آیا اینها از علمای بزرگ اهل سنت هستد؟ (2)
شیعه میگوید: سبط ابن جوزی از علمای بزرگ اهل سنت است و او اعتراف میکند که شیعه برحق است...
جواب ما :
گمان نکنید که او همان ابن جوزی معروف است، نه او نوۀ ابن جوزی است و نامش یوسف بن قزعلی و کنیه اش ابو مظفر است.
امام ذهبی در کتاب میزان الاعتدال (7/304) باره اش می گوید: از پدر بزرگش ( یعنی، ابن جوزی مشهور) دروغ های بی شماری نقل کرده است. در سال 654 در دمشق فوت کرد و خبر مرگش که به شیخ محی الدین السوسی رسید، گفت: الله او را نیامرزد چون بر مذهب رافضی مرد. او حتی کتابی در دفاع از مذهب شیعه نوشت که امام ذهبی آن را دید و بر رافضی بودن او یقین کرد. شما در کتاب شب های پیشاور نامش را زیاد می بینید.
حقه بازان شیعه او را بسیار بر جایگاه شهود نشانده اند که اینک سنی علیه خود و به نفع ما شهادت می دهد! و نام اصلی اش را هم نمی گویند تا با ابن جوزی مشهور مشابه باشد.
آخوندان شیعه از این سبط ناخلف و امثال سبط ابن جوزی نقل قول کرده اند اما از احاديث صحیح اهل سنت طوری گریزان است که جن از بسم الله.
شيعه میگوید: موفق بن احمد خوارزمی که از علمای بزرگ سنی است، گواهی داده است که خیلی از ادعا های شیعه برحق است.
جواب ما:
بیاید او را بشناسیم: این مردک، معتزلی بود و شاگرد زمخشری. برای این که او را بشناسید، لازم است که بدانید، استادش کیست؟
او شاگرد جار الله زمخشری بود. شرح حال استادش را پایینتر نوشتیم
خوارزمی در ظاهر حنفی اما بی گمان شیعۀ باطنی بود؛ زیرا احادیث زیادی از دو دجال رافضی؛ یعنی، ابن شاذان و بلوی نقل کرده است. علاوه بر این، امام ذهبی به عیب دیگر او اشاره می کند که تالیفاتش از احادیث ساختگی پر است و مثال آورده است که این نادان از ابن شاذان این حدیث جعلی را آورده که:
«هرکس علی را دوست داشته باشد، در بهشت به جای هرقطره عرقش شهری به او می دهند.»
اینها احادیثی است که با اسناد ساختگی از طریق مالک از نافع به ابن عمر وصل شده است، و ارزشی ندارد.
و این حدیث را هم خودش روایت کرده است که « ای علی اگر بنده ای هزار سال، الله را عبادت کند و به اندازۀ کوه احد طلا انفاق کند ، 1000 بار پیاده حج کند و بین صفا و مروه مظلوم کشته شود، اما تو را دوست ومولی نداند؛ بوی بهشت را نمی شنود و داخلش نمی شود.»
حال مذهب خوارزمی چیست ؟ سنی است یا شیعه؟ شما بگویید!
شيعه میگوید: جار الله زمخشری سنی است.
جواب ما:
اما در همان حال علمای شیعه این شعر را سروده جار الله زمخشری؛ یعنی، استاد خوارزمی می دانند ( اصل شعر به عربی است) و ترجمه را مینویسم :
اگر از من سوال نمایید از مذهبم، فاش نمی کنم چون:
اگر بگویم، حنفی هستم. می گویند: شراب را حلال می دانی
اگر بگویم، مالکی هستم. می گویند: گوشت سگ را مباح می دانی
اگر بگویم، شافعی هستم. می گویند: نکاح دختر خود را حلال می دانی.
اگر بگویم، حنبلی هستم. می گویند: حلولی مذهبی و الله را جسم می دانی.
اگر بگویم، اهل حدیث هستم. می گویند: گوساله است ونمی فهمد.
منظور جار الله این است که هر مذهب از مذاهب اهل سنت پر از عیب است و هرکس می داند که اینها تهمت است وحنفی شراب را حلال نمی داند و مالکی سگ را مباح نمی داند و کدام سنی با دختر خود نکاح کرده است؟!
