پاسخ به مقاله " حق با سنی است یا با شیعه؟ بیایید؛ قرآن قضاوت میکند! (1)"
1- هرجند درآيه كريمه ﴿كَما أَخْرَجَكَ رَبُّكَ مِنْ بَيْتِكَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّ فَريقًا مِنَ الْمُؤْمِنينَ لَكارِهُونَ﴾ قرآن كريم ايمان آنها راتاييد كرده ، ولي بعدش﴿يُجادِلُونَكَ فِي الْحَقِّ﴾ آورده که ثابت ميکند اين کراهت معمولي نبوده بلکه توام با سؤال و اعتراض بود. که خود نشان دهنده ضعف و تزلزل ايمان قلبي اين گروه است. وگرنه امثال علي و مقداد كه ميگويند «نموت معك نخوذ معك» كسانياند كه در سايه تعليم پيغمبر (ص﴾ به جايي رسيدهاند كه كار فرشتگان را دارند ﴿لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ﴾ در برابر امر خدا پيشنهاد نميدهند و مقدم بر اراده ذات اقدس الهي ارادهاي ندارند كه بگويند نظر ما اين است.
2- چون در اين سري از آيات از منافقين صحبت نشده، نمي توان نتيجه گيري کرد که در سپاه رسول خدا چنين افرادي وجود نداشتند.
3- فرق فراواني بين آيه محل بحث با آيه 33سوره مباركه احزاب است . گاهي الله مبادي تكويني يك امر را فراهم ميكند بعد امر تشريعي ميكند ميفرمايد ، با اين اموري كه من براي شما فراهم كردم خودتان را طاهر كنيد. آنگاه آن طهارت كه نصيب انسان ميشود مبادي اختياري دارد. با مبادي اختياري خود مكلف طهارت براي خود پديد ميآورد.
در جريان جنگ بدر هم فرمود خدا با اراده تشريعي ميخواهد شما را پاك كند خدا اين آب را فرستاده شما غسل كنيد وضو بگيريد نماز بخوانيد پاك بشويد. اما بين آن كار خدا و حصول طهارت ، فاصله اي فراوان است.
اما در آيه تطهير خداوند با انواع تاکيدات، مستقيماً اراده كرده كه اهل بيت را تطهير كند ﴿ا ِنَّما يُريدُ اللّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيرًا﴾ يعني نه باران بفرستد نه آب بدهد نه دستور وضو و يتمم بدهد. در اينجا مستقيماً اراده كرده كه اين ارواح را از هر پليدي طيب و طاهر بكند اين اراده همان است حصول مراد همان .( دوستان عزيز مقاله" آيه تطهير معنا ومصاديق"را نيز مطالعه فرماييد)
شما نوشتید:
هرجند درآيه كريمه ﴿كَما أَخْرَجَكَ رَبُّكَ مِنْ بَيْتِكَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّ فَريقًا مِنَ
الْمُؤْمِنينَ لَكارِهُونَ﴾ قرآن كريم ايمان آنها راتاييد كرده ، ولي بعدش﴿يُجادِلُونَكَ فِي الْحَقِّ﴾ آورده که ثابت ميکند اين کراهت معمولي نبوده بلکه توام با سؤال و اعتراض بود. که خود نشان دهنده ضعف و تزلزل ايمان قلبي اين گروه است.
=====================================================
جواب :
اینهایی را که اکراه داشتند و با وجود دانستن حق مجادله میکردند و بیشتر از این حتی دوست نداشتند با کافران مسلح روبرو شوند را قران ( بله قران )مومن خطاب کرده و شما میگویید منافق بودند مگر قران حرف زدن خود را بلد نبوده که کلمه را برعکس مینویسد؟؟؟؟؟
لطفا همین را جواب بدهید تا برویم سر نکته دوم
جناب سجودي با سلام واحترام:
بنده کجا گفتم اين افرادمنافق بوده اند. من در بند اول نوشته خود ، اين افراد رابه لحاظ ايماني ضعيف ومتزلزل نام بردم کما اينکه جنابعالي در مقاله خود ، ايشان را ظاهر بين گفته ايد.
بنده حتي در بند دوم نوشته خود تاکيد نمودم که در اين سري از آيات از منافقين صحبت نشده و اين افراد منافق نبودند ولي اين بدين معنا نيست که در سپاه رسول خدا چنين افرادي وجود نداشتند.
( شايد بنده نتوانستم مطلب را خوب ادا کنم يا جنابعالي دقيق مطالعه نفرموديد.)
به هر صورت مخلص کلام بنده در دو بند اول عرايضم اين بود که در ميان سپاه اسلام هم مومنان راستين با ايمان استوار وجود داشت هم مومنان متزلزل مجادله کننده و هم منافقين ضد اسلام .
و هدفم از طرح اينها ،اين بود که عرض کنم نتيجه غلطي از اين آيات گرفته نشود .