آيا مردم هدایت نمییابند جز با أئمّه؟!!
شیعه مى گوید: ابوعبدالله : گفته است: گرفتاری و بلای مردم عظیم است، اگر آنها را دعوت کنیم به ما جواب نخواهند داد و اگر آنها را رها کنیم، به غیر ما هدایت نخواهند یافت[1]. روایتهای آنها میگوید: ابوجعفر گفت: بوسیله ی ما خداوند متعال شناخته شد و بوسیله ی ما یگانه و یکتا معرفی گردید.[2]
البته این نصوص و روایتها، هدایت یافتن امّت اسلام را منتفی نمیکند، ولی منشأ و منبع اصلی هدایت را ائمّه معرّفی می کنند. حقیقت این است که هدایت و راهگشایی به معنای توفیق رسیدن به حق و حقپذیری، جز ربّ و خدای بندگان، کسی قادر به انجام آن نیست. یعنی همان خدایی که تغییر دهنده ی قلبها و بصیرتهاست و میان انسان و قلبش حایل میشود و اگر به چیزی فرمان بوجود آمدن دهد پدید میآید... و شیعه که بیهیچ قید و محدودیتی این عبارتها را بر زبان میآورد، خود به خود ائمه ی خود را در زمینه ی هدایت مردم با خداوند سهیم میگردانند، در حالیکه فقط خداوند متعال هدایت دهنده و بیشریک میباشد.[3]
خداوند متعال فرموده است: (مَن يَهْدِ اللَّـهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَن يُضْلِلْ فَلَن تَجِدَ لَهُ وَلِيًّا مُّرْشِدًا)(کهف/ 17) "خدا هر كه را راهنمائی كند، راهیاب (واقعی) او است و هركه را گمراه نماید، هرگز سرپرست و راهنمائی برای وی نخواهی یافت".
خطاب به پیامبرش صلی الله علیه وسلم میفرماید: (إِنَّكَ لَا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَـكِنَّ اللَّـهَ يَهْدِی مَن يَشَاءُ)(قصص / 56). (ای پیغمبر! ) تو نمیتوانی كسی را كه بخواهی هدایت ارمغان دهی (و او را به ایمان، یعنی سر منزل مقصود و مطلوب انسان برسانی) ولی این تنها خدا است كه هر كه را بخواهد هدایت عطاء مینماید.
امّا هدایتی که بیانگر حق باشد و به جانب آن راهنمایی نماید وظیفه ی پیامبران و کسانی است که به شیوه ی نیک از آنها پیروی مینماید و در دوازده امام منحصر نمیشود همانگونه که خداوند متعال میفرماید:(قُلْ هَـذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَى اللَّـهِ عَلَى بَصِیرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِی)(یوسف / 108). بگو: این راه من است، با آگاهی، من و پیروانم به سوی خداوند متعال دعوت میکنیم.
این سخن که هدایت بندگان فقط بوسیله ی ائمه انجام میپذیرد، یک نوع گستاخی بر خداوند متعال میباشد.[4]
ب- میگویند: دعا قبول نمیشود جز با ذکر نام ائمه
همچنین گفتهاند: جز با توسل به نام أئمه کسی رستگار و برنده نمیشود، و هر کس این کار را انجام دهد، در واقع هلاک شده است. در روایتهای آنها از ائمه آمده است: هر کس با ما به راز و نیاز کند هلاک شده وطلب هلاکت کرده است.[5]
گستاخی و بیشرمی شیعه در این زمینه به جایی رسیده که گفتهاند: دعای پیامبران با توسل به أئمه و طلب شفاعت از آنها مستجاب شده است. درود و سلام خداوند بر همه ی آنها باد6. این ساخته و پرداخته?ی شیعه?ی رافضی است، امّا خداوند متعال می?فرماید: (وَلِلَّـهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا) (اعراف / 180). خدا دارای زیباترین نامها است. پس به هنگام ستایش خداوند و درخواست حاجات خویش از خدای سبحان او را بدان نامها فریاد دارید و بخوانید.
