آیا ابوبکر و عمر رضی الله عنهما در عزای کفار مرثیه سرودند
مذهب شیعه، مذهب تهمت است، آنها حتی به یاران رسول الله صلی اله علیه وسلم تهمت بد بودن و تهمت بد کاری را نسبت میدهند ........ آیا این سخن عاقلانه است که بگوییم دوستان بهترین انسان، بدترین مخلوقات بوده اند؟
طبعا این سخنی ناسنجیده است حالا اگر من به ملای شیعه بگوییم دوستان زنت همه روسپیند، مردم از این تهمت من چی میفهمند و چی برداشت میکنند؟!!
اگر آخوندهای شیعه، وقت کمی عقل خود را بکار گیرند، متوجه زشتی اتهامات خود میشوند اما آنها در سراشیبی افتاده اند و وقتی در سراشیبی افتادی دیگر نمیتوانی جلوی سقوط خودت را بگیری!
این مثال حال شیعه است که تهمت های بسیار عجیبی را مطرح میکند، از جمله اینکه میگوید حضرت ابوبکر و عمر در رثای کافران کشته شده در بدر گریستند!!
شیعه اگر بگوید
«حضرت موسی علیه السلام بعد از حضرت محمد صلی الله علیه وسلم ظهور کرد»
حرفش عاقلانه تر است تا اینکه بگوید ابوبکر برای کفار کشته شده در بدر گریست و در مرثیه آنها شعر سرود !!
تهمت شیعه:
بسياري از بزرگان اهل سنت نوشتهاند كه يازده نفر از مسلمانان در خانه ابوطلحه جمع شدند و شراب نوشيده و مست شدند. يكى از آنها كه خيلي مست شده بود، شعرهايي در باره كشتگان بدر از كفار سرود. خبر به نبي مكرم اسلام رسيد و آن حضرت با عصبانيت آمد و با چيزي كه در دست داشت، به شخصي كه شعر را خوانده بود (ابوبكر) زد ....
از بين اين ده نفر كه شراب خورده بودند، اسم 9 نفر آنان مشخص است كه ابن حجر عسقلاني در فتح الباري ، ج10 ، ص30 ، باب نزل تحريم الخمر ، تك تك آنان را نام ميبرد . اسامي اين افراد از اين قرار است :
1. ابو عبيده جراح ؛ 2 . ابو طلحه ، زيد بن سهل (ميزبان مجلس) ؛ 3. سهيل بن بيضاء ؛ 4. ابي بن کعب ؛ 5 . ابو دجانه بن خرشه ؛ 6 . ابو ايوب انصاري ؛ 7 . معاذ بن جبل ؛ 8 . انس بن مالک که در بزم ايشان پياله گرداني مي کرده ؛ 9 . عمر بن الخطاب ؛ 10. نفر آخر شخصي است به نام ابوبكر .
ابن حجر در نهايت ميپذيرد كه نفر آخر به قرينه وجود عمر بن الخطاب در ليست شرابخواران ، همان ابوبكر صديق خليفه اول مسلمانان است !!! .
ابن حجر ميگوید:سپس به گونه اي ديگر گزارشي از طريق بزار خواندم که انس گفته است كه من در آن روز ساقي گروه شراب خوار بودم و در ميان شراب خواران مردي بود که او را ابوبکر مي گفتند و چون شراب را سركشيد اين شعر را خواند كه :
" مادر بكر را به تندرستي درود فرست ... " در اين هنگام مردي از مسلمانان وارد شد و گفت : مگر نميدانيد كه فرمان حرمت شراب خواري نازل شده است .منظور از ابوبكر در روايت، ابوبكر بن شغوب است. البته برخي خيال كردهاند كه اين شخص همان ابوبکر صديق است ؛ ولي چنين نيست .اما از آن جايي كه نام عمر بن الخطاب هم در ليست شراب خواران وجود دارد، اين مطلب را مي رساند که اين ابوبكر، همان ابوبكر صديق است و خطائي در اين نقل روي نداده است .
از آن چه گذشت ، ميتوانيم نام اين ده نفر را مشخص نماييم . فتح الباري - ابن حجر - ج 10 ص 31 .
ابن حجر در «فتح الباری»می نویسد: ابو طلحه زید بن سهل، مجلس سرّی شراب ترتیب داد که در آن ابوبکر، عمر، ابو عبیده، ابو ایوب انصاری، ابودجانه! و انس هم بود که در آن مجلس با ابوبکر اشعاری در مرثیۀ بزرگان بدر سرود
پاسخ اهل سنت:
ابوبکر که این قدر به کافران جنگ بدر علاقه داشت ، پس چه چیزی یا چه کسی او را مجبور کرده بود که در طرف مقابل آنها سنگر بگیرد و آنها را بکشد بعد برایشان مرثیه بخواند؟!
