آل البيت شيعه در قرآن وجود ندارد
محقق و باحث اسلامي عدنان الرفاعي
********************
و در مورد عصمت آل بيت نزد شيعيان، مى بينيم اين ادعا اساسى در كتاب الله تعالى ندارد ، و براساس تعصب مذهبى موازى با ادعاى " عدالت صحابه " نزد اهل سنت مى باشد. عبارت ( آل البيت ) در كتاب الله تعالى حتى يك بار هم ذكر نشده ... و كتاب الله تعالى را خداوند جل و علا نازل فرموده تبيانى براى همه چيز (( وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَاناً لِكُلِّ شَيْءٍ )) ( النحل : 89 ) در كتاب خدا تبيانى براى مسئله ى آل البيت نشده است ، و فقط در آن مصطلح ( أهل البيت ) ذكر شده در دو موضع ضمن سياق قرآنى يكبار متعلق به همسر ابراهيم عليه السلام و بار يعد ضمن سياق قرآنى متعلق به زنان رسول عليه السلام
پس زن ابراهيم عليه السلام از اهل البيت است .. (( وَامْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِنْ وَرَاءِ إِسْحَاقَ يَعْقُوبَ (71) قَالَتْ يَا وَيْلَتَى أَأَلِدُ وَأَنَا عَجُوزٌ وَهَذَا بَعْلِي شَيْخاً إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ (72) قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ )) ( هود : 71 – 73 ) ..
و زنان پیامبر ( ص ) هم از اهل بيت هستند:..
(( يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً (32) وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً (33) وَاذْكُرْنَ مَا يُتْلَى فِي بُيُوتِكُنَّ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ وَالْحِكْمَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ لَطِيفاً خَبِيراً )) ( الأحزاب : 32 – 34 ) ..
ما در اين نص قرآنى مى بينيم كه عبارت قرآنى (( إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً )) ، در قلب سياق قرآنى خاص به زنان پيامبر وارد شده است ، درنتيجه هرگز نمى توان زنان پيامبر را از مفهوم ( اهل البيت ) استثناء كرد ..
و اينكه اين عبارت قرآنى به اين صيغه آمده و نه به اين صيغه : ( إنما يريد الله ليذهب عنكن الرجس أهل البيت ويطهركن تطهيرا ) ، به هيچ وجه معنايش استثناء و خروج زنان پيامبر از اهل البيت نيست بلكه اين نوع صيغه مطلق به دو سبب است:
1 – در اين صيغه ( خطاب جمع مذكر ) زنان پيامبر را تحت مفهوم اهل البيت داخل نموده ، و غير از آنان را هم ، درحاليكه اگر صياغت قرآنى به صيغه ى مؤنث بود مفهوم اهل البيت فقط در زنان پيامبر منحصر ميشد ... پس در اين صياغت قرآنى اطلاق مسأله ى " اهل البيت "را مشاهده مى كنيم كه بيش از زنان پيامبر بوده بدون استثناء آنان از اين مفهوم ...
2 – اين نوع شيوه ى بيانى قرآنى با اين حيثيت وارد شده براى اينكه مسأله ى ناموس و شرف است و اين مسأله براى همه اهميت دارد ، زنان پيامبر و پيامبر و اهل بيتش ( ذكور و اناث ) به يك اندازه.
و عبارت قرآنى (( أَهْلَ الْبَيْتِ )) يعنى انتساب به خانه ى نبوت و رسالت و زنان پيامبر اين شرف را دارند همانند زن ابراهيم .
و همانطور كه خصوصيات زنان پيامبر در ابتدا ترسيم و بيان شده است (( يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ )) ، و حتى اگر معناى مكانى تلقى كنيم باز زنان پيامبر نمى توانند مستثنى باشند زيرا با پيامبر زندگى مى كردند ...
و خانه ها در دو عبارت قرآنى به آنان منسوب شده (( وَ )) ، (( قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّوَاذْكُرْنَ مَا يُتْلَى فِي بُيُوتِكُنَّ )) ،هرگز معنايش استثناء آنان از اهل البيت نيست زيرا در قرآن خانه ى زناشويى به زن تعلق مى گيرد و در اين شكل مرسوم قرآنى بزرگترين دليل بر آن است: (( يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَأَحْصُوا الْعِدَّةَ وَاتَّقُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ لا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَلا يَخْرُجْنَ ....... )) ( الطلاق : 1 ) ..
