پاسخی بر سوال یکی از کاربران در مورد حدیث (کتاب الله وعترتی ).
بسم الله الرحمن الرحیم
ابتدا اینکه امامیه از آوردن آیه ای در اثبات امامت ولایت علی رضی الله عنه و۱۱ نفر بعد از او عاجز هستند وهمینطور برای آوردن آیه ای که دلالت کند بر اطاعت از ۱۲ امام وهمینطور آیه ای که دلالت بر عصمت آنها کند.
به این دلیل سعی می کنند از بعضی از احادیث به خواسته خود برسند و حتی را پا رافراتر نهاده وبرای اثبات اباطیل خود به تورات وانحِیل استناد می کنند.اما در این نوشتار روشن می کنیم از قرآن و کتب خودشان که (حدیث کتاب الله وعترتی) نمی تواند برای امامیه پناه گاهی باشد.
جايگاه سنت:
ابتدا از قرآن کریم که بیان کننده هر چیزی برای ما مسلمانان است همانطور که الله تعالی می فرماید: ( وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ )۸۹ النحل
(اين كتاب را كه روشنگر هر چيزى است و براى مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتگرى است بر تو نازل كرديم )
الله تعالی در پیروی از رسول الله صلی الله علیه وسلم (سنت) چه می گوید؟
(تِلْكَ حُدُودُ اللّهِ وَمَن يُطِعِ اللّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ). النساء ۱۳
(اينها احكام الهى است و هر كس از خدا و پيامبر او اطاعت كند وى را به باغهايى درآورد كه از زير [درختان] آن نهرها روان است در آن جاودانهاند و اين همان كاميابى بزرگ است )
و در ادامه می گوید:(وَمَن يَعْصِ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِيهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُّهِينٌ ﴿۱۴﴾
و هر كس از خدا و پيامبر او نافرمانى كند و از حدود مقرر او تجاوز نمايد وى را در آتشى درآورد كه همواره در آن خواهد بود و براى او عذابى خفتآور است)
(يَسْأَلُونَكَ عَنِ الأَنفَالِ قُلِ الأَنفَالُ لِلّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُواْ اللّهَ وَأَصْلِحُواْ ذَاتَ بِيْنِكُمْ وَأَطِيعُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ) ﴿۱﴾ الانفال
(اى پيامبر] از تو در باره غنايم جنگى مىپرسند بگو غنايم جنگى اختصاص به خدا و فرستاده [او] دارد پس از خدا پروا داريد و با يكديگر سازش نماييد و اگر ايمان داريد از خدا و پيامبرش اطاعت كنيد )
و آیات دیگری که اگر بخواهیم همه را نقل کنیم خود مقاله جدا گانه می شود وهمین مقدار کفایت می کند
پس تا اینجا نتیجه می گیریم که خداوند سفارش به اطاعت از خود و رسولش کرده و مخالفت الله و رسولش معصیت است و باعث دخول در جهنم می شود آیا در آیات قرآن جایی گفته شده هرکس از ائمه ۱۲ گانه به زعم امامیه (عترت) اطاعت نکند ویا در امری مخالفتشان کند داخل جهنم می شود ومعصیت کرده؟
پس از قرآن می فهمیم که سنت بر عترت افضلیت دارد
دوم اینکه عترت خود باید تابع سنت باشد ونمی تواند سنت جدیدی از خود بسازد (واین را در ادامه از کتب امامیه اثبات می کنیم) زیرا آیاتی که ما را به اطاعت از سنت می کند تمام مردم را در بر می گیرد ونه فقط افراد خاصی را.
استناد امامیه به آیه اولی الامر و بطلان آن:
استناد می کنند به این آیه (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا ﴿۵۹﴾النساء
اى كسانى كه ايمان آوردهايد خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را [نيز] اطاعت كنيد پس هر گاه در امرى [دينى] اختلاف نظر يافتيد اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد آن را به [كتاب] خدا و [سنت] پيامبر [او] عرضه بداريد اين بهتر و نيكفرجامتر است.
