آيا حضرت عائشه با رسول الله برخورد تندى داشته است؟ (1)

شماره سؤال: 
273

شیعه از حضرت عایشه متنفر است و  بزعم خودش علت این تنفر را، همزیستی ناشایسته با رسول الله و جنگش با حضرت علی میداند، اما  بهانه شیعه به این خاطر قابل قبول نیست که خود رسول الله حضرت عایشه را بسیار دوست میداشت...

و به اعتراف خود شیعه (بزبان امروزى) هر ناز او را خریدار بود! ( بله به اعتراف  خود شیعه! و ثابت میکنم صبر کنید!)
و  اما حضرت علی،  ما  هرگز نشنیدیم که  ایشان یک کلمه پشت سر عایشه یا جلوی روی عایشه، حرف ناشایستی بزند، حتی وقتی ام المومنین شکست خورده در جلویش ایستاده بود ما دیدم رفتار علی را.... و رفتار علی را قبل از این و بعد از این شکست را  دیدیم


وقتی امیر المومنین علی، عمار پیر و پسرش حسن را به بصره فرستاد تا مردم را از گرد عایشه پراکنده کنند، حضرت عمار بلند و شد و سخنرانی کرد و گفت:
«ای مردم  قسم به الله  که من میدانم که عایشه  در دنیا و آخرت همسر رسول الله است، اما الله دارد  شما امتحان میکند که او را اطاعت میکنید یا عایشه را»
یعنی حتی در حال اختلاف، آنها هرگز نسبت به عایشه از ادب دور نشدند پس شیعه دوستی علی و حسن و عمار و رسول الله را بهانه نکند! چون  او پیرو آنها نیست. شیعه در بدگویی از زن رسول الله، پیرو و مقلد کعب بن اشرف  ؛شاعر یهودی مدینه؛ است که پیامبر دستور ترورش را صادر کرد و مسلمانی رفت و سر از تنش جدا کرد!
یعنی اگر حضرت رسول امروز زنده میبودند دستور میدادند سر های بدگویان به عایشه قطع شوند.

شیعه های زیدی که در کشاکش با خلفای بغداد، در طبرستان پنهان و طبرستان را مرکز قیام خود کرده  بودند و بلاخره دولت هم تشکیل دادند، هرگز رفتار شیعه های امروزی را نداشتند. در جلوی یکی از این امرای زیدی شخصی به حضرت عاشه توهین کرد امیر دستور داد که او را بکشند  اطرافیان گفتند: او  از مخلصان بشماست او طرفداران شماست!! امیر گفت نه او با توهین به عایشه به رسول الله توهین کرده و لیاقت زنده ماندن را ندارد و بر دستور خود پای فشرد و سر مرد از تن جدا شد!
کعب بن اشرف یهودی شاعر  هم برایش زنان پیامبر و زنان  مومنان مهم نبود، او زن پیامبر را ناسزا میگفت چون میدانست این  هجوگویی مساوی است با آزار دادن رسول الله.
اما از زمان صفوی ها  ما با قومی برخورد کردیم که زن رسول را به بهانه دوستی با رسول خدا فحش میدهند و این امکان ندارد که در  نیت خود صادق باشند!
حالا بیایید یک تهمت جدید شیعه را ببینید:


