آیا علم غیب فقط نزد الله است؟

شماره سؤال: 
245

ما در اینجاwww.islamtxt.net/content/question/672 با استفاده از آیات قرآن نشان دادیم که علم غیب فقط نزد الله است و آنرا به احدی آشکار نمیکند مگر به بعضی از پیامبران، که به آنها نیز بهره بسیار اندکی از علم غیبی (که بکارشان آید) میدهد،

و  ثابت کردیم که همه علم غیب مورد نیازشان را به آنها نمیدهد ..و گفتیم به غیر از پیامبران، اصلا به هیچ شخص دیگری علم غیبی نمیدهد، این نوشته ما  چون غیب دانی امامان شیعه را نفی کرد و لرزه بر بنیاد آن مذهب افکند، پس با اعتراضات گوناگون روبرو شد مثلا گفتند:

شیعه گفت:
در قرآن اشاره شده است که افرادی غیر پیامبران نیز با ملائکه هم صحبت شده و از آینده به آنان خبر داده می شود :" إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسيحُ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ ( آل عمران 45 - 46 ) در این آیه صراحت دارد که ملائکه با حضرت مریم ( علیها سلام ) صحبت کرده و از به دنیا آمدن فرزندی برای وی خبر می دهند !!!
آیا علم به این امر از جانب حضرت مریم ( سلام الله علیها ) علم به غیب نبوده است ؟؟!!


پاسخ ما:
جواب  شما در این آیه سوره مریم است:
قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلَامًا زَكِيًّا«19»
گفت: «من فرستاده پروردگار توام؛ (آمده‌ام) تا پسر پاکیزه‌ای به تو ببخشم!»
پس فرستاده الله مریم را از امری غیبی آگاه کرد  پس مثال شما ادعای مرا رد نمیکند و  الله غیب خود را اول  بر رسولان آشکار میکند، فقط و فقط رسولان و لا غیر.
(عَالِمُ الْغَیبِ فَلَا یظْهِرُ عَلَى غَیبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ «27»  و «26»
 دانای غیب اوست و هیچ کس را بر اسرار غیبش آگاه نمی‌سازد، مگر بر رسولانی که آنان را برگزیده
پس قصه مریم نیز این آیه را نفی نمیکند زیرا مریم بواسطه رسولی از غیب آگاهی یافت. و هر  آگاه شونده ای رسول یا نبی نیست. هرچند که آگاهی دهنده به او فرشته باشد، رسول  و نبی آن کس است که مامور به ابلاغ باشد.


و در قصه مریم،  او مامور به ابلاغ نبود و الله به او دستور داد سکوت کند و بگوید روزه سکوت دارم و عیسی خودش در گهواره مامور ابلاغ شد پس عیسی رسول است نه مریم علیهما السلام  و اگر مریم  مامور ابلاغ  هم میبود نیز رسول نمیشد، زیرا با یک گل بهار نمیشود نبی الله باید دستورات متعدد و رسالت داشته باشد نه که یک دستور.
 پس خلاصه اینکه سرچشمه غیب پیش الله است و بنا بر نص صزیح قرآن  میگوییم : اندکی از  آنرا فقط بر رسولانش آشکار میکند نه به غیر آنها
آیا اعتراض کننده  فرشته ها  را بعنوان رسول برسمیت نمیشناسد، که غیب دانی مریم در تضاد با آیه میبیند؟ پس در آیات زیر  نیک بنگرد:


این آیات بما میگوید که فرشته ها هم رسول هستند
(اللَّهُ یصْطَفِی مِنَ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا وَمِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ بَصِیرٌ) «الحج/75»
خداوند از فرشتگان رسولانی برمی‌گزیند، و همچنین از آدمیان؛ خداوند شنوا و بیناست!
(الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا) «فاطر/1»
ستایش مخصوص خداوندی است آفریننده آسمانها و زمین، که فرشتگان را رسولانی قرار داد
پس الله از ملایکه نیز رسولانی دارد  به یکی از آنها امری غیبی را آشکار کرد و فرمود برو  پیش مریم و او را نیز آگاه کن.
الله غیب را فقط بر رسولش آشکار میکند و او جل جلاله از بین ملایکه و از بین انسانها رسولانی دارد.
(اللَّهُ یصْطَفِی مِنَ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا وَمِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ بَصِیرٌ) «الحج/75»
خداوند از فرشتگان رسولانی برمی‌گزیند، و همچنین از مردم؛ خداوند شنوا و بیناست.


