آيا تشيع نصوص صحيحي برای امامت 12 ائمه دارند؟ (1)
بسم الله الرحمن الرحیم
فرقه تشیع یکی از فرقه هایی است که ادعا می کند که بعد از رسول الله صلی الله علیه وسلم, علی رضی الله عنه، امام است و سپس این امامت در خانواده ایشان در فرزند بزرگ انتقال می یابد و هر یک از امامان به تعیین امام قبلی و با دستور خداوند صورت می گیرد.
آنها معتقدند که اسمهای آنها را خداوند به پیامبر و پیامبر به امام بعدی و ...تا به حال مشخص کردند. دلایل تشیع اثنی عشری«1» برای این ادعا از قرآن و احادیث تشیع و احادیث اهل سنت و دلایل عقلی است.
حال می خواهیم در این مقاله دلایل این فرقه را بررسی کرده و آن را در بوته نقد گذاشته و حقیقت را برای دوستان آشکار سازیم.
اما دلایل قرآنی:
همانطور که می دانید در این زمینه دلایل صریح مبنی بر امامت 12 نفر یا تعیین امام و خلیفه مسلمین در قرآن ذکر نشده است. و این مسأله اتفاق بین اهل سنت و شیعه«2»است. اما دلایل غیر صریح از قرآن که شیعه ادعا می کند آنها عبارتند از:
دلیل اول: یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْكَافِرِینَ ?المائدة: 67?
ترجمه: " اى پیامبر آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است ابلاغ کن و اگر نكنى، رسالت او را انجام نداده اى و خداوند تو را از (خطرات احتمالى) مردم نگاه می دارد، و خداوند جمعیت كافران (لجوج ) را هدایت نمی كند "
علمای تشیع چینین معتقدند که این آیه در مورد علی بن ابیطالب و بیان امامت ایشان نازل شده و رسول مامور به ابلاغ امامت علی بوده است. مطمئنا دلایل شیعه باید روایتهایی که مبنی بر امامت و خلافت علی رضی الله عنه است، باشد. چرا که خود آیه هیچ دلالت مستقیمی نه به خلافت و نه امامت و نه عصمت و نه حتی خود علی بن ابی طالب دارد.
بررسی آیه:
برای اینکه معنی آیه را درست بفهمیم نیاز به این است که بدانیم؛
اولا: " مَا أُنزِلَ " چه بود. یا به عبارتی متن ابلاغیه ای که رسول الله صلی الله علیه وسلم موظف به ابلاغش بوده چیست؟
ثانیا: مخاطبین " بَلِّغْ" ابلاغیه چه کسانی هستند.
برای جواب به سوال اول باید اول معنی " مَا أُنزِلَ " را بدانیم و بعد ببینیم آیا " مَا أُنزِلَ " در جاهای دیگر از قرآن ذکر شده و اگر وارد شده، به چه معنا بوده است.
کلمه " مَا أُنزِلَ " بیش 70 بار در 60 آیه از قرآن ذکر شده که همه در مورد آیاتی است که خداوند بر پیامبرانش فرو فرستاده یا برخی از آنها در مورد نزول باران است. برای مثال:
* وَالَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَبِالْآَخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ [البقرة/4]
* إِنَّ الَّذِینَ یَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتَابِ وَیَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِیلًا أُولَئِكَ مَا یَأْكُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّارَ وَلَا یُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَلَا یُزَكِّیهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ [البقرة/174]
* آَمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آَمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَیْكَ الْمَصِیرُ [البقرة/285]
جالبتر این است که بیشترین " مَا أُنزِلَ " در سوره مائده ذکر شده که جمعا 17 بار است. که پنج بار بعد از همین آیه ذکر شده است و یازده بار قبل از این آیه.
بررسی " مَا أُنزِلَ " قبل از این آیه:
* "إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِیهَا هُدًى وَنُورٌ یَحْكُمُ بِهَا النَّبِیُّونَ ............وَمَنْ لَمْ یَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ" [المائدة/44]
ما تورات را نازل كردیم كه در آن هدایت و نور بود و پیامبران كه تسلیم در برابر فرمان خدا بودند، با آن، براى یهودیان حكم مى كردند و (همچنین) علماء و دانشمندان به این كتاب الهى كه به آنها سپرده شده بود و بر آن گواه بودند، داورى مى نمودند، بنابراین (از داورى كردن بر طبق آیات الهى ) از مردم نهراسید و از من بترسید و آیات مرا به بهاى ناچیز نفروشید و آنها كه به احكامى كه خدا نازل كرده حكم نمى كنند كافرند.
