مقاله ی زیر را بخوانید:
فتوای علمای شيعه و توجيه دروغ تاريخى شان!
می خواهم جواب بدهم. در این مقاله یک انسان نادان که خودش را وهابی (موحد!!!) می داند، اظهار فضل کرده و ای کاش نمی کرد.
انسان نادان اگر سخن بگوید رسوا می شود.
-
اولا که کلا داستان حضرت رقیه چندان معتبر نیست. چنانکه در آخر مقاله هم اشاره شده، شیعه زیاد به داستان حضرت رقیه اعتقاد ندارد. سند معتبری ندارد. بنا بر این، این که شما همین داستان حضرت رقیه را محمل کرده اید تا شیعه را زیر سوال ببرید در حالی که می دانستید زیاد معتبر نیست، نشانه ی غرض مند بودن شما است.
-
بعد هم شما نتیجه گیری های عجیب و بی ربطی کرده اید. سنی ها که این مقاله را بخوانند، از بس که از نسبت به شیعه بدگویی شنیده اند دوست دارند که همواره شیعه ضایع شود و مقالات علیه شیعه را فورا باور می کنند و تفکر نمی کنند. در حالی که انسان حقیقت جو باید همواره دقت کند و در هر سخنی زود فریب نخورد:
-
دختر سه ساله ی امام حسین (ع) (با فرض این که داستان حقیقی باشد) مسلما با دختر های دیگر فرق داشته. کلا در خانواده ی پیامبر اسلام همگی دارای هوش و استعداد بالایی بودند. این کاملا مسلم است. مثل حضرت علی (ع) که به کوری چشم دشمنان بسیار بلیغ و شگفت انگیز بودند و یکی از ویژگی های بارز خاندان پیامبر بلاغت در سخن گفتن است. از ویژگی های دیگر این خاندان هوش بسیار و فوق العاده حتی در سنین خرد سالی است. نمی خواهم این حرف را اثبات کنم. خودتان تحقیق کنید تا بفهمید که راست می گویم.
-
با توجه به مورد قبلی، مسلما حضرت رقیه خاک و قبر و ... را می شناخته. این خیلی ظلم و جفا است که شما در کمال بی چشم و رویی دختر امام حسین را آنقدر هالو فرض کرده اید که نمی داند قبر و خاک چیست.
-
همچنین شناختن رگ و رگ گردن و ... هم چندان چیز پیچجیده ای نیست. کاملا امکان پذیر است و منطقی است که یک دختر سه ساله این چیز ها را یاد گرفته باشد. آن هم دختری که از نزدیک جنگ را دیده. آن هم دختر امام حسین از نسل پیغمبر. شما بیش از حد کینه توز هستید. حقا که وهابی(موحد !!!!! :دی :دی !!!) هستید.
-
از این ها که بگذریم، این سخنان که از قول رقیه نقل شده، زبان حال است. نه این که لزوما رقیه دقیقا همین حرف ها را زده باشد. این ها را برای رقیه ساخته اند. شاید هم گفته باشد. به نظر من که عجیب نیست این ها را گفته باشد. البته ما روایاتی را داریم که می گوید رقیه با دیدن سر پدرش حرفی نزد. فقط یک آه کشید و در جا جان داد. این یکی سوزناک تر است. بترکد چشم حسود.
-
من نمی دانم که کجای سخنان حضرت رقیه به شما نشان داده که راوی رقیه را احمق فرض کرده. شما گفتید که:
و نکته عجیب این است که اینها در اول آنقدر دخترک را احمق تصور کردند که فکر کردند اگر سر بریده حسین را بهش بدهند خیال میکند زنده است و سر مرده خون آلود بی تن و بدن را از سر یک آدم زنده فرق نمی نهد !!!!!
از کجای روایت به این نتیجه رسیدید؟
-
شما گفتید:
و دروغ دیگر اینکه میگویند یزیدیان اینقدر دلسوز شدند که خواستند دخترک را ساکت کنند آنهم با آن طریق عجیب.
یا شاید میخواهند بگویند که یزید سادیسم داشت و میخواست دخترک را بیشتر آزار بدهد! در این صورت لازم بود همه شیون کنند و در میان شیون همه اسیران، صدای دخترک گم میشد نه اینکه ساکت و بتماشا بنشینند! مگر حسین فقط مال رقیه بود؟!!
دقیقا یزید سادسیم داشت. شک نکنید. البته به غیر از سادیسم بیماری های دیگر هم داشت... .
چه لزومی داشت که همه شیون کنند؟ آن ها که شهادت و قطعه قطعه شدن تن امام را دیده بودند، حالا با دیدن سر اتفاق تازه تری نیافتاده که دوباره شیون از سر گیرند. بعلاوه شما از کجا می دانید که شیون نکردند؟ شاید شیون کردند.
ضمن این که می توان گفت که آن ها شیون نکردند چون نمی خواستند یزید از شیون آن ها و ناراهحتی آن ها خوشحال شود. می خواستند روحیه ی خودشان را بالا نگه دارند. ولی رقیه که خورد سال بود طاقت نیاورد و شیون کرد. مشکلی دارید؟
-
شما گفتید:
و این دروغ را ببینید که میگویند غسال آمد تا دخترک را غسل دهد این نادانان تصور میکنند در قدیم ها مرده شور خانه و غسال خانه بوده!! نه دوستان آنوقت ها هرکس میمرد خاندان خودش میت را شستشو میدادند( و شستشو دادن دخترک سه ساله آسان است ) و البته اگر کسی ملکه بود باز خادم ها اینکار را میکردند ولی در فرض شما زینب خودش در آن وقت حیثیتش از خادم نیز کمتر بوده و در خرابه ساکن بوده! پس دلیلی نداشت که یزید برایش خادم بفرستند.
این که گفته غسال آمد، زیاد هم عجیب نیست. توی وهابی مغرض نمی دانم کجایت می سوزد که دعوا بر سر لفظ می کنی. حالا تو کم آوردی و گیر میدی به جزییات که حالا غسال آمد یا خود زینب غسل داد یا یکی دیگه غسل داد یا غسال نیامد یا ... . به تو چه که غسال آمد یا نیامد. شاید خودشان غسل دادند. بعد هم مگر غسالی کردن اختراع پیچیده ای است که آن زمان ها امکان پذیر نبوده و تازگی اختراع شده.
-
حضرت زینب در خرابه ساکن بوده یا نبوده به تو هیچ ربطی ندارد. شاید دلش خواسته در خرابه ساکن شود تا چشم امثال توی حسود از کاسه در بیاید. هیچ چیز از حیثیت حضرت زینب سلام الله علیهم کم نمی کند. فقط از حیثیت نداشته ی تو کمتر می کند. تا چشم حسود از کاسه در بیاد.
-
علمای شیعه خجالت نمی کشند. چون کار بدی نکرده اند که خجالت بکشند. توی موحد!!! (یا شاید هم ملحد) باید خجالت بکشی که این قدر به خاندان پیامبر اهانت نکنی
-
وقت آن نرسیده که توی وهابی موحد!!! قدری بی خیال شوی و کمتر برای خودت هیزم جهنم جمع کنی؟