تکلیف کسی که خلفا را سبّ میکند چیست؟

شماره سؤال: 
212

شیعه می گوید: (مختصراً) اهل سنت شیعیان را به خاطر سب و لعن خلفا ،حلال الدم میدانند و میبینیم که کانال های ماهواره ای علیه شیعه همدست شده و از هیچگونه فحش و ناسزایی فرو گذاز نیستند و یکصدا فتوای شیعه کشی سر میدهند.....

نمونۀ بارز آن عملیات حیوانی و بی رحمانه عبدالمالک ریگی و حزبش (جند الشیطان) می باشد که شیعیان بی گناه را بدون هیچ ترحمی می کشند و حتی احترام خانه ی خدا را نیز حفظ نکردند و نمازگزاران و عزادارن مسجد امیرمومنان را شهید کردند. ولی آیا میدانید گناه آنها چه بود؟ تنها گناه آن کودکان و زنها ابراز غم و اندوه و عزاداری برای سرور خودشان و لعن کردن دشمن اهل بیت که مستحق آن است ، بود.


جواب:
ما کار هر دو گروه را مردود میدانیم و از هر دوی آنها برائت می جوییم.
نه راضی هستیم که بهترین مخلوقات خدا بعد از پیامبران مورد توهین و دشنام قرار بگیرند و نه به مرگ این فحاشان راضی هستیم.
کار هر فحاش و لعانی اشتباه است (چه سنی و چه شیعه) و کار شیعیان بسیار اشتباهتر است و هیچ آدم عاقلی با فحاشی و لعانی موافق نیست و به همین ترتیب هیچ آدم عاقلی شخصی را به خاطر فحاشی حلال الدم نمیداند.(که هیچ اهل سنتی  فتوای قتل شیعه را نمی دهد و این یک افترا و دروغ محض است و کار حزب جندالله ربطی به اهل سنت ندارد و به قول تلویزیون ایران همین عبدالمالک اهل سنت را نیز کشته است!"والله اعلم")
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم میفرمایند: «ليس المؤمن بالطعان و لا باللعان و لا بالفاحش و لا بالبذي» = «مؤمن، طعنه زننده، لعنت كننده، دشنام دهنده و بيهوده گوي نيست»
(سنن ترمذی(ح2043)، آلباني آن را صحيح دانسته است؛جامع السعادات،محمد مهدی نراقی شیعی ج1 ص277 _ دار النعمان)
و حضرت علی اکیداً از لعن کردن و فحاشی نهی میکنند چنانکه میفرمایند: «( إنّي أكره لكم أن تكونوا سبّابين) =دوست ندارم که شما فحاش باشید، ولي اگر کارها و حالت آنها را بيان مي کرديد و به جاي ناسزا گفتن ، مي گفتيد: ...خدایا آنان را هدايت ده تا کسي که حق را نشناخته آن را بداند، و کسي که در گمراهي و سرکشي فرو رفته از آن بيرون بيايد » (نهج البلاغه خطبه 206)
پس کار شیعیان حتی طبق مذهب خودشان نیز صحیح نیست و کاری کاملاً غیر اسلامی است. و اگر شیعه ای ذرّه ای عقل در سرش وجود داشته باشد میداند که در روز قیامت به هیچ وجه از او نمی پرسند که چرا بر عمر لعنت نفرستادی؟؟ ولی مطمئن باشید از شما خواهند پرسید: که چرا و به چه دلیلی اصحاب محمد را لعن می کردید؟ مگر ذکر و ورد کم بود که ورد شما شده لعن بر عمر(العیاذ بالله) و ناسزاهایتان شده : استخوان عمر بر گور پدرت؟!!(پناه بر خدا)