کسی نیست كه شيعه بپرسد:
چرا ابوبکر ، عمر ، ابو عبیده ، ابودجانه ، انس ، ابو ایوب رضي الله عنهم و دیگران، عوض آنکه لشکر محمد صلي الله عليه و سلم را در بدر به 313 نفر برسانند، چرا نرفتند با لشکر 1000 نفری کفار همركاب نشىنىد تا عدد لشکریان حضرت محمد را 302نفر برسانند؟! وانگهي آخوندان شيعه از این 313 نفر ، دست کم 250 نفر را منافق می دانند؛ چرا آنها نرفتند تا لشکر محمد 50 نفر شود و لشکر کفار 1250 نفر ؟! چرا نرفتند؟ حالا که نرفتند، چرا کفار را کشتند؟ حالا که کشتند، چرا برایشان مرثیه می خوانند و در عزای آنها شعر می سرایند ؟!
ملايان شیعه اعتقاد دارند که اگر عزم راسخ را با بی حیایی و با اصرار آمیخته کنند، بالاخره مردم را گمراه میکنند!
حالا بیایید ببینیم که ابن حجر در فتح باری چه نوشته :
کتاب فتح الباری شرح صحیح بخاری است
پس اول حدیث را در بخاری ببینیم:
در باب اعلان حرام شدن شراب این حدیث را میبینیم:
5260 - حدثنا إسماعيل بن عبد الله قال حدثني مالك بن أنس عن إسحق بن عبد الله بن أبي طلحة عن أنس بن مالك رضي الله عنه قال
: كنت أسقي أبا عبيدة وأبا طلحة وأبي بن كعب من فضيخ زهو وتمر فجاءهم آت فقال إن الخمر قد حرمت فقال أبو طلحة قم يا أنس فأهرقها فأهرقتها
حضرت انس میگوید روزی داشتم در لیوانها برای ابوعبیده و ابوطلحه و ابی بن کعب شراب خرما میریختم که مردی آمد و خبر آورد که شراب حرام شده و ابوطلحه گفت ای انس بلند شو و شراب را بریز و برخاستم و شراب رابدور ریختم
ابن حجر ىر شرح اين حديث با توجه به احاديث دیگر مينويسد:
ابوطلحه انصاری ،ناپدری انس بود زیرا مادر انس همسر او بود و این ماجرا در خانه او اتفاق افتاد و رسول الله صلی الله علیه وسلم بین ابوعبیده بن جراح و ابوطلحه پیمان برادری بسته بود و چون انس کوچکترین فرد مجلس بود پس به دیگران خدمت میکرد
در همین حال بودند که در شهر جار زده شد، الان شراب حرام شد و کسی این خبر را برای ابوطلحه هم رسانید و او فورا دستور داد باقیمانده شراب را بدور بریزند و کوزه شراب را بشکنند. حالا ببينيد که ابن حجر در دنباله چه مینویسید و آنرا با نوشته شیعه ها مقایسه کنید تا درجه امانتداری آنها ر در نقل متون ببینید!
ابن حجر میگوید:
وَمِنْ الْمُسْتَغْرَبَات مَا أَوْرَدَهُ اِبْن مَرْدَوَيْهِ فِي تَفْسِيره مِنْ طَرِيق عِيسَى بْن طَهْمَان عَنْ أَنَس أَنَّ أَبَا بَكْر وَعُمَر كَانَا فِيهِمْ ، وَهُوَ مُنْكَر مَعَ نَظَافَة سَنَده ، وَمَا أَظُنّهُ إِلَّا غَلَطًا . وَقَدْ أَخْرَجَ أَبُو نُعَيْم فِي " الْحِلْيَة " فِي تَرْجَمَة شُعْبَة مِنْ حَدِيث عَائِشَة قَالَتْ : " حَرَّمَ أَبُو بَكْر الْخَمْر عَلَى نَفْسه فَلَمْ يَشْرَبهَا فِي جَاهِلِيَّة وَلَا إِسْلَام " وَيَحْتَمِل إِنْ كَانَ مَحْفُوظًا أَنْ يَكُون أَبُو بَكْر وَعُمَر زَارَا أَبَا طَلْحَة فِي ذَلِكَ الْيَوْم وَلَمْ يَشْرَبَا مَعَهُمْ .
و از چیزهاي حيرت آوری که ابن مردویه در تفسیرش نوشته یکی این است که از زبان عیسی بن صحان روایت کرده که ابوبکر و عمر نیز در آن مجلس بودند واین دروغ است هرچند که سند روایت درست است، و گمان میکنم اشتباهی رخ داده است، زیرا ابونعیم در حلیه از عایشه روایت کرده که حضرت ابوبکر در جاهلیت هم شراب را برخود حرام کرده بود
احتمالا در آن روز ابوبکر و عمر به دیدار ابوطلحه رفتند و لکن شراب ننوشیدند
پس این است نظر ابن حجر
ولکن شیعه با عوض کردن متن، اصرار دارد که ثابت کند ابوبکر و عمر هم شراب نوشیدند
ما میدانیم که حتی اگر در آن روز شراب نوشیده بودند ، بازاین عیبی نبود زیرا شراب تا آن لحظه حرتم نشده بود
ولی سخن من چیز دیگریست
حرفم این است که در این دوره ارتباطات، شیعه چرا اصرار دارد از کتابهای ما نقل قول دروغ کند؟
پس ابن حجر نظرش همان است که ما گفتیم ولی شیعه صد درصد نظر دیگری را به او چسبانده و دروغ تلخی گفته است.
