عثمان ذی النورین رضی الله عنه
عثمان بن عفان رضيالله عنه
تولد:
عثمان بن عفان رضي الله عنه سال ششم عام الفيل درمكة مكرمه در يكي از قدرتمندترين تيره هاي قريش از نظرنسب، موقعيت اجتماعي, ثروت و تعداد افراد ديده به جهان گشود . پدرش عفان فرزند ابولعاص فرزند اميه فرزند عبدالشمس فرزند عبد مناف فرزند قصي است و قصي بنيانگذار مكه پيرامون كعبه و حرم آن است و مجد و بزرگي قريش بوسيلة وي شكل گرفت
نسب عثمان رضي الله عنه با نسب پيامبر اكرم صلي الله عليه و سلم تلاقي پيدا ميكند و عبدمناف جد مشترك آندو بشمار مي رود و مادر عثمان رضي الله عنه اروي دختر كريز است و كريز فرزند ربيعه فرزند حبيب فرزند عبد شمس فرزند عبد مناف فرزند قصي است در نتيجه نسب مادر عثمان رضي الله عنه هم با نسب پيامبر اكرم تلاقي پيدا ميكند وعبد مناف جد مشترك هر دو بشمار ميرود.
بلكه خويشاوندي مادر عثمان رضي الله عنه با رسول الله رضي الله عنه بسيار نزديكتر از اين است زيرا وي از طرف مادرش هاشمي است او دختر بيضاء ام حكيم دختر عبد المطلب فرزند هاشم فرزند عبد مناف فرزند قصي است پس مادر عثمان رضي الله عنه دختر عمه رسول الله رضي الله عنه است . ملاحظه مي كنيم كه وي خويشاوندي بسيار نزديكي با پيامبر كامل ترين رسالات دارد.
عثمان رضي الله عنه از حسن صورت و سيرت برخوردار بود و بسياري از صفات خوب در او جمع شده بود، دركنار راستگويي كه اخلاق افرادي امثال وى از اهل مكه بود وي فردي بسيار با حيا، بردبار، باسخاوت و مهربان بود به همين خاطر قريش همگي از همان اول وي را دوست داشتند ودوستي وي ضرب المثل شده بود بطوريكه مادران كودكانشان را در گهواره مورد خطاب قرارمي دادند و براي خوشحال شدن آنها با شفقت و مهرباني به آنها مي گفتند:
أحبك و الرحمن حب قريش عثمان
(سوگند به خدا تو را دوست دارم همانطوريكه قريش عثمان را دوست دارند ).
و هنگاميكه عثمان رضي الله عنه دعوت پيامبر انسانيت را مي شنيد كه عبارت از دعوت بسوي ارزشهاي اخلاقي بود هيچ يك از اين ارزشها براي وي بيگانه وناشناخته نبود بلكه از بسياري از صفاتي را كه دعوت مطرح مي كرد برخوردار بود و همين صفات اخلاقي باعث محبوبيت وي نزد قريش شده بودتاجائيكه زنان قريش براي بيان محبت و دوستي جگر گوشه هايشان محبت نسبت به عثمان رضي الله عنه را مثال مي زدند .
فضایل عثمان از زبان پیامبر صلی الله علیه وسلم:
این عثمان رضي الله عنه است که بار، بار تحسین پیامبر را برمیانگیزد و از افراد انگشتشماری است که در دنیا از زبان مبارک آن حضرت صلی الله علیه وسلم سند دخول بهشت را گرفت، یعنی از ده نفری که آن حضرت فرمود: اینها بلاشک وارد جنت خواهند شد و این گروه بودند که اصطلاح «عشرة مبشره» را گرفتند. و در احادیث بیشماری از فضایل عثمان رضي الله عنه سخن گفته شده است، که ما چند نمونة آن را ذکر میکنیم.
1- «اللهم ارض عن عثمان (ثلاث مرات)» خدایا از عثمان راضی باش.
