ولایت فقیه از دیدگاه اهل سنّت

بدون پاسخ
mojahed
آفلاین
عضویت: 12/01/27

بسمه سبحانه و تعالی

ولایت فقیه از دیدگاه اهل سنّت

سؤال: لطفاً دیدگاه اهل سنّت را درباره ی « ولایت فقیه » بیان کنید.
جواب: نخست لازم است بدانیم که :
اوّلاً، نظریه ی «ولایت فقیه» به گروهی از شیعیان مربوط مــی شود و ما مسلمانان اهل سنّت به آن اعتقاد نداریم.
ثانیاً، نظریه ی ولایت فقیه حدود 200 سال قبل مطرح شد. چنان که آیت الله نعمت الله صالحی نجف آبادی در صفحه ی 45 از کتابش ( ولایت فقیه حکومت صالحان ) می نویسد:

«باید دانست که مسالهی « ولایت فقیه » به صورتی که امروز مطرح است به عنوان زیر بنای حکومت اسلامی سابقه ی طولانی ندارد. در فقه مدوّن ما، از عصر صدوق تا عصر مرحوم مولی احمد نراقی ( در زمان فتحعلی شاه ) « ولایت فقیه » به عنوان بیان کننده ی نوع حکومت در اسلام اصلاً مورد بحث قرار نگرفته است.»
ثالثاً، همه ی علمای شیعه به نظریه ی « ولایت فقیه » اعتقاد ندارند یعنی دسته ای از فقهای شیعه آن را قبول دارند و دسته ای دیگر به شدّت با آن مخالفت کرده و می کنند چنان که دکتر عبدالکریم سروش فیلسوف و دانشمند شهیر شیعی در این باره می گوید:

« ولایت فقیه یک نظریه ی فقهی است که اینک پایه ی حکومت در ایران قرار گرفته است و نقلاً و عقلاً تاکنون دلیلی اقامه نشده است که اثبات کند بهترین نحوه ی حکومت است هم در میان فقها مخالفانی دارد و هم در میان سیاست شناسان »
بسمه سبحانه و تعالی

ولایت فقیه از دیدگاه اهل سنّت

سؤال: لطفاً دیدگاه اهل سنّت را درباره ی « ولایت فقیه » بیان کنید.
جواب: نخست لازم است بدانیم که :
اوّلاً، نظریه ی «ولایت فقیه» به گروهی از شیعیان مربوط مــی شود و ما مسلمانان اهل سنّت به آن اعتقاد نداریم.
ثانیاً، نظریه ی ولایت فقیه حدود 200 سال قبل مطرح شد. چنان که آیت الله نعمت الله صالحی نجف آبادی در صفحه ی 45 از کتابش ( ولایت فقیه حکومت صالحان ) می نویسد:

«باید دانست که مسالهی « ولایت فقیه » به صورتی که امروز مطرح است به عنوان زیر بنای حکومت اسلامی سابقه ی طولانی ندارد. در فقه مدوّن ما، از عصر صدوق تا عصر مرحوم مولی احمد نراقی ( در زمان فتحعلی شاه ) « ولایت فقیه » به عنوان بیان کننده ی نوع حکومت در اسلام اصلاً مورد بحث قرار نگرفته است.»
ثالثاً، همه ی علمای شیعه به نظریه ی « ولایت فقیه » اعتقاد ندارند یعنی دسته ای از فقهای شیعه آن را قبول دارند و دسته ای دیگر به شدّت با آن مخالفت کرده و می کنند چنان که دکتر عبدالکریم سروش فیلسوف و دانشمند شهیر شیعی در این باره می گوید:

« ولایت فقیه یک نظریه ی فقهی است که اینک پایه ی حکومت در ایران قرار گرفته است و نقلاً و عقلاً تاکنون دلیلی اقامه نشده است که اثبات کند بهترین نحوه ی حکومت است هم در میان فقها مخالفانی دارد و هم در میان سیاست شناسان »

همچنان که می دانیم شیعه ی امامیه حکومت پس از پیامبر ( ص ) را حق دوازده امام می دانند و معتقدند غیر معصوم حق ندارد زمام امور را بدست گیرد قرنها فقهای شیعه بر بطلان بدست گرفتن زمام امور مردم ( حکومت ) توسّط غیر معصوم تأکید می کردند تا اینکه حدود دو قرن قبل ملا احمد نراقی به عنوان یک نظریه پرداز برای نخستین بار اعلام کرد در زمان غیبت امام دوازدهم شخص فقیه می تواند حکومت را بدست گیرد نظریه ی ولایت فقیه، از سوی اکثر فقهای شیعه مردود اعلام گردید زیرا؛ آن را با اساس اعتقاد خود ( غیر معصوم حق ندارد زمام امور مردم را بدست گیرد ) در تعارض می دیدند ولی در قرن اخیر آیت الله خمینی به صراحت از ولایت فقیه سخن گفت و کتابی تحت همین عنوان به رشته ی تحریر در آورد. اکنون دسته ای از علمای شیعه با ولایت فقیه موافق و دسته ای دیگر با آن مخالف هستند.

