برائت عائشه وحفصه ام المومنین از زنان نوح ولوط
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد الله والصلاه علی رسول الله
از اباطیلی که شیعه امامیه به آن استناد می کنند این است که می گویند چرا از عائشه رضی الله عنها دفاع می کنید مگر هرکس همسر پیامبری شد بهشتی است زنان نوح ولوط هم به همسری دو پیامبر در امدند ولی خداوند در سوره تحریم آنها را از اهل دوزخ می داند
یعنی خلاصه کلام نزد امامیه عائشه مانند همسران نوح ولوط است
واما جواب بر شبهه وبیان جهل شیعه امامیه
ابتدا سوال می کنیم از منصفین طیب وخبیث یکی هستند؟!
خداوند در سوره تحریم ایه 10 می فرماید
( ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِّلَّذِينَ كَفَرُوا اِمْرَأَةَ نُوحٍ وَاِمْرَأَةَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ ) [التحريم : 10]
معنی ایه خدا براى كسانى كه كفر ورزيدهاند آن نوح و آن لوط را مثل آورده [كه] هر دو در نكاح دو بنده از بندگان شايسته ما بودند و به آنها خيانت كردند و كارى از دست [شوهران] آنها در برابر خدا ساخته نبود و گفته شد با داخل شوندگان داخل آتش شويد
به زور وبهتان می گویند که عائشه رضی الله عنها هم داخل این آیه است
می گویم اگر عائشه وحفصه رضی الله عنهما مانند اینها هستند وکافرند پس چرا خداوند در قرآن کفرشان را بیان نکرده در حالی که در جاهای مختلف خداوند کفر زن نوح ولوط را بیان واثبات کرده
به عنوان مثال
وَإِنَّ لُوطاً لَّمِنَ الْمُرْسَلِينَ (133) إِذْ نَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ (134) إِلَّا عَجُوزاً فِي الْغَابِرِينَ (135) "" سورة الصافات
ودر مورد اثبات کفر همسر نوح می گوید
حَتَّى إِذَا جَاء أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِيهَا مِن كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ إِلاَّ مَن سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَمَنْ آمَنَ وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلاَّ قَلِيلٌ (40) وَقَالَ ارْكَبُواْ فِيهَا بِسْمِ اللّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ (41) هود
تا آنگاه كه فرمان ما دررسيد و تنور فوران كرد فرموديم در آن [كشتى] از هر حيوانى يك جفت با كسانت مگر كسى كه قبلا در باره او سخن رفته است و كسانى كه ايمان آوردهاند حمل كن و با او جز [عده] اندكى ايمان نياورده بودند
سوال می کنیم از امامیه اگر سیده عائشه و سیده حفصه مانند همسران نوح هستند چرا در آیه ای از قرآن خداوند از کفرشان صحبتی نکرده بلکه برعکس ادعای شما گفته
الله تعالی در قرآن در مورد همسران نبی می فرماید
جالب اینکه خداوند وقتی نوح دعا می کند برای فرزندش خداوند می گوید او کافر است از اهل تو نمی باشد
الله تعالی می فرماید
( قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلاَ تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ ).
فرمود اى نوح او در حقيقت از كسان تو نيست او [داراى] كردارى ناشايسته است پس چيزى را كه بدان علم ندارى از من مخواه من به تو اندرز مىدهم كه مبادا از نادانان باشى
اما خداوند در مورد همسران رسول الله انها را بخشی از رسول الله صلی الله علیه وسلم و مادران مومنین می داند
النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَأُوْلُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ إِلَّا أَن تَفْعَلُوا إِلَى أَوْلِيَائِكُم مَّعْرُوفاً كَانَ ذَلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُوراً "" [الأحزاب : 6]
پيامبر به مؤمنان از خودشان سزاوارتر [و نزديكتر] است و همسرانش مادران ايشانند و خويشاوندان [طبق] كتاب خدا بعضى [نسبت] به بعضى اولويت دارند [و] بر مؤمنان و مهاجران [مقدمند] مگر آنكه بخواهيد به دوستان [مؤمن] خود [وصيتيا] احسانى كنيد و اين در كتاب [خدا] نگاشته شده است
چطور است که خداوند همسران نوح ولوط را کافر میداند واز اهل دوزخ و آنها از اهل بیت نوح ولوط نمی داند اما در مورد همسران رسول الله می گوید مادر مومنان هستند واز اهل بیت محمد؟!آیا عقلانی است که عائشه وحفصه با زن نوح ولوط مقایسه شوند؟
اینها اگر کافرند چطور مادر مومنان شدند؟
الله تعالی در شان امهات می فرماید
وَاذْكُرْنَ مَا يُتْلَى فِي بُيُوتِكُنَّ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ وَالْحِكْمَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ لَطِيفاً خَبِيراً "" [الأحزاب : 34]
و آنچه را كه از آيات خدا و [سخنان] حكمت[آميز] در خانههاى شما خوانده مىشود ياد كنيد در حقيقتخدا همواره دقيق و آگاه است
وما از این دوایه می فهمیم
که امهات مومنین مومنه وصادقه هستند در ایمانشان
ودر ایه 34 خداوند انها را به تزکیه وامر می کند به یاد خدا وتلاوت قران وعمل به سنت
این است احوال ازواج محمد صلی الله علیه وسلم
و احوال زنان نوح ولوط
در آخر می گویم به کسانی که عقولشان را بکار نمی گیرند
"" أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اخْتِلاَفاً كَثِيراً "" [النساء : 82]
ببينيد دوست شيعى
شما حتى متوجه ى آيه هم نشديد!
