زیارت و نورانیت
با سلام و خسته نیاشید و درخواست علو درجات و عفران و رحمت الهی خدمت یاوران اسلام و پاسداران حق و حقیقت
می خواستم بپرسم چرا من خیلی دوست دارم به زیارت امامزادگان بروم و وقتی که وارد حرم امامزادگان می شوم در دلم احساس نورانیت عجیبی می کنم احساس می کنم به خدا نزدیکتر شده ام و ایمان و اعتقادم به خدا بیشتر می شود اگر این کار شرک بود باید از خدا فاصله می گرفتم اصلاً من هیچ وقتی یک آدم بی نماز و ولگردی را می بینم وارد حرم امام زادگان که می شوند بعد از زیارت تازه یادشان می افتد که باید نماز بخوانند و مشغول خواندن نماز می شوند با این که این افراد نمازگزاران را مسخره می کردند الان نماز می خوانند و وقتی از حرم خارج می شوند ممکن است تا چند روزی هم نماز بخوانند اما دوباره بی نماز می شوند اگر زیارت امامزادگان و حاجت خواستن از آنها شرک باشد پس چرا این زیارت در دلهای آنها تحول ایجاد می کند؟
السلام علیکم
برادران شیعه و سنی، بیائید با وحدت و دوستی باهم سخن بگوییم. نه شیعیان واقعی مشرک هستند و اهل سنت واقعی ، دشمن ائمه هم نیستند.
تنها سند مورد قبول هر دو طرف ما قرآن کریم است . اگر ما به مفاهیم قرآن عمل نماییم دیگر هیچ مشکلی با هم نداریم.
به امید وحدت مسلمین
زیارت اگر بدون درخواست از صاحب قبر باشد مانعی ندارد.
کل نوشته های شما در پست آخرتون این پیام رو میرسوند که :«حيات انبيا و شهدا مانند زندگيشان در دنياست.»
ما هم این حرف رو از شما قبول می کنیم. و در جواب می گوییم:
1. خودتون می گویید: مانند زندگیشان در دنیاست.. حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه علیهما السلام در این دنیا به جز زبان عربی زبان دیگری نمی دانستند، پس اگر شما به زبان فارسی از ایشان چیزی بخواهید ایشان سخن شما را نمی فهمند.
2. پیامبر و ائمه حرف چند نفر را همزمان با هم نمی فهمیدند و خداوند به رسولش صلی الله علیه و آله و سلم میگوید:« قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ» (کهف:110 و فصلت:6) = بگو من بشری هستم مانند شما»
3. ائمه و انبیاء در آن واحد نمی توانستند در همه جا حضور داشته باشند تا بر احوال همه ناظر باشند و اگر می توانستند پیامبری مانند زکریا به وسیلۀ کافران در تنۀ درخت با ارٌه به دو نیم نمیشد! ولی شیعه معتقد است ائمه بر کل دنیا ناظر و حاضر هستند!
4. اگر زنده بودن آنها مانند زنده بودن ماست پس چرا خدا در مورد آنها می گوید: «أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُون (آل عمران : 170) = نه بيمى بر ايشان است و نه اندوهگين مىشوند» مگر انبیاء و شهیدان وقتی زنده بودند هیچگاه ناراحت و غمگین نمی شدند؟ یعنی آنها از هر نوع احساسی خالی بودند؟؟ آیا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در موقع وفات فرزندش ابراهیم و همسرش خدیجه ناراحت نشدند؟ و یا در موقعی که به ام المومنین عایشه تهمت زدند!؟
5. داستان پیامبر عزیر رو به خاطر بیارین وقتی که گفت:« أَنَّىَ يُحْيِي هَذِهِ اللّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللّهُ مِئَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِئَةَ عَامٍ (بقره:259) = چگونه خدا اينها را پس از مرگ، زنده مى كند؟!" (در اين هنگام،) خدا او را يكصد سال ميراند، سپس زنده كرد، و به او گفت:" چه قدر درنگ كردى؟" گفت:" يك روز، يا بخشى از يك روز." فرمود:" نه، بلكه يكصد سال درنگ كردى!»
پیامبر خدا فوت شد ولی وقتی دوباره زنده شد گمان میکرد یک روز یا بخشی از یک روز را درنگ کرده!! ولی اگر زنده بودنش با زنده بودن ما یکی بود مردن خود را میدید و میدانست که در خواب نبوده بلکه خدا او را صد سال میرانده است.
6. گیریم که انبیاء و شهدا صدای ما را می شنوند ، هزار و خوردی امامزاده را چگونه توجیه می کنید؟؟ آنها به چه روشی صدای ما را می شنوند، چه بسا خیلی از آنها بر اثر سکته و یا مرز قند از دنیا رفته باشند!
6. از همه مهمتر اگر شما معتقدید که شهید شدن آنها با زنده بودنشان هیچ تفاوتی ندارد پس چرا برای آنها عزاداری میکنید؟ اصلاً اگر زنده بودن آنها با شهید بودنشان فرقی ندارد پس دفن کردن آنها در حقیقت زنده به گور کردن آنهاست!! و به قول استاد سجودی: پس ازدواج کردن با همسران آنها جایز نیست زیرا شوهرانشان زنده هستند!!
پس نتیجه اینکه: آنها زنده هستند ولی دستشان از دنیا کوتاه است و فقط در مورد حوادث محل زندگی خود خبر دارند که همان بهشت برین و دار السلام باشد که در آنجا نه غمی هست و نه اندوهی.
و اما جملۀ آخرتان که گفتید: «وچون در قرآن تصريح به جواز توسل به زندگان شده است پس توسل به ائمه وانبيا بعد از رحلت ايشان جايز است .»
همانطور که گفتیم: آنها از درخواست ما خبری ندارند و معنی زنده بودن آنها با ما در تفاوت است و فرق آنها با مردگان عادی در این است که مردگان عادی تا روز قیامت در خواب به سر میبرند و در خوابشان یا عذاب میبینند و یا نعیم ولی شهدا و انبیاء و هر کس را که خدا بخواهد در آنجا زنده هستند و از انعام استفاده میکنند.
