علیه ابولولو مجوسی لعن و نفرین كنند و همینطور در سالروز شهادت حضرت عثمان و علیه ابن سباء نخستین شیعه خاخام یهودی دشنام بگویند و ناله سردهند ولی ناگاه، گویی ندایی الهی در گوشم خواند كه : پس در این صورت فرق میان شما و تشیع صفوی در چیست؟ پس بهتر آن دیدم كه از اهل سنت خواهش كنم كه برای خواهران و برادران شیعه خود، از سیره و روش ائمه سخن بگویند و به آنها بگویند فعلا بی خیال دیگر موارد شوید و بیایید برویم سراغ سیره آن بزرگواران كه میان ما و شما در آن اختلافی نیست و دست در دست هم یقه آخوندها و این حكومت خرافی ظالم را بگیریم و سئوال كنیم: آیا این است عدالت علی كه در سازمانها و ادارات و شركتهای دولتی هزار و یك رقم حقوق و مزایای مختلف و تبعیض آمیز پرداخت می شود؟ و آیا روش علی در برخورد با خوارج و مخالفان در خصوص آزادی بیان این بود؟ آری برای ما یك نمونه فقط یك نمونه مثال بیاورید كه راه و روش شما شبیه آن بزرگواران است! اثبات آتش زدن درب و غصب خلافت و سر بریده حسین و . . . درد كسی را درمان نمی كند، خر خودتان هستید و پیروان گمراه خودتان، شیعه واقعی، دردش عدالت است ‌و آزادی و آزادگی، چیزی كه انصار حزب اللات تحت بندگی و بردگی ولایت مطلقه فقیه، بویی از آن نبرده اند. وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبُونَ ﴿٢٢٧سورة الشعراء.