یک ترفند دیگر علمای شیعه این است که قول یک گمراه را میچسبانند به گفته یک عالم سنی
مثلا گفته زمخشری معتزلی را پیوند داده اند به نظر ابن حجر
و این شبیه به این است که من عملکرد چراغ کشان شیعه را ربط بدهم به شیعه 12 امامی،
فرقه چراغ کشان ، گروهی از شیعه های 7 امامی هستند که شبها مجالسی ترتیب میدهند و زنان و مردان حاضر آن مجلس در آخر کار چراغ ها را خاموش میکنند و کورمال کورمال هر کس دست هر زن را که گرفت همان شب را با او بسر میبرد .
آیا شیعه 12 امامی مسئول رفتار این گروه است؟ تا ما مسئول گفته زمخشری معتزلی باشیم
همین چراغ کشان درباره حسین همانطور عزاداری میکنند که 12 امامی ها میکنند ، اما باز این مشترکات آنها را مسئول گفته یا رفتار همدیگر نمیکند.
شیعه میگوید: زمخشري از علماي بزرگ اهل سنت كه ذهبي در سير اعلام النبلاء ، ج20 ، ص191 با تجليل فراوان از او ياد كرده و لقب علامه را به وي ميدهد، در كتاب ربيع الأبرار مينويسد:
خداوند متعال در مورد شراب سه آيه نازل کرد . اولين آن : "از تو در مورد شراب و قمار سوال مي پرسند"؛ پس عده اي از مسلمانان شراب خورده و عده اي آن را ترک کردند؛ تا زماني که شخصي از ايشان شراب خورد و به نماز ايستاد و هذيان گفت؛ پس آيه نازل شد که :" اي کسانيکه ايمان آورده ايد، در حال مستي به نماز نزديک نشويد" ؛ باز عده اي از مسلمانان از آن خوردند؛ تا اين که عمر بن خطاب شراب خورده و سپس استخوان فک شتري را برداشته با آن استخوان سر عبد الرحمن بن عوف را شکست و نشست براي کشته گان بدر ( از کفار) با شعر اسود بن عبد يغوث مرثيه خواند که : کسانيکه در آن چاه بودند ؛ چاه بدر...!!!
خبر به رسول خدا صلي الله عليه وسلم رسيد ؛ آن حضرت با عصبانيت در حالي که رداي خود را بر روي زمين مي کشيدند ، بيرون آمده و چيزي را از روي زمين برداشته و در دست گرفتند تا ( با آن ) عمر را بزنند .
عمر گفت : پناه مي برم به خدا از غضب خدا و رسولش ؛ سپس خداوند آيه نازل فرمود که :" به درستي که شيطان مي خواهد ..." تا آنجا که فرموده است " آيا شما دست بر مي داريد ( از شراب خوردن) ؟" پس عمر گفت :دست برداشتيم .
ربيع الأبرار ، زمخشري ، ج1 ، ص398 ،
پاسخ اهل سنت:
اولا در کتاب سیر اعلام النبلاء از بلاغت لسان زمخشری تعریف و تمجید شده نه از عقیده اش
ذهبی مینویسد: وكان رأسا في البلاغة والعربية والمعاني والبيان، وله نظم جيد.
زمخشری در زبان عربی و بلاغت و معانی واژه ها ، سر آمد بود و شعرهای نیکویی نیز سروده ست.
اما شیعه اینطور القاء میکند که سنی ها از عقیده زمخشری تعریف میکنند !!
آیا اگر شما از لباس آقا خان اسماعیلی ،یا اسبش تعریف کنید ، ما باید نتیجه بگیریم که شما پیرو او هستید ؟!!
جالب اینکه در اخر همان صفحه، ذهبی از عقیده زمخشری انتقاد میکند، اما شیعه این را نمیبیند!! عالم شیعی دنبال هدف خود است و هدف او برداشت های مغرضانه و کاذبانه از کتاب های ماست! هدف او گمراه کردن شیعه هاست!!
و بعد زمخشری، روایتش را بدون سند ذکر کرده که این یک عیب بزرگ است این مثل قصه های مامان بزرگ است ! او حتی با سند ضعیف ذکر نکرده کاملا بدون سند قولی را برسول الله نسبت داده است!! شاید که خودش ساخته، پس او فاسد العقیده بود
حالا هرچی بود اهل سنت با عقاید او مخالفند پس شیعه حق ندارد سخنان او را برای ما حجت بداند.
خلاصه
مردم شیعه باید متوجه بازی های زبانی آخوندهای خود باشند و به هیچ وجه به نقل قول های آنها اعتماد نکنند، زیرا که آزموده را باز آزمودن خطاست.
محمد باقر سجودى
- 6514 بازدید
- نسخه چاپی