چرا مسلمانها، فرد زناکار را سنگسار میکنند در حالیکه قرآن میگوید فقط صد ضربه شلاق بزنید؟؟!!
متن سوال: قرآن در سوره نور آیه 2 میفرماید: (الزَّانِیةُ وَالزَّانِی فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ وَلَا تَأْخُذْكُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِی دِینِ اللَّهِ) «هر یک از زن و مرد زناکار را صد تازیانه بزنید؛ و نباید رأفت و محبت نسبت به آن دو شما را از اجرای حکم الهی مانع شود»
با وجود این آیه واضح و صریح مسلمانها به پیروی از حدیث های دروغین با سنگ، گناه کاران را وحشیانه میکشند و آبروی اسلام اصیل را در دنیا برده اند. چرا؟!
پاسخ اهل سنت:
در این سوال دو ادعا است.
ادعای اول: سنگسار در اسلام نیست. ادعای دوم: سنگسار وحشیگریست.
جواب به ادعای اول این است که این آیه درباره زناکاران مجرد است نه زناکاران متاهل و منکران فورا خواهند گفت آیه استثنا ندارد، یک حکم عام است از کجا شما این تقسیم بندی را آوردید؟
در پاسخ میگوییم از سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم!
همانهایی که قرآن را از رسول الله بما رساندند، بما گفتند که رسول الله زانی و زانیه همسردار را، سنگسار کردند،
درست است که روایت از آیه بالاتر نیست، اما اینجا روایت در امتداد آیه است،
و مساله دیگر این است که این روایت متفق علیه است کسی با آن در طول تاریخ مخالفت نکرده است، حتی شیعه ها که در هرچیز ساز مخالف میزنند نیز مثل ما به تمامی قبول دارند که زناکار بی زن، صدضربه شلاق را مستحق است و زناکار همسر دار، باید سنگسار شود!
و نمیتوان باور کرد که این حکم درست نبوده و در همان حال، در طول تاریخ حتی یک نفر هم علیه آن فریاد اعتراض بلند نکرده باشد.
این مثل تعداد رکعات نمازهای 5 گانه است، که هیچکس در آن اختلاف ندارد!
مدعی میگوید ولی قرآن با شما اختلاف رای دارد، نظر قرآن این است که صد ضربه تازیانه بزنید!
در پاسخ میگویم که نظر قرآن این هم هست که از رسول الله اطاعت کنید. این نظر دوم را صدبار و تاکیدا گفته است.
و نظر رسول نیز بی شک و شبهه همان است که نوشتیم اگر درست نمیبود، حتما کسانی در طول تاریخ اعتراض میکردند
اما این گفته شما مدعیان امروزی، یک اعتراض جدید است و معترضین به خاطر آنکه تحت تبلیغات مدرنیسم؟!! و غرب هستند، مرعوب شده و چون گمان میکنند این قانون بی رحمانه است سعی میکنند راهی بیابند که هم مسلمان بمانند و هم منکر سنگسار شوند!!
پس آیه با حدیث تضاد ندارد زیرا تشریح کننده آیه، یعنی رسول الله؛ (به خبر قطعی و یقین ) این آیه را شرح داده و مجردان را مشمول این آیه و متاهل ها را مشمول قانون سخت تر سنگسار دانستند
اگر بگویید چرا در قرآن نیامده ؟ عرض میکنم که آمده:
زنی به پیش یکی از اصحاب – گویا ابن مسعود رضی الله عنه _ آمد و گفت تو مدعی هستی که برداشتن زیر آبرو حرام است؟
گفت بله
زن گفت: من همه جای قرآن را گشتم و خواندم در آن چنین چیزی ندیدم
ابن مسعود گفت:
«به حکم قرآن حرام است زیرا قرآن گفته:(و مَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا ) آنچه را رسول خدا برای شما آورده بگیرید (و اجرا کنید)، و از آنچه نهی کرده خودداری نمایید؛ ( سوره حشر آیه 7)و پیامبر از برداشتن زیر ابرو منع نموده است»
ما نیز به منکران میگوییم اگر امت در باره این روایت های سنگسار اختلاف میداشتند باز شما حق داشتید مشکوک باشید ولی وقتی یکصدا و یک زبان همه فرقه های سنی - حتی شیعه ها _ سنگسار را فعل رسول الله صلی الله علیه وسلم میدانند.
پس اعتراض شما هیچ محلی از اعراب ندارد و شبیه به اعتراض همان زن است که میخواست ابروی خود را نازک کند.
یک نکته مهم!
حالا اگر شما صد آیه هم برای زنهای ایرانی بیاورید که برداشتن زیر ابرو خوب نیست حتی زنهای مسلمان هم قبول نمیکند زیرا فکر میکنند با برداشتن زیرابرو قشنگ تر میشوند
همینطور برای منکرین سنگسار صد دلیل بیاورید قبول نمیکنند چون فکر میکنند اسلام بدون سنگسار قشنگتر است!!
پس باید چاره ای اساسی اندیشید
بنظرم اگر به زنان بگوییم که علم زیبا شناسی ثابت کرده که زنی که زیرابرویش را بر میدارد، دماغش در چهره ّبزرگتر بنظر میرسد،
این گفته باعث خواهد شد که دست از این کار بردارند، بر این اساس باید فایده سنگسار را به مردم بگوییم تا دست از مخالفت بردارند!
و در مورد برداشتن زیر ابرو، براستی هم همینطور است که دماغ را بزرگتر نشان میدهد و برای همین است که زنان ایرانی برای اینکه همگی زیر ابرو را بر میدارند از بزرگی دماغ در عذابند و دماغ خود را عمل میکنند تا کوچک شود !!
حالا بر این قیاس میخواهم به مخالفین سنگسار ثابت کنم که سنگسار قانونی وحشیانه نیست:
از خاطر نمیبرم که روزی با عبدالغفور خان برای خوردن خوراک ماهی به کنار رودخانه شهر رفتیم، ما 4 نفر بودیم !
بین من و دوستم،و او دوستش، هیچ تناسب عقیدتی نبود، تنها مصلحت کاری ما را بهم نزدیک کرده بود، او حتی در سن 72 سالگی سراپا غرب زده بود و با آنکه نماز میخواند بعضی از قوانین اسلام را قبول نداشت و بذله گو بود, آنروز در بین راه به عادت سابق سعی کرد مزه بپراند و رو بما کرد و گفت:
درلندن یک دوست هندو داشتم،همیشه میگفت:
شما مسلمانها عجیب مردمی هستید! یک کار کوچک را بزرگ میکنید! گوشتی در گوشتی فرو میرود و شما داد میزنید زنا و سنگسار میکنید.
