متعه را پيامبر حرام كرد يا عمر ؟ كتب اهل سنت چه ميگويد!!
در قرآن طبق آیه ی24 سوره ی نساء دستور داده شده که متعه(ازدواج موقت)آزاد است و لي عمر آن را حرام اعلام کرد. وامروزه اهل سنت مدعي اين هستند كه متعه در زمان حيات رسول اكرم(ص) از سوي ايشان حرام گرديده در حالي كه اگر اين امر درزمان خود رسول الله واقع شده پس چه نيازي بود كه دوباره بعد از گذشت چندين سال پس از رحلت پيامبر اين قضيه از طرف عمر ممنوع شود ثانياْ این موضوع در کتب اهل سنت نیز درج شده است كه متعه را عمر خود سرانه حرام اعلام كرده و اينگونه در مقابل فرمان خداوند ايستاده و حلال خدا را حرام كرده است. منابع آن به شرح زیر است:
الف- از ابی رجاء نقل شده که میگوید: آیه متعه در کتاب خدا نازل شده و رسول خدا ما را به انجام آن امر فرمود و آیهای که آن را نهی و نسخ نموده باشد نیز نازل نشده است و بعداً مردی برای خودش گفت آنچه میخواست.
ب- در زمان رسول خدا (ص) ما متمتع میشدیم و مردی هر آنچه میخواست برای خودش گفت
ج- از جابر بن عبد الله نقل شده است؛ ما در زمان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) و ابوبکر با یک مشت خرما متعه مینمودیم، تا آنکه عمر آنرا نهی کرد.
د- از عروة بن زبیر نقل است، که خوله دختر حکیم وارد بر عمر شده وگفت: ربیع بن امیه زنی را متعه نمود و آن زن آبستن شد. پس عمر بیرون رفت در حالی که عبایش را از ناراحتی میکشید گفت؛ این متعه است، اگر من جلوتر دربارة آن رأی داده بودم، هر آینه او را سنگسار میکردم.
و- از حکم پرسیدند آیا آیة متعة نساء منسوخه است؟ گفت: خیر. و علی(ع) فرمود: اگر عمر نهی از متعه نکرده بود، کسی زنا نمیکرد مگر شقی و جنایتکار.
ش- از ابیجریج نقل است که ابن عباس میگفت؛ خداوند بر عمر رحم کند، متعه نبود مگر رحمتی از خدا که به سنّت آن بر امت محمّد(ص) ترحم کرده بود و اگر عمر آنرا نهی نمیکرد، کسی محتاج به زنا نمیشد مگر اندکی از مردم پست وبدبخت.
ک- از ابی سعید خدری و جابر بن عبد الله انصاری نقل شده است، ما تا نیمی از خلافت عمر، متعه مینمودیم تا آنکه عمر مردم را از آن کار منع کرد.
هـ- ابی رشد میگوید: ما در زمان رسول خدا (ص) و ابوبکر و نیمی از خلافت عمر متعه مینمودم سپس عمر مردم را از آن نهی کرد.
1- صحیح مسلم، جلد اول، ص 474 ، و قرطبی، جلد دوم، ص 365.
2 صحیح بخاری، جلد سوم، ص 151.
3 صحیح مسلم، جلد اول، ص 395، تیسیر الوصول ابن ربیع، جلد چهارم، ص262، فتح الباری ابن حجر، جلد 9، ص 141
4- مالک در موطا، جلد 2، ص 30، شافعی در کتاب ام، جلد7، ص 219، بیهقی در سنن الکبری، ج 7، ص 206.
5- تفسیر طبری، ج 5، ص 9، تفسیر ثعلبی، تفسیر رازی، جلد 3، ص 200، تفسیر ابی حیان، ج 3، ص 218، تفسیر نیشابوری الدر منثور، ج 2، ص 140.
6- احکام القرآن جصاص، ج 2، ص 179، بدایه المجتهد ابن رشد، ج 2، ص 58، النهایه ابن اثیر، ج 2، ص 249، تاج العروس، ج 10، ص 200.
7- عمدة القاری، ج 8 ، ص 310.
8- بدایه المجتهد، ج 3 ، ص 58.
9- البیان والتبیین جاحظ، جلد 2، ص 223، احکام القرآن جصاص، جلد 1، ص 342 و ص 345، وجلد 2، ص 714، تفسیر قرطبی، جلد 2، ص 370، ضوء الشمس، جلد2، ص 94، ابی صالح وطحاوی، ص 294.
در این عبارت شما چند اعتراف وجود دارد که مدعیات شما را ابطال می کند : گفتید :
[b]هدف سیدنا عمر رضی الله عنه دور کردن مردم از حج کردن نبوده بلکه عمر دوست داشته که هیمیشه خانه خدا رنیگن و پر از حاجیان در حال طواف باشد.......................................... [/b]
[b]اولا این گفته شما اعترافی است براینکه خلیفه دوم متعه حج را منع کرده است وآن را حرام اعلام نموده است .[/b]
[b]ثانیا عبارتی که از خلیفه دوم در کتب مختلف نقل شده است این است که دومتعه در زمان رسول خدا بود که من از آن دو نهی می کنم وبر آن عقاب می کنم متعه النساء ومتعه حج وقتی شما اعتراف به نهی خلیفه دوم از متعه حج اعتراف کردید نتیجه آن اعتراف به نهی خلیفه دوم از متعه نساء هم هست چون نقل همان نقلی است که در مورد هر دو وجود دارد....[/b]
[b]ثالثا عمر بدون دلیل این کار را انجام نداده است بلکه این کار را برای آن کرده است که خانه خدا در ایام حج شلوغ تر وبه قول شما رنگین تر باشد بنا بر این پذیرفته اید که هر کسی می تواند به اسنتنباط شخصی خود وبرای غرضی که تشخیص می دهد حلال خدا را حرام وحرام او را حلال کند پس سنت ثابتی نخواهد ماند...[/b]
[b]رابعا از نظر شما حسبنا کتاب الله است مرجع کتاب خدا است ویا حد اکثر چنانکه خود می گویید پایبند به سنت نبوی هستید حال این نهی خلیفه دوم از قرآن نشات گرفته است یا از سنت نبوی بی گمان از هیچکدام پس خلیفه دوم با چه مجوزی حق چنین اقدامی را داشته است.[/b]
[b]خامسا احکام در شریعت ودر فقه توقیفی هستند یعنی قابل تغییر ونسخ جز به وسیله شارع که خدا است ویا رسول او نیستند واین اصلی مسلم است حال سوال ما این است خلیفه دوم خدا بوده تا تکلیف شرعی مردم را مشخص کند یا رسول خدا بوده [/b]
[b]سادسا هیچ نصی از رسول خدا هر چند ضعیف بر جانشینی خلیفه دوم واجازه رسول خدا بر تصرفات خلیفه دوم از ناحیه رسول اکرم صادر نشده پس خلیفه دوم با چه مجوزی این تصرفات را انجام داده است اگر مجوزی هست بفرمایید واگر مجوزی ندارید ....پس این تصرفات ونیز تصرفات دیگر حضرات همه باطل است .....[/b]
[b]سابعا با توجه به دلسوزی جناب خلیفه دوم واقدام او بر این مهم نتیجه می گیریم ایشان از خدا ورسول خدا بر خانه خدا ودین خدا دلسوز تر بوده اند ...............واعجبا[/b]
جناب كذاب 35 حماقت شما تحسين بر انگیز است بارک الله فی جهلک
خداوند درباره شما میفرماید
وَمَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُواْ كَمَثَلِ الَّذِي يَنْعِقُ بِمَا لاَ يَسْمَعُ إِلاَّ دُعَاء وَنِدَاء صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لاَ يَعْقِلُونَ ( بقره 171)
مثل كساني كه كفر ورزيدهاند همچون مثل كسي است كه ( چوپان گوسفنداني باشد و ) آنها را صدا بزند ، ولي آنها چيزي جز سر و صدا نشنوند كران و لالان و كورانند و لذا ايشان از روي خرد عمل نميكنند و نميفهمند .
