مقارنه قرآنی بین امهات مومنین و ائمه امامیه
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد الله والصلاه علی رسول الله
مسلمین عقیده دارند که اهل بیت ازواج و فرزندان انسان می باشد اما امامیه رای دیگری دارند مانند بقیه ارای خود که با مسلمین به مخالفت پرداخته اند
در حالی که سنت شریفه و ولغت عربی وعقل و منطق حکم می کنند که امهات الطاهرات رضی الله عنهن از اهل بیت هستند
اما ما ان شاء الله فقط به قرآن استناد می کنیم
می گوییم که مسلما مسمی اهل بیت بسیار بزرگ و شریف است و معقول نیست که الله تعالی در قرآن که آیاتش همدیگر را تفسیر می کند از کسانی که مستحق نام اهل بیت هستند صحبت نکرده باشد
والله تعالی شرف امهات مومنین را در قرآن بیان کرده و ذکر امهات مومنین در بعضی از آیات آمده در حالی که از ائمه این قوم هیچ خبری نیست ولو یک آیه روشن و واضح
دوما الله تعالی امهات مومنین را وصف می کند به اینکه آنها مانند زنان دیگر نمی باشند وبه امهات مومنین افضلیت می دهد بر دیگران
يَا نِسَاء النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا 32 احزاب
اى همسران پيامبر شما مانند هيچ يك از زنان [ديگر] نيستيد اگر سر پروا داريد پس به ناز سخن مگوييد تا آنكه در دلش بيمارى است طمع ورزد و گفتارى شايسته گوييد (32)
تمیز و فرق دیگر امهات مومنین در قرآن که اگر خطای کردند عذابشان دوبرابر است واین هم بدلیل سنگینی مسئولیتشان می باشد
يَا نِسَاء النَّبِيِّ مَن يَأْتِ مِنكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا
اى همسران پيامبر هر كس از شما مبادرت به كار زشت آشكارى كند عذابش دو چندان خواهد بود و اين بر خدا همواره آسان است (30)
در حالی که در قرآن آیه وجود ندارد که الله تعالی اینقدر حرص در دوری ائمه امامیه از معاصی داشته باشد اصلا چنین آیاتی در شانشان وجود ندارد کجا قرآن گفته ای ائمه امامیه شما مانند دیگران نیستید؟!!!!
وتمیز آنها در اینکه اگر کار نیک صالحی انجام دهند اجرشان دوبرابر خواهد یعنی اگر سیده عائشه ویا دیگر امهات عمل صالحی انجام دهد اجرش دوبرابر است اما ائمه امامیه که اینهمه برایشان عصمت وعلم وغیب و عقاید خرافی بافته اند چنین آیاتی در شانشان در قرآن وجود ندارد
وَمَن يَقْنُتْ مِنكُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحًا نُّؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقًا كَرِيمًا
هر كس از شما خدا و فرستادهاش را فرمان برد و كار شايسته كند پاداشش را دو چندان مىدهيم و برايش روزى نيكو فراهم خواهيم ساخت
و تمیز دیگرشان اینکه الله تعالی امهات مومنین را مکلف به نشر کتاب وسنا کرده است
وَاذْكُرْنَ مَا يُتْلَى فِي بُيُوتِكُنَّ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ وَالْحِكْمَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ لَطِيفًا خَبِيرًا
و آنچه را كه از آيات خدا و [سخنان] حكمت[آميز] در خانههاى شما خوانده مىشود ياد كنيد در حقيقتخدا همواره دقيق و آگاه است
درحالی که چنین آیه و تکلیفی برای ائمه امامیه وجود ندارد
مهمتر از همه همانگونه که الله تعالی در ایات زیادی رسولش را تنزیه می کند در سوره احزاب همسران رسول الله صلی الله علیه وسلم را تنزیه می کند و می فرماید
وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا
و در خانههايتان قرار گيريد و مانند روزگار جاهليت قديم زينتهاى خود را آشكار مكنيد و نماز برپا داريد و زكات بدهيد و خدا و فرستادهاش را فرمان بريد خدا فقط مىخواهد آلودگى را از شما خاندان [پيامبر] بزدايد و شما را پاك و پاكيزه گرداند
و الله تعالی همسران پیامبر را اسمی خاص به آنان داده تا از دیگران تمیز داده شوند و آنها را تکریم کرده و می فرماید
" النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَأُوْلُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ إِلَّا أَن تَفْعَلُوا إِلَى أَوْلِيَائِكُم مَّعْرُوفًا كَانَ ذَلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُورًا (6) " الأحزاب
پيامبر به مؤمنان از خودشان سزاوارتر [و نزديكتر] است و همسرانش مادران ايشانند و خويشاوندان [طبق] كتاب خدا بعضى [نسبت] به بعضى اولويت دارند [و] بر مؤمنان و مهاجران [مقدمند] مگر آنكه بخواهيد به دوستان [مؤمن] خود [وصيتيا] احسانى كنيد و اين در كتاب [خدا] نگاشته شده است .الاحزاب 6
در حالی که در قرآن الله تعالی اسمی به ائمه مزعوم شیعه نداده است که بین آنها وبقیه مردم تمیز شود
ودر آخر الله تعالی در مورد دوام محبت و صله بین رسول الله صلی الله علیه وسلم و همسرانش می فرماید
وَمَا كَانَ لَكُمْ أَن تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَن تَنكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِن بَعْدِهِ أَبَدًا إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ عِندَ اللَّهِ عَظِيمًا
53 الاحزاب
و شما حق نداريد رسول خدا را برنجانيد و مطلقا [نبايد] زنانش را پس از [مرگ] او به نكاح خود درآوريد چرا كه اين [كار] نزد خدا همواره [گناهى] بزرگ است (53)
و بشارت بهشت از الله تعالی به امهات مومنین
وَإِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنكُنَّ أَجْرًا عَظِيمًا
و اگر خواستار خدا و فرستاده وى و سراى آخرتيد پس به راستى خدا براى نيكوكاران شما پاداش بزرگى آماده گردانيده است (29)
درحالی که در قرآن علاوه بر اینکه از ائمه این قوم خبری نمی باشد حتی جایی وجود ندارد که به آنها بشارت به بهشت داده باشد الا ساداتنا علی وفاطمه والحسنین که ضمن اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم هستند
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى أَزْوَاجِهِ وَذُرِّيَّتِهِ كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى آلِ إِبْرَاهِيمَ
وَبَارِكْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى أَزْوَاجِهِ وَذُرِّيَّتِهِ كَمَا بَارَكْتَ عَلَى آلِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ
باسلام واحترام به همه دوستان مطلبی را که بحث می کنید از مشکلات بحث اعتقادی است که طرفین شیعه وسنی در آن نظراتی دارند اما ابتدا به تفسیری که آقای هاشمی از این آیات کرده اند اشکالاتی وارد است که بیان می کنم:
1-در صورتی شما می توانید از دلالت سیاق آیات برای تفسیر اهل بیت واینکه اهل بیت همان همسران پیامبر صلی الله علیه وآله هستنداستفاده کنید که ثابت کنید این آیات همه در یک زمان نازل شده است در این صورت شاید بتوان با استفاده از سیاق که آیات قبل وبعد در خصوص همسران پیامبرصلی الله علیه وآله است استفاده کرد که مراد از اهل بیت همان همسران پیامبر است واین مطلب قابل اثبات نیست که تمام این آیات در یک زمان نازل شده است زیرا طبق روایاتی که بعدا اشاره می کنم این آیه انما یرید الله لیذهب...در جای دیگری ومکان وزمان دیگری نازل شده است وبعدا توسط رسول خدا در اینجا قرار داده شده است.
2-ولو که بپذیریم که این آیات همه در یک زمان نازل شده خوب در این صورت چه وجهی دارد که خدای متعال به یکباره از ضمیر جمع مونث به ضمیر جمع مذکر عدول فرموده است در آیات قبل وبعد همه افعال با ضمیر کنّ آمده است اما در این آیه خاص ضمیر کم که برای جمع مذکر استعمال می شود آمده است لذا همین مهم ترین برهان است که در اینجا مخاطب کسانی دیگر غیر از همسران پیامبر صلی الله علیه وآله هستند.
3-ولو که از دلیل فوق هم بگذریم وبگوییم مراداز اهل بیت همان همسران پیامبر هستند در این صورت این آیه به صورت تکوینی وبه خواست واراده الهی عصمت را برای ایشان ثابت می کند واینکه همسران پیامبر از هر گناهی چه کوچک وچه بزرگ معصوم وپاک هستند در صورتی که در هیچ یک از صحاح اهل سنت ودر هیچ کدام از روایات چنین ادعایی برای همسران پیامبر نشده است علاوه انکه تاریخ هم غیر از این را می گوید زیرا عایشه با وجودیکه ام المومنین است وهمسر پیامبر صلی الله علیه وآله ولذا مشمول این آیه وجزء اهل بیت در برابر خلیفه زمان خود خروج کرد پس خداوند چیزی را اراده کرده ودر خارج محقق نشده است.
