چه كسي به ابوبكر لقب «صديق» و به عمر لقب «فاروق» را داد ؟(به انضمام گله)

4 پاسخ [آخرین پست]
یا حق
آفلاین
عضویت: 11/04/25

اول از مدیران محترم گله می کنم که چرا مطلب قبلی من رو حذف کردند،مگر مطلب خلاف قوانین بود.اگر به راستی به دنبال حقیقتید باید جواب مرا می دادید.
خوب به هر حال،امروز موضوع دیگری را توضیح خواهم داد که امیدوارم این حذف نشود!

طبق روايات صحيح السندي كه در بسياري از كتاب‌هاي اهل سنت وجود دارد ، اين دو لقب مبارك ، از القاب اختصاصي آقا امير المؤمنين عليه السلام بوده است ؛ اما اهل سنت تلاش كرده اند كه اين فضليت را براي خلفاي ديگر نقل كنند . ما به چند روايت اشاره مي‌كنيم .

1 . بسياري از علماي اهل سنت ؛ از جمله ابن ماجه قزويني در سننش كه يكي از صحاح سته اهل سنت به شمار مي‌‌آيد ، با سند صحيح نقل كرده‌:

عَنْ عَبَّادِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قَالَ عَلِيٌّ أَنَا عَبْدُ اللَّهِ وَأَخُو رَسُولِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَأَنَا الصِّدِّيقُ الْأَكْبَرُ لَا يَقُولُهَا بَعْدِي إِلَّا كَذَّابٌ صَلَّيْتُ قَبْلَ النَّاسِ بِسَبْعِ سِنِينَ .

سنن ابن ماجة ، ج1 ، ص 44 ، و البداية والنهاية ، ج3 ، ص 26 و المستدرك ، حاكم نيشابوري ، ج3 ، ص 112 وتلخيص آن ، تأليف ذهبي در حاشيه همان صفحه ، و تاريخ طبري ، ج2 ، ص 56 ، والكامل ، ابن الاثير ، ج2 ، ص 57 و فرائد السمطين ، حمويني ، ج 1 ص 248 و الخصائص ، نسائي ، ص 46 با سندي كه تمام روات آن ثقه هستند ، و تذكرة الخواص ، ابن جوزي ، ص 108 و ده‌ها سند ديگر .

عباد بن عبد الله گويد : علي عليه السلام فرمود : من بنده خدا ، برادر رسول خدا و صديق اكبر هستم ، پس از من جز دروغگو كسي ديگر خود را «صديق» نخواهد خواند ، من هفت سال قبل از ديگران نماز مي‌خواندم .

محقق سنن ابن ماجه در ادامه مي‌نويسد :

في الزوائد : هذا إسناد صحيح . رجاله ثقات . رواه الحاكم في المستدرك عن المنهال . وقال : صحيح على شرط الشيخين .

(بوصيري) اين روايت را در زوائد (سنن ابن ماجة) نقل كرده و گفته است : " سند آن صحيح و راويان آن مورد اعتماد هستند " . همچنين حاكم نيشابوري آن را نقل كرده و گفته است : " اين روايت طبق شرائط مسلم و بخاري صحيح است " .

2 . ابن قتيبه دينوري در كتاب المعارف مي‌نويسد :

عن معاذة بنت عبد الله العدوية سمعت علي بن أبي طالب على منبر البصرة وهو يقول أنا الصديق الأكبر آمنت قبل ان يؤمن أبو بكر وأسلمت قبل أن يسلم أبو بكر .

المعارف - ابن قتيبة - ص 169 و تهذيب الكمال - المزي - ج 12 - ص 18 – 19 و البداية والنهاية - ابن كثير - ج 7 - ص 370 و ... .

معاذه دختر عبد الله ‌گويد كه از علي بن أبي طالب عليه السلام شنيدم كه بر بالاي منبر بصره مي‌فرمود : من صديق اكبر هستم ، ايمان آوردم قبل از آن كه ابوبكر ايمان بياورد ، اسلام آوردم قبل از آن كه ابوبكر اسلام بياورد .