اما او در شیعه عیبی ندیده که ذکر نکرده است و باز او را بعنوان سني شاهد بر مدعاهای خود میاورند
شیعه میگوید: ابن المغازلی شافعی که از علمای بزرگ سنی است گواهی داده است که خیلی از ادعا های شیعه برحق است.
جواب ما:
او کیست؟او همان است که کتاب «مناقب» را در ذکر فضایل علی بن ابی طالب نوشت. او معتقد بود که علی قبل از خلقت آسمانها و زمین به صورت نوری خلق شده بود. او نیز، مانند شیعیان آیات را تاویل می کرد؛ مثلاً آیه نور را این طور تفسیر کرده است :
(اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ زَيْتُونِةٍ لَّا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَن يَشَاءُ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ) سوره نور آیه 24
مشکاه ؛ یعنی، فاطمه... مصباح؛ یعنی، حسن... و زجاجه؛ یعنی، حسین... و کوکب دری باز؛ یعنی، فاطمه... نور علی نور باز؛ یعنی، فاطمه ای که در شکمش امام حسن است.
از دیگر کشفیاتش، یکی هم این است که کسی از پل صراط نمی گذرد، مگر آنکه از علی ورقۀ عبور داشته باشد این بابا از شیعه هم یک قدم جلوتر بود.
او آیۀ (اِنَّكَ عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ )سوره زخرف آیه 43 را تفسیر کرده است که پیامبر بر راه علی بن ابی طالب است!!!
و منظور از « ه = او » در آیۀ ( وَإِنَّهُ لَذِكْرٌ لَّكَ وَلِقَوْمِكَ ) سوره زخرف آیه 44 را علی می داند!!!!
شیعه میگوید : عبیدالله الحسکانی که از علمای بزرگ سنی است، گواهی داده است که خیلی از ادعا های شیعه برحق است.
جواب ما:
در بد بودن این آدم همین بس که وزارت ارشاد و فرهنگ ایران، کتاب او را پیوسته چاپ می کند و باید بدانید که این وزارت خانه در خدمت ترویج مذهب شیعه است، درست مثل این که علمای سلفی (وهابی) عربستان، کتاب آیت الله سیستانی را چاپ کنند، آنوقت شما دربارۀ سیستانی چه گمانی خواهید کرد.
این مرد در اصل حنفی بود اما بعد شیعه شد. استناد به گفتۀ او حقه بازی است.
اکنون اسم من محمد باقر است. شیعه به دنیا آمدم و معلم دینی نیز، بودم، اما بعد سنی شدم. آیا این حقه بازی نیست اگر سنی ها به کتابی که در زمان سنی بودنم نوشتم، استناد کنند که شیعه ها حرف ما را می گویند؟!
اصلاً وقتی کتب اصلی شیعه وجود دارد، من کیستم که به گفتۀ من استناد می کنید؟ وقتی بخاری، مسلم ، نسایی و ترمذی و ... هستند، حسکانی کیست که او را به رخ ما می کشید.
(مکر + مکر) تنها برای فریفتن شیعۀ عوام است.
او اعتقاد داشت که خورشید برای حضرت علی برگشته و شب عقب گرد کرده و دوباره روز شده است تا علی نمازش قضا نشود.
امام ذهبی همین گفته را ،دلیل شیعه بودن حسکانی دانسته است.
هرکس چنین حدیثی را دربارۀ علی درست بداند، بدون شک از علم حدیث بی خبر است. حسکانی هم نمی تواند با این عقاید حنفی باشد.
شیعه میگوید : گنجی شافعی که از علمای بزرگ سنی است، گواهی داده است که خیلی از ادعاهای شیعه، برحق است.
جواب ما:
نام این مرد و کتابش «الطالب» را در کتب استدلالی شیعه بسیار می بینید. از آن دلیل می آورند که آنچه ما می گوییم، عقیدۀ اهل سنت است.
این مرد در سال 658 فوت کرده است؛ یعنی، همان سالهایی که خداوند متعال بر مسلمانان غضب کرده و بلای خانمان سوز مغول را بر آنها مسلط نموده بود، همان سالهایی که شیعیان میدان را خالی یافته و به مغول ها کمک می کردند تا شاید به کمک آنها انتقام حسین را از کودکان سنی بگیرند.