رفیقم دهان بازکرد چیزی بگوید با آرنج زدم به پهلویش که یعنی بگذارش برای من , من میدانستم دو پسر فقط دارد همیشه از آنها با غرور صحبت میکرد یکی در لندن دکتر بود و یکی اینجا تجارت میکرد و میدانستم ثروتمند است و خانه خیلی بزرگی داشت و گفته بود در ده پدری املاک زیادی دارد
گفتم جناب ! اگر شما یک لحظه و یک درصد شک میداشتید که این دو شاه پسر،پسرهای حقیقی شما نیستند، آیا باز حاضر میبودید اینهمه زحمت بکشید تا عاقبت به خیر شوند؟ و حاضر بودید بعد از مرگ این ثروت در اختیار آنها قرار بگیرد؟ اما چون یقین دارید این دو بچه محصول مشترک تو و زن با حیا و مومنه خودت است با آسودگی میمیری و همه چیز را برایشان رها میکنی و از انچه در سابق برایشان کردی نیز،خوشنود و راضی هستی؟
اینها همه نتیجه همان عمل ساده گوشتی در گوشتی فرو رفتن است.
پس دیدی دار و مدار زندگی تو به نتیجه آن گوشت در گوشت رفتن ظاهرا ساده است
مبهوت شد و خنده در دهانش خشک شد و فقط توانست بگوید این را که من نگفتم هندو در لندن گفته بود.
حالا نوبت ما بود که با او شوخی کنیم
گفتیم هندو گفت، اما ترا نیز با آن سخن میلی بود.......
ای دوستان
زنا یک عمل ساده است اما انساب و نسل را مخلوط میکند و شک که بیاید، پدر دیگر جان نمیکند و پول در نمیاورد و پول و زندگی خود را فدا و نثار فرزندان نمیکند و شک همه چیز را خراب میکند و بقای نسل انسانی به خطر میافتد؛ همانطور که در غرب به خطر افتاده است.
پس زنای مردان و زنان متاهل را فقط از دید یک خطا و یک هوس نبینید نتیجه خیلی ویران کننده است.
آری مجرد را نمیکشیم، بلکه تادیب میکنیم و بعد از زدن، حکومت اسلامی باید شرایط ازدواجش را فراهم کند.
اما کسی که زن ندیده نیست و باز زنا میکند، زن دارد و باز زنا میکند، مستحق ترحم نیست.
بعد فراموش نکنید اجرای قانون سنگسار آسان نیست، اثبات زنا خیلی مشکل است، و این قانون بندرت اجرا شده، اما چون قانونی وحشت آور است مردم را میترساند، پس خود بخود سبب میشود تا به ندای هوس خود لبیک نگویند،
بنابرین منظور شارع سنگسار و کشتن نیست در اصل ترساندن است.
اگر چشم بصیرت را باز کنید میبینید این قانون سنگسار، مانع مرگ میر میشود هرچند که به ظاهر، قانونی هیبتناک و ترسناک است
آری جاهایی که این قانون اجرا نمیشود، امراض، مردم را چون گندم درو میکنند
فقط ایدز آری فقط ایدز
تا حالا 50 ملیون نفر را کشته است، و قرار است حداقل 50 ملیون مبتلی دیگر را در سالهای آتی بکشد (فقط نمیکشد که زجر کش میکند )، و الله میداند که تا علاج را بیابند فقط ایدز، چند ملیون دیگر را زجرکش میکند
ای کسانیکه مخالف قانون سنگسار هستید، اگر این مخالفت
برای این است که زنا را دوست دارید و میخواهید زنا عام باشد و مردن ده نفر را دست آویز قرار داده اید!
پس در این صورت ما را با شما سخنی نیست.
اما اگر این مخالفت با سنگسار،بخاطر کشته شدن یک نفر یا ده نفر است، پس بدانید که کشته نشدن ده نفر به قیمت کشته شدن صد ملیون نفر دیگر بدست میاید
پس انتخاب باشماست، راه سومی نیست !
بنابرین باید از این مخالفت خود شرمسار باشید
محمد باقر سجودی
- 7859 بازدید
- نسخه چاپی
دیدگاه ها
با سلام اگر بیان کرده بود
با سلام
اگر بیان کرده بود اطیعوالمحمد بله حق با شما بود می بایست به احادیث پیامبر آخرین مراجعه می کردیم حتی اگر فرموده بود اطیعو االنبی هم باز چون محمد آخرین پیغمبر بود باز حرف شما قابل توجیه بود ولی فرموده اطیعو الرسول که رسول در آن زمان محمد ودر زمانهای مختلف می تواند قران یا شخصی که بدون کم کاست آیات قران را بیان می کند باشد
تِلْكَ آيَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ
بَعْدَ اللَّهِ وَآيَاتِهِ يُؤْمِنُونَ
این است آیات خدا که می خوانیمش بر تو به حق پس به کدام حدیث بعداز خدا وآیاتش ایمان می آورید سوره جاثیه ایه 5
محمد هیچ گاه از خودش کلمه ای اضافه یا کم نمی کرد وقتی در قران است که 100 ضربه شلاق یعنی همین ...نه کلمه ای کم نه زیاد.
اگر محمد کلمه ای به آن اضافه یا کم می کرد طبق آیه دیگری از قران که خطاب به پیامبر می فرماید اگر کلمه ای به آن اضافه یا کم کنی رگ گردنت را می زنیم مطمئنا خداوند با او برخورد می کرد بیشتر مشکلات همه پیامبران مبارزه با احادیث باقی مانده از پیامبران قبلی بود که توسط سران هر مذهب بیان می شد اگر اینگونه که شما می گویید باشد شیعیان هیچ گناهی ندارند تنها گناه ایشان تبعیت از احادیث اجدادشان است که یکیش را شما هم قبول دارید که متمسک شدن به عترت است (حدیث ثقلین)
برادر عزیز(آقا محسن) شما در
برادر عزیز(آقا محسن) شما در بحث حدیث ثقلین نیز چنین چیزی نوشته اید و در حال حاضر در آنجا به شما جواب داده شده.
http://islamitxt.rr.nu/content/question/545#comment-175
شما فرمودید:«فرموده اطیعو الرسول که رسول در آن زمان محمد ودر زمانهای مختلف می تواند قران یا شخصی که بدون کم کاست آیات قران را بیان می کند باشد»
ج: این از حقیقت به دور است و اگر چنان باشد که شما میفرمایید معنی آیۀ(فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ "النساء:59") اینگونه میشود « پس هر گاه در مساله ای اختلاف کردید آنرا به قرآن و به قرآن عرضه کنید» زیرا وقتی خدا میگوید آن را به خدا عرضه کنید به اجماع منظور :عرضه کردن به قرآن است و قسمت دوم آن"الرسول" نمیتواند باز هم قرآن باشد. و شاهدی دیگر قسمت قبلی این آیه است که به ما امر می کند که از خدا و پیامبر و اولیای امر اطاعت کنیم.
البته تنها شاهد ما برای پیروی از سنت رسو الله صلی الله علیه و آله وسلم بعد از قرآن این آیه نبود و آیات بسیاری به این موضوع اشاره دارند.
«إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا (احزاب:56)
= خدا و فرشتگانش بر پيامبر درود مىفرستند اى كسانى كه ايمان آوردهايد بر او درود فرستيد و به فرمانش بخوبى گردن نهيد»
و از زبان مومنان:« رَبَّنَا آمَنَّا بِمَا أَنزَلَتْ وَاتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ(آل عمران:53)
= پروردگارا به آنچه نازل كردى گرويديم و فرستاده[ات] را پيروى كرديم پس ما را در زمره گواهان بنويس.»
«وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَن يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَن يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُّبِينًا(احزاب:36)
= و هيچ مرد و زن مؤمنى را نرسد كه چون خدا و فرستادهاش به كارى فرمان دهند براى آنان در كارشان اختيارى باشد و هر كس خدا و فرستادهاش را نافرمانى كند قطعا دچار گمراهى آشكارى گرديده است»
مَّا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللّهِ وَمَا أَصَابَكَ مِن سَيِّئَةٍ فَمِن نَّفْسِكَ وَأَرْسَلْنَاكَ لِلنَّاسِ رَسُولًا وَكَفَى بِاللّهِ شَهِيدًا*مَّنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللّهَ وَمَن تَوَلَّى فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا*وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُواْ مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَآئِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ... (النساء:79- 80- 81)
= هر چه از خوبيها به تو مىرسد از جانب خداست و آنچه از بدى به تو مىرسد از خود توست و تو را به پيامبرى براى مردم فرستاديم و گواه بودن خدا بس است*هر كس از پيامبر فرمان برد در حقيقتخدا را فرمان برده و هر كس رويگردان شود ما تو را بر ايشان نگهبان نفرستادهايم*و مىگويند فرمانبرداريم ولى چون از نزد تو بيرون مىروند جمعى از آنان شبانه جز آنچه تو مىگويى تدبير مىكنند.
و اما اینکه در بحث حدیث ثقلین در همین مورد فرموده بودید:
« ودر اینجاست که می فرماید اگر اختلافی پیش آمد به حکم خدا ورسول (الان قران است) مراجعه کنید»
ج: برادر من اگر ممکن است برای من توضیح دهید که "حکم خدا" چیست؟؟؟ آیا حکم خدا غیر از همین قرآنی است که نازل کرده؟ مگر می شود خدا بفرماید : به حکم خدا و به حکم خدا رجوع کنید؟ آن هم با کلمۀ " الرسول" که به هیچ وجه در این آیه معنای "قرآن" از آن استنباط نمی شود.
ما که معتقدیم ،قرآن کتابی مبین است نه کتاب معما که 1400 سال است هیچکس نفهمیده معنی "الرسول" در این آیه قرآن است و همه گمان می بردند مراد از الرسول همان پیامبر است. چنانکه خداوند حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم اینگونه معرفی می کند:
مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ (فتح:29) ... مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ(احزاب:40)
ای آیت حق بی خبران را خبری کن.
با سلام جناب mohhsen ¬اين چه
با سلام جناب mohhsen ¬
اين چه استدلال بی موردی هست که شما میکنید؟ سیاق این آیه مکی در مورد مشرکین و دعوت آنها به تفکر و تدبر در آیات الهی هست : (إِنَّ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِّلْمُؤْمِنِينَ ﴿٣﴾ وَفِي خَلْقِكُمْ وَمَا يَبُثُّ مِن دَابَّةٍ آيَاتٌ لِّقَوْمٍ يُوقِنُونَ ﴿٤﴾ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَمَا أَنزَلَ اللَّـهُ مِنَ السَّمَاءِ مِن رِّزْقٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ آيَاتٌ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ ﴿٥﴾ تِلْكَ آيَاتُ اللَّـهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ ۖ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَ اللَّـهِ وَآيَاتِهِ يُؤْمِنُونَ ﴿٦﴾ سوره جاثيه
مراد از آيات اينجا آيات ونشانيهاى خلقت و آفرينش هست كه در سياق ما قبل آيه آمده
و مراد از حديث در این جا اقوال و گفتار و بیان رسول خدا نیست! چرا استدلال بی مورد میکنید؟
گفته اید: (رسول در آن زمان محمد ودر زمانهای مختلف می تواند قران یا شخصی) کی همچین حرفی زده؟ هرچیز را از کیسه خود تعبیر می کنید؟ آنچه را رسول خدا محمد مصطفی صلی الله علیه وسلم بیان داشته ما را بس هست ما من منتظر امام زمانی نیستیم که بیاید وقرآن برای ما تفسیر کند یا احتیاجی به تفسیرات نادرست شما داشته باشیم
گفته اید چرا : (اطیعوالمحمد) و (اطیعو االنبی) نیامده تا ما به حدیث رسول خدا عمل کنیم؟
چقدر این گفتار شما شبیه استدلال هست: (وَقَالُوا لَن نُّؤْمِنَ لَكَ حَتَّىٰ تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الْأَرْضِ يَنبُوعًا ﴿٩٠﴾ أَوْ تَكُونَ لَكَ جَنَّةٌ مِّن نَّخِيلٍ وَعِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الْأَنْهَارَ خِلَالَهَا تَفْجِيرًا ﴿٩١﴾ أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاءَ كَمَا زَعَمْتَ عَلَيْنَا كِسَفًا أَوْ تَأْتِيَ بِاللَّـهِ وَالْمَلَائِكَةِ قَبِيلًا ﴿٩٢﴾ أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِّن زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقَىٰ فِي السَّمَاءِ وَلَن نُّؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتَّىٰ تُنَزِّلَ عَلَيْنَا كِتَابًا نَّقْرَؤُهُ ۗ قُلْ سُبْحَانَ رَبِّي هَلْ كُنتُ إِلَّا بَشَرًا رَّسُولًا ﴿٩٣﴾ وَمَا مَنَعَ النَّاسَ أَن يُؤْمِنُوا إِذْ جَاءَهُمُ الْهُدَىٰ إِلَّا أَن قَالُوا أَبَعَثَ اللَّـهُ بَشَرًا رَّسُولًا)
(و گفتند: «تا از زمين چشمهاى براى ما نجوشانى، هرگز به تو ايمان نخواهيم آورد. (٩٠) يا [بايد] براى تو باغى از درختان خرما و انگور باشد و آشكارا از ميان آنها جويبارها روان سازى، (٩١) يا چنانكه ادعا مىكنى، آسمان را پاره پاره بر [سر] ما فرو اندازى، يا خدا و فرشتگان را در برابر [ما حاضر] آورى، (٩٢) يا براى تو خانهاى از طلا[كارى] باشد، يا به آسمان بالا روى، و به بالا رفتن تو [هم] اطمينان نخواهيم داشت، تا بر ما كتابى نازل كنى كه آن را بخوانيم. «بگو:» پاك است پروردگار من، آيا [من] جز بشرى فرستاده هستم؟)
به نظرم مشگل شما در عدم قبول حجیت سنت از جاى ديگری آب میخورد و آن اشکال تراشی در مورد حاملین سنت و آنان که بدون کمی و کاستی آن را بما رساندند هست یعنی صحابه کرام رضی الله عنهم.