اگر به قول شما آن دو زن موجب آزار رسول شده بودند می بایست رسول آنان را توبیخ کند یا با آنان قهر کند نه اینکه " تبتغي مرضات أزواجه " فرمايد!
چرا رسول خدا طالب مرضات ازواجش بود؟
جواب این است که رسول خدا آنان را دوست می داشت و جلب رضایت زنانش درحقیقت عکس العملی محبت آمیز به زنان است و نشانه ی اینکه حکایت یک حکایت عاطفی زنانه بوده و نه دشمنی و کدورت.
در این سوره تحریم درسی بزرگ است که شما معمولا درس را نمی خوانید و نمی فهمید!
اولا خطاب به رسول خداست که نبایستی تشریع " حلال و حرام " از خود صاد کند بلکه بایستی مأمور و مقيد به امر و تشريع خداوند باشد.
ثانياً در اين سوره درسى براى زنان رسول بيان شده و با مثال زنان كافر و زنان مؤمن آنان را ترغيب و ترهيب مي فرمايد.
رسول خدا خود نيز در بعضى آيات خطاب شديد مى شد كه علامت لطف و محبت خداوند به هدايت اين بنده ى خاصش است و نه غير آن.
اين دو زن كدامند كه در آيه شريفه ، سه بار با صيغه تثنيه به آن دو خطاب شده است (تتوبا، قلوبكما و تظاهرا) به اتفاق شيعه و اهل سنت ، آن دو زن يكى عايشه دختر ابوبكر و ديگرى حفصه دختر عمر بن خطاب است .
ترمذى در سنن خود نقل كرده است كه ابن عباس مى گويد: بسيار آرزو داشتم كه از عمر بن خطاب بپرسم آن دو زن كدامند. تا اينكه عمر در سالى كه به حج رفت من هم با او به حج رفتم . در بعضى از منازل از جاده كنار رفت و من نيز با او رفتم . آب ريختم و او وضو گرفت سپس گفتم : يا اميرالمؤ منين ! آن دو نفر از زنان پيامبر كه خداوند در حق آنان مى فرمايد: (( ان تتوبا الى الله فقد صغت قلوبكما و ان تظاهرا عليه فان الله هو مولاه )) (137) كدامند؟
گفت : عجبا! يابن عباس ! آن دو، عايشه و حفصه هستند. ولى از سؤ ال من ناراحت شده بود(138) اين مطلب را زمخشرى نيز در كشاف ، در تفسير آيه شريفه ، بخارى در صحيح خود، جلد ششم ، صفحه 195، كتاب تفسير سوره تحريم ، حلبى در سيره خود، جلد سوم ، در ضمن نقل حالات حفصه ، و خازن و نسفى نيز در تفسير خود نقل كرده اند.
بنابراين ، معلوم مى شود كه آن دو زن ، حضرت را بسيار ناراحت كرده اند تا جايى كه قرآن مجيد، تقريبا به طور صريح ، آن دو را كوبيده است
سوره تحريم از قرآن كريم ، حاكى است كه برخى از زنان رسول خدا - صلى الله عليه و آله - او را بسيار ناراحت مى كردند تا جايى كه حضرت ، با سوگند، بعضى از چيزها را بر خود، حرام كرد. خداوند متعال در مقام دلسوزى ، خطاب به رسول خدا فرمود:(( يا ايها النبى لم ترحم ما احل الله لك تبتغى مرضات ازواجك والله غفور رحيم )) (134).
از ميان شاءن نزولها از همه گوياتر، نقل مرحوم طبرسى است كه گفته است : عايشه مى گويد: رسول خدا - صلى الله عليه و آله - در منزل زينب دختر جحش (يكى از زنان آن حضرت ) بيشتر توقف مى كرد. و زينب ، شربت عسلى كه تهيه كرده بود، به آن حضرت مى نوشانيد. لذا من با حفصه (دختر عمو) قرار گذاشتيم وقتى كه رسول خدا به منزل هر يك از ما داخل شد، بگوييم : يا رسول الله ! از دهان شما بوى مغافير (درختى كه گل بدبويى دارد) مى آيد مگر از آن خورده ايد؟!
وقتى پيامبر اكرم به منزل آنها داخل شد، آن دو مطلب را به زبان آوردند. حضرت فرمود: نه ، بلكه من در منزل زينب ، شربت عسل خورده ام . ديگر هرگز از آن نخواهم خورد.
بخارى نيز در صحيح خود، جلد ششم ، صفحه 194 كتاب تفسير، آن را نقل كرده است . و از آيه : (( قد فرض الله لكم تحلة ايمانكم ...)) (135) معلوم مى شود كه حضرت قشم ياد كرده بود كه از آن نخورد. و خداوند فرمود: مى توانى با كفاره دادن ، قسم خود را بشكنى .