خداوند متعال نفرموده: او را با نامهای ائمه و مقامات و مقابر ائمه بخوانید. همانگونه جل شأنه فرموده است: (وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَكُمْ)(غافر/60) و پروردگار شما گفت: مرا بخوانید تا شما را استجابت کنم.
اگر اساس قبولی دعا ذکر نام ائمه میبود، به?یقین میفرمود: با نامهای ائمه مرا بخوانید تا دعای شما را بپذیرم. بلکه?این امری که شیعه ادعا میکند و آن را سر هم می کنند، یکی از دلایل رد دعا و عدم پذیرش آن میباشد. زیرا شرط اجابت و قبول دعا وجود اخلاص در دعا برای الله تعالی است. خداوند متعال فرموده است: (فَادْعُوا اللَّـهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ) (غافر / 14) خدا را بخوانید (و) دین خود را برای او خالص کنید هر چند کافران ناخشنود باشند.
نیز می فرماید: (وَادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ ) (اعراف / 29) در حالیکه دین را برای خداوند خالص کردهاید، او را بخوانید.
تمام ائمه هم جزو سایر انسانها هستند: (إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ عِبَادٌ أَمْثَالُكُمْ فَادْعُوهُمْ فَلْيَسْتَجِیبُوا لَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِینَ) (اعراف / 194).
تمام کسانی را كه بجز خدا فریاد میدارید و میپرستید، بندگانی همچون خود شما هستند (و كاری از آنان ساخته نیست و نمیتوانند فریادرس شما باشند). آنان را به فریاد خوانید و (از ایشان استمداد جوئید) اگر راست میگوئید (كه كاری از ایشان ساخته است) باید كه به شما پاسخ دهند (و نیاز شما را برآورده كنند).
(لَّن يَسْتَنكِفَ الْمَسِیحُ أَن يَكُونَ عَبْدًا لِّلَّـهِ وَلَا الْمَلَائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ) (نساء / 172). هرگز مسیح ابائی از این ندارد كه بندهای (از بندگان متواضع) برای خدا باشد و فرشتگان مقرّب نیز (از بندگی او سر باز نمیزنند).
خداوند متعال می فرماید: (إِن كُلُّ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِلَّا آتِی الرَّحْمَـنِ عَبْدًا) (مریم / 93). تمام كسانی كه در آسمانها و زمین هستند، بنده خداوند مهربان (و فرمانبردار یزدان) میباشند.
امّا این ادعا که میگوید: دعای پیامبران تنها با توسل به ائمه مستجاب شده است، ادعایی باطل و بیپایه است، چون انبیاء تنها خداوند متعال را با نامها و وحدانيّت ایشان خواندهاند، مثلاً حضرت ایوب؛ به نامهای مبارک و نیکوی خداوند و اینکه او ارحمالراحمین است، متوسل شده است، آنجا که می فرماید:
(وَمِنَ الشَّيَاطِینِ مَن يَغُوصُونَ لَهُ وَيَعْمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذَلِكَ وَكُنَّا لَهُمْ حَافِظِینَ (82) وَأَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ (83) فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَكَشَفْنَا مَا بِهِ مِن ضُرٍّ وَآتَيْنَاهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحْمَةً مِّنْ عِندِنَا وَذِكْرَى لِلْعَابِدِینَ) (انبیاء / 82-84)
و گروهی از شیاطین را (نیز فرمانبردار سلیمان كرده بودیم) كه برای او (در دریا جهت استخراج لؤلؤ و مرجان و جواهرات و مواد پرارزش دیگر) غواصی میكردند و كارهائی جز این (از قبیل ساختن كاخها و دژها) انجام میدادند و ما آنان را (از تمرّد و سركشی در برابر فرمان سلیمان و اذيّت و آزار رسانیدن به مردمان، دور) نگاه میداشتیم. ايّوب را (یاد كن) بدان گاه كه (بیماری او را از پای در آورده بود، و در این وقت) پروردگار خود را به فریاد خواند (و عاجزانه گفت: پروردگارا! ) بیماری به من روی آورده است و تو مهربانترین مهربانانی (پس بدین بنده ضعیف رحم فرما). دعای او را پذیرفتیم و بیماری وی را برطرف ساختیم و (به جای) اولاد (و اموالی كه از دست داده بود) دو چندان بدو دادیم، محض مرحمتمان (در حق ايّوب) و تذكاری (از صبر و شكیبائی) برای پرستندگان (خداوند سبحان، تا همچون ايّوب علیه السلام شكیبا و امیدوار به لطف و فضل خدا باشند).