3 . ابن مردويه اصفهاني در مناقبش ؛ فخررازي ، آلوسي ، أبو حيان و جلال الدين سيوطي در تفسيرشان و نيز متقي هندي در كنز العمال ، مناوي در فيض القدير و ... نقل كرده‌اند كه پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم فرمود :

" الصديقون ثلاثة : حبيب النجار مؤمن آل ياسين ، وحزبيل مؤمن آل فرعون ، وعلي بن أبي طالب الثالث ، وهو أفضلهم .

مناقب علي بن أبي طالب (ع) وما نزل من القرآن في علي (ع) - أبي بكر أحمد بن موسى ابن مردويه الأصفهاني - ص 331 و الجامع الصغير - جلال الدين السيوطي - ج 2 - ص 115 و كنز العمال - المتقي الهندي - ج 11 - ص 601 و فيض القدير شرح الجامع الصغير - المناوي - ج 4 - ص 313 و تفسير الرازي - الرازي - ج 27 - ص 57 و تفسير البحر المحيط - أبي حيان الأندلسي - ج 7 - ص 442 و تفسير الآلوسي - الآلوسي - ج 16 - ص 145 و تاريخ مدينة دمشق - ابن عساكر - ج 42 - ص 43 و ج 42 - ص 313 و المناقب - الموفق الخوارزمي - ص 310 و ...

صديقان سه نفر هستند : حبيب نجار ، مؤمن آل ياسين ، حزقيل مؤمن آل فرعون ، و علي بن أبي طالب عليه اسلام كه او برتر از آن ها است .

اگر لقب ابوبكر نيز صديق بود ، بايد پيامبر اسلام متذكر مي‌شد و به جاي الصديقون ثلاثة ، مي‌فرمود : « الصديقون اربعة » و ابوبكر را نيز داخل آن مي‌كرد ؛ از اين رو نامگذاري ابوبكر به صديق با حصر صديق در آن سه نفر از سوي نبي مكرم اسلام نمي‌سازد .

جالب اين است كه جلال الدين سيوطي ، مفسر و اديب مشهور اهل سنت در كتاب الدر المنثور و نيز قندوزي حنفي در ينابيع المودة عين همين روايت را با كمي تفاوت از كتاب تاريخ بخاري اين گونه نقل مي‌كنند :

وأخرج البخاري في تاريخه عن ابن عباس قال قال رسول الله صلى الله عليه وسلم الصديقون ثلاثة حزقيل مؤمن آل فرعون وحبيب النجار صاحب آل ياسين وعلي بن أبي طالب .

الدر المنثور - جلال الدين السيوطي - ج 5 - ص 262 و ينابيع المودة لذوي القربى - القندوزي - ج 2 - ص 400

ولي وقتي به نسخه‌هاي مختلف تاريخ صغير و تاريخ كبير بخاري مراجعه مي‌كنيم ، اين روايت را در آن نمي‌يابيم . اين نيز يكي ديگر از ظلم‌هاي است كه دشمنان امير المؤمنين در حق آن حضرت مرتكب شده‌اند و قصد داشته‌اند كه با اين كار فضائل بي حد و حصر امير المؤمنين عليه السلام را از چشم مردم دور نگهداراند ؛ غافل از اين كه قبل از آن‌ها برخي از علماي خودشان اين مطلب را ديده و نقل كرده‌اند .
اعتراف علماي اهل سنت بر جعلي بودن اين دو لقب براي ابوبكر و عمر :

از طرف ديگر بسياري از علماي اهل سنت اعتراف كرده‌اند كه اين دو لقب ، شايسته ابوبكر و عمر نيست و حديث آن جعلي است . ابن جوزي ، عالم معروف اهل سنت در كتاب الموضوعات مي‌نويسد :

عن أبى الدرداء عن النبي صلى الله عليه وسلم قال : «رأيت ليلة أسرى بى في العرش فرندة خضراء فيها مكتوب بنور أبيض : لا إله إلا الله محمد رسول الله أبو بكر الصديق عمر الفاروق».

أبي درداء از پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم نقل مي‌كند كه آن حضرت فرمود : در شب معراج ديدم كه در عرش خداوند بر لوحي سبز با نور سفيد نوشته شده بود « خدايي جز خداي يكتا نيست ، محمد صلي الله عليه وآله وسلم رسول او است ، ابوبكر صديق و عمر فاروق است ! .