و می گویند اولی الامر ائمه شیعه هستند به زعمشان عترت
واین نهایت جهل است زیرا در نزد امامیه امام معصوم و واجب الاطاعه است و نمی توان با او در امری مخالفت کرد اما آیه به وضوح می گوید (فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ) (اگر در مسئله ای اختلاف کردید با اولی الامر)پس اولی الامر امام معصوم نیست زیرا با معصوم اختلاف نتوان کرد
نکته بعدی در ادامه می گوید (فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ) (اگر با اولی الامر اختلاف کردید برگردید بر کتاب خدا و سنت)پس چرا نمی گوید بر گردید بر عترت؟؟
خطای امامیه در برداشت از معنای لفظ عترت:
در نزد امامیه عترت یعنی ائمه ۱۲ گانه ونه احدی دیگر حال ما معنای واقعی عترت را بیان می کنیم
عترت فقط ۱۲ امام یا آل علی نمی باشند بلکه آل عباس وعقیل و جعفر و امهات مومنین هم از عترت هستند
و در لفظ دیگر حدیث آمده (عترتی اهل بیتی) واهل بیت در اصل همسران رسول الله می باشند و آنها را هم در بر می گیرد همانطور که در سوره احزاب می خوانیم (إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّـهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا)
به دلیل ایه قبلی که می فرماید: (يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاءِ ۚ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا ﴿٣٢﴾ وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَىٰ ۖ وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّـهَ وَرَسُولَهُ ۚ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّـهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا ﴿٣٣﴾ وَاذْكُرْنَ مَا يُتْلَىٰ فِي بُيُوتِكُنَّ مِنْ آيَاتِ اللَّـهِ وَالْحِكْمَةِ ۚ إِنَّ اللَّـهَ كَانَ لَطِيفًا خَبِيرًا ) "الاحزاب/32-33-34"
وتخصیص امامیه که اهل بیت فقط ۵نفر هستند نشان دهنده جهل و بازی آنان با آیات قرآن است و اینکه ردی بر خودشان است اگر آیه فقط مخصوص ۵تن است پس بقیه ائمه شما چطور معصوم شده وداخل عترت شدند؟ ودراینجا کل عقایدشان باطل می شود.
وهمانطور که در صحیح مسلم از حدیث زید بن ارقم که از او می پرسند آیا همسران رسول الله اهل بیت او هستند؟ می گوید بله.
سوال ما از امامیه اینکه می گویند عترت یعنی آل علی فرزندان علی می گوییم فرزندان علی بسیارند چرا بقیه آنها داخل آیه نمی شوند؟ و چرا فقط عترت را تخصیص به ۱۲ امام داده اند؟
اگر بگویند بله عترت یعنی ۱۲ امام می گوییم برای ما آیه قرآنی ویا حدیثی بیاورید که بگوید عترت یعنی ۱۲ امام شیعه
مسئله بعدی ابوجعفر طحاوی رحمه الله در معنای (العترة)می گوید(عترت اهل بیت رسول الله هستند کسانی که بر سنت ایشان هستند وبر اوامر ایشان تمسک می کنند) پس باز عترت وقتی ارزش پیدا می کند که بر سنت رسول الله باشد یعنی باز سنت بر عترت افضلیت پیدا می کند والا عترتی که از سنت بویی نبرده در آن خیری هست؟
پس عترت کسی است که بر منهج وسنت رسول الله صلی الله علیه وسلم باشد ولا غیر وعارف باشد به سنت.
و شیخ آلبانی رحمه الله می فرمایند (ذکر اهل بیت در کنار در مقابل قرآن مانند ذکر خلفای راشدین در مقابل سنت رسول الله است که بسند صحیح ابوعیسی الترمذی و غیرهم روایت می کنند:علیکم بسنتی وسنه خلفاء الراشدین من بعدی)
امامیه از آوردن یک نص مانند حدیث (سنتی وسنه خلفاء الراشدین) برای ائمه خود عاجزند.
بطلان ادعای امامیه مبنی بر ضعف اسناد حدیث کتاب الله وسنتی:
(إني قد خلفت فيكم شيئين لن تضلوا بعدهما أبدا ما أخذتم بهما أو عملتم بهما : كتاب الله وسنتي ولم يتفرقا حتى يردا علي الحوض )
الراوي: أبو هريرة المحدث: ابن حزم - المصدر: أصول الأحكام - الصفحة أو الرقم: 2/251
خلاصة حكم المحدث: صحيح
( تركت فيكم شيئين لن تضلوا بعدهما : كتاب الله ، وسنتي ولن يفترقا حتى يردا علي الحوض)
الراوي: أبو هريرة المحدث: محمد جار الله الصعدي - المصدر: النوافح العطرة - الصفحة أو الرقم: 100
خلاصة حكم المحدث: صحيح
(إني تارك فيكم ما لن تضلوا إن اعتصمتم به ؛ كتاب الله وسنتي)
الراوي: - المحدث: ابن باز - المصدر: مجموع فتاوى ابن باز - الصفحة أو الرقم: 155/8
خلاصة حكم المحدث: إسناده جيد
(تركت فيكم أمرين ؛ لن تضلوا ما إن تمسكتم بهما : كتاب الله وسنتي ، ولن يتفرقا حتى يردا علي الحوض)
الراوي: - المحدث: الألباني - المصدر: منزلة السنة - الصفحة أو الرقم: 13
خلاصة حكم المحدث: إسناده حسن
واما حدیث امام مالک رضی الله تعالی عنه در الموطاء که مرسل است وبعضی تضعیف کردند که شواهدی دارد که آن را تقویت می کند که بعضی از آن را بیان کردیم.