4-با توجه به این مشکلات تفسیری که حضرت عالی از آیه فرمودید تفسیر صحیحی نیست و ومبتلای به اشکالاتی است که عرض کردم هم از جهت ادبی وهم از جهت عقلی.
با سلام .
اینکه گفته ای (این آیه انما یرید الله لیذهب...در جای دیگری ومکان وزمان دیگری نازل شده است وبعدا توسط رسول خدا در اینجا قرار داده شده است.)
پاسخ من : چرا دروغ می گویی ؟؟
خداوند به صراحت گفته است (إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ ) (17 قیامت)
اینکه گفته ای (ولو که بپذیریم که این آیات همه در یک زمان نازل شده خوب در این صورت چه وجهی دارد که خدای متعال به یکباره از ضمیر جمع مونث به ضمیر جمع مذکر عدول فرموده است)
پاسخ من : اصلا خود کلمه اهل مذکر می باشد و در ایه ی 73 سوره هود هم برای زن ابراهیم خداوند از ضمیر مذکر استفاده کرده و به یکباره از ضمیر مفرد مونث به ضمیر جمع مذکر عدول فرموده است .
اینکه گفته ای (در این صورت این آیه به صورت تکوینی وبه خواست واراده الهی عصمت را برای ایشان ثابت می کند)
پاسخ من : اگر با این استدلال شما بخواهیم آیات قران را تفسیر کنیم پس طبق ایه ی 11 سوره انفال همه ی اصحاب جنگ بدر معصوم هستند .
اینکه گفته ای (با وجودیکه ام المومنین است وهمسر پیامبر صلی الله علیه وآله ولذا مشمول این آیه وجزء اهل بیت در برابر خلیفه زمان خود خروج کرد)
پاسخ من : حضرت عایشه زمانی که در حج بودند خبر شهید شدن حضرت عثمان توسط عبدالله ابن سبا یهودی و پیروانش که اهل عراق بودند به ایشان رسید و به جهت دستگیری و خونخواهی حضرت عثمان به سمت بصره حرکت کردند .
و جنگ بین حضرت علی و حضرت عایشه را منافقین راه انداختند و همچنین جنگ بر سر عقیده و دین نبود بلکه جنگ بر سر دستگیری قاتلین حضرت عثمان بود .
و از خوانندگان محترم می خواهم برای مطالعه و خواندن مطالب بیشتر در این موضوع به این لینک مراجعه کنند .
اما ائمه معصومین شیعه سلام الله علیهم اجمعین؛
اینکه خداوند متعال لازم دیده که همسران پیامبران را در قرآن با لقب و عنوان خطاب کند و دستورات مستقیم به آناه بدهد یک چیز است و اینکه ائمه شیعه سلام الله علیهم اجمعین رو آنقدر دارای قوه تشخیص و شناسایی دانسته که همچین دستوراتی به ایشان ندهد نقص بر ائمه است یا...؟
ائمه شیعه را نام نبرده چون نیازی به تذکر دادن و اسن بردن به این تابلویی نبوده. این مشکل ائمه نیست که انسانهی کار درستی بوده اند. مشکل جای دیگر است.
شیعه میگوید اولی الامر یعنی ائمه. صاحبان ولایت در 55مائده یعنی ائمه. ابنائنا در مباهله یعنی ائمه. و یطعمون الطعام علی حبه .... یعنی ائمه. من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله یعنی ائمه و............ .
از کجا میگه؟ انزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم. همین آیه میفرماید که لازم نیست هر چیزی در قرآن بیاید. لازمه؟
.
راستی چرا در قرآن از کارهای نیک همسران پیامبر چیزی نیامده؟ اگر آمده مرقوم بفرمایید.
با سلام .
اینکه گفته ای (شیعه میگوید اولی الامر یعنی ائمه.)
با کدام دلیل قرانی می گویی ؟؟؟
با دلیل شکمی و کیلویی می گویی ؟؟
اینکه گفته ای (صاحبان ولایت در 55مائده یعنی ائمه.)
در کجای ایه ی 55 سوره ی مائده موضوع 12 امام پس از فوت پیامبر اسلام مطرح شده است ؟؟
اینکه گفته ای (ابنائنا در مباهله یعنی ائمه.)
پس چرا به عبدالله افطح و جعفر برادر امام حسن عسگری می گویید کذاب ؟؟!!
مگر آنها ابنائنا پیامبر نبودند ؟؟
اینکه گفته ای (یطعمون الطعام علی حبه .... یعنی ائمه.)
پاسخ من : در ایه ی 8 سوره ی انسان (وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا )
از کلمه ی اسیرا مشخص می شود که این موضوع هیچ ربطی به خانواده ی حضرت علی ندارد و این ایه برای این آمده است که به این افراد کمک بشود .
و اگر بگویی برای حضرت علی بوده کلمه ی اسیر مشخص می کند که گفته ی شما باطل است .
چون اسیر در مکان خاصی نگه داشته می شود و کسی که در خانه ی فردی بیاید اسیر نیست آزاد است .
اینکه گفته ای (از کجا میگه؟ انزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم. همین آیه میفرماید که لازم نیست هر چیزی در قرآن بیاید.)
پاسخ من : چرا در روز روشن دروغ می گویی ؟؟؟
کجای این ایه ی 44 سوره ی نحل گفته است لازم نیست هر چیزی در قران بیاید .
در همین ایه ی 44 نحل به صراحت گفته شده است تبیین کن آنچه که ما نزل الیهم هست .
از کجا میگه؟ انزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم. همین آیه میفرماید که لازم نیست هر چیزی در قرآن بیاید. لازمه؟
شما خلافش را ثابت کن.
ما گفتیم صاحب ولایت نگفتیم امام. همین ثابت می کند که از معنا هیچ نمیفهمید و به دنبال لفظ هستید. لفظ اصل؟
همان تبیین بالایی میگوید که ابناء چه کسانی هستند. چرا پسر نوح از اهلش نبود؟
در مکان خاص باید به اسیر کمک شود؟ دقیقا کجا؟ آنجا فکر نمیکنید که باید از او نگهداری شود؟ و البته اینکه فرموده این کار هرا را کردند را هم آره کردید. لزومی به رفتن اسیر به درب منزل بوده؟ از کجا درآوردید؟ عجب.
خب اولی الامر تبیینش چیست؟ الذین آمنوا؟ و....... .
.
راستی چرا در قرآن از کارهای نیک همسران پیامبر چیزی نیامده؟ اگر آمده مرقوم بفرمایید.
با سلام .
اینکه گفته ای (از کجا میگه؟ انزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم. همین آیه میفرماید که لازم نیست هر چیزی در قرآن بیاید.)
پاسخ من : چرا در روز روشن دروغ می گویی ؟؟؟
کجای این ایه ی 44 سوره ی نحل گفته است لازم نیست هر چیزی در قران بیاید .
در همین ایه ی 44 نحل به صراحت گفته شده است تبیین کن آنچه که ما نزل الیهم هست .
اینکه گفته ای (ما گفتیم صاحب ولایت نگفتیم امام.)
پاسخ من : خداوند وقتی کسی را رسوا کند بدس خودش رسوا می کند .
شما به صراحت در تاریخ 6/10/93 گفته بودی (صاحبان ولایت در 55مائده یعنی ائمه.)
اینکه گفته ای (. لزومی به رفتن اسیر به درب منزل بوده؟ از کجا درآوردید؟ عجب.)
پاسخ من : خدا را شکر می کنم که باز هم در موضوع آیه ی 8 سوره ی انسان در تله گیر افتاده ای و به پراکنده گویی افتاده ای .
و نتوانستی پاسخ بدهی .
و رفتن اسیر به درب خانه را به این لینک مراجعه کن : http://www.hawzah.net/fa/magazine/magart/5659/6298/69321
و دوباره می گذارم تا خوانندگان قضاوت کنند :
در ایه ی 8 سوره ی انسان (وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا )
از کلمه ی اسیرا مشخص می شود که این موضوع هیچ ربطی به خانواده ی حضرت علی ندارد و این ایه برای این آمده است که به این افراد کمک بشود .
و اگر بگویی برای حضرت علی بوده کلمه ی اسیر مشخص می کند که گفته ی شما باطل است .