2- «اللهم قد رضیت عن عثمان فأرض عنه (ثلاثاً)» بار الها، من از عثمان راضی هستم پس تو هم از او راضی باش.
3- «اللهم اغفر لعثمان ما أقبل وما أدبر وما أخفی وما أعلن وما أسرّ وما أجهر» .
بار الها : گذشتة عثمان را ببخش و آیندهاش را نیز مغفرت کن و هر آنچه را پوشیده و ظاهر کرده و آنچه را پنهان و اقرار کرده، ببخش.
4- «يَا عُثْمَانُ إِنْ وَلَّاكَ اللَّهُ هَذَا الْأَمْرَ يَوْمًا فَأَرَادَكَ الْمُنَافِقُونَ أَنْ تَخْلَعَ قَمِيصَكَ الَّذِي قَمَّصَكَ اللَّهُ فَلَا تَخْلَعْهُ» ای عثمان، خداوند تو را لباس عزت و خلافت میپوشاند و منافقين سعی در بیرون آوردن آن میکنند پس تو آن را بیرون نکن.
5- «إنّ لله سیفاً مغموداً فی غمده مادام عثمان حیّاً فإذا قتل جرّد ذلک السیف فلم یغمد إلى یوم القیامة» به درستی برای خدا شمشیری است که در غلاف خود میباشد، تا مادامی که عثمان زنده است. هر زمانی که کشته شد از نیام بیرون میآید و تا قیامت به نیام نمیرود.
6- «والله لیشفعن عثمان بن عفان فی سبعین ألفاً من أمّتی قد استوجب النّار حتی یدخلهم الجنّة» به خدا قسم عثمان در مورد هفتاد هزار نفر از امّتم که مستوجب آتش شدهاند شفاعت میکند تا اینکه همةشان به شفاعتش به جنت داخل میشوند.
7- «لکلّ نبیٍّ رفیقٌ فی الجنّة ورفيقي فیها عثمان بن عفان» هر پیامبری را در جنت رفیقی است و رفیق من در جنت عثمان است.
8- «عثمان ولیّ فی الدنیا» عثمان دوستم در دنیاست.
9- «عثمان أحیی أمّتی وأکرمها» عثمان باحیاترین فرد امّتم و عزیزترین آن است.
10- «انّ أشدّ هذه الأمة حياء بعد نبیّها عثمان» همانا باحیاترین مرد این امت بعد پیامبرش عثمان است.
11- «جاء عثمان إلى النبي بألف دینار فی کمّه حین جهّز له جیش العسرة فنشرها فی حجره فرأیت النبي صلى الله عليه وسلم یقلبها فی حجره ویقول: ما ضرّ عثمان ما عمل بعد الیوم». عثمان به طرف پیامبر آمد در حالی که هزار درهم در آستین جهت تجهیز جیش العسره گذاشته بود. آنها را در دامان پیامبر ریخت پیامبر را دیدم (راوی) که سکهها را زیر و رو میکند و میفرماید: بعد از امروز عثمان ضرر نخواهد کرد.
12- عثمان از نظر اخلاق از میان صحابه بیشتر از همه به من شبیه است.
عثمان رضی الله عنه در کلام بزرگان:
1- عثمان از مهاجرانی بود که به خاطر اسلام از مکه به حبشه هجرت کرد. (مجمع البیان، طبرسي، ج 3، ص 233).
2- خویشاوندی عثمان از ابوبکر و عمر با پیامبر صلى الله عليه وسلم نزدیکتر است، و به ذریعه دامادی پیامبر مرتبهای یافت که ابوبکر و عمر نیافتند. «فیض الإسلام»، شارح نهج البلاغه.
3- وقتی یاغیها به عثمان رضى الله عنه حملهور شدند علی رضي الله عنه با دست و زبان از عثمان رضي الله عنه دفاع کرد. شرح ابن میثم، ص 356.
