شیعه افسانه سازاست
سلام
تشییع دائما در افسانه ها غوته ور است واین مطلب نیز یکی دیگر از افسانه های تشییع است تشییع معتقد است که امام عمر (رضی الله عنهم) به خانه ی دختر پیامبر(صلی الله علیه وسلم) فاطمه (علیه سلام) حمله کرده ودرب خانه اش را شکسته وخانه اش را سوزانده وهمچنین پهلویش را کبود کرده وجنینی شش ماهه که در شکمش بوده به نام محسن را سقط کرده و می گویند روایت زیادی هم در این باره در کتب اهل سنت امده حالا بنده خواهشمندم سه مورد زیر را در همان روایات اثبات کنند فقط سه موردی که ذکر می شود نه چیز دیگری ضمنا خواهشمندم که اهل تشیع از روضه خوانی در این قسمت پرهیز کنند وفقط سه مورد ذکر شده را اثبات کنند وبس وهرچیزی غیر از این بگویید هیچ جوابی داده نخواهد شد؟
1-شکستن درب منزل توسط امام عمر(رضی الله عن)
2-کبود کردن پهلوی فاطمه (علیه سلام)
3-سقط جنینی به نام محسن شش ماهه
باز هم تکرار می کنم روضه نخوانید اینجا حسینیه نیست فقط موارد بالا را اثبلت کنیدوبس
بنده خواستم نشان دهم اگر تشییع به هر سه سوال پاسخ دهد حق با اون است وگرنه تشییع افسانه ساز است؟
ميشه سوال كنم هزارو چهار صد سال پيش جنسيت بچه چطوري تشخيص داده شد؟ احتمالا دستگاه سونوگرافي اختراع شده بود
خود پیغمبر (صلی الله علیه و اله) خبر داده بودند
علم اين چنيني فقط نزد خداست و حتي پيغمبران هم نميتونستند تشخيص بدن تو قران هم اشاره شده. علم غيب رو فقط خدا ميدونه
برادران به کتاب مربوط به موضوع مراجعه کنید تمام جوابها درون اونه ولی دوستان چیزی برای گفتن ندارند روی تکرارند هی تکرار می کنند بررسی شهادت فاطمه اسم کتاب یورش به خانه وحی در سایت عقیده موجوده همچنین در اینترنت کافی سرچ کنید یورش به خانه ی وحی که می اره
مسلمانان جهان خود قضاوت کنید
اصرار نی در این که این 3 مرد را یان میکند معلوم است که خود در کتاب هایشان مشاهده کرده است که خلیفه شان چه جنایتی نسبت به دختر پیغمبرحضرت زهرا (سلام الله علیها) مرتکب شده است .
حال با بی شرمی محض 3 جنایت ذکر می کند که اگر ثابت نشد که عمر این 3 جنایت را انجام داده شیعه افسانه ساز است. این مانند این است که جنایتکاری خانه ای را به اتش بزند و سپس در محکمه بگوید اگر ثابت نکردید که من درب خانه را شکستم من بی گناهم.
با تمام این احوال سند های این جنایت را در زیر مشاهده کنید:
مسلمانان جهان خود قضاوت کنید
اصرار سنی در این که این 3 مورد را بیان میکند معلوم است که خود در کتاب هایشان مشاهده کرده است که خلیفه شان چه جنایتی نسبت به دختر پیغمبرحضرت زهرا (سلام الله علیها) مرتکب شده است .
حال با بی شرمی محض 3 جنایت ذکر می کند که اگر ثابت نشد که عمر این 3 جنایت را انجام داده شیعه افسانه ساز است. این مانند این است که جنایتکاری خانه ای را به اتش بزند و سپس در محکمه بگوید اگر ثابت نکردید که من درب خانه را شکستم من بی گناهم.
با تمام این احوال سند های این جنایت را در زیر مشاهده کنید:
1-ابومحمد عبدالله بن مسلم بن قتيب دينوري (معروف به ابن قُتَيبَة) در گذشته ي سال 276 هجري، در کتاب خود بنام "الامامة والسياسة"جلد اول صفحه ي 12، چاپ سوم، 2جلد در يک مجلّد، تحت عنوان"کيفَ کانَت بيعة علي أبي طالب کرَّمَ الله وجهه" (علي کرم الله وجهه چگونه بيعت کرد) با ذکر سند از عبدالله بن عبدالرحمن انصاري روايت کرده که گفت:
"همانا روزي ابوبکر از عده اي که از بيعت با او سرپيچي کرده و نزد علي عليه السلام جمع شده بودند، سراغ گرفت. پس عمر را به دنبال آنها -که در خانه ي علي جمع شده بودند- فرستاد، پس آنها از خارج شدنِ از خانه خودداري نمودند، در اين هنگام عمر دستور داد که "هيزم حاضر کنيد" و خطاب به اهل خانه گفت:
«قسم به آن کس که جان عمر در دست اوست بايد خارج شويد و الا خانه را با اهلش به آتش مي کشم»
شخصي به عمر گفت: اي ابا حفض، آيا مي داني در اين خانه فاطمه است؟!
