و شما را در نظر آنان كم جلوه داد (تأمل سوم از سلسله ی "تأملاتی چند در باب جهاد و ثمرات آن")
بسم الله الرحمن الرحیم
عاقل كسي است كه در هنگام ضعف، كارهاي خود را پنهان نماید و کمی تـعداد و تجهیزات و میزان آمادگي خود را درك کند و نقائص و عيوب دشمن را بدون اينكه احساس کند، پي گير شده و شناسايي نمايد و سپس بدون آنکه دشمن را متوجه سازد، عليه او طرح و نقشه اي پي ريزي نماید تا از مکر دشمن ایمن شود و خود را از كيد دشمن حفظ کند و غفلت دشمن را غنیمت بشمارد.
غوغا و تهديد قبل از رسيدنِ زمانش موجب هشیار شدن دشمن مي شود و او را به تجهيز قوا سوق مي دهد، و صاحب اين تهديدات و غوغاهای نابهنگام، همانند كسي است كه قبل از فرارسیدن زمان مناسب برای تیراندازی، به سمت آسمـان تیرهوایـی شلیک مـی کند، یا مانند کسی است که شکار تحت تعقیب خود را قبل از تیراندازی، آگاه کرده و فراری می دهد.
كسي كه در وعيد و تهديد افراط نمايد موجب مي شود تا تصويري سبك و كم ارزش و خوار و بی مقدار از او نزد دشمن پديدار گردد، اين در حالي است كه چنين تهديداتي كوچكترين آسيبي به دشمن نمي رساند و كسي از آنان را مجروح نمي كند، بلكه زياده روي در تهديد موجب از بين رفتن هيبت و شوكت مسلمانان مي شود و اعتبار و صدق تهدیدکننده به وسيله ي تهدیدهای غیرعملی از بين مي رود. پس اگر شخصي زيرك و باهوش، قصد تدبير اموري را دارد بــايد طوري عمل نمايد كه دشمن متوجه ي فكر و نقشه ی وي نشود زيرا اگر چنين شد، دشمن از ادامه ي فعاليت وي جلوگيري كرده و راه دعوت و جهاد را مسدود مي نمايد تـا به آنجـا كه حتی ضعيفـان را از بودن بـا وي منع مـي نمايد، حال چه رسد به افراد زيرك و قــوي.
نبرد مستضعفان هيچ گاه مُتّكي بر زیاد بودن تعداد نفرات وتجهيزات نبوده است، بلكه ضُعفاء نقاط ضعف دشمن را شناخته و اوقات غفلت او را غنیمت شمرده و در مواقع حساس، ضرباتِ كمر شكن و محكمي را بر پيكره ي دشمن وارد کرده اند، اما بعضي از افراد كه اين حقايق را درك ننموده اند، دوست دارند به وسيله ي اسباب و ابزار، خود را تزيين نموده و ادعاهاي بدور از حقيقت را ابراز نمايند و حجمي فراتر از حقيقت حجم خويش را براي خود قائل شوند، بر اين اساس، دشمن براي انهدام چنين افرادي هزاران حساب و طرح و مكر را آماده می کند و برای ردیابی و مقابله با آنها به دستگاه هاي امنيتي محلی اکتفا نمي کند، بلكه براي از بين بردن اين افراد از دوستان و یاوران طـاغوت صفتش در همه ي اماكن ياري و استعانت گرفته تا این تروریسم جهانی!!!! را از بین ببرند.
اگر اين همنشينان و ياوران ما عاقل و فهيم باشند، از اين نوع تحجیم و بزرگنمایی عمدی از جانب دشمنان خوشحال نمی شود، زیرا خوشحالی از بوجود آمدن اسباب نابودي خود، حماقت است، (يعني به وسيله ي اين تبليغات، دشمن تمامي وسایل را به طور كامل جمع آوري نموده تا با تمسک به آنها با مسلمانان مقابله كند، در حالي كه بسياري از تهديدات، حجمــي بدون وزن هستند و شعار و تظاهري بيش نيستند، و نتيجه ي چنين اعمالي فراهم شدن مقدمات شكست سپاه اسلام و چيره شدن كفر است، در ايـن حال خوشحالي و شادماني چه نابه جا و نابخردانه است).