واما اثبات افضلیت سنت بر عترت از کتب امامیه:
( علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن النوفلي، عن السكوني، عن أبي عبدالله عليه السلام
قال: قال رسول الله صلى الله عليه وآله: إن على كل حق حقيقة، وعلى كل صواب نورا، فما وافق كتاب الله فخذوه وما خالف كتاب الله فدعوه.)
(آنچه موافق کتاب خدا است آن را قبول کند و آنچه مخالف قرآن است رها کن)
محمد بن يحيى، عن عبدالله بن محمد، عن علي بن الحكم، عن أبان بن عثمان عن عبدالله بن أبي يعفور،
قال: وحدثني حسين بن أبي العلاء أنه حضر ابن أبي يعفور في هذا المجلس قال: سألت أبا عبدالله عليه السلام عن اختلاف الحديث يرويه من نثق به ومنهم من لا تثق به؟
قال: إذا ورد عليكم حديث فوجدتم له شاهدا من كتاب الله أو من قول رسول الله صلى الله عليه وآله وإلا فالذي جاء كم به أولى به
(ابی یعفور از جعفر صادق در مورد اختلاف حدیث پرسید! امام جواب داد اگر حدیثی یافتید اگر برای آن شاهدی در کتاب خدا و سنت رسول الله یافتید قبول کنید)
عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد بن خالد، عن أبيه، عن النضر بن سويد، عن يحيى الحلبي، عن أيوب بن الحر قال: سمعت أبا عبدالله عليه السلام يقول: كل شئ مردود إلى الكتاب والسنة، وكل حديث لا يوافق كتاب الله فهو زخرف
(از ابی عبدالله صادق شنیدم :تمام حِیزها باید به کتاب وسنت عرضه شود و هر حدیثی مخالف کتا خدا بود زخرف است)(یعنی دروغ)
وبهذا الاسناد، عن ابن أبي عمير، عن بعض أصحابه قال: سمعت أبا عبدالله عليه السلام يقول: من خالف كتاب الله وسنة محمد صلى الله عليه وآله فقد كفر.
(جعفر صادق می گوید هر کس با کتاب خدا وسنت رسول الله مخالفت کند کافر شده)
علي بن إبراهيم، عن محمد بن عيسي بن عبيد، عن يونس رفعه قال: قال علي بن الحسين عليه السلام: إن أفضل الاعمال عند الله ما عمل بالسنة وإن قل.
(افضل اعمال در نزد الله تعالی عمل به سنت است حتی اگر ناچیز باشد) علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن أحمد بن النضر، عن عمرو بن شمر، عن جابر، عن أبي جعفر عليه السلام قال: ما من أحد إلا وله شرة وفترة، فمن كانت فترته إلى سنة فقد اهتدى ومن كانت فترته إلى بدعة فقد غوى.
(ابی جعفر می گوید :هرکس بر فترت سنت باشد هدایت شده وهرکس بر بدعت باشد گمراه شده است)
علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن النوفلي، عن السكوني، عن أبي عبدالله عن آبائه عليهم السلام
قال: قال أمير المؤمنين عليه السلام: السنة سنتان: سنة في فريضة الاخذ بها هدى، وتركها ضلالة،
وسنة في غير فريضة الاخذ بها فضيلة وتركها إلى غير خطيئة
(علی رضی الله تعالی عنه می گوید: سنت دو نوع است ابتدا در فریضه که برآن عمل کردن هدایت است و ترک آن گمراهیست
ودوم سنت در غیر فرائض که عمل برآن فضیلت است و ترک آن خطاء) الكافي ج 1 ص 72 -71
الأصول من الكافي الجزء ١
وصلی الله علی سیدنا محمد وعلی آله وصحبه اجمعین
الهاشــــــــــمى الحســـنى
- 25468 بازدید
- نسخه چاپی
دیدگاه ها
بسم الله الرحمن الرحيم بررسي
بسم الله الرحمن الرحيم
بررسي حديث (كتاب الله وسنتي ) از جهت رجالي
در اين جا قصد داريم به بررسي رجالي روايتي بپردازيم که به جاى لفظ «اهل بیتى» لفظ «سنتى» را آورده است .
روايت مذكور به چند صورت آمده است :
حاکم نیشابورى در مستدرک، متن یاد شده را با اسناد زیر نقل کرده است: «اسماعیل بن أبى اُویس»، عن «ابى اویس» عن «ثور بن زید الدیلمى»، عن «عکرمه»، عن «ابن عباس» قال رسول الله : «یا ایها الناس انى قد ترکت فیکم، ان اعتصمتم به فلن تضلّوا ابدا کتاب الله و سنة نبیه!»(حاکم، مستدرک، ج 1، ص 93)
ـ اى مردم من در میان شما دو چیز را ترک کردم، مادامى که به آن دو، چنگ زنید هرگز گمراه نمى شوید کتاب خدا و سنت پیامبر!
در میان راویان این متن، پدر وپسرى وجود دارند که آفت سندند ، آن دو اسماعیل بن ابى اویس و ابو اویس هستند، پدر و پسرى که نه تنها توثیق نشده اند، بلکه متهم به کذب و وضع و جعل هستند.
