چرا امام حسين (عليه السلام) با اين كه مي دانستند كشته مي شوندباز به كربلا رفتند؟؟؟؟
سؤال: اگر امام حسين (عليه السلام) مي دانست حركت و مسيري كه انتخاب كرده است سرانجامي جز مرگ ندارد و يا اگر علي (عليه السلام) در شب نوزدهم مي دانست كه اگر به مسجد برود، ضربت خواهد خورد و شهيد مي شود و اگر امام رضا (عليه السلام)... مي دانستند، پس چرا برخلاف علم خويش عمل كردند و اگر هم با علم به مرگ پيش رفتند، آيا اين نوعي - نعوذ بالله - انتخاب مرگ به دست خويش نيست و اگرهم نمي دانستند، آيا عدم علم ايشان با علم امامت تنافي ندارد؟
بايد گفت: از آن جايي كه پيامبر (صلي الله عليه و آله) و امام (عليه السلام) در جامعه ي انساني الگو و سرمشق بشر مي باشند و مردم از آنان به عنوان اسوه پيروي مي كنند، در مسائل عادي و امور فردي و اجتماعي موظف به استفاده از علم عادي بشر هستند
. علاوه بر اين، علم غيب به امر حتمي و تغييرناپذير تعلق مي گيرد. به عبارت ديگر، معصومان (عليه السلام) از طريق علم غيبي همان چيزي را مي دانند كه حتما واقع خواهد شد.اين طور نيست با وجود اينكه ميدانست كشته ميشود بتواند جلو واقعه رو بگيرد
از سوي ديگر،هرچند مي پذيرم كه معصوم (عليه السلام) در حادثه اي خاص مي داند كه اگر فلان كار را انجام دهد حادثه اي براي او رخ خواهد داد، اما ممكن است در حادثه اي خاص، مصالحي بزرگ براي دين و جامعه اسلامي وجود داشته باشد كه به دليل مصلحت مهم تر، حضرت معصوم (عليه السلام) حاضر شده است جان خويش را نثار احيا و بقاي دين كند، تا پرچم سرافراز اسلام همواره پاينده باشد. به عبارت ديگر، گاهي ممكن است تداوم و استمرار دين و حيات آن، نيازمند جان فشاني معصوم (عليه السلام) باشد.
ابن ادم : نه بابا!عزیزدل معذرت میخواهم ولی شماواقعاازمرحله پرتی....
پاسخ : وَمَنْ يكْسِبْ خَطِيئَةً أَوْ إِثْمًا ثُمَّ يرْمِ بِهِ بَرِيئًا فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُبِينًا(النساء/112) شما به خود زحمت بده مثلا به تفسیر قرطبی رجوع کن در آنجا شان نزول آیه را خواهید یافت : نفر من الجن أسلموا وكانوا يعبدون، فبقي الذين كانوا يعبدون على عبادتهم وقد أسلم النفر من الجن. في رواية قال: نزلت في نفر من العرب كانوا يعبدون نفرا من الجن فأسلم الجنيون والإنس الذين كانوا يعبدونهم لا يشعرون؛ فنزلت «أولئك الذين يدعون يبتغون إلى ربهم الوسيلة» (حال چه کسی از مرحله پرت است؟؟؟)...ثانیا بر فرض محال که آیه سوره اسراء توسل را حرام میداند ولی در سوره مدنی مائده (به اتفاق جمعی از مفسرین این سوره آخرین سوره ای بوده که بروجود نازنین پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم نازل شده است ) آیه ای آمده که این آیه را نسخ می کند : يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ(المائدة/35)
ابن ادم : درباره آیات مربوط به حضرت موسی علیه الصلاة والسلام ...پاسخ : خوشحال هستم که دیدید که نمی توانید عصمت انبیای الهی رضوان الله علیهم را زیر سوال ببرید.ابن ادم:أنزل القرآن على سبعة أحرف لكل آية منها ظهر وبطنالسلسلة الضعيفة برقم: 2989.حکمش ضعيفه و شيخ ارناوط گفته ظاهر يعني تلاوتش وباطن يعني تاويل وتفسير بعضي ايات...درباره آیات قرآن باشمانمیتوان بحث کرد...پاسخ : این حدیث طرق مختلفی دارد و عده زیادی از حافظان سنت و آثار نبوی آن را در کتابشان آورده اند مثلاً همان طور که ذکر شد هیثمی در مجمع الزوائد آن را از چند طریق آورده و تصحیح سندی نموده است و حال با یان تفاصیل بگذار کسی مثل البانی وهابی به یک از طرق آن اشکال بگیرد . چند تن دیگر که این حدیث را تخریج نموده اند : همين حديث را طحاوی در مشكل الاثارج8،ص87،ح3077،هم آورده است وارنووط وهابی در مورد سند حدیث گوید : حدیث حسن و صحیح. و نیز حافظ ابو نعیم اصفهانی در حلیه الاولیاء،ج1،ص 65 آن را با سند خود آورده است و...وهیچنین چندی از علما به شرح این حدیث پرداخته اندمانند بن عربی درکتاب العواصم من القواصم . پس هیچ شکی در صحت این حدیث نیست.ودر آخر در مورد آیات سوره هود شما می خواستید که عصمت حضرت نوح (ع)را زیر سوال ببرید بنده با ظاهر آیات البته مجموعه آیات به طور کامل آوردم که اصلاً ایشان چیز ناحقی درخواست ننموده اند و استغفار ایشان هم از باب شکر گزاری است ( مشکل شما این است که گمان میبرید که انبیاءالهی افرادی عادی مثل من و شما بوده اند بلکه ایشان حتی ترک اولی هم برایشان سیئه محسوب می شده مثلاً شما به داستان حضرت داود (ع) در سوره ص مراجعه کنید می بینید که ایشان دچار گناه و فروجی نشده اند ولی از خدا طلب استغفار کرده اند . این کار چه معنی میدهد.)
ابن ادم : شماآیابا قاعده ی زبان عربی آشنایی دارید؟(فکرکنم ندارید؟)کلمه (اهل)مذکراست.پس باید(کم)بیاید.مثال:قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ...(73)هود...پاسخ : گفته اید بنده با قواعد عربی آشنایی ندارم : وَمَنْ يكْسِبْ خَطِيئَةً أَوْ إِثْمًا ثُمَّ يرْمِ بِهِ بَرِيئًا فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُبِينًا(النساء/112)لفظ اهل بعد از ضمير آمده است و برگشت ضمير به ما بعد ، از جهت قواعد عربي جز در موارد خاص صحيح نيست كه اينجا اصلا جزو آن موارد نيست !جداي از اينكه ضمير «كم» مخاطب است و ضمير مخاطب اصلا مرجع لفظي ندارد ! بلكه با واقعيت بيروني مخاطب مطابقت داده ميشود !(حال چه کسی با قواعد زبان عربی آشنا نیست .)
گفته ایداینجافرشتگان به زن حضرت ابراهیم علیه الصلاة والسلام خطاب می کنند.از کی ضمیر مخاطب جمع مذکر و مونث «کم» فقط به یک نفر خطاب می شود.ترجمه آیه: قَالُواأَتَعْجَبِينَ ...(فرشتگان گفتند):آیاشمادونفر تعجب می کنید....رحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيكُمْ أَهْلَ الْبَيتِ...رحمت وبرکت خداوند بر شما(دو نفر)اهل البیت ...ودرثانی قیاس این آیه باآیه تطهیر درست نیست زیرا در آیات سوره هود مصداق ضمیر کم در خود آیات مشخص شده است :وَلَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَى ...(هود/69)...وَامْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِكَتْ...(هود/71)...قَالُوااَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيكُمْ أَهْلَ الْبَيتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ(هود/73)ولی در آیات سوره احزاب ذکری از پیامبر(ص) نیست تا گفته شود منظور از اهل بیت ایشان و همسرانشان است.و ثالثاً در آیات سوره احزاب هر جا خطاب زنان پیامبرند لفظ بیوت به کار برده شده است :وَقَرْنَ فِي بُيوتِكُنَّ ...وَاذْكُرْنَ مَا يتْلَى فِي بُيوتِكُنَّ ... بنا براین اگر منظور زنان پیامبر(ص) بودند باید گفته می شد اهل البیوت .ورابعاًاز زید بن ارقم صحابی پرسیدند : من أهل بيته؟نساؤه؟ چه کسانی اهل بیت(پیامبر(ص))اند؟آیا زنان اویند. پاسخ قال: لا.وايم الله!...گفت:نه به خداقسم!.صحیح مسلم ، باب مناقب علی بن ابی طالب.)(آیا صحابه پیامبر(ص) بیشتر آگاهند یا ما؟؟؟)وخامساً با شما تحدی کرده وازشما می خواهم تنها وتنهایک حدیث ازیکی ازامهات المومنین بیاورید که گفته باشد شان نزول آیه تطهیر ایشان هستند.
هر چند باشد این افتخار و منقب کمی نیست که کسی مثل ام المومنین عایشه که از هر موضوعی برای فضلیت سازی برای خویش کوتاهی نمی کرد از آن بگذرد ....
سلام... ابن ادم:شماچه بخواهی وچه نخواهی درقول اهل سنت صحابی کسی است که....پاسخ : برای ما نظر علمای شما مهم است و نه نظرشما عامی اهل تسنن اگرتعریف صحابه از نظر(به قول خودتان) امام بخاری شما راقانع نکرد بهتر است که تعریف (باز هم به قول خودتان) امام احمد بن حنبل را در این مورد بدانید:اصحاب رسول اللّه (ص)كلّ من صحبه شهرا أو يوما أو ساعة أو رآه. اصحاب رسول خدا (ص) كسى است كه يك ماه يا يك روز يا يك ساعت همراه حضرت بوده و يا ايشان را ديدهاند!(أسد الغابة في معرفة الصحابة، ج1، ص12.) می بیند که علمایتان نظری متضاد با شما در تعریف صحابی پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم دارند.نکته : گفته اید رسول الله صلی الله علیه و سلم:لا تصلوا علي الصلاة البتراء فقالوا وما الصلاة البتراء قال تقولون اللهم صل على محمد وتمسكون بل قولوا اللهم صل على محمد وعلى آل محمد.بر من صلوات ناقص نفرستید.پرسیدند صلوات ناقص کدام است . فرمودند اینکه بگویید الهم صل علی محمد سپس ساکت شوید بلکه بگویید الهم صلی علی محمد و علی ال محمد.( الصواعق المحرقة،ج2،ص430،: مؤسسة الرسالة )همه ما باید به سنت صحیح پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم ملتزم باشیم .(این تنها یک مورد است که عدم تبعیت شما از سنت پیامبر(ص) را می رساند هر چند که اسم اهل سنت رایدک بکشید.)در مورد ضمیر اذ جوابتان داده شده مثلاً به این آیه توجه نمایید وَاللَّيلِ إِذْ أَدْبَرَ(المدثر/33) طبق استدلال شما یعنی فقط در گذشته شب پشت می کرده . و جالب است بدانید که علمای بزرگ اهل تسنن هم از این آیه زیارت و طلب شفاعت از پیامبر(ص) را برداشته نموده اند.ابن ادم : برادرمن صوفیهاهم میگن پیامبرصلی الله علیه وسلم رامی بینیم.دین ما...پاسخ : دوست گرامی کجا گفته شد خواب وخیال کجا گفته شده متصوفه ، آیا امیر المومنین علی علیه السلام هم که گفته اند که من خدایی را که نبینم عبادت نمی کنم صوفی بوده است (نعوذ بالله) و در ثانی این حقیر این مطلب را برای اثبات اینکه پیامبر(ص) با این جهان در ارتباط است نیاوردم وگرنه همان سلام نماز برای اثبات این مدعا کافی است (اگر پیامبر(ص) سلام مسلمین را نمی شنود یهنی حدود یک میلیارد مسلمان روزی پنج بار کاری عبث و لغو و بیهوده مرتکب می شوند نعوذ بالله) بلکه برای تنبه آوردم که بگویم که حال چون من و شما نوعی که جواب سلام پیامبر(ص) را نمی شنویم خیال ورمان ندارد که ایشان سلام ما را نمی شنوند بلکه اشخاصی پاک دلی بوده اند که جواب سلام حضرت را بارها شنیده اند. ابن ادم : درمورد(عبادت ودعا)خب علمای مادرست گفتند دیگه ...دعا(خواندن)عبادت است-...پاسخ : مگر نظر علمای ما غیر از این است.ابن ادم : :شماازکجامی دانید ؟پاسخ : سول را با سوال جواب ندهید لطفاً
ابن ادم : درباره آیات مربوط به حضرت موسی علیه الصلاة والسلام ...پاسخ : خوشحال هستم که دیدید که نمی توانید عصمت انبیای الهی رضوان الله علیهم را زیر سوال ببرید.
السلام علیکم
شماچه بخواهی وچه نخواهی درقول اهل سنت صحابی کسی است که:(1- در هنگام حيات پيامبر صلي الله عليه وسلم ايشان را ملاقات کرده باشد.2- به پيامبر صلي الله عليه وسلم ايمان آورده و با ايمان نيز از دنيا رفته باشد.)-
فرمودید:
پاسخ: این حرف های بی ربط به موضوع چیست می بافید. شما گفته بودید کسی که در دوران طفولیت پیامبر(ص)درک کرده باشد صحابه نیست . بنده گفتم اما نظر علمایتان چیز دیگری است آنها از خردسال به عنوان صحابی حدیث نقل نموده اند
ج:
من کی گفتم نیست.من که گفتم شماکه حضرت حسنین رضی الله عنهماراصحابه میدانید.برای دیگرکودکان حیات پیامبرصلی الله علیه وسلم هم این راقائلید؟(چه چیزی الان بی ربط بود؟)
فرمودید:
وقتی به انما یرید الله ...میرسد ضمایر کم می شود.خداوند می خواهد یک تفاوتی را به ما بفهماند مگر نه.
ج:
شماآیابا قاعده ی زبان عربی آشنایی دارید؟(فکرکنم ندارید؟)کلمه (اهل)مذکراست.پس باید(کم)بیاید.
مثال:قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ (73)هود
اینجافرشتگان به زن حضرت ابراهیم علیه الصلاة والسلام خطاب می کنند.(کُم-آمدبخاطروجود-اَهل)
وآیاتی دیگرمثل:29قصص-54و55مریم-132طه-25یوسف-
درمورد(ارتدالناس) سلسله سندحدیث راخواسته ای.چرامیخواهی ببینی؟ بی خیال! شماکه بی سندقبول داریدکه رسول الله صلی الله علیه وسلم یک نفرراهم نتوانست تربیت بکند!
درمورداینکه گفتید:شماحسادت میکنید...بابابه حاشیه نروید!
آقای عزیز- اذ -مربوط به گذشته است!... گذشته !!...زمان خاص...!!!نمیفهمی چکارت بکنم؟!!
فرمودید:(عزیز من کسانی بوده اند وهستند که در نماز شان پاسخ سلامشان را از جانب میشنوند .) ج:برادرمن صوفیهاهم میگن پیامبرصلی الله علیه وسلم رامی بینیم.دین مادرقرآن وسنت است نه خواب وغیره...
درمورد(عبادت ودعا)خب علمای مادرست گفتند دیگه ...دعا(خواندن)عبادت است-واسه همین است که علمای اهل سنت برطبق آیات قرآن خواندن کسی به جای الله متعال را شرک میدانند..شماحرف علمای مارادرست نگرفتید!
فرموده اید:پاسخ: آن آیه که شما بدان استدلال نمو دهاید در موردخاص و آن وسیله قرار داند جنیان است. ج:نه بابا!عزیزدل معذرت میخواهم ولی شماواقعاازمرحله پرتی.
فرمودید:درموردآیه (تلک الرسل) ...پاسخ : شما از کجا می فهمید علم غیب جزو این برتری ها نیست. ج:شماازکجامیدانید؟
درباره آیات مربوط به حضرت موسی علیه الصلاة والسلام صحبت نکنیم بهتراست..چون شمادنبال باطن هستید...دنبال علم حقیقی باشید.برادرمن!