و بر اين اساس ادعاى خروج زنان پيامبر از مفهوم اهل البيت ادعايى صحيح نيست و صياغت قرآنى بر اين مسأله آنرا رد مى كند از تمامى زوايايى كه به كتاب الله تعالى مى نگريم.
و ادعاى عصمت اهل البيت بر اساس ارتباط اراده ى الهي باذهاب الرجس از آنان و تطهيرشان (( إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً )) ،نيز ادعاييست كه قرآن كريم آنرا رد مى كند .. زيرا آنچه الله تعالى براى آنان مى خواهد اين است : (( لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ )) ، (( وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً )) ، و اين دو مسأله نمى تواند به عصمت از خطا در تبليغ حصر شود .
و اگر جدلاً فرض کرديم كه آنچه خداوند متعال در اين نص قرآنى مى خواهد عصمت است ، حتمى بودن اين اراده اقتضى نيست زيرا اراده در اين نص شرعيست ( متعلق به منهجى ست که اراده ی الله تعالى بر اين است که بندگانش تابع منهجش شوند ) و نه اراده ى كوني ( متعلق به تكوين و ايجاد اشياء مادى در ميدان ماده و مكان و زمان ) ...
در اراده ى كوني خدايى كه متعلق به ايجاد اشياء در عالم آفرينش است (( إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ )) ( يـس : 82 ) ، حتمى بودن ايجاد اين اشياء را كه الله تعالى اراده ى ايجادش كرده را مى بينيم – در اين آيه ى كريمه كه الله تعالى فرمايد (( إِذَا أَرَادَ شَيْئاً )) ونفرموده ( إذا أراد أمراً ) ..
در حاليكه در اراده ى شرعى خداوند ، حتمى بودن وقوع امورى كه الله تعالى براى بشر مى خواهد ديده نمى شود ، و حتمى بودن امتثال بشر به حيثيات اين اراده نمى بينيم ، و اين متعلق به حكمت الهي در امتحان عادلانه و حكيمانه بشر است ، و به اختيار اراده ى آزاد انسان است كه در خلالش قادر است مخالفت اراده ى شرعى كه الله تعالى از طريق رسالتش دستور فرموده ، نمايد...
الله تعالى اراده فرموده سنتهاى گذشتگان را به ما بنماياند و بر ما راه توبه هموار فرمايد: (( يُرِيدُ اللَّهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ وَيَهْدِيَكُمْ سُنَنَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَيَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ) ( النساء : 26 ) ..
آيا جميع بشر هدايت يافتند و ثواب توبه نصيبشان شده است ، و متمثل مضمون اين اراده ى شرعى الله تعالى شده اند؟!!!..
الله تعالى براى ما آخرت را مى خواهد ، و دورى از دنياى زودگذری که بدنبالش می دويم (( تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيَا وَاللَّهُ يُرِيدُ الْآخِرَةَ )) ( الأنفال : 67 ) ..
آيا تمامى بشر به مقتضيات اين اراده الهى عمل كردند؟!!! ..
و همچنين درمورد اراده الهى به اذهاب رجس از اهل البيت كذلك ( نساء النبي وغيرهن ) ، وبتطهير آنان .. پس به مقدار التزام اهل البيت به اراده ى شرعى الهى و عملشان به مقدمات اذهاب رجس و تطهير ، از آنان رجس دور شده و پاکيزه خواهند بود و عكس هم ممكن است اگر خلاف شود.
و ادات حصرى كه كلمه ((إِنَّمَا )) در شروع صورت قرآنى بيان مى دارد (( إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً )) به حصر تحقق اين اراده ى شرعى در اين صورت قرآنى از طريق التزام به احكام مبين خدايى در اين نص قرآنى ست .
و اين نوع اراده به صيغه ى مضارع در اين تصوير قرآنى تأكيديست بر اين نتيجه ى ما ، كه اراده ى تطهير و اذهاب رجس مسئله ى تفاعل مستمر است و به عمل انسان در تحقيق احكام محيط به نص قرآنى متعلق است كه موجب طهارت و اذهاب رجس مى شود . زيرا الله تعالى نفرموده ( إنّ الله أذهب عنكم الرجس آل البيت وطهّركم تطهيراً ) ، و نفرموده : ( إنّ الله عصمكم آل البيت ) ..