سخن علماى رجال در مورد آن دو :
حافظ مزِّى در کتاب تهذیب الکمال، از محققان فنّ رجال درباره اسماعیل و پدرش نقل مى کند:
یحیى بن معین (که از علماى بزرگ علم رجال است) مى گوید: ابو اویس و فرزند او ضعیف اند، و نیز از یحیى بن معین نقل شده که مى گفته: این دو نفر حدیث را مى دزدند. ابن معین همچنین درباره فرزند ابواویس گفته است: نمى توان به او اعتماد کرد.
نسائى درباره فرزند گفته: او ضعیف است وثقه نیست.
ابوالقاسم لالکائى گفته است: «نسائى» علیه او زیاد سخن گفته، تا آنجا که گفته است، باید حدیث او را ترک کرد.
ابن عدى (که از علماى رجال است) مى گوید: ابن ابى اویس از دایى خود مالک، احادیث غریبى را روایت مى کند که هیچ کس آن را نمى پذیرد.(حافظ مزى، تهذیب الکمال، ج 3، ص 127 - 129 ).
ابن حجر در مقدمه فتح البارى آورده است: هرگز با حدیث ابن ابى اویس نمى توان احتجاج نمود، به خاطر قدحى که نسایى درباره او انجام داده است.( ابن حجر عسقلانى، مقدمه فتح البارى، ص 391، چاپ دارالمعرفه ) و ( ص 388 – چاپ دار احیاء التراث العربیه – بیروت 1408 )
حافظ سید احمد بن صدیق در کتاب فتح الملک العلى از سلمة بن شیب نقل مى کند: از اسماعیل بن ابى اویس شنیده که مى گفت: آنگاه که اهل مدینه درباره موضوعى، دو گروه مى شوند، من حدیث جعل مى کنم.(حافظ سید احمد، فتح الملک العلى، ص 36 )
بنابر این، پسر (اسماعیل بن ابى اویس) متهم به جعل حدیث است و ابن معین به او نسبت دروغگویى داده است. گذشته از این، حدیث او در هیچ یک از دو صحیح مسلم و ترمذى و دیگر کتب صحاح نقل نشده است.
درباره ابو اویس همین بس که ابوحاتم رازى در کتاب «جرح و تعدیل» مى گوید: حدیث او نوشته مى شود ولى با آن احتجاج نمى شود،و حدیث او قوى و محکم نیست.( ابوحاتم رازى، الجرح والتعدیل، ج 5، ص 92 )
ونیز ابوحاتم از ابن معین نقل کرده که ابو اویس، مورد اعتماد نیست.
روایتى که در سندهاى آن این دو نفر باشد، هرگز صحیح نیست. گذشته از این، با روایت صحیح و ثابت مخالف مى باشد.
نکته قابل توجه این است که ناقل حدیث; یعنى حاکم نیشابورى بر ضعف حدیث اعتراف کرده و لذا به تصحیح سند آن نپرداخته است، لیکن بر صحت مفاد آن، شاهدى آورده که آن نیز از نظر سند سست و از درجه اعتبار ساقط است. از این جهت به جاى تقویت حدیث، بر ضعف آن مى افزاید.
اینک شاهد واهى او:
سند دوم روایت «وسنتى» :
حاکم نیشابورى با سندى که خواهد آمد، ازابوهریره بطور مرفوع(حدیثى که رواى، آن را به معصوم نسبت ندهد، مرفوع مى نامند ) نقل مى کند: «انى قد ترکت فیکم شیئین لن تضلّوا بعدهما: کتاب الله و سنتى ولن یفترقا حتى یردا علىَّ الحوض»( حاکم، مستدرک، ج 1، ص 93 ).
این متن را حاکم با چنین سندى نقل کرده است: «الضبى»، عن: «صالح بن موسى الطلحى» عن «عبدالعزیز بن رفیع»، عن «أبى صالح» عن «أبى هریره».
این حدیث بسان حدیث پیشین مجعول است و در میان رجال سند، صالح بن موسى الطلحى آمده است.
سخنان بزرگان علم رجال را درباره او :
یحیى بن معین مى گوید: صالح بن موسى قابل اعتماد نیست. ابوحاتم رازى مى گوید: حدیث او ضعیف و منکر است، بسیارى از احادیث او منکر را، از افراد ثقه نقل مى کند. نسائى مى گوید: حدیث او نوشته نمى شود. در مورد دیگر مى گوید: حدیث او متروک است.(حافظ مزى، تهذیب الکمال، ج 13، ص 96 - 97 ).