و این رسولان برای دیگران خبر غیبی را میبرند...... بنابراین ، بر اساس این فرمول:
«رسولی از جانب  الله مریم را از غیبی آگاه کرد »
اما امام 5 ساله را کدام رسول از علم به کل غیب (علم به افتادن برگ هر درختی در هر زمانی و هر مکانی) آگاه کرد؟
و جواب شما از دوصورت خارج نیست ،

یا میگویید که همه اینها را فرشته ای از طرف الله به امام یاد داده است،
یا که میگویید رسول الله به حضرت علی و او به امامان بعدی آموزانده است.
 
در هر دو صورت جواب ما این است:
اولا شما میگویید امامان همه امور غیبی را میدانند در حالیکه استاد آنها یعنی رسول اکرم همه امور غیبی را نمیدانست اگر میدانست نمیگفت نمیدانم
(قُلْ إِنْ أَدْرِی أَقَرِیبٌ مَا تُوعَدُونَ أَمْ یجْعَلُ لَهُ رَبِّی أَمَدًا)«25»
 بگو: «من نمی‌دانم آنچه به شما وعده داده شده نزدیک است یا پروردگارم زمانی برای آن قرارمی‌دهد؟!
پس استاد چگونه به آنها چیزهای را یاد داده که خودش نمیدانسته؟


دوما، اگر بگویید فرشته به آنها آموزانده، باز حق داریم این سوال را بپرسیم که چرا الله بر امامان، بیشتر از حضرت محمد لطف کرده و بر  رسول الله همه امور غیبی را آشکار نکرده ولی بر امامان همه غیب را مکشوف کرده است ؟!!

سوما، میگوییم اگر امامان بر همه امور غیبی آگاهی داشتند، پس چرا به آنها ضرر میرسید؟ در حالیکه آیه زیر  میگوید دانای به غیب، هیچ ضرری بهش نمیرسد
(لَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَیبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَیرِ وَمَا مَسَّنِی السُّوءُ ) «الأعراف/188»


چهارما، اگر الله بر امامان تمام امور غیبی را آشکار کرده و آنها را مامور هدایت مردم نموده و مردم مکلفند چشم گوش بسته از آنها اطاعت کنند  و امر کرده که امامت کنند امت را!! در این صورت آنها پیامبرند نه امام  پس تکلیف ما با این آیه چه میشود:
(مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیینَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَیءٍ عَلِیمًا)
محمد پدر هیچ یک از مردان شما نبوده و نیست؛ ولی رسول خدا و ختم‌کننده و آخرین پیامبران است؛ و خداوند به همه چیز آگاه است  (الاحزاب 40)


شیعه میگوید:
در کتب اهل سنت نوشته شده است که ابن تیمیه می گوید : صحابه علم غیب داشتند  و کاهنان و پیشگویان از غیب می دانند. 
ابن قیم شاگرد این تیمیه نیز می گوید :استادم از لوح محفوظ اطلاع داشت و  از باطن یارانش با خبر بود و خبر از امور باطنی من که  ابن قیم باشم  میداد و حتی خبر داد که تاتار از مردم دمشق شکست میخورند
 با این تفاصیل ما که شیعه ها باشیم، میپرسیم :
آیا  علم غیب داشتن  برای همگان جایز است مگر ائمه شیعه ( علیهم السلام ) ؟!!!


پاسخ ما:
ما میدانیم که شیعه متون ما را دستکاری میکند تا معنی فاسدی از آن بگیرد ، این را قبلا صدبار دیده ایم
الله  به مومن صابر  مجاهد،  وعده پیروزی بر کفار را داده، بنا براین وعده اگر ابن تیمیه پیشگویی کند که تاتار شکست میخورند، این اشکالی ندارد،
ایمان داشتن به وعده رب،غیب دانی نیست، من علم دارم  که تاتار کافرند و علم دارم مردم دمشق مجاهدانی صالحند، در پرتو وعده الله میگویم دمشقی ها پیروز میشوند. این غیب دانی نیست این سخنی  است که مبنای علمی دارد.
اینکه من بگویم در ماه  دی هوا سرد خواهد شد، مرا متهم میکنید به غیب دانی ؟!
یا این نکته که ابن تیمیه گفته باشد جادوگرها غیب میدانند این باز منافی نیست با آیه ، زیرا جادوگران غیبی را میدانند که برای ما غیب است نه برای آنها ، جادوگران با شیاطین تماس دارند و خبرهای شگفت آور میگویند اما از غیب حقیقی سخنی نمیگویند.