آیات زیر را بدقت بخوانید کدام یک از اینها را میتوان انکار کرد؟
1- (أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ) (النحل :44) «ا براى مردم آنچه را به سوى ايشان نازل شده است توضيح دهى، و اميد كه آنان بينديشند»
2- (وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ ﴿٣﴾ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَىٰ (4) (النجم ) «و از سر هوس سخن نمىگويد. (٣) اين سخن بجز وحيى كه وحى مىشود نيست»
3- (لَقَدْ مَنَّ اللَّـهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ) (آل عمران: 164) «به يقين، خدا بر مؤمنان منت نهاد [كه] پيامبرى از خودشان در ميان آنان برانگيخت، تا آيات خود را بر ايشان بخواند و پاكشان گرداند و كتاب و حكمت به آنان بياموزد»
3- (رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ ) ( البقرة: 127- 129) «پروردگارا، در ميان آنان، فرستادهاى از خودشان برانگيز، تا آيات تو را بر آنان بخواند، و كتاب و حكمت به آنان بياموزد و پاكيزهشان كند»
4-(الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنجِيلِ يَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ) (الأعراف:157) «همانان كه از اين فرستاده، پيامبر درس نخوانده -كه [نام] او را نزد خود، در تورات و انجيل نوشته مىيابند- پيروى مىكنند؛ [همان پيامبرى كه] آنان را به كار پسنديده فرمان مىدهد، و از كار ناپسند باز مىدارد، و براى آنان چيزهاى پاكيزه را حلال و چيزهاى ناپاك را بر ايشان حرام مىگرداند، و از [دوش] آنان قيد و بندهايى را كه بر ايشان بوده است برمىدارد.»
5- (قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّـهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّىٰ يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَن يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ) (التوبة:29) «با كسانى از اهل كتاب كه به خدا و روز بازپسين ايمان نمىآورند، و آنچه را خدا و فرستادهاش حرام گردانيدهاند حرام نمىدارند و متدين به دين حق نمىگردند، كارزار كنيد، تا با [كمال] خوارى به دست خود جزيه دهند»
6- (وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا ۚ وَاتَّقُوا اللَّـهَ ۖ إِنَّ اللَّـهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ)(الحشر:7) «و آنچه را فرستاده [او] به شما داد، آن را بگيريد و از آنچه شما را باز داشت، بازايستيد و از خدا پروا بداريد كه خدا سختكيفر است»
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّـهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَكُمْ (محمد:33) «ى كسانى كه ايمان آوردهايد، خدا را اطاعت كنيد و از پيامبر [او نيز] اطاعت نماييد، و كردههاى خود را تباه مكنيد»
7- (قُلْ أَطِيعُوا اللَّـهَ وَالرَّسُولَ ۖ فَإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّـهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ) (آل عمران:32) «گو: «خدا و پيامبر [او] را اطاعت كنيد.» پس اگر رويگردان شدند، قطعاً خداوند كافران را دوست ندارد.»
8- (فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّىٰ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا) ( النساء:65) «ولى چنين نيست، به پروردگارت قسم كه ايمان نمىآورند، مگر آنكه تو را در مورد آنچه ميان آنان مايه اختلاف است داور گردانند؛ سپس از حكمى كه كردهاى در دلهايشان احساس ناراحتى [و ترديد] نكنند، و كاملاً سرِ تسليم فرود آورند.»
9- (وَيَقُولُونَ آمَنَّا بِاللَّـهِ وَبِالرَّسُولِ وَأَطَعْنَا ثُمَّ يَتَوَلَّىٰ فَرِيقٌ مِّنْهُم مِّن بَعْدِ ذَٰلِكَ ۚ وَمَا أُولَـٰئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ ﴿٤٧﴾ وَإِذَا دُعُوا إِلَى اللَّـهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ إِذَا فَرِيقٌ مِّنْهُم مُّعْرِضُونَ ﴿٤٨﴾ وَإِن يَكُن لَّهُمُ الْحَقُّ يَأْتُوا إِلَيْهِ مُذْعِنِينَ ﴿٤٩﴾ أَفِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ أَمِ ارْتَابُوا أَمْ يَخَافُونَ أَن يَحِيفَ اللَّـهُ عَلَيْهِمْ وَرَسُولُهُ ۚ بَلْ أُولَـٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿٥٠﴾ إِنَّمَا كَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّـهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ أَن يَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا ۚ وَأُولَـٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿٥١﴾ وَمَن يُطِعِ اللَّـهَ وَرَسُولَهُ وَيَخْشَ اللَّـهَ وَيَتَّقْهِ فَأُولَـٰئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ ﴿٥٢﴾) (النور) «و مىگويند: «به خدا و پيامبر [او] گرويديم و اطاعت كرديم.» آنگاه دستهاى از ايشان پس از اين [اقرار] روى برمىگردانند، و آنان مؤمن نيستند. (٤٧) و چون به سوى خدا و پيامبر او خوانده شوند، تا ميان آنان داورى كند، بناگاه دستهاى از آنها روى برمىتابند. (٤٨) و اگر حق به جانب ايشان باشد، به حال اطاعت به سوى او مىآيند. (٤٩) آيا در دلهايشان بيمارى است، يا شك دارند، يا از آن مىترسند كه خدا و فرستادهاش بر آنان ستم ورزند؟ [نه،] بلكه خودشان ستمكارند. (٥٠) گفتار مؤمنان -وقتى به سوى خدا و پيامبرش خوانده شوند تا ميانشان داورى كند- تنها اين است كه مىگويند: «شنيديم و اطاعت كرديم.» اينانند كه رستگارند. (٥١) و كسى كه خدا و فرستاده او را فرمان برد، و از خدا بترسد و از او پروا كند؛ آنانند كه خود كاميابند.»