آیاتی را که در مورد قیامت است و میگوید: مردگان وقتی از گور بلند میشوند به همدیگر میگویند:یک روز خوابیدیم و دیگری میگوید: نصف روز ...... نیز موید آن است که مردگان عادی تا قیامت در خواب به سر می برند.
یک صحنۀ جالب.... تصور کنید: در صورتی که سیدنا حسین علیه السلام زنده باشد و ما را نظاره کند و در همین حال شیعه برای او عزاداری کند .... آیا حضرت حسین به شیعه نمیخندد و نمی گوید: ببینید چه دیوانه هایی هستند!! خودشان میگویند من هیچ وقت نمیمیرم و زنده هستم ولی الان برای پیکر من گریه می کنند!! (البته با عرض معذرت!)
و در آخر: خدا در آیات بسیاری فرموده که از غیر خدا(من دون الله) نخواهید پس ما هم نمی خواهیم ولی اگر شما روشی برای دسترسی به انبیاء زنده ای که در بهشت هستند سراغ داشتید ما را نیز خبر کنید. زیرا قدرت شنوایی زندگان گمان نمی کنم بیش از یک کیلومتر را پوشش دهد و آنهایی که در بهشت هستند بی نهایت با ما فاصله دارند که حالا حالا ها باید منتظر باشیم تا شاید بشر بلندگویی بسازد که بتواند صدای ما را بدون واسطه به گوش بهشتیان برساند!
بنام خدا وبا سلام خدمت دوستان
1- به نظر اینجانب بحثی که شما مطرح نموده اید نتیجه ی تلقینات وذهنیت های قبلی و احساسات پیشین آن فرد زیارت رفته است نه واقعیات مستند و معقول
مثالی می زنم همه می دانیم که آمپول پنی سیلین روی سرما خوردگی از نظر علمی هیچ گونه تاثیری ندارد ولی بعضی افراد بی سواد وعوام با ذهنیت وتلقین به خود احساس می کنند با زدن این آمپول خوب می شوند بنابراین به دکتر خود اصرار می کنند که برایشان بنویسند وبا قاطعییت هم می گویند که تا آمپول را نزنم خوب نمی شوم! غافل از اینکه سرما خوردگی بعد از چند روز وطی کردن دوره ی خود ، خود به خود خوب می شود و فرد نادان فکر می کرده این در اثر آن آمپول پنی سیلین بوده که زده است
قضییه ای که شما اشاره کرده اید دقیقا از این دست است فردی نادانی که به زیارت می رود با تمرکز مذهبی وذهنیات اجتماعی واحساسی پیشین که به زیارت می رود فکر می کند که آن مکان بر روی آن تاثیر گذاشته ومومن می شود در صورتیکه اساسا از نظر عقلی وتفکر هیچ ارتباطی بین آن مکان ومومن شدن وجود ندارد این فقط یک ذهنیت عوامانه وتلقینی رایج از اجتماع ماست
آقا دستت درد نکنه گل گفتی
و اما در مورد حدیث ثقلین مراجعه کنید به: http://islamitxt.rr.nu/content/question/545
و در مورد نفهمیدن قرآن بدون تفسیر امام معصوم: http://islamitxt.rr.nu/content/article/540
و اما این که گفتید: «الان وهابیت را ببینید قرآن را گرفته و اهل بیت رسول خدا را رها کرده اند نتیجه اش این شده است که خیلی راحت فتوای قتل مسلمانان را میدهند.»
اولاً اینکه وهابیت را به ما بشناسانید تا ما هم این غول که از اهل بیت دوری میکنند را بشناسیم و البته ما از این تهمت پاک هستیم چون بزرگان ما چون امام شافعی و امام مالک و... همه اهل بیت را بر تخم چشم خود قرار می دادند و همین ابن تیمیه ای که شما ازش متنفرید میگوید:
« و مسلمان کسی است که ...اهل بیت پیامبر ص را دوست میدارند و آنها را ارج مینهند و وصیت پیامبر را دربارة آنها حفظ مینمایند که روز غدیر خم فرمودند: «أذکرّکم الله في أهل بیتي، أذکرکم الله في أهل بیتي» ...و همسران پیامبر «امهات المؤمنین» را ارج مینهند.... » مجموع الفتاوی، ابن تیمیه:ج 3 ص 151 تا 157 .
اما فتوای کشتن برادران دینی!!! داغ دل ما را تازه کردید!!
ما عملاً از کسانی که خود را مسلمان می دانند و در سمینارهای وحدت اهل سنت را برابر و برادر می خوانند می بینیم که چگونه دست نوازش بر سر ما می کشند و با رگبار علمای ما را مورد رحمت قرار می دهند(شیخ علی دهواری) و یا نماز گزاران ما را به باد گلوله میگیرند(نمازگزاران مسجد مکی) و یا بعد از شکنجه های بسیار و کشتن به شکل فجیعی در خیابان رها می کنند(شهید ضیایی)... اصلاً برای من قابل درک نیست.. شیخ ضیایی حتی در یک سخنرانیش هم از شیعه بد نگفت، اصلاً تا میتوانست اسم شیعه را نمیبرد و یا آنها را برادران شیعه خطاب میکرد ولی آفرین بر سربازان گمنام امام زمان! که " هر که در این بزم مقربتر است .. جام بلا بیشترش می دهند"
این سه مورد مشتی از خروار بودند که باور کنید اگر بخواهیم فقط در مورد هر کدام از شهیدان اهل سنت ایران فقط چند خط بنویسیم کتاب عظیمی خواهد شد.
و در حوادث تاریخی نیز اعمال شیعیان مشخص است که یکی از آنها فاجعه مصيبت بار تخريب كامل بغداد و انهدام فرهنگ غني اسلامي و تجاوز به نواميس مسلمين و كشتار ميليونهامسلمان را توسط هلاكو خان هرگز و هرگز تاریخ فراموش نخواهد كرد. اين فاجعه با تحريك و مساعدت دو تن ازوزيران شيعه معتصم بالله آخرين خليفه عباسي به وقوع پيوست. اين دو تن عبارت بودند از محمد بن علقمي ونصيرالدين طوسي كه با خيانت به معتصم بالله و تسليم او به هلاكو عملاً راه را بر ورود لشكريان تاتار بهبغداد و انهدام آن، باز كردند. اين دو نفر به پاداش اين اقدام خيانتكارانه و جنايتكارانه از سوي هلاكو به وزارت منصوب شدند. ولی شیعیان و خصوصاً خمینی از طوسی تمجید می کند و از او به نیکی یاد می کند و از خدمات ارزنده او به اسلام تشکر میکند!(منظور از خدمات:کشتن سنی هاست).