4- قسم به خدا اگر کسی برابر زرهای قاتلان عثمان رضي الله عنه را دوست بدارد قبل از مرگ، یا اگر بمیرد بر دجال ایمان خواهد آورد. «حضرت حذیفهبن یمان».
5- حضرت عثمان به بهشت و قاتلانش به جهنم خواهند شتافتند. «حذیفهبن یمان».
6- مردم کسی را بعد از عثمان بمانند او نخواهند یافت. «ابن مسعود».
7- مردم با کشتن عثمان رضي الله عنه دروازة فتنه را بر خود گشودند که تا قیامت بسته نخواهد شد. «عبدالله بن سلام».
خواجه سنت که نور مطلق است
بل خداوند دو نور بر حق است
آنکه غرق بحر عرفان آمده است
صدر دین عثمان عفان آمده است
رفعتی کان رایت ایمان را گرفت
از امیرالمؤمنین عثمان را گرفت
رونقی کین عرصه کونین یافت
از دل پر نور ذیالنورین یافت
یوسف ثانی بقول مصطفی
بحر تقوی و حیا و کان وفا
سربریدنش که تا بنشسته بود
از چه پیوسته رحم پیوسته بود
هم به عدل او او شد ایمان منتشر
هم ز حکمتش گشت قرآن منتشر
هم هدایت در جهان و هم هنر
منتشر در عهد او شد بیشتر
كار ذوالقربی بجان پرداخته
جان خود را در کار ایشان ساخته
سید السادات گفتی بر فلک
شرم دارد دائم از عثمان ملک
هم پیامبر گفت در کشف حجاب
حق نخواهد کرد با عثمان حساب
شیخ فریدالدین عطار نیشابوری
احادیثی که در فضیلت عثمان بن عفّان رضی الله عنه بیان شده اند
أحادیثی که در فضیلت او و دیگران میباشد
- او را به بهشت بشارت دهید
ابوموسی رضی الله عنه روایت میکند که: در یکی از باغهاي مدینه، خدمت رسول خدا صلی الله علیه وسلم بودم که مردی دَرِ باغ را زد. نبی خدا صلی الله علیه وسلم فرمود: «اِفْتَحْ له و بَشِّرْه بِالجَنَّةِ».
«در را به روی او بگشای و او را به بهشت بشارت ده».
در را که باز کردم ابوبکر را دیدم و او را به آنچه رسول خدا صلی الله علیه وسلم گفته بود بشارت دادم و او نیز خدا را حمد و سپاس گفت. سپس بار دیگر مردی در را زد. رسول خدا صلی الله علیه وسلم همان عبارت پیشین را تکرار نمود. من هم در را که باز کردم دیدم عمر پشت در است و او را به سخنان نبی خدا بشارت دادم و او نیز شاد شد و خدا را سپاس گفت. بعد از گذشت مدّتی بار دیگر در باغ را زدند، این بار رسول خدا صلي الله عليه وسلم فرمود:
«اِفْتَحْ له و بَشِّرْه بالجَنَّه علی بَلْوی تُصِیبُه»
«در را به روی او بگشای و او را به خاطر [صبر و تحمل در برابر] مصیبتی که بر سر او میآید به بهشت بشارت ده».
وقتی که در را باز کردم، عثمان را دیدم و او را از سخن رسول خدا صلی الله علیه وسلم آگاه نمودم. او نیز با حمد و ثنای خدا در جواب گفت: «اللهُ مُسْتَعانُ: خداوند یار و یاور ماست.»
این حدیث بیانگر فضیلت ابوبکر، عمر و عثمان است که نبی خدا صلی الله علیه وسلم بشارت بهشت را به آنها داده است، و نیز مبیّن فضیلت ابوموسی میباشد که در خدمت رسول خدا صلى الله عليه وسلم بوده است. از طرفی دیگر این حدیث بیان میکند که اگر احتمال غرور و تکبّر وجود نداشته باشد جائز است رودر روی خود افراد، آنان را مدح و ثنا کرد.