با سلام از اینکه وقت گرانبهای
با سلام
از اینکه وقت گرانبهای خود را به اینجانب اختصاص می دهید کمال تشکر را دارم قبل از بیان مطالبم نکته ای قابل عرض است به کسانیکه فکر می کنند من مال گروه یا فرقه ای خاص هستم یا با من بد صحبت می کنم به عرض برسانم من مخلص همه هستم ولی متعلق به هیچ گروهی نیستم من فقط نظراتم را بیان می کنم ودوست دارم همانطور که در سایتتان دیدم که همه مسائل را با عقل ومنطق جواب می دهید به این حقیر هم با دلیل جواب دهید من فقط خواستار دلیل محکم هستم چون در قران سوره فرقان می فرماید بندگان خدای رحمن کسانی هستند که حتی آیات خدا را هم بدون دلیل وکورکورانه قبول نمی کنند چون آنگونه که در قران دیدم یک کتابیست که همه مسائل را با دلیل بیان می فرماید حتی زمانیکه به فرشتگان فرمود من می خواهم جانشینی بیافرینم فرشتگان هم این حق را داشتند که اعتراض کنند وخداوند نفرمود شما جزء فلا ن گروهید بر علیه خدایی من قیام کرده اید فضولی موقوف این منم که می گویم شما باید بگویید چشم همین وبس نه خداوند حرف آنهارا تا آخر گوش داد سپس برایشان ثابت کرد که کارش حق است وزبان تقدیس توسط همان فرشتگان معترض به آسمان بلند شد حتی زمانیکه شیطان سجده نکرد از او دلیلش را پرسید ووقتی فهمید تنها دلیلش این است که او فقط خودش را برتر می دانداورا از درگاهش راند متاسفانه خصوصیتی که در بعضی علما شیعه وجوددارد وقتی برایشان دلیل عقلی یا قرانی می آوریم می گویند هرکسی نمی تواند قران را بفهمد واین خودش یک نوع خود برتر بینی است که انشاء الله هیچ کدام از ما جزء آنها نباشیم البته همه آنها نیز انشاءالله اینگونه نباشندواین اشتباه از من باشد
واما جواب این حقیر :
بله قران همیشه کنار اطاعت از خدا اطاعت از رسول را بیان کرده است اطاعت از خدا برای کسانیست که به زبان عربی تسلط کامل دارند سواد دارند وآیات را می فهمند ورسول برای کسانیست که یا بی سوادند یا عربی نمی دانند یا از نظر هوشی ضریب پایینی دارند
گواه من هم آیه ای است در سوره جمعه
هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ﴿۲﴾
اوست آن كس كه در ميان بىسوادان رسولی از خودشان برانگيخت تا آيات او را بر آنان بخواند و پاكشان گرداند و كتاب و حكمت بديشان بياموزد و [آنان] قطعا پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند
مثلا برای ما فارسی زبانان اصل قران همان آیات خداست وترجمه ای که هیچ دخل وتصرفی در آیات انجام نداده است حکم رسول را دارد
پس رسول برای تعلیم آیات قران آمده است او نیامده است که به قران کلمه ای اضافه یا کم کند ودلیل بعدی من سخن خود شماست که فرمودید احادیث را با آیات قران مطابقت دهید اگر خلاف بود نپذیرید حرف من هم همین است وقتی حدیثی آیه قران را تعلیم می دهد وآنرا بدون کم وکاست بیان می کند خود حکم رسول پیدا می کند
در مورد آن دوست عزیزی که فرمودند من با صحابه مشکل دارم من کی باشم که در باره دیگران نظر بدهم من خاک پای همشانم خاک پای محمد(ص)و صحابه وهمه ائمه شیعیانم وبا هیچکدام کوچکترین دشمنی ندارم حتی خاک پای همه شما هستم
وفرموده بودید آیه ان الله وملائکه یصلون علی النبی ...اگر لطف کرده وچند آیه ای برگردید وبا عقل وبرهان به آنها نگاه کنید می بینید که همه آنها برای آنزمان بودند
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَن يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلَى طَعَامٍ غَيْرَ نَاظِرِينَ إِنَاهُ وَلَكِنْ إِذَا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنكُمْ وَاللَّهُ لَا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاء حِجَابٍ ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ وَمَا كَانَ لَكُمْ أَن تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَن تَنكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِن بَعْدِهِ أَبَدًا إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ عِندَ اللَّهِ عَظِيمًا.....
آیا الان کسی می تواند با همسران پیامبر ازدواج کند
در جاهاییکه لفظ نبی بکار رفته است مخصوص خود پیامبر است وفقط در همان زمان کاربرد دارد بعد اینکه شما چگونه حدیث صحیح را از ناصحیح تشخیص می دهید در حالیکه مایک دشمن قسم خورده ای بنام ابلیس داریم تازه الان که زمان تکنولوژی است می بینید فرد هم زنده است حرفش را عوض می کنند اصلا خودش را عوض می کنند چه برسد به زمان قدیم که وضعش معلوم است تازه زمان حضرت موسی 10 شب به اقامتش افزوده گشت شیطان از طریق یک عارفی که چشم برزخی داشت توانست مردم را به سمت گوساله پرستی سوق دهد تازه وقتی می گفت این خدای شما ست موسی را هم اضافه می کرد که موسی یادش رفت به شما بگوید باید انسان عقلش را بکار بندد
عزیزان من من با احادیثی که با آیات نورانی قران هماهنگی دارند بحثی ندارم بحث من با آن احادیثی است که کلماتی را به قران اضافه یا کم کرده اند می باشد وحتی طبق آن احادیث حکم هم اجرا می شود بترسید از اینکه کاری را انجام دهیم که خداوند هیچ سفارشی به آن نکرده است مثلا خداوند فرموده صد ضربه شلاق ما بیاییم وآنرا با خشونت بیشتری اجرا کنیم که مردم را از دین اسلا م پراکنده سازیم واگردر روز جزااز ما پرسیدند چرا اینکار را کردید ما بگوییم سنت پیامبر بود بگویند آیا سنت پیامبر چیزی غیر از قران بود آیا می توانست محمد کلمه ای به آن اضافه یا کم کند اگر اینگونه بود ما رگ رگردنش را قطع کرده بودیم وآنگاه رسول لب به شکایت باز کند که این امت من قران را ترک کردند اگر دقت کرده بودند می دانستند که من کلمه ای نمی توانستم از خودم حکم صادر کنم ودر آخر اگر دقت کنید حتی طریقه خواندن نماز را هم می توانیم از قران بگیریم که محمد(ص) طبق وظیفه اش آنرا برای ما تعلیم داده است با آرزوی موفقیت برای همه مسلمانان
با سلام خدمت آقا محسن من هم
با سلام خدمت آقا محسن
من هم از نظرات شما تشکر میکنم که باعث میشود در آیات قرآن بیشتر تدبر و تحقیق کنیم(هر چند بر عقیدۀخود مطمئنیم) و اصولاً بحث کردن و تبادل نظرات هیچ اشکالی ندارد و بلانسبت شما این گوسفندان هستند که بدون فکر کردن می پذیرند و با یک هــــــــش به هر طرفی کشیده می شوند.
این از عقل است که در طریقۀ زنده شدن مردگان بیاندیشیم و این نشانۀ عقل حضرت ابراهیم و پیامبر عزیر (که درود بر هردو آنها باد) بود که از خدا خواستند تا مردگان را زنده کند و نه عدم ایمان و یا سستی در آن.
علم نیرو دهــــــــد کمـــــالت را * عــــقل اجابت کند سوالت را
چون ترا زین جهان گریزی نیست * بهتر از عقل دستگیری نیست
ای بتــــایید عقــــــــــــل بیننده * آفــــرین کن بر آفریــــــــــننده .. اوحدی اصفهانی
و خدا را شکر استاد محمد باقر سجودی در مورد سنگسار جواب عقلی و منطقی داده اند.
*ولی بعضی از نوشته های شما باعث شد که ما(یا حداقل من) اینگونه برداشت کنیم که شما به کل منکر سنت و احادیث نبوی هستید. ولی گویا اشتباه فکر میکردیم و امیدوارم که اشتباه کرده باشیم!
و اما نظر من در مورد نظرات شما.