أنزل القرآن على سبعة أحرف لكل آية منها ظهر وبطن
السلسلة الضعيفة برقم: 2989.
حکمش ضعيفه و شيخ ارناوط گفته ظاهر يعني تلاوتش وباطن يعني تاويل وتفسير بعضي ايات
درباره آیات قرآن باشمانمیتوان بحث کرد...چون شمافقط توسرباطنید.
ابن ادم :وَنَادَى نُوحٌ رَبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَأَنْتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ (45) -قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ (46)-هود
این دوآیه راهم خودتان ترجمه بفرمایید
ولی لطفاتفسیرباطنی نفرمایید.
پاسخ : اول در مورد اینکه شما باطن داشتن آیات قرآن کریم را منکرید و مسخره می کنید باید بگویم که :وعن عبد الله - يعني ابن مسعود - أن النبي صلى الله عليه و سلم قال :
أنزل القرآن على سبعة أحرف لكل آية منها ظهر وبطن
از بن مسعود:پیامبر(ص) فرمودند قرآن بر هفت حرف نازل شده وبرای همه ی آیات آن ظهر و بتطنی است. مجمع الزوائد ، 7،ص317،ح11579
اما اینکه منظور شما از آوردن آیات سوره هود زیر سوال بردن عصمت انبیاء علیهم السلام است بیراهه رفته اید. آیا ازاینجا شروع میشود: حَتَّى إِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِيهَا مِنْ كُلٍّ زَوْجَينِ اثْنَينِ وَأَهْلَكَ إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَيهِ الْقَوْلُ وَمَنْ آمَنَ وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِيلٌ(هود/40)
خداوند به حضرت نوح علیه السلام دستور داده که خانواده ات را سوار کشتی (نجات) کن مگر آنکس که قول عذاب بر آن نوشته شده است . آیا منظور غیر از همسر حضرت نوح است که از غابرین بود. وحضرت نوح فقط منظور خداوند را همسرش دانست لذا فرمود : وَنَادَى نُوحٌ رَبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي. خدایا پسرم از اهل من است( پسرم هم جزو آن اهلی که وعده نجات فرموده ای هست)خداوند هم در پاسخ می فرماید: إِنَّهُ لَيسَ مِنْ أَهْلِكَ سپس می فرماید : مبادا زمانی چیزی را که بدان علم نداری درخواست کنی . و این یک موعظه از جانب خداوند است و اصلا حضرت نوح چیزی درخواست ننمود که بخواهد مواخذه شود.
و اینکه حضرت نوح علیه السلام فرمود: قَالَ رَبِّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْأَلَكَ مَا لَيسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَإِلَّا تَغْفِرْ لِي وَتَرْحَمْنِي أَكُنْ مِنَ الْخَاسِرِينَ(هود/47)
به قصد شکرگزاری به درگاه خداوند است که آن چیزی را که بدان علم نداشته از خداوند درخواست نکرده است.
..
ابن ادم : موسی)گفت:پروردگارا!براستی من برخویش ظلم کردم مغفرت کن مرا پس (خداوند) اورابخشید که اوست پوزش پذیر،مهربان....(برادر درست بخوان.
پاسخ : بنده درست خواندم شما دارید اشتباه میکنید . (مغفرت ) تنها به معناى آمرزش و پوشاندن معصيت به معناى معروفش در نزد متشرعه نيست بلكه هر ستر و پوششى الهى مغفرت الهى است هر چند ستر آثار سوئى باشد كه عمل صالح انسان داشته باشد، و اگر خداى تعالى آن اثر سوء را نپوشاند سعادت و آسودگى خاطر از آدمى سلب مى شود.
حضرت موسی علیه السلام از شر خون آن کافر قبطی پناه برده است .اصلاً دامان انبیاء و اصیائشان از خطا و اشتباه پاک منزه است . پناه بر خدا که نسبت، گناه و اشتباه بدهیم.
ابن ادم :حضرت موسی علیه الصلاة والسلام درخواست دیدن خداوندمتعال راکرد-خداوندمتعال فرمودند: نمیتوانی ببینی-...چراآیه راتحریف میکنی؟
پاسخ : کدام تحریف چرا تهمت میزنید . حضرت موسی میگوید«پروردگارا! خودت را به من نشان ده، تا تو را ببينم!» جمله دوم چه نیازی است(در واقع حضرت موسی می خواسته به قومش بفهماند که خداوند قابل دیدن نیست)و خداوند در پاسخ می گوید :گفت: «هرگز مرا نخواهي ديد! ولي به کوه بنگر، اگر در جاي خود ثابت ماند، مرا خواهي ديد!» یعنی چه : اول خداوند می گوید مرا نخواهی دید بعد میگوید اگر در جایت ثابت ماندی مرا میبینی.
این آیات دارد رویت خداوند را با چشم ظاهر نفی میکند وگرنه خداوندبا چشم دل قابل رویت است. و این اشتباه بنی اسرائیل بود که فکر میکردند خداوند را می شود با چشم ظاهر دید و این درخواست را حضرت موسی علیه السلام از جانب بنی اسرائیل مطرح کرد و در واقع درخواست بنی اسرائیل بود نه حضرت موسی علیه السلام پیامبر معصوم و اولی العظم.
...
سلام نرم افزار فیلتر شکن بنده دچار مشکل شده به همین دلیل جواب پست های قبلی شما را نتوانستم به طور کامل جواب بدهم. اما جواب دو پست اخیر:
ابن ادم:اهل سنت هرگزنگفتندکه بایک لحظه دیدن پیامبر صلی الله علیه وسلم کسی صحابه میشود. باید ببیندوایمان بیاوردوباایمان بمیرد.دروغ نبندیدلطفا!
پاسخ: آیا آقای بخاری جزو علمای شما هست یا نه وی گوید:ومن صحب النبي صلى الله عليه وسلم، أو رآه من المسلمين، فهو من أصحابه . هرکس با پیامبر(ص) صحبت کرده و یا اورا دیده او صحابه است.(صحیح بخاری،کتاب فضائل صحابه)پس می بنید که نظر علمایتان با شما تعارض دارد.البته دیگر علمای شما نیز چنین نظری دارند ولی همین نظر صاحب صحیحترین کتابتان کفایت میکند.
ابن ادم:
بنده آنچه راکه دردوران کودکی وطفولیت اتفاق افتاده وشنیده ام ...
پاسخ: این حرف های بی ربط به موضوع چیست می بافید. شما گفته بودید کسی که در دوران طفولیت پیامبر(ص)درک کرده باشد صحابه نیست . بنده گفتم اما نظر علمایتان چیز دیگری است آنها از خردسال به عنوان صحابی حدیث نقل نموده اند.
ابن ادم:ازآیه ي 33-احزاب بی خبرید؟.آيه راكامل بخوانيد.تابدانیدکه همسران پیامبرصلی الله علیه وسلم اهل بیت هستند.
پاسخ:ما که هر چه آیه را می خوانیم آن را با زنان پیامبر(ص)جور نمی یابیم،زیرا وقتی خطاب به زنان پیامبر(ص)است ضمایر کن است ولی وقتی به انما یرید الله ...میرسد ضمایر کم می شود.خداوند می خواهد یک تفاوتی را به ما بفهماند مگر نه.
این هم آدرس حدیث ارتداد:بحارالأنوار ج : 22 ص : 353
پاسخ: لطف کنید سلسله سند حدیث را ذکر کنید.
ابن ادم:درمورد:انا مدینه العلم و علیا بابها چه چیزی بااین ثابت میشود؟-(این هم مربوط به غیب است؟.)-مگرکسی گفت که حضرت علی رضی الله عنه علم نداشتند.؟-نفرمائید!! علم با الف و لام یعنی چه؟!!بله شما حسادت میکنید به این موضوع: أَمْ يحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَينَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَينَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا(النساء/54)
ابن ادم:فرق بين (اذ)که مربوط به زمان خاص است و(اذا)که به زمان خاص مربوط نیست.
پاسخ: این حرف شما باز ادعا مرا اثبات میکند زیرا مثلا فردی در گذشته گناه کرده(در یک زمان خاص) حال از پیامبر(ص) طلب شفاعت میکند.
ابن ادم:خودتان به این قائلیدکه سلامی که به پیامبرصلی الله علیه وسلم میفرستید... پاسخ: در نماز نمی گوییم که سلام برشما ملائکه ای که قرار است سلام مارا به پیامبر(ص) برسانید بلکه مستقیم خود حضرت خطاب قرار گرفته میشود.(عزیز من کسانی بوده اند وهستند که در نماز شان پاسخ سلامشان را از جانب میشنوند .)
ابن ادم:عزیز دعاجزئی ازعبادت است.(نمی فهمیددیگه).پاسخ: این را به علمای خویش خرده بگیرید که گفته اند منظور از دعا در آیات قرآن همان عبادت و پرستش است.
ابن ادم: وسیله :البته که وسیع است...
پاسخ: آن آیه که شما بدان استدلال نمو دهاید در موردخاص و آن وسیله قرار داند جنیان است.
ابن ادم:درموردآیه (تلک الرسل) ...پاسخ : شما از کجا می فهمید علم غیب جزو این برتری ها نیست.
ابن ادم:: این جمله فلسفی ازکیست؟ پاسخ: از علمای بزرگوار شیعه
السلام علیکم
درمورد:قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ-16 الاسراء
(موسی)گفت:پروردگارا!براستی من برخویش ظلم کردم مغفرت کن مرا پس (خداوند) اورابخشید که اوست پوزش پذیر،مهربان....(برادر درست بخوان.
قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ قَالَ لَنْ تَرَانِي (143) -الاعراف.
حضرت موسی علیه الصلاة والسلام درخواست دیدن خداوندمتعال راکرد-خداوندمتعال فرمودند: نمیتوانی ببینی-...چراآیه راتحریف میکنی؟
وَنَادَى نُوحٌ رَبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَأَنْتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ (45) -قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ (46)-هود
این دوآیه راهم خودتان ترجمه بفرمایید
ولی لطفاتفسیرباطنی نفرمایید. والسلام علیکم
السلام علیکم
اهل سنت هرگزنگفتندکه بایک لحظه دیدن پیامبر صلی الله علیه وسلم کسی صحابه میشود. باید ببیندوایمان بیاوردوباایمان بمیرد.دروغ نبندیدلطفا!
درمورد(مسور بن مخرمه)
بنده آنچه راکه دردوران کودکی وطفولیت اتفاق افتاده وشنیده ام ودیده ام راکاملادر یاددارم-حتی سرودهاوقصه هایی راکه درکودکی شنیده ام رامیدانم-بعدهم تاآنجایی که مامی دانیم ما درکودکی هم درشت هیکل تر وهم فهمیده تر بودیم وباادب تر-ولی کودکان امروزی به اندازه ای که ما درکودکی می فهمیدیم نمی فهمند-پس ببین 1400سال پیش چگونه بوده است.
ازآیه ي 33-احزاب بی خبرید؟.آيه راكامل بخوانيد.تابدانیدکه همسران پیامبرصلی الله علیه وسلم اهل بیت هستند.
این هم آدرس حدیث ارتداد:بحارالأنوار ج : 22 ص : 353
فرمودید:(دارید می سوزید نه!!!)
ج:سوزش چرا؟-اگرارث گذاشته بودندمی گفتیم گذاشته اند-ولی چیزی که نبوده نبوده دیگه. (فکرکنم سوزش ازشماست چون شمادرآب وتابی!!!)
درمورد:انا مدینه العلم و علیا بابها
چه چیزی بااین ثابت میشود؟-(این هم مربوط به غیب است؟.)-مگرکسی گفت که حضرت علی رضی الله عنه علم نداشتند.؟-نفرمائید!!
1-وَإِذْ نَجَّيْنَاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ-2-وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ-بقره
1-إِذْ قَالَتِ امْرَأَتُ عِمْرَانَ-2-وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ-3-إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ-آل عمران....حال دقت کنيد!
وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ -الشعراء-وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ (186)بقره
فرق بين (اذ)که مربوط به زمان خاص است و(اذا)که به زمان خاص مربوط نیست.
خودتان به این قائلیدکه سلامی که به پیامبرصلی الله علیه وسلم میفرستید-ملائکه بدیشان میرسانند.-دقت کنید!-خودتان رانپیچانید.
پس ازنظرشما یک میلیون نفرسلام میدهندورسول اکرم صلی الله علیه وسلم مستقیم میشنوند(چون همه یک کلمه میگویند-يعني- سلام)-پس دردیگر حاجات صدانزنیدچون حاجات مردم متفاوت است.
عزیز دعاجزئی ازعبادت است.(نمی فهمیددیگه).
وسیله :البته که وسیع است.1-جهاد-2-نماز-3-زکاة-4-روزه-5-ایمان-6-صدقه-7-صبر-8-دعای فردصالح زنده-9-درکل اعمال صالح-که گفته که وسیع نیست؟
أُولَئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا (57)الاسراء.
آن كسانى را كه ايشان مىخوانند [خود] به سوى پروردگارشان تقرب مىجويند [تا بدانند] كدام يك از آنها [به او] نزديكترند و به رحمت وى اميدوارند و از عذابش مىترسند چرا كه عذاب پروردگارت همواره در خور پرهيز است (57)
بزرگان خوددرپی وسیله اندپس آنان راوسیله نگردانید.
درموردآیه (تلک الرسل) -خداوندمتعال نگفته که علم غیب داشتن یکی ازبرتریهاست.. شما چطور فهمیدید؟(نکندشمانیز غیب میدانید؟)
فرمودید:این علم غیب خداوند است که نامتنهای است . علم غیب اولیا متناهی و محدود است. ج: این جمله فلسفی ازکیست؟
...
جناب عزیز شما یک سر به تفاسیر خود بزینید به عنوان نمونه :
حدثنا علي بن سهل، قال: ثنا مؤمل، قال: ثنا عمارة، عن ثابت، قال: قالت لأنس: يا أبا حمزة أبلغك أن الدعاء نصف العبادة؟ قال: لا، بل هو العبادة كلها.- حدثنا محمد، قال: ثنا أحمد، قال: ثنا أسباط، عن السدي، قال: أخبرنا منصور، عن زر، عن يسيع الحضرمي، عن النعمان بن بشير، قال: قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: " الدعاء هو العبادة، ثم قرأ هذه الآية {وقال ربكم ادعوني أستجب لكم إن الذين يستكبرون عن عبادتي}تفسیر طبری،ذیل آیه
میبینید که منظور از دعا در این آیه عبادت و پرستش است.
در مورد آیه وسیله : وسیله با الف و لام آمده و این یعنی وسیله گستره وسیعی را در بر دارد که یکی از آن توسل به دعای اولیاء است.
جناب آیه تلک الرسل را به نفع خویش تفسیر نفرماید . خداوند می فرماید بعنی از انبیائ بر دیگر انیبائ برتری دادیم . این برتری می تواند حوزه های گوناگون باشد . بعد خداوند بعنی از ازین برتری ها را توضیح می دهد.این دلیل نمی شود که فقط برتری ها همین هاست که در ادامه آیه آمده است.
این علم غیب خداوند است که نامتنهای است . علم غیب اولیا متناهی و محدود است.
در مورد آیات سوره قصص منظور از هذا من عمل شیطان دعوای بین آن قبطی و بنی اسرائیل است نه کار کاملا حلال حضرت موسی علیه السلام(یک مشرک محارب خونش مباح است.)
و در مورد غفران خواستن ایشان نیز، غفران به معنای پوشاندن است، حضرت موسی می خواهد که شر خون ان قبطی کافر دامان ایشان را نگیرد.
در مورد آیا لن ترانی حضرت موسی علیه السلام می گوید خدا کاری کنی اسبابی برای فراهم کن که تو را ببینم که خداوند فرمود به کوه نگاه کن وگرنه محال است یک پیامبر اولی الاعظم یک چیز باطل و لغو وناشدنی از خداوند بخواهد.
...