عمر گفت: اگر چه فاطمه در خانه باشد!
2-ابن شهر آشوب سروي (درگذشتهي سال 588هجري) در کتاب المناقب خود جلد سوم صفحه ي 132 از کتاب المعارف ابن قتيبه دينوري در بيان ذکر اولاد فاطمه سلام الله عليها چنين نقل مي کند؛ فرزندان فاطمه عبارتند از:
حسن ،حسين، زينب ام کلثوم و محسن که همانا از ضربه ي قنفذ کشته شد.
لازم به تذکر است که در چاپ هاي امروزي کتاب المعارف ابن قتيبه چنين آمده است:
پس علي داراي چند فرزند شد به نام هاي حسن، حسين، ام کلثوم و زينب کبري؛ که مادرشان فاطمه دختر رسول خدا بود، لکن محسن ابن علي در سن کودکي به هلاکت رسيد!
1-ابومحمد عبدالله بن مسلم بن قتيب دينوري (معروف به ابن قُتَيبَة) در گذشته ي سال 276 هجري، در کتاب خود بنام "الامامة والسياسة"جلد اول صفحه ي 12، چاپ سوم، 2جلد در يک مجلّد، تحت عنوان"کيفَ کانَت بيعة علي أبي طالب کرَّمَ الله وجهه" (علي کرم الله وجهه چگونه بيعت کرد) با ذکر سند از عبدالله بن عبدالرحمن انصاري روايت کرده که گفت:
"همانا روزي ابوبکر از عده اي که از بيعت با او سرپيچي کرده و نزد علي عليه السلام جمع شده بودند، سراغ گرفت. پس عمر را به دنبال آنها -که در خانه ي علي جمع شده بودند- فرستاد، پس آنها از خارج شدنِ از خانه خودداري نمودند، در اين هنگام عمر دستور داد که "هيزم حاضر کنيد" و خطاب به اهل خانه گفت:
«قسم به آن کس که جان عمر در دست اوست بايد خارج شويد و الا خانه را با اهلش به آتش مي کشم»
شخصي به عمر گفت: اي ابا حفض، آيا مي داني در اين خانه فاطمه است؟!
عمر گفت: اگر چه فاطمه در خانه باشد!
2-ابن شهر آشوب سروي (درگذشتهي سال 588هجري) در کتاب المناقب خود جلد سوم صفحه ي 132 از کتاب المعارف ابن قتيبه دينوري در بيان ذکر اولاد فاطمه سلام الله عليها چنين نقل مي کند؛ فرزندان فاطمه عبارتند از:
حسن ،حسين، زينب ام کلثوم و محسن که همانا از ضربه ي قنفذ کشته شد.
لازم به تذکر است که در چاپ هاي امروزي کتاب المعارف ابن قتيبه چنين آمده است:
پس علي داراي چند فرزند شد به نام هاي حسن، حسين، ام کلثوم و زينب کبري؛ که مادرشان فاطمه دختر رسول خدا بود، لکن محسن ابن علي در سن کودکي به هلاکت رسيد!
3-أبي الفتح محمد بن عبدالکريم بن أبي بکر احمد شهرستاني (در گذشته ي سال548 هجري) در کتاب خود بنام «الملل و النحل» چاپ بيروت 1402 هجري جلد اول صفحه ي 57 مي گويد:
«همانا عمر چنان ضربه اي به شکم فاطمه عليها السلام در روز بيعت زد که فاطمه عليها السلام جنين خود را از شکم انداخت».
4- ذهبي مورخ مشهور (در گذشته ي سال 748هجري) در کتاب خود بنام «لسان الميزان»جلد اول صفحه ي268- شماره ي 824 تحت عنوان «احمد» با ذکر سند مي گويد:
«محمدبن احمد حماد کوفي» (از حافظين حديث اهل سنت) گفته است:
«بدون شک عمر چنان لگدي به فاطمه عليهاالسلام زد که محسن از او سقط شد».