این حدیث، خود، از معجزات رسول خدا است که از فاجعه قتل عثمان و آن آشوب و بلوی و نیز تداوم و استمرار آن سه تن بر ایمان و اسلام خویش خبر داده است.
- ای أحد! آرام گیر...
انس رضی الله عنه روایت میکند که: هنگامی که نبی خدا صلى الله عليه وسلم همراه ابوبکر، عمر و عثمان رضى الله عنهم بر کوه اُحد رفتند، کوه به لرزه افتاد، آنگاه رسول خدا پای خویش را بر آن زد و فرمود:
«اسكن أحد -أظنه ضربه برجله- فليس عليك إلا نبي وصديق وشهيدان».
«ای احد! آرام گیر زیرا جز یک پیامبر و یک صدّیق و دو شهید بر پشت تو وجود ندارد».
- آرام گیر
از ابوهریره روایت شده که: رسول خدا همراه ابوبکر، عمر، عثمان، علی، طلحه و زبیر رضى الله عنهم بر روی حراء ایستاده بودند که ناگهان به لرزه افتاد. پیامبر در این هنگام چنین فرمودند:
«اهدأ، فما عليك إلا نبي أو صديق أو شهيد».
«آرام گیر زیرا بر روی تو جز پیامبر، يا صدیق و يا شهید [راه حقّ] نایستادهاند».
- شرم و حیای فرشتگان از عثمان رضی الله عنه
ابوسلمه بن عبدالرحمن از عائشهل نقل میکند: که روزی رسول خدا صلى الله عليه وسلم در منزل او به پشت دراز کشیده و ساق پایش از زیر لباس بیرون افتاده بود که در این هنگام ابوبکر نزد ایشان آمد و آن حضرت بدون اينكه بلند شود با ابوبکر به گفتگو پرداخت. پس از ابوبکر، عمر نزد آن حضرتص آمد اما باز پیامبرصلی الله علیه وسلم از جای خود تکان نخورد و به همان حالت با عمر نیز به صحبت کردن مشغول شد، تا اينكه عثمان نزد آن حضرت آمد با آمدن او، حضرت بلند شد و لباس خود را مرتب نمود و به صحبت با عثمان پرداخت. هنگامی که عثمان رفت، عائشه از حضرت صلی الله علیه وسلم سؤال کرد که یا رسول الله، چرا شما هنگامی که ابوبکر و عمر نزدتان آمدند شما بلند نشدید و به همان حالت استراحت با آنان صحبت کردید، اما چون عثمان نزد شما آمد، بلند شدید و خود را مرتب کردید. حضرت صلی الله علیه وسلم فرمود:
«ألا أَستحیی من رجل تَستحیی منه الملائکةُ» .
(آیا نباید از مردی شرم داشته باشم که فرشتگان از او شرم میکنند).
مناوی در کتاب خویش میگوید: مقام عثمان مقام شرم و حیاء است، مقام شرم و حیا برگرفته از عظمت مقام و منزلت مخاطب است، آنهم همراه با نقصی که در نفس خویش می یابد. در مورد عثمان رضی الله عنه باید گفت که عظمت و جلال خداوند متعال بر او غالب آمده بود. خود او نیز در برابر آن ذات بزرگ، احساس حقارت میکرد و این دو خصلت از ویژگیهای مهم بندگان مقرّب درگاه حضرت احدیّت است. به همین دلیل، مقام عثمان نیز والا شد و بهترین بندگان خدا، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و سلم از او شرم مینمود کما اينكه هر کس خدا را دوست داشته باشد، دوستان مخلص خداوند نیز او را دوست خواهند داشت و هر کس خوف خداوند را در دل جای دهد، همه چیز و همه کس نیز در برابر او خوفی عجیب در خود خواهند یافت.