چون اسیر در مکان خاصی نگه داشته می شود و کسی که در خانه ی فردی بیاید اسیر نیست آزاد است .
بنام خدا
السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
و لا رطب و لایابس الا فی کتاب مبین یعنی چه؟
تبیان کل شی را هم داریم.
یعنی این کتاب هدایت است.و تمامی آنچه سبب هدایت است در آن آمده و از هیچ تر و خشکی فرو گزار نشده است.
حق و کلام حق اصل است و باطل و کلام باطل بدل.
حق از هر زبانی حق و باطل از هر زبانی باطل.
اینکه چه کسی حق گفته و یا باطل ذره ذره اش نزد باری تعالی محاسبه می شود و به حساب فردی اش منظور می شود.و هیچ کس بار دیگری را به دوش نخواهد کشید.
اینکه برخی میل به اشخاص و مرید و مراد بازی دارند خطر انحراف تهدیدشان می کند چرا که از باطن و نیت واقعی افراد جز ذات اقدس الله خبر ندارد.و متاسفانه شاهدیم که چنین افراد در ظواهر اسیر می شوند و از باطن غافل.به همین سبب اولیای الهی از این امور و تقلید کور به شدت نهی کرده اند.
اگر از موهبت عقل سلیم بر اساس فطرت الهی که بر همه به ودیعت است درست بهره ببریم به روشنی می توانیم درک کنیم که زید و امر عامل هدایت نیستند بلکه همه مراتب هدایت خاص الله سبحانه و تعالی است و حد اکثر زید و امر می توانند مهدی باشند و از علم ایشان بشود بهره جست تا به طرق کسب هدایت دست یافت.ولی طی طریق تنها توسط خود فرد است که صورت می گیرد و تقلید و دنباله روی گناهی نابخشودنی و خلاف امر صریح الهی است.چرا که سبب جمود فکری و توقف در فرد مهتدی می شود و فرا تر از او را نمی تواند که تصور کند.
با این نگاه منظور از تبیان کل شی و لارطب و یابس فهمیده می شود.
ساده تر اینکه باید باور کنی که در وجود خود که آفرینش آن به فرموده آفریننده اش در حد اعلا است که از روح خود در سرشتش دمیده با اخلاص به هدف آفرینشت خواهی رسید و شیطان هم به تو تسلط نمی تواند داشت و این اقرار را خود شخص شیطان گفته و در تبیان کل شی آمده.
پس به خود بیاییم و چون صالحین که اسوه های ما هستند، نیروهای خدادادی و روح الهی خود را در پرتوی راستی و اخلاص بیابیم تا با شاه کلید رستگاری به لقای رب خود و کمال و حقیقت واصل شویم.
سلام علیکم.
عزیز دلم مگه من گفتم که بار دیگری را بر دوش من میذارن؟
حرف من این بود که ما از طریق گذشتگان به منبع دینمان میرسیم. اگر فرمایش شما درست باشه که اصولا علم رجال مساوی است با کشک و بلکه بی ارزشتر از کشک.
اصلا دقت میکنی؟ میگم اینکه طرف زن پیامبر بوده اصلا مصونیت نیست. شما حرف طرف رو از عملش جدا میکن و بعد میگی یه حرف خوب زده یه کار بد هم کرده. حرفش برای من سند اما عملش برای خودشه. من میگم اینطور نیست. همانطور که بررسی میشه که مثلا فلان کس چون شراب میخورده پس حرفش رو قبول نمیکنیم من هم میگه حرف این خانم رو قبول نمیکنم چون عملش با موازین شیعه جور نیست.
و اصلا به من چه که در پیشگاه خداوند چه وضعیتی دارد.
و اصلا به شما چه که من در موردش چه میگویم. اگر عمل و حرف ما تاثیری بر ایشان ندارد خب شما چرا ناراحتی که مثلا طرف را لعن میکنند؟ اگر بنا به عدم تاثیر باشه که این جوش و خروش امثال شما چه معنی دارد؟
بعد شما دقت به این جمله اصلا نمیکنی که
حضرات اهل سنت دین و عقاید خود را از صسحابه که زنان پیامبر را هم شامل میشود میگیرند. خب حالا میشه من دینم رو از کسی بگیرم که در عمل و عقایدش ایراد وجود دارد؟ حتی اگر صحابی باشد.
دوستان میگن پیامبر صحابه را تربیت کرده و چه و چه.... . خب قبول اما همین صحابه برخوردها و اختلافاتی داشته اند که یا نشانه عدم تربیت پذیری آنان بوده یا نشانه اینه که پیامبر کارش رو خوب انجام نداده.
.
من که نگفتم اینها ام المومنین نیستند. تمام حرف اینست که هستند اما هیچ مصونیت و فضیلتی نیست.
خدا فرموده دو نفر بودند که زن پیامبر بودند اما عاقبت خوشی نداشتند. خب چشم خرد را باز کن و ببین که قصد خدا چه بوده. خواسته قصه بگه یا آبروی زن لوط و نوح را ببرد یا به زنان پیامبر و من و شما بفهماند که حواسمون باشه که حتی در عقد پیامبر بودن نیز به کار کسی نیماد؟ همانطور که در مورد پسر نوح، فرزند نبی بودن نیز کار ساز نشد.
.
بعد کدام مرید و مراد بازی؟
خدا فرموده اطاعت کنید از این سه نفر ولاغیر. اگر ایرادی وارد باشه قطعا به خدا وارده میشه و شما باید در این قضیه یقه خدا رو بچسبی که گفته مرید و مراد بازی. البته به تعبیر شما.
.
نوشتید زید و امر میتوانند مهدی باشند.
عزیز من چه کسی میتواند مهدی باشد؟
أَ فَمَنْ يَهْدي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلاَّ أَنْ يُهْدى فَما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُون
با سلام .
اینکه گفته ای (من هم میگه حرف این خانم رو قبول نمیکنم چون عملش با موازین شیعه جور نیست.)
پاسخ من : خوب معلوم است که عمل زن پیامبر اسلام با موازین غیر شرعی جور نیست مثل خمس مکاسب که برای خالی کردن جیب مردم طراحی شده است به نام دین .
مثل صیغه ، مثل توسل به اهل قبور ، مثل قمه زنی ، مثل زنجیر زنی و ده ها مورد دیگر ....
اینکه گفته ای (و اصلا به من چه که در پیشگاه خداوند چه وضعیتی دارد.)
پاسخ من : چون شما به خدا و به گفته های خدا در قران اعتقاد نداری .
اینکه گفته ای (دوستان میگن پیامبر صحابه را تربیت کرده و چه و چه.... . خب قبول اما همین صحابه برخوردها و اختلافاتی داشته اند)
پاسخ من : اینکه خداوند در ایات زیادی در قران صحابه ی مهاجر و انصار پیامبر را ستوده است و آیه ی 100 سوره ی توبه و 11 انفال و 72 انفال و ... آنها را تایید نموده نشانه ی این است که پیامبر آنها را خوب تربیت کرده .
و اگر در مسائل سیاسی و اجتماعی با همدیگر اختلافاتی داشته اند ربطی به موضوع عقیده و دین ندارد .
اینکه گفته ای (من که نگفتم اینها ام المومنین نیستند. تمام حرف اینست که هستند اما هیچ مصونیت و فضیلتی نیست.)
پاسخ من : اگر هیچ مصونیت و فضیلتی به گفته ی شما نمی داشتند پس چطوری خداوند این آیات را نازل کرد .
در ایه ی 6 سوره ی احزاب که فضائل پیامبر را بیان کرده ازواج پیامبر را مادر مومنین معرفی کرده است نه مادر منافقین .
و خداوند در ایه ی 52 سوره احزاب به پیامبر دستور داد :
(لَّا يَحِلُّ لَكَ النِّسَاءُ مِن بَعْدُ وَلَا أَن تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ)
(با ترجمه ایت الله مکارم شیرازی : بعد از این دیگر زنی بر تو حلال نیست، و نمیتوانی همسرانت را به همسران دیگری مبدّل کنی [= بعضی را طلاق دهی و همسر دیگری به جای او برگزینی] هر چند جمال آنها مورد توجّه تو واقع شود،)
آیا اگر حضرت عایشه عمل زشتی در اینده انجام می داد خداوندی که از اینده و گذشته خبر دارد چنین دستوری به پیامبر می داد ؟؟
اینکه گفته ای (خدا فرموده اطاعت کنید از این سه نفر ولاغیر.)
پاسخ من : چون خودت به صراحت اعتراف کرده ای که خدا فرموده اطاعت کنید از این سه نفر ولاغیر پس 11 امام دیگر جزو لا غیر هستند ؟؟؟
خودت میدانی که هستی اما گاهی برای یادآوری عرض میشود که آره.
