در حديث خلفاء اثني عشر، رسول خدا اوضاع دين و امت خود را بامحوريت خلفاء دوازده گانه همواره پابرجا وعزيز مي خواند.
جَابِرِ بن سَمُرَةَ قال: دَخَلْتُ مع أبي على النبي صلى الله عليه وسلم فَسَمِعْتُهُ يقول: إِنَّ هذا الْأَمْرَ لَا يَنْقَضِي حتى يَمْضِيَ فِيهِمْ اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً. قال: ثُمَّ تَكَلَّمَ بِكَلَامٍ خَفِيَ عَلَيَّ قال: فقلت لِأَبِي: ما قال؟ قال: كلهم من قُرَيْشٍ.
جابر بن سمره مىگويد: همراه پدرم بر رسول خدا (ص) وارد شديم، شنيديم كه حضرت مىفرمود: امر خلافت اسلامى به پايان نخواهد رسيد مگر اين كه دوازده جانشين در ميان آنها حكومت كند. سپس كلامى را فرمود كه برايم معلوم نشد، به پدرم گفتم: حضرت چه فرمود؟ پدرم گفت: حضرت فرمود: تمام اين دوازده خليفه از قريش هستند.
النيسابوري القشيري، ابوالحسين مسلم بن الحجاج (متوفاى261هـ)، صحيح مسلم، ج3، ص1452، ح1821، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت.
در اين باره اهل سنت حداقل پانزده تعبيرمختلف داشته و فهرستهاي متعددي براي مصاديق اين دوازده خليفه ارائه نموده اند. در برخي از اين فهرستها اسامي مثل يزيد بن معاويه نيز ديده مي شود.برخي از علماء منصف تر اهل سنت نيز چون نمي توانستند در ميان حاکمان دوازده تن عادل و سالم بيابند،فهرستشان کمتر از دوازده نفر است.
حال در اينجا مي خواهم به چند نکته اشاره کنم:
1- پيامبراکرم بيهوده و از روي هوس سخن نمي گفتند ":ما ينطق عن الهوي ان هو الي وحي يوحي "به همين خاطر پذيرفتني نيست که ايشان به تعداد جانشينان خود اشاره کنند ولي نامي از آنها نبرند و بخش بزرگي از امت خود را بلا تکليف گذارند. لذا اهل سنت مي بايست جواب قابل قبول و صريحي براي اين موضوع داشته باشد. اما شيعيان اعتقاد دارند که اين دوازده تن همان امامان دوازده گانه شيعه است ، همان عترت پيامبر که در حديث ثقلين به عنوان يادگار از آن نام برده شده است.
2- در اينجا اهل سنت با تعبير عاميانه وسطحي که از کلمه خليفه دارد به شيعه اشکال مي گيرد که اکثر امامان شيعه مشخصات خليفه که همان سلطنت وحکمراني است را نداشته اند.
پاسخ: گرچه حاکمان بلاد اسلامي براي تظاهر، خود را جانشين پيامبر و خليفه ناميده اند،ولي اين بدين معنا نيست که معني اصلي خليفه ، حکمران است.خليفه جانشين وتبلور وجودي شخص است چه با حکمراني همراه باشد چه نباشد. مثالي مي زنم فرض کنيد جناب سجودي يکي از پسران شايسته خود را جانشين وخليفه بعد از خود نمايد ولي در غياب ايشان،افرادي مانع شوند که پسر قدرت پدر را در دست بگيرد در اين صورت آيا اين پسر ديگر جانشين وخليفه آقاي سجودي نيست. جناب سجودي ،خليفه (جانشين) رسول خدا مي تواند درون زندان هم خليفه او وامام مردم باشد همچنانکه يوسف در زندان هم پيامبر بود.مي تواند ولي عهد باشد همچنانکه يوسف ولي عهد شد.مي تواند از چشمها پنهان باشد همچنانکه خضر پيامبر پنهان گرديد. مي تواند حتي کودک باشد همچنانکه عيسي در کودکي برگزيده خدا شد. دوست عزيز البته که خليفه پيامبر، محق ترين فرد براي حاکم بودن است ولي اگر چنين نشد خدشه اي به خليفه(جانشين) بودن او نيست.
3- اهل سنت باز اشکال مي گيرد که اگر منظور پيامبر در اين حديث امامان دوازده گانه شيعه بود مي فرمود ائمه اثني عشر در حاليکه فرموده خلفاء اثني عشر. پاسخ: رسول خدا در اين حديث به جانشينان (خلفاء) دوازده گانه خود اشاره دارد. به کساني که براي ما امام هستند نه براي خود پيامبر. خوب دقت کنيد نسبت ما به اين دوازده تن، شيعه به امام است ولي نسبت حضرت محمد به اين دوازده تن ، پيامبر به جانشين است. ايشان امام ما و خليفه پيامبر هستند. کساني که چنين اشکالي مطرح مي کنند ، در واقع معني خليفه را نمي دانند.(آيا باور مي کنيد که اين اشکال بچه گانه از طرف بزرگترين دانشمندان اهل سنت و وهابيت نظير ابن تيميه مطرح شده باشد)
4- در حين تحقيقات خود در اين باره به مورد جالبي برخورد کردم.ملاحظه کنيد.
... لَا يَزَالُ أَمْرُ الناس مَاضِيًا ما وَلِيَهُمْ اثْنَا عَشَرَ رَجُلًا.
كار مردم پيوسته پيش مىرود مادامى كه دوازده نفر بر آنها حكومت نمايد
النيسابوري القشيري، ابوالحسين مسلم بن الحجاج (متوفاى261هـ)، صحيح مسلم، ج3، ص1452، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت.
دقت کرديد در معتبر ترين کتاب اهل سنت از کلمه "ولي" عينا به جاي "خليفه" استفاده شده است.قابل توجه آنهايي که اصرار دارند در واقعه غدير مولي به معناي دوستي است نه جانشيني. (بد نيست مقاله "معني مولي در واقعه غدير" از اينجانب که در فيلد جانشيني موجود است نيز مطالعه فرماييد)
والسلام
پیوندها:
[1] http://islamtxt.net/OLD-islamtxt-drupall/?q=%D8%AA%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B1-%D9%87%D8%A7/%D8%AC%D8%A7%D9%86%D8%B4%DB%8C%D9%86%DB%8C