و حتى عصمت رسول الله ( ص ) در حقيقت در كنار رسالتيست كه ابلاغ مى كند و به وحى از سوى الله تعالى تعلق دارد و اين سخن الله تعالى مبين اين حقيقت است: (( قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ ..... )) ( الكهف : 110 ) پس عبارت قرآنی (( قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ )) جانب بشری رسول خدا را بيان می دارد ، و همين جانب بشرى اوست كه مورد خطاب واقع شده و خداوند متعال بر آن عتاب فرموده (( عَفَا اللَّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَتَعْلَمَ الْكَاذِبِينَ )) ( التوبة : 43 ) ، در حاليكه عبارت قرآنى (( يُوحَى إِلَيَّ )) جانب رسالت را بيان مى دارد كه جانب معصوم در شخصيت رسول صلى الله عليه وسلم بوده و شكى نيست كه وحى تبليغ رسالت با تكميل شدن اين رسالت بر رسول تمام شده همانگونه که الله تعالی فرمايد: (( ....... الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْأِسْلامَ دِيناً ....... )) ( المائدة : 3 ) ..
و چنين است كه مى بينيم مفهوم عصمت آل البيت نزد شيعه فرقى با مفهوم عدالت صحابه نزد اهل سنت نداشته و هردو نتيجه ى تعصبات مذهبي ست كه تاريخ را معيار حق قرار داده اند و نه عكسش را...
چه عصمت و چه عدالت و چه تزکيه اى كه مى توان يقين كرد درحاليكه رسول الله ( ص ) كسانى كه در نفاق اسراف هم داشتند و در همان شهراو بودند ،را هم نمى شناخته است و شايد در پشت سرش نماز ادا می کردند و شايد هم از نزديكانش... (( وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ لا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ )) ( التوبة : 101 ) ..
الله تعالى برايمان اسوه ى حسنه را در كنار شخصيت رسالت پيامبر تحديد و مشخص فرموده ...(( لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيراً )) ( الأحزاب : 21 ) ..
و اشاره اى به اين نوع اسوه براى غيررسول بيان نشده ، و در اين بيانى صريح بر عدم عصمت و عدم عدالت كسى غير از رسول ( ص ) بعد از اوست ...
و مهمتر از همه اينكه الله تعالى در كتابش برايمان بيان فرمايد كه هر سخنى از غيرخداوند متعال ، ممكن است كه حامل خطا باشد ، و الا اين قوا الله تعالى به رسولش ( ص ) را چگونه می فهميم .. (( عَفَا اللَّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَتَعْلَمَ الْكَاذِبِينَ )) ( التوبة : 43 ) ..و چگونه نص قرآنی بعدی را می فهميم:
(( وَنَادَى نُوحٌ رَبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَأَنْتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ (45) قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ (46) قَالَ رَبِّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْأَلَكَ مَا لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَإِلَّا تَغْفِرْ لِي وَتَرْحَمْنِي أَكُنْ مِنَ الْخَاسِرِينَ )) ( هود : 45 – 47 ) ..
عصمت فرستادگان خدا همگی در جانب تبليغ رسالتى بوده كه مسئول تبليغش بوده اند ، و در اتصال مباشرشان با وحي خدايى ، اما در جانب بشرى شان ، ديديم که بشری بودند که امکان وقوع خطا داشتند ...پس عصمت در حيثيات وحى بوده كه رسالت الله تعالى براى بشر بوده است و آنان بيشتر از "امانت داران اين وحى" بسوى بشر نبودند .. (( قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ )) ( الكهف : 110 ) ..
و اين است كه عصمت آل بيت نزد شيعه و عدالت صحابه نزد اهل سنت توسط قرآن كريم ، و عقل و منطق و حتى تاريخ رسوا مى شود ...
و حتى اگر جدلاً به عصمت آل البيت و به عدالت صحابه اعتراف كرديم ، چگونه مطمئن شويم كه اقوال منسوب به آنان بدون كم و زياد به ما رسيده؟... وقتى روايات دروغين منسوب به رسول الله ( ص ) ساخته شده ( نزد شيعه و اهل سنت ) پس به غيررسول نمی شود؟!!!..
آنچه سبب پيشروى تعصب فكرى نزد شيعه و اهل سنت شده رد فعل متقابل هر دو جهت بر اساس معيار فكرى و مذهبى و فكريست بصورتيكه معيارى واقع شده حتى بر نصوص و دلالات قرآنى و نتيجه نيز اين شده كه انتقاد روايات نزد اهل سنت سبب تكفير و تصنيف به خارج از مذهب اهل سنت به تشيع ، و انتقاد عصمت آل البيت و بعضى از روايات منسوب به آنان و به رسول ( ص ) سبب تكفير و خروج از مذهب تشيع به مذهب اهل سنت است! و گويا امت عقلش را باخته و مذاهب و رجالش را مکان منهج الله تعالی قرار داده است ..