اما کسانی که در مقابل لعن کردن شیعه ها مقابله به مثل می کنند و زبان به لعن گشوده و یا اقدام به ضرب و شتم می کنند. کار اینها هم درست نیست ولی کار شیعه از کار سنی بدتر است و چون قصد اصلی ما از نوشتن این مقاله سخن گفتن با اهل سنت بود ، از برادران و خواهران بزرگوارم خواهانم که به حرفهای این برادر کوچک خود به دقت توجه کنند، شاید نکتۀ قابل توجهی در آن یافتید.
*بگزارید برای شروع ، یک خاطره ای از خودم برایتان تعریف کنم:
«من و چندی از دوستان به منظور خرید به بازار رفته بودیم که ناگهان! جمله ای توجه ما را به خود جلب کرد ، آن جمله که از دهن یک شیعه، بعد از شنیدن قیمت جنس بیرون آمد،این بود:« اوووووَه به لعنت عمرِش هم نمی ارزه چقدر گرون!!» ما که بچه و نادان بودیم(18 ساله بودم) ریختیم سر طرف و تا میخورد کتکش زدیم.
خبر این ماجرا به پدر محترم رسید ، تا به خانه رسیدم یک کتک مفصل از دست پدر بزرگوار نوش جان کردم و بعد از سیر شدن، پدر گرامی رو به من کرد و این ماجرا را گفت: (دقیق یادم نیست؛پیامش مهم است) بعد از شهادت حضرت عثمان رضی الله عنه عدّه ای از مؤمنان نزد ام المؤمنین عایشه آمدند و به او گفتند:« ما بعضی از شورشیان را می بینیم که از عثمان بدگویی می کنند، با آنها چه کنیم و تکلیف آنان چیست؟» ام المومنین عایشه رضی الله عنها فرمودند:« بگزارید بگویند، خداوند عثمان را بی نهایت دوست دارد چون تا وقتی که او زنده بود خودش برای خود کسب ثواب می نمود و الان که به شهادت رسیده نیز به وسیلۀ ناسزاهای این شورشیان به او ثواب میرسد!».
از آن به بعد هر وقت شیعۀ بددهنی را میدیدم که خلفا را ناسزا می گوید، اگر ممکن بود او را توجیه می کردم وگرنه که به حماقت او میخندیدم، زیرا او به وسیلۀ این عمل خود به حضرت عمر ثواب میرساند و بدانید که همین شیعیان فحاش در روز قیامت در صف بدهکاران اصحاب محمّد قرار خواهند گرفت و اگر آن بزرگواران گناهی مرتکب شده باشند به وسیلۀ ایــن همه بدهکــــــــار کاملاً پاک خواهند شد.
* ماجرایی نیز در حیات حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم به وقوع پیوست که مرتبط به بحث ماست. چنانکه ابوهريره رضی الله عنه مي‌گويد:
«شخصي، به ابوبكر رضی الله عنه ناسزا میگفت و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نشسته بودند؛ ابوبكر هيچ پاسخي به آن مرد نمیداد؛ و رسول اكرم شگفت زده، لبخند مي‌زدند؛ آن شخص، به قدري به ابوبكر ناسزا گفت كه باعث شد تا ابوبكر برخي از گفته‌هاي دشنام‌دهنده را پاسخ دهد.(و چون ابوبکر چنین کرد) رسول خدا ناراحت شدند و آنجا را ترك كردند.