بعد در نقد روايت مي‌نويسد :

هذا حديث لا يصحّ ، والمتّهم به عمر بن إسماعيل قال يحيى : ليس بشئ كذّاب ، دجال ، سوء ، خبيث ، وقال النسائي والدارقطني : متروك الحديث .

الموضوعات ، ابن جوزي ، ج1 ، ص 327 .

اين حديث صحيح نيست و كسي كه به آن متهم است عمر بن اسماعيل است . يحيي بن معين در باره او گفته است : سخن او ارزش ندارد ، دروغ‌گو است ، آدمي بد و خبيث است . نسائي و دارقطني گفته‌اند : حديث او متروك است .

و در جاي ديگر مي نويسد :

هذا باطل موضوع وعلى بن جميل كان يضع الحديث ... .

الموضوعات ، ابن جوزي ، ج1 ، ص 336 .

اين روايت باطل و ساختگي است و علي بن جميل حديث جعل مي كرده است

و در جاي سوم مي‌گويد :

هذا حديث لا يصح عن رسول الله صلى الله عليه وسلم . وأبو بكر الصوفى ومحمد بن مجيب كذابان ، قاله يحيى بن معين .

الموضوعات ، ج1 ،‌ ص337 .

اين حديث از رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم صحيح نيست ؛ زيرا ابوبكر صوفي و محمد بن مجيب هر دو دروغگو هستند ، اين سخن را يحيي بن معين گفته است .

هيثمي نيز بعد از نقل روايت مي نويسد :

رواه الطبراني وفيه على بن جميل الرقى وهو ضعيف .

مجمع الزوائد ،‌ الهيثمي ،‌ ج9 ، ص58 .

اين روايت را طبراني نقل كرده و در سند آن علي بن جميل رقي است و او ضعيف است .

و متقي هندي بعد از نقل آن مي‌گويد :

كر وفيه محمد بن عامر كذّاب

كنز العمال ، ج13 ، ص236 .

ابن عساكر آن را نقل كرده و در سند آن محمد بن عامر ، دروغگو است .

ابن حبان بعد از نقل دو روايت در اين باره ،‌ مي‌نويسد :

وهذان خبران باطلان موضوعان لا شكّ فيه ، وله مثل هذا، أشياء كثيرة يطول الكتاب بذكرها .

كتاب المجروحين ،‌ج ج2 ،‌ ص116.

شكي نيست كه اين دو روايت باطل و ساختگي است . روايات بسياري همانند آن وجود دارد كه با ذكر همه آن‌ها كتاب ما طولاني خواهد شد .

ابن حجر عسقلاني و شمس الدين ذهبي نيز بعد نقل روايت مي‌گويند :

هذا باطل ، والمتهم به حسين .

ميزان الاعتدال ، ذهبي ، ج1 ،‌ ص540 و لسان الميزان ، ابن حجر ، ج2 ، ص295 .

اين روايت باطل است و متهم به آن حسين است .

و ابن كثير دمشقي سلفي نيز در اين باره مي‌گويد :

فإنّه حديث ضعيف في إسناده من تكلم فيه ولا يخلو من نكارة ، والله أعلم .

البداية والنهاية ، ج7 ،‌ ص230 .

اين حديث ضعيفي است و در سند آن كسي است كه در باره او سخن‌ها گفته شده و سخن او از منكرات خالي نيست .
نخستين بار اهل كتاب عمر را فاروق ناميدند :

محمد بن سعد در الطبقات الكبري ، ابن عساكر در تاريخ مدينة دمشق ، ابن اثير در اسد الغابة و محمد بن جرير طبري در تاريخش مي‌نويسند :

قال بن شهاب بلغنا أن أهل الكتاب كانوا أول من قال لعمر الفاروق وكان المسلمون يأثرون ذلك من قولهم ولم يبلغنا أن رسول الله صلى الله عليه وسلم ذكر من ذلك شيئا .

الطبقات الكبرى - محمد بن سعد - ج 3 - ص 270 و تاريخ مدينة دمشق - ابن عساكر - ج 44 - ص 51 و تاريخ الطبري - الطبري - ج 3 - ص 267 و أسد الغابة - ابن الأثير - ج 4 - ص 57 .

