فضل قرآن بر ساير كتب

هم علمای اهل سنت و هم علمای تشیع به چالشهای موجود در کتب خود اگاه هستند و لذا از مناظره و گفتگوی روبه روی یکدیگر در جلوی دوربین فرار میکنند .
حقیقت ابعاد گوناگونی دارد و همه جا دیده میشود و هیچ کس نمی تواند بگوید مذهب من بی عیب و بی نقص است و باطلی در ان راه ندارد.

تمام این کتاب ها کتب های فتنه هستند برای امتحان مردم و ابن مهم را جز اولوالباب نمی فهمند.

وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَن يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَىٰ ۚ فَبَشِّرْ عِبَادِ [٣٩:١٧]
الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ۚ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ [٣٩:١٨]
آنان كه خود را از طاغوت به دور مى‌دارند تا مبادا او را بپرستند و به سوى خدا بازگشته‌اند آنان را مژده باد، پس بشارت ده به آن بندگان (17)کسانیکه به سخن گوش فرامى‌دهند و بهترين آن را پيروى مى‌كنند؛ اينانند كه خدايشان راه نموده و اينانند همان خردمندان. (زمر 18)

اما کسانی که خود را حنیفی می نامند کسانی که خود را یکتا پرست می نامند کسانی که خود را عضو هیچ فرقه و مذهبی نمی دانند و به سخنان گوش می دهند و تعصب را از خود دور میکنند و به سوی خدا انابه میکنند و همواره دعا یشان اینست که خدایا ما را به راه راست هدایت فرما و از شر فتنه ها در امان نگه دار و دین و ایمان ما را به سلامت حفظ کن . چنانکه خداوند میفرماید ...

وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَّا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنكُمْ خَاصَّةً ۖ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ [٨:٢٥]
و از فتنه‌اى كه تنها به ستمكاران شما نمى‌رسد بترسيد و بدانيد كه خدا سخت‌كيفر است. (انفال 25 )

ایا همین حقیقت برای شما کافی نیست تا دوری کنید از کتب هایی که مذهب و اعتقاد شما را ساخته اند و همگی بعد از وفات ائمه نوشته شده اند و روایات راست یا دروغی که به انها نسبت داده شده هیچ منبع حجت و دلیلی برای شما نمی تواند باشد تا روز قیامت عذر شما پذیرفته شود و شما را از حساب و کتاب اعمال و گفتارتان بر اساس میزان الهی مستثتی کند ؟
ایا میزان کتاب خداست یا کتاب اصول کافی یا بحارالانوار یا بخاری و مسلم ؟

اما کسانی که به ریسمان الهی چنگ میزنند کسانی که به کلام پروردگارشان متوسل میشوند و به این کتاب اون کتاب چنگ نمی زنند و به این روایت و اون حدیث متوسل نمی شوند اینانند که بر راه راست قرار دارند چنانکه خداوند میفرماید

فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا [٤:١٧٥]
و اما كسانى كه به خدا گرويدند و به او توسل جستند، به زودى آنان را در جوار رحمت و فضلى از جانب خويش درآورد، و ايشان را به سوى خود، به راهى راست هدايت كند.( نساء 175)

با صدای بلند میگویم تا وقتی که قران حکم قرار داده نشود تا وقتی که به ایات محکم الهی استدلال نشود تا وقتی که همگی به 1 کتاب صحیح و دست نخورده نازل شده از جانب رب العالمین متفق نشوند و به این کتاب و اون روایت استناد شود اختلاف و تفرقه همان و کشتن و خون یکدیگر را ریختن همان و شیطان را شاد کردن همان ...