اما فتوای کشتن اهل سنت که در مراجع شیعه آمده است:
اول این را بگویم که همانطور که در کتب ما، اهل تشیع به عنوان رافضی خطاب شده اند در کتب شیعیان نیز، اهل سنت به عنوان ناصبی خطاب شده اند، چنانکه حسین الدارزی از علمای شیعه میگوید :
روايات رسيده از ائمه -عليهم السلام- بيان مي دارند که مراد از ناصبي در گفته هاي آنها سني مي باشد ( المحاسن النّفسانيّه : حسين الدارزي ص 147)
و حتی ابوحنیفه را ناصبی میدانند!(کتاب الکافی ج8 ص 292 )
و اما فتوایی که خونخواران صفوی از روایت کذب گرفته اند:
«داود بن فرقد، قال: قلت لابي عبد الله عليه السلام ما تقول في قتل الناصب، قال: حلال الدم لكني اتقي عليك فان قدرت ان تقلب عليه حائطا أو تغرقه في ماء لكيلا يشهد به عليك فافعل، قلت: فما ترى في ماله، قال توه ما قدرت عليه.(علل الشرائع شیخ صدوق ج2 ص 601 _ نجف)
داود بن فرقد میگوید:به ابوعبدالله (امام صادق) عليه السلام گفتم: راجع به کشتن ناصبيها چه مي گويي؟ گفت: خون آنان حلال مي باشد، اما نگران شما هستم، هرگاه توانستي که ديواري را روي آنها خراب نمايي يا اينکه آنها را در دريايي غرق کني و کسي از كار شما اطلاع پيدا نکند آن را انجام بده ، تا هيچ کس عليه شما گواهي ندهد. گفتم: راجع به مال و دارايي آنها چه مي گويي؟ گفت: هر اندازه که توان داشتي از مال آنها با خود بردار.»
و این نوع فتواها و فتواهایی که علمای شیعۀ صفوی به شاه اسماعیل می دادند باعث می شد که خون اهل سنت را بریزند و در درون مسجد بدون هیچ رحمی همه را سر ببرند و زنها و دخترانشان را با خود ببرند و مالهای آنان را به یغما ببرند تا جایی که یکی از شاعران دوران صفوی به نام مولانا حیرانی شیعۀ صفوی سروده است:
سنی میش است و شیعیانند چو گرگ ... داند سخن مرا چه تاجیک و چه ترک
صــد لــعنت حق به سنیان قزویــــــن ... بر مفلس و بر غنی و بر خورد و بزرگ
و در آن دوران همۀ مردم ایران که بیش از 90 درصدشان سنی مذهب بودند مجبور بودند بر در خانه هایشان این دو بیت را بنویسند:
سنیان! لعن بر امام شما ... بــــــر نمازِ علی الدوامِ شما !!!!!
نا تمامید در مسلمانی ... ای دو صد لعن بر تمام شما
در مورد برگشتن امامان و آنهایی که از دنیا رفته اند(رجعت) قبلاً نیز گفتم:
الم یروا کم اهلکنا قبلهم من القرون انهم الیهم لا یرجعون *و ان کل لما جمیع لدنیا محضرون( یس: 31 - 32) = مگر ندیده اند که چه بسیار نسلها را هلاک کردیم که دیگر به سوی آنها(به سوی زندگان) باز نخواهند گشت* و قطعاً همه آنها در پیشگاه ما حاضر خواهند شد.
و لطف کنید و لینک زیر که در همین مورد است رو ببینید: http://www.islamtxt.net/node/249
آقای فرهاد ابراهیم ، شما در پست قبلیتون گفتید: «خداوند فرموده ادعونی استجب لکم بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را. حالا بیاییم حاجتی از خدا بخواهیم آیا حاجت ما را برآورده می کند؟ مثلاً من از خدا هدایت می خواهم آیا همان لحظه مرا هدایت می کند؟ یا اینکه وسیله ای را برای هدایتم فراهم می کند.»
من خیلی متاسفم که باید بگم که سخنان شما خیلی شبیه سخنان کفار مکه است که اونها ایرادهای اینچنینی بر پیامبر می گرفتند و پیامبر هم در جواب ایشون می گفت: اگر خدا بخواهد خواهد شد(= ان شاء الله)
ما هم در جواب شما می گوییم : شما از خدا بخواهید ان شاء الله که اجابت می شود. و اگر هم اجابت نشود حتماً حکمتی در آن بوده، چه بسا ما از خدا پول بخواهیم ولی همان پول مایۀ بدبختی و باعث به فتنه افتادن ما شود. این یعنی حکمت خداوندی .... و بعضی مواقع ممکن است چند بندۀ صالح خدا یک چیز را از خدا بخواهند مثلاً 5 نفر همکار، همزمان از خدا می خواهند که مدیر شرکتشان شوند، بدون شک اگر قرار است دعای آنان مستجاب شود فقط دعای یکی از آنها اجابت میشود ولی در این موقع هیچ عاقلی از خدای خود روی گردان نمی شود که به غیر خدا متوسل شود.
یک سوال:(مثلاً) من همین الان از امام رضا میخواهم که ای امام رضا کاری کن که انگشت پام که شکسته خوب بشه(خدایا خودت میدونی که "ایاک نستعین" پس منو معذور بدون) من همین الان ازش خواستم ولی هنوز هم که هنوزه انگشتم درد داره!!! پس این چه فایده ای داشت؟ ولی اگر میگفتم ای خدا انگشت پام رو خوب کن، حداقل یک ثوابی میبردم چون" الدعا هو العبادة" و یا " الدعا مخ العبادة"
دیدید که من به نصیحت شما گوش کردم و مستقیم از خدا نخواستم و امام رضا رو واسطه قرار دادم ولی باز هم تاثیری نداشت!!! چرا؟؟ نکنه امام رضا هم یک واسطه دیگه میخواد تا دعای منو بر آورده کنه؟ اگه اینجوریه، قربونت تو واسطۀ ما شو شاید یه فرجی شد و از این درد انگشت خلاص شدیم!!!