- عثمان رضی الله عنه، باحیاترین فرد بود
از انس بن مالک رضي الله عنه روایت است که رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرمود:
«أَرْحَمُ أُمّتی أبوبکر، وَ أَشَدُّها فی دین الله عمرُ، وَ أَصْدَقُ حَیاءً عثمانُ، و أَعْلَمُها بالحَلال و الحَرام مُعاذُین جَبَلَ، و أَقْرأها لِکتابِ اللهِ أُبَیُّ بن کَعْبَ، و أَعْلَمُها بالفَرائِضِ زَیدُ بن ثابتَ، و لکلّ أمّةٍ أَمینٌ، وَ أَمینُ هذه الأمّةِ أبوعُبَیْدةِ بنِ الجَرّاحِ.»
(مهربانترین امّت من، ابوبکر است، سختگیرترینشان در اجرای دین، عمر، با حیاترین ایشان، عثمان، داناترین آنان به حلال و حرام، معاذ بن جبل میباشد، ابیّ بن کعب داناترین امت به قرائت قرآن است و زید بن ثابت آگاهترینشان به مسايل تقسیم ارث، و هر امّتی را امینی است و امین امت من ابوعبیده بن جرّاح میباشد).
- رسول خداصلی الله علیه وسلم خبر از فتنهای میدهد که منجر به شهادت عثمان شد
1- هر که از سه چیز نجات یابد از همه چیز نجات خواهد یافت
عبدالله بن حواله از رسول خدا روایت میکند که رسول صلی الله علیه وسلم فرمود:
«مَن نَجَا مِنْ ثلاثٍ فقد نَجَا: موتی، والدجّالُ، و قتلُ خلیفةٍ مصطبرٍ بالحقِّ مُعْطِیه» .
(هرکس از سه جریان خود را حفظ کند، نجات یافته است و آن سه چیز عبارتند از: مرگ من، مسیح دجّال و قتل خلیفهای بر حقّ که بر آن، صبر و استقامت میورزد).
واضح است که منظور از آن خلیفه، عثمان بن عفّان است، و دلایل و قراین نیز همین مطلب را تأیید میکنند. در واقع، این حدیث، مخاطب را به درگیر نشدن در آن فتنه فرا میخواند. این مشارکت در فتنه، ممکن است عملی و مستقیم باشد که همان مشارکت مستقیم در قتل خلیفه و تشویق و ترغیب مردم به آن آشوب و بلوا است و ممکن است زبانی و معنوی باشد که از طریق ردّ و بدل سخنان باطل و ناروا و شایعات و اکاذیب در مورد آن خلیفه صورت میگیرد که در این صورت، این حدیث عامّ و فراگیر است و همه¬ی مسلمانان را در هر زمان و مکانی در برمیگیرد.
2- فتنه عظیمی روی خواهد داد واین مرد و یارانش در آن روز، بر حقّ هستند
مرّه بهزِی روایت میکند که روزی نزد رسول خدا صلی الله علیه وسلم بودیم و ایشان از فتنه عظیمی که امّت را در برخواهد گرفت صحبت میکردند. سپس فرمودند:
«تهيج فتنة كالصياصى، فهذا ومن معه على الحق».
«در آن روز این مرد و حامیان او بر حقّ هستند».
در این لحظه من بلند شدم و نزد آن مرد رفتم، دیدم که عثمان بن عفّان است.
3- در آن روز این مرد و یارانش بر حق هستند
ابوالأشعث روایت میکند که در دوران امارت معاویه بر شام، دستهای از خطبا، در منطقه «ایلیا» گردهم آمده و هر یک سخنانی را بیان کرد، در این میان، مرّه بن کعب، بلند شد و گفت: میخواهم حدیثی را برایتان بازگو کنم که اگر به خاطر گفتن آن نبود در اینجا سخن نمیگفتم: روزی نزد رسول خداص بودیم و ایشان راجع به فتنهای که امت دچار آن خواهد شد سخن میگفت که ناگهان مردی از آنجا رد شد که سر و صورت خود را با عمامه پوشانیده بود، پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم با دیدن او فرمود:
«هذا يومئذ وأصحابه على الحق والهدى»«این مرد و حامیان او در آن روز، بر حقّ هستند و آنانند نجات یافتگان آن فتنه».