جناب شما از ارائه اين سوالات چه منظوری دارید حسنین علیهما السلام اهل بیت پیامبر(ص) بوده اند. این مثل روز واضح است و طبق ادعای علمای شما هر کس حتی یک لحظه نیز پیامبر(ص) را دیده باشد صحابی است و جالب است بدانید که فردی است به نام مسور بن مخرمه که در سال دوم و یا سوم هجری متولد شده ولی درحین حال در صحیح بخاری و مسلم از و به عنوان یک صحابی روایت نقل شده است.
در کجای قرآن آمده همسران پیامبر(ص) اهل بیت هستند.
در مورد حدیث ارتداد لطف کنید آدرس حدیث را نیز بیان نمایید، ولی بنده همین قدر می دانم که :
عن عايشه: لما قبض رسول الله صلى الله عليه وسلم ارتدت العرب قاطبة واشرأبت النفاق.
پيامبر كه از دنيا رفت همه اعراب مرتد شدند و نفاق همه جا را فرا گرفت.
القرشي الدمشقي، إسماعيل بن عمر بن كثير أبو الفداء (متوفاي774هـ)، البداية والنهاية، ج 6، ص 336، ناشر: مكتبة المعارف – بيروت.
اگر ما بر فرض جز سه نفر بقیه را مرتد می دانیم شما همه را مرتد می دانید برادر!
حدیث اصول کافی صحیح ، خیالتان راحت ، شما مثل اینکه نارحت هستید که رسول الله به اوصیاشان چیزی به ارث گذاشته اند.(دارید می سوزید نه!!!)
حتماً که همه چیز نباید در قرآن آمده باشد همین قرآن به ما دستور داده:
وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ(الحشر/7)
و از رسول به ما رسیده است که :انا مدینه العلم و علیا بابها (تاریخ بغداد،ج11،ص48) علم نیز با الف و لام آمده یعنی هر علمی .
وقتی حذیفه بن یمان از پیامبر(ص) علوم غیبی را به ارث برده اند حال اوصیا ایشان آیا به این امر اولی نیستند.
گفته اید کلمه اذ مربوط به زمان گذشته است . با کتب لغت این حرف را لطفاً اثبات نمایید.
عزیم من در نماز می گوییم السلام علیک یا ایها النبی یعنی مستقیما پیامبر(ص) مخاطب قرار می دهیم نمی گوییم سلام بر ملائکه ای که قرار است سلام ما را به پیامبر(ص) برسانند!
از شما می پرسم مثلا در یک استادیوم فوتبال صد هزار نفر بگویند فلان فلان آیا شما صدای این 100000 هزار نمی شنوید؟!! ...
السلام علیکم
درموردآیه:
مساله ایمان از اسلام جداست : قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يلِتْكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ شَيئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ(الحجرات/14)
فرموده اید:
این با ایمان مردن است که باعث سهادت آخرت می شود.
ج:
ایمان به آن چیزهاییکه الله فرموده اند یاآنچه که شماساخته اید؟
درموردمطلبی که از:المناقب للخوارزمي، ص68 ـ مناقب آل أبي طالب لإبن شهر آشوب، ج3، ص2
آورده اید.
متن عربی کو؟دوما:صحیح است؟سوما:این ضدقرآن نیست؟چهارما:چیزی به این مهمی چرادرقرآن نیامده است؟
(آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ...)-285بقره
فرموده اید:
پاسخ : واقعه کربلا همانطور که آمدقضای الهی بود و امام نمی تواست که با قضای الهی بجنگد که. اجتهاد باری یک معصوم معنا ندارد . فعل و حرف معصوم ، فعل و حرف مورد رضایت خداست .
بنده کجا گفتم که امام می دانست مردم کوفه به ایشان خیانت می کنند.
ج:
پس علم غیب نداشته اند.
فرموده اید:
1-حقی که از جانب خدا تشریع شده است دادنی نه گرفتنی . به عنوان مثال نفقه زن بر مرد تشریع شده است حال باید مرد این حق را بدهد یا زن بگیرد؟
ج:
قیاس مع الفارق؟-پس چراوقتی حضرت علی رضی الله عنه راخواستندخلیفه چهارم بکنندگفت مرارها کنید؟ونمیخواست که قبول بکند.(خلافت روغصب کردندسکوت کردند-خواستندبه خلافت منصوبش کنندگفتند:نمیخواهم)!
فرموده اید:
3- تمساح هم قلب رئوف داره که اشک میرزه مگر خودتان نگفتید اشک تمساح!!!
ج:
شیخین رضی الله عنهما چپ میروند میگوییدچرابه چپ رفتند؟راست میروندمیگوییدچراراست رفتند؟
هرکه به چشم شمااگربدباشه هرکاری هم بکنه بده-وهرکسی که به چشم شماخوب باشد هرکاری هم بکند یک توجیهی برایش می تراشید.چرا؟
فرموده اید:
منظور تان از مدح خلفا آن چیزی است که در خطبه شقشقیه آمده است.
ج:
حالاازهرکجا....!...حتماضعیف است نه؟...ولی چه فایده اگرالان خداوندمتعال حضرت علی رضی الله عنه رازنده بکنندوباشماصحبت بکنندوبگویندکه شیخین رضی الله عنهما صالح ومومن وعادل بوده اندرد می کنید.
....
-پس چراآنگونه که ازحسین رضی الله عنه یاد می کنید...ازحضرت حسن رضی الله عنه یادنمیکنید؟
فرمودید:
اشکالات بی خود چیست می گیرید، گاهی اوقات انسان سلا مهار یادش می رود بگذارد ، برای امام حسین(ع)نیز گاها در متن این اتفاق افتاده است وگرنه هر دوی آنها امام معصوم هستند و هیچ تفاوتی برای ما ندارند.
ج:
ولی عملتان چیزدیگری میگوید:
درموردشرح ابن ابی الحدید شافعی،ج2،ص67.
متن عربی کو؟صحیح است؟
فرمودید:
مگر شما در این مورد شک دارید البته گناه ایشان در غصب خلافت مساوی است ولی یزید زناکار میمون باز کجا شخیخین کجا. منظور نه اینکه شخیخن انسان های والایی بودند ولی به اندازه یزید دون و پست نبوده اند.
خب کافر،کافراست.عزیزمن تفکرهم خوب است.
والسلام علیکم وورحمة الله وبرکاته
السلام علیکم
درموردآیه:
مساله ایمان از اسلام جداست : قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يلِتْكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ شَيئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ(الحجرات/14)
فرموده اید:
این با ایمان مردن است که باعث سهادت آخرت می شود.
ج:
ایمان به آن چیزهاییکه الله فرموده اند یاآنچه که شماساخته اید؟
درموردمطلبی که از:المناقب للخوارزمي، ص68 ـ مناقب آل أبي طالب لإبن شهر آشوب، ج3، ص2
آورده اید.
متن عربی کو؟دوما:صحیح است؟سوما:این ضدقرآن نیست؟چهارما:چیزی به این مهمی چرادرقرآن نیامده است؟
آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ-285بقره
فرموده اید:
پاسخ : واقعه کربلا همانطور که آمدقضای الهی بود و امام نمی تواست که با قضای الهی بجنگد که. اجتهاد باری یک معصوم معنا ندارد . فعل و حرف معصوم ، فعل و حرف مورد رضایت خداست .
بنده کجا گفتم که امام می دانست مردم کوفه به ایشان خیانت می کنند.
ج:
پس علم غیب نداشتند نه؟
فرموده اید:
1-حقی که از جانب خدا تشریع شده است دادنی نه گرفتنی . به عنوان مثال نفقه زن بر مرد تشریع شده است حال باید مرد این حق را بدهد یا زن بگیرد؟
ج:
قیاس مع الفارق؟-پس چراوقتی حضرت علی رضی الله عنه راخواستندخلیفه چهارم بکنندگفت مرارهاکنید؟ونمیخواست که قبول بکنه.(خلافت روغصب کردندسکوت کردند-خواستندبه خلافت منصوبش کنندگفتند:نمیخواهم)!
فرموده اید:
3- تمساح هم قلب رئوف داره که اشک میرزه مگر خودتان نگفتید اشک تمساح!!!
ج:
شیخین رضی الله عنهما چپ میروند میگوییدچرابه چپ رفتند؟راست میروندمیگوییدچراراست رفتند؟
هرکه به چشم شمااگربدباشه هرکاری هم بکنه بده-وهرکسی که به چشم شماخوبه هرکاری بکنه یک توجیهی می تراشید.چرا؟
فرموده اید:
منظور تان از مدح خلفا آن چیزی است که در خطبه شقشقیه آمده است.
ج:
حالاازهرکجا....!...حتماضعیف است نه؟...ولی چه فایده اگرالان خداوندمتعال حضرت علی رضی الله عنه رازنده بکنندوباشماصحبت بکنندوبگویندکه شیخین رضی الله عنهما صالح ومومن عادل بوده اندردمیکنید.
-پس چراآنگونه که ازحسین رضی الله عنه یاد می کنید...ازحضرت حسن رضی الله عنه یادنمیکنید؟
فرمودید:
اشکالات بی خود چیست می گیرید، گاهی اوقات انسان سلا مهار یادش می رود بگذارد ، برای امام حسین(ع)نیز گاها در متن این اتفاق افتاده است وگرنه هر دوی آنها امام معصوم هستند و هیچ تفاوتی برای ما ندارند.
ج:
ولی عملتان چیزدیگری میگوید:
درموردشرح ابن ابی الحدید شافعی،ج2،ص67.
متن عربی کو؟صحیح است؟
فرمودید:
مگر شما در این مورد شک دارید البته گناه ایشان در غصب خلافت مساوی است ولی یزید زناکار میمون باز کجا شخیخین کجا. منظور نه اینکه شخیخن انسان های والایی بودند ولی به اندازه یزید دون و پست نبوده اند.
خب کافر،کافراست.عزیزتفکرهم خوب است.
والسلام علیکم وورحمة الله وبرکاته
السلام علیکم
-به السیرة الحلبیه نظرکردم ولی درج2ص247چنین چیزی نیافتم شایدتقصیرازمن باشه.ولی شماخودتان ازهمان کتاب خوانده ایدیاازسایت کپی پیست کرده اید؟
2-آیااین که شماآورده ایدرابررسی کرده ایدکه آیاصحیح است؟.
3-اگرصحیح هم باشد.آیاعزاداری ایشان به عزاداری شماشباهتی دارد؟ضمنارسول الله صلی الله علیه وسلم.مگرفقط درهمان لحظه گریه نکردند؟نکندمیخواهیدبگوییدکه نعوذباالله هرسال درآن روزهیئت راه می انداختند؟...نفرمایید!!
تراویح بدعت عمررضی الله عنه نیست خودتان بهترمیدانید.شمانخوانید مشکلی نیست خواندنش واجب هم نیست.(شمابه واجبات برسید-عزاداری!!که عین سنت است نه؟)
برای نمازتراویح بایدسرپایکی دوساعت ایستادخسته میشوید...
ولی متعه برای جوان وپیرهم فال است وهم تماشا!
فرموده اید:
باز هم که مصلحت می خواهید ؛ از شما می پرسم چه مصلحتی بود که مسلمین بروند در کوه احد شکست بخورند؟!!
ج:
قیاس مع الفارق؟دوما:آیامیدانیدکه درآن دوران مشرکین درپی جنگ بودند.آیامیدانیدحمله ازجانب مشرکین بود؟شماکه بایدبدانیدبیشترجنگهای رسول الله صلی الله علیه وسلم جنبه ی دفاعی داشت.
رسول الله صلی الله علیه وسلم با70نفربه جنگ رفته است؟
فرمودید:
راسخون ماجرای خضر و موسی رابه تقابل عقل ظاهر بین و عقل باطن بین تاویل نموده اند.
ج:
بازهم درست نفرمودید.آیه راتاآخربگذارید.لطفا
وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ (7)آل عمران
تاويلش راكسى جز خدا نمیداند وريشه داران در دانش میگويند ما بدان ايمان آورديم همه [چه محكم و چه متشابه] از جانب پروردگار ماست و جز خردمندان كسى متذكر نمیشود (7)
بعداز (الاالله) درقرائت وقف می آید-یعنی-مابین (الاالله) و(الراسخون) ...دقت کرده اید؟
برای این آیه این قول هم هست.یعنی جزالله کسی نمیداند...وراسخون درعلم بدان ایمان می آورند.
فرمودید:
مسلمانان در جنگ احد شکست خوردند چه فائده ای برای دین داشت؟
ج:
قیاس مع الفارق؟دوما:درموردجنگهای زمان پیامبر صلی الله علیه وسلم بحث رفت.
فرمودید:
در مورد عزاداری هم شما سنت و سیره پیامبر(ص) همان طور که ذکر شد را هم قبول ندارید.
ج:
همینکه شماپیروسنت هستیدبرای همه کفایت میکند.
فرمودید:
امامان نیز از جنس پیامبران هستند جز اینکه شریعتی جدید نیاورده اند و همان شریعت خاتم را تبلیغ می کنند
ج:
شماازکدام آیه قرآن براتون ثابت شدکه امامان ازجنس پیامبراناند؟
درباره حدیث منزلت موسی وهارون علیهماالسلام:
لطف بفرماییدمتن عربی رابیاوریدتابحث شود. وبعدهم انصاف بخرج دهید.درنظرشماحضرت علی رضی الله عنه معصوم هستند.
بایداطاعت مطلق بشود.کوچکترین اعتراض به حضرت علی رضی الله عنه مساوی باکفراست.بااین عقیده ی شماآیاایشان پیامبرنیست؟...بااین اوصاف که ایشان راپیامبرکردید.
ادامه دارد...
السلام علیکم
فرموده اید:
پاسخ :مگر من گفتنم ایشان برای جنگ رفتند
ایشان بیعت فردی کافر کیش چون یزید را مشروع نمی دانستند از طرفی یزید علیه اللعنه لشگری فرستاد تایا از امام حسین(ع) بیعت بگیرند یا ایشان را به قتل برسانند و امام نیز چاره ای جز جنگ و قتال با سپاه یزید را نداشتند.
ج:
خب پس برای چه رفتند؟...خودتان گفتیدقیام کرد!
دوما:منطقی باشید...چشمتون رونبندید...آیایزید لشکرش راآوردجلوی درخانه حضرت حسین رضی الله عنه ویااینکه حضرت حسین رضی الله عنه به سمت کوفه آمد؟.طوری صحبت میکنید که یک فردعامی فکرمیکندکه لشکریزیدرفته بردرخانه حضرت حسین رضی الله عنه وآنجا شهیدش کردند.(درست است که یزیدظالم وفاسق و...است ولی تحریف تاریخ نه به نفع شماست نه به نفع ما)
فرمودید:
به زعم تمام علمای شیعه شیخین کافرومرتد نبوده اند و مسلمان بوده اند.
ج:
پس ازمذهب خویش بی خبرید.
فرموده اید:
درمورد صلح امام حسن(ع) اولا که به ایشان نیاموزید که ایشان از شما داناترند
ج:
چرادوست داریدبارهایک جمله راتکرارکنید؟(کسی قصدآموزش ندارد قصد،رسیدن به یک نتیجه ی منطقی است.)
فرمودید:
ثانیاً امام حسن حتی این هفتاد و نفری هم که امام حسین را یاری نمودن در کنار خود نداشت تا بتواند قیام کند.
ج:
چراباز تاریخ راتحریف میکنید؟...حضرت حسن رضی الله عنه یک ارتش داشت.
دوما:70نفربرای قیام کافیست؟(ضمناحضرت حسین رضی الله قصدجنگ نداشتنداون هم با70نفر!)
فرموده اید:
در غزوات مسلمین با لشگر کفر مواجه بودند در واقعه کربلاء نیز امام حسین با لشگر کفر روبرو بود.کسانی که اجر رسالت زیر سم اسب هایشان له نمودند.