1ـ موافقان ولایت فقیه

طرفداران نظریه ولایت فقیه تشکیل حکومت و اجرای احکام در زمان غیبت امام زمان را جایز می دانند و می گویند: شخص فقیه حق دارد و می تواند بر مردم ولایت داشته باشد و امر حکومت را به دست گیرد و برای اثبات مدعای خود به چند روایت منسوب به امامان استـدلال می کنند. طالبان می توانند به کتابهایی که در این زمینه چاپ و نشر گردیده است مراجعه کنند.

2ـ مخالفان ولایت فقیه

فقهایی که با نظریه ی ولایت فقیه مخالف هستند تشکیل حکومت در دوران غیبت امام دوازدهم را امری باطل و طاغوتی می دانند آنها نیز برای اثبات مدعای خود به روایاتی استناد می کنند مثلاً:

الف: «

ب: « عن ابی عبدالله ـ علیه السلام ـ قال: کلّ رایه ترفع قبل قیام القائم فصاحبها طاغوت یعبد من دون الله عزّوجلّ » یعنی: « از حضرت جعفر صادق (ع) نقل شده است که فرمود: هر پرچمی که ـ به قصد تشکیل حکومت ـ قبل از قیام امام زمان برافراشته شود صاحب آن طاغوتی است که غیر از خداوند بزرگ پرستش می شود »

فقهای مخالف نظریه ی ولایت فقیه علاوه بر استناد به چنین روایاتی به نقد روایات مورد استناد پیروان نظریه ی ولایت فقیه نیز پرداخته اند برای مثال شیخ مرتضی انصاری فقیه برجسته و نامدار شیعی در کتاب « المکاسب » بحث ولایت فقیه را مطرح کرده است وی ده روایت مورد استناد طرفداران ولایت فقیه را نقد و بررسی نموده و سپس گفته است: این اخبار دلالت ندارند که فقهاء از طرف شارع به ولایت منصوب شده اند و مانند پیغمبر اکرم (ص) و ائمه دارای همه ی اختیارات حکومتی هستند »

آیت الله خویی از مراجع تقلید شیعیان نیز با ولایت فقیه مخالف بوده و گفته است:


هم او در نقد مستندات پیروان نظریه ی ولایت فقیه رأی شیخ انصاری را تأیید نموده و می نویسد:
« و قد ذکرنا فی الکلام علی ولایه الفقیه فی کتاب المکاسب إنّ الاخبار المستدلّ بها علی الولایه المطلقه قاصره السند أو الدلاله » یعنی: « ضمن بحث در کتاب مکاسب گفته ایم اخبار و روایاتی که برای اثبات ولایت مطلقه آورده اند از حیث سند و دلالت، مقصـود را نمی رسانند »

آیت الله سید احمد خوانساری نیز،از جمله فقهایی است که تشکیل حکومت در زمان غیبت امام زمان را نادرست می داند زیرا؛ وی در « توضیح المسائل » درباره ی قوانین کیفری اسلام نوشته است:

« باید دانست که اجرای حدود در زمان غیبت، خالی از اشکال نیست »

ملاحظه می فرمایید نظریه ی ولایت مطلقه ی فقیه که مورد نزاع و اختلاف میان فقهای شیعه است ربطی به عقیده ی ما مسلمانان اهل سنّت ندارد ( 10 ).

واقعیّت این است که ما مسلمانان اهل سنّت به « حکومت شورا و دولت خلافت » معتقد هستیم و اعتقاد به حکومت فردی با آیات صریح قرآن و سنّت رسول خدا – ص – و عملکرد اصحاب مهاجرو انصار در تعارض آشکار است بنابراین به نظر ما ولایت فقیه همان نظام سلطنتی است و در بینش اسلامی جایی ندارد به عبارت دیگر از دیدگاه ما نظام ولایت فقیه، نظامی سلطنتی محسوب می شود و حکومت سلطنتی، حکومت اسلامی نیست ( حال سلطان و پادشاه چه ظالم و ستمگر باشد و چه مانند حضرت عمر بن عبدالعزیز ـ علیه السلام ـ زاهد روزگار باشد. از همین رو است که حضرت شافعی فرموده است: حکومت عمر بن عبدالعزیز اسلامی نبوده است ).