ابن حجر در تهذیب التهذیب مى نویسد: ابن حِبَّان مى گوید: صالح بن موسى به افراد ثقه چیزهایى را نسبت مى دهد که شبیه سخنان آنان نیست. سرانجام مى گوید: حدیث او حجت نیست و ابو نعیم مى گوید: حدیث او متروک است و پیوسته حدیث منکر نقل مى کند.( ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج 4، ص 354- 355 )
باز ابن حجر در تقریب التهذیب (ابن حجر، تقریب التهذیب – ج1 - ترجمه شماره 2902 ) مى گوید: حدیث او متروک است.
و ذهبى در «میزان الإعتدال» (ذهبى، میزان الاعتدال، ج 2، ص 302 ) حدیث مورد بحث را از او نقل کرده و گفته است که از احادیث منکر اوست.
سند سوم حدیث «وسنتى»
ابن عبدالبرّ در کتاب «تمهید» (التمهید، ج 24، ص 331 ) این متن را با سند یاد شده در زیر نقل کرده است: «عبدالرحمان بن یحیى» عن «احمد بن سعید» عن «محمد بن ابراهیم الدبیلى» عن«على بن زید الفرائضى» عن «الحنینى» عن «کثیر بن عبداللّه بن عمرو بن عوف» عن «ابیه» عن «جده».
سخنان بزرگان علم رجال را درباره ( کثیر بن عبدالله ) : امام شافعى در مورد کثیر بن عبدالله مى گوید: او یکى از ارکان دروغ است.(ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج 8، ص 377، ط دارالفکر; تهذیب الکمال، ج 24، ص 138 )
ابو داود مى گوید: او یکى از کذابین و دروغگوهاست.(ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج 8، ص 377، ط دارالفکر; تهذیب الکمال، ج 24، ص 138 ).
ابن حبان مى گوید: عبدالله بن کثیر از پدر و جدش کتاب حدیث را نقل مى کند که اساس آن جعل است. که هرگز نقل از آن کتاب و روایت از عبدالله حرام است مگر به عنوان تعجیب و نقد.(ابن حبان، المجروحین، ج 2، ص 221 ).
نسائى و دارقطنى مى گویند: حدیث او متروک است. امام احمد مى گوید: او منکر الحدیث است و قابل اعتماد نیست و ابن معین نیز همین نظر را دارد.
شگفت از ابن حجر در کتاب «التقریب» است که در ترجمه او تنها به لفظ «ضعیف» اکتفا کرده و کسانى را که او را متهم به کذب کرده اند افراط گر خوانده است، در حالى که پیشوایان علم رجال او را به کذب و جعل متهم کرده اند و حتى ذهبى مى گوید: گفتار او واهى و سست است. ( میزان الاعتدال – الذهبی – ج 3 ص 406 – 408 )
نقل بدون سند :
مالک در «الموطأ» آن را بدون سند و به صورت مرسل نقل کرده و همگى مى دانیم چنین حدیثى فاقد ارزش است.(مالک، الموطأ، ص 889 - ح 3 )
این بررسى به روشنى ثابت کرده که حدیث «وسنتى» ساخته و پرداخته راویان دروغگو و وابستگان به دربار امویان است که آن را در مقابل حدیث صحیحِ «وعترتى» جعل کرده اند.
اما در مورد اهل بيت در صحیح مسلم آمده :
إنّ زید بن أرقم سئل عن المراد بأهل البیت هل هم النساء ؟ قال: لا / وأیم اللّه، إنّ المرأة تکون مع الرجل العصر من الدهر، ثمّ یطلّقها، فترجع إلى أبیها وقومها.
از زید بن ارقم سؤال شد: آیا به زنان پیامبر (ص) اهل بیت پیامبر گفته می شود یا خیر؟
پاسخ داد همسر یک مرد از اهل بیت آن به حساب نمی آید زیرا چه بسا زنی با مردی یک عمر زندگی می کند ولی در آخر عمر طلاق گرفته و به خانه پدرش رفته و جزء اهل بیت پدر محسوب می شود.
( صحیح مسلم: ج 7 ص 123، (رقم 6381)، کتاب فضائل الصحابة، باب فضائل علی بن أبی طالب (ع )
والسلام
بسم الله والصلاه على رسول
بسم الله والصلاه على رسول الله
بسيارى از بزرگان حديث كتاب الله وسنتى را تصحيح كردند وحديث عليكم بسنتى صحيح است
سوم از كتب خود شما اماميه اثبات كرديم سنت بر عترت برترى دارد و قرآن هم گواه بر اين است.و از همه مهمتر هيچ دليلى نداريم كه عترت 12 امام هستند!