.. و نتيجه اين شده كه تعصبات مذهبى و طائفه اى امت را بسوى تمثيل اين قول الله تعالي كشانده است: .. (( إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِمَا كَانُوا يَفْعَلُونَ )) ( الأنعام : 159 ) ..
و به اين كشانده كه با هم رفتارى داشته كه خود را داخل جسد أمت و ديگران را ( از نظر فكرى و حياتى و فرهنگی ) خارج اين جسد مى شناسند وفق وصف الله تعالی بر اقوام سابق در اين آيه ى كريمه :
(( وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّكُمْ مِنْ أَرْضِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا فَأَوْحَى إِلَيْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِينَ )) ( إبراهيم : 13 ) ..
و مشكل بزرگ در تفرغ افراديست كه خود را معيار منهج الله تعالى به حساب مى آورند براى به نمايش نهادن و بازاريابى تعصبات مذهبى و خصوصيات تاريخى بر اساس جوهر منهج الهي كه باعث ردفعل شده و بر مركب " من " شخصي و مذهبى سوار شدن و نتيجه اى كه از آن غافل شده اند " شرك " به الله تعالى من خلال برتر شمردن تاريخ و مردان و مذاهبش به عنوان شريكان الله تعالى و منهجش :
(( وَلا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ (31) مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعاً كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ )) ( الروم : 31 – 32 )
برداشته هايى از مقاله ى الإجماع - العصمة - وهم ام حقيقة .
در این حدیث باز یکی دیگر از اصحاب رسول خدا با صراحت اعلام می کند که همسران رسول خدا اهل بیت او نیستند ؛ و دلیل عقلی نیز ارائه می کند ، به اینکه زن اگر طلاق داده شود بر مرد نامحرم گشته از اهل او خارج می شود ولی دامام و دختر و نوه هیچگاه نامحرم نمی شوند ؛ حتّی اگر داماد همسرش را طلاق دهد باز نسبتش با مادر زن و پدر زن حفظ می شود
عن عن عمر بن أبي سلمة ربیب النّبی (ص) قال: لما نزلت هذه الآية على النبي (صلى الله عليه وآل ) : « إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرا» في بيت أم سلمة، فدعا فاطمة وحسناً وحسيناً، فجعلهم بكساء وعلي خلف ظهره، فجعله بكساء، ثم قال: اللهم، هؤلاء أهل بيتي، فاذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهيراً، قالت أم سلمة: وأنا معهم يا رسول الله؟ قال: أنت على مكانك وأنت إلى خير ـــ عمر بن أبي سلمة فرزند خوانده ی رسول خدا (فرزند امّ سلمه از شوهر سابقش) گوید: زمانی که آیه« إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرا» در خانه ی امّ سلمه نازل شد پس رسول خدا صدا کرد فاطمه و حسن و حسین را و آنها را زیر عبایی قرار داد در حالی که علی پشتش بود ، پس او را هم زیر عبا قرار داد ، سپس گفت: « اللهم، هؤلاء أهل بيتي، فاذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهيراً. » امّ سلمه گفت: من نیز با ایشانم یا رسول الله؟ فرمودند: تو به جای خود را داری و تو بر طریقه ی خیری» (سنن ترمذی ، ج5 ، 31 )
این حدیث نیز با وضوح تمام گواه است که زنان پیامبر جزء اهل بیت نیستند.
در این حدیث اشاره نشده که جریان کجا رخ داده ، لکن به نظر می رسد که خود عایشه شاهد ماجرا بوده ؛ لذا ظاهراً جریان بعد نزول اوّل آیه بوده که در خانه ی امّ سلمه بوده است. از این حدیث روشن می شود که نبیّ خدا عمد داشته که این نفرات را با آین آیه مرتبط کند و هیچگاه دیگران را داخل این جمع نکند.