ابوبكرخود را به آن حضرت رساند و گفت: «‌اي رسول‌خدا، تا وقتي او به من ناسزا مي‌گفت (و من،ساكت بودم)، شما نشسته بوديد؛ اما وقتي که برخي از گفته‌هايش را پاسخ گفتم، ناراحت شديد و برخاستيد!» رسول‌خدا فرمودند: (إنّه كان معكَ ملَكٌ يرد عنك، فلمّا رددتَ عليهِ بعضَ قولِهِ وقع الشيطانُ فلم أكن لأقعدَ مع الشيطانِ) يعني: «فرشته‌اي با تو بود كه از طرف تو پاسخ مي‌داد؛ اما وقتي تو برخي از گفته‌هايش را پاسخ گفتي، شيطان به ميان آمد و براي من سزاوار نيست كه با شيطان در يكجا بنشينم.» و سپس افزودند: «اي ابوبكر! سه چيز حق است: *هر بنده‌اي كه مورد ستم قرار بگيرد و بر آن، صبر و خويشتن‌داري پيشه سازد، خداي متعال، به خاطر خويشتن‌داري و صبرش، او را ياري كرده و گرامي مي‌دارد و..... الی آخر»
(مسند امام احمد، ج2، ص436 و محقق کتاب(شیخ الأرناؤوط) آن را حسن لغیره دانسته و  آلبانی آن را صحیح گفته است. و هیثمی گوید: رجال أحمد الصحيح)
پس ما اهل سنت که خود را پیرو قرآن و سنت رسول الله صلی الله علیه و آله میدانیم باید مانند ایشان عمل کنیم و هرگاه شخص بد دهنی را دیدیم که به خلفا و یا دیگر اصحاب توهین می کند ما هم لبخند بزنیم و از اینکه بر دریای ثواب آن حضرات افزوده میشود خوشحال باشیم و بر حماقت فحاشان بخندیم! و در صورت امکان از سر دلسوزی آن شخص را توجیه کنیم.
* نمونۀ بارز و شدید این توهینهایی که از شیعیان امروزه (البته شیعیان صفوی ونه شیعیان علوی)میبینیم و میشنویم را در کارنامۀ بنیانگذار تشیع یعنی "عبدالله بن سباء" می بینیم، که آن همه دروغ و افترا بر خلفا و خصوصاً بر حضرت عثمان ذی النورین می بست ولی سیدنا عثمان کوچکترین تعرضی نسبت به آنها نکرد و در عوض به آنها پیشنهاد کرد تا در مسجد و در حضور مردم تهمتهای خود را بگویند تا به تک تک آنها پاسخ دهد و همینکار هم صورت گرفت و در نهایت آنها رسوا و بی جواب ماندند ولی بعد از اثبات دروغگویی آنها نیز به آنها تعرضی نکرد و حتی وقتی که شخص گمراهی را که قصد جان امیرالمومنین عثمان را کرده بود، گرفتند و به نزد او آوردند او را بخشید و حتی یک شلاق هم به او نزد. و وقتی شورشیان خانۀ او را محاصره کردند و اصحاب محمد فرمودند: «اجازه دهید تا با آنان بجنگیم،»درجواب آنان فرمود:« نه خونریزی را در حرم مدینه جایز می‌دانم و نه از کشته شدن در راه حق باک دارم!» اینجاست که باید گفت: فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ

در پایان:
ای شیعۀ صفوی (شیعۀ علوی فحاش نیست): اگر بعد از اینها باز هم مایل به فحاشی بودی، میگویم: حرف زشتی که از دهن شما خارج می شود،چون به مخاطبین شما برسد به یک منبع عظیم و با ارزش(ثواب) تبدیل می شود. پس تا میتوانی به حضرت عمر رضی الله عنه و دیگر صحابه ناسزا بگو تا مولاهای ما را به افتخاری که اکثریت پیامبران به آن رسیده اند(فحاشی از طرف دشمنانشان) ، برسانی و ما را بیش از پیش از حماقت خودت متحیر سازی! و در نهایت این را از ما بشنوی:
آخر ای جاهل بیشرم نترسی ز خدای ... که کنی لعنت و بهتان زنی آن سلطان را؟
خوی او همچو فرشتست و دلش پر ز صفا ... وین خوشایند نباشد به یقین دیوان را
سبّ و لعنش کنی از جهل و همی پنداری ... که ز گفتار تو آید ضرر آن سلطان را
هر چه خواهی تو از این گفتۀ بیهوده بگوی ... عرعر خر چه زیان است شه شاهان را؟
و اما سروران اهل سنت و شیعیان علوی: به شما نیز میگویم: هر گاه با شیعۀ صفوی بد دهنی روبرو شدید اگر ممکن بود بر احساس خود غلبه و او را توجیه کنید(که در مقابل ثواب خواهید برد) و اگر نه که به حماقت او بخندید و برای هدایتش نزد خدا دعا کنید. و خود را اینگونه راضی کنید که آنها به این وسیله بر اقیانوس ثوابهایشان افزوده می شود؛ بدون اینکه ذرّه ای از قدر و منزلت آنان کاسته شود.
سنگ بد گوهر اگر کاسه زرّین شکند ... قیمت سنگ نیفزاید و زر کم نشود
و مطمئن باشید که اینکار مطابق بادستور خداوند است که میفرماید:
« وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا (فرقان:63) = و بندگان خداى رحمان كسانى‏اند كه روى زمين به نرمى گام برمى‏دارند و چون نادانان ايشان را طرف خطاب قرار دهند به ملايمت پاسخ مى‏دهند»

                                                                                                                                           التماس دعا

                                                                                                                          ابوبكر بن حسين