ج:
درغزوات افرادمقابل یعنی مشرکان وکافران بودندکه نمیخواستندبگویند(لااله الاالله محمدرسول الله)-ولی درکربلاکسانی درلشکرمفابل بودندکه شهادتین راسرداده بودند-ولی ظالم وفاسق بودند...!...چراچشمهایت رابسته ای؟
درست است که آنهاجرمی مرتکب شده اند واین اتفاق فاجعه بود...ولی انصاف هم چیزخوبیست.
اجررسالت؟منظورتان چیست؟
به این آیه توجه کنید-الله متعال میفرماید:
(... وَمَنْ يَكْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِيدًا)(136)النساء
و هر كس به خدا و فرشتگان او و كتابها و پيامبرانش و روز بازپسين كفر ورزد در حقيقت دچار گمراهى دور و درازى شده است136
(إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِيدًا) (116)النساء
خداوند اين را كه به او شرك آورده شود نمىآمرزد و فروتر از آن را بر هر كه بخواهد مىبخشايد و هر كس به خدا شرك ورزد قطعا دچار گمراهى دور و درازى شده است (116)
خداوندمتعال تعیین میکندکه چه چیزهایی سبب کفرمیشود نه شما...واگرهرکسی رابخاطرظلم وفسق تکفیرکنیم چه به سرامت اسلامی می آید؟.
نیست به میل من وتوای عزیز
ادامه دارد...
السلام علیکم
درموردآیه:
تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ ...253بقره-
برخى از آن پيامبران را بر برخى ديگر برترى بخشيديم
برتری درچه ؟...برتری درعلم غیب ؟شماچراهمه آیات رادررابطه باعلم غیب میدانید؟آیااین فضیلت نمیتوانددرچیزدیگری باشد؟...مگربرتری پیامبران بخاطر علم غیب است؟
حال ادامه آیه راهم بخوان برادرعزیز.
...مِّنْهُم مَّن كَلَّمَ اللّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ...253بقره-
از آنان كسى بود كه خدا با او سخن گفت و درجات بعضى از آنان را بالا برد و به عيسى پسر مريم دلايل آشكار داديم و او را به وسيله روح القدس تاييد كرديم
ودرآیه ی دیگری میفرماید:
وَرَبُّكَ أَعْلَمُ بِمَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلَى بَعْضٍ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا (55)اسراء
و پروردگار تو به هر كه [و هر چه] در آسمانها و زمين است داناتر است و در حقيقت بعضى از انبيا را بر بعضى برترى بخشيديم و به داوود زبور داديم (55)
برتری راخداوندمتعال بیان فرموده است-آیادراین آیات برتری رامشاهده کردید؟آیااثری ازعلم غیب دراین برتری ها مشاهده کردید؟
فرمودید:
1- علم غیب ذاتا مخصوص خداست خداوند نخواسته که حضرت موسی بداند که عصای تبدیل به ازدها خواهد شد.
ج:
پس به من بگوییدعلم غیب چه زمانی عمل میکند؟
فرمودید:
2- نعوذ بالله می گویید که یک پیامبر الهی آن هم از نوع اولو العظمش یک نفر را اشتباهن کشته است . پناه بر خدا ازاین حرف.
ج:
قرآن نخوانده ای مگر؟
حضرت موسی علیه الصلاة والسلام بعدازکشته شدن اون شخصی که بهش مشت زده بودچی گفت:؟
... قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِينٌ (15)
گفت اين كار شيطان است چرا كه او دشمنى گمراه كننده [و] آشكار است (15)
قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ (16)
گفت پروردگارا من بر خويشتن ستم كردم مرا ببخش پس خدا از او درگذشت كه وى آمرزنده مهربان است (16
فرموده اید:
4- این درخواست هفتاد نفر از بنی اسرائیل بود نه در خواست حضرت موسی علیه السلام لطفاً شان انبیای الهی را حفظ کنید.
علم غیب مال خداست هر وقت و هر جا بخواهد به هر کی بخواهد میدهد . لطفاً تو علم خداوند فضولی نکنید زیرا : وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا(الإسراء/85)
ج:
برادرعزیز وایسا کجارفتی؟-بحث یه چیزدیگه بود.
(...قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنظُرْ إِلَيْكَ قَالَ لَن تَرَانِي...) 143اعراف
عرض كرد پروردگارا خود را به من بنماى تا بر تو بنگرم فرمود هرگز مرا نخواهى ديد
اینجاتقاضای رویت الله متعال توسط که بود؟...دقت بفرمایید...من گفتم حضرت موسی علیه الصلاة والسلام نمیدانست که ناممکن است.
ادامه دارد...
السلام علیکم
حرف شما:
شما لطف فرمایید دیگر از این به بعد نمازهایتان را بروید در مدینه بخوانید، زیرا معنا ندارد در خانه خود یا مسجد شهر خود بگویید السلام علیک ایها النبی...
ج:
1-در نمازمیگوییم"السلام عليك ايها النبى"، بخاطر اينكه در حديث صحيح آمده.
2- اگر كسى بر پيامبر صلى الله عليه و سلم صلوات بفرستد، خداوند متعال ملائكه هايى را مسئول كرده است كه اين صلوات و سلام رابه پيامبر صلى الله عليه و سلم برسانند
3- در «کتاب الاستئذان» صحيح بخاري، از طريق ابي معمرآمده که ابن مسعود بعد از روايت حديث تشهد گفت : ( فَلَمَّا قُبِضَ قُلْنَا: السَّلاَمُ - يَعْنِي - عَلَى النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ) «، زماني که (رسول الله صلی الله علیه وسلم)وفات کرد گفتيم السلام يعني : علي النبي». اين روايت بخاري است.هرکدام روبگی اشکالی نداره.
اول ببینیم معنی سلام چیست؟-شماکه پیروعقل هستید پس شماچرا؟یعنی پیامبرصلی الله علیه وسلم صدای 1000000نفررادرآن واحدمیشنود؟-مگر شما نمی دانیدکه سلام راملائکه به رسول الله صلی الله علیه وسلم میرسانند؟حتي خودتان هم براين قائليد. پیامبرعظیم الشان صلی الله علیه وسلم درزمان حیات چنین قدرتی نداشتندچطورشدکه بعدازوفات چنین قدرتی یافتند.
درموردآیه:
-وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ ﴿60﴾
فرمودید:
معنای دعا در این آیه همان طور که در ادامه اش آمده عبادت و پرستش است و هیچ ارتباطی به بحث توسل ندارد
مگر می شود تناقض گویی از خداوند در یک جا بگوید وبتغوا الیه الوسیله در جای دیگر بگوید...
ج:
برعکس معنانکنید
وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ...وپروردگارتان فرمود:بخوانیدمراتااجابت کنم شمارا...
إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي...براستی کسانیکه کبرمی ورزندازعبادت من...
شمادعاراعبادت نمیدانید؟-آیااین ادعونی ربطی به عن عبادتی ندارد؟
ودرمورد (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (35) المائده-
ای کسانیکه ایمان آورده اید ازالله پرواکنید وبرای تقرب به اووسیله بجویید ودرراهش جهادکنیدباشدکه رستگارشوید.
چرادقت نمی کنید؟؟؟-الله متعال یکی از وسائل را درهمین آیه اسم برده (جهاد)
جهادبهترین راه رسیدن به الله است.این راکه باید بدانید!
ادامه دارد...
السلام علیکم
بنده سوالی کردم درموردالاثلثه واینکه حضرت حسن وحسین رضی الله عنهماجزومهاجرین اند یا انصار؟ شماگفتید:سوال رانفهمیده اید!
هر کلامی را نجستیَّـش جواب
زودخودرامیزنی جانابه خواب؟
گفتید:که آن دوبزرگوار هم ازاهل بیت اندوهم صحابی
من گفتم حسن وحسین رضی الله عنهما جزومهاجرین اندیاانصار؟(مگه کسی راکه تنهادرکودکی آنهم قبل ازبلوغ بارسول الله صلی الله علیه وسلم باشد صحابه می نامید؟)آیابرای دیگرکودکانی که بارسول الله صلی الله علیه وسلم بودندچنین میگویید؟اگرنمی گوییدپس این بی عدالتی است.-ضمنااهل بیت راخوب آمدید:!!!(هرکه راپسندی داخل کن هرکه ناپسنداست خارج )
بله لاشک قطعا ویقینا ریحانتان رسول الله صلی الله علیه وسلم جزواهل بیت اند به دعای رسول اکرم صلی الله علیه وسلم.ولی یادتان رفت که خداوندمتعال درکتاب خویش همسران رسول الله صلی الله علیه وسلم رااهل بیت خواند؟واینکه اون حدیث میگه ارتدالناس بعدالنبی الا ثلاثه!(ارتدالناس) مگه علی وفاطمه رضی الله عنهماجزومردم نیستند؟چون یادفقط ازمقدادواباذروعماربود!
سوالات من واضح بود چطورنگرفتید؟
حدیثی ازاصول کافی آورده اید-
اولا:آیااین حدیث صحیح است؟ثانیا:نبوت مگرمال واملاک است که کسی به ارث ببرد-دوما (وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ...)16نمل...درقرآن آمده است. ثالثا:این روبایدبدانیدکه هم داوودعلیه الصلاة والسلام وهم سلیمان علیه الصلاة والسلام پیامبر بودندوهردوپادشاه بودند-قياس مع الفارق؟ رابعا:پس مثل این آیه چرابرای حضرت علی رضی الله نیامد؟
حدیثی ازمسلم آورده اید-
چگونه این حدیث روقبول میکنید؟...حذیفه بن یمان رضی الله عنه آیاازجمله ارتدالناس نیست.
دوما:آیاایشان فرمودندکه علم غیب دارم؟ سوما:مثلااگرقبول هم بکنیم علم غیب روبرای حذیفه بن یمان رضی الله عنه ثابت کردی چه ربطی به ائمه دارد؟...این با علم غیبی که درسرشماست فرق دارد ضمنابرداشت شماازهوس است- مگر شما نمی دانیدکه بسیاری ازمردم ازاتفاقات کوچک وبزرگ قیامت خبردارند؟ اونهم توسط قرآن وسخن رسول الله صلی الله علیه وسلم(وحی).
دنبال این نباشیدکه خواسته ی دل خویش رابه کرسی بنشانید.دنبال حقیقت باشید.
درموردآیه:
-وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا (النساء/64)
-باز شان نزول یادتان رفت-دوما این آیه اشاره به زمان حیات پیامبرصلی الله علیه وسلم دارد نه دوران ماوشما...به اذظلموا (اذ)دقت نکردید که این مربوط به زمان گذشته (وبهتربگویم دوران حیات پیامبرصلی الله علیه وسلم)است.)
واقعاتخصیصی قائل نشده؟چگونه میفرمائید:که مربوط به زمان ومکان خاصی نیست؟ضمناقرآن به زبان عربی نازل شده پس سعی کنیدازخودقائده نسازید...موهبتی بزرگترازآن این است که خداوندمتعال میفرماید:(...ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ...)60غافر.(وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ) 16ق.( إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ) بقره. اینهاموهبت نیست .(أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ)36زمرآیاالله برای بنده گانش کافی نیست؟
ادامه دارد...
حضرت علی رضی الله عنه حرفی ازامامت وخلافت نزد ولی شماازاصولش کردید(کدام داناترید؟
این چیست می گیید گویا شما تا به حال خطبه ی شقشقیه را مطالعه نفرموده اید.مگر خود ایشان نگفته اند که اگر من چهل نفر مرد با اراده داشتم قیام می کردم و حق خود را می ستاندم. شرح ابن ابی الحدید شافعی،ج2،ص67.
جالب این بوددرحرفاتون که فرقی بین شیخین رضی الله عنهما وبین یزید قائل شدید.
مگر شما در این مورد شک دارید البته گناه ایشان در غصب خلافت مساوی است ولی یزید زناکار میمون باز کجا شخیخین کجا. منظور نه اینکه شخیخن انسان های والایی بودند ولی به اندازه یزید دون و پست نبوده اند.
والسلام.
-آیادرعقیده شماامامت اصلی نیست که بدون وجود آن هیچ عملی پذیرفته نمیشود؟...بله عقیده ما این و در اثبات این عقیده نصی از جانب رسول الله به ما رسیده است:پیامبر(ص) فمرودند: يا علي! اگر فردي تمام شبانهروز را نماز بخواند و عبادت كند و هزار سال عمر داشته باشد و هر سال به حج برود و به اندازه كوه احد طلا داشته باشد و در راه خدا صدقه بدهد و بين ركن و مقام كشته شود، اما اگر ولايت تو را نداشته باشد، بوي بهشت را استشمام نميكند.
المناقب للخوارزمي، ص68 ـ مناقب آل أبي طالب لإبن شهر آشوب، ج3، ص2
-اینجارومتوجه نشویدبهتره عزیز...امایکم دقت کنی میفهمی!!...واضح است.
شما به زبا پشتو مسلط هستید نه بنده.
-1-تاریخ رادوباره بخوانیدریحانه رسول الله صلی الله علیه وسلم برای چه کار به سمت کوفه شد؟...
2-بادروغ...بدرفت بدترنیامد؟...امویان حداقل عمربن عبدالعزیزداشتند که خودشماهم میدانید انسان خوبی بود...ولی عباسیان چه داشتند؟
پاسخ : برای پاسخ به لبیک مردم کوفه.باز هم که منظور از حرف بنده را نفهمیدید من که نگفتم امام شهید شد که عباسیان به خلافت برسند، من که نگفتم عباسیان انسان های خوبی بودند.
-بازم خیر...چنین جسارتی نمیکنم هرگز...حضرت بادیدن دعوتنامه ها بهتردیدن به کوفه بیایند...ولی من میگویم ایشان ازواقعه ای که درکربلامیخواست اتفاق بیافته بی خبربوده.بحث سرهمین است ..والامن به اجتهادامام حسین رضی الله عنه خورده ای نمیگیرم.
پاسخ : واقعه کربلا همانطور که آمدقضای الهی بود و امام نمی تواست که با قضای الهی بجنگد که. اجتهاد باری یک معصوم معنا ندارد . فعل و حرف معصوم ، فعل و حرف مورد رضایت خداست .
-شماراچه بگویم که به شعورحضرت حسین رضی الله عنه اهانت میکنید..ومیگوییدمیدانست که خیانت خواهندکردوآمد.
بنده کجا گفتم که امام می دانست مردم کوفه به ایشان خیانت می کنند.
-ولی درموردهمین مطلب شما -1-اگرخلافت حق مسلم حضرت علی رضی الله عنه میبودبایدمیگرفتند(حق گرفتنی است دادنی نیست)این راکه قبول دارید؟-2-چرانفرمودندکه خداوندمرابه خلافت منصوب کرد؟(فرق است بین حق مسلم من وحقی که خدابه من داده)-3-ببینیدابوبکررضی الله عنه چه قلب رئوفی داشته.
ولی درنهج البلاغه بخوانیدکه حضرت علی رضی الله عنه شیخین رضی الله عنهما رامدح میکند.وخلافت راچگونه معرفی میکند.-درضمن مگررسول الله صلی الله علیه وسلم بدیشان نفرمودندکه سکوت بکند پس چراسکوت نکرد؟(سزپیچی ازدستورپیامبر؟)
1-حقی که از جانب خدا تشریع شده است دادنی نه گرفتنی . به عنوان مثال نفقه زن بر مرد تشریع شده است حال باید مرد این حق را بدهد یا زن بگیرد؟
2-روش استدلال به باورهای طرف روشی کاملا معقول است ، مثلا بنده در بحث با شما به صحیح مسلم احتجاج می کنم آیا این دلیل می شود که من صحیح مسلم را قبول دارم!!!
3- تمساح هم قلب رئوف داره که اشک میرزه مگر خودتان نگفتید اشک تمساح!!!منظور تان از مدح خلفا آن چیزی است که در خطبه شقشقیه آمده است.
-پس چراآنگونه که ازحسین رضی الله عنه یاد می کنید...ازحضرت حسن رضی الله عنه یادنمیکنید؟ اشکالات بی خود چیست می گیرید، گاهی اوقات انسان سلا مهار یادش می رود بگذارد ، برای امام حسین(ع)نیز گاها در متن این اتفاق افتاده است وگرنه هر دوی آنها امام معصوم هستند و هیچ تفاوتی برای ما ندارند.