من سؤال کردم: یا رسول الله صلي الله عليه وسلم! آیا منظورتان همین مرد است؟ وایشان رو به آن مرد کردند و فرمودند: « بله»، منظورم همین مرد است. چون دقت کردم فهمیدم که آن مرد کسی نبود جز عثمان بن عفّان.
4- جانب امین امّت و حامیان او را بگیرید
ابوحبیبه نقل میکند: چون در جریان فتنه وارد منزل عثمان، که در محاصره شورشیان بود، شدم به یاد سخن ابوهریره افتادم که در مجلس از عثمان، اذن سخن گفتن را خواست و چون عثمان به او این اذن را داد، او بلند شد و پس از حمد و ثنای پروردگار، گفت: من از رسول خدا صلى الله عليه وسلم شنیدم که ایشان فرمود:
«إنكم تلقون بعدي فتنة واختلافا».
« شما بعد از من، دچار فتنه و اختلاف عظیمی خواهید شد».
یاران عرض کردند: یا رسول الله صلی الله علیه وسلم، در آن هنگام چه باید کرد؟ و ایشان در حالیکه به عثمان نگاه میکردند، فرمودند: «عليكم بالأمين وأصحابه». «باید جانب امین امّت و یاران و حامیان او را بگیرید».
5- اگر مردمانی خواستند که آن پیراهن را از تنت درآورند تو مقاومت کن
عبدالله بن عامر از نعمان بن بشیر از امّ المؤنین عائشهل نقل میکند که روزی رسول خدا صلى الله عليه وسلم فردی را به جانب عثمان فرستاد تا او را نزد ایشان بیاورد، هنگامی که عثمان رضى الله عنه نزد رسول خدا آمد حضرت صلى الله عليه وسلم از او استقبال کردند و به گفتگو با هم پرداختند، هنگام رفتن عثمان، حضرتص سه بار به او گفت:
«يا عثمان، إن الله -عز وجل- عسى أن يلبسك قميصا، فإن أرادك المنافقون على خلعه فلا تخلعه حتى تلقاني. يا عثمان، إن الله عسى أن يلبسك قميصا، فإن أرادك المنافقون على خلعه فلا تخلعه حتى تلقاني».
« عثمان! به یاد داشته باش که خداوند متعال، پیراهنی مبارک را بر تن تو خواهد کرد و اگر مردمان منافقی خواستند آنرا از تنت درآورند، تو در برابر آنان مقاومت کن».
به حضرت عایشه رضی الله عنها گفتم: ای مادر مؤمنان! این چه حدیثی است که نزد تو میباشد؟ گفت: به خدا سوگند آنرا فراموش کرده و به یاد نمی آوردم. می گوید: معاویه را از این روایت با خبر کردم، اما ایشان به خبر من رضایت ندادند تا اينكه نامه ای به حضرت عایشهل نوشت تا آن روایت را برای وی بنویسد، حضرت عایشهل هم آنرا برای وی نوشت.