« عن أبي سعيد « إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً » قال: نزلت في خمسة: في النبي صلى اللَّه عليه و سلم: و علي، و فاطمة، و الحسن، و الحسين علیهم السّلام . ـــ ابو سعید گفت: آیه ی « « إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً » در حقّ پنج نفر نازل گشت ، نبیّ (ص) ، علی ، فاطمه ، حسن و حسین علیهم السّلام » (شواهد التّنزیل ، حاکم حسکانی ، ج2 ، ص41)
این صحابی پیامبر تصریح دارد که مصداق اهل بیت فقط همین پنج تن می باشند
عَنْ زَيْدِ بْنِ أَرْقَمَ قَالَ دَخَلْنَا عَلَيْهِ فَقُلْنَا لَهُ لَقَدْ رَأَيْتَ خَيْرًا لَقَدْ صَاحَبْتَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَصَلَّيْتَ خَلْفَهُ وَسَاقَ الْحَدِيثَ بِنَحْوِ حَدِيثِ أَبِي حَيَّانَ غَيْرَ أَنَّهُ قَالَ أَلَا وَإِنِّي تَارِكٌ فِيكُمْ ثَقَلَيْنِ أَحَدُهُمَا كِتَابُ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ هُوَ حَبْلُ اللَّهِ مَنْ اتَّبَعَهُ كَانَ عَلَى الْهُدَى وَمَنْ تَرَكَهُ كَانَ عَلَى ضَلَالَةٍ وَفِيهِ فَقُلْنَا مَنْ أَهْلُ بَيْتِهِ نِسَاؤُهُ قَالَ لَا وَايْمُ اللَّهِ إِنَّ الْمَرْأَةَ تَكُونُ مَعَ الرَّجُلِ الْعَصْرَ مِنْ الدَّهْرِ ثُمَّ يُطَلِّقُهَا فَتَرْجِعُ إِلَى أَبِيهَا وَقَوْمِهَا أَهْلُ بَيْتِهِ أَصْلُهُ وَعَصَبَتُهُ الَّذِينَ حُرِمُوا الصَّدَقَةَ بَعْدَهُ ــــــ به زيد بن ارقم گفته شد: تو بهره هاي فراواني برده اي، همنشين رسول خدا بوده و پشت سرش نماز خوانده اي و...گفت: رسول خدا فرمود: من دو يادگار ارزنده باقي مي گذارم، كتاب خدا كه ريسمان او است، هر كس آن را پيروي نمايد هدايت يابد، و هر كس آن را ترك گويد گمراه شود، پرسيديم: آيا همسران رسول خدا از اهل بيت او محسوب مي شوند؟ گفت: نه، زيرا زن مدّت زماني نزد مرد مي ماند سپس او را طلاق مي دهد و او نزد پدر و خويشانش باز مي گردد، اهل بيت رسول خدا افرادي هستند كه بعد از او صدقه بر آنان حرام شده است. » (صحيح مسلم ، ج7 ، ص123)
امّا این ادّعا که آیه ی تطهیر دلالت بر کلّ خاندان رسول خدا دارد یا ازواج او را هم شامل می شود ؛ از خود آیه فهمیده نمی شود. شکّی نیست که صدر آیه خطاب به زنان پیامبر است و باز شکّ نیست که آیه ی بعد نیز خطاب به همسران رسول خداست ؛ امّا نحوه ی خطاب و سیاق کلام بین این دو کاملاً متفاوت شده و مخاطب آن اهل بیت است. پس شکّی نیست که مخاطب در این بخش همسران پیامبر نیستند ؛ بلکه یا فقط غیر همسران می باشند یا همسران ، همراه با کسان دیگرند. لذا شک حاصل می شود که آیا این بخش آیه شامل همسران پیامبر هست یا نه؟ و وقتی چنین شکّی پدید آمد ما بدون دلیل حقّ نداریم یکی از دو احتمال را بر دیگری ترجیح دهیم.
طبق روایات شأن نزول که خود اهل سنّت نقل نموده اند شکّی نیست که علی (ع) و فاطمه زهرا (س) و امام حسن و امام حسین (ع) جزء اهل بیت می باشند ؛ ؛ امّا شک داریم که آیا اهل بیت شامل همسران آن جناب نیز می شود یا نه؟ پس اگر مدّعی شد که آنان نیز جزء اهل بیت هستند باید دلیل اقامه نماید و نه تنها ابن تیمیّه و امثال او دلیلی بر این مدّعا ندارند بلکه روایات نقل شده از خود اهل سنّت ثابت می کنند که همسران پیامبر (ص) داخل در اهل بیت نیستند. به برخی از این روایات اشاره می شود.