بنده میدانم که اجیر شده ای اما به هر حال قضاوت با خوانندگان
در حدیث صحیح آمده است
وعن ابن عباس قال «سمعت عمر يقول والله إني لا أنهاكم عن المتعة، وإنها لفي كتاب الله، وقد فعلها رسول الله يعني العمرة في الحج» (سنن النسائي رقم 2719 وصححها الألباني في صحيح النسائي2/578 ح رقم2563).
ابن عباس میگوید شنیدم که عمر میگفت والله من شمارا از متعه نهی نمیکنم و آن در قرآن آ»ده است و و رسول خدا آن را انجام داده است یعنی عمره در حج
ودر روایت صحیح دیگری آمده است
سئل ابن عمر عن متعة الحج فأمر بها فقيل له « إنك تخالف أباك قال: إن أبي لم يقل الذي تقولون إنما قال أفردوا العمرة من الحج أي أن العمرة لا تتم في شهور الحج إلا بهدي وأراد أن يزار البيت في غير شهور الحج فجعلتموها أنتم حراما وعاقبتم الناس عليها وقد أحلها الله عز وجل لرسول الله ...» (سنن البيهقي5/21 التمهيد8/210 لابن عبد البر وقال مؤلف كتاب حجة الوداع «رجاله ثقات»1/398).
یعنی از ابن عمر درباره متعه حج پرسیده شد که امر به انجام آن کرد به او گفته شد« تو با پدرت مخالفت میکنی گفت: همانا پدرم نگفته است آنچه را که شما میگویید بلکه همانا پدرم فقط گفته است افراد عمره کنید از حج یعنی اینکه عمره تمام نمیشود در ماه های حج مگر با هدیه حیوانات و میخواست که خانه خدا را در ماه های دیگر غیر از ماه های حج زیارت کنند ولی شما آن را بر حرام حمل کرده اید و مردم را به خاطرش معاقبه میکنید در حالی که الله آن را برای رسولش حلال کرده است»
ابتدا در جواب این دوست بزرگوار نکته ای را از صیحح مسلم می آوریم: حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ رَافِعٍ حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ أَخْبَرَنَا ابْنُ جُرَیْجٍ أَخْبَرَنِی أَبُو الزُّبَیْرِ قَالَ سَمِعْتُ جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ یَقُول کُنَّا نَسْتَمْتِعُ بِالْقَبْضَةِ مِنْ التَّمْرِ وَالدَّقِیقِ الْأَیَّامَ عَلَی عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَأَبِی بَکْرٍ حَتَّی نَهَی عَنْهُ عُمَرُ فِی شَأْنِ عَمْرِو بْنِ حُرَیْثٍ.
از جابر بن عبد الله الأنصاری شنیدم که می گفت: ما در زمان رسول خدا و ابو بکر در مقابل یک مشت خرما یا آرد متعه می کردیم. تا اینکه عمر در قضیه عمرو بن حریث از آن نهی کرد.
صحیح مسلم ج2 ص 1023
البته در این مورد روایات مشابه بسیار است که ضعیف نیستند ولی اهل تسنن دو کتاب صحیح مسلم و بخاری را کاملا قبول دارند و دیگر جای تشکیکی نمی ماند!!
نکته دوم کلام خود خلیفه دوم است که در منابع مختلف آمده:متعتان کانتا علی عهد رسول الله و انا احرمهما و اعاقب.منابع: 3-تفسیر الرازی ج 2 / 167 وج 3 / 201 و 202 ط 1، شرح نهج البلاغة لابن أبى الحدید ج 12 / 251 و 252 وج 1 / 182، البیان والتبیان للجاحظ ج 2 / 223، أحکام القرآن للجصاص ج 1 / 342 و 345 وج 2 / 184، تفسیر القرطبى ج 2 / 270 وفى طبع آخر ج 2 / 39، المبسوط للسرخسی الحنفی باب القرآن من کتاب الحج وصححه ج، زاد المعاد لابن القیم ج 1 / 444 فقال ثبت عن عمر وفى طبع آخر ج 2 / 205 فصل اباحة متعة النساء، کنز العمال ج 8 / 293 و 294 ط 1، ضوء الشمس ج 2 / 94، سنن البیهقى ج 7 / 206، الغدیر للامینی ج 6 / 211، المغنى لابن قدامة ج 7 / 527، المحلى لابن حزم ج 7 / 107، شرح معانی الاثار باب مناسک الحج للطحاوی ص 374، مقدمة مرآة العقول ج 1 / 200.
حال با این اسناد آیا جای شبهه ای هم می ماند که این ازدواج در زمان رسول خدا ازدواج مشروعی بوده است...
مشکل امثال شما این است که چشمانتات را بر روی حقایق بسته اید و نمیخواهید به صراط مستقیم و به جماعت مسلمین بپیوندید و فحشا وفساد را دوست دارید همانطور که در اینجا
http://islamtxt.net/?q=content/forum/2106
ثابت کردم که اربابان شما تا چه حد فساد را دوست دارند
در مورد قضیه عمرو بن حریث نیز اینجا قضیه اش را توضیح دادم
http://www.islamtxt.net/?q=content/forum/974#comment-6090
لَمَّا وَلِيَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ خَطَبَ النَّاسَ فَقَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَذِنَ لَنَا فِي الْمُتْعَةِ ثَلَاثًا ثُمَّ حَرَّمَهَا وَاللَّهِ لَا أَعْلَمُ أَحَدًا يَتَمَتَّعُ وَهُوَ مُحْصَنٌ إِلَّا رَجَمْتُهُ بِالْحِجَارَةِ إِلَّا أَنْ يَأْتِيَنِي بِأَرْبَعَةٍ يَشْهَدُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ أَحَلَّهَا بَعْدَ إِذْ حَرَّمَهَا.
موقعی که عمر بن خطاب به خلافت رسید برای مردم خطبه داد و گفت گفت: همانا رسول خداوند صلی الله علیه و سلم به ما اذن و اجازه ی متعه در س
ه مرتبه داد سپس آن را حرام اعلام کرد. والله اگر بدانم کسی متعه کرده است و محصن بوده او را سنگ رجم خواهم کرد. مگر اینکه چهار شاهد بیاورد که رسول خدا آن را حلال کرده است بعد از آنکه حرام اعلام کرده بود.