نوشته بودم؛
حرف من این بود که ما از طریق گذشتگان به منبع دینمان میرسیم. اگر فرمایش شما درست باشه که اصولا علم رجال مساوی است با کشک و بلکه بی ارزشتر از کشک.
اصلا دقت میکنی؟ میگم اینکه طرف زن پیامبر بوده اصلا مصونیت نیست. شما حرف طرف رو از عملش جدا میکن و بعد میگی یه حرف خوب زده یه کار بد هم کرده. حرفش برای من سند اما عملش برای خودشه. من میگم اینطور نیست. همانطور که بررسی میشه که مثلا فلان کس چون شراب میخورده پس حرفش رو قبول نمیکنیم من هم میگه حرف این خانم رو قبول نمیکنم چون عملش با موازین شیعه جور نیست.
لذا که خودتی.
رفیقت چیزی نوشته بود که رفت جوابش را بدهد اما رفت.
شرع مثل اینکه و قرن فی بیوتکن. شد؟ رضاع کبیر؟ احتلام غریبه ها؟ داجن؟..........
نگرفتی. بحث عقیده است. صحابی باید اشداء بر کی باشد؟ بر کی بوده؟ این خلاف قرآن نبوده؟امبر چرند نمی گوید؟ صحابی چه می گوید؟ صحابی خدا را جسم نمی داند؟ آن یکی صحابی هم جسم می داند؟ صحابیه خدا را حافظ می داند؟ بزغاله چه می کند؟.............
و در کدام آیه همه را ستوده؟
شما از این لقب مصونیت بیرون بیاور. از کجاش در می آوری؟ با تحریم و مثال دو زن از زنان دو نبی چه می کنی؟ عذاب مضاعف؟
بعد آیا نمی شود فردی مومن باشد و مادرش منافق؟کافر؟مشرک؟
و چون دنبال لفظ هستی اینطور خوشحال شدی. خب فرموده سه نفر(البته در موارد دیگر نفرات را حل کرده ام) و حالا وقتی سومی بگوید من که مطلق هستم میگویم که خدا فرموده اینها هم هستند. شما مشکل داری؟ مطلق را میفهمی؟
رفیقتان نوشته بود؛
اگر از موهبت عقل سلیم بر اساس فطرت الهی که بر همه به ودیعت است درست بهره ببریم به روشنی می توانیم درک کنیم که زید و امر عامل هدایت نیستند بلکه همه مراتب هدایت خاص الله سبحانه و تعالی است و حد اکثر زید و امر می توانند مهدی باشند و از علم ایشان بشود بهره جست تا به طرق کسب هدایت دست یافت.....
خب ما هم در جوابش نوشتیم. شما مهدی را به منزله امام عصر سلام الله علیه گرفته اید که خب اینجا هم زهرهشک. مطلب را متوجه نشده اید. دقت کنید کمی بیشتر.
نوشتید زید و امر میتوانند مهدی باشند.
عزیز من چه کسی میتواند مهدی باشد؟
أَ فَمَنْ يَهْدي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلاَّ أَنْ يُهْدى فَما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُون
خب در مورد وظایف امام هم بروید و تحقیق کنید. کمی مایه بگذارید بد نیست.
اینکه گفته ای (عزیز من چه کسی میتواند مهدی باشد؟)
پاسخ من : چون سوال کرده ای چه کسی می تواند مهدی باشد ، شما که معتقد هستی به این سوال پاسخ بدهید .
البینه علی مدعی .
پیامبر اسلام با نام و وظایف مشخص در ایات متعدد قران ، از طرف خداوند معرفی شده است .
و هر زمان که پیروان پیامبر دچار مشکل می شدند برای حل مشکل ، و اگر در مسائل دینی و عبادی دچار اختلاف می شدند به پیامبر رجوع می کردند .
و اگر عالم و یا فرستاده پیامبر اسلام در اطراف و شهرهای دیگر در بیان احکام دین اسلام با مردم آن شهر و دیار ، دچار مشکل می شدند ، هر فردی که می خواست می آمد در مدینه ، بدون واسطه وبدون معطلی نزد پیامبر اسلام و مشکل دینی و ... خود را مطرح و جواب صحیح را از پیامبر اسلام می گرفت .
و حتی صحابه پیامبر اگر دچار اختلاف فقهی می شدند به پیامبر رجوع می کردند و پیامبر حکم صحیح شرعی را برایشان بیان می کرد .
و امام زمان که اهل تشیع می گویند بدنیا آمده و زنده هست و برای هدایت مردم هست تا مردم گمراه نشوند ، چرا در مکان مشخصی در دسترس تمام مردم نیست تا مثل پیامبر اسلام جواب سوالات دینی مردم را بدهد .
و یا حداقل اختلافات فقهی بین مراجع را حل و فصل نماید . تا فتوا های متضاد صادر نکنند .
و امروز با توجه به وسائل ارتباط جمعی امام زمان می توانست با یک شبکه تلوزیونی پاسخ هر سوال کننده ای در اقصی نقاط دنیا را بدهد .
و چرا تا امروز حتی کتابهای روایی و حدیثی اهل تشیع را تصحیح نکرده است ، که یک عالم اهل تشیع بگوید این حدیث صحیح است و دیگری بگوید این حدیث ضعیف است . آن هم در زمانی که امام معصوم حی و حاضر است .
و چرا نهج البلاغه را تصحیح نکرده است ؟؟ تا گفتار صحیح حضرت علی برای مردم مشخص کند .
و چرا قران را تفسیر نکرده است تا هرکسی درباره ی ایات قران اظهار نظر نکند و به رای خود تفسیر نکند ؟؟؟و با توجه به اینکه مدت 30 سال می شود که حکومت دست نایب ایشان است آن کتابهای تصحیح شده ، چاپ و منتشر و مردم از اسلام ناب مستفیض می شدند .
آیا این سردرگمی مردم گناهش بر گردن چه کسی می باشد ؟؟؟
بنام خدا
السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
بنده معتقدم که گذشتگان تنها می توانند مایه عبرت باشند.
و معتقدم براساس عقل سلیم و فطرت الهی که نزد هر کس به ودیعه است باید عمل نمود.
یعنی در اصول اعتقادی حق تقلید ندارم و تنها در اموری که به یقین رسیده ام می توانم و مکلفم.
معتقدم باید با انصاف باشم و در مورد دیگران هم تعیین تکلیف نکنم.
معتقدم که تعاون در هر امر نیکو واجب است و تعاون در امور نادرست حرام.
معتقدم امکان خطا در هرشخص و مخلوقی وجود دارد و البته شدت و ضعف دارد و برآیند آثار اشخاص مهم است و نه یک یا چند گزینه محدود و معدود گفتار و یا کردار ایشان.
معتقدم که از گذشتگان و حاضرین باید و می توان شنید و خواند و از بهترینش استفاده کرد.
معتقدم که احکم الحاکمین الله قادر و متعال است و نسبت هایی که من به دیگران می دهم نزد حضرتش محاسبه می شود
معتقدم که می شود در تعامل با دیگران تجارب و یافته را گفت و شنید.
معتقدم که هر کس در عقیده آزاد است ولی حق تعدی به حقوق دیگران ندارد.
معتقدم که در این عصر زندگی می کنم و تاریخ گذشته تنها عبرت من است و احتمال خطا در نقل را فهمیده ام.
معتقدم مذاهب شعب بسته دینند و بیشتر نگاه سیاسی و حداکثر فقهی شان از دین را دارند و مذهبیون را از متدینین خالص نمی دانم.چون غالبا" در رد و قبول با ملاک فرقه ای وارد می شوند.و نمی توان بر انطباق کامل مذهب با دین مطمئن بود.
تا اینجا در خروج جدی مدعیان تشیع از دین مبین اسلام تردیدی ندارم.و ابداعات و التقاطات شان را ننگی بر دامن بشریت می دانم.و در مورد سایر مذاهب هم هیچگونه تعصبی ندارم و پیروی مطلق از هر مذهب خاص را درست نمی دانم.
اینها بخشی از عقاید بنده است و القا و تحمیل آنرا بر دیگران حرام می دانم و خود را مکلف به رسیدن به راه راست با مجاهدت بایسته می دانم.
حال شما اگر با لعن و سب دیگران موافقید به خودتان مربوط است ولی وقتی سبب تزاحم دیگران شود و یا باطلی از عملتان و گفته شما سر بزند این حق بر طرف مقابل محفوظ است که برخورد کند و شما را متوجه خطایتان بکند و عصبانیتی که گفتید کار درستی نمی دانم واز من سر نزده و برداشت شما درست نیست و موضع من در راستای همین مواردی است که بالا تا اندازه ای گفتم.
