داستان مهدی استمرار بازی اهل کتاب و نسخه ی " انتظار منجی " !

سلام دوستان
مراجعه به کتب تشیع و اهل سنت درمورد داستان ظهور منجی یا مصلح جهانی چیزی جز اعتقاد به عناد اهل کتاب مشرک و کافر در انکار نبوت و رسالت محمد مصطفی نیست که به شکل دیگری زخرفه و زینت داده شده تا بر مذاق مسلمین خوش آید!
البته نسخه ای که برای اهل سنت ساختند کمرنگتر است زیرا نه وجودش به معنای تکمیل دین بوده و نه عدمش علامت نقصان دین و شریعتی خاص بر طهور یا عدمش معرفی نمی شود زیرا دین در همان وقت نزول قرآن و نهایت " الیوم اکملت لکم دینکم و رضیت لکم الاسلام دینا " تکمیل و اتمام شده معرفی شده است.

اما مشکل اساسی بر نسخه ی کاملا منحرف و مشابه یهود در انتظار منجیست!
منجی یا امام زمان تشیع یک خلقت خرافاتی و مخالف صریح آیات است.

این امام زمان تشیع خداگونه تعبد می شود و روزانه خوانده می شود و او ناظر و شاهد بر حزب تشیع است و ظهورش نیز چیزی جز جنگ داخلی بین مسلین نیست و او جز علیه مسلمین شمشیر نمی کشد و به زبان عبری سخن گوید و به حکم " آل داوود " حکم نماید و هم او مردگان را زنده و کیفر می دهد و تمام یاران مرده ی سابق را دوباره زنده و بر جهان حاکم سازد!
آیا در قرآن خبری از این افسانه است؟
مسلم است نه!
اما اهل کتاب که منکر رسالت خاتَم النبيين شدند مدعى شدند آن كسى كه " انتظار " آمدنش توسط موسى و عيسى داده شجده هنوز نيامده است!

آنان مدعى شدند هنوز انتظار ادامه دارد!

يهود گفتند : انتظار موسی داریم تا باز آید!
نصارا گفت : انتظار مسیح داریم تا باز آید!
هردو گروه دروغ گفتند و ما ملزم به دستاویزی به دلایل آنان نیستیم چنانکه تشیع دلخوش داده به اینکه انتظار " منجی " در همه ی ادیان آمده پس امام زمان خواهد آمد!
ما ملزم به کتابی هستیم که تنزیل رب العالمین است و به ما می گوید یهود و نصارا دروغ گفتند .

قرآن به ما می گوید: عیسیبعد از نهايت رسالت موسى آمد و بشارت آمدن احمد را داد ولی نصارا انکار کردند.

مَّا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلاَّ رَسُولٌ (( قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ )).... المائدة
قرآن به ما می گوید : محمد بعد از اتمام رسالت رسولان قبل و سابقش مبعوث شده است:

وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ (( قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ )) .... آل عمران

و محمد خاتَم النبيين است:

مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَلَكِن رَّسُولَ اللَّهِ وَ (( خَاتَمَ النَّبِيِّينَ )) وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا ﴿40﴾الأحزاب

نه قرار است شريعتى جديد آيد و نه قرار است دنيا مكان كيفر و دوباره زنده شدن مردگان شود و این است که خداوند تاکید فرموده که یک فرد ظالم کافر در وقت مرگ آرزوی بازگشت به دنیا و حیات دارد ولی این جز آرزویی ناشدنی نیست:

حَتَّى إِذَا جَاء أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ ﴿99﴾ لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿100﴾المؤمنون

نه عيسى خواهد آمد نه موسى و نه زرتشت!!

نه امام زمان شيعه اى وجود داشته و خواهد آمد و نه مهدى مدل اهل سنت هرچند مهدی اهل سنت جز یک رهبر اسلامی و مبارز علیه یهود اشغالگر معرفی نشده است اما ایجاد اعتقاد به ظهور فردی که از سوی محمدرسول الله بشارت داده شده چیزی جز دروغ و تقول بر رسول الله نیست.
زیرا بشارت به فردی از سوی رسول خداوند متعال بایستی از سوی سلطان وحی باشد تا معنا یابد و الا دروغیست که باید به دیوار کوبیده شود.
دروغهایی که یهود در طول قرون ترویجش کرده اند به هدف رسیدن به آرزوی پلیدشان در به عبودیت کشاندن انسانها و اشغال حقوقشان است.
این مردمان پلید که بارها در قرآن مذمت شده اند بوسیله ی رواج دروغهایی به نام " پیش بینی های مقدس " در قالب منسوب ساختنش به پیامبر نیتشان به رکود کشاندن عزیمت امت و متوقف ساختن جهاد علیه پلیدیهایشان است!

چه بسیار ملت مسلمانی که اعتقادی به آزادی خاک فلسطین به رهبریت جماعتهای جهادی فلسطینی ندارند چون علامتهای گفته شده به آنان نمی خورد!!

فردی مثل عبدالرحمن الدمشقیه داعیه ی اهل سنت حتی علیه صلاح الدین ایوبی هم نظر می دهد که او چون اشعری بوده پس حمایت و طرفداری از او خلاف است!
البته احوال تشیع مختلف است زیرا آنان به چیزی جز در رکاب امام غایب ایمان ندارند و هرآنچه تظاهر می کنند جز نمایش و بازی تقیه نیست!