امّا یونس علیه السلام به توحید و اقرار به وحدانيّت خدا متوسل گردیده است، همانگونه که خداوند متعال فرموده است:
(وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِی الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَـهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّی كُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ (87) فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنجِی الْمُؤْمِنِینَ) (انبیاء/87-88).
(یاد كن داستان یونس ملقب به) ذوالنون را در آن هنگام كه (بر قوم نافرمان خود خشم گرفت و ایشان را به عذاب خدا تهدید كرد و بدون دریافت پیام آسمانی، از میانشان) خشمناك بیرون رفت و گمان برد كه (با زندانی كردن و دیگر چیزها) بر او سخت و تنگ نمیگیریم. (سوار كشتی شد و كشتی به تلاطم افتاد و به قید قرعه مسافران و كشتیبانان او را به دریا انداختند و نهنگی او را بلعید.) در میان تاریكیها (ی سهگانه شب و دریا و شكم نهنگ) فریاد برآورد كه (كریما و رحیما! ) پروردگاری جز تو نیست و تو پاك و منزّهی (از هرگونه كم و كاستی، و فراتر از هر آن چیزی هستی كه نسبت به تو بر دلمان میگذرد و تصوّر میكنیم. خداوندا بر اثر مبادرت به كوچ بدون اجازه حضرت باری) من از جمله ستمكاران شدهام (مرا دریاب! ). دعای او را پذیرفتیم و وی را از غم رها كردیم و ما همین گونه مؤمنان را نجات میدهیم.
کلماتی که آدم علیه السلام و همسرش آنها را بر زبان آوردند،
همانگونه بود که خداوند متعال فرمود:
(قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ) (اعراف/23). (آدم و همسرش، دست دعا به سوی خدا برداشتند و) گفتند: پروردگارا! ما (با نافرمانی از تو) بر خویشتن ستم كردهایم و اگر ما را نبخشی و بر ما رحم نكنی از زیانكاران خواهیم بود.
بیپایگی این گفته و ادعای شیعه معلوم است، و فاسد بودن آن از بدیهيّات دین است، کتابهای شیعه در زمینه دعا و مناجات با خدا مواردی را از ائمه نقل کردهاند، که این ادعای آنها را به نقض و باطل میکند، هیچ امامی نیست مگر اینکه دعا و نیایش فراوانی را از او نقل کردهاند و مجلسی اکثریت آنها را در کتاب بحار الانوار خود آورده است.[7]
برگرفته از کتاب * على مرتضى رضی الله عنه* بررسی و تحلیل زندگانی خلیفه چهارم* محمد صلابی
*****************************************
1- امالی صدوق، ص 363، اصول شیعه (2/539).
2- بحارالانوار (23/103).
3- اصول شیعة الامامیة(2/540).
4- اصول شیعة الامامیة(2/540).
5- وسائل الشیعه (4/1142)، اصول شیعه (2/541).
6- واین یکی از بابهای بحارالانوار است. (26/319).
7- اصول شیعة الامامیة(2/545).