...
خب بدی امویان راثابت کرد ...چه فایده ای برای دین داشت؟..جزاینکه گروهی فرصت طلب بخاطرهمین ماجرابهره ی دنیوی بردند...ومراسمی بنام عزاداری راجزوشعایردینی قراردادند؟.
چراعلی رضی الله عنه عمر و ابوبکررضی الله عنهمارارسوانکرد؟
مسلمانان در جنگ احد شکست خوردند چه فائده ای برای دین داشت؟!همین که این خون سرخ باعث می شود بعد از هزار و چهار صد سال مردمی با الگو گیری از این قیام برضد طاغوت بیاشوبند و تن کفر جهانی را به لرزه درآرند در فایده قیام عاشورا ما را کفایت می کند.اصلا فرض کنیم بر فرض محال این کار فائده ای نداشته باشد امام حسین وظیفه ی ایمانی اش قیام بر ضد یزید(فقاتلوا ائمه الکفر) بود . در مورد عزاداری هم شما سنت و سیره پیامبر(ص) همان طور که ذکر شد را هم قبول ندارید.
شمامگرکاریک پیامبرراباکارائمه مقایسه نمی کنید؟
امامان نیز از جنس پیامبران هستند جز اینکه شریعتی جدید نیاورده اند و همان شریعت خاتم را تبلیغ می کنند.مگر این کلام را نشنیده اید که پیامبر(ص) به علی فرمود منزلت تو نسبت به من همچون منزلت هارون پیامبر است به برادرش موسی با ایت تفوت که بعد از من نبی نیست یعنی تو علی هم مثل پیامبری تنها با این توفت دیگر شریعت من شریعت خاتم است.
-پس شماقبول داریدکه شیخین رضی الله عنهما مرتد نشدندودین رامنحرف نکردندوبااسلام وایمان رفتند؟
پاسخ: بله ما قبول داریم که حکم ابوبکرو عمر اتداد نیست و لی با غصب خلافت و گذاشتن بدعت ها دین را منحرف کردند و با اسلام ولی بی ایمان مردند.
مساله ایمان از اسلام جداست : قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يلِتْكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ شَيئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ(الحجرات/14)
عربهاي باديهنشين گفتند: «ايمان آوردهايم» بگو: «شما ايمان نياوردهايد، ولي بگوييد اسلام آوردهايم، اما هنوز ايمان وارد قلب شما نشده است! و اگر از خدا و رسولش اطاعت کنيد، چيزي از پاداش کارهاي شما را فروگذار نميکند، خداوند، آمرزنده مهربان است.»
این با ایمان مردن است که باعث سهادت آخرت می شود.
....
1--حضرت حسین رضی الله عنه برای جنگ نرفتند-2-آیاشیخین رضی الله عنهما کافر و مرتد نبودند؟ (البته به زعم شما)چراحضرت علی رضی الله عنه به این آیه عمل نکرد؟-3-آیاحضرت معاویه رضی الله عنه کافرنبود؟(به زعم شما) چراحضرت حسن رضی الله عنه به این آیه عمل نکردندبلکه بالعکس صلح کردندوخلافت روبه حضرت معاویه رضی الله عنه سپردند.
پاسخ :مگر من گفتنم ایشان برای جنگ رفتند ، ایشان بیعت فردی کافر کیش چون یزید را مشروع نمی دانستند از طرفی یزید علیه اللعنه لشگری فرستاد تایا از امام حسین(ع) بیعت بگیرند یا ایشان را به قتل برسانند و امام نیز چاره ای جز جنگ و قتال با سپاه یزید را نداشتند.
به زعم تمام علمای شیعه شیخین کافرومرتد نبوده اند و مسلمان بوده اند. درمورد صلح امام حسن(ع) اولا که به ایشان نیاموزید که ایشان از شما داناترند ثانیاً امام حسن حتی این هفتاد و نفری هم که امام حسین را یاری نمودن در کنار خود نداشت تا بتواند قیام کند.
حرف شما:
آیا آنهایی که در غزوات جان خویش را به خطر انداختن خود را به ورطه هلاکت انداختند . شهادت هلاکت نیست عزیز من.
ج:
بحث غزوات آیابه این واقعه ربطی داشت؟ ... واگرشهادت هلاکت نیست پس عزاداری برای شهدا چیست؟!!
در غزوات مسلمین با لشگر کفر مواجه بودند در واقعه کربلاء نیز امام حسین با لشگر کفر روبرو بود.کسانی که اجر رسالت زیر سم اسب هایشان له نمودند.
ای پبامبر(ص) اگر شهادت هلاکت نیست پس عزاداری برای شهدا چیست:« لمّا رأى النبى حمزة قتيلا، بكى فلمّا راى ما مثّل به شهق؛ پيامبر چون پيكر خونين حمزه را يافت گريست و چون از مثله كردن او آگاهى يافت با صداى بلند گريه سر داد. » السيرة الحلبية، ج 2، ص 247.
1-آیایزیدکافربودیایک مسلمان فاسق؟... آیاچیزی به اسلام واردکردویاازاصول ایمان واسلام کم وزیادکرد؟!!...
2-من میخواهم به من بفهمانی بقبولانی چه مصلحتی؟
پاسخ : بلی یزید کافر بود ، حتما نباید که مثل خلیفه عمر نماز تراویح بدعت می گذاشت متعه حلال الهی را حرام می کرد ، همین بر تخت خلافت رسول الله نشسته بود و به هیچ یک از حلال ها و حرام های الهی مقید نبود برای اثبات نامسلمین او کافی است.
باز هم که مصلحت می خواهید ؛ از شما می پرسم چه مصلحتی بود که مسلمین بروند در کوه احد شکست بخورند؟!!
درموردحرف شمادرموردعقل ظاهری وباطنی که گفتید:لطف کنید این اشکال را به خداوند بگیرید که این ماجرا را در قرآن آورده است.
ج:آیه کجافرموده عقل باطنی وظاهری؟
حتما نباید که همه چیز عینا کلمه اش در قرآن آمده است ، قرآن تاویل دارد و:وَمَا يعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ.
راسخون ماجرای خضر و موسی رابه تقابل عقل ظاهر بین و عقل باطن بین تاویل نموده اند.
...
1--حضرت حسین رضی الله عنه برای جنگ نرفتند-2-آیاشیخین رضی الله عنهما کافر و مرتد نبودند؟ (البته به زعم شما)چراحضرت علی رضی الله عنه به این آیه عمل نکرد؟-3-آیاحضرت معاویه رضی الله عنه کافرنبود؟(به زعم شما) چراحضرت حسن رضی الله عنه به این آیه عمل نکردندبلکه بالعکس صلح کردندوخلافت روبه حضرت معاویه رضی الله عنه سپردند.
پاسخ :مگر من گفتنم ایشان برای جنگ رفتند ، ایشان بیعت فردی کافر کیش چون یزید را مشروع نمی دانستند از طرفی یزید علیه اللعنه لشگری فرستاد تایا از امام حسین(ع) بیعت بگیرند یا ایشان را به قتل برسانند و امام نیز چاره ای جز جنگ و قتال با سپاه یزید را نداشتند.
به زعم تمام علمای شیعه شیخین کافرومرتد نبوده اند و مسلمان بوده اند. درمورد صلح امام حسن(ع) اولا که به ایشان نیاموزید که ایشان از شما داناترند ثانیاً امام حسن حتی این هفتاد و نفری هم که امام حسین را یاری نمودن در کنار خود نداشت تا بتواند قیام کند.
حرف شما:
آیا آنهایی که در غزوات جان خویش را به خطر انداختن خود را به ورطه هلاکت انداختند . شهادت هلاکت نیست عزیز من.
ج:
بحث غزوات آیابه این واقعه ربطی داشت؟ ... واگرشهادت هلاکت نیست پس عزاداری برای شهدا چیست؟!!
در غزوات مسلمین با لشگر کفر مواجه بودند در واقعه کربلاء نیز امام حسین با لشگر کفر روبرو بود.کسانی که اجر رسالت زیر سم اسب هایشان له نمودند.
ای پبامبر(ص) اگر شهادت هلاکت نیست پس عزاداری برای شهدا چیست:« لمّا رأى النبى حمزة قتيلا، بكى فلمّا راى ما مثّل به شهق؛ پيامبر چون پيكر خونين حمزه را يافت گريست و چون از مثله كردن او آگاهى يافت با صداى بلند گريه سر داد. » السيرة الحلبية، ج 2، ص 247.
1-آیایزیدکافربودیایک مسلمان فاسق؟... آیاچیزی به اسلام واردکردویاازاصول ایمان واسلام کم وزیادکرد؟!!...
2-من میخواهم به من بفهمانی بقبولانی چه مصلحتی؟
پاسخ : بلی یزید کافر بود ، حتما نباید که مثل خلیفه عمر نماز تراویح بدعت می گذاشت متعه حلال الهی را حرام می کرد ، همین بر تخت خلافت رسول الله نشسته بود و به هیچ یک از حلال ها و حرام های الهی مقید نبود برای اثبات نامسلمین او کافی است.
باز هم که مصلحت می خواهید ؛ از شما می پرسم چه مصلحتی بود که مسلمین بروند در کوه احد شکست بخورند؟!!
درموردحرف شمادرموردعقل ظاهری وباطنی که گفتید:لطف کنید این اشکال را به خداوند بگیرید که این ماجرا را در قرآن آورده است.
ج:آیه کجافرموده عقل باطنی وظاهری؟
حتما نباید که همه چیز عینا کلمه اش در قرآن آمده است ، قرآن تاویل دارد و:وَمَا يعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ.
راسخون ماجرای خضر و موسی رابه تقابل عقل ظاهر بین و عقل باطن بین تاویل نموده اند.
...
السلام علینا و علی عباد الصالحین
حرف شما:
بنده که مستدل پاسخ شما را دادم که.
ج:کجاپاسخ دادی؟...خودنوشتن و خود پسندی؟...نه عزیز اینکه نشد!!
شما فرموده بودید علم غیب تنها مخصوص خداوند است و دیگران نمی دانند ، بنده هم آیاتی مثل سوره جن و نحل را آوردم تا این حرف شما را نقض کنم.
حرف شما:
فرض کنیم در این برهه از زمان موسی(ع) علم غیب نداشته
ج:پس اون علم غیبی که شمابدان قائل هستیدکجارفت؟...که ائمه علم هرچیزی روازاول تاآخردارن(علم بودونبود)
چرا عرایض بنده را کج می فهمید ، بنده گفتم شاید در آن برهه زمانی حضرت موسی هنوز به آن مرتبه نرسید که مورد این موهبت الهی باشند. علم غیب از آن خداوند است ، می تواند در یک زمان به فرد بدهد ، یک مقدار و... وسعت علم غیب انبیا با یکدیگر تفاوت داشته است ، زیرا مراتب ایشان با یکدیگر تفاوت داشته است : تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ ...(البقرة/253)
شاید در سن کهولت به حضرت موسی علیه السلام این لطف شده باشد که هر چه تا قیامت اتفاق می افتد را بداند.
-1حضرت موسی علیه السلام به دستور خداوند عصارو انداخت وتبدیل به اژدهاشدوموسی علیه السلام ترسیدوفرارکردچون خودنیزنمیدانست که عصاتبدیل به اژدهاخواهدشد-2-حضرت موسی علیه السلام یک نفرروکشت ولی خبرنداشت که این عمل اشتباهه!...-3-ماهی که میخواستند بخورند رو جاگذاشتندولی حض- رت موسی علیه السلام به جوون همراهش گفت غذایمان رابیاوربخوریم ولی غافل ازاینکه ماهی نبود...-4-ودرکوه از خداوند متعال درخواست دیدارش روکردولی نمیدانست غیرممکنه...(پس علم غیب مال کدوم برهه اززمان است؟)
1- علم غیب ذاتا مخصوص خداست خداوند نخواسته که حضرت موسی بداند که عصای تبدیل به ازدها خواهد شد.
2- نعوذ بالله می گویید که یک پیامبر الهی آن هم از نوع اولو العظمش یک نفر را اشتباهن کشته است . پناه بر خدا ازاین حرف.
3-علم غیب ذاتا مخصوص خداست خداوند نخواسته که حضرت موسی بداند که عصای تبدیل به ازدها خواهد شد.
4- این درخواست هفتاد نفر از بنی اسرائیل بود نه در خواست حضرت موسی علیه السلام لطفاً شان انبیای الهی را حفظ کنید.
علم غیب مال خداست هر وقت و هر جا بخواهد به هر کی بخواهد میدهد . لطفاً تو علم خداوند فضولی نکنید زیرا : وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا(الإسراء/85)
...
السلام علینا و علی عبتد الله الصالحین
-پس درموردالاثلثه که درحدیثتان است چه می گویید؟مقداد و عمار و سلمان -خودت فهمیدی چی شد؟-دوما:حسن وحسین رضی الله عنهما جزو مهاجرین اند یاانصار؟
منظورتان فهمیده نشد واضح تر بیان فرمایید . در مورد امام حسن و حسین علیهما السلام ایشان جزو اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بودند و در عین حال صحابی پیامبر(ص).
-ودرمورد آیاتی که درمورد غیب بودبایدبگویم.
ای کاش حرفهای مارادرک میکردی .ماکی گفتیم که خداوندپیامبران صلوات الله علیهم اجمعین را ازاخبارغیبی آگاه نمیکند.ولی درکتب شماازعلم غیبی سخن میرودآنهم برای ائمه نه برای پیامبران!!!که بیاوببین بحث اونجاست.
دوست گرامی ائمه هدی نیز علم غیب را از پیامبر(ص) به ارث برده اند،نعوذ باالله از خود که اختراع ننموده اند . به مثال به این روایت توجه کنید:
مفضل بن عمر گويد: امام صادق عليهالسلام فرمود، همانا سليمان از داود ارث برد و ما از محمد ارث بريم. علم تورات و انجيل و بيان آنچه درالواح (جناب موسى عليهالسلام) بود نزد ماست. عرض كردم: علم كامل همين است؟ فرمود: اين علم كامل نيست، همانا علم كامل آنست كه روز بروز ساعت بساعت پديد مىآيد.
اصول كافى جلد 1 صفحه: 325 روايه:3
آقا دیگر حذیفه بن یمان که جزءائمه علیهم السلام نیست که ، این صحابی می گوید:والله! إني لأعلم الناس بكل فتنة هي كائنة، فيما بيني وبين الساعة. وما بي إلا أن يكون رسول الله صلى الله عليه وسلم أسر إلي في ذلك شيئا... به خدا قسم من عالم تریم مردم به هر فتنه و حادثه ای که از الان تا روز قیامت که اتفاق خواهد افتادهستم ...(صحیح مسلم،کتاب الفتن، باب إخبار النبي صلى الله عليه وسلم فيما يكون إلى قيام الساعة.)
-وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا(النساء/64)
جواب:
1-درزمان حیات پیامبرصلی الله علیه وسلم-2-اول خودشان طلب استغفارمی کنندازالله-3-همه برای توبه کردن بایدبریم مدینه؟
این آیه مطلق است و هیچ تخصیصی بر آن وارد نشده است که شما آن را به یک مکان و زمان محدود نمایی.اگر بنا باشد این موهبت الهی یعنی استغفار پیامبر(ص) بر مومنان فقط مختص به زمان حیات ایشان باشد این با عدل الهی ناسازگار است زیرا این موهبت را از انسان های آینده نفی می کند و خداوند اهل تبعیض نیست.
در اینکه گفته اید همه برای توبه کردن برویم مدینه ، شما لطف فرمایید دیگر از این به بعد نمازهایتان را بروید در مدینه بخوانید، زیرا معنا ندارد در خانه خود یا مسجد شهر خود بگویید السلام علیک ایها النبی...
-وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ ﴿60﴾
و پروردگارتان فرمود مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم در حقيقت كسانى كه از پرستش من كبر مىورزند به زودى خوار در دوزخ درمىآيند (60
معنای دعا در این آیه همان طور که در ادامه اش آمده عبادت و پرستش است و هیچ ارتباطی به بحث توسل ندارد مگر می شود تناقض گویی از خداوند در یک جا بگوید وبتغوا الیه الوسیله در جای دیگر بگوید...
...
السلام علیکم
حرف ش:
و به شما می گوید به ایشان نیاموزید که ایشان از شما آگاه ترند...
ج:
باکلمات بازی نکنید...ودنبال یقه نگرديد ...قطعا بنده این جسارت رانمیکنم.(بااین کلمات میخواهیدجوابی ازمن بشنویدکه نشان بدهدکه ما اهل بیت رابی علم ودانش می دانیم...ولی بایدبدانید مامحبان حقیقی آل بیت هستیم.)
حرف ش:
کجا امام علی (ع) سکوت نموده اند ایشان بار ها حق خود را باز خواست نموده اند به عنوان نمونه :
تو(=ابوبکر) در حق من استبداد كردى و بخاطر جايگاه من با رسول اكرم(ص)، خلافت حق مسلم من بود، كه قطرات اشك ابوبكر با شنيدن اين سخن على (ع) سرازير گشت.صحيح البخارى: 82/5، كتاب المغازي، با غزوة خيبر، مسلم، ج 5، ص 154، (چاپ جديد: ص 729 ح 1758)، كتاب الجهاد، باب قول النبي (ص) لانورَث ما تركناه صدقة .
ج:
لطفامتن عربی...ازسایت کپی پیست نفرمایید.
ولی درموردهمین مطلب شما -1-اگرخلافت حق مسلم حضرت علی رضی الله عنه میبودبایدمیگرفتند(حق گرفتنی است دادنی نیست)این راکه قبول دارید؟-2-چرانفرمودندکه خداوندمرابه خلافت منصوب کرد؟(فرق است بین حق مسلم من وحقی که خدابه من داده)-3-ببینیدابوبکررضی الله عنه چه قلب رئوفی داشته.
ولی درنهج البلاغه بخوانیدکه حضرت علی رضی الله عنه شیخین رضی الله عنهما رامدح میکند.وخلافت راچگونه معرفی میکند.-درضمن مگررسول الله صلی الله علیه وسلم بدیشان نفرمودندکه سکوت بکند پس چراسکوت نکرد؟(سزپیچی ازدستورپیامبر؟)
حرف ش:
در مورد دوم هم که حرف بی سند ارزش ندارد شما شبهاتی رو که می گویید که ما به صحابه می زنیم را بیاورید....
ج:
خیلی زیاده.بعداکه مطرح شدخواهی دید.
حرف ش:
3- کسی که واقعاً خود را شیعه واقعی اهل بیت می داند این حق(بنابرحدیث مذکور) را به خود نمی دهد که به کار این بزرگواران اشکال وارد کند و کساین که صلح امام حسن اشکال یک سری انسان جاهل و خارجی مذهب بوده اند.
ج:
پس چراآنگونه که ازحسین رضی الله عنه یاد می کنید...ازحضرت حسن رضی الله عنه یادنمیکنید؟
حرف ش:
بلی اهل بیت داناترند از من و شما نوعی پس به ایشان نیاموزیم که ایشان از ما آگاه ترند.
ج:
بازم فکرکنم میخواهیدبگوییدکه مامیگوییم که آنهادانانبودند...لطفا بس است عزیز .
حضرت علی رضی الله عنه حرفی ازامامت وخلافت نزد ولی شماازاصولش کردید(کدام داناترید؟).
جالب این بوددرحرفاتون که فرقی بین شیخین رضی الله عنهما وبین یزید قائل شدید.
والسلام علیکم ورحمةالله وبرکاته
السلام علیکم
آیااگرکربلانبودامویان نزدشماهمینطوری هم رسوانبودند؟...
حرف ش:
برای ما که از علم وافر ائمه عترت بهره میبریم ایشان رسوا هستند
ج:
این علم وافرائمه رودرچه کتابی خوندی؟...به ماهم نشان بدهیدتابهره ببریم.
حرف ش:
ولی مهم مردم آن زمان بودند که تحت تاثیر تبلیغات شدید بنی امیه قرار داشتند قیام امام حسین علیه السلام شکستی بزرگ بر این تبلیغات بود.
ج:
خب بدی امویان راثابت کرد ...چه فایده ای برای دین داشت؟..جزاینکه گروهی فرصت طلب بخاطرهمین ماجرابهره ی دنیوی بردند...ومراسمی بنام عزاداری راجزوشعایردینی قراردادند؟.
چراعلی رضی الله عنه عمر و ابوبکررضی الله عنهمارارسوانکرد؟
حرف ش:
از شما می خواهم لطف کنید قیاس مع الفارق نکنید و به قول خودتان در بحث مغالطه نفرمایید
ج:
شمامگرکاریک پیامبرراباکارائمه مقایسه نمی کنید؟
حرف ش:
و نیز متاسفم برای شما که ابوبکر وعمر را با فرد معلوم الحالی چون یزید مقایسه می نماید. (در واقع شما بااین مقایسه فساد شیخین را اثبات نموده اید.)
ج:
پس شماقبول داریدکه شیخین رضی الله عنهما مرتد نشدندودین رامنحرف نکردندوبااسلام وایمان رفتند؟
حرف ش:
کار امویان از انحراف گذشته بود و داشتند اسلام را از ریشه می زدند . باز لطفا خواهشا قیاس مع الفارق نفرمایید عزیز.
ج:
آیادرعقیده شماامامت اصلی نیست که بدون وجود آن هیچ عملی پذیرفته نمیشود؟...آیاامامت و خلافت رامنحرف کردن درنظرشما زدن اسلام ازریشه نیست؟(تمام قیاس های من روکه مع الفارق میدونید...ولی خودتان تپه راباکوه مقایسه میکنید...این انصاف نیست عزیز.)
اصلامیدانید توابین چه کسانی بودند؟(امان ازاشک تمساح)(اونااگه الان میبودند-جایزه های نقش اول هالیوودراازآن خودشون میکردند.)دوما:حکومت امویان درچه سالی به پایان رسید؟...میدونید؟
حرف ش:
واقعیتش منظور شما را از این کلام متوجه نشدم.
ج:
اینجارومتوجه نشویدبهتره عزیز...امایکم دقت کنی میفهمی!!...واضح است.
حرف ش:
شما منظور بنده را نفهمیده اید. شما ادعا داشتید که قیام امام بی اثر بوده بنده چند مورد از اثار قیام را مثال زدم. این قیام آنقدر در قلوب مسلمین تاثیر گذاشته بود که عباسیان هر چند با دروغ توانستن مقبولیت خود را نزد مردم را بدست آوردند و اموی ها را نابود کنند.
ج:
1-تاریخ رادوباره بخوانیدریحانه رسول الله صلی الله علیه وسلم برای چه کار به سمت کوفه شد؟...
2-بادروغ...بدرفت بدترنیامد؟...امویان حداقل عمربن عبدالعزیزداشتند که خودشماهم میدانید انسان خوبی بود...ولی عباسیان چه داشتند؟
حرف ش:
اتفاقا این حدیث خیلی به بحث ربط دارد زیرا شما خود را عقل کل می دانید.
ج:
خیر...عقل کل نیستم.
حرف ش:
و فکر می کنید از امام حسین بیشتر حالیتان می شود
ج:
بازم خیر...چنین جسارتی نمیکنم هرگز...حضرت بادیدن دعوتنامه ها بهتردیدن به کوفه بیایند...ولی من میگویم ایشان ازواقعه ای که درکربلامیخواست اتفاق بیافته بی خبربوده.بحث سرهمین است ..والامن به اجتهادامام حسین رضی الله عنه خورده ای نمیگیرم.
حرف ش:
ولی این حدیث این رفتار شما را نقض می کند
ج:
شماراچه بگویم که به شعورحضرت حسین رضی الله عنه اهانت میکنید..ومیگوییدمیدانست که خیانت خواهندکردوآمد
...
السلام علیکم
حرف شما:
باز بحث علم غیب را مطرح کرده .
ج:
مگه بحث ازعلم غیب بده؟
حرف شما:
بنده که مستدل پاسخ شما را دادم که.
ج:
کجاپاسخ دادی؟...خودنوشتن و خود پسندی؟...نه عزیز اینکه نشد!!
حرف شما:
فرض کنیم در این برهه از زمان موسی(ع) علم غیب نداشته
ج:
پس اون علم غیبی که شمابدان قائل هستیدکجارفت؟...که ائمه علم هرچیزی روازاول تاآخردارن(علم بودونبود)
حرف شما:
آیا این دلیل می شود که ایشان در کل زندگی از این موهبت الهی بی بهره بوده اند!!!
ج:
1-حضرت موسی علیه السلام به دستور خداوند عصارو انداخت وتبدیل به اژدهاشدوموسی علیه السلام ترسیدوفرارکردچون خودنیزنمیدانست که عصاتبدیل به اژدهاخواهدشد-2-حضرت موسی علیه السلام یک نفرروکشت ولی خبرنداشت که این عمل اشتباهه!...-3-ماهی که میخواستند بخورند رو جاگذاشتندولی حضرت موسی علیه السلام به جوون همراهش گفت غذایمان رابیاوربخوریم ولی غافل ازاینکه ماهی نبود...-4-ودرکوه از خداوند متعال درخواست دیدارش روکردولی نمیدانست غیرممکنه...(پس علم غیب مال کدوم برهه اززمان است؟)
حرف شما:
در ضمن از این ماجرا اثبات می شود که حضرت خضر علم غیب داشته است.
ج:
علم غیبی که شمابدان قائل هستیدیاما؟
حرف شما:
مگر نعوذ بالله امام حسین علیه السلام از روی هوای نفس قیام کرده اند ایشان هم به امر شریعت عمل نمودند. آنجا که خداوند فرموده :َ قَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ. توبه/12
ج:
1-حضرت حسین رضی الله عنه برای جنگ نرفتند-2-آیاشیخین رضی الله عنهما کافر و مرتد نبودند؟ (البته به زعم شما)چراحضرت علی رضی الله عنه به این آیه عمل نکرد؟-3-آیاحضرت معاویه رضی الله عنه کافرنبود؟(به زعم شما) چراحضرت حسن رضی الله عنه به این آیه عمل نکردندبلکه بالعکس صلح کردندوخلافت روبه حضرت معاویه رضی الله عنه سپردند.
حرف شما:
آیا آنهایی که در غزوات جان خویش را به خطر انداختن خود را به ورطه هلاکت انداختند . شهادت هلاکت نیست عزیز من.
ج:
بحث غزوات آیابه این واقعه ربطی داشت؟ ... واگرشهادت هلاکت نیست پس عزاداری برای شهدا چیست؟!!
حرف شما:
عزیزم من هم همین را می گویم امام حسین علیه السلام برای مصلحت اسلام بر *ضد یزید قیام نمودند.
ج:
1-آیایزیدکافربودیایک مسلمان فاسق؟... آیاچیزی به اسلام واردکردویاازاصول ایمان واسلام کم وزیادکرد؟!!...
2-من میخواهم به من بفهمانی بقبولانی چه مصلحتی؟
درموردحرف شمادرموردعقل ظاهری وباطنی که گفتید:لطف کنید این اشکال را به خداوند بگیرید که این ماجرا را در قرآن آورده است.
ج:
آیه کجافرموده عقل باطنی وظاهری؟
ادامه دارد...
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله
وصلی الله علی محمد وعلی آله وصحبه وسلم
السلام علیکم ورحمة الله
حرف شما:
از شما می پرسم حضرت امیر المومنین علی (ع)و حضرات حسنین (ع)و سیده نساءالجنة فاطمه(س)آیا حزو صحابه هستند یا خیر؟؟؟
جواب:
پس درموردالاثلثه که درحدیثتان است چه می گویید؟مقداد و عمار و سلمان -خودت فهمیدی چی شد؟-دوما:حسن وحسین رضی الله عنهما جزو مهاجرین اند یاانصار؟
ودرمورد آیاتی که درمورد غیب بودبایدبگویم.
ای کاش حرفهای مارادرک میکردی .ماکی گفتیم که خداوندپیامبران صلوات الله علیهم اجمعین را ازاخبارغیبی آگاه نمیکند.ولی درکتب شماازعلم غیبی سخن میرودآنهم برای ائمه نه برای پیامبران!!!که بیاوببین بحث اونجاست.
حرف شما:
بله و نیز خداوند می فرماید:
وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا(النساء/64)
جواب:
1-درزمان حیات پیامبرصلی الله علیه وسلم-2-اول خودشان طلب استغفارمی کنندازالله-3-همه برای توبه کردن بایدبریم مدینه؟
حرف شما:
و یکی از صفات منافقین را توسل نجستن به دعای پیامبر (ص) می شمارد : وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا يسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُءُوسَهُمْ وَرَأَيتَهُمْ يصُدُّونَ وَهُمْ مُسْتَكْبِرُونَ(المنافقون/5)
جواب:
بازم بریم مدینه؟...
ماکه هرصحبتی درموردآیات میکنیم میگید شان نزول شان نزول ...این آیه هاندارند؟
1-پیامبرصلی الله علیه وسلم زنده بود.
الله متعال درسوره غافر-
وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ ﴿60﴾
و پروردگارتان فرمود مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم در حقيقت كسانى كه از پرستش من كبر مىورزند به زودى خوار در دوزخ درمىآيند (60)
(الدعاء هوالعباده)
(الدعاء مخ العباده)
دقت کنید
- وعن أبي الطفيل قال : استأذن ملك القطر أن يسلم على النبي صلى الله عليه و سلم في بيت أم سلمة فقال : " لا يدخل علينا أحد " . فجاء الحسين بن علي رضي الله عنهما فدخل فقالت أم سلمة : هو الحسين فقال النبي صلى الله عليه و سلم : " دعيه " . فجعل يعلو رقبة النبي صلى الله عليه و سلم ويعبث به والملك ينظر فقال الملك : أتحبه يا محمد ؟ قال : " إي والله إني لأحبه " . قال : أما إن أمتك ستقتله وإن شئت أريتك المكان . فقال بيده فتناول كفا من تراب فأخذت أم سلمة التراب فصرته في خمارها فكانوا يرون أن ذلك التراب من كربلاء
رواه الطبراني وإسناده حسن
مجمع الزوائد،ج9،ص305،ح15121
از ابی طفیل صحابی نقل است که روز ی ملک باران اجاز ه خواست که با رسول الله در بیت ام سلمه ملاقات کند پس حضرت به (ام سلمه) فرمود: هیچ کس وارد اتاق نشود. پس حسین علیه اسلام آمد و وارد اتاق شد پس ام سلمه گفت این حسین است که وارد اتاق شد ، پیامبر حضرت را در آغوش خود کشید و او را بوسیدن آغازید . پس فرشته باران به پیامبر گفت : ای محمد او را دوست می داری . ایشان آره والله او را دوست می دارم.
ملک گفت : اما امتت او را خواهند کشت و اگر بخواهی مکان شهادتش را به تو نشان دهم.
مشتی از مکان قتله گاه بر گرفت و نشان داد و قدری خاک سرخ برآورد که ام سلمه آن را گرفت ورد جامه اش نهاد. می گفتند که این خاک کربلاء است.
...
ولی این تذکربرمیگرده به خودشما...
1-شماپیش افتادید...چون حضرت علی رضی الله عنه سکوت کردولی شماسکوت نکردید!(البته بزعم خودتان)
2-ازایشان عقب موندیدچرا؟...چون آنهادرراه اسلام همه کارکردندولی شماکارتون شده شبهه سازی درعمل صحابه رسول الله صلی الله علیه وسلم.
3-حسن رضی الله عنه صلح کردولی شمافکر میکنید اشتباه کرد!(آیاشماداناتریدیاعلی وحسن واهل بیت رضی الله عنهم اجمعین؟)
ایشان از شما داناترند،پس به ایشان نیاموزید که باید چه کار می کردند.