به هر حال، محمد بن احمد قمی که شیعه است، می گوید: او به مذهب شیعه تمایل یافته بود و به همین خاطر به دست مردم کشته شد. ولي با وجود این اعتراف در بحث ها یادشان میرود که او شیعه شده و او را بعنوان یک سنی شاهد میاورند!!
ابن کثیر در ضمن داستانهای طولانی که از ظلم مغول نوشته است، این را هم بیان کرده که شیخی رافضی ، دراز قد و خبیث با خشم عجیبی که به مسلمانان داشت با مغولان سازش کرد و جای اموال مسلمانان را به مغولان نشان می داد و بلاخره مردم او را به همراه گروهی دیگر از منافقان کشتند.
او نمیتوانست شافعی باشد؛ زیرا به اعتراف ابن طاووس شیعی، این آقای گنجی، محمد بن حسن عسکری را مهدی می دانست و باور داشت که او ظهور خواهد کرد. گویا ظلم مغول او را مایوس کرده بود و منتظر مهدی بود و شیعه ها بر این باورند که زمانی مهدی می آید که جهان از ظلم پر شود. شاید به همین دلیل، مغول را یاری می داد تا مهدی سریعتر و زود تر بیاید.
شیعه می گوید: او کتابی دارد به نام « البیان فی اخبار صاحب الزمان ». پس او شیعه بود اما نام شافعی را از او دور نمی کنند تا سنی ها را بفریبند. در حالی که شافعی ها پشت شیعه نماز نمی خوانند. و امام شافعی دربارۀ شیعه می گوید: ندیدم کسی آشکارتر از شیعه دروغ بگوید.
شیعه میگوید : محمد بن طلحه الشافعی که از علمای بزرگ سنی است، گواهی داده است که خیلی از ادعا های شیعه برحق است.
جواب ما:
این دیوانه فکر می کرد که به علم رموز اعداد دست یافته است. گمان می کرد علی به خوابش آمده و به او آموخته است و گمان می کرد با علم خود فهمیده که در سال 999 هجری عمر دنیا به پایان می رسد. او از این هذیان ها زیاد دارد. پس تعجبی ندارد که شیعه، شیفتۀ او باشد.
شیعه میگوید : مسعودی که از علمای بزرگ سنی است، گواهی داده است که خیلی از ادعا های شیعه برحق است.
جواب ما:
او هم شیعه و هم معتزلی بود. نمی دانم شیعه چرا او را به عنوان شیعه قبول ندارد در حالی که کاملاً شرط شیعه بودن را داشت؛ یعنی، صحابه را هم فحش می داد. و باز نمی دانم شیعه که او را سنی می داند چرا این قدر به او علاقه دارد و بخاری و مسلم و نسایی را رها می کند و مرتب از او نقل قول می کند. به هر حال از نظر ما او یک شیعه است.
شیعه میگوید : ابن الصباغ مالکی که از علمای بزرگ سنی است، گواهی داده است که خیلی از ادعا های شیعه برحق است.
جواب ما:
نام کامل او «نورالدین علی بن محمد» است. کتابی به نام «الفصول المهمه فی معرفته الائمه» دارد و در هر فصلش ،فضایل یکی از امامان شیعه را نوشته است و منظورش از ائمه، امامان دوازده گانۀ شیعه است.
در حیرتم که چرا دیگر نام مالکی را به یدک می کشد. خودش در کتابش فریاد می زند که شیعه است.
شیعه میگوید : ابراهیم بن محمد بن الموید ابی بکر بن حمویه الجوینی که از علمای بزرگ سنی است، گواهی داده است که خیلی از ادعا های شیعه برحق است.
جواب ما:
ابن حجر عسقلانی، او را صوفی می داند و فراموش نکنید که مذهب شیعه، زادۀ انحرافات صوفیه است. او دوست محسن عاملی( عالم شیعی) بود و همواره انسان را ، از دوستش بشناسید.
او کتابی دارد به نام «فرائد السبتین فی فضایل المرتضی و البتول والسبطین» که در تهران چاپ می شود. امام ذهبی درباره اش گفته است که هیزم جمع کن در شب است؛ یعنی، خوب و بد را جمع آوری کرده و اباطیل دروغین را به نام حدیث در کتابش آورده است.
- 6512 بازدید
- نسخه چاپی