 این داستان حقیقی را بخوانید:
مادری افغانی  از پسرش که به ایران  رفته بود اطلاعی نداشت، و او تلفن هم نمیکرد، مادر پیش جادوگری رفت تا خبر از غیب به او بدهد !
جادوگر گفت: پسرت صحیح و سالم است و هفته بعد میاید!
و او هفته بعد صحیح و سالم آمد و گفت شماره های تلفن و کیف پولم را گم کرده بودم نمیتوانستم تماس بگیرم.
اما توضیح این است که  شیطان مدد دهنده جادوگر،  مثل برق  به ایران رفت  و پسر را  تندرست یافت و دید در تدارک برگشت است پس حدس زد هفته بعد میاید.
این غیب دانی نیست، این عالم مشاهده است اما بر شیطان آشکار است و بر مادر پنهان.


مثال دیگر:
زنی را میشناسم که بچه دار نمیشد به پیش جادوگری رفت تا به او خبر از غیب دهد که آیا بلاخره فرزندی خواهد داشت یا نه؟!!
جادوگر گفت: نام برادرانت محمود و محمد و حسن است ، زن حیرت کرد چون درست گفته بود و ساحر گفت دو نام بنام هما و همایون میبینم اما مبهم است!
زن بیاد آورد که در رویا  با خود همیشه میگفته چه خوب میشد  اگر الله بمن پسری و دختری میداد با نامهای  هما و همایون
و جادوگر گفت در آینده فرزندانی خواهی یافت و این دروغ بود و او هرگز صاحب پسر نشد.
پس جادوگر از حاضر خبر دارد  شیطان او فکر ما را میخواند و از غیب گذشته ( که حالا برای او غیب نیست ) خبر میدهد اما از آینده بی خبر است.
و منظور این تیمیه وقتیکه میگوید ؛جادوگر غیب میداند؛ حتما همین است، ولی شیعه میخواهد سوء استفاده کند و آنرا مبنای اعتقادش قرار دهد و بگوید امامان از افتادن زمان برگ درختان دنیا نیز باخبرند.

اما اینکه ابن تیمیه گفته باشد من از لوح محفوظ و غیب آینده  خبر دارم، این باور کردنی نیست، و اگر تحقیق کنیم دروغ شیعه را آشکار میکنیم.
اما ما راه را کوتاه میکنیم، و میگوییم ای شیعه عزیز آیا تو پیرو ابن تیمیه وهابی هستی یا پیرو قرآن ؟
قرآن که میگوید جز الله کس دیگری غیب نمیداند و میگوید اندکی از این غیب را بر رسولانش آشکار میکند.
پس چرا با ابن تیمیه به جنگ قرآن میایی، اگر این تیمیه بگوید من غیب میدانم این سخن او مردود است، آخر ابن تیمیه کیست که در برابر قرآن قد علم کند؟
پس دیدی که برای دور زدن قرآن حتی حاضری پیرو ابن تیمیه شوی؟ وای بر تو!


و یقینا ابن تیمیه چنین چیزی  به این معنی نگفته است، و ما با تاویل های باطل شما کاملا آشناییم ! ولی حالا گیرم گفته ، او برای اثبات حرفش چه دلیلی دارد؟
ای شیعه عزیز آن دلیل را بما نشان بده زیرا ما از هیچکس کورکورانه پیروی نمیکنیم, و بخاطر آن آیات قرآن را منکر نمیشویم؟

                                                                                                       -محمد باقر سجـــــودى-

دیدگاه ها

بسم الله الرحمن

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

جناب سجودی عزیز :

نمی دانم با ظواهر قرآن چه می خواهید بکنید ؟؟!!!!

اول :

در مورد حضرت مریم ( سلام الله علیها ) اصلا بحث بر سر این مطلب نیست که چه کسی علم غیب را به ایشان رسانده است ( گذشته از اینکه ظاهر آیه و تفسیر علمای اهل سنت صراحت دارد که این علم بوسیله فرشته وحی یعنی جبرئیل رسانده شده است ... ) بلکه بحث بر سر این مطلب است که یک غیر رسول ( یعنی یک ولی از اولیاء الله مانند حضرت مریم سلام الله علیها ) هم می تواند صاحب علم غیب باشد و لذا تخصیصی در این مورد اصلا وجود ندارد ...