قَالَتْ عَائِشَةُ خَرَجَ النَّبِيُّ صلى الله عليه وسلم غَدَاةً وَعَلَيْهِ مِرْطٌ مُرَحَّلٌ مِنْ شَعْر أَسْوَدَ فَجَاءَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ جَاءَ الْحُسَيْنُ فَدَخَلَ مَعَهُ ثُمَّ جَاءَتْ فَاطِمَةُ فَأَدْخَلَهَا ثُمَّ جَاءَ عَلِيٌّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ قَالَ: إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا ــــ عائشه گفت : رسول خدا صبحگاهي از خانه بيرون رفتند و بر دوش ايشان عبايي خط دار از موي سياه بود ؛ پس حسن بن علي به نزد ايشان آمد ، پس او را ( در عبا) راه دادند ؛ سپس حسين آمد پس او را هم راه دادند ؛ سپس فاطمه آمد پس او را نيز راه داد ؛ سپس علي آمد ؛ پس او را نيز راه داد ؛ سپس فرمودند : خدا فقط مي خواهد آلودگي را از شما خداندان ( پيامبر ) بزدايد و شما را پاک و پاکيزه بگرداند .» ( صحيح مسلم ، ج7 ، ص130 ، ح 6414 ، كتاب الفضائل باب فضائل أهل البيت .)
اما در مورد این آیه تطهیر:
1- آیه ی تطهیر چنین است: « إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً »
تمام اهل ادب اعتراف دارند که واژه ی « إِنَّمَا » دلالت بر حصر داشته به معنی « فقط » و « این است و جز این نیست » می باشد. بر این اساس معنی آیه چنین است: « خدا فقط اراده نموده که رجس را از شما اهل بیت بزداید و شما را پاکیزه نماید.» ؛ پس طبق این آیه ، خداوند متعال تطهیر را فقط و فقط برای اهل بیت(ع) اراده نموده و غیر اهل بیت (ع) از آن بی بهره اند.
اما اگر آن چیزی که شما می گوئید یعنی:«خدا در ایه تطهیر می گوید خدا میخواهد پلیدی را از شما دور کند یعنی با دستوراتی که در ایات 28 تا 33 به زنان پیغمبر میدهد که منظورش این گونه است شما با انجام این دستورات سبب میشوید که پلیدی از شما دور بماند» اینکه اختصاص به زنان پیامبر تنها ندارد. برای همه مسملین است. خود خدا در قرآن می گوید:«« مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَ لَكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَ لِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُم.» پس وقتی در این آیه با إنما حصر شده و همچنین آخر آیه مفعول مطلق تطهیرا می آورد نتیجه می شود که در این آیه یک مطلب بالاتری مد نظر است. مفعول مطلق یعنی مطلق رجس و پلیدی از شما دور شده یعنی طهارت مطلق. حال آیا همسران پیامبر ص اینگونه اند؟! قطعا خیر. در سوره تحریم می خوانیم:«يَأَيهَُّا النَّبىُِّ لِمَ تحَُرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِى مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ(1)
قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَكمُْ تحَِلَّةَ أَيْمَانِكُمْ وَ اللَّهُ مَوْلَئكمُْ وَ هُوَ الْعَلِيمُ الحَْكِيمُ(2)
وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبىُِّ إِلىَ بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَ أَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ أَعْرَضَ عَن بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنبَأَكَ هَاذَا قَالَ نَبَّأَنىَِ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ(3)
إِن تَتُوبَا إِلىَ اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَ إِن تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَئهُ وَ جِبرِْيلُ وَ صَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمَلَئكَةُ بَعْدَ ذَالِكَ ظَهِيرٌ(4)
عَسىَ رَبُّهُ إِن طَلَّقَكُنَّ أَن يُبْدِلَهُ أَزْوَاجًا خَيرًْا مِّنكُنَّ مُسْلِمَاتٍ مُّؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَئبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَئحَاتٍ ثَيِّبَاتٍ وَ أَبْكاَرًا(5)» طبق این آیات دو تن از همسران پیامبر ص سر ایشان را فاش کردند که خدا این عمل آنان را تقبیح می کند پس این دو تن که ما کاری نداریم کدام دو تن هستند مرتکب رجس و پلیدی شدند پس حداقل این است که بگوئیم این دو تن مشمول آیه تطهیر نیستند.
اولا ما برای عصمت اهل بیت ع تنها دلیلمان این نیست. ما قبل از استناد به آیات و روایات بصورت عقلی اثبات می کنیم که امام و جانشین پیامبر ص باید معصوم باشد. دقت کنید به برهان عقلی. و در این بین از آیات و روایات نیز به عنوان تأئید استفاده می کنیم. پس بفرض هم که این آیه نتواند مقصود ما را اثبات کند که می کند باز هم لطمه ای به عصمت اهل بیت ع نمی زند چون ما برایش برهان عقلی داریم. وقتی هم برهان عقلی داریم شما 1000 تا حدیث هم که از منابع معتبر ما با سند صحیح بیاوری که در آن احادیث گفته باشد امام ع اشتباهی کرده یا نعوذبالله حرامی مرتکب شده مثل آب خوردن(دقت کنید مثل آب خوردن شاید هم راحت تر) می گوئیم یا حدیث جعلی است یا آن کار واقعا حرام نیست و ما خیال می کنیم حرام است. چون حجیت حدیث هر چند صحیح السند ظنی است ولی حجیت عقل ذاتی و قطعی است و هیچوقت ظن، یقین را باطل نمی کند.