ابن شهاب گويد : اين گونه به ما رسيده است كه اهل كتاب نخستين كساني بودند كه به عمر لقب فاروق دادند و مسلمانان از سخن آن‌ها متأثر شدند و اين لقب را در باره عمر استعمال كردند و از پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم هيچ مطلبي در اين باره به ما نرسيده است .

و نيز ابن كثير دمشقي سلفي در ترجمه عمر بن الخطاب در كتاب معتبر البداية والنهاية مي‌نويسد :

عمر بن الخطاب بن نفيل بن عبد العزى ... أبو حفص العدوي ، الملقب بالفاروق قيل لقبه بذلك أهل الكتاب

البداية والنهاية - ابن كثير - ج 7 - ص 150 .

عمر بن الخطاب ... ملقب به فاروق ، ‌گويند كه اهل كتاب اين لقب را به عمر دادند .

در نتيجه ، لقب «صديق» مخصوص امير المؤمنين است و هر آن‌چه اهل سنت از زبان پيامبر اسلام در باره ابوبكر نقل كرده‌اند ، ساخته و پرداخته ديگران است ؛ همان طور كه لقب «فاروق» نيز از آنِ امير المؤمنين بوده و اهل كتاب آن را به خليفه دوم هديه كرده‌اند .

موفق باشيد

حمید رضا
آفلاین
عضویت: 11/08/26

روایت اول :عَنْ عَبَّادِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قَالَ عَلِيٌّ أَنَا عَبْدُ اللَّهِ وَأَخُو رَسُولِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَأَنَا الصِّدِّيقُ الْأَكْبَرُ لَا يَقُولُهَا بَعْدِي إِلَّا كَذَّابٌ صَلَّيْتُ قَبْلَ النَّاسِ بِسَبْعِ سِنِينَ .

سنن ابن ماجه ، ح120
حکم محدث البانی : باطل و عباد بن عبدالله ضعیف . قاله الذهبی فی التلخیص.
جواب: حکم غیر قابل قبول است زیرا عجلی و ابن حبان دو تن از ائمه جرح و تعدیل عباد بن عبد الله را ثقه دانسته اند.(الثقات عجلی ، رقم840-الثقات ابن حبان،ج5،رقم4268) و حکم روایت وی طبق علم رجال «راوی مختلف فیه» می شود و در جه اعتبار حدیث او حسن می شود و روایت حسن نیز حجت است. و در ثانی ذهبی در تلخیص مستدرک در روایت دیگری که عباد بن عبدالله از حضرت علی علیه السلام روایت کرده حدیث را صحیح دانسته است .(المستدرک حاکم،ح4238)پس موضوع دانستن این حدیث از طرف ذهبی از روی تعصب است.

الهاشمي الحسني
تصویر پروفایل الهاشمي الحسني
آفلاین
عضویت: 09/07/28

17 - عن علي أنا الصديق الأكبر آمنت قبل أن يؤمن أبو بكر
الراوي: معاذة العدوية المحدث: الذهبي - المصدر: تلخيص العلل المتناهية - الصفحة أو الرقم: 369
خلاصة حكم المحدث: منكر

18 - عن علي ، قال : أنا عبد الله ، وأخو رسول الله ، وأنا الصديق الأكبر ، وما قالها أحد قبلي ، ولا يقولها إلا كاذب مفتر ، ولقد أسلمت وصليت قبل الناس بسبع سنين
الراوي: عباد بن عبدالله المحدث: الذهبي - المصدر: ميزان الاعتدال - الصفحة أو الرقم: 2/368
خلاصة حكم المحدث: كذب على علي

19 - عن علي يقول أنا عبد الله وأخو رسوله وأنا الصديق الأكبر لا يقولها بعدي إلا كاذب مفتر صليت قبل الناس بسبع سنين
الراوي: عباد بن عبدالله الأسدي المحدث: ابن كثير - المصدر: البداية والنهاية - الصفحة أو الرقم: 3/25
خلاصة حكم المحدث: منكر

20 - عن علي [ قال ] أنا الصديق الأكبر آمنت قبل أن يؤمن أبو بكر . . . .
الراوي: معاذة العدوية المحدث: ابن العراقي - المصدر: تحفة التحصيل - الصفحة أو الرقم: 134
خلاصة حكم المحدث: [فيه] سليمان بن عبد الله قال البخاري لا يعرف سماع سليمان من معاذة