6- پیامبر خدا صلي الله عليه وسلم با من پیمانی بسته است که من باید به آن وفادار بمانم
ابوسهله از امّ المؤمنین عائشه رضی الله عنها روایت میکند که روزی رسول خدا صلی الله علیه وسلم به من گفت: «میخواهد با یکی از صحابه صحبت کند». من پرسیدم: میخواهید فردی را به دنبال پدرم، ابوبکر بفرستم؟ حضرت پاسخ رد دادند. چون من گفتم که آیا رسول خداص میخواهد با عثمان صحبت کند، ایشان پاسخ مثبت دادند. هنگامیکه عثمان نزد حضرت صلی الله علیه وسلم آمد، آن حضرت به من فرمود که از آنان دور شوم و سپس به صورتی آرام و آهسته با هم به گفتگو مشغول شدند. در اثنای این گفتگو بود که دیدم رنگ رخسار عثمان دگرگون شد. آن روزیکه شورشیان، خانه عثمان را محاصره کرده بودند نزد او رفتیم و به او گفتیم: یا امیرالمؤمنین! آیا نمیخواهید فرمان جنگ با شورشیان را صادر کنید؟ ایشان پاسخ داد: هرگز، زیرا که مرا با رسول خداص عهدی است که باید بدان پایبند بمانم .
این حدیث، بیانگر شدت محبّت حضرت رسول صلی الله علیه وسلم نسبت به عثمان رضی الله عنه و اصرار شدید آن حضرت صلی الله علیه وسلم بر حفظ مصالح دین و امّت است. آن حضرت صلی الله علیه وسلم عثمان را از مسايل مهم آن فتنه که منجر به قتل او نیز میشد، آگاه نمود، عثمان نیز بنا به توصیه حضرت رسول صلی الله علیه وسلم آنرا پنهان نگه داشته بود و از آن سخنان، تنها آن مقدار را که خود عثمان، در گرماگرم فتنه بازگو نموده به دست ما رسیده است. بنابر این حدیث، روشن میشود که رسول خدا عثمان را به اتخاذ مواضع درست و مناسب در قبال این رویداد مهم فراخوانده و دستورات لازم را به او داده بود و عثمان نیز از این دستورات و رهنمودها تبعیت نموده و به این طریق، مانع گسترش فتنه به دیگر مناطق شد. در روایاتی دیگر، مطالبی آمده است که گوشههایی از این اسرار را که رسول خدا به عثمان بازگو کرد برای ما روشن میکند و به عنوان مثال، در روایتی نقل است که رسول خداصلی الله علیه وسلم به عثمان فرمود:
«وإن سألوك أن تنخلع من قميص قمَّصك الله -عز وجل- فلا تفعل» .
«ای عثمان! خداوند لباسی را بر تنت خواهد کرد که باید به یاد داشته باشی اگر مردمانی از تو خواستند تا آن را از تنت درآورند، باید در برابر آنان مقاومت کنی».
نمونههایی از بخشش و بزرگواری عثمان رضي الله عنه:
1- آب کم مدینه جوابگوی مردم نبود و چاهی پرآب (بئر رومه) از آن مرد یهودی بود که آب را با قیمت گران به مسلمین میفروخت. حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم فرمودند: هر کس این چاه را بخرد و وقف کند، خداوند برایش جنت را با انهار (جویهای) مختلف مزین میکند. حضرت عثمان این چاه را خرید و در اختیار مسلمین قرار داد و یکی دیگر از مشکلات مسلمین را از سر راه برداشت. مسلمین در سایة این جود و بخشش عثمان، سالها از رنج و کمآبی و تشنگی در آسایش بسر بردند.
2- زمانی که مسلمین به مدینه هجرت کردند، مسجد بسیار کوچک بود و گنجایش جمعیت زیاد را نداشت. قطعه زمینی جنب مسجد بود، اما خریداری آن برای آن حضرت صلی الله علیه وسلم و مسلمین دشوار بود زیرا مالک زمین، آن را پانزده هزار درهم قیمت گذاشته بود.
وقتی خبر به عثمان رضي الله عنه رسید بیدرنگ آن را خریداری کرد و جهت توسعة مسجد در اختیار پیامبر قرار داد. آن حضرت صلی الله علیه وسلم در حق عثمان رضي الله عنه دعای خیر فرمود.