دوم:

اندازه علم غیب و اینکه چه مقدار از آن افاضه می شود نیز در آیات محدودیت ندارد  بلکه مطلق بیان شده است و اندازه آن بنابر حکمت الهی می باشد و نه ماشین حساب مخلوقان !!!

عَالِمُ الْغَیبِ فَلَا یظْهِرُ عَلَى غَیبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ   "در اینجا از اندازه علم غیب افاضه شده اصلا سخنی نیست بلکه به صورت مطلق بیان شده است که این علم غیب در اختیار فرستاده ای که پسندیده خداوند باشد قرار می گیرد !!!

قبلا نیز بیان کردم که افاضه علم غیب ( هر اندازه که باشد ) دلیل بر استقلال مخلوق از خالق نیست بلکه مخلوق هر چقدر هم که دارای قدرت باشد ( که علم غیب مصداق یکی از همین قدرتهاست ) چون این قدرت از جانب خداوند افاضه شده و هر لحظه خداوند می تواند این قدرت را بگیرد ، لذا مخلوق همواره نیازمند خالق بوده و از وی ( خالق ) مستغنی نیست و همواره وابسته به خالق متعال است .

 سوم :

در مورد اعترافات ابن تیمیه نیز سخن بسیار واضحتر از آن است که بتوان آن را توجیه کرد ...

این قیم ، پیشگویی ها و غیب گویی های ابن تیمیه را بعنوان یکی از فضایل وی و در ترفیع شان وی بیان می کند ....

حال سوال اینجاست که این تیمیه این علوم غیبی را از کجا آورده است ؟ آیا از جانب فرشته وحی به وی مطلبی بیان شده است ؟

آیا وی با پیامبر در ارتباط بوده است ؟ ( ابن تیمیه متوفی قرن 8 است ) !!!!

 چهارم :

سخن ابن تیمیه در مورد کاهنان و پیامبران دروغین را چگونه توجیه نماییم ؟؟؟!!!

وی صراحت دارد که آنان ( کاهنان و پیامبران دروغ ) دارای علم غیب بودند !!! آیا این سخنان واضح وی را می توان توجیه کرد ؟؟!!!

 پنجم :

اینکه خداوند وعده داده است که کفار شکست می خورند ، آیا همیشه به همین گونه بوده است ؟؟؟

آیا در جنگ احد ، بعد از فرار برخی از صحابه برای جمع آوری غنایم ، کفار پیروز نشدند ؟؟؟

آیا در تمامی جنگها و حملات کفار به مسلمانان ، همیشه مسلمانان در جنگ پیروز شده اند که ابن تیمیه بیاید و بگوید که در حمله تاتارها هم مسلمان پیروز اند ؟؟!!!

اگر واقعا چنین است که نویسنده می گوید ، پس چرا ابن قیم این آینده نگری ابن تیمیه را بعنوان یکی از فضایل او نقل می کند و کلی هم در مورد آن تبلیغ می کند ؟؟!! ( بر اساس فرض نویسنده ، ابن تیمیه شاهکار نکرده بود که از پیروز مسلمانان خبر داد ، پس ابن قیم حرفی بی ارزش در مورد ابن تیمیه زده است !!! )

 ششم :

( بر فرض محال که سخن نویسنده در مورد حمله تاتارها و غیره صحیح باشد ) نظر شما در غیب گویی ابن تیمیه در مورد کارهای ابن قیم و دیگر شاگردانش چیست !!!

آیا این سخنان این تیمیه را نیز خداوند وعده داده است ( که بر اساس آن از باطن افراد و از آینده کاری آنان سخن بگوید ؟؟) !!!؟؟؟!!!

 هفتم :

سخن ابن تیمیه در مورد لوح محفوظ نیز کاملا صراحت دارد و ما در تاپیک قبلی متن عربی و ترجمه فارسی آن را بیان کردیم و لذا تصمیم گیری در مورد صحت و سقم آن بر عهده خواننده منصف !!!

 هشتم :

این تیمیه در نزد شیعه ارزش ندارد  !!

ولی استناد ما به کلام وی در مقابل وهابیت و اهل سنت از باب الزام در مناظره است !!! زیرا سخن ابن تیمیه در نزد این قوم ( سنی و وهابی ) مقبول است و لذا ما برای الزام خصم ، از سخنان وی استفاده می کنیم ...