21 - عن علي قال : أنا عبد الله وأخو رسوله صلى الله عليه وسلم ، وأنا الصديق الأكبر ، لا يقولها بعدي إلا كذاب ، صليت قبل الناس بسبع سنين
الراوي: - المحدث: الألباني - المصدر: ضعيف ابن ماجه - الصفحة أو الرقم: 24
خلاصة حكم المحدث: باطل

22 - قال علي أنا عبد الله ، وأخو رسول الله ، وأنا الصديق الأكبر ، لا يقولها بعدي إلا كاذب ، آمنت قبل الناس سبع سنين
الراوي: عباد بن عبدالله المحدث: الألباني - المصدر: السلسلة الضعيفة - الصفحة أو الرقم: 4947
خلاصة حكم المحدث: موضوع

قبل از کپی کردن از سایت دروغ عصر یک تحقیقی بکنی بدک نیستا

واما در مورد لقب صدیق برای ابوبکر رضی الله عنه در بخاری ومسلم آمده کتاب فضائل که شکی در صحتش نیست
واما شبهه که این القاب اهل کتاب داده اند قبلا جواب داده شده که آن روایات از بلاغات زهری است وبلاغات زهری قابل قبول نیست نزد محدثین

والسلام

أشهـد باللـه وآيــــاته ***شهادة أرجو بها عتقي
أن أبا بكر ومن بعـده***ثلاثـة أئـمــة الصــــدق
أربعة بعد النبيـين هم***بغير شك أفضل الخلـق

الهاشمي الحسني
تصویر پروفایل الهاشمي الحسني
آفلاین
عضویت: 09/07/28

- عن علي : أنا الصديق الأكبر
الراوي: عباد بن عبدالله الأسدي المحدث: الإمام أحمد - المصدر: تهذيب التهذيب - الصفحة أو الرقم: 5/98
خلاصة حكم المحدث: منكر

9 - سمعت عليا أنا الصديق الأكبر
الراوي: معاذة بنت عبد الله العدوية المحدث: البخاري - المصدر: التاريخ الكبير - الصفحة أو الرقم: 4/23
خلاصة حكم المحدث: لا يتابع عليه ولا يعرف سماع سليمان من معاذة

10 - عن علي يقول وهو يخطب على منبر البصرة: أنا الصديق الأكبر آمنت قبل أن يؤمن أبو بكر وأسلمت قبل أن يسلم
الراوي: معاذة العدوية المحدث: العقيلي - المصدر: الضعفاء الكبير - الصفحة أو الرقم: 2/131
خلاصة حكم المحدث: [فيه] سليمان بن عبد الله قال البخاري لا يعرف سماع سليمان من معاذة

11 - سمعت علي بن أبي طالب يخطب على منبر البصرة وهو يقول أنا الصديق الأكبر آمنت قبل أن يؤمن أبو بكر وأسلمت قبل أن يسلم
الراوي: معاذة بنت عبد الله العدوية المحدث: ابن عدي - المصدر: الكامل في الضعفاء - الصفحة أو الرقم: 4/268
خلاصة حكم المحدث: [فيه] سليمان أبو فاطمة لم يتابع عليه

12 - سمعت عليا يخطب على منبر البصرة وهو يقول أنا الصديق الأكبر آمنت قبل أن يؤمن أبو بكر وأسلمت قبل أن يسلم
الراوي: معاذة العدوية المحدث: الجورقاني - المصدر: الأباطيل والمناكير - الصفحة أو الرقم: 1/293
خلاصة حكم المحدث: باطل

13 - رأيت عليا وسمعته يقول أنا الصديق الأكبر آمنت قبل أن يؤمن أبو بكر وأسلمت قبل أن يسلم أبو بكر
الراوي: حبة العرني المحدث: الجورقاني - المصدر: الأباطيل والمناكير - الصفحة أو الرقم: 1/294
خلاصة حكم المحدث: حبة لا يساوي حبة كان غاليا في التشيع واهيا في الحديث

14 - سمعت عليا قال أنا الصديق الأكبر
الراوي: معاذة العدوية المحدث: ابن عساكر - المصدر: تاريخ دمشق - الصفحة أو الرقم: 42/33
خلاصة حكم المحدث: لا يتابع عليه ولا يعرف سماع سليمان من معاذة