والسلام علی من اتبع الهدی
سلام علیکم.
به جمله زید و امر خودتان و آیه نوشته شده توجه نکردید.
نفرمودید که خدا این همه لعن کرده چه کسانی را لعن کرده. گذشته؟حال؟آینده؟ اصلا برای چی لعن کرده؟
من کسی را برای خطایش لعن نکردم. بلکه طرف را مصداق مجوزی میبینم که خدا داده.
.
اعتقادات جالبی هم دارید.
بنام خدا
السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
ظالمین و دروغگویان را الله قادر متعال لعن فرموده و معقول هم هست.
کسی که به صحت یک نقل در عین اینکه تردید دارد صحه می گذارد دروغگو نیست و ظلمی مرتکب نشده است؟
چرا نمی پذیرید مکتوب و منقول بودن چیزی دلیل صحت نیست مگر قرآن کریم آنهم به عقیده مسلمین مومن و متقی.
تمامی مکتوبات به جز قرآن احتمال خطا دارند و باید که با محک عقل سلیم و قرآن کریم البته بر باور جمهور مسلمین بنا به فرموده و راهنمایی الله سبحانه و تعالی و ابلاغ صریح فرستاده اش سنجیده شود.
جدا از صحت و سقم روایات، لعن و سب افراد نه معقول است و نه گره ای از کار ما باز خواهد کرد.مگر سوءنیت القای اباطیلی چون امامت منصوص من عندالله در کار باشد.
که کوردلان مفتن و از خدا بی خبر و دشمنان منافق رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و اهل بیت پاکش سلام الله علیهم اجمعین با طرح روایات و احادیث مجعول و نادرست و یا تاویل به رای آیات الهی و احادیث درست همواره سعی در تخدیر و ایجاد تعصب و برانگیختن احساسات جماعت تحت نفوذشان در جهت نیل به امیال شیطانی خود داشته اند.
به عبارت دیگر این کور دلان برای اثبات دروغ های خود و افسانه ها و غلواتی که به ائمه اهل بیت علیهم السلام افترا می زنند چاره ای جز تخریب و تنقیص اشخاص دیگر ندیدند.و توهم دشمنی بین امت و صحابه دسیسه ایست که متاسفانه توسط مبلغین این تفکر در جوامع بسته القا شده طرح شده. و با کمی دقت می توان دریافت که با رفع چنین توهمی هیچ حرفی در مقابل جمهور مسلمین نخواهند داشت.
لذا در جهت ادامه حیات بینش الحادی و فتنه انگیزشان ناچار به تحریک احساسات مردم در قالب سب و لعن گذشتگان با برپایی مراسم عزا و جشن و اتلاف وقت طلسم شدگان به هر طریق ممکن چون زیارت بقاع متبرکه و به حیرت انداختن جماعت با ساختن افسانه های عجیب و غریب در کرامات و نقل خواب و خیال و همچنین ارعاب و تکفیر مخالفین می پردازند.
اما غافلند که جامعه بسته به یمن گسترش وسایل ارتباط جمعی دیگر به فضای باز و شعور و آگاهی در حال پیشرفت است.و دروغ های این ظالمین روز به روز جلوی چشم مردم تحت نفوذشان بر ملا می شود.
و السلام علی من اتبع الهدی
سلام علیکم.
چرا نمی پذیرید مکتوب و منقول بودن چیزی دلیل صحت نیست مگر قرآن کریم آنهم به عقیده مسلمین مومن و متقی
در همین صحیح مورد اتفاق مسلمین مومن و متقی خداوند لعن کرده. چرا؟ در پست قبل هم جواب ندادید
لعن و سب افراد نه معقول است و نه گره ای از کار ما باز خواهد کرد.مگر سوءنیت القای اباطیلی چون امامت منصوص من عندالله در کار باشد.
یادم هست که فرموده بودید الکی حرف نمیزنید. ولی ظاهرا میزنید. اهل فرقه74 بودید؟
در مورد اینکه لعن به کار ما نمی آید لطف کنید بفرمایید این یلعنهم اللاعنون برای چیست؟
به عبارت دیگر این کور دلان برای اثبات دروغ های خود و افسانه ها و غلواتی که به ائمه اهل بیت علیهم السلام افترا می زنند
امامت که القای اباطیل بود. پس این ائمه اهل بیت از کجا آمدند؟
این تفکر در جوامع بسته القا شده طرح شده
مکه یا مدینه رفتید؟ داستان خان الامین را بنویسم تا معنای جامعه بسته را متوجه شوید؟ در عربستان کتاب شیعی چاپ میشود؟ نمایشگاه کتاب تهران رفته اید؟ غرفه های اهل سنت را ندیده اید؟ حوزه های علمیه آنها را دیده اید؟
...با برپایی مراسم عزا و جشن و اتلاف وقت طلسم شدگان به هر طریق ممکن چون زیارت بقاع متبرکه و به حیرت انداختن جماعت با ساختن افسانه های عجیب و غریب در کرامات و نقل خواب و خیال و همچنین ارعاب و تکفیر مخالفین می پردازند.
اینکه شما نمیخواهی با وجود باز بودن چشمانت ببینی که فلج،کور،لال و.... مادرزاد یا غیر آن مثل چندانی و البته هزاران مورد دیگر مورد عنایت قرار گرفته اند به ما چه ربطی دارد؟
سب و لعن را هم دریلعنهم اللاعنون پیدا کنید.
پاراگراف آخر را هم خوب اومدید. یاد مفتی مراکش افتادم که خودش را میزد.
بنام خدا
السلام علی عبادالله الصالحین
مشکل تنها در فهم مفهوم ومصداق است و وجه تمایز شخصیت پرستان و موحدین در همین است.
انسان عاقل و فرهیخته و موحد در فهم درست حق مجاهدتش متمرکز است و شخصیت محوران بر شخص.کافی است کسی را به عنوان رهبر بر او تحمیل کنی دیگر هر مزخرفی را می توانی در مغز شستشو شده اش جای دهی.به همین سبب تمام باورشان و تلاششان در نفی و اثبات افراد است.
تولی و تبری نسبت به نفس اعمال و باور معقول و مشروع است ومحاسبه عمل و باور هرکس با الله متعال است.و هر کس در حد توانش مسئول عمل خویش است و تقلید و اطاعت کور از هر کس و هر چیز غیر از الله سبحانه و تعالی بی راهه است.و دستورات انبیا و ائمه جز این نیست و با این باور است که راه تحمیل اباطیل مفتری بر اولیای الله بر مومن راستین بسته می شود و به همین جهت است که مبلغین شرک والحاد در تحمیر و تحمیق و نیاز به اطاعت مطلق از اشخاص متمرکزند و از این مرکب پیاده نمی شوند.
اینکه شما از عقاید متکثره مدعیان منحرف چون خودتان بی اطلاعید جای تعجب نیست ولی بدانید که گروهی از مدعیان تشیع لفظ خان الامین را سه بار با بلند کردن دستان خود به همان شیوه مدعیان تشیع اثنی عشری می گویند ولی به جای الله اکبر همان را می گویند.
اینکه ادعاهای شما به قول خودتان کشکی است همین بس که در تهران و بسیاری از شهر های بزرگ مسجدی برای اهل سنت و جماعت نداریم ولی در مدینه منوره مدعیان شیعه دارای مسجدند.
چند مسجد هم درخراسان و فارس و سیستان و بلوچستان تخریب شده داریم.
و اینکه شما چشم و گوش خود را بر فهم حقیقت بسته اید به خوتان مربوط است.
مفتی مراکش و سینه زنان و خرافه پرستان و هر کس نفس عمل و باورشان ملاک کیفرشان می باشد و یک موحد پیروی و تقلید کور و اطاعت مطلق از غیر الله را جایز نمی داند.حال شما دوست دارید این کار را بکنید.ولی بدانید دیگر نمی توانید بگوئید عبدالله هستید همان عبدالحسین که خود را می نامید شاید مناسب تر است.ولی بدانید که حسین ابن علی علیه السلام عبد صالح خدا بودند و در حال نیازی به بنده ندارند.بگردید حسین خود را پیدا کنید و عبادتش کنید.
والسلام علی من اتبع الهدی
به امر قرآن سلام علیکم.
...کافی است کسی را به عنوان رهبر بر او تحمیل کنی دیگر هر مزخرفی را می توانی در مغز شستشو شده اش جای دهی...
...تقلید و اطاعت کور از هر کس و هر چیز غیر از الله سبحانه و تعالی بی راهه است....