و اما در مورد آیه « "اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ" = از روزه و نماز کمک بگیرید » این آیه کاملاً مراد ما را میرساند و وقتی ما به نماز خواندن و روزه گرفتن پرداختیم خود به معنی وصل شدن با خداست و این در مورد هر عبادتی صدق میکند و خدا میگه:« وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي (طه:14) = به یاد من نماز به پا دار». و در سوره "نساء آیۀ 103 "میفرماید:« فَإِذَا قَضَيْتُمُ الصَّلاَةَ فَاذْكُرُواْ اللّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِكُمْ = و چون نماز را به جاى آورديد خدا را [در همه حال] ايستاده و نشسته و بر پهلو آرميده ياد كنيد.»
پس نماز هم یاد کردن خداست و در کل تمامی عبادت کردن ها یاد کردن خداست از نماز و حج و روزه گرفته تـــــــا کمک به فقرا و.... و همه اینها وسایلی هستند که برای نزدیک شدن به خدا لازم است و معنی آیه قرآن که می گوید: « وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ (مائده:35)= و بجویید به سوی خدا وسیله ای» نیز همین است.
و اما اینکه گفتید: « اگر من هدایت می خواهم سالیان سال هم اگر مستقیما از خدا بخواهم به من نخواهد داد چرا که خواهد گفت ای بنده من چیزی را از من طلب می کنی که 1400 سال پیش بر بهترین بنده ام داده ام تا شما به آن تمسک کنید و هدایت را از آن بخواهید نه از من »
محترم، فکر کنم اگه خودتون یک بار دیگه حرف خودتون رو بخونید به اشتباه بودنش پی خواهید برد ، زیرا شما صد در صد با آیات قرآن مخالف هستید و به قول معروف شمشیر رو از رو بسته اید. چون ما حداقل روزی 17 بار جلوی خدا می ایستیم و به خدا میگوییم: « اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ = خدایـــــا ما را به راه راست هدایت کن » اگر این آیه را در قرآن ندیده اید عرض میکنم که این آیه از آیات سورۀ حمد(ام الکتاب) آیۀ 6 می باشد!!! و مطمئن باش اگر خدا بخواهد میتواند تو را هم هدایت کند و خداوند می فرماید: « وَلَوْ شِئْنَا لَآتَيْنَا كُلَّ نَفْسٍ هُدَاهَا = و اگر مىخواستيم حتماً به هر كسى [از روى جبر] هدايتش را مىداديم »
ما هر روز به خدا میگوییم: ما را به راه راست هدایت کن ولی شما می گویید که اگر این را از خدا بخواهیم خدا به ما می گوید: چرا از من میخوای برو از پیامبرم بخواه؟؟ یعنی خدایی که به ما میگه در نمازتون سورۀ حمد رو بخونید و پیامبرمون هم همین کار رو میکرده ما رو به کار عبث و بیهوده ای امر کرده؟ و شاید هم مشکل در جایی دیگر است و در قرآن شما از این آیه(حمد:6) اثری نیست و در نماز شما از سورۀ حمدخبری نیست!
ولی اینکه میگویید: خدا خواهد گفت :هدایت را از پیامبرم بخواهید» ... ما هم از حرف شما پیروی می کنیم و همینکار رو میکنیم ولی تا خواستم هدایت رو از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بخوام یه دفعه این تابلو جلوی چشام سبز شد که روش نوشته بود:
« أَن لَّوْ يَشَاءُ اللّهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمِيعًا (رعد: 31) = مگر نمي دانند كه اگر خدا مي خواست همه مردمان را هدايت مي داد ؟!»
گفتم: خدا اینو که میدونم ولی اینا میگن که تو خواهی گفت تا از پیامبرت هدایت بخوایم منم میخوام از اون بخوام!!
دو قدم رفتم جلوتـــــــر که این تابلو جلوم سبز شد که خدا به پیامبر میگفت :
«قُلْ إِنَّ هُدَى اللّهِ هُوَ الْهُدَى (بقره:120) = بگو در حقيقت تنها هدايت الهی هدايت است.»
گفتم: خب پیامبر هم هدایت شده است مگه نمیتونه منو هدایت کنه؟؟
این بار هم خدا به پیامبرش گفت:
« إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَن يَشَاءُ (قصص:56)= محقّقاً تو هر کسی را که بخواهی هدایت نمیکنی ولیکن خدا هدایت میکند هر که را بخواهد».
« لَّيْسَ عَلَيْكَ هُدَاهُمْ وَلَكِنَّ اللّهَ يَهْدِي مَن يَشَاءُ (بقره:272) = (ای پیامبر) هدايت آنان بر عهده تو نيست، بلكه خدا هر كه را بخواهد هدايت مىكند »
« وَمَا أَنتَ بِهَادِي الْعُمْيِ عَن ضَلَالَتِهِمْ (دوم:53) = «تو هدایتکنندة گمراهان از ضلالت نیستی».
در پایان به خدا گفتم: ای خدا پس اینها از من میخوان که هدایت رو از تو طلب نکنم و میگن ما هدایت رو از خدا میخوایم و اون هدایتمون نمیکنه !! .... خدا گفت:
« أَن لَّوْ يَشَاءُ اللّهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمِيعًا (رعد: 31) = مگر نمي دانند كه اگر خدا مي خواست همه مردمان را هدايت مي داد ؟ !»
گفتم: فکر کنم نمیدونند و البته اونها خودشون رو هدایت یافته میدونند، خدایا نمیشه هدایتشون کنی؟؟
خدا بهم گفت:«اللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ (جمعه:5) = خدا گروه ستمگر را هدایت نمی کند»!!!