15 - قال علي بن أبي طالب : ( ( أنا عبد الله وأخو رسوله ، وأنا الصديق الأكبر ، لا يقولها بعدي إلا كاذب ، صليت قبل الناس سبع سنين
الراوي: عباد بن عبدالله الأسدي المحدث: ابن الجوزي - المصدر: موضوعات ابن الجوزي - الصفحة أو الرقم: 2/98
خلاصة حكم المحدث: موضوع

قال علي رضي الله عنه : أنا عبد الله ، وأخو رسول الله ، وأنا الصديق الأكبر, لا يقولها بعدي إلا كاذب ، صليت قبل الناس سبع سنين . وفي رواية له : ولقد أسلمت قبل الناس بسبع سنين
الراوي: عباد بن عبدالله الأسدي المحدث: ابن تيمية - المصدر: منهاج السنة - الصفحة أو الرقم: 7/443
خلاصة حكم المحدث: موضوع


أشهـد باللـه وآيــــاته ***شهادة أرجو بها عتقي
أن أبا بكر ومن بعـده***ثلاثـة أئـمــة الصــــدق
أربعة بعد النبيـين هم***بغير شك أفضل الخلـق

الهاشمي الحسني
تصویر پروفایل الهاشمي الحسني
آفلاین
عضویت: 09/07/28

چقدر جالب روایات صحیح السند؟؟

- الصديقون ثلاثة : حبيب النجار مؤمن آل يس الذي قال ( يا قوم اتبعوا المرسلين ) و حزقيل مؤمن آل فرعون الذي قال ( أتقتلون رجلا أن يقول ربي الله ) و علي بن أبي طالب ، و هو أفضلهم
الراوي: أبو ليلى الأنصاري والد عبدالرحمن المحدث: الألباني - المصدر: ضعيف الجامع - الصفحة أو الرقم: 3549
خلاصة حكم المحدث: موضوع

6 - الصديقون ثلاثة : حزقيل مؤمن آل فرعون ، و حبيب النجار صاحب آل يس ، و علي بن أبي طالب
الراوي: عبدالله بن عباس المحدث: الألباني - المصدر: ضعيف الجامع - الصفحة أو الرقم: 3550
خلاصة حكم المحدث: موضوع

7 - الصديقون الثلاثة : حبيب بن موسى النجار مؤمن آل ياسين ، الذي قال : يا قوم اتبعوا المرسلين . وحزقيل مؤمن آل فرعون الذي قال : أتقتلون رجلا أن يقول ربي الله . وعلي بن أبي طالب الثالث ، وهو أفضلهم
الراوي: أبو ليلى الأنصاري والد عبدالرحمن المحدث: ابن تيمية - المصدر: منهاج السنة - الصفحة أو الرقم: 7/223
خلاصة حكم المحدث: موضوع

این از صحیح السند بودن این روایت که یهویی موضوع از آب درآمد

ببينيم روايت دوم ایشان نیز صحیح السند است یا نه؟؟

- عن علي قال: أنا عبد الله وأخو رسول الله قال: أنا الصديق الأكبر وما قالها أحد قبلي وما يقولها إلا كاذب مفتر ولقد أسلمت وصليت قبل الناس سبع سنين
الراوي: عباد بن عبد الله الأسدي المحدث: العقيلي - المصدر: الضعفاء الكبير - الصفحة أو الرقم: 3/137
خلاصة حكم المحدث: الرواية في هذا فيها لين

5 - أنا عبد الله وأخو رسول الله, أنا الصديق الأكبر, لا يقولها بعدي إلا كاذب, صليت قبل الناس بسبع سنين .
الراوي: - المحدث: الشوكاني - المصدر: الفوائد المجموعة - الصفحة أو الرقم: 343
خلاصة حكم المحدث: في إسناده عباد بن عبد الله الأسدي, وهو المتهم بوضعه

أشهـد باللـه وآيــــاته ***شهادة أرجو بها عتقي
أن أبا بكر ومن بعـده***ثلاثـة أئـمــة الصــــدق
أربعة بعد النبيـين هم***بغير شك أفضل الخلـق