یا رب العالمین

حقیقت عزیز سلام
آیا مقصود شما این است که اطاعت از حدیث مثل اطاعت از قران است
و اینکه فرمودید امر خدا با امر رسول فرق ندارد آیا قصدتان این است که از لحاظ واجب الاطاعه بودن با هم فرق ندارند یا متن دو دستور با هم فرق ندارد ؟
لطفا موضوع را واضح تر بگویید

کرام . چون ختاب رسول با ایشان بوده وبا کیفیت ابلاغ رسول علیه الصلاه والبر کا ته وبدور از قیل قال وسند وروایت ورجال .....؟و لازم به زکراست اتا عت یاران از رسول واجب بوده بنا به خصوصیات قول رسول : که ایا امر بوده وتا .......اخ ؟ولی نسبت به ما این متلقیت را ندارد.....چرا؟؟؟1-علا مه شهید سبحانی ر میفرما یید:در بحثی که راجب به علوم حدیث ایراد کرده است (حدیث در زمان امام احمد به این شیوه امروزی که متداول است از صحیح ضعیف احاد غریب و........؟نبوده است

با سلام وعرض ادب : ختاب سخنم به همه مسلمین است که هما نا خداوند رحمن مارا این چنین ختاب کرده است . ویکی از عا دت هایی غلت این چنین ختا ب کرد نها ست :قرانی سلفی وهابی وغیره........؟ما باید انرا بدا نیم که هیچ کس حقیقت متلق نیست؟ و اندازه سحت وحقیقت ما ها (در بیروی ا.ز قران کریم وسنت صحیحرسول است) که هما نا خدا وند عز.وجل به صرا حت انرا بیا ن

درمیان ما ست ولی با ما نیست ؟چرا چون ما روز به روز متفرق وزلیل میشویم واین غا فلی ما را از قرا ن مبی میر سا ند وبر اخبا ریا ت واحادیث زیاد از حد لازم و واجب تکیه کرده و از اصل وریشه خود هما نا قران با شد دور کشته ایم؟ واین خط متوازی (روزبروز ضعیف شدن وتفرقه درمیان امت ادامه خواهد داششت الی مکر در رجوع به قران وعمل به معا نی حقیقی )ان هما نا

حا دیث متواتر که عدد انها خیلی محدود است یقینی و واجب القبول میبا شند کل احا دیث رسول اکرم ص ضنی میبا شنی یعنی :ممکن است 100در 100از رسول با شد یا غیران ثا بت شود ؟ ونمی توان کسی را وادار به بزیرفتن کرد و......؟ ج. همچنین در عقایید نبا یید احادیث مبنایی عقیده قرار کیرد چون قران مجید خود مبنایی کا مل و اثا ثی عقایید را در خود دارا است (مکر در شرحیا ت قران در جزایا ت ؟) که این امر به روشنی بیداست که انواع عقا یید مختلف بیدا شده است

که هما نا در قران کریم اشا راتی به متما ییز بودن یا ران رسول شده است (در سا بق بودن انصار و مها جر )ودرجه والایی که دارند ؟......چون کسی بوده که تنها یکبا ر یا چند بارموفق به دیدار رسول شده است وکسا نی از کبار صحا به که یا ران نزدیک که همیشه با هم بوده با یید از لحاض فهم ودرک حکمت ختا با ت رسول در بیا نا تی که ایراده فرموده اند جدایی با شد.3وهمچنین در مورد حدیث این قول را دارد که جدا از اقوال رایج است :الف .احادیث رسول که روایت شد اند عین قول

ح وکلا احا دیث از این قا عده مثتثنی نیستند 1-احادیثی که عین قرا نند در مفهوم که این خود قران است 2-احادیثی که مخالف قران نیستند وبرایی استنبات وشرح احکام از کالیات قران برایی وصول به جز ایات واستخراج کلیات از جز ایات ........3 /واحادیثی هستند مخالف با روح قران که دراین کونه موارد دکر بیداست؟ بس نتیجه کیری که میشود این است نبا یید ما از قران غافل بما نیم وبدانید قران

حا دیث متواتر که عدد انها خیلی محدود است یقینی و واجب القبول میبا شند کل احا دیث رسول اکرم ص ضنی میبا شنی یعنی :ممکن است 100در 100از رسول با شد یا غیران ثا بت شود ؟ ونمی توان کسی را وادار به بزیرفتن کرد و......؟ ج. همچنین در عقایید نبا یید احادیث مبنایی عقیده قرار کیرد چون قران مجید خود مبنایی کا مل و اثا ثی عقایید را در خود دارا است (مکر در شرحیا ت قران در جزایا ت ؟) که این امر به روشنی بیداست که انواع عقا یید مختلف بیدا شده است