- 6190 بازدید
- نسخه چاپی
دیدگاه ها
با سلام خیلی عالی بود خداوند
با سلام
خیلی عالی بود خداوند به شما جزای خیر دهد شیعیان عزیزتراز جان می گویند ما ائمه را نمی پرستیم در حالیکه در قران سوره حمد را سوره پرسش نامیده است که مدح حمد ستایش حاجت خواستن وخواندن همه افعال پرستش است که متاسفانه در کشور ایران در مورد غیر خدا بکار می رود که از خداوند عاجزانه تقاضا دارم با توجه به اینکه ملت ایران خصوصا علمای شیعه از بهترینهایند نه اهل دزدیند نه اهل کار بدنداهل نماز شبنداهل دعا ونضرع و... هستند وواقعا مظلومترین وقانع ترینند خداوند را به ذات خودش قسم می دهیم که ایشان را به صراط مستقیم (توحید) هدایت فرمایدوما را نیز به صراط مستقیم هدایت کند انسان دلش آتیش می گیرد وقتی از نزدیک با ایشان صحبت می کنید می بینید چه انسانها وارسته ای هستند خدایا هدایتشان فرما بدترین شکل قضیه این است که انسان خودش را در صراط مستقیم ببیند ودر یوم تبلی السرائر واقعیت را ببیندکه وای چه روز وحشتناکی است آنروز
منظور پیامبرصلی الله علیه
منظور پیامبرصلی الله علیه وسلم تشویق پیروانش به توجه بیشتر و ایجاد قدر و اعتبار و مهر و محبت برای علی (ع) پسر عم و شوهر یگانه دخترش فاطمه (س) بوده است (فقط و فقط و نزد ما هیچ اعتباری بیش از این ندارد)
شیعه معتقد است اكثریت با ابوبكر بیعت نكرده و بیعت اقلیت نیز با اجبار و اكراه بوده است . سئوال اینجاست: پس ابوبكر رضی الله عنه چگونه توانست به خوبی از پس آن همه مشكلات پس از خلافت بر آید . علم غیب داشت یا قوای آسمانی به او كمك می كردند ؟!!! یا این از لیاقت ذاتی خود او بود ؟ هر پاسخی بدهید به ضرر شیعه تمام می شود !
امام اگر منتخب خدا باشد میشود نبی یا رسول و ائمه رضی الله عنهم خودشان چنین چیزی را قائل نبودند شما چرا گریبان چاک می کنید؟
من تضمین میکنم اگر کسی شرک نکند و عمل صالح انجام دهد از گناهان کبیره دوری کند به خواست خدا میرود بهشت هر چند که اصلا ائمه را نشناسد و از صفات ماوراء طبیعت که شیعه به آنها چسپانده اند بی خبر باشد
بسم الله الرحمن الرحيم به متن
بسم الله الرحمن الرحيم
به متن روايت نقل شده از سوي زيد بن ارقم اگر دقت كنيد دقيقا خلاف آنچه كه بيان شده است حاصل خواهد شد. پيامبر مي فرمايد: إني قد تركت فيكم الثقلين أحدهما أكبر من الآخر كتاب الله وعترتي أهل بيتي فانظروا كيف تخلفوني فيهما فإنهما لن يتفرقا حتى يردا علي الحوض ثم قال إن الله مولاي وأنا ولي كل مؤمن ثم أخذ بيد علي فقال من كنت وليه فهذا وليه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه
پيامبر ميفرمايد: ان الله مولاي و أنا ولي كل مؤمن آنگاه در ادامه دست علي را گرفته و مي فرمايد من كنت وليه فهذا وليه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه
دقت در فرمايش پيامبر كه خداوند مولاي من است و من ولي و صاحب اختيار همه مؤمنان هستم چه ربطي به دوستي و محبت دارد؟ كه در ادامه بخواهد دوستي و محبت علي (ع) را يادآوري كند. مگر امر مهمتري در ميان باشد و همان چيزي است كه از آن به قدر و اعتبار نام برده ايد. و اين قدر و اعتبار همان صاحب اختيار بودن علي (ع) است كه پيامبر به آن تأكيد كرده است و چه اعتباري بالاتر از اينكه خداوند او را انتخاب كرده و توسط پيامبرش معرفي شده و آنگاه براي او از مردم بيعت گرفته است.