سنن ابن ماجه جلد 2ص131 و مصباح الزجاجه شهاب الدين البوصيرى دار النشر / دار الجنان ـ بيروت حدیث 701 جلد 1 ص 296 و کنز العمال رقم 45714
آیا آوردن چهار شاهد اینقدر سخت بود؟
در کتب خودتان چنین آمده است
(قال لي محمد بن أبي عمير عن عبد الله بن سنان قال سألت أبا عبد الله (ع) عن المتعة فقال لا تدنس نفسك بها ) بحار الانوار حِ۱۰۰ ابوب المتعه ص۱۰۳ (جعفر صادق می گوید با صیغه زنان خودت را آلود نکن )
[كتاب حسين بن سعيد و النوادر] ابن أبي عمير عن هشام بن الحكم عن أبي عبد الله (ع) قال ما تفعلها عندنا إلا الفواجر. بحار جلد ۱۰۰ابواب المتعه صفحه ۱۰۳*(ابی عبد الله صادق در پاسخ سوال کننده می گوید صیغه زنان را در نزد ما افراد خبیث و فاجر انجام می دهند)
عن زراة قال جاء عبد الله بن عميرالي ابي جعفر ( الباقر ) فقال ما تقول في متعة النساء؟ فقال ابو جعفر احلها الله في كتابه وعلي لسانه نبيه فهي حلال الي يوم القيامة وذكر كلاما طويلا , ثم قال ابو جعفر لعبدالله بن عمير هلم الي ألاعنك فأقبل عليه عبدالله بن عمير وقال ايسرك ان نسائك وبناتك واخواتك وبنات عمك يفعلن ذلك؟ فاعرض عنه ابو جعفر وعن مقالته عندما ذكر له نسائه وبناته وبنات عمه . مستدرك الوسائل ج 14 ص 449 /بحار الأنوار - العلامة المجلسي - ج 100 - ص 317 - 318
(عبدالله بن عمیر نزد امام باقر آمد و سوال کرد در مورد صیغه زنان حِه می گویی؟پاسخ داد در کتاب خدا وسنت رسولش حلال شده تا روز قیامت عبدالله بن عمیر پاسخ داد آیا برایت آسات است که زنانت و دخترانت و خواهرانت این کار انحِام دهند؟پس امام باقر بدش آمد واز او روی گرداند وپاسخش نداد)
خوب اگر صیغه خوب است چرا امام باقر برای اهل خود نمی پسندد؟
سیدنا عمر از چه چیزی نهی کرد؟از متعه ی حج. چرا؟
برادر سني بهتر است بگوئي پيغمبرنا عمر!آري كسي كه از روي هواي نفس خود حلال وحرام احكام خدا مي كند او سيد نيست او پيغمبر است البته پيغمبرشماها.
پيغمبر اهل سنت يعني جناب عمربن خطايت گويد:
واللَّهُ إنِّي لأنهاكُم عن المتعةِ وإنَّها لَفي كتابِ اللَّهِ ولقَد فعلَها رسولُ اللَّهِ – يعني – العُمرةَ في الحجِّ
پيغمبرعمربن خطاب گويد:به خدا قسم كه من شمارا منع مي كنم از انجام متعه با اينكه دركتاب خدا هست و نبي ص هم انجامش داده يعني حج عمره الراوي:عمر بن الخطاب المحدث: الألباني-المصدر: صحيح النسائي-الصفحة أو الرقم:2735خلاصة حكم المحدث:إسناده صحيح
اهل انصاف بنگرند كه خدا چه فرموده :
اية 36سوره احزاب:
هيچ زن و مرد مومن را سزاوار نيست كه وقتي خدا و رسولش امري را صادر فرمودند،بازهم در امور خود،خود را صاحب اختيار بدانند،وهركس خدا ورسولش را نافرماني كند،به ضلالتي آشكار گمراه شده است.
عمربن خطاب بهتر صلاح اسلام را مي داند ياخدا ورسولش!!!
اية جواب مي دهد:
آية216بقره:
وچه بسا چيزها كه دوست ميداريد درحالي كه شرشما درآن است وخدا خيروشر شما را ميداند وخود شما نمي دانيد.
پس هرتوجيحي راجب فعل عمر جز فريب خود نيست حق انست كه خدا فرموده ورسولش.احاديث اقتدوا وعليكم بسنتي هم دروغ بودنشان اظهرمن شمس است اگر عمري باقي بود راجبشان توضيح خواهم داد.آري اين احاديث را آنان ساختند كه قول خدا ورسولش را پشت سرانداختند وپيرو سخنان عمر شدند گوئي پيغمبر عمراست نه محمد.
تمتعَ النبيُّ صلَّى اللهُ عليهِ وسلَّمَ : فقال عروةُ بنُ الزبيرِ نهى أبو بكرٍ وعمرُ عن المتعةِ فقال : ابنُ عباسٍ ما يقولُ عُرَيَّةُ قال يقول نهى أبو بكرٍ وعمرُ عن المتعةِ فقال ابنُ عباسٍ أراهم سيَهلكون أقولُ قال النبيُّ صلَّى اللهُ عليهِ وسلَّمَ ويقولُ نهى أبو بكرٍ وعمرُ
الراوي:عبدالله بن عباس المحدث: أحمد شاكر-المصدر: مسند أحمد-الصفحة أو الرقم:5/48خلاصة حكم المحدث:إسناده صحيح
ابن عباس گويدمي بينمشان كه هلاك خواهند شد. من مي گويم پيامبر فرموده انان ميگن ابوبكر وعمر نهي كرده!
ان احاديث را هم همين جاهلان ساختن
امثال شما روافض عقده ای تنها نصف خالی لیوان را میبینید و تنها به آن قسمتی استناد میکنید که باب هوای میلتان میباشد و البته در این راه از هیچ گونه زور گویی و تزویر نیز دریغ نمیکنید.
همانطور که در بالا نیز مکاری شما ها را نشان دادم و مکرتان را به باد دادم. یک روایت از زمان حلال بودن متعه در بخاری می آورید اما چشمتان از دیدن دیگر روایات در همان باب که میگوید حرام شده است کور میشود
در اینجا نیز این روایت به مزاقتان خوش آمده و علم جهالتتان شده است
در حدیث صحیح دیگری چنین آمده است
قال عليّ بن أبي طالبٍ لعمرَ بن الخطابِ – رضي الله عنهما - : أنهيتَ عن المتعةِ ؟ قال : لا ، ولكني أردتُ كثرةَ زيارةَِ البيتِ . فقال عليّ : من أفردَ الحجَّ فحسنٌ ، ومن تمتَّعَ فقد أخذَ بكتابِ اللهِ تعالى وسنةُ نبيهِ صلى الله عليه وسلم
الراوي: علي بن أبي طالب المحدث: النووي - المصدر: المجموع - الصفحة أو الرقم: 7/158
خلاصة حكم المحدث: إسناده صحيح
علی بن ابی طالب به عمر بن خطاب گفت آیا از متعه نهی میکنی؟ گفت نه ، اما میخواهم زیارت خانه خدا زیاد شود. علی گفت هرکسی حج افراد کند کار خوبی کرده است و هرکسی متعه حج کند مطابق قران و سنت رسول خدا عمل کرده است
همان طور که در این روایت میبینیم هدف سیدنا عمر رضی الله عنه دور کردن مردم از حج کردن نبوده بلکه عمر دوست داشته که هیمیشه خانه خدا رنیگن و پر از حاجیان در حال طواف باشد. عینک های کثیفتان را از قلب های مریضتان بردارید شاید هدایت شدید
نوشته ای:در قرآن طبق آیه ی24 سوره ی نساء دستور داده شده که متعه(ازدواج موقت)آزاد است
پاسخ:
خداوند میفرماید:
{ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاء إِلاَّ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُم مَّا وَرَاء ذَلِكُمْ أَن تَبْتَغُواْ بِأَمْوَالِكُم مُّحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً } النساء 24
ترجمه: و زنان شوهردار ( بر شما حرام شدهاند ) مگر زناني كه ( آنان را در جنگ ديني مسلمانان با كافران ) اسير كرده باشيد ، كه براي شما حلال ميباشند . اين را خدا بر شما واجب گردانده است. براي شما ازدواج با زنان ديگري جز اينان حلال گشته است و ميتوانيد با اموال خود زناني را جويا شويد و با ايشان ازدواج كنيد و پاكدامن و از زنا خويشتندار باشيد . پس اگر با زني از زنان ازدواج كرديد و از او كام گرفتيد ، بايد كه مهريّه او را بپردازيد ، و اين واجب است . و بعد از تعيين مهريّه ، گناهي بر شما نيست در آنچه ميان خود بر آن توافق مينمائيد.