سلام ببخشید من تازه عضو شدم میشه کسی که سابقه داره ! توضیح بده تو این سایت چه جوری میشه نوشت. مثلا زیر هر مقالش میشه نظر داد ؟
مرسی
هر که منظور خود از غیر خدا می طلبد / او گدایی است که حاجت ز گدا می طلبد*
زهر است عطای خلق هر چند که دوا باشد / حاجت زکه می خواهی آنجا که خدا باشد؟*
شیعه میگوید:
(وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ.) ﴿آل عمران: ١٦٩﴾
«هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شدهاند مرده مپندار بلكه زندهاند كه نزد پروردگارشان روزى داده مىشوند«.
خداوند در آیه فوق میگوید: شهدا زنده هستند و آدم زنده نیز دو گوش شنوا دارد که با آن میشنود! پس چطور وهابیون میگویند: آنها صدای ما را نمیشنوند و از حاجت ما بی خبرند؟
جواب ما:
1-در آیه آمده عند « عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ » و نه عند قبرهم!!
در تفسیر آیه گفته شده منظور از عند ربهم… بهشت است.. خدا در جای دیگر میفرماید:«ما عندكم ينفذ و ما عندالله باق.. و در جایی دیگر:لهم دارالسلام عند ربهم…(دارالسلام نام یکی از درهای بهشت است)
و در قرآن این چنین آمده :و ما انت بمسمع من فی القبور … و تو شنوا نمیگردانی آنهایی را که در گور هستند.
و انک لا تسمع الموتی " يعني: تو (اي محمد صلي الله عليه و سلم ) نمي تواني به مردگان چيزي بشنواني.
اگه روحش داخل قبرش نیست چطوری میخواد صدای من رو بشنوه ؟؟ نعوذ بالله خدا نیست که همه جا حضور داشته باشه!! اگه هم بگید داخل قبره میگم: و ما انت بمسمع من فی القبور..
2-خدا در مورد شهدا میفرماید: (فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿آل عمران: ١٧٠﴾» به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است شادمانند، و براى كسانى كه از پى ايشانند و هنوز به آنان نپيوستهاند شادى مىكنند كه نه بيمى بر ايشان است و نه اندوهگين مىشوند «…
میفرماید: « أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ » نه ترسی دارند و نه اندوهگین میشوند!!
حالا فکر کنید یک نفر میاد سر قبر امام رضا و میگه: آقا من مادرم مرده ، بابام مرده ، هیچی ندارم ، یه کمکی بکن!!! یکی دیگه میگه آقا من از خوزستان اومدم واسه پابوسی، داخل حرمت جیبم رو زدن هر چی داشتم و نداشتم رو بردند! دیگه با چی برگردم شهرمون!! آقا یه کمکی کن، دستم به دامنت!!!
خب حالا اگه تسلیم بشیم و بگیم امام همه این سخنها را به هر زبانی که باشه میشنوه و میفهمه:یک اشکال لا ینحل پیش میاد.
به فرض اونهایی که میرن مرقد و زیارت و … از هزار نفر 100 نفر حاجت بگیرند( خدایا ما رو ببخش) الباقی چی؟؟ اونها که اومدن دردشون رو به امام گفتن و اون نتونسته کمکشون کنه چی؟؟ آیا خود امام ناراحت نمیشه؟؟ دلش به حال اون بینوای خوزستانی و یا به حال اون مادر مرده نمیسوزه و مگه خدا در مورد شهدا نفرمود:« أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ »نه ترسی دارند و نه اندوهگین میشوند.
پس نتیجتاً اگر امام رضا صدای شیعیان رو بشنوه ، شیعیان با این کارهاشون دارن امام رضا رو زجر میدن و ناراحتش میکنند و کدوم آدمیه که خبرهایی به اون غم انگیزی(مادر مردگی) رو بشنوه ومحزون نشه؟
3- اگر باز هم تسلیم بشیم و حرف شیعه رو قبول کنیم باز هم مشکل دیگری بوجود میاد!و اونهم اینکه:این آیه فقط و فقط در مورد امامان شهید شیعه نمیتونه باشه!
میتونه در مورد شهدای بدر و احد و بئر معونه و ….. باشه پس با این حساب ما باید میلیونها ضریح و مرقد بسازیم!! فکرش رو بکنید، قبرستان بقیع بیفته دست شیعیان!به نظرتان چند تا ضریح می سازند؟
4-گذشته از اینها، شما که فقط به شهدا متوسل نمیشید!! بلکه هزاران امامزاده دارید که همه اونها به خوبی و خوشی فوت شدند ولی اونها رو هم واسطه قرار میدید.
5-امام زمان شما که هنوز نمرده و یا شهید نشده! چرا از اون حاجت میطلبید؟؟ اون که از ترس رفته زیر زمین!! وقتی شما تو خونت نشستی و میگی یا مهدی ادرکنی!!! اون چطوری میخواد بشنوه؟؟
6-حضرت علی عليه السلام میفرماید: «فهم جيرة لايجيبون داعياً ولا يمنعون ضيماً ولايبالون مندبةً، إن جيدوا لم يفرحوا، وإن قحطوا لم يقنطوا جميع وهم آحاد، وجيرة وهم أبعاد، متدانون لا يتزاورون« ….خطبه 111 نهج البلاغه
رفتگان همسايگاني هستند كه هرگاه آنان را بخوانند پاسخي نميدهند و ظلم و ستمي را دفع نمي كنند، و متوجه نوحه سرايي و مداحي نمي شوند، اگر در حق ايشان نيكي شود شاد نگردند، و اگر قحطي شود نااميد نمي شوند، با هم هستند در حالي كه تنها هستند و همسايهاند در حالي كه از هم دورند، به زيارت يكديگر نميروند..
و فرموده: «أصبحتْ مساكنهم أجداثاً، وأموالهم ميراثاً، لا يعرفون من أتاهم، ولا يحفلون من بكاهم، ولا يجيبون من دعاهم».
رفتگان گورشان خانه هايشان گشت و اموالشان به ميراث رفت، كسي را كه بر سرگورشان ميآيد نميشناسند، و به كسي كه برايشان گريه ميكند توجهي ندارند و هر كس كه ايشان را بخواند جواب نميدهند.
نهج البلاغه خطبه 235
پس آفرین به شیعیانی که این همه عقایدشان با عقیده امامشان مطابقت دارد!!!