أشهـد باللـه وآيــــاته ***شهادة أرجو بها عتقي
أن أبا بكر ومن بعـده***ثلاثـة أئـمــة الصــــدق
أربعة بعد النبيـين هم***بغير شك أفضل الخلـق
رواه ابن أبي شيبة في مصنّفه
رواه ابن أبي شيبة في مصنّفه (3/214) بإسنادٍ صحيح عن ابن أبي مُلَيكة: (( أنَّ خالد بنَ سعيد بعث إلى عائشةَ ببقرةٍ من الصَّدقةِ فردَّتْها، وقالت: إنَّا آلَ محمَّدٍ صلى الله عليه وسلم لا تَحلُّ لنا الصَّدقة ))
قال القرطبي في الجامع لأحكام القرآن في تفسير هذه الآية قال الزجاج: قيل يراد به نساء النبي صلى الله عليه وسلم وقيل: يراد به نساؤه وأهله الذين هم أهل بيته ، ولأن بداية الخطاب كانت لنساء النبي صلى الله عليه وسلم
عن زيد بن أرقم رضي الله عنه. أن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال أذكركم الله في أهل بيتي ، فقيل: لزيد رضي الله عنه: ومن أهل بيته، أليس نساؤه من أهل بيته ؟ قال: نساؤه من أهل بيته، ولكن أهل بيته من حرم الصدقة بعده آل علي ، وآل عقيل ، وآل جعفر، وآل عباس
معلوم مى شود همسران طاهرات از اهل بيت هستند وشاهد سخن ما زيد بن ارقم وحديث ابن ابى شيبه است كه (براى سيده عائشه صدقه اى آوردند رد كردند و فرمودند بر آل محمد صدقه حرام شده)
أشهـد باللـه وآيــــاته ***شهادة أرجو بها عتقي
أن أبا بكر ومن بعـده***ثلاثـة أئـمــة الصــــدق
أربعة بعد النبيـين هم***بغير شك أفضل الخلـق
بسم الله الرحمن الرحيم 1-
چرا به جاي پاسخگويي به اين سوالات با حذف روبرو ميشود آيا با پاسخ ندادن به سوالات شيعيان ميشود متوجه حقيقت شد؟ آنان كه به سوالات ما پاسخ ميگويند ولي چرا ما از جواب دادن فرار ميكنيم؟
سلام جناب الهاشمی الحسنیچه
سلام جناب الهاشمی الحسنی
چه پاسخ های کوکانه و نتیجه گیری های بچه گانه کردی.
"عن زيد بن أرقم رضي الله عنه. أن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال أذكركم الله في أهل بيتي ، فقيل: لزيد رضي الله عنه: ومن أهل بيته، أليس نساؤه من أهل بيته ؟ قال: نساؤه من أهل بيته، ولكن أهل بيته من حرم الصدقة بعده آل علي ، وآل عقيل ، وآل جعفر، وآل عباس
معلوم مى شود همسران طاهرات از اهل بيت هستند وشاهد سخن ما زيد بن ارقم وحديث ابن ابى شيبه است كه (براى سيده عائشه صدقه اى آوردند رد كردند و فرمودند بر آل محمد صدقه حرام شده)"
من از سخن شما چند تا سوال برام پیش اومد:
1- ایا طاهرات یعنی معصومین ؟
اگر اره که عایشه و حفصه که جزء معصومین نبودند.
حفصه که جزء زنان اسوه هم نبوده به استناد نویسندگان خودتون.
2- شاید عائشه چون دختر ابوبکر بوده از بابش پوا تو جیبی خوب می گرفته و نیازی به پل نداشته. این سوال من مانند نتیجه گیری شما بچه گانه هستش.
3- سیادت عائشه از کجا اومده ؟
4- ببین ایه تطهیر رو از قرآن برو بخون : ضمیر کم به همسران پیامبر بر نمی گرده و همینطوری که حتماً میری می خونی کتاب صحیح مسلم رو حتی یکبار از روی اون زید بن ارقم گفته که همسر جزء اهل بیت به حساب نمی آید.
سلام علیکم در مورد سوالات شما
سلام علیکم
در مورد سوالات شما در این سایت بصورت کافی حِواب داده شده وانشاء الله به این شبهات پاسخ داده میشود.
شماهم اگر خواهان بحث هستید هم شما وهم کسانی که از شما سوال می کنند را به روم انصار آل محمد اهل سنت ایران دعوت می کنم در مسنحِر بیلوکس بیایید باهم صحبت کنیم تا حق مشخص شود.(قل هاتو برهانکم ان کنتم صادقین)
أشهـد باللـه وآيــــاته ***شهادة أرجو بها عتقي
أن أبا بكر ومن بعـده***ثلاثـة أئـمــة الصــــدق
أربعة بعد النبيـين هم***بغير شك أفضل الخلـق
بسم الله الرحمن
بسم الله الرحمن الرحيم
اينگونه سخن گفتن دليل بر نداشتن پاسخ براي شيعيان است و من واقعا متاسفم از اينكه در اين محيط از پاسخ دادن طفره ميرويد. من حضوري وقتي به محضر مولانا عبدالحميد رسيدم هر چه تلاش كردم او نيز همانند شما از جواب دادن طفره رفت. گويا جواب ندادن شيوه ماست. و اين روشي است كه از گذشتگان به ارث رسيده.
اينگونه رفتار فقط مايه دلسردي خواهد شد. جواب يك سوال را حتي نداديد!!