و من یطع الرسول فقد اطاع الله. شما را به خدا دقت کنید. آیا رسول در اینجا رهبر نشده؟ اطاعت از او یعنی پرستش او؟ جان مادرتان دقت کنید. این یطع الرسول را روشن کنید.دستورات خدا که در قرآن هست نیازی به این یطع الرسول نیست که. نکند خدا قصد تحمیر و تحمیق داشته؟
خان الامین
کی این رو میگه؟شما که در جامعه منحط و بسته و متحجر شیعی بوده ای بگو ببینیم کی میگه. کی؟
.
شما مدینه رفتی؟ اوضاع مسجد و اهلش را دیدی؟
آن مساجد را برای اینکه سنی بوده اند خراب کردند؟
الان مثلا شیعیان مادر مرده ای که در مرز عربستان و عراق هستند یا در بحرین هستند مثل یک سنی در اقلیت ایرانی راحتی دارند؟
مفتی مراکش
این بیچاره خودش را میزد چون میگفت شیعه در حال گسترش است.جوانان ما شیعه میشوند. عزاداری نمیکرد که.
در اثر پیشرفت و عصر ارتباطات و این حرفا.
دیگر نمی توانید بگوئید عبدالله هستید همان عبدالحسین که خود را می نامید شاید مناسب تر است
اسم من که قرآنی است. شما باهاش مشکل داری؟
.
اما بعد؛
اصل قضیه رو فراموش نکنیم. حرف بر سر مقارنه بود. جواب اونن چی شد؟
بنام خدا
السلام علی عبادالله الصالحین
اطاعت از رسول اکرم صلی الله علیه وآله و سلم هیچ تفاوتی با اطاعت از خداوند ندارد.چون تنها و تنها دستورات و آنچه به او وحی شده گفته و جز آن هیچ.و دروازه وحی هم با ختم نبوت وی بسته شد.البته تمام و کمال در خصوص رسالت ایشان است.به عبارت ساده شارع الله متعال است و رسول الله صلی الله علیه و آله نذیر و بشیر و مبلغ و رساننده شرع و وحی الهی.سعی کنید بیشتر و دقیق تر این جملات بنده را از نظر بگذرانید.و اگر در تکمیلش سخنی دارید بفرمائید.
دین کامل شد و نعمت الله سبحانه و تعالی تتمیم و اسلام به عنوان دین مرضی خدا اعلام شد.
قرآن به عنوان کتاب هدایت و امام مبین و تبیان کل شی و حاوی هر خشک و ترومیزان و محک هر حق وباطل به یادگار ماند و محافظتش را الله متعال ضمانت فرمود.
نبی مکرم و بزرگان صحابه و ائمه مسلمین متفقا" به بطلان هر سخنی که مخالف قرآن کریم باشد تاکید داشته اند و این سخن معجزه بودن کلام الله را می رساند.
در حال حاضر و پس از رحلت ایشان هر سخن منقولی که با قرآن در تعارض باشد باید که به دیوار کوبید به فرموده خودشان.
پس می بینید که اطاعت از الله مطلق است و انبیا و صدیقین و صالحین به اتفاق به این امر دلالت می کنند.که تنها اورا عبادت کنید و تنها از او یاری بخواهید.
-آیا خداوند برای بندگانش کافی نیست.
-حسبناالله و نعم الوکیل نعم المولی و معم النصیر
-ایاک نعبد و ایاک نستعین
-قل انما انا بشر مثلکم یوحی الی انما الهکم اله واحد فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا و لا یشرک به عباده ربه احدا.
-و من اظلم ممن افتری علی الله کذبا .و ایضا"بایاته
والسلام علی من اتبع الهدی
سلام علیکم.
جواب؟
اصل موضوع تاپیک را فراموش نکنید.
اصراتان بر اینکه این خط را پیگیری کنید را متوجه نمیشوم.
آن اولی الامر چه شد؟آن صاحب ولایت سوم چه شد؟
بنام خدا
السلام علی عبادالله الصالحین
شما فرض محال و یا ممکن بفرمایید که اولی الامر دستوری خلاف دستور خدا بدهد.آنوقت تکلیف باز اطاعت مطلق است؟
عدم اطاعت مطلق از غیر خدا موکد و صریح است.و رسول مطاع است چرا جز امر و وحی خدا را فرمان نداده ونفرموده.
عدم انحراف و امانت رسول توسط خداوند تضمین و تاکید شده و اطاعت از وی به همین دلیل عین اطاعت از خداوند است.و امر اطاعت از رسول مصرح است و اطاعت از اولی الامر مقید به انطباق با امر خدا که رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ابلاغ فرموده است.و اینکه نبی مکرم هیچ امری را از روی میل شخصی نگفته و تمام گفته هایش فرمان الله و وحی منزل است.
شما برای اثبات پیش فرض خود چشم و گوش خود را جز بر القائات رهبران محرف آیین تان بسته ای و توضیح روشن و منطقی را جواب مقنع نمی دانی.
اطاعت کور و بی چون چرا مراد این آیه نیست چرا که دراین صورت آیات فراوان امر و توصیه به تعقل و تفکر و تدبر و عبرت از عاقبت امر چنین اندیشانی نمی شد.
متاسفانه در جوامع بسته با توجه به القای دروغها و افترائات بزرگ به غیر خودی های غالبا" به دور از دسترس حتی تصور حسن نیت کسی جز اربابانشان را نمی کنند.
و نوع برخورد عبد الحسین هم مستثنی نیست و از همان توجیهات نخ نما بهره می برد.
زهی تاسف که گذشتگانمان را با قتل و ارعاب و تجاوز و خفقان از دین خدا و راه هدایت منحرف کردند و مجبور به فراموشی های سهمگینی کردند که امثال جناب عبدالحسین با شعار دانایی حتی الفبای منطق قرآنی و اسلامی را بی بهره است.
بارها عرض شد و سروران گرامی با دلیل و آیات پاسخ صریح و قاطع را بیان کردند.
کافی است که گوش شنوایی باشد و قوه تشخیص بر اساس فطرت الهی نه موهومات کلیشه ای مراجع تحریف مدعی دروغین تشیع به فعلیت برسانی.
والسلام علی من اتبع الهدی
سلام علیکم.
شما فرض محال و یا ممکن بفرمایید که اولی الامر دستوری خلاف دستور خدا بدهد.آنوقت تکلیف باز اطاعت مطلق است؟
شما همین فرض رو در مورد رسول بفرما.
ضمنا نقش آن واو را معلوم نکرده اید. بدون آن امکان بحث نیست.
در مورد رسول که فرمودید تضمین شده و.... . کی گفته؟ غرانیق چیست؟
من میگم اطاعت از اولی الامر عین اطاعت از رسول است. اطاعت از رسول عین اطاعت از خداست. خدا در چه مرتبه ای است؟ میشود امر کند که از کس دیگری مانند او اطاعت شود؟ اگر نمیشود آیه و من یطع الرسول فقد اطاع الله باطل است. اگر میشود، در 59 نسا فرموده اطاعت از اولی الامر و نبی یکسان است. یعنی؟ طاعت از اولی الامر اطاعت از رسول و اطاعت از رسول اطاعت از خداست.
حالا میشود کسی را مطاع کند آن هم مطلق ولی طرف مشکل داشته باشد؟ اگر بشود که بر من و شما ایرادی در مطیع بودن نیست. خدا امر کرده و ما اطاعت. بعدا هم سر خدا زبان داریم که این فاسقی که مطاع مطلق بود را تو بر ما گماشتی و رسولت معرفیش کرد.
نتیجه حرف من اینست که اوی الامر هم مرتبه رسول اسد در اطاعت شدن. اگر رسول مطلق است او هم هست. رسول چرا مطلق است؟ چون خطا ندارد. پس اولی الامر هم خطا ندارد.
اپر معصوم نباشد که حداقل قضیه این است که امکان خطا دارد و از کجا معلوم که در کجا خطا میکند یا نمیکند؟
اطاعت کور و بی چون چرا....
اتفاقا کور نه ولی بی چون و چرا هست. شما در برابر خداوند حق چون و چرا داری؟ اگر داری در برابر رسول هم داری و برعکس.
.
زهی تاسف که....
تاریخ گواه است که چه شده. در هند منقل آتش بر سر علامه میگذارند. آن یکی را زنده زنده پوست میکنند.جناب محمود غزنودی در ری افراد را بر دار میکند و کتابهایشان را زیر پایشان آتش میزند. آن یکی شبانه از بغداد فرار میکند....
بنام خدا
السلام علی عبادالله الصالحین
با این سماجت و تکیه شما بر اباطیل تحمیلی که خود گرفتار بوده ام چاره ای جز فرض محال درستی ادعای تحمیلی و باطل، در راستای گریز از تسلسل نیست.
