چرا شیعه با دست باز نماز میخواند و سنی دستها را روی هم میگذارد؟
جواب شیعه: این رسم مجوس بوده که برای احترام به پادشاهان خود، دست بسته میایستادند و عمر که اسیران مجوسی را در این حالت دید گفت چرا؟ گفتند: این رسم ماست برای احترام کردن پادشاهان .....
عمر این رسم را پسندید و امر کرد مردم با دست بسته نماز بخوانند و این رسم ماند تا امروز!! مستند العروه , ج 4, ص 445 - جواهر, ج 11, ص 19 اما امام علی فرمود: مسلمان با گذاشتن دست خود روی دست دیگر, خود را به مجوس تشبیه نمی كند. و امام باقر(ع ) فرمود: در نماز تكتف نكن كه این كار مجوس است. (وسایل الشیعه , ج 4, ص 1264, ابواب قواطع الصلوه , باب 15
پاسخ اهل سنت:
اولا بیایید از نظر عقلی ببینیم این معقول است که امیر المومنین عمر نماز با دست باز را تبدیل کرده باشد به نماز با دست بسته؟
بیایید برای درک موضوع شبیه سازی کنیم! یعنی بیایید فرض کنیم که خمینی بر آمریکا پیروز میشد و اسیرهای آمریکایی را میاوردند پیش خمینی! و آنها از ترس جان به او سلام نظامی میدادند، و خمینی خوشش میامد و دستور میداد منبعد شیعه ها در وقت نماز دست راست را بعنوان سلام به کنار سرنگه دارند ( مثل سلام ارتشی ها!!)
آیا بنظر شما مردم این تغییر بزرگ و ناگهانی را (بدون زمینه سازی مکارانه) در نماز را براحتی قبول میکردند و هیچ اعتراضی یا جنگی صورت نمیگرفت؟
گذشته از این، اسلام که فقط در مدینه نبود باید این دستور به تمام سرزمین اسلامی بخشنامه میشد . اما تاریخ در این باره ساکت است.
جالب است بدانید که خمینی هنگامی که در اوج بود فقط خواست یک تغییر خیلی غیر عادی در قواعد روزه مسافر بیاورد اما هیچکس از او قبول نکرد او فتوا داده بود که تهران بلاد کبیره است و مردمش در صورت رفتن از محله ای به محله دیگر مسافرند، و روزه در مذهب شیعه، بر مسافر حرام است و به این ترتیب اکثر تهرانی ها باید در رمضان روزه نمیگرفتند اما با آنکه او هنوز محترم است و قبری قصر مانند در تهران دارد اما این فتوایش را شیعه قبول نکرد در حالیکه شیعیان به پیروی کورکورانه از مراجع خود معرفند، اما مراجع دیگر قبول نکردند شاگردان درجه یک خمینی قبول نکردند!
پس چگونه ممکن است که مردم مسلح مدینه، مردم قوم و قبیله دار مدینه، در مقابل عمر که ارتشی جز آنها نداشت گوسفند وار عمل کنند و اجازه دهند که عمر نماز را تغییر دهد و بگوید بسبک سلام ارتشی نماز بخوانید؟!!!!! و آنها اطاعت کنند!
وانگهی چرا علی و حسن و حسین با او مخالفت نکردند و مثل او نماز خواندند, علی که خلیفه شد هم ندیدیم نمازش را با دست باز خوانده باشد حسین که علیه یزید شورید هم ندیدیم که نمازش را با دست باز بخواند! پس چرا علی مردم را میگوید با دست باز نماز نخوانید که این روش مجوس است و خودش با دست باز نماز میخواند ؟ پس این دلیل است بر دروغگو بودن راوی شیعه
شیعه برای همه این ایرادها جواب دارد و میگوید آنها تقیه کردند و مجبور بودند!! اما حسین را کی مجبور کرده بود؟ علی را که امیر المومنین بود کی مجبور کرده بود؟
و اگر حضزت علی در حینی که امیر المومنین و حاکم بر 25 کشور بود مجبور شد که با دست بسته نماز بخواند شما چرا خود را مجبور نمیبیند؟ پس چرا تقیه نمیکنید؟ آیا از علی شجاعترید ؟ آیا از حسین شجاعترید؟ آگر آنوقت مصلحت بود حالا هم باید باشد!!
اینها که میگویید بهانه است و حقیقت این است که نماز افضل الاعمال و بهترین کارهاست، پس شیطان بیکار نمینشند، همان شیطان که وقت اذان میگریزد تا صدای اذان را نشنود، موفق شده تا علمای شیعه را بفریبد و آنها را وادارد تا از اذان گرفته تا سجده و تا روش نماز خواندن ، تا هر چیز، حتی که تا جهت قبله را عوض کنند! و انا لله و انا الیه راجعون
چرا مالکی ها با دست باز نماز میخوانند؟
اولا همه مالکی ها چنین نیستندبین خودشان اختلاف است و دو دسته هستند و دوما مالکی های دسته دوم اصلا دلیل درستی از سنت ندارند و حتی دلیلی از امام مالک ندارند
این کارشان غلط است و در هر مذهبی میتوانی اشتباهاتی بیابی و گفتیم این نظر امام مالک نیست که بلکه بعضی از منسوبین به مذهب او این بدعت را پدید آوردند و در سرزمین های غرب دور پیروانی پیدا کرد اما حتی اگر این قول امام مالک میبود فتوای او در ضدیت با حدیث ارزشی نمیداشت.