7- خداوند در قرآن کريم به پيامبر خود خطاب ميکند و ميگويد: ." إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَيٰ " يعني: تو (اي محمد صلي الله عليه و سلم ) نمي تواني به مردگان چيزي بشنواني. " وَمَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ " تونميتواني مردگان آرميده در گورها را شنوا گرداني .
8-چند سوال و سوال اول: وقتی شما میرید پیش قبر امامان حالا یا قبر حضرت علی یا قبر حضرت رضا یا قبر حضرت حسین و میگید یا علی یا حسین یا رضا
اون لحظه که صدا میکنید و در کنار قبر وایستادید خدا به شما نزدیکتره یا صاحب قبر؟
مطمناً میگید خدا چون خدا از رگ گردن و حتی از خود ما به خود ما نزدیکتره
سوال دوم : وقتی شما میگید یا صاحب قبر یا امام علی یا امام حسین یا امام رضا تو حاجت ما رو بر آورده کن و یا مشکل ما رو بگو به خدا... در آن لحظه مهربانتر کیه؟اون صاحب قبر مهربانتره یا خدا!؟
مطمناً خداوند چون رحمان و رحیمه معلومه از مادرم به تو مهربانتره
سوال سوم:شنوا تر کیه؟ قدرت شنوایی کدوم بیشتره ؟ صاحب قبر بهتر میشنوه یا خدا؟
مطمناً خدا چون انه هو سمیع علیم . خدا شنواست قدرت شنوایی خدا اونقدر زیاده که صدای ماهی ها ی زیر دریا رو هم میشنوه
سوال چهارم :خدا میتونه بهتر حاجت بر آورده کنه یا صاحب قبر؟!
مطمناً خدا، انه هو قادر المقتدر انه هو علی کل شی قدیر
خوب با این چهار تا سوال مطمناً خودتون میگید :
خدا نزدیکتره - خدا قادرتره - خدا مهربانتره- خدا شنوا تره
خب پس شما چه مرگتونه که دست از دامان امام رضا نمیکشید، مگه درک کلمه توحید این همه سخته؟
وقتی خودتون اقرار میکنید خدا نزدیکه پس چرا شما اینهمه دنبال این و اون میگردید که واسطه قرار بدید
یک روز توسل به فلان قبر و ضریح یک روز نامه به چاه جمکران یک روز شاه عبدالعظیم و یک روز شاه شهید و یک روز....
همه کوران و کرانند اندر این راه /همه با وهم میگویند الله
امامی که خود بوده تابع دین / اکنون گشته اصل دین و آیین
9-تصور کنید: من برم بالای قبر امام رضا و بگم ای امام تو خوبی تو بزرگی، پیش خدا عزیزی من میخوام گواهینامه بگیرم ولی نمیتونم، آیین نامه بلد نیستم و ضمناً گناهانم هم زیاده و روم نمیشه به خدا بگم(در صورتی که خدا داره میشنوه) تو به خدا بگو تا یه جوری گواهینامه بهم بدن..
حالا این صحنه رو هم تصور کنید:دایی جان من میخوام برم امتحان گواهینامه بدم، تو که با فلان سرهنگ راهنمایی رانندگی دوستی بهش بگو بهم گواهینامه بده چون من نمیتونم و آیین نامه رو بلد نیستم!
این دو تصویر از هر نظر شبیه به هم هستند الا اینکه در یکجا طرف ما خداست و در جایی دیگر مخلوق.
در تصویر دوم: شخص نالایقی تقاضای چیزی رو داره که حق او نیست و میخواد با استفاده از پارتی(دایی جان) اون رو بدست بیاره.
در تصویر اول: شخص نا لایقی که حتی میتونه یک دزد یا قاتل و یا بی نماز باشه امام رضا را پارتی قرار میده تا چیزی که حق او نیست را از خدا بگیره و به شکلی(نعوذ بالله) امام رضا را میفرستند تا با نشان دادن اعمال خیر خودش خدا را به رو در بایستی انداخته و چیزی را که آن بنده نالایق حق او نیست از خدا بگیره. و اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
اهل تشیع لحظه ای فکر کنید، آیا خدا پارتی قبول میکنه؟ یعنی یه جوارایی داری امام رضا رو میفرستی جلو و داری به خدا میگی:من آنم که رستم بود پهلوان!!
اگر من نیکوکارم و خدا صلاح بدونه اون چیز رو که ازش میخوام بهم میده و اگه بی نماز باشم و روزه نگیرم خدا به هیچ وجه پارتی قبول نمیکنه ولو پارتی من حضرت محمد صلی الله علیه وآله و سلم باشه.
برو ای گدای مسکین در خانه خدا زن / که علی همیشه میزد در خانه خدا را
التماس دعا
دوست عزیز
ما حداقل روزی 17 بار در نمازهامون میگیم: ایک نعبد وایاک نستعین = تنها تو را میرپستیم و تنها از تو یاری میطلبیم ای خدا( خدا نه امامزاده صالح!!)
من و تو موظفیم به این ادعا عمل کنیم و در کارهای فرا بشری و وقتی که از دست زنده ها کاری برای ما بر نمیاد ، دست نیاز به سوی خدا دراز کنیم، دست به سوی آسمان و نه دست به سوی زمین(قبر)!!
واقعاً حیرت انگیز است این همه پافشاری شیعه برای انجام عملی که کوچکترین جایی در قرآن نداره.
جایی در قرآن نداره که هیچ بلکه بر عکس اون در دهها آیه به شدت از تقاضای از غیر خدا(من دون الله) نهی شده و در هیچ آیه ای استثنا قرار داده نشده و در پرانتز نیومده که" به جز ائمه و 1000 و خوردی امامزاده"!!!! که اونها فرق دارند.
میخواهید بدونید کجای زیارت امامزادگاه شرک است؟؟
کسی نگفت زیارت رفتگان و مردگان شرک است، اتفاقاً ما اهل سنت معتقدیم که این کار سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است و ما به زیارت مردگان میریم و برای اونها از خدا طلب مغفرت میکنیم، همانطور که آیه قرآن میفرماید:والذین جاووا من بعدهم یقولون ربنا اغفرلنا لاخواننا الذین سبقونا بالایمان... = و کسانی که بعد از آنان می آیند میگویند: خداوندا ما و برادران ما را که در ایمان گرفتن بر ما سبقت گرفتند( و الان فوت شده اند) ببخشای.