اگر تضمینی باز تاکید می کنم "بر فرض محال" بر اطاعت مطلق از من دون الله باشد،این من دون الله مفترض الطاعه کجاست؟و چگونه می توان به صحت منقولات منتسب به او اطمینان یافت؟
یا اگر یک شیر خام خورده ضد دینی بخواهد بدعتی و یا طریقی مخالف شریعت را در جماعت قائل به این اطاعت مطلق القا کند و بخوراند آیا ساده تر از این ترفند راهی برایش ممکن است؟
به اصل منظور توجه کنید و در نظر داشته باشید که علی الخصوص در جوامع مدعی تشیع اساس باور و میزان صحت اعمال درانطباق با امر امام مفترض الطاعه است و امر ائمه از طریق روایات است که در دست ایشان می چرخد و امام زمانشان هم غایب است و معاف از هدایت تا زمان فرج.و در برگه سفید هر چه منظور است می توان نوشت.
بیایید کمی در درستی ادعا ها بیندیشیم و القائات شیطانی و احمقانه را بشناسیم تا دچار فتنه و گناه نگردیم.البته پذیرش و رد هر فرقه مستلزم پذیرش و رد فرقه ای دیگر نیست.که راه راست واحد است و فرقه ها گرد آن متفرق.و تقوا پیشه کسی است که تنها به حقیقت گرایش دارد و به علایق دنیوی و فرقه ای وابسته نیست.و البته از ظرفیت های موجود در راه رسیدن به حق استفاده می کند.
والسلام علی من اتبع الهدی
.م
سلام علیکم.
سماجت؟ شما چرا از موضعت کوتاه نمیایی؟ احتمالا به خاطر اینکه فکر میکنی درسته. دقیقا همین موضوع در مورد من هم صادق است.
این من دون الله مفترض الطاعه کجاست؟و چگونه می توان به صحت منقولات منتسب به او اطمینان یافت؟
به منقولات منتسب به پیامبر چگونه اعتماد میکنید؟همانطوری.
در جوامع مدعی تشیع اساس باور و میزان صحت اعمال درانطباق با امر امام مفترض الطاعه است و امر ائمه از طریق روایات است که در دست ایشان می چرخد و امام زمانشان هم غایب است و معاف از هدایت تا زمان فرج
وقتی این مدلی حرف میزنی یادم میفته که فرقه74 هم هست.
بر اساس استنباط شیعه از آیه59نسا داستان اینطوریه که، بله امام مفترض الطاعه ملاک صحت یا بطلان عمل است. چرا؟ تشخیص واو و شئ را بفرمایید تا توضیح بدهم. مرجع ضمیر تنازعتم را نیز معلوم کنید.
کی و کجا و چه وقت گفته که ایشان روحی له الفداء معاف از هدایت هستند؟
.
اام اصل قضیه چه بود؟ امهات المومنین و مقارنه و..... .
چرا خدا به آنها امر و نهی کرده و عتاب و خطاب داشته ولی به ائمه معصومین سلام الله علیهم اجمعین نداشته؟
بنام خدا
السلام علی عبادالله الصالحین
اولا" امر و نهی و عتاب و خطاب را الله متعال نسبت به همه انبیا و مومنین داشته و آیات مشهورند و نیازی به تکرار نیست.و این امر نه موجب تنقیص است و نه موجب فضیلت مخاطب.بلکه موعظه است و تنویر و شاید در مواردی تنبیه به معنای آگاهی دادن و دلالت به انابه از راه رفته و یا نا رفته به راه راست و قرب الهی.
و این موضوع که ائمه مورد امر ونهی و عتاب و خطاب نبودند لزوم خلقت متفاوت ایشان با ابنای آدم و حتی جنیان را به دنبال خواهد داشت.و این همان مخالف نصی است که مدعیان و مبدعین امامت منصوص من عندالله ناچار به جعل آن شده اند.
شما مادامی که از منظر تنگ و کور پیش فرض ها به موضوعات و آیات نگاه کنید روشنی مفاهیم روان مقدورتان نخواهد شد.
در مورد خاص آیه شریفه 59 سوره مبارکه نسا هم این مدعا ثابت است.
اطاعت از خدا برای یک مسلمان جای بحث ندارد و در این خصوص حرفی نباید باشد.
و اطاعت از رسول هم واجب است چرا که جز وحی نگفته و در واقع ابلاغ امر رب کرده و نه هیچ چیز و یا شی دیگر.ساده تر اینکه شما از "وحی" اطاعت مطلق می کنید و نه از اوامر شخصی محمد ابن عبدالله صلی الله علیه و آله.
و اطاعت از اولی الامر منکم مقید به انطباق امرش با امر الله سبحانه و تعالی است و در صورت عدم انطباق اینجا تکلیف به فردوه الی الله و الرسوله می شود.
دقت کنید که رسول و اولی الامر عادل نمی توانند و حق ندارند خلاف امر الله چیزی بگویند و امر ونهی کنند.
در مورد رسول اکرم صراحت تضمین و تایید الهی موجود و روشن است و در مورد اولی الامر صراحت تضمین وجود ندارد.لذا به واقع خارج از افسانه ها و بدعتها و موهومات مجعول فرق منحرفه تنها ملاک تشخیص حق از باطل مصحف شریف قرآن کریم است و با عقل سلیم امکان انتخاب و تعیین و تشخیص اولی الامر در هر عصری بر امت همان عصر مهیا است و بهره مندی و یا محرومیت از این نعمت به عملکرد افراد بر میگردد.
این فرقه های منحرف از دین همگی از فهم این واقعیت ساده محرومند و تقصیرشان هم در کتاب و امام مبین مذکور و محفوظ.و تنبیه ایشان به عهده مومنین امت واحده اسلام ناب محمدی و اولی الامر منهم است و البته وصال حق مدعای هیچ موحدی در این عالم نیست بلکه امید همه موحدین قرار داشتن در مسیر حق است.اگر توضیح واضحی دادم برای رفع شبهه بود نه از باب کاستن ارزش بحث.
والسلام علی من اتبع الهدی
سلام علیکم.
و این موضوع که ائمه مورد امر ونهی و عتاب و خطاب نبودند...........
هان؟ معلم در کلاس سه نفر را متمایز از دیگران می داند و آنها را سرزنش نمیکند وعده و وعید هم نمیدهد. مثلا میداند که آنها در سطحی پایینتر یا بالاتر از این هستند که مانند بقیه با آنها برخورد شود. معنایش اینست که آن سه نفر دارای خلقت دیگری هستند؟
شما مادامی که از منظر تنگ و کور پیش فرض ها.........
شما بدون پیش فرض میگویید که ولی یعنی دوست یا اولی الامر یعنی هر کسی که حاکم شد. بر یا فاجر.
احتمالا بررسی کرده ای و به نتیجه رسیده ای. خب اگر این است چرا فکر میکنید که ما بررسی نکرده ایم؟
.......چرا که جز وحی نگفته.......
کبوتران گلی؟غلب علیه الوجع؟
.
عزیزان چرا نقش واو را معلوم نمیکنید. آن ضمیر تنازعتم به چه کسی بر میگردد؟ مصداق شئ چیست؟
.
توضیح واضح؟ آن کتاب مبین امام مبین یه جایی هم گفته لتبین للناس.
سلام علیکم.
شما فرض محال و یا ممکن بفرمایید که اولی الامر دستوری خلاف دستور خدا بدهد.آنوقت تکلیف باز اطاعت مطلق است؟
شما همین فرض رو در مورد رسول بفرما.
ضمنا نقش آن واو را معلوم نکرده اید. بدون آن امکان بحث نیست.
در مورد رسول که فرمودید تضمین شده و.... . کی گفته؟ غرانیق چیست؟
من میگم اطاعت از اولی الامر عین اطاعت از رسول است. اطاعت از رسول عین اطاعت از خداست. خدا در چه مرتبه ای است؟ میشود امر کند که از کس دیگری مانند او اطاعت شود؟ اگر نمیشود آیه و من یطع الرسول فقد اطاع الله باطل است. اگر میشود، در 59 نسا فرموده اطاعت از اولی الامر و نبی یکسان است. یعنی؟ طاعت از اولی الامر اطاعت از رسول و اطاعت از رسول اطاعت از خداست.
حالا میشود کسی را مطاع کند آن هم مطلق ولی طرف مشکل داشته باشد؟ اگر بشود که بر من و شما ایرادی در مطیع بودن نیست. خدا امر کرده و ما اطاعت. بعدا هم سر خدا زبان داریم که این فاسقی که مطاع مطلق بود را تو بر ما گماشتی و رسولت معرفیش کرد.
