بقره-143: وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ، وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدا
به عقیده ی شیعیان و گروهی از مبتدعان هند و پاکستان که به آنان «بریلوی» می گویند جواب سوال فوق مثبت است. اینان پیرو«احمدرضا خان بریلوی» هستند که بنیانگزار مکتب بدعت آمیز«بریلویت» بود و عقایدی مملو از مطالب و باورهای کفر آمیز به مردم عرضه داشت.
از عقاید این گروه، یکی حاضر و ناظر بودن ذات گرامی رسول الله صلی الله علیه وسلم پس از رحلت از هر جا وهر زمان که مراسم صللاه و سلام بر او یا جشن مذهبی میلاد و مولود خوانی یا جلسه مدح و ثنای ایشان باشد،است.
استدلال این گروه از لفظ«شهید» در قرآن در جاهایی که در توصیف رسول الله صلی الله علیه وسلم به این کلمه است باشد. مانند این آیه که می فرماید «لیکون الرسول علیکم شهیدا» و آیه «جئنابک علی هولاه شهیداً» ]نسا:41 و نحل:89[ و سایر آیه هایی که در آنها این کلمه آمده است.
آنان بر مبنای این آیه ها، رسول الله صلی الله علیه وسلم با جسد عنصری خویش حاضر در جلسات و مراسمی می دانند که در آنها نعت و مدح رسول الله صلی الله علیه وسلم گفته شود یا سرودهای ویژه ی ولادت آن حضرت (ع) خوانده شود (مولودخوانی).
عقیده دارند اگر در یک لجظه از زمان در هزاران جای از دنیا این جلسات منعقد گردد، آن رسول الله صلی الله علیه وسلم در تمام آنها عنصری ناظر و حاضر می شود! به همین وجه در این جلسات هنگامی که نام آن حضرت (ع) به میان می آید دسته جمعی بلند می شوند و دورد می خوانند!
جواب هایی که علمای ما در رد این عقیده و طرز استدلال آنان از آیه های مذکور ارایه کرده اند همه صریح و کوبنده است و آدم عاقل را مجبور قبول حقیقت که بریلوی ها خیلی از آن فاصله دارند،می کند.این جواب ها عمدتاً در پنج مطلب زیر خلاصه می شوند:
1- تفسیر «شهید» به معنی حاضر و ناظر در این آیه و آیه ی «جئنابک علی هولاء شهیداً» اصلا درست نیست و نه در کلام سَلَف این تفسیر دیده می شود نه سیاق و سباق آیه به آن دلالت می کند. منظور از «شهید» در این آیه ها «مبیٌن» (بیان کننده ی حقایق و دلایل توحید) و«گواه» ( شاهد بر صحت گواهی و سخن امت در قیامت و تزکیه کننده ی آنان) است. چنان که از محور بحث آیه به وضوح پیداست ترجمه کردن «شهید» به حاضر و ناظر و سپس استدلال کردن بر آن به حاضر و ناضر بودن رسول الله صلی الله علیه وسلم تحریف معنوی قرآن است.
2- کلمه «شهید» در آیه سوره «نساء» «جئنابک علی هولاء شهیداً» به معنی رقیب و نگهبان، مواظب است نه حاضر و ناظر یعنی رسول برای آنان به منزله ی مواظلب و نگهبا نی است که نمی گذارد از مسیر مستقیم منحرف شوند و قدم به بیراهه و راه های ضلالت بنهند. مانند آیه ی « وَكُنتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَّا دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنتَ أَنتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَأَنتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ »117/مائده که از زبان حضرت عیسی (ع) در بارگاه الهی در قیامت اظهار می شود
این دو جواب علی الا سبیل الانکار و الترّقی بودند یعنی جواب بر این مبناست که ما اصلا تفسیرو تر جمه ی شما را قبول نداریم ترجمه این است که ما گفتیم سه جواب دیگر علی سبیل التسلیم و التنزّل است به مفاهیمی که در خود جواب ها بیان شده است:
3- گیریم که «شهید» به حاضر و ناظر معنا می شود اما این دو فقط یکی از معانی آن هستند و هرجا به این معنا نمی آید بلکه در اغلب موارد به معنی گواه و مبیٌن است این استدلال هم درست نیست که اگر گواه و شاهد هم باشد، باز منظور از آن حاضرو ناظر است. چون گواه کسی است که در ماجرا حضور و نظارت داشته است. زیرا برای صحت شهادت و گواهی دادن لزومی ندارد که شاهد همیشه باید حضور و نظارت داشته باشد.
چنانکه در کتب فقه مصرّح است شهادت در پاره ی موارد بدون اینکه حاضری و ناظری شاهد شرط قرار گیرد، از او پذیرفته می شود.
مثلا فقها گفته اند در چند جای مخصوص شهادت بصورت استفاضه و اشتهار هم اعتبار دارد مانند موت ،نکاح،نسب،رویت هلال و ... یعنی اگر در شهری همه ی مردم بگویند فلان کس در فلان تاریخ مرده یا نکاح کرده یا نسبش از فلان کس است یا هلال رمضان را دیده و این مسئله به اشتهار رسیده باشد بر گفته شان حکم می شود بدون این که از حضور و نظارت و رویت مستقیم آنان سوال شود.