آقایان آمده اندآیه تطهیر را با آیه ای که در شان حضرت ابراهیم علیه السلام و همسر ایشان آمده مقایسه نموده اند :قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ (هود73)
بعدگفته اند چون در این آیه یک نبی و همسرش با لفظ اهل البیت خطاب شده اند پس منظور از اهل البیت در آیه 33 سوره احزاب نیز پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و همسران ایشان است.
الحمدالله الذی جعل اعدائنا من الحمقا
شکر خداوندی که دشمنان ما را از احمق ها قرار داد.
آخر احمق های وهابی در آیات سوره احزاب خود حضرت ابراهیم نیز داخل اهل البیت است ولی در آیات سوره احزاب تا قبل از آیه تطهیر همه موارد خطاب نساءالنبی است و حرفی از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نیست...
واین اما اثبات اینکه این آیه ای جداگانه بنابر مصلحتی در بین آیات نساءالنبی قرار داده شده است.
لما نزلت هذه الآية على النبي صلى الله عليه وسلم { إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت ويطهركم تطهيرا } في بيت أم سلمة فدعا فاطمة وحسنا وحسينا فجللهم بكساء وعلي خلف ظهره فجللهم بكساء ثم قال اللهم هؤلاء أهل بيتي فأذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهيرا قالت أم سلمة وأنا معهم يا نبي الله قال أنت على مكانك وأنت على خير (جامع الصحیح ترمذی،باب تفسیر سوره احزاب)
توجه می کنید گفته وقتی این آیه نازل شد. پس آیه ی تطهیر به طور جداگانه و در شان پنج تن نازل شده است.
و این هم حدیثی دشمن اهل بیت علیه السلام مبهوت کن:
عن أبي سعيد الخدري، قال: قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: "نزلت هذه الآية في خمسة: في، وفي علي ، وحسن ، وحسين رضي الله عنه ، وفاطمة رضي الله عنها " {إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت ويطهركم تطهيرا}
آیه تطهیر درباره پنج تن نازل شده است من وعلی و فاطمه و حسن وحسین(علیهم السلام)نازل شده است .(تفسیر طبری ذیل آیه، وهمه ی رجال حدیث از رجال صحاح سته هستند)
جزاکم الله خیر
با عرض سلام اولاً :اگر منظور از اهل بیت در سوره احزاب زنان نبی اکرم(ص) بودند مطمئناً در این آیات با لفظ یا اهل بیت نبی خطاب قرار می گرفتند نه یا نساء النبی
ثانیاً:اگر به کتب روایی مراجعه کنید چه آنها که گفته اند اهل بیت پنج تن آل عبا هستند و چه آنهایی که گفته اند اهل بیت منظور غیر ایشان هستند همه و همه متفق القولند که آیه انما یرید الله لیذهب ... جداگانه نازل شده و اصلاً هیچ ارتباطی به ایات قبل و بعدش ندارد.
بسم الله الرحمان الرحیم
این نفر آخری که جواب داده احتمالا یک بار هم این آیه رو کامل نخونده و در نوشتش است که این آیه درباره پنج تن است او اینقدر نمیدونه که خود آیه رو قیچی کرده و حتی کل آیه رو هم نیاوورده
باهم کل آیه رو میبینیم
وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا
و در خانههاي خود بمانيد ( و جز براي كارهائي كه خدا بيرون رفتن براي انجام آنها را اجازه داده است ، از خانهها بيرون نرويد ) و همچون جاهليّت پيشين در ميان مردم ظاهر نشويد و خودنمائي نكنيد ( و اندام و وسائل زينت خود را در معرض تماشاي ديگران قرار ندهيد ) و نماز را برپا داريد و زكات را بپردازيد و از خدا و پيغمبرش اطاعت نمائيد . خداوند قطعاً ميخواهد پليدي را از شما اهل بيت ( پيغمبر ) دور كند و شما را كاملاً پاك سازد .