در این آیه خداوند «محصنین: طالبان پاكدامني و عفّت» را آورده است.
سوال اینجاست که آیا ازدواج موقت مردان و زنان را محصن میکند؟ این روایت از وسائل الشیعه حر عاملی جواب این معما خواهد بود.
وبالإسناد عن صفوان، عن إسحاق بن عمار، قال: سألت أبا إبراهيم (عليه السلام) عن الرجل إذا هو زنى وعنده السرية والأمة يطؤها تحصنه الأمة وتكون عنده ؟ فقال: نعم، إنما ذلك لأن عنده ما يغنيه عن الزنا، قلت: فان كانت عنده أمة زعم أنه لا يطؤها ؟ فقال: لا يصدق، قلت: فان كانت عنده امرأة متعة أتحصنه ؟ فقال: لا، إنما هو على الشئ الدائم عنده.وسائل الشیعه جلد 28 ص 68
و با اسنادش از صفوان و او از اسحاق بن عمار میگوید: از أبا ابراهيم (علیه السلام) در مورد مردي سوال كردم كه اگر زنا كند در حاليكه كنيزي دارد وميتواند باكنيز همبستر شود آيا كنيز او را محصن ميكند؟ فرمود: بله. در نزد او چیزی استن که او را از زنا بینیاز میکند ،گفتم: اگر نزد او کنیزی باشد که فکر میکند که اجازه همبستری را بهش نمیدهد؟ گفت که راست نمیگوید، گفتم: اگر زن صيغه اي داشت آيا او را محصن ميكند ؟ فرمود : خير بلكه اين فقط بر امر دائم است
نوشته ای:
ثانياْ این موضوع در کتب اهل سنت نیز درج شده است كه متعه را عمر خود سرانه حرام اعلام كرده و اينگونه در مقابل فرمان خداوند ايستاده و حلال خدا را حرام كرده است
پاسخ:
آیا سیدنا عمر خود متعه را با اجتهاد خود حرام کرده و به هیچ دلیل و حدیثی از پیامبر استناد نکرده بود؟
روایات بسیاری هستند که این ادعای شیعه را رد میکند و برای مثال در زیر روایاتی ذکر خواهد شد که سیدنا علی به احادیث پیامبر استناد کرده و حکم حرمت آن را به کسانی که علم به موضوع نداشتند گفته است. برای مثال این حدیث صحیح در سنن ابن ماجه در باب نهی از نکاح المتعه تمام ادعای روافض را بر هم میزند.
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ خَلَفٍ الْعَسْقَلَانِيُّ حَدَّثَنَا الْفِرْيَابِيُّ عَنْ أَبَانَ بْنِ أَبِي حَازِمٍ عَنْ أَبِي بَكْرِ بْنِ حَفْصٍ عَنْ ابْنِ عُمَرَ قَالَ لَمَّا وَلِيَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ خَطَبَ النَّاسَ فَقَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَذِنَ لَنَا فِي الْمُتْعَةِ ثَلَاثًا ثُمَّ حَرَّمَهَا وَاللَّهِ لَا أَعْلَمُ أَحَدًا يَتَمَتَّعُ وَهُوَ مُحْصَنٌ إِلَّا رَجَمْتُهُ بِالْحِجَارَةِ إِلَّا أَنْ يَأْتِيَنِي بِأَرْبَعَةٍ يَشْهَدُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ أَحَلَّهَا بَعْدَ إِذْ حَرَّمَهَا.
سنن ابن ماجه جلد 2ص131 و مصباح الزجاجه شهاب الدين البوصيرى دار النشر / دار الجنان ـ بيروت حدیث 701 جلد 1 ص 296 و کنز العمال رقم 45714 و ...
محمد بن حسن العسقلانی حدیث گفت از فریانی از ابان بن ابی حازم از ابی بکر بن حفص از ابن عمر که گفت: موقعی که عمر بن خطاب به خلافت رسید برای مردم خطبه داد و گفت گفت: همانا رسول خداوند صلی الله علیه و سلم به ما اذن و اجازه ی متعه در سه مرتبه داد سپس آن را حرام اعلام کرد. والله اگر بدانم کسی متعه کرده است و محصن بوده او را سنگ رجم خواهم کرد. مگر اینکه چهار شاهد بیاورد که رسول خدا آن را حلال کرده است بعد از آنکه حرام اعلام کرده بود.
طبق این روایت پر واضح است که سیدنا عمر با بیان حرام بودن آن توسط پیامبر و اعلام آن به مردم با مردم اتمام حجت میکند و اشاره به سه نوبت در مباح و حرام شدن متعه میکند و اینطور نیست که بدون دلیل شرعی و با اجتهاد شخصی آن را نهی کند.
و پر واضح است که عدم اختلاف اصحاب با گفتار عمر درباره ی متعه ی نساء خود دلیل بر تایید عمل او میباشد چراکه همه میدانستند حرام شده است مگر معدود افرادی که به رای و نظر آنها توجه نخواهد شد. حتی ابن عباس و دیگر موافقان نظر وی نیز نتوانستند چهار شاهد بیاورند که بعد از اینکه پیامبر برای بار سوم آن را حرام کرده است مجددا حلال کرده باشد.
و بر ماست که با جماعت اصحاب باشیم و هیچ گاه اجماع صحابه بر گمراهی متفق نخواهد شد. و ندیده شده است که بعد از سیدنا عمر سیدنا علی بیاید و دستور به متعه بدهد و ندیده شده است که دخترانش را به متعه کنندگان بدهد.
سیدنا عمر روزی بر بالای منبر میگوید «ای مردم اگر کسی از شما از من کج روی ببیند چه خواهد کرد؟ از بین جماعت یکی برمیخیزد و شمشیرش را از غلاف بیرون کشیده و میگوید که با این شمشیر راستت میکنم. سیدنا عمر حمد و ستایش خدای را بجای آورده و میگوید: الحمدلله که در امت محمدصلی الله علیه وسلم کسانی هستند که کج روی عمر را با شمشیر اصلاح میکنند.»