و از نشانه های سفاهت اين است كه دشمن را در اكاذيب و دروغ پردازیهایش که سعی در عظیم و بزرگ نشان دادن خطر او برای بدست آوردن همکاری جهانی در جهت از بین بردنش دارند، یاری داد. و گاهی اوقات اين مسكين دچار غرور شده و حجم واقعي خود را از ياد می برد و دشمن را در بزرگنمایی خود تصدیق می کند، و به گونه ای که دشمنانش او را توصیف می کنند، عمل می کند و اقدام به انجام تهديدات بزرگ و وعيدهاي شديد و آتشين می کند كه دشمن را به خاك سیـاه و ذلت مـی کشاند و چنان خود را بزرگ جلوه مي دهد گویی «قــعقاع بن عــمرو» يا «قــتيبه بن مسلم» است که اول سپاهشان، در بــغداد و آخرش نزد ديوار بزرگ چيــن بود. و واقعیت چیزی است که به عیان آن را خواهید دید نه آن چیزی که می شنوید و آتش و دود و سیاهی را خواهید دید، پس بدینوسیله به همراه پیروانش فریفته و مغرور می گردند و بگونه ای عمل می کنند که گویی بحرانهای جهان به دست آنها حل می شوند، اينجاست كه قول شاعر در مورد اينان صدق پيدا مي كند:
زرازير (سار؛ نوعي پرنده) زمانی که پرواز مي كند
چنان مي پندارد كه شاهين است
و بعد از مدتی همه چیز مشخص می شود، به مانند حبابی که از کف صابون بر می خیزد و مدت کوتاهی کودک را شیفته ی خود می کند، بالا می رود و بزرگ و بزرگتر می شود تا اینکه به ناگاه مـی ترکد و از بین می رود.
پس اگر چنين مجاهدي، جهادش را محترم مي شمرد و دعوتش را با ارزش مي دانست هيچ گاه (در حال ضعف) وعيدهاي توخالي و بدور از عمل نمي داد، بلكه براي انجام کارها و نيازهايش از سیاست «سِريّت و كتمان» ياري مي طلبيد ..
فرمانده و رهبر براي حفظ و افزايش هيبت خود، بايد هنگامي كه وعده و وعیدی مي دهد، نزد خود قدرت انجام صــدها كار به مانند آن وعيد را داشته باشد، تــا صدق و اعتبارش از بين نرود و مانند حباب هاي كف صابون نشود که به یکباره متلاشی شده و از بین می روند.
و از نشانه های موفقیت فرمانده و رهبر اين است كه حجمي فراتر از حجم حقيقی را براي خود و سپاهش قـائل نشود، و اگر در كـارش جدي باشد و با خودش صادق باشد خود را به شكلي نشـان مي دهد كه گويا هيچ قدرتي ندارد (در مرحله ي استضعاف)، تا اين که دشمن او را هيچ شمرده و توجه و اهتمامي به وي نکند و هيچگاه اسباب و تجهيزاتي جهت رويارويي با وي تدارك نبيند ...
چنان كه گفته شده: «هرگاه دشمن کسی را کوچک شمارد، خود به خود مغرور شده و فریب ظاهر ضعیف آن کس را می خورد، آنگاه است که از دست او سالم نمي ماند.»
تا آن هنگام که آن کس (به ظاهر ضعیف) به یکباره دشمنش را می گیرد همانند موجودی درنده و بي رحم که شکار خود را به دندان می گیرد.
خـداوند عزوجل در توصیف حالات قبل از غزوه ي بدر در آيه ي 44 سوره ي انفال مي فرمايد:
«وَيُقَلِّلُكُمْ فِي أَعْيُنِهِمْ لِيَقْضِيَ اللّهُ أَمْراً كَانَ مَفْعُولاً »
«و شما را نيز در نظر آنان كم جلوه داد تا خداوند موضوعي را كه مي بايست تحقق يابد، انجام دهد.»
اين تصوير در ابتداي جنگ بود تا آنجا كه ابوجهل مسلمانان را كم پنداشت و گفت: «آنان به اندازه ي خوراك شتري واحد هستند (يعني آنقدر كم و ناچيز هستند كه تعدادشان به اندازه ي خوراك يك شتر نمي رسد) يكباره آنها را بگيريد و آنان را با طناب ببنديد»، امــا هنگامي كه دو صف درهم آميختند و جنگ شروع شد و مؤمنان ثبات و ایستادگی از خود نشان دادند، در اين هنگام مسلمانان در چشم كافران فزوني يافتند، چنان كه پروردگار بلند مرتبه مي فرمايد:
«مؤمنان را (به خواست خداوند) با چشم خويش دو برابر (تعداد واقعی) خود مي ديدند.»
پروردگارا فقه دينت را به ما عطا فرما و ما را نسبت به حقیقتمان بصير گردان و دشمنان دينت را نابود كن.»
نویسنده: شیخ ابومحمد مقدسی فک الله اسره
مترجم: ایمان صدوقی
منبع:تمکین