* "وَكَتَبْنَا عَلَیْهِمْ فِیهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ ......وَمَنْ لَمْ یَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ" [المائدة/45]
و بر آنها (بنى اسرائیل ) در آن (تورات ) مقرر داشتیم كه جان در مقابل جان و چشم در مقابل چشم و بینى در برابر بینى و گوش در مقابل گوش و دندان در برابر دندان، مى باشد، و هر زخمى قصاص دارد و اگر كسى آن را ببخشد (و از قصاص صرف نظر كند) كفاره (گناهان) او محسوب مى شود، و هر كس به احكامى كه خدا نازل كرده حكم نكند ستمگر است.
* "وَلْیَحْكُمْ أَهْلُ الْإِنْجِیلِ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فِیهِ وَمَنْ لَمْ یَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ " [المائدة/47]
* [المائدة/48] و [المائدة/49] و [المائدة/59]و [المائدة/64]
* "وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِیلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَكَثِیرٌ مِنْهُمْ سَاءَ مَا یَعْمَلُونَ" [المائدة/66]
از بررسی آیات بالا به چند نکته می رسیم؛
اول: همانطور که می بینید در همه این آیات مراد از "مَا أُنزِلَ " دستورات و آیاتی است که خداوند بر پیامبرانش فرستاده است.
ثانیا: در همه آیات بحث از یهود و نصاری و آیاتی که بر آنها نازل شده "مَا أُنزِلَ " و دستور به رسول الله صلی الله علیه وسلم مبنی بر عدم اطاعت از آنهاست.
ثالثا: دستور به مومنین که ولایت و دوستی یهود و نصاری را نپذیرند،
رابعا: همچنین بحث از عدم پایبندی آنها به توراة و انجیل "مَا أَنْزَلَ اللَّهُ" و دستور به اقامه تورات و انجیل بود.
خامسا: اگر به آیه قبل از آیه مورد نظر نگاهی بکنیم خداوند چنین می فرماید: و اگر آنها تورات و انجیل و "مَا أَنْزَلَ اللَّهُ" را بر پا دارند خداوند به آنها نعمتهای فراوانی عطا می کند. مطمئنا در این آیه "مَا أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ" غیر از تورات و انجیل است چرا که قبل از آن از آندو سخن گفته. لذا منظور قرآن و اطاعت از قرآن است.
پس واضح است که "مَا أُنْزِلَ" چیست.
"مَا أُنْزِلَ" در قرآن آیاتی است که بر پیامبران نازل شده لذا باید در قرآن یا تورات یا سایر کلام خدا وجود داشته باشد. یعنی اگر خداوند به رسول الله صلی الله علیه وسلم گفته ابلاغ کن "آنچه که بر تو نازل شده" حتما این که چه بگوید نیز در قرآن ذکر کرده و این خیلی غیر منطقی است که دستور به ابلاغ باشد و اما مورد ابلاغیه در قرآن ذکر از آن نباشد.
اما آیات بعد از آیه مورد نظر:
گفتیم در همین سوره بعد از این ایه خداوند کلمه "مَا أُنْزِلَ" پنج بار بیان نموده است.
خداوند دقیقا در آیه بعد می فرماید:
"قُلْ یَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَسْتُمْ عَلَى شَیْءٍ حَتَّى تُقِیمُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِیلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَیْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ" [المائدة/68]
"بگو ای اهل کتاب شما بر چیزی نیستید تا اینکه توراة و انجیل و " مَا أُنْزِلَ" را بر پا ندارید".
"وَلَیَزِیدَنَّ كَثِیرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْیَانًا وَكُفْرًا فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِینَ" (المائدة/68)
" مَا أُنْزِلَ " بر بسیاری از آنها ( اهل کتاب) جز طغیان و کفر را افزون نمی کند.
"وَلَوْ كَانُوا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالنَّبِیِّ وَمَا أُنْزِلَ إِلَیْهِ مَا اتَّخَذُوهُمْ أَوْلِیَاءَ وَلَكِنَّ كَثِیرًا مِنْهُمْ فَاسِقُونَ" [المائدة/81]
اگر( اهل کتاب) به خدا و رسول و آنچه که بر او نازل شده " مَا أُنْزِلَ" ایمان می آوردند، ( غیر خدا) را به ولایتی نمی پذیرفتند.
"وَإِذَا سَمِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرَى أَعْیُنَهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ یَقُولُونَ رَبَّنَا آَمَنَّا فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِینَ" [المائدة/83]
(گروهی از اهل کتاب) هر گاه " مَا أَنْزَلَ اللَّهُ " را شنیدند در اثر شناخت حق چشمانشان پر از اشک می شود و می گویند: خدایا ما به تو ایمان آوردیم و ما را از شاهدان قرار بده.
"وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُوا حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَیْهِ آَبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آَبَاؤُهُمْ لَا یَعْلَمُونَ شَیْئًا وَلَا یَهْتَدُونَ " [المائدة/104]
(گروهی دیگر از اهل کتاب) هر گاه به آنها گفته شد بسوی " مَا أَنْزَلَ اللَّهُ " و رسول الله بشتابید می گویند برای ما آنچه اجدادمان بر آن بودند کافی است"
از بررسی آیات بعد اینگونه بر می آید که اولا:
" مَا أَنْزَلَ " عبارت از دستورات خداوند در قرآن است و مخاطبین این آیه یهود و نصاری هستند، چون در آیه مورد نظر خداوند فرمود: " بَلِّغْ " و دقیقا در ادامه بعد فرمود: " قُلْ یَا أَهْلَ الْكِتَابِ " هم دستور به ابلاغ هست و هم متن ابلاغیه. لذا "مَا أَنْزَلَ " عبارت از؛ بیان دینی حقیقی اسلام و بیان انحرافات اجتماعی و اخلاقی و عقیدتی اهل کتاب است که رسول الله صلی الله علیه وسلم موظف به ابلاغ آن به اهل کتاب بوده است.
نکته دیگری که این دلیل اینکه مخاطبین اهل کتاب بودند را قوت می بخشد، این است که خداوند در همین آیه می فرماید: " وَاللَّهُ یَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ"
رسول الله صلی الله علیه وسلم از اصحابش نمی ترسید و در تاریخ اسلام ثابت نیست که اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم قصد جان رسول الله کرده باشند یا رسول الله بخاطر بیان مساله ای از آنها ترسیده باشد. بر عکس خیلی زیاد در تاریخ اسلام رخ داده که اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم جانهایشان را در جنگها فدای رسول الله می کردند مانند طلحه بن عبیده الله که دستش را بخاطر حفاظت از رسول الله از دست داد یا آن صحابی که خود را به روی رسول الله انداخت و تمام تیرهای دشمن به او اصابت کرد و ایشان شهید شد. یا سایر داستانهای که از اصحاب نقل شده است. و اصحاب در اطاعت امر از رسول الله صلی الله علیه وسلم چنان از هم سبقت می گرفتند که قابل ذکر نیست. داستان حجاب و شراب برای هیچ صاحب علمی مخفی نیست. زنان تا آیات حجاب را شنیدند در کوچه گونی را به سر کردند یا مردی که شراب می نوشید در هنگام نوشیدن شراب وقتی آیات قران را شنید. با وجود مستی از خوردن اضافه آن امتناع ورزید. و اگر رسول الله صلی الله علیه وسلم یکی از آنها را توبیخ می کرد، آنها با لفظ "پدر و مادرم به فدایت یا رسول الله" جواب رسول الله می دادند. لذا اگر رسول الله آن را بیان می کرد اصحاب با جان و دل می پذیرفتند کما اینکه مساله خیلی مهمتر از آن را با جان و دل پذیرفته بودند. بهمین دلیل " النَّاسِ" در آیه " یَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ" نمی تواند اصحاب او باشند بلکه باید کسانی باشند که بیم و خوف از آنها می رفت مانند یهود و نصاری که در چندین مورد قصد جان رسول الله کرده بودند و می خواستند او را ترور کنند. - نقشه ترور رسول الله قبل از بیان انحرافات یهود ونصاری و دعوت مستقیم و رسمی آنان به اسلام بود- و خداوند او را از شر آنان رهانیده بود لذا در تاریخ ثابت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم برهه ای از زمان در مدینه نگهبان داشت و شبانه خانه او را نگهبانی می دادند تا اینکه با نزول این آیه رسول الله نگهبانان را مرخص نمود. و فرمود: خداوند حفظ جان مرا به عهده گرفت.
لذا مخاطبین این ابلاغیه یهود و نصاری هستند چنانکه داستان کل سوره مائده یهود و نصاری و بیان انحرافات آنها و دستور به رسول الله و مؤمنین به عدم اطاعت و تبعیت از آنان است.
لذا همانطور که می بینیم این آیه هیچ دلالتی بر امامت کسی ندارد و " مَا أُنزِلَ " در آیه بیان دعوت حقیقی و اسلام و مخاطبین این ابلاغیه یهود و نصاری هستند نه مسلمانان.