حال چطور حلال خدا را حرام میکند ولی کسی صدایش هم در نمی آید؟ علی شیر خدا و فاتح خیبر و شکافنده ی زمین کجا بود؟ همین ثابت میکند که ادعای شیعه دروغی بیش نیست و مردمی که نا آگاه بودند عمل آنها بر سواد اعظم صحابه حجت نخواهد بود و سیدنا عمر بعد از اتمام حجت و بیان احادیثی که پیامبر آن را حرام اعلام کرده است با مردم اتمام حجت کرده است. و روایتی که میگوید در زمان پیامبر و ابوبکر متعه میکردیم مربوط به کسانی است که جهل به نسخ شدن آن داشتند که عمر آنان را اگاه کرد.
در روایتی دیگر آمده است:
«وأخرج بن المنذر والبيهقي من طريق سالم بن عبد الله بن عمر عن أبيه قال صعد عمر المنبر فحمد الله وأثنى عليه ثم قال ما بال رجال ينكحون هذه المتعة بعد نهي رسول الله صلى الله عليه وسلم عنها لا أوتي بأحد نكحها إلا رجمته. »
فتح الباری ج 12 ص141 و السنن صغری البیهقی باب نکاح المتعه حدیث رقم 2610 ج 2 ص246 و کنز العمال 4516 و مسند البزار رقم 135 ج 1 ص37و ...
یعنی: ابن منذر و بیهقی استخراج کرده اند این حدیث را از طریق سالم بن عبد الله از بن عمر از پدرش(عمر بن خطاب) که گفت: عمر بالای منبر رفت و حمد ثنای خداوند را کرد سپس گفت مردم را چه شده است نکاح متعه را انجام میدهند بعد از آنکه پیامبر صلی الله علیه و سلم آن را نهی کرده است.هرکس را ببینم که نکاح متعه کرده است رجمش خواهم کرد.
در این روایت نیز سیدنا عمر به مردم میگوید که این عمل در زمان پیامبر حرام شده است و حرام کردن آن را به خود نسبت نداده است و نگفته است که من با اجتهاد خود از این به بعد متعه را حرام اعلام میکنم.
و در روایت جابر بن عبد الله که در بالا ذکر کرده ای او تنها نقل اتفاق تاریخی آن زمان را میکند . به این معنی که او میگوید متعه به خاطر عدم آگاهی بعضی بر نسخ آن در زمان پیامبر و ابوبکر انجام میشد اما عمر بن خطاب بعدا برای مردم بیان میکند و حدیث نقل میکند و نا آگاهان را آگاه میکند. و کسی هم با او مخالفت نکرد. ولی شیعه با عینک بد بینی و شهوت خواهانه به روایت نگاه میکند و دقیقا نصف خالی لیوان و بعد اشتباه جریان را میبیند.
نوشته ای:
و- از حکم پرسیدند آیا آیة متعة نساء منسوخه است؟ گفت: خیر. و علی(ع) فرمود: اگر عمر نهی از متعه نکرده بود، کسی زنا نمیکرد مگر شقی و جنایتکار.
پاسخ:
این روایت قبل از هر چیز منقطع است و علاوه بر اینکه از نظر اهل سنت دروغ میباشد حتی از نظر رجال شناسان شیعه نیز مردود و موضوع و دروغ میباشد.
راوی این روایت حکم بن عتیه میباشد که ثقه نیست و مورد طعن اردبیلی الحلی دیگر علمای شیعه میباشد.
قال الطوسي: الحكم بن عتيبة أبو محمد الكوفي الكندي مولى زيدي بتري. در رجالش صفحه 171
وقال الحلي: الحكم بن عتيبة مذموم من فقهاء العامة .مورد مذمت است.
در رجالش ص218.
ابن داود الحلی این راوی را در رجالش در قسم دوم آورده است که اختصاص دارد به مجهولین و مجروحین و درباره اش میگوید: الحکم بن عتیبه زيدي بتري. یعنی او از فرقه زیدی بتری است.
ابن داود الحلي در رجالش ص243.
وقال الأردبيلي: روى الكشي في ذمه روايات كثيرة . اردبیلی میگوید الکشی در ذم او روایات کثیری دارد.
در جامع الرواة 1 جلد ص 266.
مجلسی هم روایتی در بحار الانوار آورده است از طریق مفضل بن عمر.
عن المفضل بن عمر يقول المفضل للصادق (ع) : يا مولاي فالمتعة قال المتعة حلال طلق .... وقول أمير المؤمنين (ع) : لعن الله ابن الخطاب فلولاه ما زنى إلا شقي أو شقية لأنه كان يكون للمسلمين غناء في المتعة عن الزنا. بحار الانوار 103/305 و بحراني در حدائق 24/116.
قال النجاشي: المفضل بن عمر أبو عبد الله وقيل أبو محمد الجعفي الكوفي ، فاسد المذهب ! مضطرب الرواية لا يعبأ به و قيل : أنه كان خطابيا و قد ذكرت له مصنفات لا يعول عليها و إنما ذكره للشرط الذي قدمناه له .
نجاشی هم میگوید فاسد المذهب است و مضطرب الروایه
در رجالش جلد 2 ص359 -360
ابن الغضائري در مجمع الرجال للقهبائي و حلي در رجالش وأبو داود الحلي میگویند: که او ضعیف است و از غلاة است و جایز نیست حدیثش نوشته شود
المفضل بن عمر الجعفي أبو عبد الله ضعيف متهافت مرتفع القول خطابي وقد زيد عليه شيء كثير وحمل الغلاة في حديثه حملا عظيما ولا يجوز أن يكتب حديثه .
مجمع الرجال للقهبائي 6/131 والحلي در رجالش ص258 وأبو داود الحلي در رجالش ص280
یعنی: المفضل بن عمر الجعفي أبوعبدالله ضعيف بي اعتبار واز فرقة خطابية است وچيزهاي زيادي درموردش گفته شده وغلاة از احاديث او زياد استفاده كردند و جايز نيست احاديث نوشته شود.
نوشته ای:
الف- از ابی رجاء نقل شده که میگوید: آیه متعه در کتاب خدا نازل شده و رسول خدا ما را به انجام آن امر فرمود و آیهای که آن را نهی و نسخ نموده باشد نیز نازل نشده است و بعداً مردی برای خودش گفت آنچه میخواست.
پاسخ دندان شکن و رسوا کننده (به کسانی که تنها کپی و پست بلد هستند)
شیعه حدیثی را که در باره ی متعه ی حج است آورده و این روایت را در کنار روایاتی که درباره ی متعه ی نساء است قرار میدهد و سپس به نتیجه فاسدش میرسد.
اما اگر عقل داشتند و یا به شعور خوانندگانشان احترام میگذاشتند بهتر بود.
بخاری این حدیث را در باب «35 - باب { فمن تمتع بالعمرة إلى الحج=پسهر كس با عمره به سوي حج بهره بگيرد } / البقرة 196 / » آورده است. و اصلا ارتباطی با متعه ی نساء یا همان ازدواج موقت ندارد ولی عجیب است این روافض نادان اصلا بر چه حسابی این روایت را نقل میکنند؟
شبیه این روایت در صحیح مسلم نیز آمده است در «باب جواز التمتع»
( 1226 ) حدثنا حامد بن عمر البكراوي ومحمد بن أبي بكر المقدمي قالا حدثنا بشر بن المفضل حدثنا عمران بن مسلم عن أبي رجاء قال قال عمران بن حصين نزلت آية المتعة في كتاب الله ( يعني متعة الحج ) وأمرنا بها رسول الله صلى الله عليه و سلم ثم لم تنزل آية تنسخ آية متعة الحج ولم ينه عنها رسول الله صلى الله عليه و سلم حتى مات قال رجل برأيه بعد ما شاء
یعنی: عمران بن حصین میگوید آیه متعه در کتاب خدا نازل شد ( یعنی متعه حج) و پیامبر صلی الله علیه و سلم ما را به آن امر کرد سپس ایه ای هم نازل نشد تا ایه متعه ی حج را نسخ کند و پیامبر نیز از آن نهی نکرد تا زمانی که وفات کردند بعد از ان مردی با رای خودش آنچه را خواست گفت.