5- عمر رضا کحاله از علماي معاصر اهل سنت، در کتاب خود بنام «اعلام النساء» چاپ پنجم بيروت سال 1404- قسمت حرف«فاء» فاطمة بنت محمد صلي الله عليه وآله با ذکر سند مي گويد:
تا آنکه ابو بکر از عده اي که از بيعت با او سر باز زده و تخلف کرده بودند و نزد علي بن ابي طالب عليه السلام جمع شده بودند- مانند عباس و زبير و سعد بن عبادة- سراغ گرفت، و آنها در خانه ي فاطمه عليهاالسلام از بيعت با ابوبکر باز نشسته بودند. پس ابوبکر، عمر بن الخطاب را بسوي آنان فرستاد.
عمر روانه ي منزل فاطمه عليهاالسلام شده و فرياد کشيد و آنان را به خارج از خانه جهت بيعت فراخواند. آنان از بيرون آمدن خودداري کردند، در اين هنگام عمر هيزم طلبيده و گفت:
قسم به آن کس که جان عمر در دست اوست يا از خانه خارج مي شويد و يا آنکه خانه را با اهلش به آتش مي کشم.
شخصي به عمر گفت: اي ابا حفض (کنيه ي عمر)، در اين خانه فاطمه عليها السلام است!
عمر گفت: اگر چه فاطمه در اين خانه باشد، آن را به آتش مي کشم!
سلام علیکم مرجان خانم ایمیلت را به ایمیلم ارسال کن کارت دارم
3-أبي الفتح محمد بن عبدالکريم بن أبي بکر احمد شهرستاني (در گذشته ي سال548 هجري) در کتاب خود بنام «الملل و النحل» چاپ بيروت 1402 هجري جلد اول صفحه ي 57 مي گويد:
«همانا عمر چنان ضربه اي به شکم فاطمه عليها السلام در روز بيعت زد که فاطمه عليها السلام جنين خود را از شکم انداخت».
4- ذهبي مورخ مشهور (در گذشته ي سال 748هجري) در کتاب خود بنام «لسان الميزان»جلد اول صفحه ي268- شماره ي 824 تحت عنوان «احمد» با ذکر سند مي گويد:
«محمدبن احمد حماد کوفي» (از حافظين حديث اهل سنت) گفته است:
«بدون شک عمر چنان لگدي به فاطمه عليهاالسلام زد که محسن از او سقط شد».
5- عمر رضا کحاله از علماي معاصر اهل سنت، در کتاب خود بنام «اعلام النساء» چاپ پنجم بيروت سال 1404- قسمت حرف«فاء» فاطمة بنت محمد صلي الله عليه وآله با ذکر سند مي گويد:
تا آنکه ابو بکر از عده اي که از بيعت با او سر باز زده و تخلف کرده بودند و نزد علي بن ابي طالب عليه السلام جمع شده بودند- مانند عباس و زبير و سعد بن عبادة- سراغ گرفت، و آنها در خانه ي فاطمه عليهاالسلام از بيعت با ابوبکر باز نشسته بودند. پس ابوبکر، عمر بن الخطاب را بسوي آنان فرستاد.
عمر روانه ي منزل فاطمه عليهاالسلام شده و فرياد کشيد و آنان را به خارج از خانه جهت بيعت فراخواند. آنان از بيرون آمدن خودداري کردند، در اين هنگام عمر هيزم طلبيده و گفت:
قسم به آن کس که جان عمر در دست اوست يا از خانه خارج مي شويد و يا آنکه خانه را با اهلش به آتش مي کشم.
شخصي به عمر گفت: اي ابا حفض (کنيه ي عمر)، در اين خانه فاطمه عليها السلام است!
عمر گفت: اگر چه فاطمه در اين خانه باشد، آن را به آتش مي کشم!
6- يعقوبي در تاريخ خود جلد دوم صفحه ي 137 چاپ بيروت تحت عنوان"ايّام ابي بکر" (دوران حکومتي ابوبکر) نقل مي کند:
زماني که ابوبکر مريض شد، يعني در همان مرضي که مرد، عبدالرحمن بن عوف به عيادت او رفته و از او پرسيد: اي خليفه ي پيامبرحالت چگونه است؟
ابوبکر گفت: همانا من بر هيچ چيز تأسف نمي خورم مگر بر سه چيز که انجام دادم و اي کاش انجام نداده بودم...اما آن سه چيز که انجام دادم و اي کاش انجام نداده بودم: .
اي کاش قلاده ي خلافت را به گردن نينداخته بودم...
اي کاش خانه ي فاطمه را تفتيش نکرده و مورد هجوم آن عده قرار نداده بودم، اگر چه با من اعلان جنگ مي کردند.