اینکه سخن ابن تیمیه در تضاد با قرآن است ( که اصل سخن وی اصلا در تضاد با قرآن نیست بلکه مصداقی از علم غیب را بیان کرده است مگر اینکه غلو در شان وی صورت گرفته است ) را نیز با وهابیت پاسخگو باشند !!!

نکته دیگر این است که وقتی ابن تیمیه در مورد علم غیب که به راحتی در قران در موردش صحبت شده است ، این چنین بر خلاف کلام الهی سخن می گوید ( ابن کلام را بر اساس فرضیات نویسنده بیان می کنیم ) وی چگونه شانیت دارد که در مورد دیگر مسائل اعتقادی سخن بگوید و گروهی را متهم به شرک و کفر نماید ؟؟؟!!!! و وی چگونه " شیخ الاسلام " می باشد ؟؟!!!!

چه بسا دیگر کلام وی نیز در تعارض و تضاد با قرآن باشد ( که هست ) و اصلا نیازی به توجه نداشته باشد !!!

نهم :

کسی که از ابتدایی ترین فواعد مناظره برای بحث کردن آگاهی ندارد ، چگونه می خواهد از مذهبش ( وهابیت ) در مقابل دیگران دفاع نماید ؟؟؟!!!

دهم :

اگر تعریف غیب این است که مقداری از آن برای صاحب غیب معلوم است و برای دیگران مجهول ، باز چه مشکلی وجود دارد که دیگران نیز صاحب این علم غیب باشند ( با همین تعریف مذکور ) ؟؟!!!

مشکل وهابیت در این است که حتی ابن تیمیه را صاحب علم غیب می دانند ( و ابن تیمیه نیز کاهنان را صاحب علم غیب می داند ) ولی در مورد ائمه اطهار ( علیهم السلام ) از شدت تعصب و نصب ، آنها را فاقد علم غیب می دانند !!!

نعوذ بالله من البغض و العدوان

همشهری عزیز سلام بر تو قواعد

همشهری عزیز سلام بر تو

قواعد بحث این است که درباره یک چیز بحث کنیم ، پس  بیا از مقاله طولانی تو فقط مساله غیب دانی ابن تیمیه رحمه الله علیه را به پیش بکشیم ،

بحث ما سر ابن تیمیه نبود، بحث این بود که  قران میگوید غیب نزد الله است و فقط بر رسولان آشکار میکند

شما در رد این ادعا گفتید که ابن تیمیه مدعی بود که خودش  غیب میداند ، ما بحث را دراز نکردیم بدترین حالت را فرض کرده و گفتیم بفرض اینکه ادعای شما درست و  او گفته باشد باز در مقابل قران  و سنت حرفش ارزشی ندارد 

شما در جواب گفتید:

وقتی ابن تیمیه در مورد علم غیب که به راحتی در قران در موردش صحبت شده است ، این چنین بر خلاف کلام الهی سخن می گوید وی چگونه شانیت دارد که در مورد دیگر مسائل اعتقادی سخن بگوید و گروهی را متهم به شرک و کفر نماید ؟؟؟!!!! و وی چگونه " شیخ الاسلام " می باشد ؟؟!!!! چه بسا دیگر کلام وی نیز در تعارض و تضاد با قرآن باشد ( که هست ) و اصلا نیازی به توجه نداشته باشد !!!رای همین بود که علمای معاصر ابن تیمیه و علمای بعد از آن ، وی را متهم به نفاق و زندقه کردند !!!!

این جواب شما بردن موضوع بحث به به دره ای دیگر است ، سخن این است که قران میگوید غیر از  الله کسی غیب نمیداند و آنرا آشکار نمیکند مگر اول بر رسولی

حالا بگفته شما ابن تیمیه خلاف این میگوید خب بگوید!! درباره شخصیت ابن تیمیه یا پیروی کردن یا نکردن  از او  چرا باید بحث کنیم  این موضوع بحث ما در اینجا نیست، فرض کنید من از همونهای هستم که بقول شما  ابن تیمیه را منافق و زندیق میدانم ، حالا جواب مرا در سایه قران و سنت   بده که  علم غیب چگونه به امام دهم شما رسید ، سوال خیلی ساده است نپیچانش!

بسم الله الرحمن

بسم الله الرحمن الرحيم

سلام

جناب سجودی عزیز :

روند بحث کاملا معلوم است و بهتر است گزینه گویی نکنیم !!!