در باره ی ماجرای حضرت یوسف علیه السلام و زلیخا ،در قرآن کریم آمده است که وقتی زلیخا در اجرای نقشه اش برای بدست آوردن حضرت یوسف علیه السلام ناکام ماند، شاهدی از اهل زلیخا به عنوان شاهد و حَکَم انتخاب شد «وشهدشاهدٌمّن اهلها» یوسف/26 این شاهد به نظر بعضی از مفسران یک طفل بود که در گهواره اش لب به سخن گشود و به قول برخی دیگر یک مرد کامل بود در هر دو صورت او در ماجرای کشمکش آن دو نفر حضور نداشت.
با این همه شاهدی او به تصریح قرآن مورد قبول قرار گرفت. پس در هر جای قرآن نمی توان شهید را به معنی شاهد- شاهدی که باید حضور داشته باشد-گرفت این تفسیر، یک تقلب و تحریف در قرآن است.
4- فرضاَ اگر بپذیریم«شهید» در این آیه ها به معنی حاضر وناظر است، آیا این عقیده ی حضور و نظارت این امت را از حضور و نظارت سایر انبیا حتی رسول الله صلی الله علیه و سلم وسیع تر و افضل نمی کند؟
از این آیه ها ثابت می شود که شهادت رسول الله صلی الله علیه وسلم محدود بر امت خویش است آیه ی (وکنت علیهم شهیدا ما دمت فیهم) نیز شهادت حضرت عیسی علیه السلام را محدود بر امت خودش می گوید همچنین سایر پیامبران که حالشان یکسان است در حالی که از جمله ی«لتکونوا شهداء علی النّاس و آیه ی « وتکونو شهدا علی الناس» حج/78 ثابت می شود که این امت بر جمیع انسان ها و گواه می شوند.
بدین ترتیب تفسیر «شهید» به معنای حاضر وناظر مستلزم این عقیده خواهد شد که حضور و نظارت انبیا علیه السلام از حضور و نظارت امت محمد صلی الله علیه وسلم محدودتر و حضور آنان حتی از حضور رسول الله صلی الله علیه وسلم افضل و واسع است. چنانکه ظاهر است قبول کردن این عقیده مستلزم تنقیص بر مقام انبیا علیهم السلام در مقام «شهید» بودن و قطعا کفر آمیز است. بنابراین، تفسیر مزبور قابل قبول نیست.
5
- اگر قبول کنیم «شهید» به معنی حاضر و ناظر است، چگونه می توان تعارضی را که میان این آیه ها و آیه ی سوره ی منافقون پیدا می شود را برطرف کرد. در اینجا استدلال می کند رسول همه جا حاضر و ناظر است.
اما در واقعه ی مربوط به آیه ی منافقون روایت شده که وقتی رسول الله صلی الله علیه و سلم و همراهان از غزوه ی به مدینه برگشتند، عبدالله بن ابی رییس منافقان گفته بود «لئن رجعلنا الی المدینه لیخرجنّ الاعزّمنها الاذلّ» منافقون/8 : اگر به شهر برگردیم مطمئناً افراد بلند مرتبه(منافقان) افراد ذلیل(مسلمان) را از شهر خارج خواهند کرد.
حضرت زید بن ارقم(رض) این سخن را شنید و به سمع رسول الله صلی الله علیه وسلم رسانید. آن حضرت علیه السلام عبدالله بن ابی را را فرا خواند و از او سوال نمود. ولی او زید (رض) را تکذیب کرد وقسم یاد کرد که چنین سخنی بر زبان نرانده است. آن حضرت علیه السلام نیز چون غیب نمی دانست، سوگند او را باور کرد و سخن زید را تکذیب نمود. در همین حین آیه ی «اذ اجاءک المنافقون قالوا نشهد انک لرسول الله- والله یعلم انک لرسوله- والله یشهد انّالمنافقین لکذبون»]منافقون:1[
نازل شد و طی آن صحّت گواهی زید، ثابت و سوگند دروغین منافقان تکذیب شد(1)
سوال پیش می آید اگر رسول الله هر جا حاضر وناظر باشد، چرا این حضور و نظارت ایشان در واقعه ای از منافقان فایده ای از خود ظاهر نکرد؟ اگر میدانست منافقان چه گفتنه اند چرا سخن زید را تکذیب فرمود؟
به بریلویان باید گفت: آیا برای رفع این تعارض مجبور نمی شوید بگویید،چون سوره ی واقعه بعد از سوره ی بقره و نساء نازل شده است، آن آیه ها به این آیه منسوخ هستند؟! یا اینکه عاقلانه تر فکر کنید و مانند ما بگویید تمام آیه ها در جای خود واضح و بی غبار هستند. کوچکترین تعارضی میان آنها نیست.چون «شهید » به معنی گواه و بیان کننده است نه حاضر و ناظر. وقتی این معنا باشد جایز است رسول الله صلی الله علیه وسلم حقایق و اسرار پشت وقایع را- تا وقتی به وی وحی نشود- نداند و واقعاتی نظیر واقعه ی منافقون ایجاد شود و بعد با وحی الهی حقایق آشکارو منافقان رسوا شوند.
خلاصه در صورت ترجمه ی «شهید» به حاضر و ناظر تمام این اشکالات پیدا می شوند. پس چنین ترجمه و تفسیری نمی توانند مورد قبول و استدلال باشد.
پیوندها:
[1] http://islamtxt.net/OLD-islamtxt-drupall/?q=%D8%AA%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B1-%D9%87%D8%A7/%D8%B4%D8%B1%DA%A9%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D8%AA%D9%88%D8%B3%D9%84%D8%8C-%D8%B4%D9%81%D8%A7%D8%B9%D8%AA-%D9%88-%D8%A8%D8%AF%D8%B9%D8%AA