احزاب (33)
بعد هم این آقا اینقدر نمیفهمه که در اول آیه هم درباره زنان پیامبر (ص) است
و اینجا یک نکته خیلی جالب است نعوذ بالله خدا میخواسته ما رو فریب بده آیات قبل و بعد این آیه درباره زنان حتی اول آیه هم درباره زنان پیامبر است
پس فصاحت قران چه میشود
واقعا شما ها مردمی هستید که اصلا فکر نمیکنید
« عن امّ سلمه أن النبي صلى اللَّه عليه و سلم كان في بيتها فأتته فاطمة رضي اللَّه عنها بِبُرْمَة فيها خَزِيرة فدخلت بها عليه فقال لها: ادعي لي زوجك و ابنيك، قالت: فجاء علي و الحسن و الحسين فدخلوا فجلسوا يأكلون من تلك الخَزِيرَة، و هو على مَنَامَةٍ له، و كان تحته كساء خَيْبَرِي قالت: و أنا في الحجرة أَصلي، فأنزل اللَّه تعالى هذه الآية: إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً قالت: فأخذ فَضْل الكساء فَغَشَّاهم به، ثم أخرج يديه فَأَلْوَى بهما إلى السماء ثم قال: اللهم هؤلاء أهل بيتي و خاصتي [و حاميتي] فأذهب عنهم الرجس و طهِّرهم تطهيراً. قالت: فأدخلت رأسي البيت فقلت: و أنا معكم يا رسول اللَّه، قال: إنك إلى خَيْرٍ إنك إلى خَيْرٍ. ـــــ امّ سلمه گفت: در يكى از روزها كه رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله در منزل من بود، حضرت فاطمه زهرا عليها السّلام با ظرفى از حريره وارد شد، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: هم اكنون همسر و دو فرزندت را به منزل من دعوت كن. حضرت زهرا عليها السّلام به دستور پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله، به خانه خود رفت و على و حسنين را به حضور پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله دعوت نمود. طولى نكشيد هر چهار تن بحضور پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله شرفياب شدند، به دستور رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله، به تناول حريره پرداختند و اين در حالى بود كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله بر روى كساى خيبرى خود، به استراحت پرداخته بود. «امّ سلمه» گويد: در آنحال كه ميهمانان وارد شدند و من در حجره ديگر مشغول نماز بودم، آيه ی تطهير نازل شد پس از نزول آيه ی تطهير، پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله قسمتى از عباى خويش را بر سر على و فاطمه و حسنين افكند و دستهاى خود را به سوى آسمان برداشت و فرمود: پروردگارا! اينان اهل بيت من و از مخصوصان من مىباشند، پليدى را از اينان ببر و آنها را پاكيزه گردان. «امّ سلمه» گويد: در خواستى را كه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله از خداى تعالى داشت شنيدم، در حجره را گشوده و سر در درون حجره بردم و عرض كردم: يا رسول الله! من هم، با شما و از اهل بيت شمايم؟ فرمود: سرانجام تو به خير منتهى مىشود. » (مسند احمد حنبل ، ج6 ، ص292)
حاصل کلام اینکه:
اوّلاً طبق پاسخ شماره 1 ، اثبات شد که مراد از تعبیر « یرید الله ... » در آیه ی تطهیر ، اراده ی تکوینی است نه تشریعی ؛ و لازمه ی این امر نیز عصمت اهل بیت (ع) می باشد. چون رجس ، هر آن چیزی است که خلاف حقّ باشد ؛ و هر گناهی ، چه صغیره و چه کبیره خلاف حقّ است. کما اینکه خطا و سهو و نسیان نیز نقص بوده اموری غیر حقّ می باشند. لذا در حدّ خود رجس می باشند. همچنین تطهیر شامل پاکی از هر گونه عیب و نقصی می شود ، و چون رجس و طهارت در آیه مطلق است نه مقیّد ؛ لذا شامل تمام مصادق خود می شوند.
ثانیاً طبق پاسخ شماره 2 اثبات شد که تنها مصداق اهل بیت در زمان رسول خدا ، خود آن حضرت و علی (ع) و فاطمه (س) و امام حسن و امام حسین بوده است و در این که اینها مشمول اهل بیت می باشند بین شیعه و سنّی اتّفاق نظر وجود دارد. امّا در مورد دخول غیر این افراد در زمره ی اهل بیت ، نه تنها دلیل موجّهی وجود ندارد بلکه دلائل متعدّدی بر عدم دخول آنها موجود می باشد که پاره ای از آنها ذکر شد.