تنها این آیه برای ما کافیست که عمل متواتری را که از سوی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به ما رسیده است را عملی کنیم.
مَّنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللّهَ وَمَن تَوَلَّى فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا (نساء : 80) = هر كس از پيامبر فرمان برد در حقيقتخدا را فرمان برده و هر كس رويگردان شود ما تو را بر ايشان نگهبان نفرستادهايم.
بدون شک منظور از رسول در این آیه حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله و سلم می باشد و پایان آیه این را تأیید می کند. و همینطور دیگر آیات که قبلاً هم ذکر شد.
همانطور که میدانید پیامبر بدون امر خدا کاری نمی کند و اگر هم بکند مورد تأييدخداوند است و اگر هم مورد تایید نباشد خداوند او را آگاه می کند و پیامبر از آن بر میگردد(نمونه اش در سورۀ عبس موجود است).
ولی در مورد سنگسار کردن : پیامبر به آن عمل کرده و این به صورت متواتر ثابت است که هیچ شکی را باقی نمی گذارد و اصولاً هیچ انگیزه ای برای جعل این تواتر نیز وجود ندارد و زندگی پیامبر نیز درراستای احکام الهی است و می بینید که ما از قرآن مسائل زیادی را نمی فهمیم(یعنی در قرآن آیه ای درباره اش نیست) ولی پیامبر آن را برای ما توضیح داده است.
و اینکه شما بعضی آیات را که شکل کلی دارند به قرن نبی منحصر می کنید این کاملاً اشتباه است چون وقتی خدا می فرمایند: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا (احزاب:56)
این صرفاً مربوط به مومنین عصر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیست چون جملۀ: یا ایها الذین آمنوا = ای کسانی که ایمان آورده اید » عام است و قرآن خدا همیشه تازه است و هر مومنی که این آیه را می خواند باید بداند که او هم در این آیه داخل میشود یعنی جملۀ "یا ایها الذین آمنوا" خطاب به اوست و او نیز باید بر پیامبر درود بفرستد و از او پیروی کند.
و همینطور دستور به پیروی از پیامبر در سوره های دیگر نیز وارد شده که بعضی از آنها را در پست قبلی آوردیم.
در پایان نیز اینکه گفتید: حتی طریقۀ صحیح نماز خواندن را نیز میتوانیم از قرآن بگیریم.
در این مورد خواهشمندم بیشتر توضیح دهید، چون بی نهایت مشتاقم بدانم چگونه این کار را می کنید.
ای آیت حق بی خبران را خبری کن.
با سلام خدمت سروران گرامی قبل
با سلام خدمت سروران گرامی
قبل از شروع بحث از شما خواهشمندم ( بعنوان یک برادر کوچک) هیچ وقت نگویید من به راهی که می روم مطمئنم چون حتی اولیا خدا نیز روزی چندبار میگفتند ما را به صراط مستقیم هدایت کن نمی گفتند خدایا مردم را را به صراط مستقیم هدایت کن حتی آنهاهم به خودشان مطمئن نبودند اینکه فقط بگوییم مطمئنیم ودلیل کافی برای آن نداشته باشیم ممکن است وسوسه شیطان باشد چون شیطان از راه عقل نمی تواند نفوذ کند نفوذ او از طریق دل است فی صدور الناس ما دوجور الهام داریم یکی از طرف شیطان ودیگری از طرف خداست برای تمییز دادن بین این دو فقط یک راه وجوددارد وآن سنجیدن آن با دلیل وعقل است اگر دیدی مسئله ای را بدون دلیل عقلی وفقط براساس دل واحساسات واجداد وسنت پیشینیان پذیرفتید وهیچ مبنای علمی وعقلی ندارد وبا استناد فقط به گفته بعضی اشخاصیست که قبول دارید این ممکن است ترفند شیطان باشد من مثالی برایتان عرض کردم: سامری یک عارف بود انسانی بی بندبار نبود شخصی بود که چشم برزخی داشت ومعمولا شیطان از طریق اینگونه اشخاص انسانها را گمراه می کند وزمانیکه شیطان از درگاه خداوند رانده شد نگفت همه را مغضوب تو می کنم گفت همه را گمراه می کنم فرق گمراه با مغضوب دراین است که مغضوب می داند راه را از چاه ولی بدلایلی حق را می پوشاند ولی گمراه واقعا فکر می کند کارش او را سعادتمند می کند دقیقا بلایی که سر آدم آمد وفکر کرد با خوردن درخت ، بهشت برایش جاودانه می شود در ثانی مثال قران که برایتان این حقیر آورد اقامت موسی فقط 10 شب اضافه شد شیطان دین را 180 درجه چرخاند حال چگونه مطمئنید بعداز 1400 سال که هیچ کس از زمانه ما آنروز شاهد نبوده است دین عوض نشده و احکام تغییری نکرده باشد
عزیزان من خداوند وعده حفظ قران را به ماداده است وپیامبر از ما به خاطر ترک قران شکایت می کند نه سرپیچی ما از سخنی که منتسب به ایشان است ولی خلاف قران ،اتفاقا سرپیچی کردن از سخنانی که مخالف قران است پیامبر را از ما راضی می کند
وآن آیه ای را که می فرمائید هر کس رسول را اطاعت کند.خدا را اطاعت کرده ... بلا تشبیه می گویند هر گردویی گرد است ولی هر گردی گردو نیست همه رسولان محمد نیستند بلکه محمد هم رسول است اگر نامی از رسول می برد بله در زمان خود پیامبر منظور همان محمد بود ویا رسولانی را که برای ارسال آیات خدا به جاهای دیگر می فرستاد ومن با این مسئله مشکلی ندارم اگر کسی دقیقا آیات خدارا به گوش مردم بی سواد وناآگاه برساند حکم رسول را دارد این می تواند انسانی زنده باشد حدیثی باشد ویا معنی قران باشد ولی بشرط اینکه به آیات خدا که همان اصل قران است چیزی را اضافه یا کم نکرده باشد وبله اطاعت از او مثل اطاعت از خداست چیز عجیبی نیست چون دقیقا قران را برای مردم توضیح می دهد بدون کم وکاست در آیات
در جایی دیگر که شما فرموده بودید یا ایها الذین امنو منظور عام است وبه همه انسانها در همه زمانها اشاره دارد من در مطلب قبلی فکر می کنم توضیح دادم وفکر کنم شما آنرا با دقت مطالعه نفرمودید که من آیه قبل آنرا آوردم که باز با یاایهالذین امنو شروع میشد که می فرمود به خانه پیامبر جز آنکه برای غذا خوردن به شما اجازه دهندوارد نشوید... یا اینکه با همسران پیامبر ازدواج نکنید سوالی دارم این آیه که با یا ایهاالذین امنو هم شروع می شود الان چگونه می توان با زنان پیامبر ازدواج نکرد یا بقیه موارد که در آیه توضیح داده شده است