کجا امام علی (ع) سکوت نموده اند ایشان بار ها حق خود را باز خواست نموده اند به عنوان نمونه :
تو(=ابوبکر) در حق من استبداد كردى و بخاطر جايگاه من با رسول اكرم(ص)، خلافت حق مسلم من بود، كه قطرات اشك ابوبكر با شنيدن اين سخن على (ع) سرازير گشت.صحيح البخارى: 82/5، كتاب المغازي، با غزوة خيبر، مسلم، ج 5، ص 154، (چاپ جديد: ص 729 ح 1758)، كتاب الجهاد، باب قول النبي (ص) لانورَث ما تركناه صدقة .
در مورد دوم هم که حرف بی سند ارزش ندارد شما شبهاتی رو که می گویید که ما به صحابه می زنیم را بیاورید....
3- کسی که واقعاً خود را شیعه واقعی اهل بیت می داند این حق(بنابرحدیث مذکور) را به خود نمی دهد که به کار این بزرگواران اشکال وارد کند و کساین که صلح امام حسن اشکال یک سری انسان جاهل و خارجی مذهب بوده اند.
بلی اهل بیت داناترند از من و شما نوعی پس به ایشان نیاموزیم که ایشان از ما آگاه ترند.
...
آیااگرکربلانبودامویان نزدشماهمینطوری هم رسوانبودند؟...
برای ما که از علم وافر ائمه عترت بهره میبریم ایشان رسوا هستند ولی مهم مردم آن زمان بودند که تحت تاثیر تبلیغات شدید بنی امیه قرار داشتند قیام امام حسین علیه السلام شکستی بزرگ بر این تبلیغات بود.
چراعلی رضی الله عنه عمر و ابوبکررضی الله عنهمارارسوانکرد؟
از شما می خواهم لطف کنید قیاس مع الفارق نکنید و به قول خودتان در بحث مغالطه نفرمایید و نیز متاسفم برای شما که ابوبکر وعمر را با فرد معلوم الحالی چون یزید مقایسه می نماید.(در واقع شما بااین مقایسه فساد شیخین را اثبات نموده اید.)
دوماشماکه میگویید ابوبکروعمررضی الله عنهمادین رومنحرف کردند(یعنی ابوبکروعمرمنحرف نکرده بودندکه امویان منحرف کردند؟)(جالب!)
کار امویان از انحراف گذشته بود و داشتند اسلام را از ریشه می زدند . باز لطفا خواهشا قیاس مع الفارق نفرمایید عزیز.
اصلامیدانید توابین چه کسانی بودند؟(امان ازاشک تمساح)(اونااگه الان میبودند-جایزه های نقش اول هالیوودراازآن خودشون میکردند.)دوما:حکومت امویان درچه سالی به پایان رسید؟...میدونید؟
واقعیتش منظور شما را از این کلام متوجه نشدم.
عباسیان راهم خودشمافرمودید:(به بهانه خونخواهی!)دوما:مگه عباسیان نزدشمامقبولند؟..پس عباسیان بهتربودند.
وباندای اهل بیت اهل بیت به نون وآب رسیدندنه؟
شما منظور بنده را نفهمیده اید. شما ادعا داشتید که قیام امام بی اثر بوده بنده چند مورد از اثار قیام را مثال زدم. این قیام آنقدر در قلوب مسلمین تاثیر گذاشته بود که عباسیان هر چند با دروغ توانستن مقبولیت خود را نزد مردم را بدست آوردند و اموی ها را نابود کنند.
حدیثی که آوردید(از ایشان(اهل بیت) پیش نیافتید که هلاک میشوید ، و از آنها عقب نمانید که هلاک میشوید و به آنها نیاموزید که ایشان از شما داناترند.)
این حدیث کارندارم ازکجاست...ولی چه ربطی به این بحث ماداره؟
اتفاقا این حدیث خیلی به بحث ربط دارد زیرا شما خود را عقل کل می دانید و فکر می کنید از امام حسین بیشتر حالیتان می شود و لی این حدیث این رفتار شما را نقض می کند و به شما می گوید به ایشان نیاموزید که ایشان از شما آگاه ترند...
السلام علینا و علی عباد الله الصالحین
داستان همراهی حضرت موسی وخضرعلیهماالسلام را اشاره فرمودید
بایدبگویم دراین ماجراچندچیزمشخص میشودکه: 1-حضرت موسی علیه السلام غیب نمیداند.
باز بحث علم غیب را مطرح کرده . بنده که مستدل پاسخ شما را دادم که. فرض کنیم در این برهه از زمان موسی(ع) علم غیب نداشته آیا این دلیل می شود که ایشان در کل زندگی از این موهبت الهی بی بهره بوده اند!!! در ضمن از این ماجرا اثبات می شود که حضرت خضر علم غیب داشته است.
2-اعمالی که حضرت خضر علیه السلام انجام دادبه دستورخداوندمتعال بود.
مگر نعوذ بالله امام حسین علیه السلام از روی هوای نفس قیام کرده اند ایشان هم به امر شریعت عمل نمودند. آنجا که خداوند فرموده:َقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ. توبه/12
3-حضرت خضر علیه السلام خودش رابه هلاکت نینداخت.
آیا آنهایی که در غزوات جان خویش را به خطر انداختن خود را به ورطه هلاکت انداختند . شهادت هلاکت نیست عزیز من.
4-وهرچیزی که حضرت خضر علیه السلام انجام دادبه مصلحت طرف مقابل تمام شد.
عزیزم من هم همین را می گویم امام حسین علیه السلام برای مصلحت اسلام بر زد یزید قیام نمودند.
ازشماخواهشمندم ازکلام هایی چون عقل باطنی وظاهری دست بکشید.
لطف کنید این اشکال را به خداوند بگیرید که این ماجرا را در قرآن آورده است.
ادامه در کامن بعدی...
السلام علیکم
داستان همراهی حضرت موسی وخضرعلیهماالسلام را اشاره فرمودید
بایدبگویم دراین ماجراچندچیزمشخص میشودکه: 1-حضرت موسی علیه السلام غیب نمیداند.
2-اعمالی که حضرت خضر علیه السلام انجام دادبه دستورخداوندمتعال بود.
3-حضرت خضر علیه السلام خودش رابه هلاکت نینداخت.
4-وهرچیزی که حضرت خضر علیه السلام انجام دادبه مصلحت طرف مقابل تمام شد.
ازشماخواهشمندم ازکلام هایی چون عقل باطنی وظاهری دست بکشید.وبه بحث بپردازیدودنبال حقیقت باشیم برامون بهتره.
به گفته شما:(1-حکمت رسواساختن امویان...2- اگراین رشادت نبود شجره ملعونه بنی امیه هیچ از اسلام باقی نمی گذاشت...3-آیاقیامهای توابین به حساب نمی آید؟...4-عباسیان به بهانه خونخواهی امام حسین علیه السلام توانستند نظر مردم را به خود جلب کنند و بر بر بنی امیه سیطره یابند.)
آیااگرکربلانبودامویان نزدشماهمینطوری هم رسوانبودند؟...چراعلی رضی الله عنه عمر و ابوبکررضی الله عنهمارارسوانکرد؟
آیامیدانیدکه سیدشباب اهل جنت رضی الله عنه برای چه به کربلاآمد؟(دقت کنید)دوماشماکه میگویید ابوبکروعمررضی الله عنهمادین رومنحرف کردند(یعنی ابوبکروعمرمنحرف نکرده بودندکه امویان منحرف کردند؟)(جالب!)
اصلامیدانید توابین چه کسانی بودند؟(امان ازاشک تمساح)(اونااگه الان میبودند-جایزه های نقش اول هالیوودراازآن خودشون میکردند.)دوما:حکومت امویان درچه سالی به پایان رسید؟...میدونید؟
عباسیان راهم خودشمافرمودید:(به بهانه خونخواهی!)دوما:مگه عباسیان نزدشمامقبولند؟..پس عباسیان بهتربودند.
وباندای اهل بیت اهل بیت به نون وآب رسیدندنه؟
حدیثی که آوردید(از ایشان(اهل بیت) پیش نیافتید که هلاک میشوید ، و از آنها عقب نمانید که هلاک میشوید و به آنها نیاموزید که ایشان از شما داناترند.)
این حدیث کارندارم ازکجاست...ولی چه ربطی به این بحث ماداره؟
ولی این تذکربرمیگرده به خودشما...
1-شماپیش افتادید...چون حضرت علی رضی الله عنه سکوت کردولی شماسکوت نکردید!(البته بزعم خودتان)
2-ازایشان عقب موندیدچرا؟...چون آنهادرراه اسلام همه کارکردندولی شماکارتون شده شبهه سازی درعمل صحابه رسول الله صلی الله علیه وسلم.
3-حسن رضی الله عنه صلح کردولی شمافکر میکنید اشتباه کرد!(آیاشماداناتریدیاعلی وحسن واهل بیت رضی الله عنهم اجمعین؟)
ایشان از شما داناترند،پس به ایشان نیاموزید که باید چه کار می کردند.
والسلام علیکم ورحمةالله وبرکاته
حسين مني وأنا من حسين ...(سنن ترمذی،ح3775 - سنن ابن ماجه،ح144)
چه معنا دارد که پیامبر (ص) بگویند من از حسین هستم.
مطمئناً کلمه مِن در این حدیث بیانگر نسبت فامیلی نیست زیرا میشود پذیرفت که امام حسین از نسل پیامبر(ص)است ولی نمی توان قبول کرد پیامبر(ص) از نسل امام حسین(ع) است پس مسئله چیست؟!
مسئله این است که دین خاتم الرسل از خون سرخ امام حسین علیه السلام از بین نمیرود وحفظ میشود. به قول مصلح کبیر قرن امام خمینی رضوان الله تعالی علیه:همین عزاداری محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است. پس اینکه پیامبر (ص)می فرماید من از حسینم یعنی که شریعت من از طریق همین حسین حفظ خواهد شد.
السلام علینا و علی عباد الله الصالحین
بنده به ماجرای موسی و خضر علیهما السلام اشاره نمودم که در آن حضرت خضر کارهایی انجام می دهد که عقل ظاهری (موسی علیهما السلام در این داستان نماد عقل ظاهری است) پاسخی برای این کارها ندارد. مثلاً سوراخ کردن کشتی ،کشتن یک جوان و... ولی در این اعمال به ظاهر غیر قابل قبول حکمت و مصلحتی وجود داشت که این عقل ظاهری بدان راه ندارد.
و اینکه امام حسین (ع)بنابر حکمت و مصلحتی که همان رسوا ساختن دودمام بنی امیه و نجات سنت جدشان از تحریف و امر به معروف و نهی از منکر و... کاری را انجام دادند که به ظاهر قابل توجیه نیست.
ولی این را بدانید اگر امام علیه السلام این رشادت و جان فشانی را از خود نشان نمی دادند شجره ملعونه بنی امیه هیچ از اسلام باقی نمی گذاشتند.
گفته شده :خب بعدازحادثه کربلا چه اتفاقی افتاد-هیچ اتفاقی نیافتادهمه خوب میدانند-بازحکومت مال یزید وامویان بود.
آیا قیام های توابین بر ضد حکومت بنی امیه هیچی به حساب می آید؟!
جالب است بدانید که عباسیان به بهانه خونخواهی امام حسین(ع) توانستند نظر مردم را به خود جلب کنند و بر بر بنی امیه سیطره یابند.
به این حدیث توجه کنید:
قال رسول الله صلى الله عليه و آله وسلم : «فلا تقدموهما فتهلكوا، ولا تقصروا عنهما فتهلكوا، ولا تعلموهم فأنهم أعلم منكم .»
ترجمه : از ایشان(اهل بیت) پیش نیافتید که هلاک میشوید ، و از آنها عقب نمانید که هلاک میشوید و به آنها نیاموزید که ایشان از شما داناترند.
الصواعق المحرقة ،للهيثمي ، باب الآیات الواردة فیهم ، ذیل تفسیر آیه وقفوهم انهم مسوولون.
می بینید که ایشان از شما داناترند،پس به ایشان نیاموزید که باید چه کار می کردند.
السلام علینا و علی عباد الله الصالحین
پس چراازصحابه پیروی نمی کنید؟
از شما می پرسم حضرت امیر المومنین علی (ع)و حضرات حسنین (ع)و سیده نساءالجنة فاطمه(س)آیا حزو صحابه هستند یا خیر؟؟؟
حال بریم سراصل مطلب:
درموردغیب:نمل 65
قُلْ لَا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ
بگوکسی غیب آسمانها وزمین رانمیداند جز الله
بله و نیز خداوند می فرماید:
ذَلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيبِ نُوحِيهِ إِلَيكَ ...(آل عمران/44)و(يوسف/102)و بدین مضمون...(هود/49)
(اي پيامبر!) اين، از خبرهاي غيبي است که به تو وحي ميکنيم؛
عَالِمُ الْغَيبِ فَلَا يظْهِرُ عَلَى غَيبِهِ أَحَدًا(الجن/26)
داناي غيب اوست و هيچ کس را بر اسرار غيبش آگاه نميسازد،
إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يسْلُكُ مِنْ بَينِ يدَيهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا(الجن/27)
مگر رسولاني که آنان را برگزيده و مراقبيني از پيش رو و پشت سر براي آنها قرار ميدهد.
این آیات با هم منافات ندارند، و باید به این نکته توجه داشت که هیچکس جز خداوند مستقل به ذات علم غیب ندارد و ولی همین خداوند اگر بخواهد به هرکس که بخواهد علم غیب می دهد. وقتی گفته می شود پیامبر (ص) علم غیب داشته است نه این است که ایشان ذاتاً علم غیب می دانسته بلکه این از الطاف خداوند بر ایشان بوده است.
واززبان رسول الله صلی الله علیه وسلم دراعراف188
ولَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ
واگرغیب میدانستم خیرزیادی کسب میکردم وضرری به من نمیرسید
بله و نیز خداوند می فرماید:
وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا(النساء/64)
و اگر هنگامي که به خود ستم ميکردند (و فرمانهاي خدا را زير پا ميگذاردند)، به نزد تو ميآمدند؛ و از خدا طلب آمرزش ميکردند؛ و پيامبر هم براي آنها استغفار ميکرد؛ خدا را توبه پذير و مهربان مييافتند.
و یکی از صفات منافقین را توسل نجستن به دعای پیامبر (ص) می شمارد : وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا يسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُءُوسَهُمْ وَرَأَيتَهُمْ يصُدُّونَ وَهُمْ مُسْتَكْبِرُونَ(المنافقون/5)
هنگامي که به آنان گفته شود: «بياييد تا رسول خدا براي شما استغفار کند!»، سرهاي خود را (از روي استهزا و کبر و غرور) تکان ميدهند؛ و آنها را ميبيني که از سخنان تو اعراض کرده و تکبر ميورزند!
این آیات با هم منافاتی ندارند، بله پیامبر(ص) مستقل به ذات نمی تواند سودی و زیانی داشته باشد ولی اگر خداوند بخواهد دعاایشان باعث بخشش گناهان می شود.
چرااین آیه هارانمی بینیم؟؟؟ چرافکرنمی کنیم؟؟؟چرادرمقابل حرف خداقرارمیگیریم؟؟؟
بنابرآیه 21 ازسوره احزاب پیامبرصلی الله علیه وسلم رابایدالگوبگیریم.
لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ
چون منش ورفتاررسول الله صلی الله علیه وسلم درکتابهاثبت است وشخصیت ایشان بیش ازهرشخصیت دیگری درکتب به مانندروشنی روزآشکاراست.
پس چرابه دنبال الگویی دیگر هستیم؟
درمورد پیروی کردن هم به آیات قرآن برمیگردیم
توبه آیه 100
وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ
وپیشگامان نخستین ازمهاجرین وانصار وکسانیکه ازایشان به نیکی پیروی کردندالله خشنودشد ازآنان وآنان خوشنودشدند ازالله.