متاسفم از اينكه بر مرگ جاهليت زندگي ميكنيم و بر مرگ جاهليت ميميريم. بدون آنكه امام خود را بشناسيم. و خوشا به حال آناني كه امام خود را ميشناسند و به او ايمان دارند و با تمام وجود به او عشق ميورزند.
تنها اين سوال را جواب بدهيد، حداقل
امامي كه موجب رهايي از زندگي جاهليت شده و مرگ جاهليت را از من دور كند معرفي كنيد به اسم و مشخصات، نه بر اساس وهم و خيال بلكه بر اساس منطق و عقل و برهان صحيح. بگوييد كه او از طرف كدام شخص معرفي شده؟ كجاست؟ آيا خدا بر امامت او مهر تأييد زده؟ آيا پيامبر نيز بر او صحه گذارده؟ آيا اين امام جزو دوازده نفري است كه پيامبر بيان فرموده؟ خلاصه:
من مات بغير امام مات ميتة جاهلية
دوست عزیز الکی شلوغش
دوست عزیز الکی شلوغش نکنید
شما هنوز از اهل سنت چیزی نمی دانی هنوز نمی دانی که حدیثی با این لفظ (من مات ولم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه )اصلا وحِود ندارد امامیه می گویند در صحیح مسلم آمده واین دروغی بیش نیست .من نمی دانم چرا شما دعوت من را قبول نمی کنید؟من به سوالات شما تک تک آن پاسخ میدهم شما دعوت من اجابت کن بنده منتظرم .بجای روضه خواندن بفرمایید با ما در غرفه انصار بحث کنید منتظر جواب شما هستم
جناب رها شما هم ادب را رعایت کن شما در مورد کسی حرف میزنی که خداوند در سوره نور برائتش را اثبات کرده
واما ضمیر مذکر که استناد کردید دلیل بر جهل شماست زیرا همیشه در زبان عرب مذکر بر مونث مقدم است واینکه مذکر آمده بدلیل وحِود رسول الله است که سید خانه خویش است
واهل بیت همسران را شامل می شود خداوند می فرماید (قَالُواْ أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللّهِ رَحْمَتُ اللّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَّجِيدٌ ﴿۷۳﴾ سوره هود
(گفتند آيا از كار خدا تعجب مىكنى رحمتخدا و بركات او بر شما اهل بیت باد بىگمان او ستودهاى بزرگوار است )
واین آیه در مورد داستان ابراهیم وساره است که در پیری دارای فرزند میشوند که خداوند ابراهیم وفرزندش را اهل بیت خطاب می کند)
شما بفرمایید از کسانی که از آنها تاثیر می گیرد بپرسید اگر آیه ای در مورد امامت در قرآن آمده به شما بگویند شما برای ما اینحِا بنویس
خداوند در مورد خلافت داوود می گوید(یا داوود انا جعلناک فی الارض خلیفه)خوب شما آیه ای مانند همین در مورد امامت علی و فرزندانش بیاور.
أشهـد باللـه وآيــــاته ***شهادة أرجو بها عتقي
أن أبا بكر ومن بعـده***ثلاثـة أئـمــة الصــــدق
أربعة بعد النبيـين هم***بغير شك أفضل الخلـق
بسم الله الرحمن
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
*ابن حزم اندلسي در " الاحکام " ج 6 ص 243 ( الإحكام في أصول الأحكام ، اسم المؤلف: علي بن أحمد بن حزم الأندلسي أبو محمد ، دار النشر : دار الحديث - القاهرة - 1404 ، الطبعة : الأولى ) روايت فوق را با 2 سند بيان مي کند :
سند اول :
" وإنما الصحيح في هذا الباب ما ناولنيه بعض أصحابنا وحدثنيه أيضا يوسف بن عبد الله بن عبد البر النمري كلاهما عن أبي الوليد عبد الله بن يوسف القاضي عن ابن الدخيل عن العقيلي نا محمد بن إسماعيل نا إسماعيل بن أبي أويس عن عبد الله بن أبي عبد الله البصري وثور بن يزيد الديلي عن عكرمة عن ابن عباس قال قال النبي - صلى الله عليه وسلم - اعقلوا أيها الناس قولي فقد بلغت وقد تركت فيكم أيها الناس ما إن اعتصمتم به فلن تضلوا كتاب الله وسنة نبيه "
روايت فوق بعلت وجود ( اسماعيل بن ابي اويس ) در سند آن ، مخدوش است .
و همچنين وجود عکرمه در سند آن ، سبب تضعيف روايت مي شود .
سند دوم :
" وبه إلى العقيلي ثنا موسى بن إسحاق ثنا محمد بن عبيد المحاربي ثنا صالح بن موسى الطلحي عن عبد العزيز بن رفيع عن أبي صالح عن أبي هريرة قال قال رسول الله - صلى الله عليه وسلم - إني قد خلفت فيكم شيئين لن تضلوا بعدهما أبدا ما أخذتم بهما أو عملتم بهما كتاب الله وسنتي ولم يتفرقا حتى يردا علي الحوض "
اين سند نيز بواسطه وجود ( صالح بن موسي ) نيز مردود است !