باز هم می گویم لفظ نبی برای همان زمان خاص است وگرنه این سلام وطلب حاجتی که شیعیان ، پیامبر یا ائمه را مورد خطاب قرار می دهند هیچ اشکالی ندارد چون طبق نظر شما پیامبر باید سلام ما را بشنود در حالیکه بر اساس آیات آخر سوره مائده اولیا خدا تا زمانیکه در میان ما باشند شاهد ماهستند وزمانیکه به نزد خدا می روند از ما خبری ندارندیکی از دلایلی که شیعیان برای متوسل شدن به غیر خدا می آورند آیه ایست که می فرماید هرگاه به نزد تو آیند تا برایشان طلب مغفرت کنی....پس اگر این آیه برای همه زمانهاست پس شیعیان حق دارند الان به نزد قبر پیامبر می روند و حاجت میخواهند یا طلب استغفار میکنند به بهانه اینکه خداوند این مجوز را داده است
در آخر مسئله نماز احتیاج به بحثی طولانی ومقدمات زیادی دارد که بعداز پایان این بحث اگر تمایل داشته باشید برایتان بگویم با تشکر اگر در مطالب فوق اسائه ادب نمودم مرا عفو نمایید من خودم هیچ وقت به خودم واجداد وگذشتگانم مطمئن نیستم ولی به قران مطمئنم چون هم آسان وهم کامل است وهم غیر قابل تحریف به چیزی پناه می برم که خیالم راحت باشد
با سلام خدمت آقا محسن عزیز و
با سلام خدمت آقا محسن عزیز و بزرگوار
اگر میگویم : بر صحیح بودن عقیدۀ خود اطمینان دارم به این خاطر است که خلافش برای من ثابت نشده! و البته تقاضای هدایت به راه راست را همه از خدای تعالی خواهانیم و همیشه در نمازهایمان میخوانیم: «اهدنا الصراط المستقیم» و این به آن معنی نیست که ما در راه کج قدم نهاده ایم زیرا حتی خود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم نیز در نمازهایشان میفرمودند: «خدایا ما را به راه راست هدایت کن(حمد:6)»، در صورتی که شکی نیست که ایشان در راه راست قدم میگذاشتند. پس این جملۀ ما به معنی کج بودن و یا احتمال دادن به کج بودن راه ما نیست بلکه تقاضای پا برجا ماندن در همین راه است و منظور از راه یک عقیدۀ توحیدی است که به حمد الله ما از آن بی نصیب نیستیم.
و این اطمینان به وسیلۀ دلایل کافی برایم ثابت است و در نهایت عقیده ای که از آن مطمئن هستم پیروی کردن از کلام الهی در درجۀ اول و پیروی از سنت نبوی در درجۀ بعد است.
شما به گونه ای فرمودید:«ممکن است این اطمینان به خاطر القای شیطان باشد»
من میگویم: از کجا معلوم که این اطمینان القای خدایی نباشد؟ و از کجا معلوم که شیطان ما را بر آن نمیدارد که بر عقیدۀ خود شک کنیم؟
در مورد تقلید از گذشتگان نیز بگویم که من به هیچ وجه تقلید از گذشتگان را قبول نمیکنم بلکه صرفاً نوشته ها و سخنان آنان را میخوانم و اگر آنها را مطابق با کتاب و سنت یافتم میپذیرم وگرنه که ترک میکنم و به قول شاعر:
اگر تقلید بودی چیز خوبی .. پیمبر هم از پی اجداد میرفت
ضمناً: عین نصیحتهایی که شما برادر عزیز به ما کردید را، ما هم عین همان را از سر دلسوزی به شما میکنیم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اما اینکه گفتید : «پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم از ما به خاطر ترک کردن قرآن شکایت می کند»
اولاً: این یک تهمت بزرگ است و ما به هیچ وجه قرآن را ترک نکرده ایم بلکه مستدلات ما قرآن است و بعد از قرآن ،طبق دستور خود قرآن(فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ) از سنت پیروی میکنیم. ولی اینکه میگویید: «ما خلاف قرآن عمل می کنیم»
احتمالاً منظور شما همان سنگسار است، در این مورد استاد سجودی دلایل خود را ارائه دادند و ما هم هر چه در توانمان بود عرض کردیم ولی چون هنوز هم راضی نشدید مجبورم این سؤال را از شما بپرسم.
سؤال: به چه دلیلی مطمئن هستید که ین قرآنی که دست من و شماست واقعاً محفوظ مانده!!! تعجب نکنید، واقعاً میخواهم این جواب را از شما بشنوم، ولی فقط نگویید: چون خداوند فرموده:«انا نحن نزلنا الذکرو انا له لحافظون» چون در جواب خواهم گفت: از کجا مطمئن هستید که این آیه را هم همان اشخاصی که شما به آنها اعتماد ندارید، به قرآن اضافه نکرده باشند؟
این را نیز بگویم که هیچ سنی مذهبی در طول تاریخ نگفته که این قرآن تحریف شده است و حتّی احتمال نمیدهیم که یک "واو" از قلم افتاده باشد.
و دلیل عقلی ما اهل سنت برای قبول قرآن این است که این کلام مجید به صورت متواتر به ما رسیده و تا به حال هیچکسی خلاف این را نگفته(شیعیان صفوی را قلم بگیرید) پس به همین دلیل ما قرآن را حفظ شده میدانیم و چون خداوند فرموده اگر در مسئله ای اختلاف کردید به قرآن و سنت عرضه کنید ما هم همینکار را کردیم و به همان شیوه که محفوظ ماندن قرآن برایمان ثابت شد(تواتر) به همان شیوه برایمان ثابت شد که حکم رجم از احکام الهی است که به وسیلۀ پیامبر اکرم اسلام صلی الله علیه و آله اجرا شده است.
ولی اگر شما دلیلی به جز تواتر برای اعتماد کردن به قرآن دارید خواهش میکنم آن را ذکر کنید تا ما هم آگاه شویم و ضمناً در مورد آیاتی که میگوید: از پیامبر اطاعت کنید.. از او پیروی کنید.. پیروی از او پیروی از خداست و... چندین بار توضیح دادم و دلایل خود را عرض کردم ولی متأسفانه شما به جای رد کردن دلایل بنده بارها بار یک دلیل را از اولین پست تا الان تکرار کردید.
و در عجبم که شما ما را متهم به ترک قرآن می کنید ولی خودتان آیۀ صریح قرآن را که میگوید: مَّنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللّهَ وَمَن تَوَلَّى فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا (نساء : 80) = هر كس از پيامبر فرمان برد در حقيقتخدا را فرمان برده و هر كس رويگردان شود ما تو را بر ايشان نگهبان نفرستادهايم.
«إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا (احزاب:56)
= خدا و فرشتگانش بر پيامبر درود مىفرستند اى كسانى كه ايمان آوردهايد بر او درود فرستيد و به فرمانش بخوبى گردن نهيد»
فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا (نساء : 59)
«پس هر گاه در امرى [دينى] اختلاف نظر يافتيد اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد آن را به [كتاب] خدا و [سنت] پيامبر [او] عرضه بداريد اين بهتر و نيكفرجامتر است»
شما همۀ این آیات را به سلیقۀ خودتان تأويل و تفسیر میکنید و بدبختانه چیزی از این آیات می فهمید که 1400 سال است هیچکسی آن را نفهمیده از زمان خود پیامبر صلی الله علیه و سلم و ابوبکر صدیق رضی الله عنه بگیــــــــــــر تـــــــــــا زمان ما!