قبل از اینکه ما وارد مبحث جدید بشویم ( و شما تاپیک فعلی را تاسیس نمایید ) بنده عرض کردم که علم غیب در اختیار غیر رسول ( یعنی اولیاءالله همانند حضرت مریم سلام الله علیها ) نیز قرار می گیرد ( اگر خدا بخواهد ) .

بعد شما مثال حفصه را بیان فرمودید ... بنده هم عرض کردم که قیاس جریان او با حضرت مریم سلام الله علیها مع الفارق است زیرا حضرت مریم سلام الله علیها مستقیما و بوسیله فرشته وحی از علم غیب مطلع شد !!

پس داستان ایشان عملا نکته نقضی است بر این مدعا که علم غیب تنها مخصوص رسول است !

کلام ابن تیمیه هم عملا موید سخن ما می باشد .... زیرا او نیز غیر رسول است و از طرفی هم علم غیب داشته است !!!

این حقیقت را ابن قیم ( شاگرد ابن تیمیه ) با افتخار نقل کرده و آن را از فضایل استادش می داند !!!

(( فقط نمی دانم که چگونه شده است که " شیخ الاسلام " را به همین زودی تخطئه کرده و او زا زندیق نامیدید !!! اگر چنین باشد ، چه بسا دیگر حرفهای او نیز مخالف قرآن باشد .... ))

 

اگر مشخص شود که علم غیب را می تواند غیر رسول نیز داشته باشد ( که مثال قرآنی و غیر قرآنی آن را مطرح کردیم ) پس وجود این علم برای ائمه اطهار شیعه ( علیهم السلام ) نیز مقبول خواهد بود ....

 

همشهری گرامی شما میگویید: اگر

همشهری گرامی شما میگویید:

اگر مشخص شود که علم غیب را می تواند غیر رسول نیز داشته باشد ( که مثال قرآنی و غیر قرآنی آن را مطرح کردیم ) پس وجود این علم برای ائمه اطهار شیعه ( علیهم السلام ) نیز مقبول خواهد بود ....

اما جرات ندارید بگویید این امامان چگونه به علم غیب دست یافتند!! آیا رسول الله آنها را اگاه فرمود ( مثال ام مومنین حفصه)

یا فرشته به آنها خبر داد (مثال حضرت مریم )

بسم الله الرحمن

بسم الله الرحمن الرحيم

سلام

جناب سجودی عزیز :

پس شما قبول نمودید که علم غیب را هم رسول می تواند داشته باشد و هم غیر رسول ( مانند حضرت مریم سلام الله علیها ) !!

اگر این امر را قبول کرده اید ، بفرمایید تا ما برویم بر مبحث جدید !!!

بله قبول دارم حضرت مریم و

بله قبول دارم حضرت مریم و حضرت حفصه توسط رسولان الهی به علم غیب دست یافتند

حالا اگر جواب سوال  مرا ندهید، پس بیش از ین وقت برای بحث با شما نخواهم گذاشت

سوال این بود:

امامان شما چگونه به کل یا این مقدار عطیم علم غیب دست یافتند؟

 

 

بسم الله الرحمن

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

جناب سجودی عزیز :

لطف کنید و جواب سوال بنده را بدهید ...

آیا شما قبول کردید که هم رسول و هم غیر رسول می تواند علم غیب داشته باشد ؟؟

همشهزی گرامی سلام در پست

همشهزی گرامی سلام

در پست قبلیم گفتم که قبول دارم و چگونگیش را هم نوشتم

با سلام این کاربر محترمی که

با سلام

این کاربر محترمی که خود را سجودی معرفی کرده است کیست؟

خانم هست و یا آقا؟

در ایران که نیست. چون در ثبت احوال ایران فردی به این نام از علمای اهل سنت و یا تشیع وجود ندارد.

اگر کسی شک دارد به این حرف می تواند در اینترنت نام ایشان را جستجو کند تا ببیند که هیچ نام و نشان و عکسی از ایشان در دسترس نمی باشد.

آیا شما عقل دارید ؟ آیا عقل

آیا شما عقل دارید ؟ آیا عقل شما وجود خارجی داره ؟ آیا گواهی نامه پزشکی در مورد وجود عقل در قلب یا کله شما هست ؟ عزیز من حرف حق را بشنو و حکمت را یاد بگیر از هر که هست اینجا جای تبادل و تفکیک نظریات هست نه تالار تعرفه و خویشاوندی!