شیعه میگوید:
روایاتى در منابع اهل سنت وجود دارد كه ثابت مى‌كند عائشه همسر رسول خدا
صلی الله علیه وآله‌ گاهى با آن حضرت برخوردهاى شدیدى داشته است؛ به طورى كه در برخى از موارد منجر به تردید در نبوت آن حضرت ‌شده و این مطلب را با پرخاشگرى به اطلاع آن حضرت مى‌رسانده است.
این برخوردها آن قدر تند بوده است كه حتى پدرش ابوبكر را نیز عصبانى مى‌كرد ما به جهت اختصار تنها به مواردى كه علماى اهل سنت صحت آن را تأیید كرده‌‌اند اشاره مى‌كنیم:
عبد الله بن زبیر از عائشه نقل مى‌كند كه گفت: (در سفر حجة‌ الوداع) توشه من سبكتر و شترم نیز تندرو بود؛ ولى توشه صفیه سنگین‌تر و شترش نیز كندروتر بود و سبب شده بود كه كاروان آرام حركت كند، رسول خدا (ص) فرمود: توشه عائشه را بر شتر صفیه و توشه صفیه را بر شتر عائشه بار كنید، تا كاروان تندتر حركت كند. عائشه مى‌گوید: وقتى این چنین دیدم گفتم: اى واى این زن یهودى پیش پیامبر از ما عزیزتر شد؟ رسول خدا فرمود: اى ام عبد الله (كنیه عائشه) توشه تو سبك و توشه صفیه سنگین است، این سبب شده است كه كاروان به آرامى حركت كند و ما توشه او را بر شتر تو و توشه تو را بر شتر او بار كردیم.
عائشه مى‌گوید كه من گفتم: آیا تو نیستى كه خیال مى‌كنى كه پیامبر خدا هستی؟ رسول خدا تبسم كرد و فرمود: آیا در این مسأله تردید داری؟ عائشه مى‌گوید: دو باره گفتم: آیا تو نیستى كه خیال مى‌كنى رسول خدا هستی! پس چرا عدالت را رعایت نمى‌كنى؟ ابوبكر كه بسیار تندخو بود، جلو آمد و به صورتم سیلى زد، رسول خدا فرمود: صبر كن اى ابوبكر!. ابوبكر گفت: اى پیامبر خدا مگر نشنیدى كه او چه گفت؟ رسول خدا فرمود: زنان وقتى غیرتشان به جوش مى‌آید، ته دره را از بالاى آن تشخیص نمى‌دهند.مسند أبی یعلی، ج8، ص129، ح4670
طبق روایات صحیح السندى كه گذشت، عائشه همسر رسول خدا با آن حضرت با آواز بلند و پرخاشگرانه صحبت كرده است؛ از طرف دیگر خداوند در قرآن كریم مى‌فرماید:
«یَأَیهُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَرْفَعُواْ أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبىِ‏وَ لَا تجَهَرُواْ لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَن تحَبَطَ أَعْمَالُكُمْ وَ أَنتُمْ لَا تَشْعُرُون»‏. الحجرات/2.
اى كسانى كه ایمان آورده‏اید، صداى خود را از صداى پیامبر بلندتر مكنید و هم چنان كه با یكدیگر بلند سخن مى‏گویید با او به آواز بلند سخن مگویید، كه اعمالتان ناچیز شود و آگاه نشوید.

حال سؤال ما از دانشمندان و بزرگان اهل سنت این است كه آیا این بلند صحبت كردن عائشه، مصداق این آیه شریفه نیست؟ آیا بلند صحبت كردن فقط براى دیگر اصحاب جایز نبوده یا همسران آن حضرت را نیز شامل مى‌شده است؟
ما انتظار داریم كه علما و دانشمندان و متفكران اهل سنت تحلیل خود را از این روایات مطرح و پاسخ سؤالات مطرح شده را با منطق و برهان و به صورت مسالمت‌آمیز ارائه دهند.


پاسخ اهل سنت:
اى عالم شیعه!
هرکس که بگوید  حضرت محمد به باطل ادعای پیامبری داشت، یا بگوید محمد گمان میکند که پیامبر است و این گمان باطل است، چنین شخصی کافر است و اگر او زن پیامبری باشد کفرش زشت تر است، مثل کفر زن نوح و زن لوط که زشت تر از کفر باقی قوم بود و برای همین الله  نقش کفر آنها را برجسته  تر نقل کرد
اما هرکس میداند که زن لوط پنهانی خائن بود نه آشکارا، دلیلش هم این است که وقتی  سه فرشته بصورت سه جوان زیبا به پیش لوط آمدند او صبر کرد تا شب شود و در تاریکی آنها را به خانه برد پس به زنش اطمئنان داشت.
حالا سوال این است که چرا رسول الله صلی الله علیه وسلم عایشه را  که ( زبانم لال ) منکر نبوت او بود را اینقدر عزیز میداشت؟ زنی که حتی پدرش هم با او مخالف بود چرا  باید محبوب رسول الله باشد؟  مصلحت چی بود؟ الله چرا بین نوح و زنش جدایی انداخت و بین محمد صلی الله علیه و سلم و همسرش چرا جدایی نینداخت، حتی بعد از وفات رسول الله هم جدایی نیانداخت به هم زنها دستور آمد که 4 ماه و اندی عده نگه دارند به عایشه دستور آمد که مادام العمر عده نگه دارد! این یعنی چه؟ یعنی اینکه تا پایان عمر، عایشه همسر رسول الله باقی ماند که در بهشت نیز همسر او خواهد بود.


 اى عالمان شیعه خرد شما کجاست؟!
اصلا مگر ازدواج یک مسلمان با یک کافر در شریعت محمد جایز است که رسول الله صلی الله علیه وسلم با یک زن منکر به نبوت( بزعم باطل شما ) تا آخر عمر زندگى کرد؟ تا آنجا که میدانم در فقه شیعه هم ازدواج با ملحد بی دین حرام است !
و حاشا که عایشه رضی الله عنها منکر نبوت رسول خدا صلی الله علیه وسلم شده باشد و آنچه شما مدعى آن هستید منکر و باطل هست و هذیانی بیش نیست.
پس شما باید اول این معضل را حل کنید و بیقین جوابی ندارید جز اینکه بیهود پرگویی نموده  و یا بحث را از مدار خود خارج نمایید
اگر جواب دارید بفرمایید ! میشنویم!

                                                                                            محمد باقر سجودی