7- احمدبن يحيي معروف به «بلاذري» در گذشته ي سال 279 هجري در کتاب خود بنام «انساب الاشراف» چاپ مصر جلد اول صفحه ي 586 تحت عنوان «امر السقيفة» (گزارشي از سقيفه) حديث شماره ي 1184 مي گويد:
ابوبکر براي بيعت گرفتن از علي عليه السلام ، به دنبال وي فرستاد، پس علي عليه السلام بيعت نکرد. در اين هنگام عمر با شعله اي آتش روانه ي خانه ي علي عليه السلام شد. فاطمه عليها السلام در پشت درب با او مواجه شده و گفت:
اي پسر خطاب آيا تو را در حال آتش زدن خانه ام مي بينم؟
عمر گفت :
آري! و آن چنان به اين عمل مُصر و محکم هستم، چنانکه پدرت بر ديني که آورده بود محکم بود.
8- بلاذري در همان کتاب، صفحه ي587، حديث شماره ي 1188 از ابن عباس روايت مي کند: زماني که علي از بيعت خودداري نمود و در خانه کناره گيري کرده بود، ابوبکر عمر را به سوي علي فرستاد و به وي دستور داد علي را با بدترين صورت نزد من حاضر کن!
پس چون عمر نزد علي آمد، بين آن دو سخناني رد و بدل شد. علي گفت:
اي عمر بدوش که نيمي از آن مال توست، به خدا قسم آنچه امروز تو را چنين بر امارت و حکومت ابوبکر حريص کرده چيزي نيست جز آنکه فردا حکومت را به تو بسپارد!
6- يعقوبي در تاريخ خود جلد دوم صفحه ي 137 چاپ بيروت تحت عنوان"ايّام ابي بکر" (دوران حکومتي ابوبکر) نقل مي کند:
زماني که ابوبکر مريض شد، يعني در همان مرضي که مرد، عبدالرحمن بن عوف به عيادت او رفته و از او پرسيد: اي خليفه ي پيامبرحالت چگونه است؟
ابوبکر گفت: همانا من بر هيچ چيز تأسف نمي خورم مگر بر سه چيز که انجام دادم و اي کاش انجام نداده بودم...اما آن سه چيز که انجام دادم و اي کاش انجام نداده بودم: .
اي کاش قلاده ي خلافت را به گردن نينداخته بودم...
اي کاش خانه ي فاطمه را تفتيش نکرده و مورد هجوم آن عده قرار نداده بودم، اگر چه با من اعلان جنگ مي کردند.
7- احمدبن يحيي معروف به «بلاذري» در گذشته ي سال 279 هجري در کتاب خود بنام «انساب الاشراف» چاپ مصر جلد اول صفحه ي 586 تحت عنوان «امر السقيفة» (گزارشي از سقيفه) حديث شماره ي 1184 مي گويد:
ابوبکر براي بيعت گرفتن از علي عليه السلام ، به دنبال وي فرستاد، پس علي عليه السلام بيعت نکرد. در اين هنگام عمر با شعله اي آتش روانه ي خانه ي علي عليه السلام شد. فاطمه عليها السلام در پشت درب با او مواجه شده و گفت:
اي پسر خطاب آيا تو را در حال آتش زدن خانه ام مي بينم؟
عمر گفت :
آري! و آن چنان به اين عمل مُصر و محکم هستم، چنانکه پدرت بر ديني که آورده بود محکم بود.
8- بلاذري در همان کتاب، صفحه ي587، حديث شماره ي 1188 از ابن عباس روايت مي کند: زماني که علي از بيعت خودداري نمود و در خانه کناره گيري کرده بود، ابوبکر عمر را به سوي علي فرستاد و به وي دستور داد علي را با بدترين صورت نزد من حاضر کن!
پس چون عمر نزد علي آمد، بين آن دو سخناني رد و بدل شد. علي گفت:
اي عمر بدوش که نيمي از آن مال توست، به خدا قسم آنچه امروز تو را چنين بر امارت و حکومت ابوبکر حريص کرده چيزي نيست جز آنکه فردا حکومت را به تو بسپارد!
9- ابن ابي الحديد معتزلي در شرح خود جلد بيستم صفحه ي 16و17 تحت عنوان "ايراد کلام أبي المعالي الجويني في أمر الصحابه و الرد عليه" (نقل اعتراضات أبي المعالي جويني در امور صحابه و رد برآن) مي گويد:
اگر گفته شود که خانه فاطمه مورد هجوم واقع شد، و صيانتش شکسته شد بخاطر حفظ نظام اسلام و بخاطر جلوگيري از تفرقه مسلمانان، چرا که مسلمانان آن زمان از دين بر مي گشتند و دست از اطاعت بر مي داشتند، در جواب گفته مي شود که:
همين کلام و جواب را بدهيد آنجا که در جنگ جمل هودج عايشه مورد هتک واقع شد (چرا که عايشه بر عليه خليفه رسمي مسلملنان قيام کرده) و هودج او مورد حمله قرار گرفت تا آنکه ريسمان اطاعت پاره نشود و اجتماع مسلمين از هم نپاشد و خون مسلمانان به هدر نرود.