دقت کردی؟؟ خدا کار ما اهل سنت رو در قرآن آورده ولی نگفته: کسانی که بعد از آنان خواهند آمد بالای قبرها خواهند رفت و میگویند ای صاحب قبر!! به خدا بگو تا منو ببخشه!! بخدا بگو تا بهم بچه بده !! .
در مورد اینکه گفتی:روزی میرسد که این افراد صالح به زمین برخواهند گشت و با جسم خود زمین را از ظلم پا خواهند کرد...!!!
متاسفانه این ادعا.. انتهای جهل است و این حرف شما بیشتر به داستانهای هزار و یکشب شبیه است تا به یک عقیده اسلامی و مانند دیگر اعتقادات شما هیچ دلیلی از کلام خدا ندارد و همین بس که خداوند در سوره مومنون آیه 16 میفرماید: ثم انکم بعد ذلک لمیتون ثم انکم یوم القیامة تبعثون= سپس بعد از این خواهید مرد تا در روز قیامت محشور شوید.
و باز هم در این آیه امامزاده ها و امامان استثنا نشدند!!
یا این آیه قرآن که میگه:
الم یروا کم اهلکنا قبلهم من القرون انهم الیهم لا یرجعون *و ان کل لما جمیع لدنیا محضرون( یس: 31 - 32) = مگر ندیده اند که چه بسیار نسلها را هلاک کردیم که دیگر به سوی آنها(به سوی زندگان) باز نخواهند گشت* و قطعاً همه آنها در پیشگاه ما حاضر خواهند شد.
و لطف کنید و لینک زیر که در همین مورد است رو ببینید:
http://www.islamtxt.net/node/249
و اون انسانهای بزرگی که در این دنیا کارهای بزرگ انجام دادند در بهشت و در دارالسلام به سر میبرند و اصلاً چه ربطی داره که اون انسانهای بزرگ در این دنیا این همه زحمت بکشن و خیر و ثواب جمع بکنند و بعد از وفاتشون هم به جای اینکه از این دنیا و غم و اندوهش فاصله بگیرن و در بهشت به خوشی به سر ببرند نعذ بالله و نعوذ بالله بیان بغل خدا بشینن و امور دنیا رو زیر نظر داشته باشن و.....
شما تصور کنید: خدا بنده ای رو کور آفرید ( حالا به هر حکمتی) بعد امام صادق که بغل خدا نشسته(نعوذ بالله) ،بیاد اون کور رو بینا بکنه!!! چرا بینا بکنه؟؟ چون دلش به حال اون کور میسوزه!! حالا سوال: آیا خود خدا دلش به حال اون کور نمیسوزه؟ و آیا امام صادق از خدا رحیمتر و مهربانتره ؟؟
داستان پیامبر "عزیر" رو به خاطر بیارید وقتی که گفت: خدایا چطور دوباره این مردگان زنده میشن؟ خدا اون رو به مدت صد سال کشت و دوباره زنده کرد و از او پرسید که چه شد: گفت: یک روز یا قسمتی از روز در خواب بودم خدا گفت: نه بلکه صد سال مرده بودی!!»(بقره: 259)
دقت کنید: پیامبر خدا وقتی فوت میشه و روح از بدنش خارج میشه دیگه از این عالم بی خبر میشه و اصلاً خبر نداره که صد ساله که مرده و روحش در وطن نیست!! و گمان میکنه یه مدتی در خواب بوده!!
پس چطور ممکنه فلان امام و یا امامزاده صدای من رو بشنوه و آگاه به امور این دنیا باشه؟؟
به قول سید محیا:
هر کس رفت روحش در وطن نیست ... خبر از خانه و فرزند و زن نیست
با سلام
دوست گرامی چون شما از رفتن به امامزاده و مرقد خوشتون میاد دلیل نمیشه که کار شما صحیح باشه.. میدونید چرا؟؟
چون وقتی من میرم به این امامزاده ها احساس میکنم پا به یک بتخانه گذاشتم، فکر میکنم برگشتم به دوران جاهلیت ما قبل اسلام، ولی چرا من این احساس رو دارم و شما احساسی متفاوت با احساس من؟ این هم به این دلیله که شما به کار خودتون معتقدید ولی من از این کار متنفرم. پس این به طرز عقیده ما بر میگرده .
مثلاً: یک قاتل جانی هیچ وقت از کار خودش پشیمون نمیشه(الا قلیلا) در صورتی که کار اون طبق هر منطقی اشتباهه....
میگن از چنگیر خان مغول پرسیدند: چه وقت دلت به رحم اومد و باعث شد که از کاری منصرف بشی؟ گفت:زن حامله ای رو دیدم خواستم گردنش رو بزنم به خودم گفتم اگه مادر رو بکشم و بچه رو نه، بچش گناه داره و زجر میکشه، پس زدم به شکمش تا مادر و بچه رو هر دو با هم بکشم!!
حالا به نظر شما اگر قاتل از کشتن بی گناه لذت ببره این عمل، کار خوبیه؟
دلیل خیلی بارزتر: ابن ملجم وقتی بر حضرت علی ضربه زد ، و به خونه منتقل شد، علی از او پرسید: چرا اینکار رو کردی، مگه در حقت خوبی ها نکردم؟ ابن ملجم گفت: بله ولی من این شمشیر و چهل روز است که تیز میکنم و قسم خوردم که به وسیله این شمشیر بدترین خلق خدا را بکشم!!!
به نظرت کار ابن ملجم که کاملاً به صحت عمل خودش مطمئن بوده ، صحیح بود؟
دلیل دیگه هم اینکه: بت پرستان مکه هم از کار خودشون لذت میبردند به همین خاطر در اون دوران از شهرهای دور دست به خاطر زیارت کعبه که محل نگهداری 360 بت بوده میومدند.