ابو مالک
-------------------------------
1 - فرقه تشیع به انشعاب بسیاری تقسیم شدند. و بعد از هر امامی تقریبا چند فرقه جدید بوجود آمدند. وقتی امامی فوت می کرد برای تعیین امام بعدی بین شیعیان اختلاف شدیدی می افتاد بگونه ایی که فرقه ای، فرقه دیگر را کافر می دانستند. حتی بعد از وفات حسن عسکری رحمه الله شیعه به 15 فرقه تبدیل شدند که هر یک امامی را برای خود تعیین می کردند. و این گروه از تشیع از آنجا به اثنی عشری معروف شدند چون به دوازده امام معتقد بودند. و گفتند امام بعدی غایب شده و هر وقت خداوند بخواهد و زمین آمادگی حضور وی وجود داشته باشد بر می گردد. که اکثر شیعه های کنونی نیز اثنی عشری هستند.
2 - البته این موضوع باعث شده که برخی از علمای تشیع معتقد به تحریف قرآن شوند و بگویند قرآن تغییر کرده و قرآن اصلی دست امان زمان است. بطلان این موضوع بر هر مسلمانی واضح و آشکار است.
- 11320 بازدید
- نسخه چاپی
دیدگاه ها
امامت امیرالمومنین سید اوصیا خلیفه بلافصل رسول الله امام علی(ع)1
سلام
جالب است که نویسندگان این سایت هرحدیث وکتابی که ادعاهای بی اساس و نابخردانه آنها را باطل میشمارد یا دروغ و کذب محض میدانند یا میگویند این کتابها واحادیث در نزد ما ارزشی ندارد.مطمئن باشید اگر علمای عاری از علم مذهب تسنن قادر به یافتن یک عیب،فقط یک عیب از کتاب مبارک نهج البلاغه بودند تا بحال هزار بار آن را نقد مغرضانه کرده بودند. در نزد علمای اهل سنت کتاب صحیح البخاری کتاب بزرگی است و تمام احادیث آن را قبول دارند ولی شاید برای خوانندگان سایت جالب باشد که بدانند در همین کتاب بخاری به رسول الله ((صلی الله علیه وآله وسلم)) نسبت ادرار کردن ایستاده در کوچه ودر کنار دیوارداده میشود!پناه بر خدا از این همه رذالت و دشمنی!پیغمبر خدا ((صلی الله علیه وآله وسلم)) در حدیثی میفرمایند:((علی مع الحق و الحق مع علی))و نیز میفرمایند:((انا مدینه العلم و علی بابها))باز شما حق و علم را در توبره دشمنان پیغمبر((صلی الله علیه وآله وسلم))و دزدان خلافت میجویید!شما با ساختن یک داستان جعلی که امیرالمومنین میخواست دخترابوجهل((لعنه الله علیه))را بگیرد حدیث معروف پیغمبر که میفرمایند:((فاطمه پاره تن من است ...))را نیز تحریف معنوی میکنید!چطور ممکن است اولین مسلمان به اسلام که بر خلاف یک عده آدم مدعی خلافت قبل از رسالت پیغمبر نیز بت پرست نبود بخواهد دختر دشمنترین فرد به اسلام را به عقد خود درآورد!از خدا و روز قیامت بترسید یا اگردین ندارید لااقل آزاده باشید
تضاد
1(دوست عزیز ابتدا بهتر است تناقضاتی که همین نهج البلاغه با مذهبتون داره برطرف کنید بعد بهش مباهات کنید.
2) نقد هم روش نوشته شده، به اطلاعتون نرسیده.
3) احادیث رو خودت کامل همیشه بخون و از این ور اون ور یه چیز شنیدی همین جور نگو
4) انا مدینه العلم و علی بابها ** جالبه این حدیث تو کتب اربعه خودتون نیومده!!! و حالا بهش استدلال می کنید!! این حدیث بطلانش بارها و بارها ثابت شده و نمی دونم تو کتب معتبره خودتون تیومده می خوایت چه جوری بهش استناد کنین؟ اگه هم حجت واسه ماست که وضعش نزد اهل سنت واضح است.
5) حضرت علی با این حرف ها هیچ از بزرگیشون کم نمیشه و کار حرامی هم انجام نداده، دختر ابوجهل چه ربطی به خود ابوجهل داره. در ضمن استدلال ما مثل استدلال شما باطل نیست که بگیم چون پیغمبر اینو گفت پس خدا تا آخر عمر از حضرت علی خشگین است و در نتیجه حضرت علی در آتش است!!(این استدلال های خنده دار مخصوص شیعه است)
6) اضلا این مباحثتون چه ارتباطی به اینجا داشت؟بحث استدلال های خنده دار و پیچیده شیعه از قرآنه.