آيا انتخاب خداوند و معرفي پيامبر مهم است يا معرفي و انتخاب در شورا؟ آيا خداي حكيم علم به همه چيز دارد يا شوراي سقيفه؟ آيا انتخاب مردم ارجحيت دارد يا انتخاب خداوند؟ آيا بيعت به امر خداوند واجب است يا بيعت به دستور شورا؟ كساني كه در شوراي سقيفه جمع شده بودند در روز غدير، به امر پيامبر گردن نهادند و با علي به اميرالمؤمنين بودن بيعت كردند و به او تبرك گفتند به امارت و اميرالمونين بودن نه براي دوستي كه دوستي نيازي به بيعت ندارد و امارت بر مؤمنين است كه بايد بيعت را همراه داشته باشد. و اين ثبت در تاريخ است. چرا بيعت را شكستند و بر انتخاب خداوند خط بطلان كشيدند؟ و بر امام منتخب خداوند و معرفي شده از سوي رسول خدا خروج كردند؟
جناب دانش عزیز با سلام شما
جناب دانش عزیز
با سلام شما چقدر بامزه استدلال می کنید و چقدر با مزه برای خودتون جمع و تفریق می کنید. مثلاً:
شما فرمودید: " منظور پیامبرصلی الله علیه وسلم تشویق پیروانش به توجه بیشتر و ایجاد قدر و اعتبار و مهر و محبت برای علی (ع) پسر عم و شوهر یگانه دخترش فاطمه (س) بوده است)"
شما منظور پیامبر رو بهتر از خود ایشون متوجه شدید خیلی جالبه. مثل این می مونه که من بگم من فدا نمیام تو سایت شما بیای حرف من رو اینجوری معنی کنی که منظور رها از این حرف این بوده فردا من می خواهم شام بخورم. از شما بعیده اینقدر بچه گونه استدلال کنید.
اهل سنت معتقد است که اگر حتی یک نفر هم با خلیفه بیعت کند، حاکمیت خلیفه قطعی است و نیز ترمذی در فقه خودش آورده است که اگر کسی بر علیه حاکمی که به حق و یا به ناحق قیام کند کافر و مرتد می شود.
حضرات ابوبکر و عمر (س) همانگونه که در تاریخ طبری آمده است با علی بیعت کرده و علی را امیرالم<منین خود دانستند ولی بعد از رحلت نبی الله قیام کردند. از ابتدا این و بزرگوار طبق حکم ترمذی از دین خارج شدند و اصلاً بیعت اکثریت و یا اقلیت مردم با فردی که از دین خارج شده است اهمیتی برای اسلام ندارد.
و اما در آخر بحث خود ضمانتی دادید:
" من تضمین میکنم اگر کسی شرک نکند و عمل صالح انجام دهد از گناهان کبیره دوری کند به خواست خدا میرود بهشت هر چند که اصلا ائمه را نشناسد و از صفات ماوراء طبیعت که شیعه به آنها چسپانده اند بی خبر باشد"
جالب است این روایت:
من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه. هر کسی امام زمانش را نشسناد به مرگ جاهلیت مرده است.
جالبه که شما ادعاهایی می کنید که علمای شیعه و سنی هر دو بر خلافش ادعا دارند.
جناب دانش نکند شما خدای نکرده از وهابیون هستید و در این سایت نفوذ کردید تا مسلمانان سنی و شیعه را از راه دین و خدا به بیراهه ببرید.
با عرض سلام ,,,جناب raha هر
با عرض سلام ,,,جناب raha هر کس که سبیل داره بابای تو نیست عزیز من, ائمه در چه وقتی حکومت یا خلافتی مطاع داشتند (الا علی و حسن رضی الله عنهما) اما بقیه یا فراری از انظار بودند یا در میان مردم بدون هیچ قدرت و شوکت یا اینکه هنوز در سرداب سامرا 11 قرن میشه خوابش برده , خودتون را کمی رها کنید از این افسانه ها, حدیث و لم یعرف بدون شک حدیث ضعیفی هست که خود ساخته شرکتهای رافضی هست تا یوغ اسارت بندگی ائمه را به گردن مردم بندازند. خدا نکنه شما اگر چند وقت بعد مردید یوغ کدام امام به گردن شماست ؟ امام زمان ؟ که هنوز از سفر غیبت برنگشته یا خامنه ای چلاق که حکومت از دستش رفته؟ سبحان الله شب و روز مردم دارن داد میزن خامنه ای قاتله ولایتش باطله ! و شما چسپیدید به پرچم امامت!!