****************************
روايت آلباني نقل قول از حاکم در مستدرک و مالک در الموطاء مي باشد ...
وجه ضعف روايت حاکم ( 2 روايت وي ) را قبلا دوست عزيزم بيان کرده اند ..
روايت مالک نيز مرسله است که مقبول نيست ..
****************************
در سند روایت از ابوهریره نیز همانطور که قبلا عرض شد راوی به نام ( صالح بن موسي ) وجود دارد که تضعیف شده است .
در اسناد این روایت نیز شخص دیگری به نام ( کثیر بن عبدالله ) وجود دارد که وی نیز تضعیف شده است .
****************************
گذشته از اینکه دیگر عالمان اهل سنت نیز این روایت را رد تضعیف کرده اند .
* محمد بن طاهر مقدسي در " ذخيره الحفاظ " ج 2 ص 1010 - 1011 مي گويد :
" 2118 - حديث : إني فد خلفت فيكم اثنتين لن تضلوا بعدهما أبداً : كتاب الله ، وسنتي ، ولن يتفرقا حتى يردا عليّ الحوض . رواه صالح بن موسى الطلحي : عن عبد العزيز بن رفيع ، عن أبي صالح ، عن أبي هريرة . وصالح متروك الحديث . "
( ذخيرة الحفاظ ، اسم المؤلف: محمد بن طاهر المقدسي ، دار النشر : دار السلف - الرياض - 1416 هـ -1996م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : د.عبد الرحمن الفريوائي )
علت ضعف این روایت بخاطر وجود " صالح بن موسی " می باشد !!!!
* سيوطي در " اللآلي المصنوعه في الاحاديث الموضوعه " ج 1 ص 86 مي گويد :
" وقال مالك في الموطأ إنه بلغه أن رسول الله قال : تركت فيكم أمرين لن تضلوا ما تمسكتم بهما كتاب الله وسنتي وأسنده ابن عبد البر في التمهيد من طريق كثير عن أبيه عن جده .
قال الحافظ ابن حجر في أطرافه فالظاهر أن مالكا أخذه عن كثير والأشبه أن كثيرا في درجة الضعفاء الذين لا ينحط حديثهم إلى درجة الوضع ، وأن الحديث الذي أورده المؤلف في درجة الضعيف الذي لم ينحط إلى درجة الموضوع . "
( حافظ ابن حجر راجع به این روایت می گوید : ظاهر بر این است که مالک این روایت را از " کثیر بن عبدالله " بیان کرده است و اشبه آن است که کثیر در درجه ضعفایی است که روایتش به در درجه جعلی نیست . و حدیثی که مولف آن را بیان کرده در درجه ضعیف است و به درجه جعلی و موضوع نمی رسد )
(اللآلىء المصنوعة في الأحاديث الموضوعة ، اسم المؤلف: جلال الدين عبد الرحمن بن أبي بكر السيوطي ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1417 هـ - 1996م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : أبو عبد الرحمن صلاح بن محمد بن عويضة )
* متقی هندی در " کنزالعمال " ج 1 ص 177 - 178 می گوید :
" 955 - كتاب الله وسنتي لن يتفرقا حتى يردا على الحوض ( أبو نصر السجزي في الإبانة وقال غريب جدا عن أبي هريرة ) "
( ابونصر سجزی در " الابانه " این روایت را بیان کرده و می گوید : این روایت از ابوهریره غریب است ( یعنی صدور آن مقبول نیست ) )
يا علي ع
بسم الله الرحمن
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
ابن شاهین ( متوفی 385 ه. ق ) در " شرح مذاهب أهل السنة " ج 1 ص 41 چنین می گوید :
" حدثنا إسماعيل بن علي ثنا موسى بن إسحاق ثنا محمد بن عبيد بن محمد المحاربي ثنا صالح بن موسى ثنا عبد العزيز بن رفيع عن أبي صالح مولى أم حبيبة زوج النبي e عن أبي هريرة قال قال رسول الله e :
( إني قد خلفت فيكم شيئين لن تضلوا بعدهما أبدا ما أخذتم بهما وعملتم بهما كتاب الله وسنتي ولن يتفرقا حتى يردا على الحوض ) إسناده تالف ولا يصح بهذا اللفظ "
یعنی اسناد این روایت ضعیف است و روایت با این لفظ صحیح نیست
(شرح مذاهب أهل السنة ومعرفة شرائع الدين والتمسك بالسنن ، اسم المؤلف: أبي حفص عمر بن أحمد بن عثمان بن شاهين الوفاة: ذو الحجة / 385ه ، دار النشر : مؤسسة قرطبة للنشر والتوزيع - 1415هـ - 1995م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : عادل بن محمد )
یا علی ع