و احادیث صحیح دلیل دوم ما (دلیل اول ما تواتر عملی ) برای اثبات بستن دست در قیام است
اینک یكی از این احادیث صحیح:
4050 - إنا معشر الأنبیاء أمرنا أن نعجل إفطارنا و نؤخر سحورنا و نضع أیماننا على شمائلنا فی الصلاة
قال الشیخ الألبانی: (صحیح) انظر حدیث رقم : 2286 فی صحیح الجامع الصغیر
رسول الله فرمود: ما پیامبران امر شده ایم به سه چیز:
اول اینکه در خوردن افطاری شتاب کنیم و دوم اینکه سحری را در آخر وقت مجاز بخوریم و سوم اینکه در نماز دست راست را بروی دست چپ بنهیم
البته دسته دوم مالکی ها برای خود دلیل خیلی سستی دارند آنها به حدیث ابی حمید ساعدی استناد میکنند
كه در آن طریقه نماز رسول الله را بیان می كند ولی از دست بستن سخن نمی گوید و این را دلیل میگیرند که با دست باز نماز خواندن صحیح هست
این استباط البته باطل و متعصبانه است زیرا این قاعده مشهور در فقه است که ذکر نشدن چیزی دلیل بر نبودنش نیست، و مهم اینکه در حدیث نیامده با دست باز نماز بخوانید، پس باید به احادیث دیگر برای روشنگری رجوع کنیم.
مثلا در حدیث بالا رسول میفرماید ما به سه چیز امر شده ایم این به این معنی نیست که اسلام دستور چهارمی ندارد!!
و نكته خنده دار اینجاست كه این مفتیان ذکر نشدن دستور بستن دست در نماز در حدیث را دلیل بر وجود نداشتن این دستور میدانند اما (عجب و صد عجب که) ذكر نشدن دست باز در نزدشان دلیل بر مشروعیت آن است .واین تعصبی آشكار و این استنباطی باطل در باطل است و ما نگفتیم مفتیان اهل سنت همه معصوم هستند و اشتباه فاحش ندارند و یا دربین شان صوفیان اهل هوا و مغرض وجود ندارند.
و ولی فراموش نکنیم که سنی بودن دلیل بر حق بودن نیست صفوی ها هم اجداد سنی داشتند سنی آن است که کتاب خودش را قبول داشته باشد و حدیث بستن دست در بخاری و مسلم نیز هست.
یک داستان عبرت آموز:
زمانی با یک دوست حنفی خود همسفر بودم دوستی بود مطلع در مذهب خودش، روزی در سفر کتابی بدستم افتاد که در آن یک دانشمند شیعه، صد سوال از سنی ها پرسیده شده بود در یکی سوالها نوشته شده بود:
فلان عالم از طبقه چهارم علمای حنفی فتوا داده که میتوان از ادرار بعنوان ماده مرکب استفاده برد و با آن سوره حمد را نوشت ! و آدرس داده بود که فلان کتاب فلان صفحه!
و بعد عالم شیعی پرسیده بود شما را بخدا اینهم شد فتوا؟
کتاب را بستم میدانستم این عقیده حنفی ها نیست و میدیدم آنها چقدر وسواس دارند تا قرآن را هرگز بی وضو لمس نکنند اما باز از رفیقم پرسیدم نظرت چیست درباره کسی که شاش را مرکب کند و (نعوذ بالله)کلمات قرآن را بنویسد؟ با عصبانیت جواب داد نظرم این است که او کافر و ملعون است گفتم اینکه این شیعه آدرس داده که فلان عالم شما این فتوا را داده!! تعجب کرد گفت هرگز باور نمیکنم او این را گفته باشد . این شیعه حتما دروغی در نقل قولش است!
خوشبختانه این عقیده شیعه هم نیست بلکه عالم شیعه این فتوا را آورده بود تا سنی را مسخره کند اما اگر این عقیده شیعه هم میبود، آنوقت همین فتوا در تایید عقیده خودش مینوشت و اضافه میکرد بزرگترین عالم سنی ها علامه شرق و غرب سلیمان کندوزی ملقب به خواجه کلان فرموده اشکالی ندارد ادرار را مرکب کنید و با آن کلمات مقدس را بنویسید پس سنی همان حرف شیعه را میگوید!!
آری این روش شیعه است و شیعه دنبال دلیل علمی نیست لذا هرگاه نویسنده ای سنی، اگر یك صفحه كتابش مطابق حرف شیعه باشد آن سنی رحمن و رحیم محسوب میشود، اما اگر همان سنی ،صفحه بعدی کتابش بر ضد عقاید شیعه باشد همان سنی که در صفحه قبل رحمن و رحیم بود در اینجا میشود شیطان رجیم...
و معلوم است که با این دید علمای شیعه هرگز هدایت نمیشوند زیرا بویی از استدلال علمی نبرده اند!!
محمد باقر سجودى
- 9427 بازدید
- نسخه چاپی