پس چرازصحابه پیروی نمی کنید؟
حال بریم سراصل مطلب:
درموردغیب:نمل 65
قُلْ لَا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ
بگوکسی غیب آسمانها وزمین رانمیداند جز الله
واززبان رسول الله صلی الله علیه وسلم دراعراف188
ولَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ
واگرغیب میدانستم خیرزیادی کسب میکردم وضرری به من نمیرسید
چرااین آیه هارانمی بینیم؟؟؟ چرافکرنمی کنیم؟؟؟چرادرمقابل حرف خداقرارمیگیریم؟؟؟
شماکه میگوییدمابیشتر باعقل میسنجیم پس چرااینجاازش بهره نمی برید؟؟
حضرت علي ميدانست كه اگربه مسجدبرودشهیدمیشودوبعدحکومت به معاویه میرسد.خب اینجامصلحتی بود؟
امام حسن باشروطی بامعاویه صلح کرده وحکومت رابه او می سپارد درحالیکه میداندمعاویه بدان پایبندنخواهدبود
شایداینجاهم مصلحتی درکاربود؟
لطفا من منتظرم مصلحت چی؟ جواب بدهید
حال درموردکربلا ...
حضرت حسین میدانست که اگرمسلم بن عقیل رابفرستد کشته خواهد شد وبازاورامیفرستد.چه مصلحتی دراین است؟
اگرفقط خودش بود میگوییم بحث دیگریست ولی بازهم حتی اگر خودش تنهاهم باشداین عمل راعقل شمامیپذیرد؟؟؟
که باداشتن علم به آن اینکارراانجام دهد - ومیداندکه هرکس بااوبیایدکشته خواهد شد ولی حتی خانواده خودراهم می آورد.(آیابهترنبودکه خود به کوفه تنهامی آمدوتامعلوم شدن وضعیت خانواده خودرانمی اورد!؟)
خب بعدازحادثه کربلا چه اتفاقی افتاد-هیچ اتفاقی نیافتادهمه خوب میدانند-بازحکومت مال یزید وامویان بود
مصلحت چی؟لطفاپاسخ دهید
باعقل...! نه باافکاردراماتیک وهنری-ازفیلمها ی آلفردهیچکاک هم بهره نبرید.
علاوه بر اين، علم غيب به امر حتمي و تغييرناپذير تعلق مي گيرد. به عبارت ديگر، معصومان (عليه السلام) از طريق علم غيبي همان چيزي را مي دانند كه حتما واقع خواهد شد.اين طور نيست با وجود اينكه ميدانست كشته ميشود بتواند جلو واقعه رو بگيرد
----------------------------------------------
خدا خیرت بده خب خودت داری میگی نمی تونن برای خودشون کاری کنن.. نمی تونن ضرری رو از خودشون دور کن
پــــــــس چطور می تونه برای شما کاری کنه؟
وقتی خداوند مصیبتی سر کسی میاره هیچ کس نمی تونه جلوشو بگیره حتی امام یا پیامبر یا هر کسی
طبق آیه قُل لاَّ أَمْلِكُ لِنَفْسِي ضَرًّا وَلاَ نَفْعًا إِلاَّ مَا شَاء اللّهُ؛ اعراف/188
فَوَجَدَا عَبْدًا مِنْ عِبَادِنَا آتَينَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا(الکهف/65)
قَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا(الکهف/66)
قَالَ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِي صَبْرًا(الکهف/67)
وَكَيفَ تَصْبِرُ عَلَى مَا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرًا(الکهف/68)
قَالَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ صَابِرًا وَلَا أَعْصِي لَكَ أَمْرًا(الکهف/69)
قَالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنِي فَلَا تَسْأَلْنِي عَنْ شَيءٍ حَتَّى أُحْدِثَ لَكَ مِنْهُ ذِكْرًا(الکهف/70)
فَانْطَلَقَا حَتَّى إِذَا رَكِبَا فِي السَّفِينَةِ خَرَقَهَا قَالَ أَخَرَقْتَهَا لِتُغْرِقَ أَهْلَهَا لَقَدْ جِئْتَ شَيئًا إِمْرًا(الکهف/71)
قَالَ أَلَمْ أَقُلْ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِي صَبْرًا(الکهف/72)
قَالَ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا نَسِيتُ وَلَا تُرْهِقْنِي مِنْ أَمْرِي عُسْرًا(الکهف/73)
فَانْطَلَقَا حَتَّى إِذَا لَقِيا غُلَامًا فَقَتَلَهُ قَالَ أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَكِيةً بِغَيرِ نَفْسٍ لَقَدْ جِئْتَ شَيئًا نُكْرًا(الکهف/74)
قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكَ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِي صَبْرًا(الکهف/75)
قَالَ إِنْ سَأَلْتُكَ عَنْ شَيءٍ بَعْدَهَا فَلَا تُصَاحِبْنِي قَدْ بَلَغْتَ مِنْ لَدُنِّي عُذْرًا(الکهف/76)
فَانْطَلَقَا حَتَّى إِذَا أَتَيا أَهْلَ قَرْيةٍ اسْتَطْعَمَا أَهْلَهَا فَأَبَوْا أَنْ يضَيفُوهُمَا فَوَجَدَا فِيهَا جِدَارًا يرِيدُ أَنْ ينْقَضَّ فَأَقَامَهُ قَالَ لَوْ شِئْتَ لَاتَّخَذْتَ عَلَيهِ أَجْرًا(الکهف/77)
قَالَ هَذَا فِرَاقُ بَينِي وَبَينِكَ سَأُنَبِّئُكَ بِتَأْوِيلِ مَا لَمْ تَسْتَطِعْ عَلَيهِ صَبْرًا(الکهف/78)
أَمَّا السَّفِينَةُ فَكَانَتْ لِمَسَاكِينَ يعْمَلُونَ فِي الْبَحْرِ فَأَرَدْتُ أَنْ أَعِيبَهَا وَكَانَ وَرَاءَهُمْ مَلِكٌ يأْخُذُ كُلَّ سَفِينَةٍ غَصْبًا(الکهف/79)
وَأَمَّا الْغُلَامُ فَكَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَينِ فَخَشِينَا أَنْ يرْهِقَهُمَا طُغْيانًا وَكُفْرًا(الکهف/80)
فَأَرَدْنَا أَنْ يبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيرًا مِنْهُ زَكَاةً وَأَقْرَبَ رُحْمًا(الکهف/81)
وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلَامَينِ يتِيمَينِ فِي الْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنْزٌ لَهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّكَ أَنْ يبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَيسْتَخْرِجَا كَنْزَهُمَا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي ذَلِكَ تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِعْ عَلَيهِ صَبْرًا(الکهف/82)
در مورد این ماجرا که حضرت خضر از غیب خبر داشت چه می گویید؟!
فَوَجَدَا عَبْدًا مِنْ عِبَادِنَا آتَينَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا(الکهف/65)
قَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا(الکهف/66)
قَالَ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِي صَبْرًا(الکهف/67)
وَكَيفَ تَصْبِرُ عَلَى مَا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرًا(الکهف/68)
قَالَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ صَابِرًا وَلَا أَعْصِي لَكَ أَمْرًا(الکهف/69)
قَالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنِي فَلَا تَسْأَلْنِي عَنْ شَيءٍ حَتَّى أُحْدِثَ لَكَ مِنْهُ ذِكْرًا(الکهف/70)
فَانْطَلَقَا حَتَّى إِذَا رَكِبَا فِي السَّفِينَةِ خَرَقَهَا قَالَ أَخَرَقْتَهَا لِتُغْرِقَ أَهْلَهَا لَقَدْ جِئْتَ شَيئًا إِمْرًا(الکهف/71)
قَالَ أَلَمْ أَقُلْ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِي صَبْرًا(الکهف/72)
قَالَ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا نَسِيتُ وَلَا تُرْهِقْنِي مِنْ أَمْرِي عُسْرًا(الکهف/73)
فَانْطَلَقَا حَتَّى إِذَا لَقِيا غُلَامًا فَقَتَلَهُ قَالَ أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَكِيةً بِغَيرِ نَفْسٍ لَقَدْ جِئْتَ شَيئًا نُكْرًا(الکهف/74)
قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكَ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِي صَبْرًا(الکهف/75)
قَالَ إِنْ سَأَلْتُكَ عَنْ شَيءٍ بَعْدَهَا فَلَا تُصَاحِبْنِي قَدْ بَلَغْتَ مِنْ لَدُنِّي عُذْرًا(الکهف/76)
فَانْطَلَقَا حَتَّى إِذَا أَتَيا أَهْلَ قَرْيةٍ اسْتَطْعَمَا أَهْلَهَا فَأَبَوْا أَنْ يضَيفُوهُمَا فَوَجَدَا فِيهَا جِدَارًا يرِيدُ أَنْ ينْقَضَّ فَأَقَامَهُ قَالَ لَوْ شِئْتَ لَاتَّخَذْتَ عَلَيهِ أَجْرًا(الکهف/77)
قَالَ هَذَا فِرَاقُ بَينِي وَبَينِكَ سَأُنَبِّئُكَ بِتَأْوِيلِ مَا لَمْ تَسْتَطِعْ عَلَيهِ صَبْرًا(الکهف/78)
أَمَّا السَّفِينَةُ فَكَانَتْ لِمَسَاكِينَ يعْمَلُونَ فِي الْبَحْرِ فَأَرَدْتُ أَنْ أَعِيبَهَا وَكَانَ وَرَاءَهُمْ مَلِكٌ يأْخُذُ كُلَّ سَفِينَةٍ غَصْبًا(الکهف/79)
وَأَمَّا الْغُلَامُ فَكَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَينِ فَخَشِينَا أَنْ يرْهِقَهُمَا طُغْيانًا وَكُفْرًا(الکهف/80)
فَأَرَدْنَا أَنْ يبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيرًا مِنْهُ زَكَاةً وَأَقْرَبَ رُحْمًا(الکهف/81)
وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلَامَينِ يتِيمَينِ فِي الْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنْزٌ لَهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّكَ أَنْ يبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَيسْتَخْرِجَا كَنْزَهُمَا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي ذَلِكَ تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِعْ عَلَيهِ صَبْرًا(الکهف/82)
در مورد این ماجرا که حضرت خضر از غیب خبر داشت چه می گویید؟!
مگر حضرت عیسی علی نبینا و آله و علیه السلام طبق این آیه شریفه از منزل افراد خبر نداشت پس چرا در مقابل آن فردی که مکان ایشان را لو داد کاری نکرد و از قبل فکری نیاندیشید و فرار نکرد مگر ایشان علم غیب نداشت در این زمینه ، پس چرا کاربردی نداشت پس به زعم شما العیاذ بالله قرآن اشتباه میگوید
و أنبّئکم بما تأکلون و ما تدّخرون فی بیوتکم
آقای سجودی گوش کنید
بابا بنده های خدا راست میگن حضرت ابراهیم وقتی میخواست پسرشو قربانی کنه از غیب میدونست که پسرش هیج جیزیش نمیشه و گرنه کیه که پسر خودشو قربان کنه!
حضرت موسی هم قتل غیر عمد انجام نداد قتل عمد بود!!!!
حضرت حسین هم اگر قرآن راجع به آیه هلاکت گفته خودتان را بکشتن ندهید
درسته امام حسین میدانست اگر برود میمیرود اما از آسما وحی میاد
ای حسین تو میدانی و من میدانم!!! اما تو باید به همین طریق کشته شوی ودر مورد اون موقع که فریاد میزنه کسی هست مرا کمک کند این قسمتش امام حسین میدانست کسی نیست اما میخواد با ما و شما یاد بده که اندر تنهایی هم باید مقاومت کرد!!!
نه نه کی گفته امام رضا خودکشی نکرد وحی اومد برو بخور تا مصمموم شی چی امام حسن هم همینطور
پس چرا پیامبر با حضرت عایشه ازدواج کرد؟تقیه!!!!!!!!!!!!!!!
با دختر حضرت عمر چی : اونم تقیه
چرا با حضرت ابوبکر تو غار؟ چندبار بگم تقیه
سوال یک دانشجو سنی از استاد شیعه مذهب
جانت را بیشتر دوست داری یا دینت را؟؟؟؟
استاد میگه دینمو دانشجو میگه تقیه!؟!
آقای سجودی وقتی شما در هواپیمای در حال سقوط باشید می دانید که نتیجه آن چیست اما آیا علم شما می تواند مانع از سقوط شود امام خبر از یک قضای حتمی همچون واقعه کربلا دارد اما آیا این دانش می تواند جلوی قضای حتمی الهی را بگیرد؟
آقای سجودی بدون دقت به کلام آقای مقدسی، سخنی را تکرار کردند که پاسخش در کلام ایشان بود.
میگویید اگر علم غیب داشتند جلوی مصیبتی را میگرفتند. ولی اگر همان مصیبت منفعتی داشته باشد که ارزشش بیشتر از آن مصیبت باشد؛ انسان عاقل برای رسیدن به منفعت بزرگتر، آن مصیبت را می پذیرد.
آقای مقدسی هم فرمودند:اما ممكن است در حادثه اي خاص، مصالحي بزرگ براي دين و جامعه اسلامي وجود داشته باشد كه به دليل مصلحت مهم تر، حضرت معصوم (عليه السلام) حاضر شده است جان خويش را نثار احيا و بقاي دين كند، تا پرچم سرافراز اسلام همواره پاينده باشد. به عبارت ديگر، گاهي ممكن است تداوم و استمرار دين و حيات آن، نيازمند جان فشاني معصوم (عليه السلام) باشد.
شما نوشتید:
علاوه بر اين، علم غيب به امر حتمي و تغييرناپذير تعلق مي گيرد. به عبارت ديگر، معصومان (عليه السلام) از طريق علم غيبي همان چيزي را مي دانند كه حتما واقع خواهد شد.اين طور نيست با وجود اينكه ميدانست كشته ميشود بتواند جلو واقعه رو بگيرد
...............................
سخن شما فقط برای فرار از تنگنای عقیدتی شیعه است ، زیرا قران علم غیب را طور دیگری معنی میکند :
وَلَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَیبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَیرِ وَمَا مَسَّنِی السُّوءُ
اگر از غیب باخبر بودم، سود فراوانی برای خود فراهم میکردم، و هیچ بدی و زیانی به من نمیرسید؛
یعنی بر اساس ارشاد اين آیه اگر امام حسین میدانست که یزیدیان چادر را از سر خواهرش خواهند بر داشت، این بدی به او نمیرسید
1ـ خود کشی حرام است برای مکلّف. و علم از شرائط تکلیف می باشد. لذا اگر کسی چیزی را نداند، تکلیفی در مورد آن ندارد ؛ مثلاً اگر نداند که غذا مسموم است و آن را بخورد، خودکشی نکرده است. امّا هر علمی نیز تکلیف نمی آورد؛ بلکه علم متداول و عادی است که تکلیف می آورد؛ و علم غیب تکلیف آور نیست؛ چون در همان حال که مثلاً شخص معصوم می داند که این غذا مسموم است، این را هم می داند که زمان مرگ او رسیده و عامل مرگ او همین غذای مسموم می باشد. لذا ائمه اطهار (ع) اگر چه علم غیب داشتند ، امّا مکلّف بودند که مثل افراد عادی جامعه زندگی کنند، و از علم غیب خود جز در امور مربوط به امامتشان و بخصوص به عنوان معجزه استفاده ننمایند. لذا آنگاه که غذایی مسموم جلویشان گذاشته می شد، اگر از راه عادی به مسموم بودن آن غذا علم نداشتند و جای ابراز معجزه هم نبود، مثل افراد عادی رفتار نموده آن غذا را می خوردند. و این خودکشی حرام نیست. چون خدا به معصوم امر نموده که در چنین مواردی تابع علم عادی باشد. امّا اگر غذایی مسموم جلویش می گذاشتند و او علم داشت که هنوز زمان مرگش فرانرسیده، از آن غذا نمی خورد