پس همانطور که واضح و مبرهن است این روایات اصلا ارتباطی با متعه ی نساء ندارند بلکه درباره ی متعه ی حج است.
حیا- رافضی=صفر
نوشته ای:در قرآن طبق آیه ی24 سوره ی نساء دستور داده شده که متعه(ازدواج موقت)آزاد است
پاسخ:
خداوند میفرماید:
{ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاء إِلاَّ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُم مَّا وَرَاء ذَلِكُمْ أَن تَبْتَغُواْ بِأَمْوَالِكُم مُّحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً } النساء 24
ترجمه: و زنان شوهردار ( بر شما حرام شدهاند ) مگر زناني كه ( آنان را در جنگ ديني مسلمانان با كافران ) اسير كرده باشيد ، كه براي شما حلال ميباشند . اين را خدا بر شما واجب گردانده است. براي شما ازدواج با زنان ديگري جز اينان حلال گشته است و ميتوانيد با اموال خود زناني را جويا شويد و با ايشان ازدواج كنيد و پاكدامن و از زنا خويشتندار باشيد . پس اگر با زني از زنان ازدواج كرديد و از او كام گرفتيد ، بايد كه مهريّه او را بپردازيد ، و اين واجب است . و بعد از تعيين مهريّه ، گناهي بر شما نيست در آنچه ميان خود بر آن توافق مينمائيد.
در این آیه خداوند «محصنین: طالبان پاكدامني و عفّت» را آورده است.
سوال اینجاست که آیا ازدواج موقت مردان و زنان را محصن میکند؟ این روایت از وسائل الشیعه حر عاملی جواب این معما خواهد بود.
وبالإسناد عن صفوان، عن إسحاق بن عمار، قال: سألت أبا إبراهيم (عليه السلام) عن الرجل إذا هو زنى وعنده السرية والأمة يطؤها تحصنه الأمة وتكون عنده ؟ فقال: نعم، إنما ذلك لأن عنده ما يغنيه عن الزنا، قلت: فان كانت عنده أمة زعم أنه لا يطؤها ؟ فقال: لا يصدق، قلت: فان كانت عنده امرأة متعة أتحصنه ؟ فقال: لا، إنما هو على الشئ الدائم عنده.وسائل الشیعه جلد 28 ص 68
و با اسنادش از صفوان و او از اسحاق بن عمار میگوید: از أبا ابراهيم (علیه السلام) در مورد مردي سوال كردم كه اگر زنا كند در حاليكه كنيزي دارد وميتواند باكنيز همبستر شود آيا كنيز او را محصن ميكند؟ فرمود: بله. در نزد او چیزی استن که او را از زنا بینیاز میکند ،گفتم: اگر نزد او کنیزی باشد که فکر میکند که اجازه همبستری را بهش نمیدهد؟ گفت که راست نمیگوید، گفتم: اگر زن صيغه اي داشت آيا او را محصن ميكند ؟ فرمود : خير بلكه اين فقط بر امر دائم است
نوشته ای:در قرآن طبق آیه ی24 سوره ی نساء دستور داده شده که متعه(ازدواج موقت)آزاد است
پاسخ:
خداوند میفرماید:
{ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاء إِلاَّ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُم مَّا وَرَاء ذَلِكُمْ أَن تَبْتَغُواْ بِأَمْوَالِكُم مُّحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً } النساء 24
ترجمه: و زنان شوهردار ( بر شما حرام شدهاند ) مگر زناني كه ( آنان را در جنگ ديني مسلمانان با كافران ) اسير كرده باشيد ، كه براي شما حلال ميباشند . اين را خدا بر شما واجب گردانده است. براي شما ازدواج با زنان ديگري جز اينان حلال گشته است و ميتوانيد با اموال خود زناني را جويا شويد و با ايشان ازدواج كنيد و پاكدامن و از زنا خويشتندار باشيد . پس اگر با زني از زنان ازدواج كرديد و از او كام گرفتيد ، بايد كه مهريّه او را بپردازيد ، و اين واجب است . و بعد از تعيين مهريّه ، گناهي بر شما نيست در آنچه ميان خود بر آن توافق مينمائيد.
در این آیه خداوند «محصنین: طالبان پاكدامني و عفّت» را آورده است.
سوال اینجاست که آیا ازدواج موقت مردان و زنان را محصن میکند؟ این روایت از وسائل الشیعه حر عاملی جواب این معما خواهد بود.
وبالإسناد عن صفوان، عن إسحاق بن عمار، قال: سألت أبا إبراهيم (عليه السلام) عن الرجل إذا هو زنى وعنده السرية والأمة يطؤها تحصنه الأمة وتكون عنده ؟ فقال: نعم، إنما ذلك لأن عنده ما يغنيه عن الزنا، قلت: فان كانت عنده أمة زعم أنه لا يطؤها ؟ فقال: لا يصدق، قلت: فان كانت عنده امرأة متعة أتحصنه ؟ فقال: لا، إنما هو على الشئ الدائم عنده.وسائل الشیعه جلد 28 ص 68
و با اسنادش از صفوان و او از اسحاق بن عمار میگوید: از أبا ابراهيم (علیه السلام) در مورد مردي سوال كردم كه اگر زنا كند در حاليكه كنيزي دارد وميتواند باكنيز همبستر شود آيا كنيز او را محصن ميكند؟ فرمود: بله. در نزد او چیزی استن که او را از زنا بینیاز میکند ،گفتم: اگر نزد او کنیزی باشد که فکر میکند که اجازه همبستری را بهش نمیدهد؟ گفت که راست نمیگوید، گفتم: اگر زن صيغه اي داشت آيا او را محصن ميكند ؟ فرمود : خير بلكه اين فقط بر امر دائم است
محمد بن اسماعيل بخاري در صحيحش نقل ميكند كه :
حدثنا مسدد حدثنا يحيى عن عمران أبى بكر حدثنا أبو رجاء عن عمران بن حصين رضى الله تعالى عنه قال نزلت آية المتعة في كتاب الله ففعلناها مع رسول الله صلى الله عليه وسلم ولم ينزل قرآن يحرمه ولم ينه عنها حتى مات قال رجل برأيه ما شاء قال محمد يقال إنه عمر .
صحيح البخاري ، ج 5 ، ص 158 .
جناب محمد35 چرا حیا را کنار میگذاری؟ باور کن اگر این مطلب را نمیگذاشتی کسی نمیگفت لال هستی
اما خودت خواستی پس رسوا شدنت با خودت
این دلیل محکم شما آنچنان شما را مفتضح فرمود که به خدا قسم اگر حیا داشته باشی تا اخر عمرت هم دور و بر سایت اسلام تکس نمی ایی اما چه میتوان گفت.