پس وقتي که جائز باشد حمله به خانه فاطمه بخاطر امري که هنوز واقع نشده بود، بدون شک جائز است حمله به هودج عايشه به خاطر امري که واقع شده بود.
10شهاب الدين احمد معروف به ابن عبد ربه اندلسي در کتاب "العقد الفريد" جلد 4 صفحه 260 چنين مي نويسد:
علي و عباس و زبير در خانه فاطمه نشسته بودند تا اينکه ابوبکر، عمر را فرستاد تا آنان را از خانه فاطمه بيرون کند، و به او گفت اگر بيرون نيامدند با آنان نبرد کن. عمر ابن خطاب با مقداري آتش به سوي خانه فاطمه رهسپار شد تا خانه را به آتش بکشد. در اين هنگام فاطمه با او روبرو شد و گفت: اي فرزند خطاب آمده اي خانه ما را بسوزاني!
عمر گفت: بلي، مگر اينکه شما نيز آن کنيد که امّت کردند(بيعت با ابوبکر).
هنوز هم بنویسم یا بس است
سلام علیکم
برادران در این سایت به اندازه ی کافی اخوند صفوی رسوا شده حال نوبت اینه که به پاسخ دادن به شبهات ملحدین حول قران بپردازیم برادران من جمله اقای سجودی خواهش می کنم هر کدام می توانید ایمیلتان را برایم بفرستید تا شبهات را بفرستم وهرکس در حد توان پاسخ بدهد انشاء الله در اخر گرد اوری می کنیم برادر سجودی حتما به شما نیاز داریم وحتما ایمیلت را بفرست کمک ما جوانان بکن حتما برادر تاکید می کنم شدیدا در این باره به جناب عالی نیاز مندیم خواهش می کنم کمکمان کنید فرق ندارد از برادران شیعه یا سنی باشد این دیگه دفاع از قرانمان است از برادرانی که علم زیاد ندارند خواهش میکنم ایمیل نفرستند چون در نهایت این شبهات دامن گیرتان می شود هرکس موافقه ایمیلتان را به این ایمیل بفرستید برادر سجودی باز هم تاکید می کنم به شما نیاز مندیم در رد این شبهات که بانام تضاد در ایات قران مشهور شده پس کمک کنید بر ملحدان جواب دندان شکنی بدهیم برادر سجودی ایمیل شما خیلی مهمه چون شما در این زمینه اطلاعات زیادی دارید پس یادت نرود حتما بفرست وبعدا به ایمیلت سر بزن ممنونم ایمیلتان را به ادرس زیر بفرستید تا قرانمان دفاع کنیم
[email protected]
یا به وبلاگم بفرستید
ادرس وبلاگ http://abdoolrahman.blogfa.com/
در مورد طلبیدن هیزم توسط امام عمر اون حدیث جدا از اینکه موضوع بماند ولی کجای این احادیث امده خانه را اتش زده و درب را شکسته و با درب بر شکم فاطمه زدن گفتن یه چیزی است و انجام دادن یه چیز در مورد کتاب ذهبی متن ان را بیار و اما در مورد کتاب ابن قتیبه دینوری اختلاف شدیدی هست که این کتا منصوب به ایشان است در کل باز هم جواب ماند
مثل اینکه عرض بنده را متوجه نشدید
گفتم ادعای شما مثل این است که جایتکاری قتلی را با اصلحه گرم انجام دهد و سپس بگوید اگر ثابت نکردید که من با چاقو ان شخص را کشتم من بی گناهم.
عزیزان لگد زدن به شکم دختر پیغمبر (صلی الله علیه واله) که فرزند شش ماهه دارد جنایت نیست؟؟؟؟؟
اصلا گیریم ثابت نشود عمر در خانه را شکسته آیا این دلیلی بر بی گناهی عمر است در مقابل آن همه جنایت ها.
در ضمن بهتر است کتب معتبره قدیمی خود را رد نکنید چرا که دلیل بر ضعف مکتب است شنیده بودیم شخصی کتب فرقهمقابل را رد کند اما رد کردن کتاب فرقه خود برای ثابت کردن مدعای خویش واقعا عجیب است!!!!!!!
ایمیل من
[email protected]