وقتی نذر میکردن و خواستشون بر آورده نمیشد دوباره نذر میکردند و باز هم دوباره و باز هم...... آیا شما به اونها حق میدید؟
یک مثال دیگه: در روستاهای جنوب که اکثر خانواده ها گاو و گوسفند دارند وقتی یکی از احشامشون گم شد و شب به خونه نیومد به پیش ملا و ریش سفید روستا میرن و به قول خودشون به ملا میگن: دهن گرگ و سگ و درنده را بدوز تا حیوون ما رو نخوره!!! اون ملای کم سواد هم سوره والشمس میخونه و میگه دوختم، دهن گرگ رو دوختم.. روستاییان هم با خیال راحت تا صبح به خواب میرن و مطمئن هستند که حیوون اونها از هر خطری مصون است.
ولی بارها بار شده که این روش جواب نداده و صبح که دنبال حیوون خودشون گشتن، فقط یک لاشه تکه پاره شده پیدا کردند ولی در آخر اونها نتیجه نمیگیرن که عقیده اونها اشتباهه و سوره والشمس ربطی به دهن دوزی و این حرفا نداره بلکه میگن: ملا کار خودش رو بلد نبوده و سوره رو بد خونده و دفعه بعد پیش ملای دیگه ای میرن!!!
ب
با عرض سلام
در اين مورد بايد كمى به تاريخ وقوع شرك نظرى بيندازیم...
و بیاید داشته باشیم که توحید ویکتا پرستی در سرشت انسان نهفته بود و چنانچه پیامبر صلی الله علیه وسلم می فرمایند
که خداوند فرمود ...( وإِنّي خَلَقْتُ عِبادِي حُنَفاءَ كلَّهُمْ وإنهُمْ أتَتْهُمُ الشّياطِينُ فاجْتالَتْهُمْ عَنْ دِينِهمْ) همانا بندگانم را حنیف و یکتا پرست آفریدم ولی شیطانها آنان را در عبادت من گمراه کردند) و تفسیر این گمراهی در اولین وقوع شرک در قوم نوح علیه السلام بود هنگامی که شیطان در دل عده ای از آنان رخنه کرد که به یاد بود بزرگان و اولیای صالحی که داشتند یادبودی بنا کنند تا با دیدن شمایل آنها به یاد خداوند درآیند که تداعی و شور اشتیاق آنان را نسبت به خداوند بیفزاید.... و آنان چنین کردند و رفته رفته این راه و روش در نسلهای آینده ادامه داشت تا بتهايی به نامهای آنان ساختند و در آخر آن را پرستیدند و از عبادت خداوند سر باز زدند وبه شرک روی آوردند...
این هست فلسفه بازی شیطان با انسان, سناریوی تکراری شرک که در عرصه های مختلف زمان بنی انسان را فریفت و او را گمراه ساخت, البته هر بار با لباس جدید و دَر ورودی که انسان به آن گرایش داشت او را فریفت...
اول با بیاد انداختن خداوند در این مکانها باز با حاجت طلبیدن و آهسته آهسته در دره شرک سقوط دادن...
پس زیارت فقط برای طلب استفغار برای آن مرده هست و آگاه باشیم که این نورانیت در درونش شیطانیت و شرکانیت هست
أما حياة الأنبياء عليهم الصلاة والسلام الحياة البرزخية التي هي فوق حياة الشهداء الذين قال الله تعالى فيهم بَل أحيَاءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقُونَ فأمر ثابت بالأحاديث الصحيحة
الآيات البينات في عدم سماع الأموات ج1/ص39 للآلوسي النعمان بن محمود
حيات انبيا عليهم السلام حياتي است برزخي وبرتر از حيات شهداست که خداوند متعال در مورد ايشان فرموده است که ايشان زنده اند نزد پرورگارشان روزي داده مي شوند . پس اين امر مطلبي ثابت شده با روايات صحيح است
ومن ثم قال الإمام السبكي حياة الأنبياء والشهداء كحياتهم في الدنيا
السيرة الحلبية ج2/ص432
به همين دليل امام سبکي گفته است که حيات انبيا و شهدا مانند زندگيشان در دنياست.
ائمه ما نيز همگي شهيد هستند و طبق آيه 169 سوره آل عمران :
ولاتَحسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللهِ أموَاتَا بَل أحيَاءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقُونَ
کساني را که در راه خدا کشته شدند مرده مپنداريد بلکه ايشان زنده اند و در نزد پروردگارشان روزي داده مي شوند .
أحدها أن الأنبياء أفضل من الشهداء والشهداء أحياء عند ربهم فكذلك الأنبياء
فتح الباري ج6/ص487
يکي از مطالبي که در مورد زندگي انبيا بعد از مرگ گفته شده است اين است که انبيا برتر از شهدا هستند و شهدا نزد پروردگارشان زنده اند پس انبيا نيز همينطور
همانطور که گفته شد اهل تسنن اعتقاد دارند که انبيا بعد از مرگ ظاهري در واقع زنده اند
حَدَّثَنَا هَدَّابُ بْنُ خَالِدٍ وَشَيْبَانُ بْنُ فَرُّوخَ قَالَا حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ سَلَمَةَ عَنْ ثَابِتٍ الْبُنَانِيِّ وَسُلَيْمَانَ التَّيْمِيِّ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ : أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ أَتَيْتُ وَفِي رِوَايَةِ هَدَّابٍ مَرَرْتُ عَلَى مُوسَى لَيْلَةَ أُسْرِيَ بِي عِنْدَ الْكَثِيبِ الْأَحْمَرِ وَهُوَ قَائِمٌ يُصَلِّي فِي قَبْرِهِ
صحيح مسلم ج4/ص1845 کتاب الفضائل باب من فضائل موسي عليه السلام
رسول خدا فرمودند که رفتم يا گذشتم بر موسي در شبي که من را به آسمان بردند - در کنار جايي که خاک سرخ زيادي جمع شده بود- واو ايستاده بود و در قبرش نماز مي خواند.
در اين زمينه همانطور که نمونه اي از آن نقل شد روايات زيادي حتي در صحيح بخاري ومسلم موجود است وبيهقي عالم مشهور اهل تسنن بعضي از آنها را در کتاب حياة الأنبياء بعد وفاتهم " زندگي پيامبران بعد از مرگ ايشان" جمع آوري نموده است .
وچون در قرآن تصريح به جواز توسل به زندگان شده است پس توسل به ائمه وانبيا بعد از رحلت ايشان جايز است .