اولا بخاری این حدیث را در باب «35 - باب { فمن تمتع بالعمرة إلى الحج=پسهر كس با عمره به سوي حج بهره بگيرد } / البقرة 196 / » آورده است.
شبیه این روایت در صحیح مسلم نیز آمده است در «باب جواز التمتع»
( 1226 ) حدثنا حامد بن عمر البكراوي ومحمد بن أبي بكر المقدمي قالا حدثنا بشر بن المفضل حدثنا عمران بن مسلم عن أبي رجاء قال قال عمران بن حصين نزلت آية المتعة في كتاب الله ( يعني متعة الحج ) وأمرنا بها رسول الله صلى الله عليه و سلم ثم لم تنزل آية تنسخ آية متعة الحج ولم ينه عنها رسول الله صلى الله عليه و سلم حتى مات قال رجل برأيه بعد ما شاء
یعنی: عمران بن حصین میگوید آیه متعه در کتاب خدا نازل شد ( یعنی متعه حج) و پیامبر صلی الله علیه و سلم ما را به آن امر کرد سپس ایه ای هم نازل نشد تا ایه متعه ی حج را نسخ کند و پیامبر نیز از آن نهی نکرد تا زمانی که وفات کردند بعد از ان مردی با رای خودش آنچه را خواست گفت.
. و اصلا چطور در حج زنان را متعه میکنند؟ مگر نمیدانند که در حج رفث زنان حرام است؟
خداوند میفرماید:الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَّعْلُومَاتٌ فَمَن فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلاَ رَفَثَ وَلاَ فُسُوقَ وَلاَ جِدَالَ فِي الْحَجِّ 197 بقره
حجّ در ماههاي معيّني انجام ميپذيرد. پس كسي كه ، حجّ را بر خويشتن واجب كرده باشد در حجّ آميزش جنسي با زنان و گناه و جدالي نيست ( و نبايد مرتكب چنين اعمالي شود ) .
و اگر بگویید که چرا از متعه ی حج منع کرد این دیگر یک موضوع دیگر است و هیچ ارتباطی با متعه ی نساء ندارد ولی برای اینکه مختصر جوابی ارائه شده باشد چنین گفته میشود که
ابتدا باید بدانیم که متعه ی حج چیست؟
در فتح الباری آمده است: «جمهور فقها گفتهاند: تمتع آنست که یک شخص حج و عمره را دریک سال در ماههای حج دریک سفر انجام دهد و عمره را برحج مقدم دارد و مکی باشد. هرکس به یکی از این شروط خلل برساند متمتع نیست«
سیدنا عمر از چه چیزی نهی کرد؟
از متعه ی حج. چرا؟
برای اینکه کسی که حج تمتع را انجام دهد حج عمره را نیز انجام داده است یعنی تمتع شامل عمره نیز میباشد. و علت چه بود؟ علت این بود که سیدنا عمر دوست داشت همیشه در هر ماهی مردم در حج حضور داشته باشند و فقط ان را محدود به ماه های حج نکنند. دوست داشت همیشه کعبه رنگی و پر از زائران و حاجیان در حال طواف باشد. پس به این خاطر حج تمتع را ممنوع کرد تا مردم عمره را در ماه های دیگر نیز انجام دهند.
و راه و روش خلفای راشدین بدعت نیست چراکه پیامبر صلی الله علیه و سلم میفرماید
«اقتدوا باللذين من بعدي من أصحابي أبي بكر و عمر.» رسول الله فرمودند:بعد از من، از دو دوست من، ابوبکر و عمر پیروی کنید. سلسله احادیث صحیحه البانی 1233 و أخرجه الترمذي وقال حسن وأخرجه أحمد وابن ماجه وابن حبان.
باز میفرماید: «عَلَيْكُمْ بِسُنَّتِي وَسُنَّةِ الْخُلَفَاءِ الرَّاشِدِينَ بَعْدِي تَمَسَّكُوا بِهَا وَعُضُّوا عَلَيْهَا بِالنَّوَاجِذِ »
یعنی:به سنت من و سنت خلفای راشدین بعد از من، عمل کنید و روش من و آنها محكم چنگ بزنید.
أخرجه أحمد وأبو داود وابن ماجه والترمذي وصححه الحاكم وقال على شرط الشيخين.
در ضمن اهل سنت همه متفق القول هستند که میتوان متعه حج انجام داد.
دست از سر خودتان چرا بر نمیدارید؟ آبروی باقی شیعیان را نیز برده اید
بسمه تعالی
خدمتتون عرض کنم که اولا متعه در کتابهای خودتون تحریم شده ولی چون با مذهبتون(مذهب صفوی) نمیخونه مجبورین که بگین که امامان(ع) از جهت تقیه آن را تحریم کردند
ثانیا اگر عمر(رض) متعه را تحریم میکرد حتما بقیه صحابه با او مخالفت میکردند حتی خود حضرت علی(رض) و گرنه گناهش گردن همه ست
و عمر(رض) هم با توجه به متواضع بودنش حتما به اشتباهش پی برده و انتقاد صحابه را میپذیرفت چنانکه انتقاد یک زن را مبنی بر قضیه مهریه پذیرفت
ثالثا تنها منبع معتبر متفق بین شیعه و سنی قرآنه که اشاره ای به صیغه نکرده و در آنجا به معنای بهره بردن هست و در ضمن عقد دایم اومده
چنانکه اگر عقد موقتی وجود میداشت احکامش مثل عقد دایم ذکر میشد
پس ما نمیتونیم فقط با احادیث چیزی را اثبات کنیم و چنانکه امام صادق(ع) فرمودند اگر حدیثی با قرآن مغایرت داشت آن را به دیوار بکوبید یعنی آن را رها کنید
چهارما اگر از لحاظ عقلی بگیریم دفع خطر احتمالی عقلا واجب است و عموم مسلمین متعه را قبول ندارند و اگرشخصی متعه نکند و عفت نگه دارد در قیامت به خاطر آن بازخواست نمیشود ولی اگر اشتباه باشد چه راه فراری دارد؟
و همه عقلا میدانن که متعه فقط برای ارضاء میل جنسی هست و لا غیر
در حالی که خداوند و پیامبر(ص) ازدواج دایم را ستوده اند و پیامبر(ص) فرمودند ازدواج سنت من است و نفرمودند ازدواج موقت سنت منه و خداوند هم ازدواج را برای تداوم نسل و آرامش بین زن و شوهر قرار داده
در حالی که ازدواج موقت فقط ارضاء میل جنسیست و یک مرد در یک شبانه روز میتواند حداقل با 50 زن نزدیکی کند و این چیزی جز فساد نیست فقط اسمشون فرق میکنه و الان چه زنی جز فاحشه خوشش میاد که هر چند گاهی پیش یکی باشه وبدنشو مردها ببینن و این چه تناسبی با آیه قرآن داره که فرموده اگر ازدواج ممکن نبود عفت پیشه کنین و صبر کنین
تازه اگر آن آیه ای که میگین به فرض اگه برای متعه باشد باز بوسیله این نسخ میشه
علمای شیعه روایاتی نقل می کنند که ازدواج متعه دارای اجر و پاداش زیادی است، از جمله این روایت: روايتي كه ابوجعفر قمي در كتاب (من لايحضره الفقيه) كه يكي از صحاح چهارگانه شيعه است، نقل كرده که « مؤمن ایمانش كامل نميشود مگر وقتي كه صيغه بكند.»