نتیجه حرف من اینست که اوی الامر هم مرتبه رسول اسد در اطاعت شدن. اگر رسول مطلق است او هم هست. رسول چرا مطلق است؟ چون خطا ندارد. پس اولی الامر هم خطا ندارد.
اپر معصوم نباشد که حداقل قضیه این است که امکان خطا دارد و از کجا معلوم که در کجا خطا میکند یا نمیکند؟
اطاعت کور و بی چون چرا....
اتفاقا کور نه ولی بی چون و چرا هست. شما در برابر خداوند حق چون و چرا داری؟ اگر داری در برابر رسول هم داری و برعکس.
.
زهی تاسف که....
تاریخ گواه است که چه شده. در هند منقل آتش بر سر علامه میگذارند. آن یکی را زنده زنده پوست میکنند.جناب محمود غزنودی در ری افراد را بر دار میکند و کتابهایشان را زیر پایشان آتش میزند. آن یکی شبانه از بغداد فرار میکند....
مهمتر از همه همانگونه که الله تعالی در ایات زیادی رسولش را تنزیه می کند در سوره احزاب همسران رسول الله صلی الله علیه وسلم را تنزیه می کند و می فرماید
شما یه نگاهی به آیه بنداز بعد ببین این تنزیه بوده یا دستور. بعد روشن کن که فرموده بنشینید در خانه هایتان بعد چرا فرموده که اهل یک خانه ار میخواهد پاک کند؟ خب کی رو تنزیه کرده؟
بعد خدا فرموده که خدا میخواهد... اما آیا ایشان هم میخواسته اند؟ اصلا خدا تکوینی خواسته یا تشریعی؟
اصلا قبول میکنیم قول شما را. حالا چرا خدا به زنان پیامبر دستور داده که مثل زمان جاهلیت بیرون نروند؟ یعنی میرفتند و خدا منع کرده؟ یا قصد رفتن داشتند و خدا پیشگیری کرده؟ اگر اینست پس فقاهت و استادی و شعور و درک مثال زدنی ایشان آن موقع کجا بوده؟ یعنی زن پیامبر متوجه نبوده که باید حداقل حرمت شخصیت و موقعیت همسرش رو حفظ کنه؟حتما باید دستور علنی صادر بشه؟ بعد خدا فذموده بنشنید توی خونه. خب جناب عایشه خونشون کجا بوده؟ نزدیک بصره چیکار میکردن؟ حوئب رفته بودن ییلاق یا قشلاق؟
و الله تعالی همسران پیامبر را اسمی خاص به آنان داده تا از دیگران تمیز داده شوند و آنها را تکریم کرده و می فرماید
شما با مادرت چیکار میکنی؟ همون رو با زن پیامبر هم بکن. ازدواج هم میتونی؟
خدا یه بار فرموده مادرن شما هستند اما ظاهرا گوشی دشت ملت نیومده و بعدا فرموده که نمیتونید با ایشان ازواج بکنید.
ودر آخر الله تعالی در مورد دوام محبت و صله بین رسول الله صلی الله علیه وسلم و همسرانش می فرماید
اینکه بعضی میل به ازدواج با زنان پیامبر داشتند(صحابه محترم) و خداوند آنها را نهی میکند نشانه چیست؟
و بشارت بهشت از الله تعالی به امهات مومنین
بهشت رو از آیه به من نشون بدید.
اگر فرموده که در عقد او بمانید بهشت میروید، برخی زنان پیامبر بعد ایشان حدود 40 سال زنده بوده اند. یعنی اگر در این 40 سال به اعتبار این آیه و اینکه همسر پیامبر بوده ام هر کاری بکنم چون در عقد نبی هستم صاف میرم بهشت؟
سلام علیکم.
اما ما ان شاء الله فقط به قرآن استناد می کنیم
در حالی که سنت شریفه و ولغت عربی وعقل و منطق حکم می کنند که امهات الطاهرات رضی الله عنهن از اهل بیت هستند
یعنی منحصر در اینها نیست؟
اهل بیت مگر زن و فرزند نیستند؟ چرا نسائنا شده صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها و ابنائنا شده حسنین سلام الله علیهما؟
مانند زنان دیگر نمی باشند وبه امهات مومنین افضلیت می دهد
و
تمیز و فرق دیگر امهات مومنین در قرآن که اگر خطای کردند عذابشان دوبرابر است واین هم بدلیل سنگینی مسئولیتشان می باشد
اینکه دستور می دهد یکسری کارها را نکنید یعنی افضلیت؟ اصلا آنها چرا افضل هستند؟ این برتری را بر چه اساسی تحصیل کرده اند؟ بله همسر پیامبر بودن یعنی اینکه شأن پیامبر را رعایت کن.
ضمن اینکه دقت کردید که به قول قرآن اگر ایشان رعایت نکنند چه کسانی به ایشان طمع میکنند؟آنکه در قلبش مرض است. خب در مدینه کسی غیر از صحابه هم بوده؟
شما الان میگی اگر به همسران رسول توهین کنی یعنی به شخص پیامبر توهین کرده ای. خب خدا میخواسته بفرماید که خانم محترم اگر کار خطایی بکنی این تو نیستی که انگشت نما میشی بلکه رسول خداست که لطمه میبینه.
در حالی که در قرآن آیه وجود ندارد که الله تعالی اینقدر حرص در دوری ائمه امامیه از معاصی داشته باشد
خب شما بگرد دنبال اینکه چرا به زنان پیامبر چنین خطابی شده. شاید برخی از آنها بی مبالاتی میکردند. قضیه اینه که خدا احتمالا یه چیزهایی میدونسته که من و شما نمیدونستیم. و البته اینکه خدا حرص دوری ایشان از معاصی رو داشته اما آنها چی؟ خواست خدا دلیل بر خواست آنها هم بوده؟
ضمن اینکه همین حرص نخوردن برای شخص پیامبر هم وجود دارد.
وتمیز آنها در اینکه اگر کار نیک صالحی انجام دهند اجرشان دوبرابر خواهد
شما تا حالا فکر کردید که چرا خدا اینهمه آوانس داره میده یا تهدید میکنه تا زنان پیامبر درست رفتار کنند؟ جالبه نه؟
و تمیز دیگرشان اینکه الله تعالی امهات مومنین را مکلف به نشر کتاب وسنا کرده است
و اذکرن یعنی اینکه نشر بدهید؟ خب اگر اینطوری باشه که در 41 احزاب که کل مومنین رو فرموده يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثيرا
استفاده کردم. ممنونم.
زیرا در قرآن وصف " زوج " فقط در کنار همتایی بین زن و مرد یاد شده است.
برای همین زن نوح و زن فرعون با وصف زوج نوح و زوج فرعون یاد نشده اند زیرا بین آن زنان و شوهرانشان زوجیت و همتایی نبود و در آخرت هر فردی با زوجش به جایگاه خود می رود زن فرعون به بهشت می رود بدون فرعون و زن نوح به جهنم می رود بدون نوح .
و ازواج النبی به همراه همتای خود به بهشت می روند:
هم وازواجهم فی ظلال علی الارائک متکوون ﴿56﴾یس
و در جهنم :
احشروا الذین ظلموا وازواجهم وما کانوا یعبدون ﴿22﴾صافات
سلام
حقیقتی که دلهای بیمار آنان را بیمارتر می کند این است که در قرآن سخنی از دختر رسول الله یا دخترانشان به عنوان برگزیدگاه سخنی نیست یعنی به زبان خودشان بگویم:
مقام عایشه بالاتر از مقام فاطمه بیان شده است.
در آیات حجاب و پوشش زنان این رسول خداست که امر شده ابتدا به زنانش تاکید کند و زنانش بر دخترانش در این امر سبقت داشته باشند.
اهلیت زنان رسول الله به او ابت شده است و شکی در آن نیست درحالیکه برای اثبات اهلیت فاطمه بایستی به روایات پناهنده شد تا مشخص شود که ااولا او وجود خارجی داشته ثانیا از مومنین بوده ثالثا تا وقت نزول آیه در خانه ی رسول بوده و هنوز ازدواج نکرده که به خانه ی شوهرش منتسب شود!
********************
البته به اعتقاد شخصی ام اهلیت به خانه ی رسول الله دو علامت دارد قبل از همه اهلیت ایمانی زیرا غیرمؤمنين از ابتدا اخراج مى شوند مانند اخراج پسر نوح قبل از هلاکش .
پس ذکر زنان رسول با وصف اهل البیت ابتدا تاکید بر ایمان آنان است.
سپس اهلیتی که نشانه ی نزدیکی آنان و همتایی شان در زندگی دنیا و آخرت با رسول الله.