نظیر این داستان را، در گسترش بیتالحرام نیز داریم. بعد از فتح مکه، هم تعداد مسلمین افزایش یافت و نیز جهت تعلیم و تدریس مسلمین نیاز به عرفه و گسترش مسجد بود. باز هم عثمان رضی الله عنه آستین همت را بالا زد و تا آنجایی که مورد نظر آن حضرت صلی الله علیه وسلم بود زمین خرید و به مسجد اضافه کرد، اینها همه «باقیات الصالحات» عثمان هستند که تا قیام قیامت میلیونها انسان چون پروانههای عاشق، جبین نیاز را به خاک آن میمالند و مدح او میکنند.
عثمان رضی الله عنه بیش از همه، مال خویش را جهت نصرت دین و اهداف آن حضرت صلی الله علیه وسلم بذل مینمود، در غزوات در رکاب آن حضرت صلی الله علیه وسلم بود و در سختیهای زندگی پا به پای پیامبر و مسلمین حرکت میکرد.
3- جنگ تبوک یا (جیش العسره) پیش آمد. وقتی رومیها آهنگ جنگ با مسلمین را کردند، آن حضرت صلی الله علیه وسلم دستور دادند: هر مسلمانی که اموال اضافی دارد جهت کمک به مجاهدین ارسال کند. زنان وقتی این دستور آن حضرت صلی الله علیه وسلم را شنیدند، زیور و جواهرات خویش را به آن حضرت صلی الله علیه وسلم تقدیم کردند.
هر کس در حد توانایی خود به سپاه مسلمین کمک میکرد؛ اما نیاز مسلمانان آن روز، بیش از اینها بود و اکنون باز نوبت آن رسیده بود که بار دیگر عثمان رضى الله عنه سخاوت خویش را ظاهر سازد و سپاه مسلمین را مجهز کند. با اعلان اول آن حضرت ، 950 شتر یا در روایتی 1000 شتر با 60 اسب سواری و هزاران درهم تقدیم کرد. بار دیگر آن رسول خدا صلى الله عايه وسلم فرمود: کیست که به سپاه مسلمین کمک کند؟. حضرت عثمان برای بار دوم بلند شد و مقداری از مال خویش را بخشید.
آن حضرت صلی الله علیه وسلم در حق عثمان رضی الله عنه چنین دعا فرمود: «امروز عثمان دو بار جنت را خرید و بعد از این عملش هرگز ضرر نخواهد کرد».
4- در زمان خلافت حضرت صدیق اکبر رضی الله عنه، قحطسالی پیش آمد و مردم از گرسنگی به خلیفة مسلمین شکایت بردند. روز بعد کاروان حضرت عثمان از شام به طرف مدینه در حال حرکت بود؛ تجار جهت خرید به بیرون شهر مدینه رفتند و گفتند، ما در عوض هر کالا ده تا دوازده درهم بیشتر میدهیم. حضرت عثمان رضی الله عنه فرمود: امروز با کسی معامله میکنم که از این بیشتر بدهد. تجار گفتند این محال است. حضرت فرمود: من با خدا معامله میکنم؛ او هفتصد برابر بیشتر میدهد، این را فرمود و دستور داد كه کاروان را که حامل گندم و مواد غذایی بود، در بین فقرا تقسیم کردند.
آری، چگونه از عشق خورشیدگونهاش سخن بگوییم و چگونه سخا و مهربانیش را بستانیم که دلسوزیش همچون تبسم پاک سحری لطیف و بیریا، بر همگان نمایان است.
5- حضرت علی رضی الله عنه زره خود را به عثمان رضی الله عنه فروخت. بعد از مدتی عثمان رضی الله عنه چون وضع مالی علی رضی الله عنه را مشاهده کرد، زره را به علی رضی الله عنه باز گرداند. این عمل حضرت عثمان رضی الله عنه ، پیامبر را پسند آمد و برایش دعا کرد .
حضرت عثمان رضی الله عنه جهیزیة فاطمة زهرا رضیالله عنها و وسایل زندگی حضرت علی رضی الله عنه را، به هنگام ازدواج به عهده گرفت .