ودر این مورد روایات متعدد ومتنوعي وجود دارد.که به ذکر این روایت اکتفا کردم.
حال سوال اینجاست که:
آیا آخوندان شیعه و كساني كه ازدواج متعه را قبول دارند و به این روایات اعتقاد دارند خودشان حاضر هستند یکی از نزدیکانشان مانند مادر، دختر و یا خواهرشان را به ازدواج متعه کس دیگری دربیاورند و آیا اصلا بدون راضی شدن به این کار ایمانشان کامل می شود؟ كساني كه متعه را براي مادران و دختران و خواهران خود نمي پسندند، علت دوری كردن آنان از انجام آن چیست آیا از انجام آن احساس شرم و ننگ و زشتی می کنندآیا کارشان با كرامت و شرف خانواده منافات دارد؟ پس چرا دخترانشان را در اختیار مردم قرار نمی دهند تا آنان را به عقد متعه ی خود دربیاورند؟ اگر فضیلتی دارد آنها نسبت به آن اولی ترند ما از عوام شیعه می خواهیم نزد علمای خود بروند و از آنان درخواست کنند که یا دخترانشان را برای عقد متعه آماده کنند یا از گفتن فضایل آن دست بکشند.
وصلي الله وسلم علي محمد وعلى آله وأصحابه والتابعين لهم بإحسان إلى يوم الدين
اهل تشيع براى دفاع از فاحشه ى متعه راهى نداشته و ندارند جز تغيير و تحريف ترجمه ى آياتى كه سخن از ازدواج دائمى و " صِداق " يا مهريه ى زنان است.
اى كاش يكى از برومندان شيعه جرأت اظهار آن دلايل بسيار محكمشان در دفاع از فاحشه ى متعه را اينجا نشان مى داد تا برايمان ثابت شود هنوز بر اين اعتقادشان استوار هستند و از قرآن و قرآنيان نمى هراسند!
رسولان خداوند اجازه ی تشریع از خود ندارند و آنان گوش به فرمان وحی از سوی خالق و رازق و نازل کننده ی وحی هستند.
الله تعالی در هیچ جای قرآن به متعه امر نفرموده است.
از بی بضاعتی شیعه همین بهترین سند است که به روایات پناهنده می شود چون قرآن سندشان نیست .
الله تعالی در تمام کتابش امر به نکاح دایم فرموده و در صورت عدم قدرت امر به صبر.
اگر متعه راه حل سوم می بود حتما بدان اشاره میشد.
لَا يَحِلُّ لَكَ النِّسَاء مِن بَعْدُ ((وَلَا أَن تَبَدَّلَ بِهِنَّ )) مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا مَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ رَّقِيبًا ﴿52﴾ الأحزاب
در عهد جاهليت مردان بر اساس ميل و هواى خود با زنان ازدواج موقت مى داشتند و اين آيه شاهد براندازى اين عادت است.
هرچند آیه خطاب به رسول الله می باشد ولی امر " عدم تبدیل زوج بر اساس اعجاب " امریست که عمومیت تبدیل زوج یا همسر در سابقش را اثبات می کند.
اگر شیعه راستگوست یک آیه برای شرعیت ازدواج موقت بیاورد تا صدق شان معلوم شود و همه یقین کنند که عمر کی باشد که تغییر حکم خدا و رسول کند و از خود شریعت بسازد!!!
وإلى ذلك ذهبت الإمامية والآية أحد أدلتهم على جواز المتعة وأيدوا استدلالهم بها بأنها في حرف أبي فما استمعتم به منهن إلى أجل مسمى وكذلك قرأ ابن عباس وابن مسعود رضي الله تعالى عنهم والكلام في ذلك شهير ولا نزاع عندنا في أنها أحلت ثم حرمت
و شيعه به همين نظر ميل دارند و اين آيه يکي از ادله ايشان بر جواز متعه است ؛ و استدلال خود را با اين مطلب که اين آيه در قرائت أبيّ و ابن عباس "إلي أجل مسمي" بوده است تاييد مي کنند ؛ و کلام در اين مطلب مشهور است . ما نيز در اين مطلبي بحثي نداريم که متعه در ابتدا حلال بود سپس حرام شد .
روح المعاني ج5/ص5
وقد استدل بعموم هذه الآية على نكاح المتعة ولا شك أنه كان مشروعا في ابتداء الإسلام ثم نسخ بعد ذلك وقد ذهب الشافعي وطائفة من العلماء إلى أنه أبيح ثم نسخ ثم أبيح ثم نسخ مرتين وقال آخرون أكثر من ذلك وقال آخرون إنما أبيح مرة ثم نسخ ولم يبح بعد ذلك وقد روى عن بن عباس وطائفة من الصحابة القول بإباحتها للضرورة وهو رواية عن الإمام أحمد وكان بن عباس وأبي بن كعب وسعيد بن جبير والسدي يقرؤون فما استمتعتم به منهن إلي أجل مسمي فآتوهن أجورهن فريضة وقال مجاهد نزلت في نكاح المتعة
و به اين آيه براي اثبات نکاح متعه استدلال شده است ؛ وشکي نيست که متعه در ابتدا جايز بوده است و سپس نسخ شده است ؛ و شافعي همين نظر را دارد و عده اي چنين مي گويند که در ابتدا جايز شد و سپس نسخ شد و دوباره مباح شد و دوباره نسخ شد ؛ و عدهاي ديگر بيشتر از اين نيز گفته اند . و عده اي نيز مي گويند تنها يک بار جايز شده و بعد از آن حرام شده و ديگر جايز نشد . و مباح بودن آن به خاطر ضرورت ، از ابن عباس و عده اي از صحابه نقل شده است. و اين روايت از امام احمد است . و ابن عباس و أبي بن کعب و سعيد بن جبير و سدي آيه را چنين مي خواندند: " إلي أجل مسمي ..." و مجاهى نيز گفته است که در نکاح متعه نازل شده است .
تفسير ابن كثير ج1/ص475
در کتب ذيل همين مطلب به بيان هاي مختلف آمده است :
فتح القدير ج 1 ص499 - جامع البيان ج 5 ص18 بتحقيق صدقي جميل العطار چاپ دار الفكر بيروت - تفسير أبي حيّان ج 3 ص 218- در المنثور ج2 ص140، چاپ مطبعة الفتح جدّة - نواسخ القرآن ابن الجوزي ص 124- تفسير الثعالبي ج 2 ص215 - تفسير الرازي ج3 ص200
برادرم متاسفانه در کتب شما و مذاهبتان تناقض های بسیاریست که قابل پاسخگویی نیستند.دلیل آن هم معلوم است متاسفانه تعصب کورکورانه مانع از فهم حقیقت شده است.
برادر عزیز کاش مذهب خود را زیر سوال نمی بردید.شما اعتقاد راسخ به صحیح بودن کتب و احادیث خود دارید و به اینکه یک خبر هر چند واحده باشد معتبر است پس اعتقادات خود را فراموش نکنید و زیرش نزنید. وام این ایه را توجه فرمائید فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَريضَةً وَ لا جُناحَ عَلَيْکُمْ فيما تَراضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَريضَةِ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَليماً حَکيماً(نسا24).جمهور علمای اسلام حداقل این ایه را سندی بر حلالیت متعه در ابتدای اسلام دانسته اند.این هم تفاسیر علمایتان