چنانکه هرگاه كسي به حضرت عمر رضی الله عنه مي گفت: چرا تا اين اندازه خود را از خوشي هاي زندگي محروم كرده اي؟ و اين همه مشقت و رنج ها را تحمل مي كني؟» در جواب مي گفت: «ااگر يك ذره از راه دو يارم(محمد"ص"و ابوبکر"ع") منحرف شوم در آخرت به جايي مي رسم كه آن ها در آن جا نيستند! سیرت عمر بن خطاب از ابن جوزی صفحۀ 125
ببینید: شما دلایل خود را چندین بار تکرار می کنید و به همین وسیله بحث را ادامه میدهید و اگر به این شیوه پیش برویم مطمئناً چیزی به جز تکرار بر مکررات نصیبمان نمی شود. و خواهشاً اگر دلیل تازه و محکمی دارد آن را ارئه کنید چون دلایلی که قبل از این نوشتید نه با قرآن و نه با اسلوب علمی همخوانی ندارد.
اما اینکه فرمودید: « در جایی دیگر که شما فرموده بودید یا ایها الذین امنو منظور عام است و.... (اشاره به آیۀ 53 و 56 سورۀ احزاب)»
برادر من وقتی خداوند می گوید: از پیامبر اطاعت کنید و موقع اختلاف به قرآن و سنت مراجعه کنید این برداشت من را صد در صد تأیید می کند و در مورد ازدواج بازنان پیامبر و وارد نشدن به خانۀ وی و.... خواهش می کنم کمی بیاندیشید، در آن آیه(احزاب:53) تمام دستورات، دستورات خداوند است، خدا میگوید: بعد از فوت النبی با همسرانش ازدواج نکنید خدا می گوید: بدون اجازه وارد اتاق پیامبر نشوید و.... اینها همه دستورات خداوند است ولی در 3 سه آیه بعد باز هم خداوند امر میکند و می گوید:« إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا» = خدا و فرشتگانش بر پيامبر درود مىفرستند اى كسانى كه ايمان آوردهايد بر او درود فرستيد و به فرمانش بخوبى گردن نهيد.
دقت کنید، خداوند می فرماید: «به فرمان پیامبر به خوبی گردن نهید» و اینکه شما این آیه را به سه آیه قبل ربط می دهید و گمان میکنید که این اوامر همان اوامری است که در آیۀ 53 سورۀ احزاب آماده این صد در صد اشتباه است زیرا در آن آیه خداوند به مؤمنین فرمان میدهد* ولی در این آیه خداوند میگوید: به فرمان پیامبر گردن نهید و میبینید که در همین آیۀ 53 میفرماید:« فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنكُمْ = هنگامى كه دعوت شديد داخل گرديد و وقتى غذا خورديد پراكنده شويد بىآنكه سرگرم سخنى گرديد اين [رفتار] شما پيامبر را مىرنجاند و[لى] از شما شرم مىدارد»
متوجه شدید که پیامبر هیچ امری نکرده که به آن عمل شود بلکه حتی از گفتن آن اموری که خدا به آن امر کرده نیز شرم میکرده!
و اینکه گفتم: «"یا ایها الذین آمنوا" در این آیه عمومیت دارد و به تمام مومنان در همۀ اعصار بر میگردد» این را با توجه به قسمت قبل همین آیه گفتم، آنجا که خداوند میفرماید: إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ = خدا و فرشتگانش بر پيامبر درود مىفرستند»
و میدانیم که خدا از ازل بوده و همیشه هم خواهد بود پس این درود فرستادن مستمرّ است و همینطور درود فرستادن فرشتگان تنها بر فرشتگان خاصی خلاصه نمی شود بلکه آن هم به تمامی ملائکه مربوط است، بنابرین این آیه حالت استمرار دارد و مؤمنین داخل شده در این آیه نیز مختص مؤمنین عصر رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم نیست.
نتیجه: در آیۀ 53 خداوند به مؤمنین اموری را امر می کند و در چند آیۀ بعد یک دستور دیگر نیز میدهد که آن این است: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا = اى كسانى كه ايمان آوردهايد بر او(پیامبر) درود فرستيد و به فرمانش بخوبى گردن نهيد»
و اما این مطلب شما که گفتید: « باز هم می گویم لفظ نبی برای همان زمان خاص است وگرنه این سلام وطلب حاجتی که شیعیان ، پیامبر یا ائمه را مورد خطاب قرار می دهند هیچ اشکالی ندارد چون طبق نظر شما پیامبر باید سلام ما را بشنود»
ج: جملۀ شما با «باز هم می گویم» شروع شده، یعنی همان تکرار بر مکرراتی که گفتم و این اصلاً جالب نیست! و اما جواب به دلیل شما که واقعاً بی مورد است:
اولاً: ما تا به حال نگفته ایم که اگر مشکلی پیش آمد داد بزنیم که یا محمّد!! چکار کنیم؟ و به همین ترتیب نمی گوییم که هر گاه مشکلی پیش آمد داد بزنیم و بگوییم: خدایا چکار کنیم؟ بلکه در هر دو مورد به آثار رجوع می کنیم.. یعنی به قرآن که کلام خداست و سنّت که گفتار و اعمال رسول خداست پس این قیاس شما کاملاً بی اساس و بی مورد است.
دوماً: این شما هستید که این آیه را "فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ" اینگونه معنی میکنید:« هر گاه در مسئله ای اختلاف کردید آن را به خدا و به قرآن عرضه کنید!» و با این ترجمه و تفسیر آیه را بی معنی می کنید چون ما به هیچ وجه نمی توانیم به خدا رجوع کنیم مگر به وسیلۀ همین قرآن که آیات الهی هستند ولی طبق روش شما قسمت اول آیه (فردوه الی الله) عبث تلقی خواهد شد!( نعوذ بالله)
در پایان هم میگویم: بی نهایت مشتاقم تا روش نماز خواندن را از قرآن یاد بگیرم هر چند که یک حدسهایی هم میزنم ولی امیدوارم اشتباه کرده باشم!!
التماس دعا
ای آیت حق بی خبران را خبری کن.
بنام خدا به خاطرصرفه جویی در
بنام خدا
به خاطرصرفه جویی در حافظه جواب این قسمت در قسمت حدیث ثقلین توضیح داده شده است با تشکر
در رد استدلال شما همین کافی
در رد استدلال شما همین کافی است که بگوییم امروزه با یک آزمایش دی ان ای می شود تعیین کرد پدر بچه کیست و در ضمن می شود با استفاده از ابزار مناسب، جلوی تولید بچه گرفته شود. به نظر من استدلال شما درست و کافی نیست