لازم به ذکر است گاهی شنیده می شود عدّه ای آخوند سنّی نما که واقعاً بیسواد و مزدور و خائن و دین فروش هستند و نزد مردم شریف اهل سنّت قدر و منزلتی ندارند با تمام رذالت و پستی از تأیید ولایت فقیه دم می زنند و مسئولان حکومتی نیز از چنان دفاع دروغگویانه ای اظهار مسرّت می کنند.

نگارنده در پاسخ آنها خاطره ای را که خود شاهد آن بودم به عرض می رسانم:

در سال 1359 شخصی که پسران و حتی یکی از دخترانش مسلح و از اعضای حزبی مارکسیستی بودند در حضور یکی از فرماندهان سپاه پاسداران درباره ی آیت الله خمینی به ثناخوانی پرداخت آن پاسدار شیعی که فردی فهمیده و از دوستداران مرحوم دکتر شریعتی بود خطاب به او گفت: « به خدا قسم از این جانبداریت خیلی ناراحت شدم من تو را خوب می شناسم می دانم که به دروغ از امام تعریف و تمجید می کنی و با این تظاهرت هم خــودت را رسوا نمودی هم ما را مسخره می کنی دیگر نبینم و نشنوم چنین کاری بکنی »

ولی گویی امروزه مسئولان حکومتی برای خود و مذهبشان ارزشی قائل نیستند که از این گونه تأیید دروغگویانه ی افرادی پست و رذل درباره ی ولایت فقیه راضی و شادمانند و با افتخار آن را از طریق صدا و سیما پخش می کنند.
عبد الکریم رهنما
پاورقی:

1- مجله ی کیان شماره 36 صفحه 57 سال 1376
2 - البته نراقی در کنار تأیید و اعلام مشروعیت سلطنت پادشاهان جرأت کرد به ولایت فقیه به عنوان یک نظریه فقهی بپردازد یعنی نامبرده در کتابش (عوائد ص 186) به روایتی منسوب به حضرت جعفر صادق استناد کرد و آن این است که« الملوک حکام علی الناس و العلماء حکام علی الملوک » یعنی : « پادشاهان فرمانروایان بر مردم و علما فرمانروا بر پادشاهان هستند» و بدین صورت بر سلطنت پادشاهان به شرط امضای علما صحّه نهاد
3- یادآوری می شود : ولایت فقیه یک نظریه ی فقهی است که از برخی روایات استنباط شده و هیچکدام از کسانی که به نظریه ی مذکور باور دارند درباره ی مشروعیت آن نتوانسته اند حتی به یک آیه ی قرآن استناد کنند.
4 - وسائل الشیعه شیخ حرّ عاملی ج 18 ص 7
5 - وسائل الشیعه اثر شیخ حرّ عاملی ج 2 ص 423
6- المکاسب اثر شیخ انصاری ص 154
7- التنقیح فی شرح عروه الوثقی ج 1 ص 424
8 - التنقیح فی شرح عروه الوثقی ج 1 ص 419
9- توضیح المسائل محشّی، ص 581
(10) با توجه به این که برخی از فقهای برجسته و نامدار شیعی با نظریه¬ی ولایت مطلقه¬ی فقیه مخالف هستند و ما مسلمانان اهل سنت نیز آن را قبول نداریم شعار «مرگ بر ضد ولایت فقیه» علاوه بر ما مسلمانان اهل سنت شامل فقهای نامدار خودشان نیز می¬شود به همین دلیل برای توجیه و سرپوش نهادن به این اهانت و شعارگستاخانه تاکنون از سوی سران رژیم فعلی چندین بار اعلام شده است که مقصود از شعار مزبور کسانی است که با نظام جمهوری اسلامی ضدیت و دشمنی دارند نه برادران اهل سنت که نظام ولایت فقیه را قبول ندارند و نه فقهای شیعه ی مخالف نظریه ی ولایت فقیه.

« إنّ الولایه لم تثبت فی عصر الغیبه بدلیل و انّما هی مختصه بالنبی و الائمه ـ علیهم السلام» یعنی: «مقام ولایت در روزگار غیبت امام زمان به هیچ دلیلی برای فقیه اثبات نشده و این مقام به پیامبر و امامان ـ ع ـ اختصاص دارد » اتقوا الحکومه فأنّ الحکومه إنّما هی للإمام العالم بالقضاء » یعنی: « از حکومت بپرهیزید چون حکومت فقط به امامی که عالم به قضاء باشد اختصاص دارد »